کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب اعضای خانواده و دوستان

تعبیر خواب پدر
پدر در خواب نماد حمایت و قدرت است. به طور کلی، اگر خواب مثبتی درباره پدرتان ببینید، یعنی در بیداری نیز رابطه خوبی بین شما و پدرتان وجود دارد، همچنان که دیدن خواب منفی درباره پدر نشان دهنده مسائل حل نشده میان شما است. تعبیر خواب پدر همچنین می تواند این باشد که شما نیاز دارید در بخشی از زندگی خود مستقل تر یا دقیق تر باشید.

تعبیر خواب مادر
مادر در خواب نماد رشد و پرورش است. دیدن خواب مادر مهربان و مسئول می تواند نشانگر برکت یا رشد باشد. البته دیدن خواب مادر ممکن است بازتابی از رابطه ی شما با مادرتان نیز باشد. مثلاً این که احساس می کنید مادرتان بیش از حد کنترل تان می کند یا به عکس شما را به حال خود وانهاده است. تعبیر خواب مادر این است که شما به پرورش محبت آمیز نیاز دارید، یا در بخشی از زندگی خود بر روی عشق، آسایش، حمایت و راهنمایی تمرکز کرده اید. این خواب همچنین می تواند نشانگر ماهیت حمایت گر شما نسبت به دیگران باشد.

تعبیر خواب برادر
تعبیر خواب برادر، رقابت یا نزدیکی است. دیدن برادر کوچکترتان در خواب می تواند حاکی از احساس رقابت، عدم بلوغ یا آسیب پذیری باشد. دیدن برادر بزرگترتان در خواب نشانگر یک شخصیت راحت یا قوی در اظهار نظر، و یا دانش و درک است.

تعبیر خواب خواهر
دیدن خواهرتان در خواب می تواند بیانگر رابطه شما با او یا جنبه ی حساس شما باشد. تعبیر خواب خواهر کوچکتر رقابت یا آسیب پذیری است. حال آن که دیدن خواهر بزرگتر در خواب نشانگر حمایت، قدرت و توانایی، یا یک رابطه عشق و نفرت است.

تعبیر خواب پسر
تعبیر خواب پسر، مخالفت یا مقاوت، مسئولیت، یا نیاز به ابراز اندیشه ها و احساسات است. دیدن پسرتان در خواب نمادی است از اشتیاق ها، آمال و آرزوها، و یا استعدادی خاص در یک زمینه از زندگی بیداری.

تعبیر خواب دختر
تعبیر خواب دختر، مخالفت یا مقاوت، مسئولیت، یا نیاز به ابراز اندیشه ها و احساسات است. دیدن دخترتان در خواب نمادی است از رابطه حمایتی، نردید درباره خود، آسیب پذیری، رقابت یا حسادت.

تعبیر خواب شوهر
دیدن خواب شوهر نشانگر رابطه ای است که با شوهرتان دارید، یا احساساتی که در بیداری نسبت به او پیدا کرده اید. دیدن شوهرتان در خواب نشانگر احساساتی است که نسبت به رابطه خصوصی و جنسی تان با او دارید. تعبیر این خواب همچنین مسائل و نگرانی های بیان نشده، یا دیدگاه شما نسبت به بدنتان است.

تعبیر خواب زن
اگر زن خود را در خواب ببینید یعنی مسائل حل نشده یا اختلافاتی با او دارید. تعبیر خواب زن احساسات و عقاید بیان نشده است. دیدن زن خود در خواب همچنین می تواند به این معنا باشد که شما نیاز دارید گاهی خودتان را به عنوان یک شوهر خوب ثابت کنید.

تعبیر خواب پدربزرگ و مادربزرگ
تعبیر خواب پدربزرگ و مادربزرگ، امنیت، سنت، خرد و عشق است. دیدن پدربزرگ در خواب نشان می دهد شما در بخشی از زندگی خود نیازمند امنیت، عشق، و خرد هستید. این خواب همچنین بر تفکر سنتی یا ارزش های خانوادگی دلالت دارد.

