کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب اتومبیل

اگر خواب ببینید مشغول رانندگی هستید، در کار و زندگی خود تغییری می دهید و این تغییر باعث نشاط و خوشحالی شما می شود. اگر هنگام رانندگی، ماشین شما خراب و متوقف شد، دلالت برآن دارد که خوش گذرانی به آن حدی که شما انتظار دارید، ادامه نمی یابد. اگر دیدید از مقابل ماشینی که در حال حرکت است فرار می کردید، از رقابت و چشم و هم چشمی پرهیز می کنید.

اگر زن جوانی ببیند به جستجوی اتومبیلی می گردد، برای جلب حمایت فردی تلاش می کند، اما موفق به جلب حمایت او نمی شود. اگر سوار اتومبیل کسی شدید و او رانندگی میکرد، از نظر فکری با او همراه هستید یا او کنترل موضوعی که شما نیز در آن دخیل هستید را به عهده دارد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

686 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Ad

Ad : با عرض سلام. شارژ شد. با تشکر

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۵:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر. در نوبت هستید.

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۰:۳۳
Ad

Ad : با عرض سلام و خسته نباشید. امروز صبح بعد از اینکه از خواب بیدار شدم، مجددا خواب رفتم. ساعت شش و نیم به بعد، خواب دیدم جایی بودم داخل یک اتاق شدم، مشابه دفتر کار اداری بود. میز و صندلی هم بود که آقایی روی صندلی و پشت میز نشسته بود، فکر میکنم که این آقا پدرم بودند. یک تخت، از نمونه تخت‌های چوبی که برای نشستن هست هم اونجا بود. یک مرد غریبه هم بود. من نشستم روی این تخت. دیدم یک نفر دستش رو زد به پشت من، متوجه شدم که مرد غریبه این کار رو انجام داده. منم ناراحت شدم. در یک لحظه دیدم این مرد غریبه نیست، زیر تخت رو نگاه کردم، دیدم زیر تخت مخفی شده بود. منم از این شخص پیش آقایی که پشت میز نشسته بود (احتمالا پدرم بودن) شکایت کردم و گفتم که چه کاری کرده. بعد دیدم این مرد غریبه از زیر تخت اومد بیرون در حالیکه صورتش را پوشونده بود، برای اینکه صورتش دیده نشه (به این شکل که کلاه مشکی بافتنی از نمونه‌ای که میشه کلاه رو تا روی صورت باز کرد و صورت رو پوشوند سرش بود و صورتش رو پوشونده بود) و میخواست از اتاق بره بیرون (میخواست در بره). بعد دیدم با برادرم (که در بیداری در قید حیات هستند) توی یک ساختمان بودم، برادرم داشت خیلی تند و سریع میرفت و منم دنبالش میرفتم. میخواستیم برای انجام کارمون وارد یک قسمت بشیم که برادرم که جلوتر میرفت در رو فشار داد و در باز شد و وارد شدیم. کاری هم که قرار بود انجام بدیم در مورد ماشین بود و فکر میکنم که برادرم میخواست ماشین بخره. بعد دیدم توی خونه خودمون بودم، روی حیاط کنار یک حوض کوچک که یک شیر آب هم داشت (توی بیداری هم این حوض رو داریم، ولی یه جای دیگه از حیاطمون هست). دیدم نوه یکی از فامیلهامون که دختر هفت ساله‌ای هست هم ایستاده بود. این دختر بچه در بیداری و واقعیت زیبا هست، توی خواب پیراهن زرد قشنگی پوشیده بود و خودش هم زیباتر از قبل شده بود. دقیق یادم نیست ولی یا توی آینه یا شیشه این دختر رو دیدمش و با خودم میگفتم که چقدر قشنگه. بعد دیدم روی حیاط خونمون بودیم، عمه‌ام هم بودن و سرشون پایین بود. یک لحظه سرشون رو بالا گرفتن و چشمشون به اتاق برادرم افتاد (این برادرم در بیداری فوت کرده). عمه‌ام با حالت ناراحتی به اتاق برادرم اشاره کرد، منم نگاه کردم، ناراحت بودم و بغض کردم. بعد دیدم در خونمون باز بود و من میخواستم ماشینم رو از خونه بیارم بیرون. ماشین رو که میخواستم بیارم بیرون دم در خونه این حالتی شده بود که یک میله افقی بلند بود که این میله وسط بود و راهی که ماشین وارد خونه میشد با راهی که ماشین از خونه بیرون میومد رو از هم جدا میکرد. من که داشتم ماشین رو از خونه بیرون میاوردم، سر ماشینم به طرف در بود. یه جای اینکه از طرفی که برای بیرون آمدن بود بیام، از روی میله وسط که بلند هم بود اومدم بیرون بطوریکه می‌فهمیدم که میله داره به زیر ماشینم میگیره، از خونه که بیرون اومدم هم دیدم که زیر ماشینم داره صدا میده، ماشین رو توی خیابون گذاشتم، اومدم پایین. دم در خونه دیدم برادرم (که توی واقعیت فوت کرده) میخواست یک ماشین وانت نیسان آبی رنگ رو از خونه بیاره بیرون. اول میله وسط راه رو برداشت، جا برای بیرون آوردن ماشین بازتر شد. بعد شروع کرد ماشین رو بیرون آوردن، ته ماشین بطرف در بود و باید عقب عقب می‌آمد بیرون. اول موقع آوردن، ته ماشین کج بود و میخورد به در، نوه فامیلمون هم (همون دختر هفت ساله) کنار در بود ولی با یک لباس معمولی بود. من نگران بودم ماشین به این دختر نخوره. برادرم ماشین رو برد جلو که دوباره برگرده و بیاد بیرون از خونه، منم داشتم بهش میگفتم که چه جوری بیاد (برای اینکه به در خونه نخوره). با تشکر

