تعبیر خواب امتحان درسی
لوک اویتنهاو می گوید :تعبیر امتحان دادن این است که احتمال دارد شغلی پر در آمدتر بیابید. قبول شدن در امتحان به معنی برآورده شدن انتظارات شما است. مردود شدن در امتحان تعبیرش این است که جاه طلبی شما بالاتر از حد معمول است. از کسی امتحان گرفتن، نشانه این است که شما خدمت بزرگی به شخصی خواهید کرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amir : سلام...خسته نباشید...
من خواب دیدم که ؛ دارم آزمون کنکور رو میدم و نمیتونم سوالاشو حل کنم و دارم از دوستام تقاضای تقلب میکنم که بهم برسونن... یه چند تا سوال بهم گفتن اما کافی نبود (توی خواب همش فکر میکردم وقت کم اوردم که نتونستم بخونم) ...بعد به دوستم گفتم بیشتر نمیتونی بهم تقلب بدی؟؟! (مراقباهم اونجا وایستاده بودن) بعد گفت نگاه خودمم زیاد جواب ندادم ، ۳۰۰ تا سوال جواب ندادم!!!...بعد دیگه ناامید شدم و پاسخ برگمو دادم به دوستم که بده به مسوولش...تو همون حوالی داشتم میشنیدم که گفتن کلید فلان اتاق حوزه(مدرسه) گم شده /شاید کسی عمدا این کارو انجام داده! در اتاق باز نمیشد...
من فکر کردم که شاید یه موقع به من تهمت بزنن...بعد از اینا ، دوست صمیمیم رو دیدم که فلج شده بود (عین یه نوزاد بی دفاع) بعد دوستمو روی دوتا دستام گرفتم که ببرمش خونشون...دنبال پیدا کردن راه خروج بودم از اون مکان که بالاخره راه رو پیدا کردم که یهو دیدم دوستم کیفشو جا گذاشته...سریع همونطور بغل کرده برگشتیم ...بعد من رفتم توی اتاقو کیفشو برداشتم که یهو یه دسته کلید هم پشت میز تلویزیون دیدم که به احتمال زیاد مال همون اتاقه بود...بعد، اون یکی درب بغلو باز کردم که برم کسی رو پیدا کنم که کلید رو بهشون بدم که دیدم خالم و پسر کوچولوش و چندتا از همکاراش داخل اون اتاق دراز کشیده بودن اونم با وضع خیلی نامناسب پوششی(لباس)...من اول جا خوردم ولی بعدش کلید رو دادم به خالمو پسرخالمو بوس کردم و خواستم برم که دیدم خالم یه جورایی داره تعریف منو جلوی همکاراش میکنه و بالاخره من رفتم در حیاط رو باز کردم که برم دوستمو بردارم که ببرمش خونشون...حین خروج از درب حیاط دیدم جلوی اون خونه ی همسایه بغلیه یه ماشین خیلی باکلاس هستش که یه آقا هم کنارش وایستاده و داره منت یه دختر خانم پولدار و مدرن رو می کشه که قهر نکنه و برگرده پیشش اما دختره اومده بود جلوی در حیاط اون خونهه که من ازش اومدم بیرون(انگاری از اون مرده میترسید)...بعد من به راه خودم ادامه دادم و دیدم دوستم نیست...انگار که چون یکم معطل شده بود خودش رفته بود و توی خواب استیکر های غمگین گونه میدیدم....و نمیدونمم که چطور با اون وضعش رفته بود...شاید کسی اومده بود دنبال..اما من درست نفهمیدم چطوری!!!!
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی رقابتی دارید و احساس می کنید که با چالشی روبرو هستید که باید خودتان را اثبات کنید. اعتماد به نفس شما نسبت به موفقیت در این چالش کم می شود و شما اصلا نمی توانید روی دوستتان حساب کنید که به شما کمک کند. احتمالا یا دوست شما با شما صاف و صادق نیست و یا اینکه کلا آدمی سطحی است که در مشکلات تعمق نمی کند و نمی توانید روی او حساب کنید. شما به تنهایی بهتر می توانید به خواسته تان برسید و دوست شما در حل مشکلاتی که به خاطر آن خودتان را زیر ذره بین احساس می کنید، کاملا مستاصل احساس خواهد کرد. شما خودتان راه حل مشکلاتتان را پیدا می کنید و به ثروت خواهید رسید. احترام شما پیش دیگران بالاتر خواهد رفت و توانایی هایتان بیشتر به چشم خواهد رسید. شما امکانات مالی خیلی بهتری خواهید یافت و سطح زندگی تان مرفه خواهد شد. اما دوست شما در راه رسیدن به خواسته اش موفق نخواهد بود و به این دلیل ناراحت خواهد شد و ارتباط نزدیک شما با هم قطع می شود. تشکر از همراهیتون.