تعبیر خواب فامیل (عمو، عمه، دایی، خاله، فرزندان آن ها و…)
دیدن خواب افراد فامیل در خواب نشان دهنده ی شخصیت شما، میراث خانوادگی، ارزش های خانوادگی، یا رابطه شما با افراد فامیل است. دیدن فامیل در خواب ممکن است نشانگر جنبه ای از زندگی تان باشد که از آن راضی نیستید. همچنین، تعبیر خواب فامیل اقفزایش آگاهی و ایده های نو است.

تعبیر خواب دوستان
دیدن خواب یک دوست یا تعدادی از دوستان تان نشانگر رابطه شما با دیگران یا فرد مورد در نظر در خواب است. این خواب همچنین نشان می دهد که باید روی جنبه ای از شصخیت خود بیشتر متمرکز شوید. همچنین، به این فکر کنید که دوستی که در خواب دیده اید برای شما نماد چه چیزی است. اگر در خواب ببینید دوستی که در بیداری همیشه از شما حمایت می کند، مرده است، یعنی جنبه حمایتگر از وجود خودتان رخت بربسته است.

نوع دوستی که در خواب می بینید نیز می تواند نشانه خوبی باشد. مثلاً دیدن بهترین دوست تان در خواب بیانگر این است که باید روی جنبه های مثبت تان بیشتر تمرکز کنید، زیرا دوست خوب معمولاً بهترین جنبه های شخصیتی ما را به ما می نمایاند. همچنان که تعبیر دیدن دوست دوران کودکی در خواب بازیگوشی یا معصومیت است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

388 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ماهور

ماهور : سلام. وقت بخیر
این خواب از زبان مادرم هست؛
خواب دیدم پسرم که مجرده لباس نو وخوب پوشیده بود ومیگفت میخوام برم جبهه شهید بشم. ممنون.

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۰:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پسر شما رفتاری بسیار خوب و عالی از خود نشان خواهد داد و عملکرد او به اندازه ای مثبت خواهد بود که در مقابل سختی ها جا نمی زند و با امید به خدای بزرگ، با مشکلات زندگی مقاومت می کند و در نتیجه پیش خاص و عام مشهور خواهد شد که او، برای زندگی الگویی مناسب برای دیگران است. این خواب به معنی شهادت او نیست! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۲۵:۵۰
هلیا

