تعبیر خواب انار
دیدن انار در فصل و داشتن انار شیرین و نیز چیدن آن از درخت، کسب مال است. انار میوه ای است بهشتی و دیدن آن در خواب نیکو است. اگر ببینید تعداد زیادی انار شیرین و رسیده در خانه خود دارید، مال اندوزی می کنید. انار شیرین به تعبیری، زنی خوب روی و مهربان است. اگر کسی ببیند اناری شیرین و تازه دارد یا از دیگری می گیرد زنی خوبروی سرراهش قرار می گیرد.
انار ترش غم و اندوه است اما اگر اناری خوردید که دیدید طعم آن را نمی دانید، شیرین است یا ترش همان تعبیر انار را دارد. چنانچه کسی ببیند که در خواب انار شیرین می خورد اگر تاجر است سود می برد و اگر مسافر است به سلامت به خانه باز می گردد و اگر جوان و مجرد است همسری دل خواه می یابد و بخصوص اگر بیمار است شفا حاصل می کند.
دیدن دانه های انار بدون پوست و پی خوب نیست و چنانچه در خواب از دست کسی بگیرید نشان آن است که از جانب او به شما زیانی وارد می آید. اگر کسی به خواب ببیند اناری پوست کنده اند و دانه کرده و نمک و گلپر بزنند، گویای آن است که برای او توطئه ای ترتیب داده اند که باید آگاه باشد.
ما نیز اگر در خواب انار دانه کنیم و در بشقاب پیش روی کسی قرار دهیم خواب ما می گوید که درباره او حسن نیت نداریم و کاری می کنیم که به او زیان می رسد چه آن شخص در خواب ما شناخته باشد چه ناشناخته.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Azita : سلام خانم هراتي عزيزم
روزتون بخير و شادي
خواب ديدم مادرم به من سپرده در مسير نزديك خانه مان، انار جمع كنم. من سعي كردم از انارهايي كه روي زمين ريخته جمع كنم. منتها انارهاي بزرگ و سالم رو جدا مي كردم. كنار يك جدول بايد توي يك گودي مي رفتيم و آنجا انارهاي زيادي بود كه مردم همه مشغول جمع كردن انار بودند. به درخت و بر زمين ريخته. من مردد بودم چيدن انار از آنجا درست است يا نه (حلال است) كه مادرم را ديدم و به من گفت اشكالي ندارد بچين. كمكم كرد تا انار جدا كنيم. گفت انارها بايد ٤٠ دانه بشود و فكر كنم ٤٠ تا شد.
با تشكر از شما بانو جان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما می خواهد که شما به ثروت و خوش شانسی و سلامت و طول عمر و عشق و ازدواج فکر کنید و کسی را برای زندگی تان انتخاب کنید که باعث شود به همه ی آرزوهای خوبتان برسید و اوضاع کاملا به نفع شما بشود. و البته به خواسته هایتان هم خواهید رسید انشالله. تشکر از همراهیتون.
melika : سلام روزتون بخیر
دیروز عصر خواب دیدم میرم بالای یه تپه روبه رو رو نگاه میکنم دهکده خیلی زیبایی بود که خیلی پایین تر از تپه هم بود همون لحظه یه دختره اومد کنارم وایساد که اهل همون روستا بود میشناختمش خونه ها خیلی زیبایی که با گل طبیعی تزئین شده بودن چندتایی هم بیشتر نبودن شبیه دهکده ها خارجی بود4تا از ای خونه ها متفاوت بودن با بقیه خیلی سرسبز و خوشگل به یه کوه هم چسبیده بودن از از دیدنشون لذت میبردم میگم این که کیشه برمیگردم خونه خودمون میرم طبقه بالا دیدم مامانم نشسته تو اتاقم یکی دو نفر دیگه هم بودن ولی ولی یادم نمیاد کیا بودن تمام اتاق پر بود از صندوقای انار که اطرافشون هم پر گردوهای خیلی بزرگ و برگ درخت بود که رو زمین افتاده بودن هی از گردوها بلند میکرد بهم نشون میداد منم بیشتر از گردوا خوشم میومد تا انارا البته نه اینکه از انارا هم بدم بیاد مامانم اصرار داشت که برشون گردونن آخه میوه ها مال همون روستا بودن به مامانم گفتم ولی من چیزی دست ای دختر ندیدم آخه دوست نداشتم برشون گردونه
تو واقعیت دختره مال همین روستاست و یه فامیل داره که مامانم بخاطر من ازشون خوشش نمیاد و بهاشون مخالفه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که درک بالاتری داشته باشید و به مسائل با بینش قویتری نگاه کنید. افکار مثبتی به ذهن شما خطور می کند و می خواهید با چالش بزرگی روبرو شده و به موفقیت برسید. ثروت زیاد و موفقیت به زندگی شما راه می یابد و برایتان ثروتمند شدن از ازدواج و باروری مهمتر است. مادر شما تمایلی ندارد که شما با فامیل این دختر ارتباطی داشته باشید ولی شما می دانید که چشم انداز مثبتی از ارتباط شما با آنها، در انتظار شماست. ضمنا دوست عزیز شما این همه نوشته اید، کلمه ی ( این ) اینقدر سخت است که همه ی (این) ها را (ای) نوشته اید؟ در محاوره جوری صحبت می کنید که هنگام نوشتار نباید اینطور مثل محاوره صحبت کنید چون معنی کلمه عوض می شود!! (ای) هم معنی با ( این) نیست!! بنده چند بار خواندم تا بفمم چه نوشته اید. تشکر از همراهیتون.
melika : متشکرم.