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۵:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید که کاری را از روی حکمت و عقلانیت و خردمندانه انجام دهید و صبورانه نشسته اید تا به موفقیت برسید. شما سعی می کنید که سیاستمدارانه رفتار کنید. شما رازی خطرناک یا دردناک را پیش خودتان نگه داشته اید و این را مثل باری روی دوش شما گذاشته شده و نگه داشتنش برایتان سخت است. شما راجع به یک موقعیت خاص، تمایل دارید که گمنام مانده و اصلا کسی متوجه عمل شما نباشد. از مسئله ای می ترسید و سعی می کنید که ترستان را سرکوب کنید. شما تصمیم و ایده ای را می خواهید عملی کنید و سعی می کنید که مصمم و قاطع در راه رسیدن به هدفتان به پیش بروید. برادر شما در خوابتان یا به صمیمیت برادرتان و شما اشاره می کند که شما از او تبعیت می کنید و یا به جنبه ی قوی و مصمم و مستقل خود شما اشاره می کند که می خواهید هر طور که شده، به هدفتان برسید. شما می خواهید که کنترل زندگی تان را به دست بیاورید. برای رسیدن به هدفتان شما خوشبین و مثبت اندیش هستید و می خواهید که با استفاده از عقلانیت و خردتان، به سرمایه ی لازم برای عملی کردن هدفتان برسید. روح برادرتان شاد. از نظر اصالت و فرهنگ خانواده تان، شما نمی خواهید که اشتباهی را مرتکب شوید و باعث ناراحتی خانواده تان شوید ولی در عین حال جلوی پیشرفت شما را گرفته اند و با شما برای آزادی عملتان مخالفت می کنند. شما هرجور شده می خواهید به آزادی عمل برسید حتی اگر به ضررتان تمام شود و مرحوم برادرتان می خواهد که شما به تجارب و اشتباه او که مثل باری بر دوشش سنگینی می کند، نگاه کنید و او را آینه ی عبرت خودتان قرار دهید. برادرتان سعی می کند که نگرانی هایی را که به دوش خانواده تان با مرگش، تحمیل شده است را از زندگی آنان خارج کند. شما کاری نکنید که مثل برادرتان از انجام کارهایتان پشیمان شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۲۶:۳۰
Azad