هلیا : خیلی ممنونم ،عذر خواهی میکنم. منظورم از خانمه ،کسی هست که منو نامزدم به شدت ازش بدمون میاد و نامزدم راظاهرا میخواد ومانع ازدواج ماست.تو خواب ،دیدم این خانمه با خواهر نامزدم تلفنی صحبت میکنه وبعد خواهر نامزد م گوشی را داد به من ،من با دختر همون خانم صحبت کردم خانمه فهمید من اونجا هستم و با دخترش صحبت کردم،دوست نداشتم خانمه بفهمه من صحبت کردم .بعد من وارد سالنی شدم نامزد م چون تو سالن خانمه بود ،اشاره کرد برو نذار بفهمه خانمه که تو اینجایی گفتم تلفنی خانمه را متقاعد کردم تو همون سالن خانمه را دیدم موهاش کوتاهه وپشت موهاش سه رنگ است پایین مو یک رنگ ،بالای مو یک رنگ و وسط مو یک رنگ ،بیشتر رنگ مو صورتی یادمه داشت ،خانمه داخل همون سالن هی راه میرفت وناله میکرد ولی صدای نالش را نمی شنیدم فقط میدونستم داره ناله میکنه یک طرف سالن ،یک اتاقی بود که انتهای اتاق ، چند تا صندلی تکی داشت خانمه تو همون سالن بود، داخل اتاق، تو صندلی ها به ترتیب خواهر نامزدم ،من ،دختر بچه اون خانم و نامزدم نشسته بودیم که نامزدم کلا رو خودش پتو پوشانده بود من اومدم از داخل اتاق بیرون که هنگام بیرون آمدن خواهر نامزدم گفت کاشکی شماره خانوادمو کامل داشتی گفتم همه را دارم بعد اومدم بیرون. تو همون سالن خم شدم بند کفشم را بستم وسراغ مادر نامزد م را میگرفتم گفتن مادر نامزد م رفته وضو .اون طرف سالن یک اتاق دیگه بود در اتاق را باز کردم روی اولین پله ایستادم پایین را نگاه کردم یک عالمه پله داشت وپایین پله ها مادر نامزدمو دیدم چادرو مقنعه مشکی داشت در واقعیت اینقدر مادر نامزد م محجبه نیست.ظاهرا وضو گرفته بود ،از پله ها دیدم مادر نامزدمو اومد بالا وبا من صحبت میکرد گفتم چرا با ازدواجمون مخالفین گفت نه ،خودت وپسرم راضی هستین من گفتم حتی با ادامه تحصیلمم موافقه و چون نگران بودم چون چند روزه از نامزد م بیخبر م ترسیدم من را ترک کرده باشه رفتم در خونش ،در خونشون باز بود گفتم سلام مامان بغلم کرد وروبوسی کردیم گفت نگران نباش به مجید (برادر نامزد م) ربطی نداره دیدم یک گوشه مجید ایستاده و نگاه میکنه آخه مجید هم با ازدواج ما مخالفه بعد روبوسی کردن با مادر نامزد م، دلم طاقت نیاورد برگشتم دوباره در خونشون که بپرسم روم نشد برگشتم .بعداومدم لباسمو عوض کنم .لباس مشکی تنم بودسوییشرت میخواستم بپوشم با مهارت لباس مشکی را در آوردم و سوییشرت را پوشیدم لخت نشده بودم مادرم را دیدم اونجا نشسته بود گفت بخور یک بلال کوچک اونجا بود خوردم وبعد به مامانم گفتم خام بود باتشکر

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۴۳:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهر نامزدتان و این خانم راجع به شما صحبت کرده اند. ولی نامزدتان دوست ندارد که شما نسبت به او حساسیت نشان دهید و دوست دارد در قبال او خودتان را به بی تفاوتی بزنید. این خانم دوستان زیادی ندارد و احترام زیادی هم دیگران برای او قائل نیستند. او هر بار یک رنگ از خودش به دیگران نشان می دهد و آدم صاف و صادقی نیست و موذی و هفت خط است. او سعی می کند خودش را مهربان و عاشق نامزدتان نشان دهد. نامزدتان می خواهد امنیت و آرامش خودش را حفظ کند و با این خانم قاطی نشود. خواهر نامزدتان دوست دارد شما با خانواده او در ارتباط باشید . شما جا پایتان را قرص خواهید کرد و رابطه تان را با نامزدتان بهتر می کنید. مادر نامزدتان سعی می کند گناهانش را بشوید برود و از وجهه ی خودش نگرانی را پاک کند. مادر نامزدتان به سمت مثبت نسبت به شما تغییر عقیده خواهد داد و احترامش پیش شما بالا می رود. او با ازدواج شما موافقت می کند. مجید هم در ازدواج شما مخالفت نخواهد کردو دخالت نمی کند. شما دلتان شور می زند و می خواهید به گرمی و امنیت بیشتر برسید. احترامتان حفظ خواهد شد . شما به فراوانی و رفاه خواهید رسید و ثروتمند خواهید شد ولی با حرص زیاد پول جمع می کنید و خسیس بازی در می آورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۱۹:۲۹
هلیا

