کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب ائمه اطهار (ع)

اگر کسی در خواب ببیند که به زیارت حضرت امام رضا (ع) رفته و در حال طواف حرم است، زندگی وی با برکت و نعمت همراه خواهد شد.
اگر حضرت امام زمان (ع) را در خواب دید، و آن حضرت با خوشروئی و ملاطفت برخورد کرد، آن شخص نسبت به اعمال دینی، مراقبت های لازم را معمول می دارد. اگر خلاف آن دید، حضرت از وی ناخشنود است و در امر دین مسامحه کار است.

اگر کسی خود را در حال زیارت هر یک از امام زادگان علیم السلام دید، اگر مجرد باشد، به زودی ازدواج خواهد کرد و صاحب فرزندانی صالح خواهد شد و اگر متاهل باشد، درامر دین کوشاست. دیدن و رضایت امامان معصوم علیهم السلام، نشانه رضایت خداوند است.

تعبیر خواب امام علی (ع)

ابن سیرین می گوید: هر که در خواب حضرت امیرالمومنین علی (ع) را دید، در صورتی که خوش رو باشد، علم و کرامت و شجاعت و سخاوت خواهد یافت. اگر حضرت را زنده در شهری ببیند، انصاف و تقوی در آنجا حکمفرما باشد و ظلم و ستم از آن دیار رخت بربندد.

تعبیر خواب حضرت فاطمه (س)

اگر زنی حضرت فاطمه سلام الله علیها و یا هر یک از بانوان شاخص را در خواب دید، چنانچه آن بانوان در خواب با وی با خوشرویی و ملاطفت برخورد کردند، نشانه آن است که وی در حفظ عفت و تقوای خود کوشا است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

496 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

علی

علی : سلام.دایی من خواب دیده که امام زمان(عج) از روستایمان ظهور کرده و او هم برای کمک میره و اکثر یاران امام زمان(عج) از آدمهای داش مشتی بودن و چندتا روحانی هم که اونجا بودن داشتن به امام زمان(عج) غر میزدن و در این حین یک کامیون پر از پرچم میاد و حضرت فاطمه(ص)مشغول تقسیم پرچمها میشن و آخرین پرچم رو به دایی من میدن و بهش تاکید میکنن که این پرچم رو به هیچ کس نده و درصورت لزوم فقط میتونی به امانت به پدرت بدی.ممنون از لطفتون

پاسخ
لینک۱۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۶:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مردم روستای شما در سختی و مشقت به سر می برند و قلب امام زمان ع با ایشان است. یاران امام زمان شخصیت هایی مهربان و با گذشت و قوی و مقتدر دارند و اصلا اینطور نیست که با ظاهری مذهبی به مردم سخت بگیرند یا به ایشان ظلم کنند و حرف ناحق را با زور به آنها تحمیل کنند. آدمهایی که در روستای شما ظاهری مذهبی دارند از یاران امام زمان ع نیستند و زورشان برسد با او هم مخالفت خواهند کرد. حضرت فاطمه س می خواهند که اشخاصی که قویا و قلبا با ایمان هستند، پرچمدار و راهنمای مردم برای رسیدن به رفاه و امنیت اجتماعی باشند و بار و مسئولیت سنگین معرفی دین و اسلام واقعی به دیگران را به عهده بگیرند. حضرت فاطمه س می دانند که مسلمانان واقعی و درستکاری که به خاطر خدای بزرگ در زندگی شان تلاش و سعی می کنند زیاد نیستند و او به شما و پدرتان اعتماد دارد و نه به هر کسی. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۱۶:۵۵
کامبیز

