کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب اتومبیل

اگر خواب ببینید مشغول رانندگی هستید، در کار و زندگی خود تغییری می دهید و این تغییر باعث نشاط و خوشحالی شما می شود. اگر هنگام رانندگی، ماشین شما خراب و متوقف شد، دلالت برآن دارد که خوش گذرانی به آن حدی که شما انتظار دارید، ادامه نمی یابد. اگر دیدید از مقابل ماشینی که در حال حرکت است فرار می کردید، از رقابت و چشم و هم چشمی پرهیز می کنید.

اگر زن جوانی ببیند به جستجوی اتومبیلی می گردد، برای جلب حمایت فردی تلاش می کند، اما موفق به جلب حمایت او نمی شود. اگر سوار اتومبیل کسی شدید و او رانندگی میکرد، از نظر فکری با او همراه هستید یا او کنترل موضوعی که شما نیز در آن دخیل هستید را به عهده دارد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

686 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Ad

Ad : سلام، وقتتون بخیر. من دختر مجردم. خواب دیدم که توی یک ماشین بودم و برادرم ( که در بیداری فوت شده اند) هم بودند. دقیق یادم نیست راننده کدوم یکی بودیم ولی فکر می کنم که من بودم. خبایانی که میرفتیم یک حالت بلوار مانند بود که زمانیکه میخواستیم از دوربرگردون دور بزنیم، چند تا آقا در حال آسفالت کردن و درست کردن همون تیکه نزدیک دوربرگردن بودند و قیرها رو صاف کرده بودند. من میگفتم که قیر پاشیده اند و نمیشه رد شد، ولی دیدیم که تونستیم از قسمت آسفالت شده رد بشیم. در ادامه دیدم داخل ماشین خودم که سفید رنگه هست بودم و راننده منم و این دفعه برادر دیگرم که در قید حیات هستند در صندلی جلو کنار من نشسته بودند. آینه های بغل ماشین طوری بود که من نمیتونستم عقب رو ببینم، یعنی اصلا چیزی در آینه دیده نمیشد. به برادرم گفتم که آینه بغل نزدیک خودش رو تنظیم کنه که من بتونم ببینم. خودم هم آینه بغل نزدیک خودم رو داشتم با دست تنظیم میکردم. موقع تنظیم کردن آینه صورت خودم رو توی آینه و در سمت راست آینه میدیدم که با مقنعه مشکی بودم ( البته در بیداری اغلب با مقنعه مشکی هستم). داشتم سعی میکردم آینه رو طوری تنظیم کنم که صورتم رو وسط آینه ببینم، ولی صورتم مرتب سمت راست آینه بود. بعد دیدم که همونجور که پشت ماشین بودم، خواهر بزرگم هم داخل ماشین بود و یک جایی ایستاده بودیم. یک ماشین پشت سرم بود بهم میگفت که ماشین رو جلوتر ببرم و جاشو باز کنم. من رفتم جلو، دیدم که چقدر جا بود. البته محوطه آسفالت نبود ولی یک زمین خیلی بزرگ بود که به اندازه کافی جا داشت. ماشین پشت سرمان با سرعت کم از کنار ما رد شد و راننده و داخلش چند تا خانم جوان بودند. با تشکر.

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۱۱:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح برادرتان شاد. شما در مسیر زندگی تان به ایشان فکر می کنید و اینکه با وجود این شرایطی که پیش آمده، و فوت برادرتان، در برهه ای از زمان فکر می کنید که احساسات منفی و ناامیدی ها و سختیها، مانع از توانایی شما برای پیشرفتتان در زندگی تان شوند. ولی این نیز بگذرد. شما می دانید که فقط جسم برادرتان فوت شده و حضور فیزیکی او را در زندگی تان از دست داده اید اما روح او زنده و آزاد و کنار شماست. شما سعی می کنید که توجه تان را به شرایط امروزتان و برادر دیگری که نیاز به حمایت شما دارد جلب کنید. می خواهید که گذشته و خاطرات تلخ قدیم را فراموش کنید و مراقب امروزتان باشید . شما ذاتا" شخصیتی منطقی دارید و می خواهید که از برادر و خواهرتان حمایت کنید. شما نباید نگران مسائل مالی گذشته باشید. زمینه ی رشد و پیشرفت در زندگی شما وسیع و باز است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۴۳:۴۷
Baran