هلیا : سلام ،خوب هستین؟وقت شما بخیر .من درواقعیت یک نامزدی دارم ولی متاسفانه چند روزه ازش بیخبرم وناراحت ونگرانم.دیشب خواب دیدم یک خانمی داشت با خواهر نامزدم تلفنی صحبت میکرد در واقعیت این خانم رامیشناسم و نامزدم ازش بدش میادوبعد خواهر نامزد م گوشی را به من داد وبا دخترش صحبت کردم انگار اون خانمه فهمید که منم دوست نداشتم بفهمه ولی یه جور متقاعدش کردم بعد دیدم اون خانمه با موهای کوتاه که پشت موهاش چند رنگ بود پایین مو یک رنگ وسط مو یک رنگ بالای مو یک رنگ عجیب بود راه میرفت ناله میکرد آروم وقرار نداشت ولی صدای ناله را نمیشنیدم ولی میدونستم انگار داره ناله میکنه نامزدم از پشت با دستش اشاره کرد برو هیچی نگو گفتم میدونه ومتقاعدش کردم بعد رفت تو یک اتاقی سه چهارتا صندلی تکی بود یکی خودش نشسته بود یک پتو کامل رو خودش پوشانده بود یک صندلی دختره و یک صندلی خواهر نامزدم بود به من گفت شماره همه را داری لازم میشه منظور خونوادش بود گفتم آره بعد من خم شدم بند یکی از کفشهامو بستم و روبرو م یک اتاقی بود که مادر نامزدم رفته بود اونجا وضو بگیره دره اتاق را باز کردم یه عالمه پله بود دیدم مادرنامزدم اونجاس بعد اومد بالا چادر مقنعه سیاه پوشیده بود خیلی محجبه بود در حالی که در واقعیت اینطوری نیست بامن صحبت کرد گفتم چرا مخالفی با ازدواجمون گفت خودتون راضی هستین گفتم حتی با ادامه تحصیلمم موافقه بعد رفتم در خو نه مادر نامزگفتم سلام مامان بغلم کرد و روبوسی کردم نگران نامزد بود م گفت نگران نباش گفتم حتما تقصیر برادر شوهر که نیستش گفت اون تقصیری نداره وی گوشه ایستاده بود ونگاه میکرد برگشتم دوباره مضطرب شدم برگردم که دوباره بپرسم روم نشد که بر م مادرمو دیدم اومدم لباس عوض کردم لباس مشکی تنم بود یک سوییشرت بافتنی میخواستم بپوشم پوشیدم لخت نشدم با مهارت داشتم پوشیدم یک بلال کوچیک اونجا بودخوردم ولی به مامانم گفتم خام بود عذر خواهی میکنم خوابم طولانی ،ممنون میشم تعبیرش بگید،باتشکر

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۱:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. هلیای عزیز لطفا خوابتان را جوری بنویسید که من هم که در ذهن شما نیستم متوجه شوم. از جایی که گفتید که آن خانم با موی چند رنگ آرام و قرا رندشت ... نوشته اید بعد رفت تو یک اتاقی سه چهارتا صندلی تکی بود یکی خودش نشسته بود یک پتو کامل رو خودش پوشانده بود یک صندلی دختره و یک صندلی خواهر نامزدم بود به من گفت شماره همه را داری لازم میشه منظور خونوادش بود گفتم آره ... منظورتان کیست؟ کی رفت تو یه اتاق با سه چهار تا صندلی آن خانم را می گویید یا نامزدتان را ؟ دقت داشته باشید شما در آن واحد دارید راجع به هم نامزدتان صحبت می کنید و هم راجع به آن خانم و یکباره می نویسید او!! قبل از اینکه اشتباه تعبیر کنم تصحیحش کنید و مجددا برایم بفرستید تا تعبیر شود. شما در صف مجددا نخواهید ماند و از شما خواب مجدد کسر نخواهد شد. تشکر.

