تعبیر خواب النگو
اگر خواب ببینید النگویی در دست دارید که دوست یا نامزد شما هدیه داده است، در آینده ای نزدیک ازدواج خواهید کرد. اگر دختری در خواب النگوی خود را گم کند، در آینده با مشکلات فراوانی روبرو می شود . اگر ببینید النگویی پیدا کردید، ثروتمند خواهید شد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Fateme : سلام قبلدرهرصورت محتاج تعبیردقیقتون توی این شرایط حساس هستم خانم هراتی عزیز❤️لطفا خوابمم هم نمایش داده نشه روزگارتون خوش
فریبا هراتی
: سلام. النگوی شما به عشقی آتشین و سوزناک اشاره می کند و شخصیت این آدم، بسیار حساس و دل نازک است که باریک بین و دقیق است و انعطاف پذیر هم هست ولی زود دلش می شکند و اگر بلد نباشید قلق او را به دست بگیرید، ارتباط تان قطع می شود. 4 النگو به ثبات و پایداری در باره ی مادیات و کارهای سخت زمینی اشاره دارد. اینکه یکی از النگوها شکسته شاید به این دلیل است که در یک زمینه ی مالی شاید شرایط مطابق با میل شما به پیش نرود ولی اگر صبور باشید و اجازه دهید که عشق بین شما و کسی که به زندگی تان می آید، قوی شود، آنوقت او به خواسته های شما توجه بیشتری خواهد کرد و کمتر دلتان خواهد شکست. دایی و دخترو همسرش هم به شما غبطه خواهند خورد. دیدن جشن یا ضیافت در خوابتان بیانگر نیاز های احساسی شماست. شما احساس می کنید که در زندگی تان در شرایط حاضر تعادلی وجود ندارد. اما درک شما بسیار بالاتر خواهد رفت و می خواهید که به اهدافتان برسید و موفق باشید. شما و پدرتان به احتیاجات زندگی شما و انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. سفید بختی و یا باور به اینکه جاپای قرص و محکمی در زندگی تان داشته باشید، آرزوی پدر شما برای شماست. اما شما حاضرید برای رسیدن به ثروت و رفاه، با کسی زندگی کنید که با شما صاف و صادق نیست و یا با شما سحطی برخورد می کند؟ نه ! شما حاضر نیستید و احساس می کنید که این برایتان گران تمام می شود و اعتبارتان را پایین می آورد. ( اشاره به خواستگار اولتان). اما دنبال کفش سفید گشتن دوباره تان بیانگر این است که شما مترصد هستید که سفید بخت باشید ولی با عشقی واقعی. پس خواستگار خوبتان را به بهانه ی مادیات نرنجانید و از دست ندهید. خواب هشداری به شما می دهد که موقعیت ظریف و حساسی در دستتان است. منطقا اگر شما با کسی 10 سال زندگی کنید که عاشقتان باشد و به او بگویید برایم مثلا فلان ماشین را بخر و او وسعش برسد، قطعا برایتان اینکار را خواهد کرد. اما اگر با کسی که 2 روز است به او رسیده اید بگویید فلان ماشین و فلان خانه را برایم بخر، اولین چیزی که او به ذهنش می رسد این است که این خانم می خواهد خودش را جمع و جور کند و به ثروت برسد و اصلا من برایش مهم نیستم! پس هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد! در رابطه با مادیات چک و چانه زدن در شرایط حساس، آنهم وقتی که داماد آقا و مهربان و خوش سابقه و متین است اصلا جایز نیست. موفق باشید و تشکر از همراهیتون.
