تعبیر خواب اتومبیل
اگر خواب ببینید مشغول رانندگی هستید، در کار و زندگی خود تغییری می دهید و این تغییر باعث نشاط و خوشحالی شما می شود. اگر هنگام رانندگی، ماشین شما خراب و متوقف شد، دلالت برآن دارد که خوش گذرانی به آن حدی که شما انتظار دارید، ادامه نمی یابد. اگر دیدید از مقابل ماشینی که در حال حرکت است فرار می کردید، از رقابت و چشم و هم چشمی پرهیز می کنید.
اگر زن جوانی ببیند به جستجوی اتومبیلی می گردد، برای جلب حمایت فردی تلاش می کند، اما موفق به جلب حمایت او نمی شود. اگر سوار اتومبیل کسی شدید و او رانندگی میکرد، از نظر فکری با او همراه هستید یا او کنترل موضوعی که شما نیز در آن دخیل هستید را به عهده دارد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : سلام خواب دیدم دم غروبه و هوا زمستونی تیره و تاره از ابر و بارونیه نم نمه .
یه جای آشنایی وایسادم و میبینم یه خودروی ال 90 سفید رنگ اومد با سرعت خیلی زیاد از جاده آسفالت وارد دشت پر از گل و شل و آب شد و با سرعت خیلی زیاد بدون منحرف شدن یا اتفاق خاصی میرفت.
دشت گل و شل اب روش بود و ماشین انگار با سرعت خیره کننده بدون فرورفتگی.تو آب میرفت برام عجیب بود که با این سرعت اونم یه ماشین دشت اونجوری رو بتونه اینجوری بره؟
بعدش دوباره یه ماشین زانتیا کرم خاکستری رنگ، دیدم که اونم با همین سرعت اومد و مثل ماشین قبلی وارد گل و شل پر از آب شد و با سرعت خیلی زیادی مثل ماشین قبلی رفت بدون انحراف و چیزی .
بعدشم باز یه ال 90 دیگه هم اومد و رفت و اینم سفید بود . منتها مال یه کارخونه ی دیگه بود . مثل اولی نبود. من گفتم وسط راه چیزی میشه این ماشینا بماسن دیگه در نمیتوتن بیان . یکم بعد دیدم چند نفر پیاده و ابزار بدست اومدن و وارد گل شل شدن برن سمت ماشین ها . گویا ماشینی ماسید یا خراب شد .
ممنون از بابت وقتی که میزارید .
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس ناامیدی می کنید که شرایط سرد و رکود اقتصادی بتواند زود خوب شود و انتظار پیشرفت از این جهت را ندارید. اما علیرغم انتظارات شما، شرایط نسبتا مثبت و موفقی ولی نه در حجم زیاد، فراهم خواهد شد و پیشرفت هایی حاصل می شود. اما نهایتا باز این شرایط تاره نمو کرده و رو به رشد، مجددا با رکود و مشکلات زیاد مواجه خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
هلیا : با سلام واحترام خدمت شماخانم هراتی عزیز
خواب دیدم ،دوست پسرم ،یک کامیون بزرگ سفید داره وراننده آن کامیون بود ورانندگی میکرد (در واقعیت کامیون نداره )وقبل اینکه سوار کامیون بشه همو دیدیم ودوست پسرم ، اومد پیش من وبا هم سوار تاکسی شدیم که به مکانی که کامیون را پارک کرده بود برسیم،وذوست پسرم صندلی جلو تاکسی نشسته بود و من عقب نشسته بودم موقع پرداخت کرایه تاکسی ،دوست پسرم یک اسکناس، ۵۰۰ تومانی به راننده داد و من تعجب کردم چون دوست پسرم کرایه تاکسی را خیلی کم پرداخت کرد بخاطر همین ،من دست تو کیفم کردم چند تا اسکناس تا شده مثل ۵۰۰ تومنی و۱۰۰۰ تومنی به راننده تاکسی دادم ،دوست پسرم ناراحت شد وبه من نگاه کرد گفت چرا پرداخت کردی.بعد دوست پسرم ،گفت بیا سوار کامیون شو .گفتم تو کامیونت کسی هست میفهمه چون من را می بینه، بعدا میام گفت نمیفهمه بیا هندزفری تو گوشش هست بعداز خواب بیدار شدم ممنون میشم تعبیرش بفرمایید ،با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. دوست پسر شما مسئولیت های سنگینی را به عهده گرفته و در انجام وظائفش موفق خواهد بود شما از او تبعیت می کنید و نگرانی ها و ناراحتی هایتان از شما دور خواهند شد. دوست پسر شما تصمیم دارد مسئله ی شما را تا زمانی که شرایط جور نشود به کسی نگوید ولی می خواهد که شما کنترل زندگی تان را به او بسپارید. تشکر از همراهیتون.