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۲:۱۷
معصومه

معصومه : سلام شبتون بخیر
این خوابو خواهرم دیده بخاطر همین اینجا نوشتم

خواب دیده که یه خانومی اومده به خوابش که بهش گفته که تو و خواهرت جزسادات محسوب میشین دیگه باید کنار اسمتون سادات بیارن از این به بعد باید بقیه شمارو زهره سادات و معصومه سادات صدا کنن شما از اول سید بودین به شما نگفته بودن ، پدرمم با لبخند تایید میکردن حرف اون خانومه رو میگفتن راست میگه! اون خانوم دیده نمیشد و فقط صدا بود و خواهرمم خوشحال بودن به اون خانومه گفتن که من از بچگی دوست داشتم سید باشم و خواهرمم توی خواب خوشحال بود از اینکه میخواد خبر سادات شدنمونو به من بده و گفته برم به معصومه بگم که سید شده

ممنون میشم تعبیر کنید

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۵۱:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. صبح شمام خوش. شما و خواهرتان شخصیت های بزرگ و خوبی دارید که اعمال و افکارتان مثل این است که از نسل حضرت علی ع و خانواده او هستید. سید بودن به انتقال ژنتیکی اسپرم ربطی ندارد!! سید کسی است که اعمال و رفتارش از نوع اعمال و رفتار حضرت علی ع و طرز فکرش مانند او باشد. شما شخصیت های پاکی دارید و حضرت علی ع و حضرت فاطمه س شما را از خودشان می دانند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۵:۳۲
Morad

Morad : سلام. خوابی که دیدم بعد طلوع خورشید بود از ساعت ۹ الی ۱۱ صبح بود . خواب دیدم رفته بودیم مهمونی یا فکر کنم واسه ما مهمون اومده بود چون خونه رو نمیشناختم و مهمونا هم اکثرا عمه هام با شوهر و بچه هاشون بودن. همه بصورت گروه گروه پخشو پلا داشتن حرف میزدن میگفتن میخندیدن منم ی شلوار سبز و یک کاپشن سیاه رو لباسم پوشیده بودم(شلوار و کاپشنو توی واقعیت دارم ولی پیراهنو نداشتم) توی اتاق طبقه بالا بودم احساس پوچی میکردم فک میکردم نمیتونم با اونا گرم بگیرم احساس ضعف و زشتی و بدتیپی داشتم به اتاق کناری رفتم دیدم دختر عمم (اصن دختر عمه ای به اون شکل و قیافه ندارم اصن نمیدونستم دختر کیه اسمش چیه) که حدودا ۱۰ تا ۱۳ سالش بود و ی پسر ۱۸ ساله (فک کنم اونم فامیل بود چون تو واقعیت نمیشناسمش) با دو متر فاصله نشسته بودن احساس کردم یه کارایی میکنن بعد از اتاق رفتم ولی بر گشتم از کنار در نگاه کردم دیدم یکدفعه به همدیگه پرداختن(لب گرفتن و ... ولی ندیدم سکس کنن) از اونجا دور شدم از دفعه قبل آشفته تر شدم فک میکردم از اون بچه ها هم کمترم بعد رفتم به جمع فامیل ملحق شدم احساس میکردم حرفی واسه گفتن ندارم همش گوش میدادم یهو عمه بزرگترم با خنده اومدم سمتم و من کاپشنمو در اورده بودم و فقط لباس متمایل به سفید چارخانه تنم بود بعد آستین لباسمو گرفت تا زد و بالا زد و رفت من افتادم دنبالش گفتم اون یکی دستم مونده اون یکی دستم هم آستینشو تا زد و زد بالا بعدش زیاد یادم نیس چی شد از خواب بلند شدم

