تعبیر خواب اسباب بازی
هوس های زودگذر آمیخته به سبک سری های ما درخواب به شکل اسباب بازی اعم از عروسک یا چیزهای دیگر تجسم می یابند. عروسک بی اعتقادی و سست رای بودن است و چنانچه ببینید در خواب عروسکی دارید، گویای آن است که به قدر کفایت برای انجام کار مهمی که پیش روی شما قرار گرفته نه اعتقاد دارید و نه اراده.
اگر عروسک به کسی می دهید خواب شما می گوید به نیرنگ و فریب متوسل می شوید و کاری می کنید که برای شما می تواند دل خوش کننده باشد اما برای دیگری بی محتوا و پوچ است.
اگر دختر جوانی هستید و در خواب عروسک دیدید نشان آن است که عشقی در مسیر زندگی شما پیدا می شود و چنانچه زن جوانی هستید صاحب فرزند می شوید یا ضمیر نا خودآگاه تان ضرورت وجود یک فرزند را تذکر می دهد.
اسباب بازیهای دیگر با توجه به نوع آن ها می توانند تعبیر و معانی مختلف داشته باشد. اسب بازیچه چوبی خودکامگی و غرور است که موجب تخفیف شان شما می شود.
اگر در خواب طناب بازی می کنید خواب تان به شما می گوید از کاری که توفیق حاصل نکرده اید منصرف شوید و تکرار نکنید چون هر قدر بدوید باز در جای اولیه خواهید بود و جز خستگی چیزی برای شما باقی نمی گذارد. اسباب بازی های مکانیکی عموما نیرنگ و فریب هستند چه کسی به شما بدهد و چه شما به کسی هدیه کنید. اگر خود را در یک فروشگاه اسباب بازی دیدید در آینده نزدیک عده ای گرد شما را می گیرند که می خواهند شما را به انجام کاری وا دارند که آن عمل سود بخش نیست.
آتیانوس می گفت در دختران و پسران جوان اشتیاق به ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی به صورت اسباب بازی و به خصوص عروسک در خواب تجسم می یابد. حیوانات بخصوص حشرات مدل و بازیچه که غالبا از پلاستیک ساخته می شود رنجی است که از نیش زبان مردم می برید.
تعبیر خواب اسباب بازی از دید منوچهر مطیعی تهرانی:
تعبیر خواب دیدن عروسک، بی اعتقادی و سست اراده بودن است.
تعبیر خواب عروسک دادن به دیگری، نیرنگ و فریب است.
تعبیر خواب دختر جوانی که عروسک ببیند، عشق است.
تعبیر خواب زن جوانی که عروسک ببیند، فرزند است.
تعبیر خواب اسب چوبی، غرور است.
تعبیر خواب طناب بازی، منصرف شدن از کاری بیهوده است.
تعبیر خواب اسباب بازی های مکانیکی، فریب است.
تعبیر خواب اسباب بازی، تشکیل کانون خانواده است.
تعبیر خواب حشرات پلاستیکی، نیش و کنایه زبان مردم است.
لوک اویتنهاو می گوید: تعبیر خواب دیدن اسباب بازی، مسئله در بین زوج است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : با سلام و عرض احترام خدمت شما خانم هراتي عزيز.خواب ديدم در خانه اي بودم و نوزادي در بغلم بود و آن نوزاد از خانم مالك آن خانه بود و من انگار دايه نوزاد بودم.در خواب آن نوزاد را محكم بغل كرده بودم و بسيار مراقبش بودم و به پشت بام رفتم و در ادامه روي لبه باريكي از ديوار نشسته بودم و يك آن ديدم به جاي نوزاد تعدادي پارچه دستم بود و لاي آن ي نصف عروسك (شكل نوزاد) بود و نصف ديگر بدن عروسك هم كنارم روي لبه پشت بام بود . در ادامه در حياط خانه بودم و به خانم صاحب خانه گفتم كه از اول اين نوزاد نبوده و عروسك بوده است. او اول عصباني شد ولي بعد كه به او گفتم شما خودتون هم از اول مي دونستيد كه عروسك بوده و الكي براش خرج مي كرديد و خودتون رو گول مي زديد و من بايد بهتون مي گفتم ، متقاعد شد و ديگر عصباني نبود و قبول كرد و بعد در خانه كه زرشكي رنگ بود باز بود و يك ماشين در حال وارد شدن و يكي ديگر در حال خارج شدن بود و من در حالي كه جوراب پام بود كفشهام رو دستم گرفته بودم و مي خواستم از اون خانه برم بيرون.