Azad : با سلام خواب ديدم با همكلاسي هاي دوره دانشگاه يك جايي ايستاديم منتظر اتوبوس انگار قراره با هم بريم دور همي بعد يكي از همكلاسيا رو من توي مسير ديدم اون سراغ بقيه رو گرفت گفتم بيا همه هستن خيلي خوشحال شد بعد آخر كار اومد پيشم و يه شاخه بلند و باريك از درخت جدا كرده بود براي من به عنوان تشكر آورد بعد همه با هم سوار اتوبوس شديم من زود اومدم بالا كه جا بگيرم و برگردم وسايلامو بيارم ديدم كه رديفاي اول پر شده صندلي رديف وسط نشستم وسايلا و كيفم جاموند پايين بچه ها وسايلم و كيفم رو آوردن انگار دفترم جا موند پايين البته مطمئن نبودم دفتر خودم هست، استادم دفتر رو برداشت و ميخوندش ميگفتم كاش نخونه چيزاي خصوصي توش نوشتم، كه اتوبوس حركت كرد.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۵:۴۸:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و دوستانتان می خواهید که زندگی تان متحول شود و به خواسته هایتان برسید. همه ی شما احساس می کنید که از رسیدن به اهدافتان بازمانده اید. شانس و موفقیت، رشد و دوستی های جدید، و تحولی مثبت به زندگی تان می آید و زندگی جدیدی خواهید داشت. این دوران می گذرند و فقط خاطرات آنها برای شما باقی خواهد ماند. سرنوشت شما هم در حال تحولی مثبت است و گشایش کار خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۱۴:۰۴
Maryam

Maryam : با سلام بانو.من خواب دیدم که من و مامان و خواهرکوچکم با عمه خدابیامرزم از شیرازبسمت تهران میخوایم بریم.نمیدونم چجورشد که من و مامانم رسیدیم و پیاده شدیم ولی عمه و خواهرم نه.مامانم گفت شاید تو شلوغی با اتوبوس یا مترو بعدی میان و منتظرشدیم اما تو سرویس آخر همه پیاده شدن و نبودن .من شروع به گریه کردم برا خواهرم که چه بلایی سرش اومده و گم شده همون موقع خواهر دیگرم اومد پیشمون در حالیکه حامله بود و یکم غمگین.ممنون میشم تعبیر شو بفرمایید.خطری متوجه خواهرام نیست؟کوچیکه نوزاد داره و اون یکی بارداره الان.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۱:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما می خواهید که زندگی تان از گذشته هم بهتر شده و تحولی مثبت در زندگی تان پیدا کنید. اما به خاطر سنت های خانوادگی و مسائل فرهنگی خانواده ی خواهرتان، او نمی تواند آنطور که باید و شاید در زندگی پیشرفت کند و نمی تواند خودش را با شرایط جدید سازگار کند. او نیاز به حمایت بیشتری از جانب شما دارد. شاید یک سوء تفاهم و یا عدم درک بین خواهرتان ( که گم شده ) و شما به وجود بیاید. برای دفع شر از همه ی خطرات احتمالی بگویید که برای خواهرتان یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۵۹:۲۰
Vahideh

Vahideh : سلام عزیزم
میدیدم/١/تو محله همسرم هستیم.جلوی منزل سابق مادرشوهرم بوستان کوچیکی بود. جلوی اون ی ماشینی بود شبیه رنو، مامان و بابا یکم وسیله دستشون بود رفتن نشستن صندلی عقب.من رفتم در شاگرد رو باز کردم دیدم راننده پسری هست تقریبا٣۵ ساله که دستش به سوئیچ بود که استارت بزنه.حالت‌های همسرم رو داشت،کمی شبیه بود(باباسفیدپوش بود و نمیدونم چرا اونقدر خوشحال)/٢/بعد دیدم تو سالن انتظار درمانگاهی نشستیم.صندلی‌ها پشت سرهم بود.مامان و بابا کنارهم بودن تقریبا ردیف‌های٣-۴.من و اون پسر ردیف١بودیم.اینبار ی پیراهن طرح لی یکم کوتاهی تنم بود.سرمو چرخوندم دیدم دکتر اونجا اومده بیرون و داره بایکی حرف میزنه.جوان وخوش استایل بود وچهره خوبی داشت. تقریبا جدی بود.پاهام مو داشت و من معذب بودم که تو اون حالت پیش اون پسرهستم.ولی خب اون اصلا حواسش نبود
(خوابها متصلن)ممنون

