تعبیر خواب اجاق گاز (تون، فر)
اجاق یا فر گرم به منزله باروری، مثمرثمر بودن و یا مثبت اندیشی است در حالی که اجاق سرد و خاموش تعبیری برعکس دارد. دیدن اجاق گاز روشن در خواب، نشانه آن است که با پادرمیانی شما، اختلاف و اندوه از بین می رود.
دیدن و افروختن اجاق در خواب برای دختران و پسران جوان، نوید آغاز یک زندگی شیرین خانوادگی و یا کار پردرآمد است. داشتن فر نو در آشپزخانه به ازدواج به زنی با شخصیت و مدیر و مدبر و یا ایجاد تحولی مثبت در روابط بیننده خواب با همسرش تعبیر می شود. اگر ببینید که فر آشپزخانه را می فروشید، از همسرتان جدا می شوید. اگر در خواب ببینید که فر کهنه خود را یک فر نو عوض می کنید، زن خود را طلاق می دهید که زن دیگری بگیرید.
اگر در خواب ببینید فر کهنه خود را تعمیر می کنید، کاری در جهت رضای همسر خود انجام می دهید و بالاخره اگر در خواب دیدید که از همان فر کهنه و قراضه آشپزخانه خود راضی هستید از همسر خود خشنود می شوید. برای زن خانواده، افروختن اجاق گویای این است که با تدبیر و خرد امور خانواده را بر مسیر درستی قرار می دهد. تون حمام، تون دکان نانوایی و اجاق خانه، حتی فرگاز همه تعبیرش یکی است.
اگر در خواب ببینیم تون یا اجاق خاموشی داریم، تعبیرش این است که می توانیم کاری برای ایجاد گرمی در زندگی انجام دهیم و اگر خواب ببینیم که آن را روشن می کنیم، در آینده نزدیک کاری می کنیم که دل گرمی به همراه می آورد و موجب سرور و شادی می شود. چنانچه مردی این خواب را ببیند که خانواده ای با خصوصیات شناخته شده نداشته باشد، خواب او می گوید که وجودش سبب گرمی و روشنی کانون خانواده دیگری می شود.
بعضی معبران نوشته اند که تون، زاد و ولد فرزندان خانواده است و چنانچه کسی ببیند اجاق خانه اش روشن است، فرزندانی صالح و برومند خواهد داشت و نوه هائی سالم و خوب خواهد یافت.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
zahra : سلام و خدا قوت.درخواب مادرم را کنار زنی که فوت شده می دیدم که مشغول درست کردن کلوچه بودن.وقتی خمیرها آماده شد.من به آن زن کمک کردم که اجاق قدیمی را روشن کند.من طبق عادت همیشگی ام شعله را پایین زدم.ولی اون خانم شعله را بالا زد و گفت:زهرا ازاین کلوچه ها درست کن.تا مرده ها به خونتون سر بزنن.....تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. شما اجاق زندگی تان روشن خواهد شد. صحت و سلامت و ثروت و شادی و برکت به زندگی تان راه می یابد و دعای خیر کسی که فوت شده پشت سر شماست. شما باید به شکرانه ی ثروت و روزی زیادی که می یابید، به فقرا خیرات بدهید و ثوابش را تقدیم امواتتان کنید. اینطوری دعای خیر اموات به شما بر می گردد و روزی و ثروت و سلامتتان بیشتر از قبل خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
حسین ب : سلام خواب دیدم تو خونه قدیبمیمون تو شهرستان هست از زیر زمین یه اجاق قدیمی نفتی با لوله کشی پیدا شده ک شعله اتش روشن بود من از دیدنش ذوق میکنم و مییگم ینی اونموقع همچین چیزی ساختن
فریبا هراتی
: سلام. اجاق روشن خانه ی قدیمی تان به این تعبیر است که در نسل و خانواده ی شما، بقا و باروری ادامه دارد مثبت اندیشی ادامه دارد و محبت و نیکی به یکدیگر ادامه دارد. از قدیم بوده و نسل به نسل هنوز ادامه دارد. تشکر از همراهیتون.