ممنون مي شوم خوابم را تعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما در موضع و موقعیتی قرار می گیرید که افکار و ایده هایی را با شما در میان می گذارند و نتیجه ی این ایده که یک پروژه است را به شما واگذار می کنند. شما می خواهید این پروژه را عملی کنید و به موفقیت برسانید. اما ریسک می کنید و تا اندازه ای غیر واقع بینانه فکر می کنید که باعث می شود نهایتا فقط خیال موفق کردن این پروژه در دستتان بماند به جای خود این موفقیت! شما شکستتان در این پروژه را تقصیر کسی می اندازید که ایده را از اول بیان کرده و می گویید که این ایده ی اشتباهی بوده و او هم متقاعد خواهد شد که حق با شماست. شما بسیار عصبانی می شوید و فکر می کنید که هر چند که ضرر نکردید و چیزی را از دست ندادید ولی حاپایتان در این شرایط قرص نیست و باید از فکر شراکت با این شخص و عملیاتی کردن این ایده بیرون بیایید. اما کسی که با شما ایده اش را در میان گذاشته بود، کسی دیگر را جایگزین شما می کند و از اول روی همین ایده با کسی دیگر شراکت خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
افسون : سلام خانم هراتي. ببخشيد من خوابم ٦ صبح فرستادم ، مي خواستم بپرسم ارسال شده و در نوبت هستم؟؟
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما اصلا ثبت نشده دوست خوبم.
kootiahang : سلام خواب دیدم چنتا عروسک قدیمی دارم که دارم تعمیرشون میکنم و براشون لباس و کفش میپوشونم و جاهایی از اون عروسک که اسیب دیده استو درست میکنم و تو دلم میگم اینارو نگه میدارم برای یادگاری فقط یکی از اون عروسکا صورتش کاملا خراب شده بود و داشتم تلاش میکردم که بتونم درستش
کنم درصورتی که همچین عروسکایی تو واقعیت نداشتم و ندارم ممنون میشم تعبیرشو بگید
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که از مسائل و مسئولیت های روزانه تان فرار کنید و به آرزوهای خود شکل ببخشید اینکه چطور می توانستید باشید و چطور اینگونه بودنتان را می توانستید عوض کنید. شاید از زندگی امروزتان و طرزی که آن را ساخته اید راضی هستید اما در یک مورد خاص آرزو می کنید که آن کار را انجام نمی دادید و اوضاع به صورتی دیگر می توانست باشد. شاید شما زیاد تحت تاثیر دیگران قرار می گیرید و نوعی بی گناهی کودکانه و خامی در وجودتان باشد که به دیگران اجازه می دهید شما را کنترل کنند. تشکر از همراهیتون.
زهره : ببخشید یادم رفت بگم من تا اخر خواب تو فکر اون آقا و پیداکردنش بودم و هدف اصلیم اون آقا بود ولی در کنارش اون دختر رو هم دوست داشتم
زهره : سلام. من خواب دیدم آقایی که قبلا باهاش رابطه داشتم ولی الان ازش تقریبا بیخبرم و هنوز دوسش دارم، بهم تو خواب دو تا کادو داده ( انگار قبلا که باهاش رابطه داشتم بهم داده بود و من هنوز داشتمشون، و با خودم میگفتم ببین چقدر همون روزای اول بهم اهمیت میداده که برام کادو خریده ولی من همش میگفتم خسیسه) هر دو تا هم به نظرم عروسک بودن یکیشون که تو دستم بود و با جعبه بود به نظرم عروسک حیوون و پارچه ای رنگ روشن بود (به خودم میگفتم شاید این عروسکه مربوط به نامزدی قبلیشه که الان داده به من ولی اهمیتی هم نمیدادم) و من تو یه جایی که طبیعت زیبا و سرسبزی داشت و خونه هم توش بود با همون عروسک دنبال این آقا بودم و هنوز احتمال میدادم شاید بتونیم دوباره باهم باشیم هر جا هم میرفتم یه پرنده پشت سرم میومد ( راه میرفت). یکی از دوستام که تو واقعیت خودش ادعا داره که از آینده خبر داره، تو خواب بهم گفت اون تو رو نمیخواد( البته تو واقعیتم بهم همینو گفته که فعلا این آقا حواسش به تو نیست) ولی من هنوز امید داشتم. در همین حین هم یه دختری حدود ۱۸ سال دیدم که انگار چند روز پیش برای اولین بار دیده بودمش و خیلی ازش خوشم اومده بود و میگفتم من خیلی تو رو دوست دارم و اونم انگار از من خوشش اومده بود و انگار براش عجیب بود که من ازش خوشم اومده و انگار میخواستم باهاش ازدواج کنم( مطمئن نیستم)، بهش گفتم به سارا ( یکی دیگه از دوستام که توخواب انگار دوست مشترکمون بود) قبلا گفتم که بهت بگه من خیلی دوست دارم تا دوباره همو ببینیم ولی سارا بهت نگفت و اونم تایید کرد.