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۰۳:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما می خواهد که شخصیت تازه ای از خودش به شما نشان دهد و کنترل اوضاع را به دست بگیرد. پدر و مادرتان ناراحت و نگران هستند و فکر می کنند که الان باید سکوت کنند تا شما خودتان تصمیم درست بگیرید ولی پدرتان نگران است که شما اشتباه کنید. شما را به شورای حل اختلاف خواهند برد و مجبور می شوید که خودتان برای خودتان نظر بدهید. شما سعی می کنید که سخت کوش و قوی به نظر برسید ولی زبانتان زیاد قوی نیست و کوتاه می آیید!!! حواستان را جمع نکنید باخته اید. کسی که سعی می کند بین شما را صلح دهد به نظر آدم خوبیست و شما حسابی جبهه گرفته اید و تندخو شده اید. می خواهید که حرفتان را به کرسی بنشانید. این پسر وجهه ی دیگریست که همسرتان از خودش بروز می دهد که جلوی دیگران بگوید چقدر مهربان و گوگولی است!!! او با نقشه کشی و برنامه ریزی به پیش می رود. مراقب باشید گولش را نخورید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۳۸:۳۱
Vahideh

Vahideh : عزیزم منظور شما اینه که جدا از پرونده طلاقم باز همسرم برام مشکل‌ساز میشه و اذیت میکنه با مسائل قانونی؟؟؟ درست متوجه شدم؟ اما شکر خدای بزرگ تا اینجا کسی واسطه نشده. جز مادرش که یکبار با هم حرف زدیم و بازم شکر خدا که به نتیجه نرسید

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۰:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : منظورم این است که او سعی می کند خودش را خیلی خوب نشان دهد و نبایدگولش را بخورید.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۷:۵۹
Leila

Leila : با سلام.
خواب دیدم که با دوستپسرم قرار دارم تو خیابون و اون منتظرم بود دستم رو گرفت و باهاش به سمت ماشینش که سفید رنگ بود و قسمت عقب ماشین دو ردیف صندلی رو به روی هم داشت رفتیم. یکسری لباس مجلسی از صندلی عقب برداشت و داخل صندوق عقب که اونجا هم پر از لباس های مجلسی رنگی از جمله قرمز و سبز فسفری و...بود گذاشت. همه اون لباسا مال مامانش بودن. مامانش روی یکی از صندلی های عقب نشسته بود من سلام کردم بهش اما جواب نداد حس میکردم از من خوشش نمیاد. دوستپسرم گفت مامان سلام کردا! که بعد یک سلام و احوالپرسی خشک با هم کردیم. من کنار دوستپسرم که پشت فرمون بود و رانندگی میکرد نشسته بودم. از یه جایی به بعد داداشم هم اضافه شد و همه ما 4نفر قسمت عقب ماشین نشستیم. من از جیبم 4 تا شکلات کاکائویی مغزدار دراوردم و به همه تعارف کردم. پیشاپیش ممنون بابت تعبیرش.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۳۳:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پسر شما شخصیتی با کرامت و مثبت اندیش و احتمالا متمول دارد و شما احساس می کنید که می توانید در کنار او خوشبخت باشید. مادر او رفتاری با پرستیژ و اجتماعی و پرشور ولی متکبر و مادیگرا دارد و دوست پسرتان نمی خواهد که شما از این سابقه ی مادرش با خبر باشید. او ترجیح می دهد که خودش همسر پسرش را انتخاب کند یا کسی به زندگی شان بیاید که متمول و از خودشان هم برتر باشد. اما نظر دوست پسرتان این است که مادرش باید ساکت باشد تا خود او همسرش را انتخاب کند. در نهایت شما هم نشان خواهید داد که مصمم و مقتدر و مستقل هستید و اینکه اجازه نخواهید داد که به شما فخر بفروشند. شما نشان می دهید که از ایشان کمتر نیستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۵:۵۲
م ح

م ح : با سلام و وقت بخیر
خواب دیدم صبح می خواهم برم سرکار
دو طرف اتوبان شلوغ بود ماشین ها از هر دوسمت اتوبان دارند میرند بالا به سمت شمال شهر که برن محل کارشون(طرف خلاف جهت حتی)
من دیدم ماشین اصلا گیر نمی آید با مترو هم دیدم حوصله هم نمی گرفت برم تا اینکه یه اتوبوس اومد تو ایستگاه بی آر تی. اتوبوس بین شهری بود ولی کوچک تر
کسی سوار نمیشد من رفتم سمتش از در وسط سوار شدم بعد از من چند تا جوان دیگه هم آمدن که سوار بشن
من رفتم داخل اتوبوس داخلش آدمهای دانشجو دانشگاهای سطح خوب کشور بودن هر کدوم تکی نشسته بودن تو صندلی های دونفره.من دیدم جلوی اتوبوس یه صندلی یه نفره هست خالی برم اونجا بشینم
ولی قبلش یه نفر بود نمی دونم چرا خوش اومد رفتم پیشش نشستم و اون شخص شلوار قهوه ای پوشیده بود
خانم یا آقا بودنش خیلی مطمئن نبودم.
راننده اتوبوس تو جهت درست می خواست بره جنوب شهر دور بزنه تا برگرده به سمت بالا نه از جهت خلاف
با تشکر فراوان