hana : سلام با ارزوي توفيق براي همه
من ديشب تو خواب ديدم خانه قديمي مادري هستم توي حياط مرد جواني بود كه تو خواب ميدونستم شر هست پدرم كه فوت شده داخل اتاق به من كليدي ميده كه در رو قفل كنم تا از شر اون مرد در امان باشيم من هرچقدر سعي ميكنم در رو قفل كنم موفق نميشم اون اقا وارد ميشه و ماشين من رو برميداره ميره (زورگويي) بعد بر ميگردونه بعد ميبينم توي محضرعقد هستيم دختري رو معرفي كردن كه براي سر به راه شدن اون پسربه عقدش در بياريم من متوجه ميشم كه اون دختر خيلي سن پايين هست ومانع ميشم تو راه برگشت به خونه باز اون پسر رو ميبينم از ترسم بهش ميگم هر وقت ماشين خواستي بيا ماشين من رو ببر خونه كه ميام سر سفره هستيم اون پسر هم هست دو تا توشابه گاز دار جلوش هست گاز نوشابه ها رو ميريزه تو سفره ميگه من دوتا نوشابه رو اينجوري كنم بعدش عصبانيتم كمتر ميشه وحالم خوب ميشه خواهرم ميگه خوبه ديگه ولي من باز اون دختر رو تو اتاق ديگه اي لابلاي دختر بچه ها قايم كردم كه اون پسر نفهمه وميگم نه هرچي باشه اون سنش پايين هست نميتونه از عهده اين پسر بر بياد بعد ميبينم سوار يه ماشين هستم خانمي تو صتدلي عقب تشسته كه نميشناختم ولي انگار كه دوست صميمي باشه منم به احترامش رفتم صندلي عقب نشستم بعد گفتم اين ماشين پيشرفته هست برنامه بدي خودش حركت ميكنه بعد ماشين به راه افتادتو كوچه هايي مثل بازارچه هاي قديمي حركت ميكرديم كوچه ها تنگ بود به خودم ميگفتم هر كي اين ماشين رو ببينه خودش از سر راهمون كنار ميره توخواب با خودم ميدونستم ماشينم خيلي ماشين گران قيمتي هست البته سقف ماشين كروك بود ومن حس خوبي داشتم كه سوار اون ماشين هستم وهمه با احترام نگاه ميكنند بعد ديدم دوتا مرد توي كوچه جلوتراز ما راه ميرن متوجه ما كه ميشن يكيشون هول ميكنه كه به يه چشم به نظرم برادرم ميومد بعد ماشين متوقف شد براي اينكه به اون دوتا مرد نخوره بعد كه خواستيم حركت كنيم فكرميكنم دوستم گفت هزينه تعمير ماشين ٣٠٠تومن ميشه من ميگم چه خبره يه لحظه واستاديم بعدش ميگم اشكالي نداره كسي كه همچين ماشيني داره سيصد تومن چيزي نيست وباز حركت ميكنيم ممنون ميشم تعبير كنيد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با سنت ها و طرز فکر قدیمی مادرتان زندگی می کنید و روحیه تان بسیار خسته شده است. روح پدرتان شاد. او شما را دعا می کند که به آرامش برسید و هیچوقت اجازه ندهید که روحیه سلطه جویانه و عصبانیت و خودرای بودن و خشونت به شما غلبه کند. ولی شما هر کار می کنید نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید که عصبانی نشوید. حتی وقتی مسائل مالی تان خوب پیش می رود، باز هم عصبانیت شما قطع نمی شود چون به ثروتی که به دست می آورید قانع نیستید و به نظرتان در حد و اندازه ی شما نیست و می خواهید که پولدارتر باشید. شما گاهی کاملا اختیار خودتان را به جنبه ی خشن و مردانه ی خودتان می دهید و آن وقت، شما که می خواهید پر شر و شور تر یا بانشاط تر باشید(مثل نوشابه گازدار) و از زندگی لذت ببرید، حرفتان را برای خانواده تان ابراز می کنید و احساستان را خوب یا بد سر آنان خالی می کنید. عقده تان را که خالی کردید راحت می شوید! شما نمی خواهید که از روی عصبانیت کاری انجام دهید که پشیمان شوید و دنیایتان و ثروتتان را به باد بدهید. شما سعی می کنید که آرامشتان را حفظ کنید و خودتان را به تقدیر و سرنوشت بسپارید. به خدای بزرگ توکل می کنید که خودش در شرایط بغرنج زندگی شما را هدایت و راهنمایی کند. هیچ چیزی در زندگی شما گرانبها تر از ایمانتان و توکلتان به خدای بزرگ نیست و همه ی احترام و عزت شما به خاطر توجه خدای بزرگ به شماست. هر چند که شما باز ممکن است دست به گناه بزنید و با برادرتان مثلا دعوا کنید ولی باید سعی کنید که با احساساتتان صاف و صادق باشید و سر خدا را کلاه نگذارید و به قولتان نسبت به او وفادار باشید. شما باید در عین حال صدقه بدهید تا خدای بزرگ شما را دوست داشته باشد و از تقصیراتتان بگذرد. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام وقت بخیر.دختری مجردم.خواب دیدم به همراه آقایی جا افتاده و سن بالا(اینو در نظر داشته باشید که قبلا توی تعبیر خوابای قبلم گفتید گشایش کار پیدا میکنی و یه آقایی توی کار ازت حمایت مالی میکنه،فکر میکنم این مرتبط با همون خوابه) داخل یه ماشین مثل جیپ که سقف نداشت بودیم و اون اقا ماشین رو میروند با سرعت بالا تو خیابون منم کنارش بودم و با حالت تفریحی و با هیجان این کار رو میکرد که من خوشم بیاد و بهم خوش بگذره منم خیلی لذت میبردم و هیجان داشتم و از ماشین های دیگران با سرعت سبقت میگرفت و منم به ماشینای دیگه پز میدادم که از همه جلو تر میزدیم و جیغو هورا میکشیدمو بلند میخندیدم.اول توی شهر خودمون میدیدم همه چیو ولی از وسطای خواب پیاده بودم توی کشور دیگه ای بودیم که یه کشور ساحلی بود درخت نخلای زیادی تو خیابون بود و تابستون بود و همش با دقت به اون شهر خارجی نگاه میکردم به مغازه ها به نمای شهر و زنو مردای سیاه پوست که از کنارمون رد میشدن و با تعجب بهم نگاه میکردیم.بعد گوشه ای از خیابون خانوادمو و فامیلارو دیدم و رفتم پیششون انگار عروسی یکی از آشناها بود و برای اجرای مراسم عروسی اونجا جمع شده بودن که توی ساحل همونجا جشن بگیرن.منم ماشین همون آقایی که باهاش توی راه بودم رو دوباره گرفتم و یه قسمت از زمین خاکی اونجا که مثه شن زار بود پستی بلندی های پشت سر هم داشت و من گفتم میخوام با این ماشین اونجا سرسره بازی کنم و این کار خیلی برام لذت بخش بود و همش میخندیدمو کیف میکردم.بعد همونجا توی جمع پدربزرگمو دیدم که فوت شده و مرد خیلی مومنی بود و خیلی همو دوست داشتیم اما با حالت جدی و بی محلی گفت تو که دیگه با اون آقا هستی منم دیگه این الهام(یکی از دخترای خوب فامیل مادریم که اصلا پدربزرگم اونو نمیشناخت) رو میخوام دیگه این دختر منه شایدم گفت دیگه اینو دوست دارم.منم ناراحت شدم که بهم بی محلی کرد و دوستم نداره و توی خودم ریختم و به خودم میگفتم اشکال نداره بغضتو نگه دار حالا توی جمع ،خودتو کنترل کن یوقت گریه نکنی. این یعنی اینکه پدربزرگم ازم ناراحته؟؟فقط بخاطر اون آقا؟دلیلشو نمیفهمم!. ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما آماده اید که سبک زندگی فعالتری را شروع کنید و برخیزید و دست به کار شوید. می خواهید با سرعت در زندگی تان پیش بروید. اما کم کم اوضاع نامساعد می شود و حس می کنید که زندگی تان دچار هرج و مرج شده و احساسات منفی زیادی به زندگی تان راه می یابد. شما احساس می کنید که حمایتتان زا از دست داده اید و به جای اینکه با سرعت به سمت اهدافتان بروید، حالا بدون حمایت و به ارامی به پیش می روید. شما به شهرت و آرمانهای بالا فکر می کنید و مشکلات زیادی برایتان به وجود می آید. شما می خواهید دوباره کنترل زندگی تان را به دست بگیرید ولی بی ثباتی و مشکلات زیادی را تجربه می کنید و تسلط خودتان را روی یک رابطه یا موقعیت از دست می دهید و نمی توانید زندگی را کنترل کنید. پدر بزرگ شما خبر از این می دهد که شما مرتکب گناهی می شوید که مثل آن آدم سابق نخواهید بود. این خواب هشداری برای شماست که خیلی برای رسیدن به ثروت آنهم به هر قیمت، عجله نکنید و منطقی فکر کنید. گول ظاهر را نخورید و به فکر زندگی رقابتی و ظاهر امر نباشید. خطر بزرگی شما را تهدید می کند. عاقلانه فکر کنید و اجازه ندهید وعده های توخالی شما را بفریبد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