Bahar : با سلام مجددا
با مادرم به طلا فروشی رفته بودیم که از دوستان قدیمی برادرم بود ویترین مغازه به طرف خیابان باز میشد و کشوهایش پر از طلا بود من رنجیری روی دست چپم امتحان کردم و مامانم به داخل رفت یک لباس سفید با مو های کوتاه داشت من هم چادر مشکی سرم بود کشوهایی که پر از طلا باز بود همه را بستم صاحب مغازه با همسرش بود ...بیرون آمد بهش گفتم اینها را دزد میبره مواظبش باشید دست چپم رادیدم النگویی ضخیم طلای زرد با نقشه ونگار جالبی دستم بود بهش گفتم این جا مانده گفت این برای خودت هست کادویی داخل یک کیسه سیاه به من داد در خانه مادربزرگم را جاروبرقی میکشیدم همه تمیز شد پدر بزرگم(فوت شده اند)انگار هسته میوه ای دستش بود و داخل زباله ها ریخت دیدم داخل اتاق خوابم روی تخت دونفره یک مرد جوانی خوابیده بود نمیشماختمش پریدم روی تخت ملحفه سفیدی رویش بود بعد دیدم یک آقایی (کمی شبیه استادم بود)از پشت منو بغل کرده و میبوسه من هم همراهیش میکردم بعد دیدم در یک اتاقی ایشان لخت با من رابطه دارند و روی تمام بدنم منی ایشان وروی فرش پر شده بود همین طور فواره میزد بعد از کلی معاشقه از دستم ناراحت شد که چرا دنبال ارث پدرم که زمینی هست می خواهم بروم بعد دیدم لباس پوشدم و توی آینه را نگاه میکنم کلاهی نازک سفید روی سرم میگذارم پارچه گلدار مشکی با گلهای قرمز و نارنجی روی سرم انداختم که پشت سرم، شروع به رشد کردانگار پشت کلاه داشت ورم میکرد خیلی سرم بزرگ شده بود بعد دیدم داخل حیاط مرغابی سفید خیلی بزرگ همراه چند یاکریم داخل حیاط خانه نشسته کمی صبر کردم نزدیک بشه رفتم که بگیرمش..
خانم هراتی گرامی یک حق خواب نمیدانم به چه دلیلی از من کم شد میدانم شما انسان حق شناسی هستید این را میگویم والا قابل شما را ندارد
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما بسیار خردمندانه رفتار می کنید و بهترین ها را می بینید و انتخاب می کنید و اجازه نمی دهید که کسی سرتان را کلاه بگذارد. شما کسی را به زندگی تان راه می دهید و نسبت به او احساس تعهد خواهید کرد و عشقی آتشین و سوزان به زندگی تان راه می یابد. مادرتان رفتاری آرام و با کرامت از خودش نشان خواهد داد و شاید از بعضی مسائل با خبر نیست و یا خیلی دوروبرش شلوغ نیست. روح مادر بزرگ و پدر بزرگتان شاد. شما می خواهید که آنها آرامش داشته باشند و جلوی دیگران از آنها تعریف مثبت می کنید هر چند که از همه ی کارها و خاطرات آنان خبر ندارید ولی خدای بزرگ اشتباهات آنان را بخشیده است. شما گشایش کار پیدا می کنید. استادتان یا کسی از شما حمایت و پشتیبانی می کند و به ثروت زیادی خواهید رسید. شما جنبه ای از خودتان را پنهان می کنید و یا افکارتان را از دیگران می پوشانید و در ظاهر نشان می دهید که شاد و سرحال هستید و مسئله ای فکرتان را ناراحت نمی کند. اما خیلی به این مسئله فکر می کنید. شما همزمان شادی و غم را تجربه می کنید و یا اخباری به شما می رسد. ثروت بسیار زیادی به شما خواهد رسید. با پوزش از اینکه دیروز فراموش کردم حق خوابتان را عودت بدهم؛ شما یک حق خواب دارید عزیزم. تشکر از همراهیتون.