اون آقا قبلا تو واقعیت نامزد داشته که سالها پیش جدا شدن. ممنون از تعبیر شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما تا اندازه ای نسبت به عشق حالت سرخوشانه دارید و ساده دلی و بی فکری می کنید. دنبال عشقی هستید که قبلا وجود داشته و امید و آرمانهایتان را حفظ کرده اید. دنیا به شما رو می آورد و شرایط مالی خوبی خواهید داشت یا امکانات مالی مناسبی پیش رویتان قرار می گیرد و می خواهید به ثروت برسید. هیچ کسی از آینده با خبر نیست و هر کسی که ادعای پیشگویی از آینده را می کند یا دروغ می گوید یا با شیاطین و جنیان در ارتباط است که کمی از آینده ی نزدیک را می توانند پیشگویی کنند ولی در مورد بیشتر چیزهایی که می گویند دروغ می بافند و شرایط را جوری که دوست دارند شما متاثر از آن شوید، به شما می گویند. علم غیب فقط دست خداست و بس. چبری هم که در تعابیر خواب به شما گفته می شود الهام الهی است یا هشدار است یا گاهی حتی راجع به گذشته و حال است و نمی توان بدون اطلاعاتی که در عالم رویا می بینید، آینده را پیش بینی کرد. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام من خواب دیدم که تصمیم گرفتم آشپزخونمونو تمیزکنم و اول جایی که زیاد استفاده نمیشه رو میخوام تمیز کنم خونه جدید انگار تازه امدیم داخلش دارم به آشپزخانه نگاه میکنم ک عشقم هم در ورودی ایستاده میبینم رو کابینت اشپزخونه طبقه هایی هست که داخلش کتابه و میرم کابینتا رو باز میکنم ببینم داخلش چیه که میبینم داخلش پر از بغچه های لباس قدیمی و میگم که بدم به مادر مرحومم هر کدومو که نمیخواد بندازم بیرون اینجا خلوت شه و میبینم که همه رو دادم به آشغالی برد و جایی از خواب میبینم که تعداد زیادی عروسک میدم ب پسر کوچیکه پسر عموم واون عروسکها رو هم چید و خرابشون کرد دوباره و دلم خواست به مادرش بگم کاش یکی از اون عروسکها رو بهم بده ممنون میشم تعبیرشو بگید
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز به تحولی مثبت در زندگی تان دارید که به زندگی تان آرامش و عشق و گرمی بیشتری بیاید و هیچ اشتباهی از جانب شما صورت نگیرد که این عشق و گرمی از بین برود. شما مقداری رازهای شخصی دارید که با تجارب تان به شما دانش امروزتان را بخشیده. رفتارهای قدیمتان در مورد مسائل مختلف از جمله این رازهاست که شما احساس می کنید دیگر به این گونه رفتارها احتیاج ندارید و می خواهید مدرنتر فکر و رفتار کنید. روح مادرتان شاد. شما سعی می کنید که در زندگی خالصانه و بدون فریب زندگی کنید ولی البته فکر می کنید که یه کمی سیاست داشتن و کمی نیرنگ به خرج دادن بد هم نیست. البته شاید هم دلتان می خواهد صاحب فرزندی باشید. تشکر از همراهیتون.