کامبیز : تشکر
شب بدی بود برای من والبته شک ندارم بدتر برای حال مادرم. درحالیکه جشن بود وبچه ها با روحیه شاد و...باید بخواب بروند.
شاید این شب در زندگی باید رقم میخورد که حالا بچه بزرگم 15سالشه خدا راشکر تا حالا یک سیلی ازمن نخورده وهیچ وقت بچه هام تحقیر و...نکردم وانصافن بچه های موفق ودوست داشتنی هستن واز همه مهمتر یک زره تفاوت بین این دوبچه قائل نبودم.اخه چرا من باید اون لحظه شیرین در خواب همه چیز را رها کنم و با عجله دنبال کمبودهام بروم!!!
من درسن 16سالگی با مدرک سیکل شهر ودیار خود درس ومدرسه رها کردم و درحالی که دوستانم در کوچه و...بازی میکردن...وبا رتبه بالای استخدام شدم و2سال سخت ترین اموزش ودوره های تخصصی و..گذراندم!!شاید وقتی به خود امدم دیدم این شغل با وجود واحساسات من سازگار نیست با هزار مکافات از ان شغل خلاص شدم وخنده داره همه اطرافیان مرا نصیحت و...اشتباه نکن.میخواهم بگم اینجا هم بخاطر پول داشتن وجبران کمبودها وارد شدم.
وخانم هراتی به درستی اشاره کردی بعضی کارهای بزرکترها روی بچه ها تا اخر عمر ماندگار وتاثیر داره چون من از 16سالگی از شهر و دور شدم و اتفاقات وتصمیمات بعد از ان باعث شد هیچ وقت اونجا برنگشتم مگه بعنوان مهمان.
اما سه نفر ازاشخاصی که اون شب بیشتر تحقیر و...هنوز زنده هستن وعجیب عاقبت خوبی نداشتن و البته من همه انها را بخشیدم حتی در 24سالگی ام یکی از انها که شکست خورده بود وبیش از 8ماه زندان بود وخانواده اش هم کاری از دستشان برنمی اومد با مادرم مشورت کردم و از زندان ازاد شد وهنوز هم برایشان معماست این شخص چه کسی بوده قدم برداشته.
ای دل غافل !!!یک عمر فکر میکردم بخش پایانی خوابم به اون افراد ربط داشته.
حقیقت من میخواستم استثنائن این خوابم نشان داده نشود ولی بعد منصرف شدم وگفتم قابل روئیت باشه تا همه بدانیم این دنیا بی حساب وکتاب نیست و ناخواسته با بچه ها نامهربان و تفاوت قائل نشیم وحق انتخاب را از انها نگیریم.
خانم هراتی عزیز ممنون که هستین

پاسخ
لینک۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : استدعا می کنم. زندگی هر انسانی یک کتاب داستان پر از راز و رمز و پر از نکته های آموزشی است. مهم این است که شما خودتان پا جای پای کسانی که می خواستند عقایدشان را به شما تحمیل کنند نگذاشتید و شخصیت خودتان را قوی و با اعتماد به نفس ساختید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۰:۴۷
کامبیز

کامبیز : باسلام مجددوخسته نباشید بیش از 30سال پیش که من 10سالم بود در ماه رمضان وشب قدر برادرم که یکسال از من کوچکتر بود بخاطر اینکه قران ختم کرده بود طبق رسم جشن گرفته شد وهمه فامیل دعوت شده بودن اون موقع خانواده ها پرجمعیت بودن ومثل الان نبود و عمو ودای و...بچه هاشون حدود 75نفر میشدن. درپایان مراسم وموقع خداحافظی دای وعمو و..و..به من حرف زدن وحتی یادمه سیلی خوردم فقط بخاطر اینکه برادر کوچکت قران ختم کرده و...چرا من قران ختم نکردم.
البته منم مسجد محل میرفتم ولی یکسال بیشتر فقط جزئ اول تکرار میکردن!دلیلشم این بود بچه جدید میامد دوباره با اونها شروع میشد.اما پدرم که خدا رحمتش کند بین 7فرزندش علاقه ای بیش از این حدی به این برادرم داشت او را یک مسجد غیر از محل برده بود.
خلاصه همون شب بااون هنه تحقیر و...و همون دل پاک بچگی وچشمهای گریان خوابیدم .
خواب دیدم دارم مسجد محل میرم در 10قدمی مسجد نوری مثل رعد وبرق چشمهایم را زد وبلافاصله صدای اومد که نترس من حضرت علی هستم هرچه میخواهی بگو؛همزمان رسیدم دم مسجد.
مسجد از سطح کوچه بالاتر ساخته شده وحدود 8پله داشت اون لحظه در دلم روی پله اول گفتم بگم خاله ام زنده بشه!خاله ای داشتم خیلی مهربان سه ماهی میشد فوت کرده بود. هر پله چیزی به ذهنم امد دکتر.خلبان.و...ولی اخرین پله گفتم قران ختم کنم.بعد وارد مسجد شدم هیچکس هم نبود طبق روال وضو گرفتم بعد خواستم نماز بخوانم یهوی جا حوردم ونماز نخوانده گفتم برم بگم میخواهم سرکاربرم!باسرعت از پله ها پایین امدم اما بجای نور یه پرنده سفید غریب تقریبا بزرگ دیدم دست یه همکلاسی که هم محلی هم بود و داشتم دستش ودست وپاهاش جدا میکرد وداخل یه سطل انداخت ویکلحظه باهاش دعوام شد که دیگه بیدار شدم.
چند روز بعد از این خواب چند نفر جوان 20الی25ساله مسجد امدن کمک نماز جماعت به بچه ها قران یاد بدهند یکی از انها کاغذی نوشت وداخل یک پاکت گذاشت وگفت برو فلان مسجد تحویل بده اون مسجد که رفتم دیدم همون استاد برادر کوچکم است وگفت هر روز بعد از نماز مغرب اینجا باش اونجا برای من تک تنها کلاس گذاشت وچهل روز بعد قران ختم کردم.
5سال بعد درسن 16سالگی هم در یک سازمان نظامی استخدام شدم ولی سن 21سالگی به اختیار خودم خارج شدم.
شرمنده طولانی شد ولی خیلی دوست داشتم تعبیر خواب را بدانم