Baran : سلام خ هراتی عزیز.... من بعد از نماز صبح خواب دیدم که ازجایی فکر میکنم از سر کارم بود با اونیفرم اداری خارج شدم رفتم سوار ماشینم شدم البت روشنش نکردم که صدای همکار خانم رو شنیدم پیاده شدم رفتم سمتش که ایشونم با خانمی رو جدول نشستهبودن بعد که دیدم چیزی نیست برگشتم سمت ماشینم که تو خواب همون ماشین خودم نبود ی ماشین مدل تقریبا قدیمی بود " شبیه ماشین اقایی که چند وقت پیش باهاش در ارتباط بودم و قرار بود ازدواج کنیم ولی رفتن " که روش چادر کشیده بودن چادر را برداشتم و دیدم روی ماشین تمام خاک نشسته بود سویچ روی ماشین بود برداستم که برم توماشین که دیدیم ماشین داره میره که پریدم توش پا رو ترمز گداشتم که بیدار شدم

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۷:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام ب. عزیز. شما سعی می کنید که مطابق با باورهای دیگران رفتار کنید و کنترل زندگی تان را به راحتی از دست می دهید. این اشتباه شماست که توجه بیشتری به نظرات دیگر اشخاصی که حتی جایگاه و درکشان کمتر از شماست ، نشان می دهید و این کار باعث می شود که اهدافتان را نصفه کاره رها کنید و یا برنامه های زندگی تان را عوض کنید. شما نباید اشتباه کسی را که شما را قبلا آزار داد، تکرار کنید و خاطرات تلخ قدیمی را نباید زنده کنید. شما باید سعی کنید که سطح کنترلتان را روی زندگی تان دوباره ارزیابی کنید و عجولانه تصمیم نگیرید. شما باید سعی کنید که مسئولیت عملکرد خودتان را به عهده بگیرید و جلوی اشتباهاتتان را بگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۱:۲۸
shabnam

shabnam : سلام خانم هراتی عزیزم، عبادت قبول
من چند ماه پیش دانشجو بودم بخاطر هزینه و کیفیت پایینش ، دیگه ادامه ندادم.
دیشب خواب دیدم از اون دانشگاه بطور قسطی ماشین رنو سفید خریده بودم و تو خونه تو یه کارتن بزرگ نگه داشته بودم .اما فراموش کرده بودم.وقتی از کارتن خارجش کردم تو هال خونمون،خیلی خوشحال شدم که بالاخره منم مستقل شدمو ماشین دارم هرچند مدلش قدیمیه ولی بازم خوبه .فقط قسط اولش رو داده دبودم و کاش یادم می موند که قسط دارم که پس اندازمو اول به قسط ها میدادم و تعجب کردم که چرا بخاطر بدهکار بودنم بهم زنگ نزده بودن! ماشین رو با دستم میبردم تو حیاط . تو ایوان دیدم تبدیل شده ب ماشین برقی بچه ها(سفید) که حیف اندازه منم نمیشه ! بعد یه کلاسور داشتم ک جروه دانشکام توش بود . دنبال نون شیرمالی بودم که میدوستم توشه.جز یه کلوچه نیم خورده چیزی نبود اونو از خواهرم پنهان کردم.ولی خواهرم گشت.توش یکی و نصفه ای نون شیرمال پیدا کرد ولی کپک زده بود و یه کیک شکلاتی شرکتی ک یکم ازش خورده بودم ولی کپک نزده بود.گفت حداقل میدادی ما میخوردیم.گفتم یادم رفته بود وگرنه نمیذاشتم کپک بزنه‌.
(دیشب من نگران اینده شعلیم بودم. تو چند زمینه توانایی دارم.مستاصلم که کدوم برام بهتره و درامد بالاتری داره.)ممنوناز تعابیر عالیتون