Amir : سلام...خسته نباشید...
من خواب دیدم که ؛ نتیجه ی کنکورم اومده و باخودم میگفتم رتبم خوب میشه...بعد میرم توی سایت و رتبمو میبینم که از بین ۶۰۰ و خرده ای هزار نفر مال من شده ۷۰۰ و خوشحال بودم و میخواستم این رتبمو به پدر و مادرمم نشون بدم...اما کمی بعد فهمیدم که اشتباه کردم و توی یه سایت دیگه رفتم و این رتبه ی من نیست...وقتی درست نگاه کردم دیدم رتبم خیلی افتضاح شده و نگران بودم که آبروم جلوی پدر و مادرم میره...و توی این فکر بودم که یکسال دیگه بمونم پشت کنکور...بعد دیدم که شوهر خالم اومده خونمون و داره درباره ی بیزینس محصولات کشاورزی (پیاز) با بابام صحبت میکنه...و بعد دیدم که انگار توی کشور ایتالیا هستم و یه جایی شبیه یه خونه دارم و داشتم کارامو میکردم که برم سر کلاس درس(سه تا فنجونم توی دستم داشتم)...بعدشم یه تیپ خیلی قشنگ زده بودم که یه دختره ای اونجا بهم یه چیزایی میگفت( حالت خوش اومدن و تیکه)
------------
بعد یه سوالی که داشتم این بود که با توجه به اینکه من دوم ماه این خوابو دیدم بنابه گفته ی امام صادق تعبیرش برعکس هست میخواستم بفهمم منظور از این برعکس دقیقا یعنی چی؟؟ یعنی من باید چطوری اینو برای خودم تعبیر کنم؟؟؟
ممنون میشم راهنمایی کنید...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به دستاورد بزرگی در زندگی رسیده و خیالتان راحت شود ولی بعد احساس می کنید که اشتباهات بزرگی کرده اید که ممکن است موجب شکست شما در درسهایتان شود. عموی شما و پدرتان راجع به عمق یک مسئله ای با هم صحبت و بحث خواهند کرد. شما می خواهید زندگی با پرستیژ و بسیار موفقی داشته باشید ولی ممکن است احساس کنید که زندگی تان با هرج و مرج مواجه شده. شما همیشه آماده ی پیشرفت در زندگی تان هستید و ظرفیت های شما برای رسیدن به موفقیت و حفظ ارتباطات مثبت با مردم بالاست. درسهای زیادی هست که باید از زندگی بگیرید و می خواهید بهترین رفتار را در مقابل دنیا از خودتان نشان دهید. خوابهایی که در شب هایی مثل دوم ماه که نوشته شده است برعکس هستند، دیده می شود، به این صورت نیست که کاملا برعکس باشد و یا همیشه برعکس باشد. بلکه این خوابها برای بعضی از مردم کاملا راست است ولی احتمال برعکس بودن آن برای عده ای دیگر از مردم بسیار بالاست. مثلا این بخش از خوابتان که می خواهید زندگی تان با پرستیژ باشد و ظرفیتتان بالاست و می خواهید بهترین رفتار را از خودتان به دیگران نشان دهید راست است ولی شاید بخشی که مربوط به کنکور شماست، تعبیر برعکس داشته باشد و احساس شکست شما در واقعیت به موفقیت قطعی شما اشاره کند. باز بخش پیاز در این خواب واقعی است. پس برعکس بودن به معنای وارونه بودن کل وجوه خواب نیست. تشکر از همراهیتون.
Amir : از راهنماییتون بسیار ممنونم...
نسترن سیاه : سلام . خسته نباشید.
