تعبیر خواب اتاق
اتاق به نوشته نفایس الفنون تجسمی است از دنیا است. اگر اتاقی که در خواب خود می بینید و به آن وارد می شوید، بزرگ و باشکوه باشد، برای بیننده خواب توانگری و خوشی و گشایش در کار پیش می آید و اگر محقر و کوچک و فقیرانه باشد دنیا بر او تنگ می شود. اتاق تنگ و تاریک، تجسمی است از تنگی خلق و ناتوانی اخلاقی. اتاق روشن بخصوص اگر نور از سقف آن ساطع باشد آینده ای روشن است برای بیننده خواب. اتاقی که درهای فراوان دارد فراخی روزی است و گشادگی امور.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
هانیه : سلام من دیشب خواب دیدم دخترعمم اومده بود روستای مادریم جایی که برادرم زندگی میکنه درواقعیت برادرم باخانواده پدریم ارتباط نداره من به دخترعمم گفتم بیا بریم اتاقی که داداشم درست کرده بهت نشون بدم که چقدر قشنگه بعدبردمش اتاقو بهش نشون دادم دیوارهای اتاق صورتی بود ودوتا تخت هم داشت اونا هم صورتی بودن یه تخت برای خودش چوب لباسی بالاش بودو تخت دونفره برای من وخواهرم بود وسایل اتاق صورتی طلایی بودن دیدم دیوارهای اتاق عکس های خواهرمه وفقط یه دونه عکس ازمن بود خیلی ناراحت شدم دلم شکست گریم گرفته بود اما گریه نکردم رفتم تو آشپزخونه بیسکویت وشکلات بود البته روز قبل ازخواب توواقعیت شکلات خوردم من ودخترعمم وخواهرم خوردیم ونگاه به بیرون ازخونه کردم دیدم آسفالت شکافته بود وازمین آب فوران میکرد وآب سیاه بودباسرعت فوران میکرد وحشتاک بود
فریبا هراتی
: سلام. دختر عمه ی شما به زندگی برادرتان کنجکاو است و برادرتان روحیه ای سرشار از مهربانی و ملایمت و عشق دارد و به شما و خواهرتان وابستگی زیاد دارد. تلاش او این است که به شما کمک کند تا احساس موفقیت و شادی داشته باشید. ذهنیت او به خاطر مسئله ای بیشتر متوجه ی خواهرتان است و شما می خواهید شاد باشید و زندگی آرام و خوشی داشته باشید. اما خبرهای بدی در راه است و احساسات منفی در جریان خواهد افتاد که مربوط به شما و خانواده تان نیست ولی شاید تحت تاثیر این احساسات قرار بگیرید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
علی : سلام و عرض ادب
من در یک مجتمع اداری مشغول به کار هستم دفتری در این مجتمع است که یک اتاق حدودا ۳۰ متری است و من در فکر خودم میگفتم اگر آن دفتر برای من باشد و کارم را در آنجا مستقل کنم چقدر خوب می شود، خواب دیدم صاحب آن دفتر که فردی ثروتمند است، آنجا را به نمازخانه مجتمع تبدیل کرده است و چند نفر مشغول ادای نماز ظهر در آن هستند من به او با تعجب گفتم عجیب است آنجا را به نمازخانه تبدیل کردید و او گفت خودت اگر بودی این کار را نمی کردی
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. صاحب آن دفتر می خواهد همه از امکانات او بهره مند شوند و عمل خیرخواهانه ای انجام دهد که همه او را تحسین و خدا را شکر کنند. تعبیر دوم این است که واقعا خوابتان ممکن است که صادقه باشد. تشکر از همراهیتون.
Camelia : سلام خانم هراتی عزیز، روز جمعه بخیر و شادی (لطفا متن نمایش داده نشه)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. ارتباط شما و او هرگز جدی نخواهد شد. شما شاید هر دویتان احساستان پاک باشد ولی در یک محیط بسته و کوچک کار می کنید. شما احساستان را صریح و رک و بی پرده با هم مطرح می کنید و شاید او در مقابل شما تواضع از خودش نشان دهد و شما احساس کنید که حرفتان در مقابل او سر است و روی اوضاع تسلط دارید؛ اما او نگاهی حسودانه و رقابتی و پولی و مادیگرایانه دارد که نمی خواهد منافعش به خاطر شما به خطر بیافتد، و شاید دیگران هم روابط شما را تحت نظر گرفته اند. بنابراین او و شما سعی می کنید که خیلی با هم صمیمی نشوید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام و احترام.
یکی از دوستانم خواب دیده که وارد یه خونه ناآشنا میشه واونجا وارد یه اتاق خیلی بزرگ میشه که داخلش کلی وسیله بوده که نامرتب بودن و خاک روشون نشسته بوده و شروع میکنه به تمیز و مرتب کردن وسایل که آخر کار یه چادر میبینه روی زمین که برش میداره بزارتش سر جاش زیر اون قاب عکس مادرش مرحومشو میبینه و تعجب میکنه که قاب عکس مادر من تو این اتاق چیکار میکنه؟!