مروارید : سلام خانم هراتی
خواب دیدم با عشقم که الان از هم جدا شدیم به دلیل مخالفت خانواده اش برای ازدواج ما سوار ماشین هستیم و اون داره رانندگی میکنه و من جلو نشستم و هر دو خوشحالیم و داره بهم میگه پدرم رفته در موردت تحقیق کرده و خیلی براش عجیب بوده که تو دو سال عقد بودی و اون پسره اذیتت میکرده و خانواده خودت هیچ کاری واست نکردن و اون پسره رو بهش کاری نداشتن و انگار به این دلیل که خانواده ام ازم حمایت نکردن پدرش مخالفت کرده بود ( قبلا عقد بودم جدا شدم). ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. آنها حرف شما را زده اند و خانواده ی او گفته اند که چون شما قبلا عقد کرده اید برای ازدواج با او مناسب نیستید. ( از این حرفهایی که آدمهای احمق و ساده لوح در دلشان دارند، تا زمانی که سرشان بیاید، و بفهمند که اگر کسی بد آورد دلیل بر این نمی شود که خودش بوده که شخصیت بدی داشته است.) تشکر از همراهیتون.
Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتى عزيز، خواب ديدم كه پسرم سوار ماشينى بدون راننده هست و من خيلي مي ترسم كه هر لحظه تصادف كنه. با ماشين خودمون و با همسرم كه پشت فرمون هست مي ريم كنار اون ماشين و از پنجره من پسرم رو هر طورى هست ميكشم بيرون به داخل ماشين خودمون و احساس مي كنم كه به امنيت رسيد. بعد راه خودمون رو مى ريم كه يهو مي بينم مردم جايي كنار خيابون جمع شدن. مي بينم اون ماشينى كه پسرم رو ازتوش بيرون كشيدم و بدون راننده تو خيابون در حال حركت بود رفته خورده به پدر همسرم و ايشون هم جا به جا مرده. خانم هراتي عزيز، پدر همسرم بدجورى زندگى ما رو بهم ريخته و مرتب ما رو زير سوال مي بره. مثلا اگه پسرم يه كار اشتباه بكنه و ما بخوايم كوچكترين تذكري بهش بديم حالا دعوا كردن كه ديگه جاى خود داره، ايشون توى جمع و جلوى همه با ما بحث و دعوا مي كنه و به بهانه هاى مختلف رفتار ما رو محكوم مي كنه و ما رو مى كوبونه. نمي دونم سرانجام ما با ايشون چي مي شه ؟؟خيلي ممنون مي شم تعبيرتون رو بفرمايين. ضمن اينكه يك دنيا از تعبيرقبلي تون ممنونم. زندگي من رو نجات دادين. خيلي خيلي سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. پسر شما روی زندگی خودش کنترلی ندارد و باید سطح کنترل خودش را روی زندگی اش ارزیابی کند. او مشتاق نیست که مسئولیت کاری را که انجام می دهد بپذیرد. مسئولیت همه ی این بی فکریها و مسئولیت نپذیرفتن های پسر شما، تقصیر پدر بزرگش است که به او این آزادی را داده که هر کار دلش خواسته بکند. سبک زندگی پسرتان، و باورها و اهداف او با هم در تضاد است و دود نصیحت های بدی که پدر بزرگش به او کرده ، و تربیت غلطی که پدر بزرگش در رابطه با او داشته، در نهایت به چشم خود پدر بزرگ او خواهد رفت. در نهایت یک روز پسرتان رودررو با خود پدر بزرگش می ایستد و حرفی می زند که تمام حرمت و احترام پدربزرگ از بین می رود!! آن وقت او افسرده و ناراحت می شود و حس می کند که دنیا روی سرش خراب می شود. همه به این دلیل که نمی خواست پسر شما یاد بگیرد که هر حرفی را نزند یا هر کاری را نکند. اما اینکه شما او را از ماشین بیرون کشیده اید، یعنی شما موفق می شوید که تربیتی را که خودتان دوست دارید روی پسرتان عملی کنید. انشالله همیشه در پناه خدای بزرگ باشید بنده کاری نکردم کمک خدا به شما بود. من فقط وسیله ی خدمتگراری هستم. تشکر از همراهیتون.