ابتدا و انتهای خوابم مهمه برام و وسطاش رو بازگو نمیکنم.دیدم به یه شکلی که چندان برا خودمم معلوم نبود آقایی که در واقعیت باعث ناراحتیم شده داره ازم امتحان میگیره.!!!تو خواب ورقه رو تحویلش دادم و میدونستم که خوب دادم ولی هم من و هم خودش از این رویداد هم متعجب و هم فراری بودیم.یعنی اینکه ما که نمیخوایم هر کدوم به علل شخصی خودمون, باهم روبرو شیم چطور با هم رویرو شدیم و انگار هردو در انتهای کار , متوجه هم شده بودیم؟؟؟(تو خوابام به این شکل که درانتها ازهم میخوایم فرار کنیم و متعجبیم که چگونه قبلش باهم برخورد داشتیم زیاد میبینم.)انگار یه چیزی ازم پرسید که معنای خواستنش به این شکل بود ((به این معنی که مثلن با وجود اینکه مهم نیست براش یا خوشش نمیاد من بیام , من باید برا ادامه کار یا همچین چیزی برم پیشش و منم به نوعی میگم باشه اگه بشه میام و برامن هم چندان مهم نیست,و پیش یکی دیگه میتونم برم.)).بعد بابام اومد دنبالم و رفتیم خونه ی قدیمیمون .....((یه اتفاقی افتاده بود که به علت اون به خودم میگفتم دیگه پیش اون آقا نمیرم ودلم محکم شده بود و بازهم متعجب از واقعه روبرو شدن با هم بودم.))که تو سالن بودم. بابام غیر مستقیم ازم میخواست برم حیاط برا انجام کاری .رفتم توی حیاط دیدم ماگی(لیوان)که در واقعیت دارم و خیلی هم دوسش دارم با قاشقش روی پشت تشت آهنی هست که روی درب تانکر نفت خونه قدیممون بود و جوری در لبه ایستاده بود هم تشت و هم ماگ که هرلحظه میتونست بیفته و بشکنه.من میدونستم بابام دیده ولی از عمد نمیخواسته برش داره و برا همین میخواسته من برم حیاط.برش داشتم و داد زدم شماها که دیدین چرا برش نداشتین.بابام خواست برم دستشویی تا بعدش بریم جایی. رفتم دستشویی که دربش کامل بسته نمیشد و داشتم مدفوع میکردم .مامانم با تحریک بابام هردوشون اومدن سمت دستشویی و من به خودم میگفتم این دوتا میفهمن که باید نیان ولی انگار نه انگار. مامانم بایه تشت لباس اومده بود تو دستشویی لباس بشوره !!!و متوجه نمیشد(ن)که درست نیست اومدن بالا سرم.جیغ کشیدم و گفتم برین بیرووون.و در این حین بیدار شدم.
در واقعیت مدتی طولانی هست که من این آقا رو ندیدم و حاضر به دیدنش هم نیستم.پدرمم این شخص رو نمیشناسه.ارتباطم با بابام هم خوب نیست.