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۲۵:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. رعد و برق در خوابتان بیانگر نیرویی است که فرای کنترل شماست و از زندگی تان حمایت می کند. شما به بینش و آگاهی ناگهانی و حقیقتی رسیده اید که دیگران به آن بینش نرسیده اند. متاسفانه خیلی از مردم خصوصا" بزرگترها فکر می کنند که چون بزرگتر هستند، عاقلتر هم هستند ولی در واقع آنها پیرو عادات و اخلاقیاتی هستند که سالهای سال عین روزهای گذشته از روی عادت کپی کرده اند و هیچ اندیشه و تعقلی نمی کنند که چه می گویند و حرفهایشان چه تاثیری روی زندگی دیگران دارد. چون بزرگتر هستند زور می گویند و انتظار تبعیت دارند. شما قلبتان پاک و علاوه بر این محق هم بوده اید و اینکه قلبتان را شکسته اند باعث شده تا خدای مهربان عشق خودش را از این طریق به شما نشان دهد و حضرت علی ع را برای کمک و راهنمایی شما فرستاده اند. عدد 8 بیانگر قدرت، اختیار، موفقیت، کارما، دستاورد های مادی، احیا و ثروت است. وقتی که عدد هشت در خوابتان ظاهر می شود، باید به غرایز و شهود خود اعتماد کنید. شما هر پله را با آرزویی بیان کرده اید و در نهایت ختم قرآن هدفتان بوده که به آن رسیده اید. وقتی که در مسجد قدم گذاشتید دیده اید که هیچ کس آنجا نیست و این به این موضوع مهم اشاره می کند که همه هستند ولی هیچ کسی نیست که بتواند ابراز وجود کند به جز شما. چون همه صرفا می روند و می آیند و از روی عادت به خدا رو می آورندو برای خواسته های دنیایی شان به او رجوع می کنند ولی شما از روی عشق و آرزوی ختم قرآن به مسجد رفته اید. ارزش و مقام شما در آن زمان از همه ی کسانی که اهل مسجد بوده اند بیشتر بوده و مورد توجه خاص خداوند قرار گرفته اید بنابر این "هیچ کس" را دیده اید!!! یعنی باقی مردم آنقدر که شما مشتاق خداوند بوده اید، این شوق و علاقه را نداشته اند و "هیچ" محسوب می شده اند. سپس شما به بیرون آمده اید تا برای خواسته های دنیایی تان دوباره اقدام کنید. مثل باقی مردم! اینکه دوستتان دست و پای قطع شده ی پرنده را قطع می کرد و دور می ریخت،یعنی شما با برگشت از مسجد شاهد این بوده اید که این روح پاک الهی، و اهداف و آرمانها و امیدهایی که به عشق خداوند و برای او داشته اید را به خاطر حاجات دنیایی تان، مثل باقی مردم ، تکه تکه کرده اید و به دور انداخته اید. بچه ها خیلی معصوم هستند و شما حاجت خودتان را هم گرفته اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۲:۴۶
mahdie

mahdie : با سلام
اقایی که باهاشون ارتباط برا ازدواج دارن خواب دیدن که مامان ایشون و مامان من هر دو میخواستند برن روضه. و یک شب دیگه هم خواب دیدن که ایشون همراه با همسایه هاشون با ماشین ایشون میخوان برن کربلا.ینی ایشون تمام مسیر رو رانندگی کنن ببخشید تو تا خواب نوشتم دو تا کسر کنید.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۱۴:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادران شما هر دو شخصیت هایی معتقد به دین و افکاری همسو با هم دارند و ممکن است به خاطر مسائلی به صورت مشترک از هم ناراحت یا خوشحال شوند. ( روحیه هایشان مثل هم است. این آقا هم خودشان دست به کار خیری خواهند زد که ثواب زیارت کربلا برای ایشان نوشته خواهد شد و دیگران را به راه درست و انجام کارهای خیر دعوت خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۹:۰۳
mahdie