Bahar : با سلام خدمت خانم هراتی گرامی
خوابی دیدم که با مامانم به طلافروشی رفتم من از بیرون طلا هارا نگاه میکردم به طلا ها دسترسی داشتم همه مدلی بود مامانم یک تیکه طلا گرفت وبرد داخل مغازه که قیمت کنه لباس سفید تنش بود ولی من با چادر مشکی بودم آقای آشنایی بود مغازه کشو هایش رو به خیابان بود و پر از طلا من همه را بستم همان آقای آشنا کنار همسرش بود و آمد بیرون از مغازه گفتم من کشوها را بستم.. بعد دیدم النگویی ضخیم طلای زرد دستم و بردم پس دادم گفت من اونو به خودت دادم بعد یک کادوی بزرگ برام آورد بعد جارو برقی کشیدم ودیدم یکی روی تخت دونفره ای خوابیده یکباره پریدم رویش دیدم یک مرد جوان غریبه ای هست بعد کلاه سفیدی نازک سرم کردم و یک پارچه دامنی گلدار روی سرم انداختم این کلاه رشد کرد و برآمده شد بعد آقایی منو پر از بوسه میکنه و تمام بدنم پر از منی شد
فریبا هراتی
: سلام. بهار عزیزخوابتان را بسیار غیر قابل درک برای من نوشته اید که قابل تعبیر نیست. لطفا توجه داشته باشید که من خوابتان را از روی کلام شما تعبیر می کنم. نوشته اید کشوها رو به خیابان بودو پر از طلا من همه را بستم. همه ی چی را بستید؟ طلاهارا بستید به خودتان؟ مگر شما چقدر جا روی بدنتان دارید که همه ی طلاها را ببندید به خودتان؟ همه ی کشوها را بستید؟ با چی بستید؟ وسط طلاها جارو برقی کشیده اید. آقای آشنا کنار همسرش کیست؟ فامیل برادر همسایه دوست..؟ کلاه سفید سرتان کرده اید و دامن انداختید رو سرتان کلاه رشد کرد؟ پراز منی چه کسی؟ این طور خواب برای من قابل تعبیر نیست وقت بنده و پول خودتان را حرام نکنید خوابتان را بازنویسی کنید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه مومنی : سلام شب ۹یا۱۰"صفر خواب دیدم النگوهایی که مجردی میپوشیدم دستمه وبیرون خونه ی دختر عمه ام خوابیدم مثل قدیما که همه بیرون میخوابیدن (دخترعمم گذشته خیلی دشواری رو گذرونده وبچه هاش الان خوشبختن در واقعیت)ومن تصمیم داشتم النگوهامو عوض کنم بیدار که شدم دیدم النگوها همشون شکستن واز یه سمتشون ۲سانت نیست وتیره شدن و سوزونده شدن (مثل کاری که طلافروشا موقع خرید طلا دست دو انجام میدن)انگار مادر شوهرم ساکن و صاحب این خونه فقیرانه دخترعمم بود تو خواب.یه کوه کنار اون خونه هست انگار مادرشوهرم یه کرت کوچیک پیازبغل کوه کاشته بودوبهشون آب داد و سبزتر شدن.انگار یه همسایه داشتن که اونم پیاز کاشته بود و مشکلاتی داشتن که درست یادم نیست. بعد خواهر شوهرمو دیدم گفت حالا که طلا میفروشی بیا کاکل(نوعی گردنبند ظریف که داریم واقعا مال اون بزرگتره اما زود پاره میشه و مال من کوچیک و محکمه)منو با مال خودت عوض کن.گفتم باشه اضافه بر وزنشوطلا میدم بهت بعد که النگوهام وزن شدن ۸۷گرم یا ۸۹گرم شدن. من نگرانی کردم گفتم باید ۱۲۰گرم باشن.حتما از جاهای شکسته شون ریزش داشتن.بعد دیدم خواهر شوهرم طلاهاشو برای فروش گذاشته تو یه ویترین یه عالمه پلاک های گردنی بزرگ وزیبا که من تصمیم گرفتم موقع تعویض النگوهام یک پلاک خوشگلشو هم بردارم اونم موافق بود. بعد دیدم دارم النگوهامو درمیارم بدم تعویض..دستم پر النگو سالم از همه شکل و همه سایزی دستم بود.سایز بزرگها رو درآوردم دیدم سایز متوسط زیرشون هست فکر می کردم تنگن و خارج نمیشن از دستم اما خیلی راحت در اومدن باز سایز کوچیک دستم بود وخیلی راحت در اومدن تا دستم از النگو خالی شد.بعد دیدم شوهرم النگو گرفته دستش تکون میده و به من نشون میده(همینایی که در واقعیت دارم بودن).تشکر از تعابیرتون
فریبا هراتی