ممنونم ازتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او رفتار و شخصیت شما را موشکافی کرده و شما را تحت نظر دارد و شما هم بااعتماد به نفس قوی و رفتاری درست به او ثابت کرده اید که به اندازه ی کافی مجرب و خبره هستید که از پس خودتان به خوبی بر بیایید. او انتظار نداشت که شما موفق عمل کنید و شما باور نداشتید که این سختی های گذشته را پشت سر بگذارید. او به شما فکر می کند و شما با تله پاتی احساس او را درمی یابید. او می خواهد با دست پس بزند و با پا پیش بکشد و شما هم مثل خودش با خودش رفتار می کنید و ثابت می کنید که وجود او برایتان مهم نیست. شما میخواهید در مورد نقطه نظر قدیمی نسبت به موضوعی با پدرتان همفکر باشید و او در روابط اجتماعی شما را به اندازه ی کافی مجرب می داند. شما ذاتا ظرفیت دوستی و حمایت از دیگران را دارید و آماده اید که از خودتان برای دوستانتان مایه بگذارید. امکانات مالی شما قویست. پدرتان می خواهد شما بدانید که باید مراقب خودتان باشید و مرتب نباید پدرتان کسی باشد که به شما بگوید چه بکنید و چه نکنید. شما باید خودتان قدرت تشخیصتان بالا باشد و اجازه ندهید که دیگران خوردتان کنند و از شما سو استفاده کرده احساسات شما را در هم بشکنند. شما ازغم رها خواهید شد و به ثروت بیشتر می رسید و با خانواده تان صمیمانه تر برخورد می کنید و احساساتتان را از ایشان مخفی نخواهید کرد. مادرتان می خواهد اشتباهات رفتاری اش را جبران کند و شما نمی خواهید که همه ی آنچه که در احساستان دارید را با آنها به اشتراک بگذارید. پدر شما شاید این آقا را نشناسد ولی دخترش را می شناسد و او نمی خواهد که مرتب به شما بگوید چه بکن چه نکن می خواهد که شما مجرب باشید و قوی عمل کنید. شاید شما او را دوست ندارید ولی او وظیفه ی خودش می داند که از شما حمایت کند. حتی اگر بداخلاق و مستبد رفتار کند. تشکر از همراهیتون
حسین ب : سلام خواب دیدم تو امتحان املا ۲۰گرفتم ،صحفه قبلشم یه ۲۰دیگه گرفته بودم،مادر دفتر املام نگاه میکنه خیلی خوشحال ذوق زده میشه واونو ب بقیه نشون میده،من ۲۵سالمه چن سالی هست ترک تحصیل کردم
فریبا هراتی
: سلام. شما در قضاوتتان نسبت به موضوعی اشتباه کرده اید و نیاز به حمایت دارید. قبلا هم یکبار دیگر اشتباه قضاوت کرده بودید. عقلانیت در وجود شما، شما را به خاطر اشتباهی که کرده اید محکوم می کند و شما ناراحت هستید و نگرانید که آبرویتان به خاطر این طرز فکر اشتباه جلوی دیگران برود و نسبت به شما برداشت بدی بکنند. تشکر از همراهیتون.
ایلیار : با سلام و خسته نباشید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. به شما پیشنهاد می شود که موقعیتی هست که می توانید از این موقعیت استفاده کنید و به این واسطه، روابط اجتماعی تان را قویتر و بزرگتر کنید، به مقام بالاتر برسید و درک بالاتری نسبت به موضوعی پیدا کنید و نیز زندگی تان به ثبات بیشتری برسد. شما نسبت به مسئله ای حالت رقابتی به خودتان گرفته و می خواهید که تعادلتان در زندگی حفظ شود. شما به ثروت فکر می کنید و دوست دارید که اقتدار و قدرت بالاتری پیدا کنید و دنیا به شما رو بیاورد و ثروتمندتر شوید. اما شما از اینکه خودتان و تواناییهایتان را برای دوستتان اثبات کنید منصرف می شوید و به همین زندگی و شرایطی که دارید دلخوش و راضی هستید. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : اولین نیمکت من بودم لباس سفید داشتم و جلوی من فضای بازی بود. ممنونم
عبدالله یزدانی : سلام خانم عزیز.ممنونم مخفی کنید
فریبا هراتی
: سلام. توانایی های شما به محک آزمایش گذاشته خواهد شد و شما احساس می کنید که باید خودتان را به عده ای ثابت کنید. شما ترجیح می دهید که دست روی دست بگذارید و به صورت منفعل بنشینید تا کارها خود به خود به نفعتان پیش برود و فکر می کنید که در شرایط حاضر نباید کاری را انجام دهید. شما تصمیمات و انتخاب های خودتان را زیر سوال می برید و به زودی منابع مالی قوی و گشایش کار از جایی مطرح می شود و شما سهمی از این ثروت و گشایش و پیشرفت کاری نخواهید برد. در حالی که فکر می کردید که حق با شماست و می توانید موفق باشید و رفتاری خوش بینانه و مثبت اندیش و با کرامت از خودتان بروز داده اید. تشکر از همراهیتون.