شهربانو مستعلی : سلام خسته نباشید خواب دیدم که یک اجاق تک ساده کوچک جلوی در خانه مادربزرگم برای فروش گذاشتیم من و شوهرم منتظر مشتری هستیم بعد مشتری زیاد میاد هر کسی میاد اول به بزرگی خونه نگاه میکنه بعد به اجاق و اجاق بااینکه قدیمی بود و خاموش بود خیلی مشتری داشت و همین مشتری ها ما رو به ناهار دعوت میکنن من راضی نیستم که به دعوت اونا فرمولی همسرم چیزی نمیگه و منم بخاطر اون قبول میکنم و به ناهار می رم ودر ادامه میبینم به یک داروخانه رفتم و اونجا کار یه دختر کوچک راه میندازم یه وسیله ای ازمن میخواد که خودم لازم داشتم ولی بااین حال دوتا ازون وسیله داشتم و اونی که بهتر بود رو بهش میدم و مشتری های اون داروخانه همه کارای منو زیر نظر دارن بخصوص مردا ولی من بخاطر اینکه متاهل بودم و همسر داشتم به هیچ کس اهمیت نمیدم و حیا و احترام خودمو نگه میدارم و کارم و که انجام دادم اونجا می رم ولی مردای اون دارو خونه که مشتری بودن آدمهای بد و بی حیایی نبودن با تشکر از تعبیرتون...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر بزرگ شما روحی بزرگ و دلی گرم و با صفا و سرشار از عشق داشته و همه عاشق این دل گرم و با صفا می شوند و متوجه روح بزرگ او می شوند و این خصلت او در سینه و قلب و روح شما هم باقی مانده و به این دلیل مردم از شما حمایت و پشتیبانی و تعریف و تمجید می کنند. شما در راه خدای بزرگ به دیگران کمک می کنید و موقعی که می خواهید بذل و بخشش کنید چیزی را در راه خداوند می بخشید که خوبتر است و نه اینکه چیزهای خوب را برای خودتان نگه دارید و چیزهای بدردنخور و آشغال را به دیگران ببخشید. به خاطر همین شما گشایش کار می یابید و هر وقت کارتان گیر کند خداوند سریع کارتان را راه می اندازد. شما البته به خاطر اینکه پاداش بگیرید اینکار را نمی کنید و عشق شما به خداست که باعث این خوش قلبی شماست. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام. خسته نباشید. خواب دیدم با پدر مادر و خواهر برادرم رفتیم مسافرت به یکی از شهرهای شمال. محوطه ای بود که پر از ویلا های زیبا و تمیز و نو بود با دیوارهای سفید و درخشان. دیوارهای بعضی از اونها با گل تزئین شده بود و محوطه هم پر از گل بود. هوا عالی و آفتابی بود. من چادر سر کرده بودم و کفش پاشنه بلند پام بود. راه که میرفتم صدای پاشنه های کفشمو می شنیدم.
بعد دیدم با همسرم ( که الان با هم قهر هستیم) داخل یکی از ویلاها هستیم. انگار خانوادم توی ویلای دیگه بودن برای ما هم ویلای جدا گرفته بودن. همسرم دراز کشیده بود. من یه پسر شش هفت ساله داشتم اون هم یک پسر که در واقعیت اون یک پسر داره ولی من نه. من مدامپسرمو می بوسیدم. دوست داشتم همسرمو ببوسم ولی ترجیح دادم طرفش نرم چون مغرور دراز کشیده بود. پسرم کنار شوهرم خوابیده بود. برای اینکه شوهرم فک نکنه من فرق میذارم بین بچه خودم و اون پسر اون رو هم بوسیدم.