Neda : سلام خانم هراتی عزیزم.بعد از نماز صبح خواب دیدم انگار میخواستم یا امتحان بدم یا دوباره درس بخونم یادم نیست.خودکار و دفتر و کاغذ هم داشتم نمیخواستم برم مدرسه.میگفتم خسته شدم. ولی انگار بهم گفتن برو.بعد اومدم توی خیابون توی ایسگاه اتوبوس اتوبوس اومد سوار نشدم گفتم شلوغه .البته تو خیابونی که بودم محل بچه گیام بود.رفتم اون ور خیابون گفتم با تاکسی میرم زودت میرسم.حوصله ی صبر و اتوبوس رو ندارم از این راه میرم میونبره زودتر میرسم. واقعا زودتر رسیدم البته یادم نیس سوار تاکسی شدم ولی گویا رسیدم به مقصدم.فاز دیگه ای از خوابم انگار یکی از فامیلهای خالم(خواهر شیری مادرم).یک دختر بچه یکی دوساله هم باهش بود روبروش بود.خالم هم روسری سفید پوشیده بود. ترشی درست کرده بود میخواست بده به ما داداشم میگفت ازشون نگیریم.انگار داداشم با خالم توی خواب خوب نبود میگفت شراب یا مشروب ریختن تو ترشبا بین (شراب و مشروب.شک دارم البته)اونم هی میگفت.نریختم سرکه ها رو خودم درست کردم بخدا شراب و مشروب نریختم داداشم هی میگفت دیگه نه حق دارین ازشون ترشی بگیرین نه ارتباط داشته باشین اینا تو کار خلافن میخوان به ما مشروب بدن.خالمم ناراحت شد.منم ناراحت شدم از دست داداشم چرا با خالم بد شدی کاری بهت نکردن محبت کرده به ما.از خواب بیدار شدم. انشالله خبرهای خوب برای حاجتمون داریم توکل به خدای بزرگ ممنونم از تعابیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز دارید که خودتان را قوی تر کنید و دانشتان را بالاتر ببرید چون بعدا مجبور خواهید شد از خودتان دفاع کنید و در مقابل مردم خودتان و موفقیتتان را اثبات کنید. شما می خواهید تاثیر گذار باشید و شروعی تازه داشته باشید. اما ذهنتان هم خسته است ولی باید از تجارب دیگران استفاده کنید. شاید موقتا یک عقب گرد در زندگی تان داشته باشید و مجبور شوید برای رسیدن به خواسته هایتان کمی بیشتر صبر کنید. اما اینکار را نخواهید کرد. شما همرنگ جماعت نمی شوید و سعی می کنید که مغزتان را بکار بگیرید و راه زندگی تان را خودتان مشخص کنید. موفق خواهید شد و به اهدافتان می رسید. خاله شما می خواهد شما را ناراحت کند و شما نباید به نصایح او گوش دهید. پول حرام به شما پیشنهاد می کنند یا می خواهند گولتان بزنند که نفهمید چه بلایی سرتان می اید. دقت کنید و گول او و ثروت او را نخورید. او به ثروتی می رسد که برایش گناه بزرگی نوشته خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Neda : باسلام و وقت بخیر خدمت شما خانم هراتی عزیز.من صبح خواب دیدم که رفتم زنگ زدم اسنپ یا اژانس.گویا جایی میخواستم برم.(خونمون هم خونه ی قدیمی بچگیمون بود شهرستان).و توی حیاط منتظر بودم تا ماشین بیاد.بعدش ماشین رسید و رفت نبش خیابون ایستاد جایی که اسفالت نبود به سمت راست .یعنی به اندازه ی چند مترجلوتر منم گفتم باید بیاد جلوی در وایسه من چرا این مسیر رو برم اون باید بیاد جلو و جلوی در وایسه و منو به مقصد برسونه.ماشین هم یک پیکان سفید بود.و بهش زنگ زدم که بیاد که از خواب بیدار شدم.