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۰:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می دانید که در جریان زندگی تان، همه ی مردم سعی می کنند که به موفقیت برسند و چه از راه درست و با استفاده از توانایی هایشان و چه از راه غلط و خلاف و دروغ و فریب می خواهند جایگاه بالا و سطح زندگی متمول و عالی برای خودشان بسازند. شما در شرایط حاضر نمی توانید به تنهایی زندگی تان را به اختیار خودتان کنترل کنید و نمی خواهید که عجولانه رفتار کنید و سعی خواهید کرد که خودتان را به تقدیر بسپارید و اجازه دهید که جریان زندگی شما را به پیش ببرد و مثل خیلی از آدمهای فرهیخته و با فرهنگی که موقعیت مالی خیلی قوی ندارند سعی می کنید که خودتان زندگی تان را از مسیر درست بسازید حتی اگر شده از صفر شروع کنید ولی بعد در زندگی تان پیشرفت خواهید کرد. الان هم شما متمول و یا با امکانات مالی خوب هستید و فقر مطلق ندارید ولی دوست دارید که درست و خوب زندگی کنید و اهل خلاف نیستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۲:۲۹
سحر

سحر : سلام
من خواب دیدم انگار تو خیابون درحال رانندگی بود که طوفان شده بود دو دستی فرمونو گرفتم که تعادلم بهم نخوره بعد یهو وسط خیابون انگار تصادف شده بود مردم جمع شده بودن میگفتن یه نفر هم مرده ناراحت شدم ماشینمو زد بغل یه جا که درخت نباشه پارک کردم گفتم تا طوفان تموم بشه فک کنم رفتم تا یه جایی و برگشتم دیدم ماشینم نیست دزدیده بودنش هی پلاکا رو نگاه میکردم گفتم پلاک من ۲۰ س بود انگار شک داشتم‌ اونایی که اون اطراف بودن بردنش داشتم گریه میکردم گفتم الان زنگ میزنم ۱۱۰ زنگ زدم و گفتم میخوام ‌اعلام سرقتی ماشینمو کنم تو ذهنم میگفتم مثه دفعه پیش زود پیدا میکنن(یه بار چندسال پیش ماشینمو دزد برد ولی ۳روزه پیدا شد)
ممنون میشم تعبیر کنید

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۳:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما با مشکلاتی در مسیر زندگی تان مواجه می شوید که فکرتان را به هم می ریزد. شما نیاز به استراحت و آرامش دارید و نمی خواهید که به خاطر اشتباهات و گناهان دیگران، کنترل زندگی تان را از دست بدهید. یک رابطه یا موقعیتی که شما در آن نقش مهمی دارید، به خطر می افتد و شما به خاطر شکست این رابطه یا از دست دادن این موقعیت، ممکن است احساس کنید که دارید شخصیت و هویتتان را از دست می دهید. شما نیاز به حمایت دارید و نمی خواهید احساس تنهایی و ایزوله بودن داشته باشید. بلکه می خواهید که شرایط سخت به زودی برایتان تمام شود و خیلی زود مشکلاتتان را از بین ببرید. شما با توکل به خدای بزرگ به امنیت خواهید رسید و زندگی تان به تعادل خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۴:۰۳
Seyamak

Seyamak : با سلام و احترام.
در خوابم در شهر قبلی زندگی (مدتی برای کار در اهواز زندگی می کردم) سوار اتوبوس شهری شدم. قسمت زنانه کسی نبود و قسمت مردانه اتوبوس جمعیت زیاد بود اتوبوس با سرعت بسیار زیاد حرکت می کرد خیلی از مسافران و خودم می ترسیدیم. در جلوی رستورانی ایستاد و مسافران پیاده شدند.من گفتم حرکت کنید و راننده گفت بلیط می خواهد و من گفتم بلیط همه را من می دهم.(در ذهنم هر نفر پانصد تومن بلیط را محاسبه می کردم)
به سمت دیگر خیابان برای انتظار اتوبوس رفتم کنار یک ابزار فروشی دختر جوانی را دیدم دست به سینه هایم بصورت نوازش زدم و انگلیسی با او کمی مکالمه کردم . جلو مغازه چند نفر بودند از جمله یک دانشجوی آمریکایی که با همدیگر صجبت می کردند.