داخل ویلا پر از اجاق گاز بود. شاید حدود صد تا شعله گاز بود. من خواستم سر یکیشون غذا یا چای درست کنم، روشنشون کردم متوجه شدم همه شعله ها به هم ربط داره. شعله ها همه به رنگ آبی بودند. فکر کنم کتری گذاشتم برای چای. موقعی که خواستیم بخوابیم با خودم گفتم اجاق رو خاموشش کنم با خاموش کردن یکیشون شعله به اجاق بغلی منتقل میشد. تا اینکه همه رو خاموش کردم ولی متوجه شدم شعله منتقل شده به اجاقهای روی زمین! دیگه مونده بودم چکار کنم که همسرمو صدا زدم ازش کمک خواستم اون هم بلند شد تا خودش شعله ها رو درست کنه. اون ویلا بیشتر از هرچیزی اجاق گاز داشت تا وسایل دیگه!! تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی شما و خانواده تان متحول خواهد شد و به موفقیت می رسید و روحیه ای شاد و تحولی مثبت خواهید داشت. امید شما زیاد است و مهربان و صمیمی و با عزت و احترام خواهید بود و به ثروت و اقتدار مالی می رسید که همه می فهمند که شما پولدار هستید و از رفتار و گامهایی که در زندگی برمی دارید شخصیتتان مشخص می شود. شما و همسرتان سعی می کنید روحیات همدیگر را درک کنید و شما گشایش کار خواهید یافت و امکانات رفاهی زیادی به دست می آورید. آگاهی شما در مورد مسائل توسعه خواهد یافت. شما نیاز دارید توجه تان را متوجه چیزی کنید که در حالت عادی به نظرتان کم اهمیت تر می آید. در واقع چیزی که به زندگی شما گرما می بخشد یا تنش و استرس به وجود می آورد، همین چیزهای کوچک و رفتار عادی شما در زندگی است که یکی به دیگری ربط دارد و هر بار که کار خوبی بکنید خوبی در زندگی تان سرایت می کند و هر بار اشتباهی بکنید، تنش و عصبانیت در زندگی تان زیاد می شود. شما و همسرتان باید با هم سر این مسائل به تفاهم برسید و مشکلات شما صرفا مسائل بزرگ نیستند. شما یا زود جوش می آورید و هیجانی می شوید و یا زود شورو شوق پیدا می کنید و عاشقانه رفتار می کنید. باید سعی کنید بیشتر منطقی باشید تا احساسی. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام. خیلی خیلی عذر میخوام دوباره پیام میدم، الان یادم اومد ته خونه که اجاق ها روی زمین بودن انگار دیوار نداشت و وصل بود به یک زمین کشاورزی خیلی خیلی بزرگ که خیلی منظم شخم زده شده بود و خاک خیلی تمیزی داشت. و یه دونه از محصولات زمین رو دیدم که خیلی تر و تازه و سبز رنگ بود. و اجاقی ک روشن شد بغلش روی زمین بود. تشکر فراوان.
فریبا هراتی
: در تعبیر تاثیر زیادی ندارد و کلیت آن همان است که عرض کردم.
.Bahaarr : سلام وقتتون بخير
خواب ديدم توي آشپزخونه يه اجاق گاز (ازينايي كه فر و گاز باهم هست) رو ميخواستم زير شير آب بشورم. وسطش رفتم يه كار ديگه انجام دادم دوباره برگشتم تو آشپزخونه.فر روشن بود.روشن شدنشو يادم نيست شايد از اول روشن بود.شعله هاي آتيش وسطاي فر زياد بود و شبيه شعله حاصل از سوختن گاز نبود و پر از آتيش بود.بعد ديدم من كه نبودم خواهرم يه ظرف خالي گذاشته توي فر.من هم ظرفو از تو فر درآوردم.يه دستمال يا پارچه هم دستم بود كه يه تيكه كوچولوش آتيش گرفت كه راحت با فوت خاموشش كردم.
خيلي ممنون از تعبيرتون
فریبا هراتی
: سلام . تشکر. شما می خواهید فکرتان را از افکار منفی بشویید و مسئله احساسی هست که می خواهید به آن توجه کنید و عشق و گرمی به زندگی تان بیاورید. از خودتان زیاد کار می کشید و استرس به شما دست می دهد و خواهرتان نیاز به حمایت روحی دارد و عصبی شده است و شما سعی می کنید نگرانی را از مولفه های مختلف زندگی تان پاک کنید و خونسرد باشید. تشکر از همراهیتون.