مهربان : سلام وقت بخیر. خواب دیدم منتظر ایستاده بودم که مدرس تربیت بدنی ازم امتحان بگیره. امتحان تست الی نویز بود ( یکی از تستهای ورزشی برای سنجش چابکی). بعد تو خواب قبلا ۱۳ گرفته بودم و با خودم میگفتم ۱۳ و ۱۴ نمره بدیه باید جبرانش کنم مطمئنم ۱۹ و ۲۰ میشم. یه دختری کنارم بود فک کنم از دوستام بود شوخی کرد و منم خندیدم و خلاصه یکم شلوغ کرده بودیم که مربی گفت به هیچ عنوان ازتون امتحان نمیگیرم هرچی بهش گفتم اصلا گوش نداد.با خودم گفتم من اصلا اینطور با دانشجوهام برخورد نمیکنم که این خانم میکنه (تو واقعیت مدرس تربیت بدنی دانشگاه) هستم. شروع کردم به گریه کردن و اونقدر تو خواب گریه کردم که به هق هق افتادم. و گفتم ۱۳ نمره خیلی بدیه.
ببخشید همیشه تعبیرهایی که برام میشه خیلی کوتاه و مختصره ولی مال هرکسی رو نگاه میکنم خیلی زیاده.بادقت تعبیر میکنید برام؟(با خنده). مرسی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مهربان عزیزم من بین هیچ کدام از کاربران در تعبیر خوابهایشان استثنا قائل نمی شوم. گاهی نقاط کلیدی بسیاری در خوابها وجود دارد که مستلزم توضیحات بیشتری هستند. گاهی هم کسی 10 خط خواب می نویسد و جواب تعبیرش 2 خط است. اما شما باید مطمئن باشید که ایمان و وجدان بنده اجازه نمی دهد که در مورد هیچ کسی کوتاهی کنم و حق کسی را ضایع کنم. شما می خواهید توانایی های خودتان را در کارتان اثبات کنید و زندگی تان را متحول کنید. 13 یک عدد پارادوکس دار و متناقض است که به معنی مرگ و تولد، پایان و شروع، و تغییر و تحول است. نمادی از موانعی است که سر راه شماست و باید به آن غلبه کنید. باید استقامت کنید و سخت بکوشید و به خاطر موفق شدن و رسیدن به اهدافتان سخت تلاش کنید. 19 بیانگر استقلال و غلبه بر کشمکش های شخصی است. شما خواهید فهمید که مجبورید پای حرف و عمل خودتان بایستید. این عدد بیانگر یک دندگی و تردید شما در پذیرش کمک از جانب دیگران است. شما نیاز به حمایت دارید و می خواهید که بدرخشید و جلوه کنید و شما را کنار نگذارند. روحیه ی رقابتی دارید و می خواهید برتری خودتان را نسبت به دیگران ابراز کنید. ولی این امکان تا زمانی که کارتان را جدی نگیرید برایتان مقدور نخواهد شد. تشکر از همراهیتون.
2020 : سلام وقت بخیر
خواب دیدم استاد زبان من و خواهرم که یک خانم جوانی هست، داره از ما امتحان میگیره و امتحانی که میگرفت به شدت سخت بود و ما خیلی به سختی مینوشتیم و میگفت چون شما یک روز بعد بچه ها امتحان میدید سوالات سختتری طراحی کردم بعد برگه ها را تحویل دادیم (نمیدونم تا چه حدی نوشتیم) و یک مراسمی تو آموزشگاه بود که دیگه خواهرم نبود من بودم با یک سری دیگه، رفتیم تو یک کلاس استاد دیگهای (انگار از سر نارضایتی استاد قبلی رفتیم تو این کلاس)، اون یک کتاب زبان دیگری درس میداد و در حرف زدن به انگلیسی یکم بد حرف میزد یعنی گیر داشت و ما دور میزش بودیم و اون توضیحاتی میداد (تو دلم میگفتم استاد قبلی بهتر حرف میزد)، بعد میخواستم با ماشین برگردم خونه و سر راه با یک آقایی قرار داشتم و خواهرم زنگ زد گفت اون یکی خواهرمون حالش خوب نیست ماشین را به اون بده و خودت بیا با یک چیزی و من با ناراحتی کلید را به اون دادم و خودم به سمت خانه میومدم و با اتوبوس برگشتم، گفتم سر راه میرم به اون آقا را ملاقات