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۲۷:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما مدتی همرنگ جماعت شده و اصالت و ابتکاری از خودتان در کارتان نشان نمی داده اید بلکه نشسته بودید تا کارهای شما مطابق تقدیر به پیش برود. می خواستید که خیلی زود به اهدافتان برسید و عجولانه قضاوت و تصمیم گیری می کردید. شما نیاز داشتید که از شما حمایت روحی شود و تصمیم گرفتید که خودتان باشید که زندگی تان را برنامه ریزی می کنید. می خواستید که حقتان را بدهند و به لذت و جشن و سرور در زندگی تان برسید و نشان دهید که اعتبار و ارزشتان بالاست. مدتی منتظر مانده بودید تا زندگی تان را عوض کنید و تحولی تازه در زندگی تان به وجود بیاورید. می خواستید که زندگی تان را از نو بسازید و نشان دهید که توانا و مقتدر هستید. هر چند که درک جدیدی از شرایط کاری جدیدی که انتظارتان را می کشید نداشتید. شما با وجود همه ی این اوصاف، ترجیح دادید که خودتان را قوی کنید و درسها و تجارب لازم را در زندگی جدیدتان فرا بگیرید تا بتوانید خواسته هایتان را بدست بیاورید و "احتمالا" در خارج زندگی کنید و به اوج موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۱:۴۵
Sina

Sina : من خواب دیدم سوار ماشینم هستم و در مسیری حرکت میکنم. ولی چشمانم جایی را نمیبیند و خیلی تار میدیدم و همه چی مبهم بود و با این که حرکت میکردم ولی معلوم نبود کجا میرم. تا این که به زحمت ماشین رو توی پیاده رو پارک کردم و پیاده شدم که حالم بهتر بشه. مدتی گذشت و تونستم حرکت کنم در مسیر دیدم ماشینم یک دفعه خراب شد و مجبور شدم کنار خیابان ایست کنم. توی این فکر بودم که چی شد ماشین خاموش کرد که حس کردم یک تار عنکبوت افتاد روی سرم و با دست برش داشتم ولی هر چه بیشتر تلاش کردم تارها بیشتر میشدن. از ماشین سریع پیاده شدم که ازش دور بشم. و خواب تمام شد
محلی که ماشین خراب شد رو توی یک خواب دیگه هم دیده بودم. و باید بگم یک بیل کوچک که از پنجره نصفه داخل ماشین بود هم همش همراهم بود
لازمه بگم شرایط روحیم به دلیل جدا شدن از همسرم خوب نیست
خواب رو هفته قبل دیدم

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۱۸:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید زندگی تان را کنترل کنید و به پیش بروید ولی در باره ی مسیر زندگی تان اطلاعات کافی ندارید و نمی توانید درست تصمیم بگیرید. بینش شما و آگاهی تان ضعیف است و باید در باره ی کارتان و نتیجه ی عملکردتان به خوبی تحقیق کنید. باید مدتی به خودتان استراحت دهید تا ذهنتان باز شود. شما شورو شوقتان را برای پیگیری اهدافتان از دست داده اید. احساس می کنید که به شما خیانت شده و روش های قدیمی و یا عادات کهنه ای که به آن طریق کارهایتان را انجام می دادید، دیگر برای امروز شما موثر واقع نمی شوند. فکر خانمتان که شما را ناراحت کرده و دست و پای شما را اینطور بسته و احساس استیصال به شما داده، ذهنتان را خراب می کند. شما به دنبال دانش و بینشی جدید هستید تا زندگی تان را بهتر کنید. می خواهید درک واقعی نسبت به خودتان داشته باشید، ببینید علایقتان چیست. حقیقت را کشف کنید و بدانید که کسی که ارزش و قدر شما را ندانست، آیا آنقدر به او ارزش می دهید که آینده تان را خراب کند؟ می خواهید در مقابل نقشه های او خوار شوید و شکست بخورید و یا می خواهید به او نشان دهید که بازنده ی واقعی اوست؟ پس خودتان را جمع و جور کنید مدتی به خودتان استراحت دهید. ورزش کنید. آرامشتان را بدست بیاورید و بعد کم کم درمی یابید که باید جه کاری انجام دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۱۸:۲۷
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.