گلی : سلام.خسته نباشید.یکی از همسایه های مامانم خواب دیده، مامانم با خواهرم از در خونه همسایه ها پیک نیک جمع میکردن و مامانم میگفتن میخوام رو هر پیک نیکی یکی دیگ آش بزارم....خواهرمم پشت سر مامانم پیک نیک ها رو جمع میکرده میاورده....
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما و خواهرتان باید برای خواسته ای که دارند نذر کنند آش بپزند و انشالله حاجت روا خواهند شد و بعد همسایه ها را آگاه می کنند که چطور حاجت بگیرند و نذر کنند. مثلا می توانند نذر مادر حضرت عباس ع کنند که 7 هفته سه شنبه آش رشته بپزند و بین همسایه ها پخش کنند و این نذر یکی از نذرهایی است که ردخور ندارد و قطعا حاجت روا خواهند شد. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم ر حال خوردن نان و پنیر با چای بودم. دونفر مهمان اومده بودن خونه مون.پدرم خانه نبود و ما منتظر ایشون بودیم داخل اشپزخانه رفتم و غذا بر روی اجاق گاز در حال غل زدن بود فک کنم اش رشته بود من اون رو هم زدم.
سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. اگر مهمان ناخوانده منزل شما بوده اند، برایتان خواستگار خواهد آمد و اگر نه، روابط شما با مردم بیشتر و بهتر خواهد شد. روزیتان زیاد می شود و شما گشایش کار پیدا خواهید کرد و رشته ی کار دستتان می آید. اگر حاجتی دارید نذر کنید که آش رشته بپزید و بین فقرا تقسیم کنید. ( به اندازه وسعتان). تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام خسته نباشید خانم هراتی عزیز ،چند شب پیش خواب دیدم در منزل خود هستم ولی شبیه جای دیگه ای بود ،در خواب زنگ منزل ما زده شد دختر خانم جوانی بود که نه زشت بود و نه زیبا چهره معمولی داشت،وقتی آمد داخل روی یک صندلی در آشپزخانه نشست و من تازه یادم آمد برای یادگیری آشپزی آمده تا من بهش آموزش بدم(در صورتی که در واقعیت من این شغل رو ندارم)بعد در حین کار من داشتم برنج میشستم تا بهش یاد بدم ،که مقداری از برنج ریخت تو سینک ظرفشویی وبعد در همین حال چند آشغال ریزه انگار تو برنج بود که من در نظرم گفتم فکنم این ها فضله موش هستن به خاطر همین بقیه برنجی هم که تو ظرف بود رو ریختم تو سینک وآب گرفتم شستم رفت ومقدار برنج خیلی زیاد نبود مقدارش ۲پیمانه بود،بعد در خوابم اومدم از بالای کابینت چیزی بردارم،انگار یه اجاق گاز تکی بود و زیر شعله آن خیلی کم بود مثل فندک،که در خواب به اون دختر خانم گفتم اینو مادر شوهرم بدون اینکه من بدونم روشن کرده و در خواب من اینو از بدجنسی ایشون میدونستم گفتم این رو روشن کرده تا زندگی من رو به آتش بکشونه،چون روی گاز هم یک زود پز در بسته بود و فکنم داخلش آبگوشت بود من این رو توخواب به نظرم میومد چون ندیده بودم توشو ،سپس این دختر خانم برای کمک به من بلند شد دست به شعله گاز زد و یکدفعه شعله خیلی زیاد شد من همش میترسیدم زودتر منفجر بشه همش اون دختر خانم رو دعوا میکردم و توخواب بهش گفتم دیگه دست نزن تامن بگم شوهرم بیاد درستش کنه که از خواب پریدم ولی یادم میاد شعله گاز خیلی زیاد شده بود،خانم هراتی عزیز من با مادر همسرم سر گرفتن حقوق و اموال همسرم اختلاف شدید داریم میخوام بدونم اینکه من نمیدونستم در خواب ایشون یه اجاق روشن کرده بوده چه تعبیری دارد، واینکه این دختر شعله آتش رو بیشتر کرد و رفت چه تعبیری داره ،با معذرت از اینکه زیاد شد و تشکر