mahdie : با سلام
مامانم این خواب رو دیدن
اینکه کنار دریا واستادن تنها و هیچ کس نبوده جمعیتی اونطرف دریا بودن و باید میرفتن اونطرف ولی چون شنا بلد نیستن گفتن چرا برن ولی بعد دیدن اینجا تنها هستن و اخرش نابودی هست که تصمیم میگیرن برن که شنا کنان برن وقتی میرن تو اب یه کم که میرن میبینن اب داره ایشون رو با خودش میبره بعد میگن یا امام حسین بعد گفتن این جمله مثل اینکه بهشون الهام بشه چطور باید شنا کنن دست و پا میزنن و رد میشن و بعد از عبور یه سراشیبی تپه مانند میبنن که جمعیتی دارن برا امام حسین سینه میزنن و گویا عزاداری میکنن بعد مامانم هم شروع به سینه زدن میکنن ولی با اعتقاد خیلی بیشتری .

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۴:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر شما از نظر احساسی، احساس تنهایی می کند و با وجودی که همیشه سعی می کند که منطقی فکر کند و جاپای قرصی در موقعیت و زندگی اش داشته باشد، ولی احساس می کند که ادامه ی این روند برای او ممکن نیست. مادرتان می خواهد جهت و مسیر زندگی اش را عوض کند ولی نمی داند که باید چگونه تعادلش را حفظ کند و با توسل به حضرت امام حسین ع او قادر خواهد بود که از غرق شدن در مسائل احساسی خودش را محفوظ نگه دارد و اوضاع به نفع او پیش خواهد رفت. مدتی بعد، وقتی که او به گذشته فکر می کند، می فهمد که تنها کسی که با دعای خیرش او را از مشکلات نجات داد، امام حسین ع است و از این به بعد با اعتقاد قلبی بیشتری در مراسم مربوط به امام حسین ع شرکت می کند چون معجزه ی صمیمیت و محبت و تاثیر مثبت دعای امام حسین ع را در زندگی اش به یاد خواهد آورد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۹:۰۵
ملیکا

ملیکا : سلام من خواب دیدم سر کلاس دانشگاه هستم و کلاس هم شلوغ است به طوری که که ۳ نفر پشت یک میز نشستیم (دانشگاهم دخترونس)و استاد ترم پیشم هم کنار من نشسته و به درس استاد این ترمم گوش میدهد و وقتی میخواهم از روی جزوه استادم که کنارم نشسته نگاه کنم عصبانی میشه و اجازه نمیدهد(هر دو استاد خیلی با سوادی هستن و دکتری دارن و هر دو استاد یکی از دروس اصلی را تدریس میکنند)و زمان ناهار شد و استادی که کنارم نشسته بود سریع با دو تا از بچه ها رفت ناهار و من هم با ۲تا از دوستام رفتیم ناهار که یکیشون ناهار داشت و انگار که سلف غذاخوری کنار دریاست و دریا طوفانی بود ولی همه توش بازی میکردن و من و خواهرم و شوهرخواهرم هم رفتیم بازی کنیم و وسط بازی یک کشتی بزرگ و با عظمت اومد جلوی ما و ایستاد و ما برای این که به ما نخورد بازی را متوقف کردیم و برای بقیه پول بازی سرسره بازی کردیم ولی من با ترس از سرسره بالا رفتم و وقتی پایین اومدم دیدم ترسم بیهوده بود بعدش من و خواهرم گفتیم بریم نمازخانه که لباسامون عوض کنیم که یک دفعه دیدم یک عالمه پسر از نمازخانه اومدن بیرون انگار که نمازخانمون بزرگ شده بود یا حتی مسجد شده بود که یه نخل(که برای عزاداری ها در بعضی شهرا مثل کاشان و یزد هست)بسیار با شکوه و نورانی دیدم که برای حضرت زهرا بود یا حضرت زینب یادم نیست و نشسته بودیم نزدیک نخل که ناهار نذری میدادن قورمه سبزی بود که برنجش باید از در ورودی میگرفتیم و اونی که غذا پخش میکرد به من یک گردو خیلی خوب داد ظاهر گردو خیلی خوب بود و من بعدش رفتم که لباس هایم را پشت یک چادر عوض کنم داخل همون نمازخانه یک خانمی را دیدم که داشت تلفن حرف میزد و من هم تقریبا لباسام پوشیده بودم در واقع داشتم دیگه روسریم سر میکردم که یک آقایی نزدیک اون خانم شد و وقتی برگشت من و دید با یه حالت بد به من نگاه کرد که بعدش من هم اون خانم رو به یک گوشه بردم و یقش گرفتم گفتم انشاالله تا شب خدا جوابت بده و بعد رفتم(داخل پرانتز ها توضیح های اضافس که توی واقعیت)