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. دوست شما راجع به خودش ( ترسها و احساساتی که سرکوبشان کرده است)، چیزهای جدیدی کشف می کند و سعی می کند که افکارش را مرتب کند و درست فکر کند. او از ناامیدی دوری می کند و بعد متوجه می شود که مادرش هم ( روحش شاد) در شرایط مشابهی قرار گرفته بوده و می تواند از تجارب مادرش برای حل مشکلات خودش استفاده کند. تشکر از همراهیتون
امیرحسین : سلام و احترام
من چند روز پیش در خواب دیدم که دایی ام و زن دایی ام به خانه مان آمده اند و در هال بودیم منتاها زن دایی ام یهویی با سرعت زیاد و با اعتماد به نفس عجیبی رفت به اتاق من! من هم متعجب شده بودم...
(حدود چند روز پیش از این خواب، من دربارهٔ شغل آینده ام از زن دایی ام مشورت گرفتم که گفتهٔ ایشون بر خلاف علاقه قلبی من بود! و در حال تحمیل به من بودن!)
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. زن دایی شما به شما فکر می کند و راجع به نقشه های شما برای آینده تان کنجکاو است. او پایش را در محدوده ی شما گذاشته و همانطور که گفتید در کارتان دخالت می کند. تشکر از همراهیتون.
سحرم : ببخشید خانم هراتی معنی جمله خانم صادقی نمادی .....رو هم متوجه نشدم خوندم جمله رو و متوجه منظورتون نشدم
فریبا هراتی
: اینکه خانم صادقی را دیده اید به خود او ربطی ندارد. اسم او نماد است به معنی صداقت یعنی باید به احساسات رئیستان باور کنید.
سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی بشه
فریبا هراتی
: سلام. مدیر شما از شخصیتی خوش شانس، جدی، دقیق و شاد برخوردار است و می خواهد منبعد حواسش را بیشتر جمع کند و رازدارتر و بسته تر از گذشته با دیگران تعامل کند. شما می خواهید احساس آرامش بیشتری بکنید و زیاد در مقابل او استرس نداشته باشید. خانم صادقی نمادی است از اینکه در رابطه با این شخصیت رئیستان صادقانه احساسات او در خوابتان به تصویر کشیده شده و باید به این تعبیر توجه کنید. شما احساساتی و عاشق پیشه و مهربان و خردمند هستید. تشکر از همراهیتون.
silvia : سلام خسته نباشید،۳۵سالمه،صبح خواب دیدم توی اتاق خالی خیلی بزرگی هستم که کثیفه وداخلش آشپزخونه باز هم بود،شروع کردم به جاروکردن،دیدم طول میکشه،یهویه بچه یانوجوانی(جنسیتشویادم نیست)اومدبافرشهای شسته شده وخیس،پهن کردیمووجب به وجب اتاق روبخاری نو گذاشت وشمعکشون روروشن کرد،یکیش روشن نشدوگازش بازبودسریع بستم وبعدبازکردم درست شدوروشن شد.صحنه بعدتوی خوابگاه دم دراتاق شش نفره دوستم بودم که بهم گفت اگه گفتی کی اینجاست؟یهو همکارسابقمودیدم با لباس توری قرمزرنگ که ذوق زده هموبغل کردیم.صحنه آخرتوی اتاق دیگه خوابگاه فکرکنم اتاق خودم بود اونجا،دوست دیگم بهم گفت افتادگی پلک داری توآینه نگاه کردم ابروهامودادم بالاگفتم نه شایدچشمام ضعیف شده وچشم چپم یکم بزرگتره،بعدواسه بینایی سنجی بادوتادستش حرکاتواشاراتی سریع انجام دادگفت همه رو میبینی گفتم آره.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با مشکلات زیادی در زندگی تان مواجه هستید و می خواهید که این مشکلات را از بین ببرید ولی گمان می کنید که خیلی طول می کشد تا بتوانید به زندگی تان سر و سامان بدهید. اما گشایش کار خواهید داشت، اوضاع زندگی تان به طریقی غیر منتظره دگرگون خواهد شد. همه ی مشکلات از بین می روند و زمینه ی زندگی تان خالی از هر مشکلی شکلی زیبا و رنگ و روی تازه ای به خودش خواهد گرفت. امنیت و آرامش و گرمی به زندگی تان بر می گردد. تعادل و آرامش به زندگی تان بر می گردد. شور و نشاط و تمول و ثروت خواهید داشت و نگاه خوش بینانه ای به زندگی پیدا می کنید. مثبت اندیش تر می شوید و سعی می کنید که بینش قویتری داشته باشید و دیگر اشتباه نکنید. تشکر از همراهیتون