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۳:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به خانواده تان از لحاظ درک بالاتر هستید و خودتان را مقید به اصولی در زندگی کرده اید و طبق آن اصول پیش می روید ولی احساس صمیمیت زیادی نسبت به فامیل ندارید. شما ساکن و بی حرکت و تا اندازه ای کسل کننده رفتار می کنید و احساس و نظرتان را زیاد ابراز نمی کنید. شاید حس می کنید که از زندگی عقب مانده اید. وقت آن رسیده که شما برای خودتان کاری انجام دهید و زندگی تان را متحول کنید. عمه شما یا خانواده شما از شما انتظار دارند که به فکر خودتان باشید و زندگی تان را بسازید ( استین بالا بزنید و شروع کنید) و از دیگران کناره نگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۰:۳۸
رعنا

رعنا : سلام ودرود فراوان. خواهرم ديده من ميخواستم برم فيلم بازي كنم و قرار بوده ستاره سينما بشم. (ببخشيد نميدونستم در كدوم قسمت بايد مطرح بشه، چون خواهرم خواب منو ديده بود، در اين بخش نوشتمش)
تعبيرش چيه نازنينم؟

پاسخ
لینک۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۵۵:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نقش جدیدی در زندگی تان ایفا می کنید. به رابطه هایتان معقول تر نگاه می کنید. قدرتش را دارید که کنترل و جهت و مسیر زندگی تان را بدست بگیرید و تمایل دارید تا به شهرت و شانس بالاتری برسید. تمایل دارید خودتان را ابراز کنید و دیدگاه هدفمندتری نسبت به زندگی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۰۳:۴۹
رعنا

رعنا : عرض ادب و ارادت
خواهرم ديشب ديده پدرم مشغول انجام كاري بوده و عينك طبي به چشم داشته (در بيداري عينكي نيست)
من و عموي بزركم هم حضور داشتيم. پدرم شروع كرده به لرزيدن! تمام بدنش ميلرزيده، و شونه هاش بيشتر از بقيه جاها.
خواهرم به من ميگه: زنگ بزنيم دكتر منصوري(در واقعيت ما اصلا چنين دكتري رو نميشناسيم)
من يا عموم گفتيم : نه نميخواد.
پدرم ميگه : "من مثل فرهاد شدم ديگه، فرهادم اينجوري بود"
(فرهاد عموي كوچيكم بود كه-دور ازجونِ بابام-فوت شده و من چندين خواب راجع بهشون از شما سوال كردم. مرگ ايشون خيلي پدرم رو شكسته كرد، چون بسيار باهم صميمي بودن. خدابيامرز به علت ناراحتي قلبي درگذشتند و لرزش نداشتند)
انشالله خيره، ممنون ميشم تعبير بفرماييد

پاسخ
لینک۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۰۶:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. پدر شما می خواهد راجع به یک موقعیت خاص، درک بالاتر و دید واضح تری داشته باشد و سوتفاهمات یا موقعیت هایی که اشتباه برداشت کرده است را متوجه شده و حقایق را بفهمد. پدرتان نگران است و می خواهد از شر عادات های قدیمی و طرز فکر قدیمی اش خلاص شود و به بینش بهتری برسد. او مسئولیت های زیادی روی دوشش است و می خواهد توانایی اش برای حمایت از شما بیشتر باشد. شما برای موفقیت پدرتان برای رسیدن به اهدافش و پیروزی او از خدا طلب یاری می کنید ( دکتر منصوری - آنکه نصرت و پیروزی می دهد). شما یا عمویتان اما زیاد به دعا اعتماد ندارید. پدرتان می ترسد که نتواند استرس های زندگی را تحمل کند. روح عمویتان شاد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۱۳:۲۶
سارا

سارا : سلام وعرض ادب خدمت شما
دخترم خواب دیده که شوهر خواهر شوهر که یه ادم مذهبیه دایم داره بهش غر می زنه وبا عصبانیت با دخترم صحبت می کنه ودر مورد همه چیز با عصبانیت باهاش برخورد می کرده مثلا دخترم داشته لباس عوض می کرده که اون میاد داخل اتاق وسر دختر م داد می زنه که چرا به من نگفتی نیا تو اتاق بعد لخت بشی .چرا اینطوری راه می ری چرا این و پوشیدی وغیره