پاسخ
لینک۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۱:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما استاد ترم جدیدتان را مورد قضاوت قرار می دهید و فکر می کنید که استاد ترم قبلتان بهتر از اوست که اگر این موضوع را به استاد ترم قبلتان بگویید، با شما مخالفت خواهد کرد. شما و دوستانتان نگرانی هایی دارید و احساسات منفی به خرج می دهید. شما ممکن است احساس بی ثباتی کنید یا فکر کنید که کنترلی روی درسها و کارهایتان ندارید ولی احساس ترس شما بیجاست. شما باید برای کارهایتان متوسل به حضرت فاطمه س شوید و به خدای بزرگ توکل کنید. تلاشتان را هم بکنید و خواهید دید که در کارهایتان موفق خواهید بود و نتیجه ی مثبتی از تلاشتان خواهید گرفت. شما باید رفتار منفی تان را کنار بگذارید و مثبت اندیش و امیدوار باشید. نباید از اینکه کارهایتان بد پیش برود بترسید و نگران باشید. خدا با شماست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۲:۲۴
ha

ha : با سلام. دختری ۱۹ ساله هستم. چند وقت پیش خوابی دیدم که برای خودم خیلی عجیب بود.
خواب دیدم در باغ سرسبز هستم و لباس سفید رنگی به تن دارم. سوار بر یک تاب متصل به درخت و امام رضا با لباس سفید مشغول هل دادن من هستند( یعنی محرم‌من‌بودند چون هنگام هل دادن دستشان به کمر من‌میخورد). هردو هم‌بسیار خوشحال و خندان بودیم. ضمنا من ارادت قلبی خاصی به امام رضا دارم. اگه‌میشه تعبیرش رو بگید. میتونم امیدوار باشم که همسر اینده من از سادات هستن و جدشون به امام رضا برمیگرده و از این طریق من‌عروس و محرم به امام رضا محسوب میشم.؟

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۵۴:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما رضایت و آزادی زیادی را در زندگی آینده تان تجربه خواهید کرد. فکرتان راحت خواهد بود. زندگی بسیار خوشایند و مثبتی در انتظار شماست و رفتار شما بسیار باکرامت و صلح طلبانه و سرشار از آرامش خواهد بود. بله شما به احتمال قوی با کسی ازدواج می کنید که از نسل امام رضا ع هستند و به این وسیله محرم امام رضا ع خواهید بود ضمن اینکه امام رضا ع محب و حامی شما هستند و برای تصمیماتی که باید در زندگی تان بگیرید و مرتب در اتخاذ این تصمیمات، عقب و جلو می روید، امام رضا ع نیروی محرکه ی شما برای پیشروی در زندگی تان محسوب می شوند. دعای خیر ایشان پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۶:۳۴
پیمان

پیمان : سلام من خواب دیدم که اربعینه رفتم مشهد اردهال هوا خیلی خنک بود دیدم روحانی و رییسیم اوندن با کلی بادیگارد و خدم و حشم بعد سینه زنی گفتن داریم غذای نذری میدن زرشک پلو مرغ میدادن بعد من کفشمو گم کردم و بعد دمپایی یه نفری رو پوشیدمو رفتم بعد دیدم که داره تموم میشه کلی غذا بردن تو یه خونه درو هم بستن بعد ما رفتیم پشت در تو صف وایسادیم گفتن ماله خودمونه من که صدام دراومد یه دونه غذا بزرگ و کوچیک بهم دادن بعد من اون کوچیکه رو خودم برداشتم اون بزرگه رو دادم به یه پیرمردی خیلی خوشمزه بود بعد رفتم از برنجایی که نذری داده بودن خود استان برداشتم ریختم رو مرغم چون زیاد بود توش مو بود که ریختم بیرون بعد با یکی از بچه های کانون که خودم مدرسشم رفتیم غذا بازم بگیریم که داشتیم دنبال در خروجی میگشتیم خلاصه دور حرمو گرفتیم شروع کردین پرخش که دیدم راه بستس از بالای پشتبوم یه خونه رفتیم بالا از خونه ها میرفنیم دنبال راه بودین که از خواب پریدم ممنونم