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۳۹:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر همینطور برای شما. شما با انصراف از دانشگاه، ویژگی خاصی را در زندگی تان ایجاد کرده اید که تا الان از آن استفاده نمی کردید. شما فکر می کنید که می توانید کنترل زندگی تان را خودتان به نحوی که دوست دارید بدست بگیرید. شما از دانشگاه توقعات و انتظاراتی داشته اید که برآورده نشده ولی با این معلوماتی که از آنجا کسب کرده اید فقط می توانید به اندازه ی مقدار ناچیزی هزینه هایتان را تامین کنید و آن درس و مشق ها برایتان نان و آب نمی شود. شما وظائفی را احتمالا تقبل کرده اید که مقدار کمی از آن را انجام داده اید و هنوز هم فرصت هست که تا به انتها این وظائف شرکتی را انجام دهید. خواب شما دقیقا همین افکار شما را به تصویر می کشد. موفق باشید و تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۰:۰۱
Azad

Azad : با سلام و عرض ادب
خواب ديدم پسر عمه ي پدرم اومده خونمون و قراره پدر و مادرم رو برسونه خونمون انگار تو يه شهر ديگه بوديم، به من گفت برو ماشين منو از داخل خونمون بيار تا ببرمشون، رفتم ماشينشون رو آوردم بهشون گفتم شما نميتونيد اين ماشين رو برونيد ترمزش ضعيفه اجازه بديد خودم ببرمشون، اونم قبول كرد و پدر و مادرم( پدر الان در قيد حيات نيستن) يسري وسايل براي من گذاشتن داخل ماشين خودشونم سوار شدن كه بريم، ممنون

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۸:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. پسر عمه ی پدرتان می خواهد رفتار دوستانه ای با خانواده ی شما داشته باشد و باعث شادی روح پدرتان شود ( روحش شاد). ولی او شخصیتی عجول دارد و تصمیمات اشتباه و عجولانه ای برای زندگی اش می گیرد و شما می خواهید که خردمندانه رفتار کنید و دلتان نمی خواهد که او در کار شما دخالت کند. شما کنترل زندگی تان را در اختیار خواهید داشت و با توجه به فرهنگ و اصول خانواده ی پدرتان رفتار خواهید کرد، یا با کمک پسر عمه ی پدرتان کارهایتان را انجام می دهید و باعث آرامش روح پدرتان و شادی مادرتان خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۱:۳۲
تینا

تینا : با عرض سلام خدمت خانم هراتی عزیز و ممنون بابت اینکه هستین و خوابهای مارو تعبیر میکنید:* من دیشب خواب دیدم که پسری که قبلا توی زندگیم بود و الان جدا شدیم ماشین منو ازم میگیره و سوارش میشه و میره به کاراش برسه منم ایستاده بودم و با یه غمی داشتم نگاهش میکردم .یه جوری توخواب حس میکردم انگار اونم خیلی ذهنش درگیر و ناراحت بود ماشینم تو خواب پراید تیره رنگ قدیمی بود انگار ماشین خودمو تعویض کرده بودم (در واقعیت من یه ماشین بهتر دارم).لطفا تعبیر بفرمایید.

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۲:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر عزیزم. شما اختیار فکرتان و آرامشتان را به او سپرده اید و او کنترل شما را بدست گرفته است!! مثالی هست که می گویند وقتی که شما یک بار از کسی سیلی می خورید، دردتان می گیرد. ولی وقتی که هر بار به سیلی که خورده اید فکر می کنید، مجددا" دردتان می گیرد و شما ذهنتان را در اختیار کسی که سیلی تان زده است قرار می دهید تا در ذهنتان بارها به شما سیلی بزند!! حالا شما اختیار زندگی تان را ناخودآگاه به او داده اید و دارید غصه می خورید و خودتان نمی خواهید که شاد باشید و تماشاگر هستید که او در ذهنتان شما را کنترل می کند. البته او هم از این شرایط خوشحال نیست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۱۴:۳۵
nedaaa