وقتی بیدار شدم گفتم این شاید انشالله نشانه ای بود برای رسیدن به حاجتم و مقصودم به امید و صلاح خداوند.که دوباره وقتی خوابیدم خوابی دیدم راجب اون حاجتم و لی قبل از اینکه دوباره بخوابم فکر کرده بودم.البته مربوط به این قسمت نیست اگر که فکر میکنید چون قبلش فکر کردم باطل باشه بعدا براتون ارسال نکنم که زحمت بیوفتید.باز هم ممنونم از زخماتتون و خدا یار و یاورتان.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. بله مربوط به حاجتتان است که به آن برسید انشالله. ولی برای رسیدن به آن یا قبل از اینکه خواسته تان برآورده شود شما مجبور هستید با مشکلات کمی مواجه شوید و خودتان هم قدمی بردارید. اینطور نیست که تا از خدای بزرگ کمک خواستید سه سوته حاجت روا شوید. شرایط به گونه ای است که شما باید با چالش های کوچکی روبرو شوید که منوط به شرایط برایتان پیش آمده است. اگر خیلی بیدار بودید بین دو خواب و حسابی به حاجتتان فکر کردید خواب دوم باطل است ولی اگر درجا خوابش را دیدید احتمال دارد صحیح باشد. از محتوای خواب بیشتر می توان به این موضوع پی برد. تشکر از همراهیتون.
Sheyda : باسلام و عرض ادب
خانم هراتي عزيز، خواب ديدم از مركز شهر ميخواستم برم خونه، رفتم ايستگاه اتوبوس كه خيلي هم شلوغ بود، صف پشت سرم افتزاح شلوغ بود، اتوبوس رسيد، فك نميكردم توو اينهمه شلوغي بتونم سوار شم، اتوبوس كه رسيد دقيقا دره پشتيه اتوبوس روبروي من باز شد، يكسري رفتن بالا وبعدش من رفتم، اولش فك كردم بايد وايسم و جاحتمن براي نشستن نيست، اما ديدم اتوبوس به اين بزرگي فقط چند رديف اخرش نشستن و بقيه اش خاليه، اول كه ته اتوبوس نشستم و يه مرد كنارم نشسته بودازجام بلند شدم، معذب بودم كنار اون اقا، رفتم جلوي جلو رديف اول اتوبوس نشستم، تنها، تا اومدم هدفونمو در بيارم كه بخاطره طولاني بودن راه اهنگ گوش كنم، ديدم رسيدم به كوچمون، به راننده گفتم اصلا فكرشم نميكردم اينقددددد زوووود برسيم، به اقاي راننده كه بسيارخوش برخورد و مهربون بود كرايه اشو دادم و پياده شدم و به سمت خونه رفتم.
ممنون ميشم لطف كنيدو تعبيرشو بهم بگيد.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما نگران این هستید که به موقع به اهدافتان برسید و از زندگی جا نمانید. زندگی به شما راحت خواهد گذشت و آنقدرها هم که به نظر می رسد، سخت و به هرج و مرج دچار نیست. شما زندگی خوبی انشالله خواهید داشت و به اهدافتان به موقع می رسید. تشکر از همراهیتون.
zia : سلام خواب دیدم پدرم یک بنز آخرین مدل خریده کلیداش تو جعبه بود با. جعبه به من داد و من ماشینو برداشتم باهاش دور می زدم اینو تعبیر کنید ممنون میشم
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما اهداف بالا و جاه طلبی هایی دارد که مترصد است که به اهدافش برسد و موفق شود. او کنترل اوضاع را به شما خواهد سپرد و به شما اجازه مطلق خواهد داد که آنجور که صلاح می دانید و به ذهنتان می رسد اوضاع را کنترل کنید و کارها را به نتیجه برسانید. شما فرماندهی و هدایت کارهای پدرتان را بدست می گیرید. تشکر از همراهیتون.