از تعابیر زیباتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست خوبم شما می دانید که من کاملا بی غرض و مرض صحبت می کنم و نیت خیر دارم و حرفم به صلاح شماست. پس لطفا خوب دقت بفرمایید که چه می گویم. شما بی تجربگی و خامی از خودتان نشان می دهید و می خواهید از خودتان حمایت کنید و در دلتان برای خودتان آسمان و ریسمان می بافید. مشکلات کوچک را برای خودتان بزرگ می کنید و محبت ها و خیر و صلاحی که مادر شوهرتان برایتان می خواهد را فتنه حساب می کنید. دختر جوان، جنبه ی نابالغ فکر شماست که دارید اشتباه می کنید!! روشن بودن اجاق خانه تان ، دعای خیر مادر شوهرتان برای این است که سلامت و موفق باشید و بتوانید با همسرتان فرزندان خوبی داشته باشید و ثروت و رفاهتان پابرجا باشد. اما شما به همه چیز سوءظن دارید. شما محبت او را به دشمنی او تعبیر می کنید و اینکه دختر به چراغ دست زد شعله زیاد شد اینرا می گوید که خامی و بی خردی شما باعث شر می شود!! دوست عزیز شما باید سعی کنید که آنقدر رئوف و مهربان و خردمند و عاقلانه رفتار کنید که همه مجذوب شما بشوند. اینکه مادر شوهرتان شما را ناراحت می کند، یک مقوله است و اینکه چرا از همسرتان پول می گیرد مقوله ای دیگر است. من از کم و کیف زندگی شما با خبر نیستم ولی به نظر من خیلی خواهرانه خدمتتان عرض میکنم دقت بفرمایید: هر قدر شما به مادر شوهرتان بیشتر محبت کنید و کمتر شکایت کنید، شوهرتان بیشتر عاشق شما می شود. شما فرض کنید که او تمام عمرش را نشسته خرج شوهرتان را مثلا داده تا او را بزرگ کرده حالا همسرتان هم به او کمک مالی کند. جای دوری نمی رود!!! فردا هم که شما پیر شدید بچه های شما، شما را حمایت مالی خواهند کرد. اما اگر قصاوت قلب به خرج دهید فردا کارما وتقاص کارتان را خداوند به شما پس خواهد داد. اینجا اشتباه از شماست. اگر مادر شوهرتان پولهای شما را می گرفت میرفت سفر اروپاو طلا می خرید و شما گرسنه بودید جای شکایت داشت. از حرفهای من نرنجید دوست عزیز. آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست!! موفق و موید باشید. تشکر از همراهیتون.
ستایش : سلام خانم هراتی عزیز. من خواب دیدم با خواستگار قبلی ام سوار ماشین بودیم و مسیری را طی می کردیم. بعد تلفن ایشان زنگ خورد. تلفن خیلی ساده و معمولی داشت و قرار شد که به بیمارستان برود من همینطور که جلو ماشین نشسته بودم دیدم چکمه ای شبیه چکمه های خودم به پا دارم کمی تعجب کردم و بعد زیپ چکمه هایم را بستم و از ایشان جدا شدم. در صحنه دیگر دیدم که برای خودم جهیزیه میخرم (در صورتی که من ازدواج کرده ام) ماشین لباسشویی و اجاق گاز که اجاق گاز به نظرم ساده و کوچک بود و ناراحت بودم که چرا این اجاق را خریده ام و با برادرم آن را روشن و خاموش می کردیم که امتحان کنیم. با خود می گفتم اجاق خوب دیگری می خرم من که پول دارم و این اجاق کوچک و قدیمی است. در صحنه دیگری دیدم که با همسرم در کوچه ای می رفتیم که به نظرم کوچه سرشور در شهر مشهد بود و می خواستیم به حرم برویم ولی مسیری را که طی می کردیم ناگهان چند پله بالا رفتیم و داخل دستشویی شدیم که پسری آنجا بود و ظاهرا ما را گیر انداخته بود من با خود گفتم ما که زن و شوهر هستیم. همسرم داخل همان دستشویی همینطور که ایستاده بود ادرار کرد تقریبا زیاد بود و من به او اعتراض کردم که چرا اینجا این کار را کرده