منا مرادي : سلام وقتتون بخير. خواب ديدم توي يه جايي مثل خوابگاه هستم و دوست پسر هم داشتم كه به نظرم كم سن و سال بود ( در واقعيت ندارم) شب بود و ما تشك انداخته بوديم و دراز كشيده بوديم حرف ميزديم. يكي از استادم هم كه اقاست انگار تو همون خوابگاه بود به اتاق من اومد و يه دفتر هم باهاش بود كه در مورد پايان نامه ام يه نكاتي رو نوشته بود كه به من بگه ( در واقعيت من چند ماه درسم تموم شده ولي هنوز با دانشگاه در ارتباطم و منتظر استخدامم هستم )انگار ما بايد با پايان نامه مون يه عروسك هم تحويل ميداديم و من هم يه عروسك دختر چسبونده بودم به يكي از صفحه هاي اون دفتر كه ديدم استادم تو اون صفحه به عنوان ايراد نوشته لباس عروسك پوسيده است. منم ازش گله كردم و گفتم كه چرا همچين ايرادي گرفته و عروسك من نو بوده فقط دو سال تو جعبه بوده ولي بازش نكرده بودم .
فریبا هراتی
: سلام. شما با فکر استخدام در دانشگاه می خوابید و تا اندازه ای هم امکانات استخدام شما هست و گشایش کار یافته اید. عروسک امید شماست و یا ابزاری است که شما آرزوهایتان را با آن عملی می کنید و اینکه گفته که عروسک لباس پوسیده دارد یعنی شما باید ظاهر خودتان را آپدیت کنید! باید امیدوار تر خودتان را نشان دهید مشتاق تر رفتار کنید اجتماعی تر برخورد کنید و نه اینکه به صورت یک آدم منزوی و گوشه گیر و یا آرام عمل کنید. این اجتماعی و سرزنده بودن شما امتیاز مثبتی برای استخدام شماست. تشکر از همراهیتون.
سونیتا : سلام خانم هراتی
خواب دیدم همراه مادر مرحومم رفتیم به زادگاه پدرم و وارد یک خونه ای شدیم که انگار مراسم روضه بود یا داشتند آماده میشدند واسه روضه اونجا یکم نامرتب بود و رفتم توی آشپزخونه ی کپسول گاز ی گوشه گذاشته بود توجهم رو جلب کرد و رفتم اتاق کناری عشقم دراز کشیده بود و منم اومدم کنارش نشستم و میخواستم کنارش بخوابم بعد به خودم گفته زشته ممکنه کسی ببینه ولی توی خواب انگار شوهرم بود و انگار پیراهنش رو درآورده بود و حس ارامش داشتم و دیدم باز ی اتاق دیگه همون خونه به پهلو دراز کشیده و ی دختر غریبه داره خودش رو بهش نزدیک میکنه و چند تا عروسک پارچه ای تو ی سبد داره و داره باهاش صحبت میکنه و میخواست عروسک ها رو بهش بفروشه ولی من اصلا خوشم نیومد و عروسک ها به نظرم زشت اومدن و خوشم نمیومد دختره باهاش صمیمی شه هر چند میدونستم عشقم اصلا به اون توجه نمیکنه ولی من اومدم خودم انداختم توی بغلش و دوست نداشتم دختره بهش نزدیک شه و به دختره گفتم عروسک نمیخوایم اون خودش واسه من ی عروسک خیلی خوشگل خریده منظورم عروسکی بود که دارم در واقعیت.
ممنون عزیزم.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما سعی می کنید به اعتقاداتی که پدرتان از قدیم داشته اند پایبند باشید و گرمی و حمایت و عشق در زندگی تان را بر مبنای منبع اعتقادات و عشق و انرژی خانوادگی تان به دست بیاورید. کسی که دوستش دارید از لحاظ مالی ضعیف است ولی عاشق شماست. او به این فکر می کند که به اهداف و آرزوهایی که در دنیا دارد برسد ولی شما نمی خواهید که او به هر قیمتی که شده اهدافش را به دست بیاورد و از او تقاضاهای غیر معقول ندارید. برای شما خود او از همه چیز مهم تر است و آرزوی شما اوست که سعی می کنید به او برسید. تشکر از همراهیتون.