پاسخ
لینک۱۰ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۳:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. دختر شما در واقعیت نسبت به اینکه دیگران چه فکر کنند و چه بگویند حساس است و نمی خواهد طوری رفتار کند که دیگران نسبت به او سوء برداشت کنند. ممکن است خصوصا نسبت به این آقا احساس راحتی نکند و این خواب می تواند هشداری از این موضوع هم باشد که باید با فاصله بیشتری نسبت به این شخص در زندگی به پیش برود و خیلی احساس خودمانی بودن با ایشان نکند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۰:۲۶
سارا

سارا : سلام وقت بخیر
خواب دیدممن و دخترم انگار برای نعطیلات عید برنامه ریزی می کردیم و من با یه تور اتوبوسی در مورد تور کویر صحبت می کردم که گفت اره میریم ولی قبلش چادگون می ریرم که قبلا مارفته بودیم دخترم درباره اطراف شیراز و غیره صحبتومی کرد دور یه میز تو یه پارک نشسته بودیم کدخترم ۴تا بستنی کایه ایی گرفته بود که داشت اب می شد که دختر خواهر شوهرم هم به ماپیوستبعد انگار تو جمع عموهام وخانواده پدریم بودمو مادر بزرگ خدابیامرزم هم بود از دیدنش خوشحال بودم وبهش می گفتم ننه یادته اون موقعها دندون مصنوعیت و در میاوردی و می حندیدم یه نوزاد پسر قنداق شده هم انگار بچه مادربزرگم بود اونجا بود بهد انگار مادربزرگم که وسط اتاق دراز کشیده بود مادر شوهرم بود واون نوزاده هم مال مادر شوهرم بود یه اتاق خواب بود که در چوبی سفید داشت ولی قسمت بالاش شیشه نداشت و داشتم لباسم و در میاوردم که برم حموم دیدم برادر شوهرم که لباس راحتی تنش بود امد تو اتاق دادزدم گفتم برو بیرون لباس تنم نیست دیدم یه کتو شلوار پوشید وبچه رو که مثلا داداشش بودبغل کردو بوسش کردو رفت

پاسخ
لینک۱۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۶:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و دخترتان نیاز به استراحت و تفریح دارید و به زودی نتیجه ی زحمت هایی که کشیده اید را می گیرید و به خاطر سخت کوشی تان خودتان را مستحق پاداش می دانید. دختر شما می خواهد که به خوشی برسد ولی احساس خیلی مثبتی ندارد و فکر می کند که امیدهایش برآورده نمی شود. مادر بزرگتان روحش شاد، جایش خوش است و نتیجه ی مثبت اعمالش را گرفته. زندگی مادر شوهرتان هم به سمت مثبت پیش می رود و گشایش کار می یابد. شما از غم فارغ می شوید و برادر شوهرتان می خواهد دیگران بدانند که او خیلی زحمت می کشد و قدر او را بدانند و می خواهد که به خاطر توانایی هایش مردم او را تحسین کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۱۲:۳۸
Tohid