که آب ندارد. بعد ظاهراً مادر آن پسر آمد و از ما بابت وارد شدن به دستشویی آنها توضیح می خواست که من برایش توضیح می دادم که ما قصد داشتیم به حرم برویم از کوچه سرشور و این مسیر را دنبال کردیم که سر از اینجا درآوردیم و آنها قانع شدند و به ما اجازه دادند که برویم و دیدم آن پسر با شیلنگ آنجا را می شوید که نجس نباشد. ممنون از حوصله شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما وقتی شرایط امروزتان را با زندگی فرضی با خواستگار قبلی تان مقایسه کنید، متوجه می شوید که او خیلی هم از شما سر نبوده و زندگی امروز شما از او خیلی قوی تر و بهتر است و شما از اینکه همسری دارید که مثل خودتان از شما حمایت می کند خوشحالید و از لحاظ فرهنگی و اخلاقی به همسرتان خیلی بیشتر شباهت دارید تا با خواستگار قبلی تان. شما می خواهید زندگی تان را بهتر از قبل کنید، مشکلاتتان را از بین ببرید، برای آینده تان برنامه ریزی کنید و خلاصه جوری از خودتان مایه بگذارید و برای زندگی تان و ایجاد عشق و گرما در آن تلاش کنید که خیلی زندگی تان از قبل بهتر شود چون شما خمیره ی وجودی اینکار را دارید و لزومی ندارد که زندگی تان چیزی کم داشته باشد. باید نشان دهید که از خیلی جهات از خیلی ها سر هستید. شما و همسرتان ولی سر مسئله ای احساس می کنید که تفاهم ندارید و هر کدام از شما می خواهد مغز دیگری را شستشو دهد و کاری کند که دیگری متقاعد شود که او درست می گوید. شما بصورتی موقت احساس می کنید با محدودیت هایی مواجه می شوید و در شرایط بغرنجی قرار می گیرید. همسرتان جلوی دیگران و نه در خلوت، با شما حسابی درددل یا دعوا می کند و احساسات منفی خودش را بیرون می ریزد و شما از اینکه او حریم خصوصی تان را حفظ نکرده و جلوی کسی ابراز ناراحتی کرده از دست او ناراحت می شوید. ولی بعد، هر دوی شما متوجه اشتباهاتتان می شوید و شما او را می بخشید و نمی گذارید که لکه ی ننگی یا ایرادی روی زندگی شما باقی بماند. تشکر از همراهیتون.
yasin137364 : سلام
دوستم خواب دیدن که خواهر نامزدش داشته اجاق روشن میکرده،اجاق روشن میشه
البته اجاق گاز نبوده،اجاق نان پزی
دوستم بالا سرش بوده بهش میگه الان خوبه
و بعد اون دوستم با دخترعمه اش کنار اجاق نشسته بودن
خواهر نامزدش نان میپختن و مادرشون چرب میکردن
بعدش دوستم مدام با خودش فکر میکرده نکنه یه وقت بخوان دخترعمه ام بگیرن
دخترعمه اش تو واقعیت ازدواج کرده
تو خواب هم انگشتر دستش بوده
به خاطر همین خیالش تا حدودی راحت میشه
دوستم از مادر اون آقا سراغ پسر کوچکشون رو میگیرن و بعدش میگن خداروشکر.
خواهر اون آقا چند ساله باردار نشدن.
چی میشه تعبیرش.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم قبل از هر چیز از شما خواهش می کنم که خوابتان را پشت سر هم بنویسید و کامنت را تکمیل کنید نه اینکه هر جمله در یک خط تا من خوابتان را یکجا ببینم. تعبیر خواب ایشان این است که خواهر نامزدش مثبت اندیش خواهد شد و شروعی جدید خواهد داشت که احتمالا به ثروت زیاد می رسد و شادی و سلامتی به همراه این موفقیت خواهد داشت. احتمال قوی دارد که او حامله شود و از این بابت خوشحال می شود. دوستتان سعی می کند مسائلی را از دختر عمه اش یاد بگیرد که بعدا در زندگی اش بتواند مثل او موفق باشد و اعتماد به نفسش بالا خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.