yasi2021 : با سلام
یکی از دوستانم خوابی دیدن ک سوار ماشینشونن رفته شهری ک تو اون شهر یسری مردم معمولی و یسریا با کلک برای خودشون خونه های با عظمتی بنا کرذه بودن ک یسری مامور بودن دنبالشون باشن ک مچ اینجور افراد رو بگیرن دوستم با اون گروه ک دنبال اینجور افراد بودن همراه بود بعد یهو پسردایی اشو میبینه ک بسیار خوش تیپ و باکلاس شده ماشین لوکس مردم سوار شده بود ماشین خودش نبود اما با ماشین اونا کسب کلاس میکرد تو دلش دوستم میگه چقدر خوبه بلده اینجور ماشینا رو برونه بعد پسردایی اش از ماشین پیاده میشه و صاحب ماشینم ماشینشو میگیره ازش، ی ماشین اسباب بازی کوچیک کوک میکنه پسردایی اش و ماشین حرکت میکنه دوستم از ماشینش پیاده میشه میره دنبال ماشین اسباب بازی ک پسر دایی اش کوک کرده بوده یهو سر از خونه خاله اش در میاره میبنه پسرخاله اش با زیرپوش و پیرجامعه(تیپش جالب نبود فقیرانه تقریبا بود)داره تلویزیون نگاه میکنه و دخترخاله اش هم با کامپیوتر بازی میکنه و خوده دوستم یهو میبینه خودشم با پاسور برای خودش فال میگیره و اون ماشین کوچیکم دور خودش داره میچرخه پسرخالش پشتش ب دوستم بوده دوس داشته برگرده اما حرصش میگرفته دوستم در حال فال گرفتنه با پاسور و توجهی نداره اینا،تاگهان ماشین اسباب بازی از کار میفته و دخترخاله اش بسیار حرصش میگیره چرا کار نمیکنه دوستم ماشین بلند میکنه میگه باتریش تموم شد و تعجب میکنه چرا دخترخالش انقدر گیر داده این باز کار کنه
تعبیرچی میشه
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما به این فکر می کند که شرایط آدمهایی که فیلم بازی می کنند و خودشان را روشنفکر نشان می دهند چگونه است.. و زندگی شان به چه صورت است. او دوست دارد که می توانست راز کسانی که خودشان را پولدار نشان می دهند را بفهمد و کم کم کشف می کند که خیلی ها فقط ادای روشنفکری و ادای پولدار شدن را در میاورند و نه عقل درست حسابی دارند و نه جیب پر. مثلا پسر دایی او صرفا تظاهر به پولداری می کند و پسر خاله اش هم در واقع خیلی مرفه نیست و دوستتان هم در مورد آینده اش می ترسد و نگران است و به صورتی افراطی می خواهد همه چیز را کنترل کند و از همه کاری سردرآورد و ناشناخته ها را بداند.تشکر از همراهیتون.
xanum : سلام خانم هراتی گل.خواب از زبان مادرم تعریف میکنم : دیدم صدام دندوناش به شکل خرگوشی شده بود و یه مرد همراهش بود که یه رو بند کرمی سرش کرده بود و صورتشو گرفته بود و فقط چشاش دیده میشد وقتی از صدام جدا میشد صورتشو باز میکرد، بعد از یه جایی رد شدم دیدم زمین پر از شهیده و بدن همشون خونی بود و نمیتونستم به صورتشون نگا کنم فقط میدونستم شهیدن، دختر دایی هام رو دیدم که اومدن خونمون (برادرشون شهیده) با خودم گفتم بزار ببینن خونمون با سلیقست تمیزه، دیدم دخترِ دخترداییم تبدیل به بچگیش شده اسباب بازیاشو میشستم میدادم بهش و میگفتم بزار آبشون بره تمیز بازی کنین
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. طمع کسانی که از تیره و قماش صدام هستند هنوز هم زیاد است و به مردم و اموال و زندگی آنان چشم دارند. هر چند که کسانی که امروز از او تبعیت می کنند در ظاهر اشخاصی هستند که جبهه کسی را نمی گیرند و بی طرفانه کار می کنند ولی می توان به نیت و ذات آنها از روی نگاهی که به مسائل دارند پی برد. شما گاهی می گویید حیف این همه شهید که نمی توان کاری کرد که ار آنان قدردانی شود و با ارزش جان آنان هیچ چیزی برابری نمی کند و حیف از جان آنان. دختر دایی ایشان کم عقلی و خامی از خودش نشان می دهد و مادر شما سعی می کند او را نصیحت کند که عاقلانه رفتار کند و احساسی با مسائل برخورد نکند. تشکر از همراهیتون.