Tohid : سلام توحیدهستم
این سری خواب من برای خیلی سال پیشه که تعبیرنشده هنوز
من بعدازعقدکردن خانومم همراه هم به خانه پدررفتیم وخانومم لباس مجلسی که برایش خریده بودم درحضورمن وخواهرم که یکسال ازخانومم بزرگتربودپوشیدوبه من گفت چطوره بهم میادمن بخاطراینکه خواهرم دلش نسوزه هیچی نگفتم که خانومم عکس العمل نشاندوگفت چقدربی ذوق .
ازاین ماجراگذشت ومن بخاطرمهریه بدست خانومم به زندان افتادم درزندان خواب دیدم خانومم تویه برگه نوشت کوه صبورکه البته ادامه داشت وقابل نبودمابقی نامه وچندبارخواب دیدم خانومم داره بایه بچه بغل داره میادسمت من که درحیاط پدرم واستاده بودم
یکسال بعدازاین خواب کارمون به طلاق کشیدشب قبل ازروزطلاق که جمعه شب بودخوای دیدم خانومم همان لباسی که روزاول عقدخریده بودموبدرعالم خواب درخونه پدریم پوشیده ودوباره بم گفت بهم میادبازمن هیچی نگفتم وبازخانوم سابقم گفت چقدربی ذوق یهودیدم اینباربجای خواهرم یکی ازخانومای همسایمونه که خانوم خیلی مهربونه درضمن جوونم هست بناگاه این خانوم چادرش ازسرش افتادروشونه هاش لبخندی ازخجالت زدودوباره چادرشوسرش کردبعدکنارپام دیدم پله هایی روبه پایین بازشدویک زغال داغ وسرخ دیدم داره میوفته روفرش من دویدم نزارم بیوفته اماافتادمن باپازغابوپرت کردم اماجاش گودوسیاه شدالبته یه جای دیگه فرشم گودوسیاه بوداین خانوم سال نودوچهارشوهرش فوت کرد
خلاصه فرداش کارمون به طلاق کشیدوحدودچهارماه بعدازطلاق خواب دیدم یک حلقه که درانگشت کوچیک دست راستم است ازدستم دررفت جاش دوتاانگشتری کوچیک بانگین سفیدرفت توهمون انگشتم
حالامن میدونم خانوم سابقم میادوبازکارمون به طلاق میکشه
اماچیزی کع میخوام بدونم اینه اون انگشتریاچیه واین خانومی که توخواب دیدم کیه
درضمن من خواهرام همه عروس شدن
ونکته دیگه خانوم سابقم اجاقش کوره والان دوازده ساله ازدواج کرده هنوزبچه دارنشده
ممنون ازراهنماییتون


پاسخ
لینک۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۳:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. قسمت اول که نوشته اید در زندان خواب دیدید و نوشته اید...مابقی نامه در واقع فقط اینقدر مشهود است که خانمتان احساس می کند که شما بسیار صبور هستید و بچه به بغل داشتن او رسیدن او به پروژه و هدفی است که در سر داشته و آن، همان رسیدن به مهریه اش و ثروتی است که برایش تلاش می کرده است. بار دوم که لباس زمان قدیم را پوشیده و همان چه بی ذوق را گفته، تصویر ذهنی شما از روز اول در واقعیت است و بنابر این تعبیر ندارد. خانم همسایه تان که چادرش افتاده یعنی بی شوهر می شده و ذغال داغ استرس بسیار زیادی است که به زندگی او وارد شده است. شما شرایط او را قبل از اتفاق حس کردید و از آینده او با خبر شده اید. انگشت کوچک شما به قدرت ذهنی، خرد، حافظه و قدرت ارتباطات شما اشاره می کند. شما انگشترتان از دستتان در رفته این یعنی که علاقه تان را به رابطه با خانمتان از دست می دهید و طلاق می گیرید و به جایش دو انگشتر به شما رسیده یعنی نسبت به مورد دیگری علاقه مند می شوید. اینکه این شخص جدید کیست که به زندگی شما می آید منوط به این است که شرایط زندگی تان چیست و دو تا بودن انگشتر هم به عاقلانه تر فکر کردن و عشق دو طرفه اشاره می کند. ضمنا دوست عزیز لطفا به این نکته توجه داشته باشید که غیر از الان که بار اولتان هست که در سایت نوشتید، هیچ کاربری مجاز به ثبت چند خواب در یک خواب تحت عنوان خوابهای مربوط به هم نیست. لطفا این موضوع را برای خوابهایی که بعدا انشالله ارسال می کنید به خاطر داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۴۱:۲۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.