پاسخ
لینک۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۳:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. بنا به اعتقادات دینی شما، اوضاع به نفع شما پیش خواهد رفت و دوره ی تذهیب و رشد شما فرا رسیده است. مسئولان حکومت از اینکه می خواهند مردم را حمایت کنند و از ترسها و نگرانی هایی که در این مورد دارند صحبت خواهند کرد و شما سخنان ایشان را تایید خواهید کرد به اندازه ای که رویکرد و نظرات اولیه خودتان را در این رابطه از دست خواهید داد و شیفته ی نظرات ایشان می شوید. شما سعی می کنید که سخت نگیرید و اعتماد کاملی به حرفهای ایشان دارید. اما با وجودی که در ایده ها و نظریات ایشان شریک نیستید، ولی از آنها حمایت می کنید. در واقع شما بیشتر از اینکه به نظرات ایشان اعتقاد داشته باشید در مورد این نظریات تبلیغ یا صحبت می کنید. شما سعی می کنید که بهترین حرفها را بپسندید و هر چه که به خوردتان داده شود را باور نمی کنید و قدرت تشخیص تان بالاست. حرف درست را می پسندید و اشتباهات ایشان را هم رد می کنید. ایمان شما قویست و تا زمانی که چیزی با ایمانتان مغایرت نداشته باشد، مخالفتی با آن ندارید. درک شما بالاست و سعی می کنید که جایگاه بالا و موفقی برای خودتان در نظر بگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۵:۳۶
رویا

رویا : باسلام و احترام





خانم هراتی عزیزم، خواب دیدم در محل کار سابقم هستم، یکدفعه زلزله و اتیش سوزی شد و چون اون ساختمون خیلی قدیمی بود شروع به ریزش و خراب شدن کرد،
ممنون میشم لطف کنید و تعبیرشو بهم بگید.


سپاسگزارم.

پاسخ
لینک۱۹ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۱۲:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. بالا پایین های اجتماعی ناشی از بی عدالتی ها و نیز استرس های زیادی که به خاطر این بی عدالتی ها متوجه عده ای می شود، باعث خواهد شد که زیر بنا و پایه ی اعتقادی آنان که تحت فشار و استرس ناشی از این سختی ها قرار گرفته اند سست شده یا فرو بریزد و آن حضرت هم نمی خواهد که به اسم او این ظلمها و بی عدالتی ها ادامه پیدا کند. کفن در تعبیر به فاصله گرفتن او از این اشخاصی که به نام او ظلم می کنند اشاره می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۶:۱۰
تینا

تینا : سلام خانم هراتی عزیز
بعد از نماز صبح خواب دیدم در یک سمیناری هستم و وقت استراحت هست هوا هم کمی تاریک بود بالای سکویی میرم که کامل به محوطه سمینار اشراف داره و یه صندلی برمیدارم و جلوی اون سکو طوری میزارم تا بتونم در هنگام سخنرانی ، سخنران رو ببینم توی ذهنم حضرت علی (ع) قراره بیاد . متوجه میشم خودکار و دفتر ندارم میخوام از شخص دیگری قرض بگیرم ولی پیدا نکردم پس به سراغ کیف خودم که روی میزی در روی همون سکو بود میرم و خودکار و دفتری رو برمیدارم و روی صندلی مینشیم تا حضرت بیان اما کمی نگران بودم که شاید ایشان نیان و هی از خودم میپرسیدم چرا نمیان .
البته در واقعیت در یک سمینار ثبت نام کردم
ممنونم

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۴:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید دانش و درک خودتان را بسط و گسترش دهید تا بتوانید جایگاه بالاتری ار لحاظ ایمان و فضیلت و نزدیکی به خدای بزرگ پیدا کنید. شما امیدوار هستید که شیعه ی واقعی حضرت علی ع باشید و درسهایی که او به شما در زندگی آموخته را خوب در زندگی تان پیاده و اجرا کنید و نگران هستید که اشتباهاتی داشته باشید و یا محبت و توجه حضرت علی ع را نتوانید جلب کنید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و شخصیتی تاثیر گذار برای خودتان به وجود بیاورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۷:۳۷
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.