nedaaa : سلام خانم هراتي جان، خواب ديدم كه نامزدم اومد دم در خونمون دنبالم كه بريم بيرون دور بزنيم كه ديدم با يك ماشين بنز سفيد رنگ مدل بالا بود و شوكه شدم كه اين بنز كجا بوده و سوار ماشين شدم گفتم چه ماشين قشنگي و گفت اينو موقتي خريدم ميفروشمش ميخام با پولش چيزاي ديگه اي بخرم منظورش ملك بخره و من بهش گفتم واي نه اين ماشين حيفه خيلي خوبه نفروشش بعد منصرف شد گفت باشه نميفروشمش ولي خيلي اين بنز قشنگ بود مخصوصا داخلش و ديگه از فروشش منصرف شد... ( در واقعيت بنز نداره) ،خانم هراتي برام خيلي دعا كنيد قراره اگه خدا بخاد روز عيد فطر عقد كنيم، تا اون روز برام خيلي دعا كنيد مخصوصا شباي قدر كه به خوبي بگذره و اينكه سر قولمم هستم و با اميد خدا قوي و محكم جلو ميرم و باورتون نميشه همه خابها به صورت معجزه همون تعبيرهايي كه گفتيد شد و اين همه لطف و عشق خدا رو به هر طريقي هم كه جبران كنم بازم كمه. فقط اينو فهميدم كه خداي مهربونم هم ديده ميشه هم صدا داره ، من از وقتي كه ب خدا نزديك شدم قشنگ تمام زندگيمو و راه و روش زندگي رو و خيلي چيزاي ديگه رو بهم گفت و وقتي بهش عمل كردم پشت سر هم معجزه برام اتفاق افتاد.باور كنيد من هم خدا رو حس ميكنم هم ميبينم هم صداشو ميشنوم.

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۲۳:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. نامزد شما با نهایت پرستیژ و رفتاری با کلاس و موقر و در شرایطی که امور مالی او بسیار عالی است، کنترل زندگی شما را به دست می گیرد و بعد از مدتی سعی خواهد کرد که روحیه اش را قویتر کند و زندگی اش را متحول کند و به مسائل مهمتری در زندگی مشغول شود. شما می خواهید که او همیشه با پرستیژ و احترام با شما برخورد کند و او هم قبول خواهد کرد که همیشه یک آقای به تمام معنا و جنتلمن باقی بماند. انشالله ازدواج شما پیشاپیش مبارک باشد و خدای بزرگ از شما و زندگی تان حمایت و مراقبت کند و زیر سایه ی خدای بزرگ در خوشبختی و سلامت و شادی و با ایمانی قوی همه ی زندگی تان را با خوشحالی و سلامتی بگذرانید. الهی شکر که تعابیر درست بودند و شما هم احساس خوبی دارید. بله البته حتما همینطوره. در پناه خدای بزرگ باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۴۱:۲۶
Ommolbanin

Ommolbanin : سلام شهره هستم خواب دیدم با همسر و دو دخترم کنار جاده منتظر اتوبوسیم و چهارتا چمدون و یه ساک دستی بزرگ هم هست یه بچه یک ساله بغلم هست اتوبوس کمی جلوتر نزدیک زیرگذر نگه میداره و من به دخترا می گم زو برن سوار بشن تا اتوبوس نره و ما هم برسیم. من با همون دستی که بچه بغلم هست بر میدارم با دست دیگه یه چمدون و به طرف اتوبوس با شرعت میرم یهو دیدم اتوبوس حرکت کوچکی کرد و دوباره وایساد پشتم رو می بینم که شوهرم بیاد او هم کت و شلوار پوشیده و در حال حرکت با چمدونها می بینم سوار شدم به راننده می گم چرا داشت حرکت میکرد مگه مارو ندیده و صندلیهای جلو تعدادی خالی بود ولی دخترام رفتن ته اتوبوس . میپرسم چرا ته اومدن و دخترم می که چند ردیف خالی بود و پسری کنارش نشسته بود و معرفی می کنه ( به نام سینان)من هم می گم اینجا تنگه. بر می گردم جلو متوجه میشم شوهرم اومده و صندلی جلو نشسته و پاهاش دراز کرده و خوابیده من هم دو ردیف پشتی می نشینم و وسایل رو میذارم، یه زن و شوهر خندان دیگه هم سوار میشن و خانم مسافر میاد کنار من می شینه و همسرش جای دیگه.
صبح ساعت هشت بیدار شدم