: سلام. به نظر می رسد که خواب شما مربوط به گذشته باشد. شما در دوره ای از زندگی تان با مشکلاتی مواجه شده اید که احساس می کنید تعهد و عشقتان نسبت به همسرتان کمتر شده و یا همسرتان شما را به جهتی رنجانده است. مادر شوهر شما نمی دانسته چکار کند و عقلش به جایی قد نمی داده و ناراحت بوده و غصه می خورده و امیدوار بوده که بتواند شرایط را به سمت مثبت برای شما عوض کند تا زندگی بهتری داشته باشید. خواهر شوهرتان شاید به شما گفته باشد که از تمایلاتت دست بکش و اگر زندگی خوبی نداری؛ خوب برو!! یا شاید گفته باشد که شرایط من از تو هم بدتر است و اعتراضی نمی کنم. اما شرایط زندگی شما عوض شده ( یا خواهد شد) و عشق و شور و شوق آتشین مجددی به همسرتان خواهید داشت. مشکلات شما همه از بین می رود و قدرت معنوی و کمال الهی در حق شما عملی خواهد شد. انشالله زندگی تان مجددا خوب خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام عزیزم امیدوارم بهبود کامل یافته باشید و حالتون خوب باشه من ۵ النگو دارم ک دوتاش بزرگتر از سه تاش هست ولی در خواب سه تا بزرگتر و دوتا کوچکتر بودن. خواب دیدم ۵ تاش دستم هست و یکی از کوچکترها شکست و دوتکه نامساوی شد خواهرم و پدرم اومدن گفتن ما میخوایم بریم طلافروشی بده ببریم بدیم درستش کنن منم گذاشتمش داخل کیسه نایلونی و دادم دست خواهرم و بردش. من با خودم فکر میکردم خوبه به جاش دستبند بگیرم. ولی باز هم میگفتم ممکنه قفلش بشکنه و از دستم بیفته. پشت ویترین طلافروشی ها دستبندها رو میدیدم و تو این فکرا بودم. ممنونم مهربان.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم تشکر از محبت شما. شما تعهدات و علایقی دارید که نسبت به بعضی از آنها کمتر علاقمند هستید و نسبت به بعضی بیشتر. اما از زیر باز یک تعلق خاطر و یا علاقه بیرون می آیید و به این فکر می کنید که دلبستگی داشتن و شور و شوق آتشین داشتن نسبت به بعضی مسائل به ضررتان هست یا به نفعتان. تشکر از همراهیتون.
Najme : سلام،دیشب خواب دیدم مادرم گفتن چرا النگو دست نیست.دو تا النگو دستم کردن که مال من نبود که دارم ،یکیش خودم در آووردم که شکست که مال مادرم بود و میگفتم چه جور بگم و قایمش میکردم که کسی نبینه و اون یکی تو دستم موند.دو تا تک دست بودن
فریبا هراتی
: سلام. شما ازدواج خواهید کرد و به ثروت خواهید رسید ولی با کسی که مادرتان او را انتخاب کند و سلیقه ی او باشد، نمی توانید به خوبی ارتباط برقرار کنید و او را نمی پسندید و با شخص دیگری ازدواج می کنید. تعبیر دوم این است که شما نسبت به انجام کاری متعهد می شوید ولی نمی توانید کاری که مادرتان از شما می خواهد را بخوبی انجام دهید و در آن موفق نخواهید بود. در هر دو صورت موفقیت و ثروت به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم کنار دونفر اقا ک اشنا هستن نشستم. 3تا کیک هم کنارشون گذاشته بود. یکی از اقایون خواستگار سابقم بود و یکی شون همکارم. همکارم شروع به ریز کردن کیکها با چاقو کردن و دوتاشون شروع به خوردن کردن. ناگهان استین خواستگار سابق بالا رفت داخل دست راستش یه دستبند که طلا نبود حالت قهوه ای داشت بود درش باز کرد و به من نشون داد. دستبتد مثل یه کیف بود ک قرصش داخلش بود. گف قرص پرکاری تیروئیدم هست..با خودم گفتم تیروئید گرفته. داخل دست همکارم دوتا النگو طلا ک نازک و کهنه بود دیدم. ک با تکان دادن صدا میداد. همکارم متاهل و خواستگار سابق مجرد هست.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواستگار سابق شما احساسات سرکوب شده و حرفهای نگفته ای برای گفتن دارد و سعی می کند که به کاری که باعث رسیدن او به ثروت شود، متعهد بماند و اوضاع مالی اش را خوب کند تا بتواند بگوید که من هم شخصیتی مهم دارم و می توانم از پس خودم به خوبی بربیایم. همکارتان هم تمایل دارد که به ثروت زیاد برسد ولی او مالدوست و حریص و طماع است. آنها هر دویشان می خواهند که زندگی شان را متحول کنند و با انجام وظائفشان به ثروت بیشتر برسند. تشکر از همراهیتون.