Sahra : سلام.ديشب خواب ديدم اتاق بزرگي دارم قديمي و نيمه كاره،ديوارش اجره،سقف نداره وكف هم خاكيه،تختم وسط بود.قسمت كوچيكي ازاتاقم ديوارنداشت.يك سمت تختم يه درخت توت وسمت ديگرم چندين درخت بودكه يادمه يكيش نارنج بود،داداشم بهم گفت بزار برات درخت بكارم بهش گفتم بجاي درخت كاشتن اتاقم روبنايي كن كه اينجوره،داداشم سيمان اورد ملات كرد كف اتاقم رو به شكل راهرو تا به در برسه سيمان ميكشيد.همون موقع ديدم پدرومادرم دارن بدون اجازه براي بله برون من مهمون دعوت ميكنن ومن ناراضي ام!هم طرف رونميخواستم هم ازاينكه همه رودعوت ميكنن ناراحتم،سيمان رواز داداشم گرفتم گفتم برونميخوام،شروع كردم سيمان رو صاف كردن،ناراحت بودم ازهمشون،به زنداداشم هم انگار١٠ هزار تومن پول بدهكار بودم با ناراحتي رفتم اسكناس ده تومني اوردم انداختم روزمين كه برداره وبا غيض رفتم.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما در شرایطی قرار گرفته اید که اعتقادات و باورها و رویکرد شما نسبت به موقعیت یا رابطه ای، کاملا اشتباه است. شما نیاز به تغییر دارید. تصویر شخصی شما از خودتان، آسیب دیده یا حبابی که از خودتان ساختید ترکیده است.شما دیدتان را نسبت به جاه طلبی ها و اهدافتان از دست داده اید و در حالی که تلاش می کنید که به دستاوردهای مالی و مادی برسید اما در عین حال خیلی مسائل در زندگی تان هست که باعث دلشوره و حرص و جوش شما می شود. سقف آرزوهایتان بلند است ولی حمایت و پناهی برای خودتان نمی دانید. نظرات شما برای پدر و مادرتان مهم نیست و آنان خودشان هر چه که صلاح بدانند برایتان تصمیم می گیرند. برادرتان هم بیشتر برایتان قوانین سفت و سختی را می گذارد که شما دوست ندارید. شما در ظاهر خشک و قوی و غیر قابل نفوذ به نظر می رسید ولی در باطن حساس و شکننده هستید. زن برادر شما برای خوشبختی شما دعا و یا کار مثبتی انجام داده و شما همانقدر محبت او را به او پس می دهید ولی تمایل ندارید که ارتباط تان را با او تقویت کنید. تشکر از همراهیتون.
Taranom : سلام من خواب دیدم که میرم توی اتاق دوستم میدونستم میخواد اسباب کشی کنه و اتاقش ریخته ب هم تقریبا و خودشم دنبال یه کش سر هست گفتم کدوم کش سر رو میخوای گفت کش سر فر رو میخوام (اسمش فر بود و انگار اونو من بهش داده بودم قبلا) تو اتاقش روی تخت و زیر تخت چند تا کش مو بود اما اون دنبال کش مویی بود ک من بهش دادم باهاش مشغول گشتن دنبال کش مو شدم زیر تخت یکی در اووردم مو بهش بود گفت نه این نیست چند تا دیگه در اووردم گفت اینا نیستن بعد یهو سرشو کرد زیر تخت گفت اوناها اونجاس دستتو از اونور کنمیبینی بکن زیر تخت درش بیار درش کاووردم فکزمیکنم کشه نارنجی بود و حالت زخیم بود جنسش بعد روی تختش نامرتب بود کلا تخت نامرتب بود خودشم بهم میپرید حتی
بعد میخواست اسباب کشی کنه یعنی اتاقشو میخواست عوص کنه و یادمه من تختشو میبردم و میخواستم کمک دوستم کنم تو اسباب کشی و هی مادرش یه چیزی بهممیگفت منم بهش میگفتم نمیدونم فردا جشن تولدشه(دوستم واقعا ۱۴ شهریوب تولدشه)وقتی ک داشتم تو اسباب کشی کمکش میکردم اخراش نمیدیدمش انگارمشغول یه چیزی بود اما من داشتم تختشو میبردم ک جایی کمیخواد بزارمش و کمک دستش بودم
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما می خواهد زندگی اش را عوض کند و شرایط امروزش را بهتر کند. ذهن او مشوش است و تلاش می کند که افکارش را سازماندهی کند. از شما راهنمایی می خواهد تا فکرش را مرتب کند. شما پیشنهادات مختلفی را برای حل مشکلات او مطرح می کنید تا اینکه در مورد یک پیشنهاد با او به توافق می رسید. او سعی می کند که برونگرا تر و مثبت اندیشتر باشد و افق های تازه ای را پیش روی خودش تجسم کند و امیدوارانه تر فکر کند. شما به او کمک می کنید که زندگی بهتری داشته باشد و فکرش آرامتر باشد. تشکر از همراهیتون.