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۱:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما یک عقب گرد موقتی در دستیابی به اهدافتان خواهید داشت و منتظرید که کارها بر حسب تقدیر روی غلطک افتاده و زندگی تان به نظم و آرامش برسد. شما تجربه ی جدید و یا هدف جدیدی در این مدت پیدا کرده اید و می خواهید که دخترانتان در زندگی شان پیشرفت کنند. همسر شما هم شخصیتی حمایتگرایانه نسبت به شما دارد و می خواهد که همراه شما باشد. دختر شما افکارش را برای خودش حفظ می کند و شما نیاز به درددل کردن با همسرتان دارید و انشالله همه ی شما کنار هم جمع خواهید شد ولی مدتی طول می کشد که آرامش گذشته به زندگی تان برگردد. همسر شما به استراحت فکر می کند و شما به ثروت بیشتری خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۱:۴۱
Vahideh

Vahideh : سلام خ هراتی گرامی

خواب میدیدم
خواب‌ها مربوط به یکشب هستن. لطفا متن مخفی باشه

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۷:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواب شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک حق خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. متن خواب را مجددا ارسال کنید چون فرمودید پنهان باشد، متن برای بنده هم پاک می شود. تشکر.

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۸:۴۶
nazi99

nazi99 : سلام و عرض ادب
خواب دیدم ما یه اتوبوس داریم و خواهرم رانندشه ، با مامانم و خواهرم وارد قصابی شدیم گوشتها خرد شده اماده بود قیمت ها رو پرسیدیم و فهمیدیم این مغازه با جاهای دیگه یه قیمته و یه سینی پر شامی پخته هم داشت خواهرم یهدونه واسه تست کردن خرید و سوار اتوبوس شدیم و رفتیم.
ممنون از زحمات شما

پاسخ
لینک۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۵۹:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. خواهر شما می خواهد مسئولیت حمایت و راهنمایی شما و خانواده تان را تقبل کند و باید ارزش و قدر و اعتبار خودتان را بدانید و روابط تان را با همدیگر گرم و صمیمی نگه دارید. روزی شما زیاد خواهد بود و برای گشایش کارتان و سلامتی تان باید به اندازه ی وسعتان بگویید برایتان گوسفند یا مرغ هم قربانی کنند و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۰:۵۲
پیمان

پیمان : سلام من خواب دیدم که با بابام و مامانم با ماشینمون داریم میریم قم اهنگ گذاشته بودیم و میرفتیم اهنگشم قشنگ بود به قم که رسیدیم به خاطر کرونا مغازه ها بسته بود رفتیم سینما اونجا برای یه فیلم بهمون بلیط ندادن رفتیم بیرون یه ساندویچ خوردیم بعد بهمون بلیط دادن رفتیم تو سالن ممنونم

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۳۶:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از اینکه نمی توانید به زیارت بروید ناراحت هستید و امیدوارید که شرایط مثبت شده و زندگی تان به هارمونی برسد. شما مجبورید شرایط موجود را بپذیرید و انتخاب دیگری ندارید. شما احساس می کنید که باید خیلی سختی بکشید و به خودتان فشار بیاورید تا بتوانید از بعضی چیزها سردربیاورید و اینکه اجازه ی دانستن بعضی حقایق را به شما نمی دهند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۶:۰۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.