پر : سلام وقتتون بخیر،دیشب خواب دیدم بین دو النگوی خودم که یکی رویه ای صورتی خال خالی از جنس مینا مانند بود و دیگری سبز پررنگ خال خالی بود، صورتی رو انتخاب کردم. خودم النگوی ساده دوست دارم ولی درخواب با تعجب دیدم با تغییری در النگوی صورتی اونو به یک النگوی تاج مانند سه طبقه با برش های مستطیلی تغییر داده ام و دستم گردم و یک بخش دیگرش هم شکل النگویی دیگر یا زینتی دیگر درآمده بود،میگفتند زیبا هست اما من در فکر بودم خوب بود روی سبز پررنگ امتحان میکردم تا صورتی ساده بماند در حالی که صورتی چند برابر و بزرگتر و متفاوت شده بود.سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به کارهایتان با شور و شوق و عشق و مهربانی متعهد خواهید شد و سعی می کنید که مسائل را به خوبی کنترل کنید و به موفقیت و دستاوردهای مالی زیادی برسید. ولی ترجیح می دهید که به جای اینکه زیادی مهربان باشید،خردمندانه تر و زیرک تر باشید تا به دستاوردهای مالی خیلی بیشتری برسید. تشکر از همراهیتون.
سحرم : سلام خانم هراتی عزیز لطفا خوابم مخفی باشه ممنونم.ممنون از تعابیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما کسی را دوست دارید و نسبت به او احساس تعهدی قوی دارید و می خواهید به این شخص برسید و خبرهای خوشی دریافت کنید. مادر زن برادرتان احتمالا می خواسته که از شما به خاطر کسی خواستگاری کند ولی پشیمان شده. ضمن یادآوری اینکه شما مجاز به ثبت 2 خواب در یک کامنت نیستید و با حق کسر 2 خواب از شما، شما راجع به کسی صحبت کرده اید و غیبت کسی را کرده اید، یا کاری بی فایده و سبکسرانه از خودتان بروز داده اید که تاثیر منفی آن کار یا آن صحبت، روی زندگی یا زمینه ی فکری این خانم، تاثیری منفی گذاشته اشت و او از شما خواسته که این رفتار را عوض کنید و اشتباهاتتان را جبران کنید ولی شما اینکار را نکرده اید. بنابراین او از تصمیم خودش برای خواستگاری از شما پشیمان شده است. تشکر از همراهیتون.
Mahpishoni : سلام خانم هراتی من خواب دیدم مادر و خواهرهای نامزد سابقم اومده بودن خونمون انگار منو دوباره نامزد کنن بعد مامانم ۳ تا النگو تقریبا پهن طلا کادوی نامزدیم بهم داد من هم به خواهراش نشون دادم و انداختم دست چپم بعد روی همون دستم پر بود از گوشواره میخی طلای فرو رفته رو ساق دستم البته النگوهام بودن و همون لحظه خواهرم با حسادت می خواست جارو برقی بکشه و کلی هم گوشواره میخی روی زمین پیش منو خواهرش بود بعد مادرنامزدم گلهای تو گلدون خونمون رو بو میکرد البته مصنوعی بودن. بعد نامزدم داشت تو خونمون چاه میکند و مامانم کمکش میکرد. بعد توی یه مهمونی بودیم و دایی اون یکی خواستگارم چندتا النگو بهم نشون داد (منظورم نامزد سابقم نیست) یه النگو دستبندی رو انداخت دست چپم و چفتشو بست و به خواستگارم که کنارش نشسته بود میگفت باید یه النگو اینطور می نداختی دستش.
فریبا هراتی
: سلام. مادر و خواهر خواستگار سابق شما به شما فکر می کنند و مادرتان برای شما ارزش و اعتبار بالایی قائل است و می خواهد همه بدانند که شما با احساس و متعهد هستید و لیاقت موفقیت را دارید. مادرتان قبلا به شما خیلی نصایح ارزنده ای گفته که شما سعی می کنید در عمل این نصایح را به کار ببرید و خواهرتان ظاهرسازی می کند که خیلی هم خوشحال است و هیچ مشکلی وجود ندارد. اما او ته دلش زیاد از این شرایط راضی نیست و شاید نگران شماست که این خواستگاران شما بار دیگر شما را ناراحت نکنند؛ ولی چیزی به رویتان نمی آورد. شما در ظاهر خیلی مهربانتر از آنچه که در واقعیت هستید جلوه می کنید و سعی می کنید که اجتماعی تر و خوشبرخوردتر به نظر بیایید. نامزدتان دلش می خواهد همیشه در کنار شما بماند و قلبتان را بدست بیاورد و مادرتان موافق اوست. خواستگار دیگرتان هم حسابی به شما وابسته و متعهد است و می خواهد شما را به دست بیاورد. اینها شاید با هم در واقعیت رقابت می کنند. تشکر از همراهیتون.