میکنم ولی نشد، بعد یک جایی دیدم سوار ماشین شاسی بلندی خانمی شدم 2 نفر دیگه هم داخل ماشین بودند (من نمیشناختمشون) و بین راه من پیاده شدم و بچهشون هم همراه من پیاده شد، سر راهم از آموزشگاه فنی که میشناسم سردر آوردم و گفتم خوبه برم در مورد کلاسها و کارهای مهاجرتم کمی سوال کنم و یک استاد آقا که میشناختم اونجا درس میده را دیدم ولی خیلی محل نمیداد و گفت برو بالا از آقای فلانی بپرس، بهم برخورد با اون بچه اومدم بیرون، دوباره همون استاد را دم در دیدم و گفت چرا نرفتی بالا و خودش هم بالا اومد، سوال در مورد کلاسهای فنی و مهاجرتم پرسیدم و اون داشت جواب میداد و اون بچه اذیت میکرد یعنی شیطونی میکرد و نمیذاشت، دیگه نشوندیم بچه را و یک گوشهای مظلوم شد و استاد با نقاشی برای من برای مهاجرتم توضیح داد 2 تا نقاشی کشید با ماژیکهایی رنگی و زیبا میکشید (رنگهای قشنگی داشت و روان میکشید)، یک دفعه دیدم خانواده بچه اومدند تو و میخواستند بچه را ببرند و رفتند پایین و من هم دنبالشون رفتم، میخواستند سوار ماشینشون بشن اینبار شاسی بلند نداشتند یک پراید و فکر کنم یک ال90 بود و خانمه با بچهاش تو یک ماشین و بقیه تو یک ماشین دیگه، من هم با خواهرم با ماشین برگشتیم خانه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در بیان افکارتان مشکل دارید و مسئله ی مهمی در زندگی بیداری تان هست که نمی دانید چطور باید به آن رسیدگی کنید. فکر می کنید که باید توانایی های خودتان را اثبات کنید ولی درک بعضی آدمها برایتان سخت است. برای شما راحت تر است اگر سعی کنید در همین شرایطی که هستید به موفقیت برسید. ترس از شکست و احساس عدم امنیت باعث می شود که شما اعتماد به نفستان را از دست بدهید و فکر کنید که در مقابل دیگران، نمی توانید قدرت خودتان را اثبات کنید و انتظارات دیگران را برآورده کنید. شما اهداف خیلی بالایی برای خودتان انتخاب کرده اید. شما باید صبور باشید و بگذارید روند کارها به آرامی بگذرند و در گرفتن تصمیمات خودتان عجولانه و بدون بررسی به پیش نروید. کارهای شما به سرعتی که دوست دارید پیش نخواهند رفت و باید در مورد مهاجرتتان تحقیقات بیشتری کنید. حقیقت این استکه شما برای خودتان تصوراتی دارید و واقعیات را به گونه ای دیگر تجسم می کنید!! شما تخیلاتی در باره ی مهاجرت دارید و البته تصمیمتان برایتان مهم است و خوشبین هستید ولی چیزی که در واقعیت برایتان اتفاق می افتد پیش چیزی که الان فرض می کنید مثل پراید است پیش ماشین شاسی بلند!! شما وقتی که واقعیات را متوجه شوید شاید از تصمیمتان منصرف شوید. تشکر از همراهیتون.
شهلا زارع : سلام. مادر من صبح با صدای جیغ وحشتناکی از خواب پریدند. وقتی علت را سوال کردیم گفتند خواب دیدم یکی از بچه هام رفوزه شده بود(از دو سال قبل) و هر چی بهش میگفتم عین خیالش نبود. سال تحصیلی شروع شده بود و اون اصلا به فکر نبود.
فریبا هراتی
: سلام. کسی که در خواب مادرتان رفوزه شده، از نظر مادرتان زیاد آدم معتمد به نفسی نیست و فکر نمی کند که بتواند روی پای خودش استقلال داشته باشد. مادرتان نگران اوست که در زندگی اش نتواند خودش را اثبات کند و دیگران برایش ارزش قائل نباشند و شکست بخورد ولی خود این کسی که رفوزه شده نسبت به همه چیز و همه کس بی خیال است و مسئولیت پذیر نیست. تشکر از همراهیتون.