فرمودید:کلمه ی ( این ) اینقدر سخت است که همه ی (این) ها را (ای) نوشته اید؟
من فقط یک این رو ای نوشتم محاوره صحبت نکردم اشتباه تایپی بود ودوبار هم چکش کردم اما متاسفانه ندیدمش .وگرنه تو خط چهارم این نوشتم.
فریبا هراتی
: 4تا از ای خونه ها متفاوت بودن. من چیزی دست ای دختر ندیدم .
ناری : با سلام
خواب دیدم به نظرم شخص مورد علاقه م بهم یک لیوان اب انار داد اب انار رو خوردم نه ترش نبود نه شیرین در واقع مزه ای نداشت. در ادامه خواب شخص مجهولی باهام رابطه جنسی از واژن داشت که اصلا شخص ش رو یادم نمیاد.
در ادامه خواب من و مادرم و داداشم عقب ماشین نشسته بودیم. به نظرم داداشم نیت شیطانی داشت من ازش فاصله گرفته بودم و من به مادرم چسبیده بودم و از خدا میخواستم سریع تر ازدواج کنم و اشک از چشمام جاری میشد.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. کسی که دوستش دارید در ارتباط با دوستی اش به شما فقط شور و شوق می دهد ولی نه از جدایی صحبت می کند و نه مشتاق شماست. شما فقط حس می کنید که دوست داشتن او و وجود او در زندگی تان خوب است. شما احساس می کنید که تحت فشار هستید و مجبورید خلاف میل خودتان کارهایی را انجام دهید و اینکه کسی ( یا جامعه) نظراتش را به شما تحمیل می کند. شما اختیار زندگی خودتان را ندارید و کنترل زندگی تان دستتان نیست مجبورید که از کسی دیگر تبعیت کنید. ترس ها و نگرانی های شما به خاطر تحمیل شرایط موجود به شماست. احساس می کنید که دیگران شما را وادار به کاری می کنند که دوست ندارید انجام دهید یا اینکه نظرات شما را نادیده می گیرند و حقوقتان را پایمال می کنند. این حس را نسبت به برادرتان هم دارید. ( البته شاید این بخاطر احساس عدم امنیت از برادرتان، به خاطر تجربیاتی است که، از بی احترامی های او نسبت به خودتان در بیداری مشاهده کرده اید.) تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم شخص مورد علاقه در محیط کار شلوار پارچه ای خاکستری رنگ به پا داشت و نگران و پر از استرس رو به دفتر کار من نگاه میکرد من پشت سرایشون ایستاده بودم اما به نظرم از گوشه چشم به من نگاه میکرد.
در ادامه خواب داخل حمام بود فک کنم به نیت غسل جنابت داخل حمام یه انار با پوست قرمز و بزرگ و داخل گوشه ای دیگه سیب دیدم.
در ادامه خوابم شخص مورد علاقه و دوست شون(همکارم) روی صندلی روبروی من نشسته بودن از من خواستن یه پروژه باهم داشته باشید با شخص مورد علاقه صحبت میکردیم. از پیشنهادم خوشش اومده بود اما دوست شون( همکارم) به شخص مورد علاقه گف این پروژه خوب نیست بیا باهم پروژه کار کنیم.اما شخص مورد علاقه به حرف دوست شون( همکارم) گوش ندادن فقط با من رودرو صحبت میکردن و یادداشت میکردن.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او سعی می کند که نگرشی درست راجع به کارها داشته باشد و مغرور و کم حرف و درونگراست ولی حواسش به شما هست و برایش مهم است که شما راجع به او چه فکری می کنید هر چند که شما از او حمایت می کنید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید، ازدواج کنید و عشق به زندگی تان راه یابد ولی اگر به او از روی شهوت نگاه کنید و احساسی شهوانی به او داشته باشید، شرعا باید غسل جنابت کنید. شما می خواهید که تمام تمرکز او روی شما قرار بگیرد و نظرات شما را به نظرات همکارتان ترجیح دهد و احتمالا نظر او هم همین است. تشکر از همراهیتون.
پروا : با سلام و احترام خدمت خانم هراتی بزرگوار و آرزوی سلامتی و تندرستی برای شما... این خواب رو دوستم در مورد من دیدن (من مجرد هستم) ... ایشون خواب دیدن که من دو قلو دختر حامله هستم (حدود 7-8ماهه) و شوهرم منو رها کرده و همسر (زن دوم) دیگری دارد اما من از این موضوع اصلا ناراحت نبودم..و همسرم زمانیکه متوجه شدن من باردار هستم دوباره رجوع کردن و خیلی خوشحال هستن از اینکه میخوان صاحب دو دختر بشوند...و عنوان میکنند سه تا ستاره دارم (یعنی من و دوقلوهایی که حامله بودم) در همون هنگام هم من نیز قصد داشتم که بچه ها رو دنیا آوردم اونا رو به شوهرم بدم و جدا بشم...ولی از اینکه ایشون رجوع کردن و میخوان دوباره زندگی کنن...من هم چندان ناراضی نبودم و قصد زندگی کردن داشتم....همچنین خانواده من هم در این خواب از موضوع رها کردن همسرم ناراحت نبودن و خیلی خوشحال بودن از اینکه میخوام دو قلو به دنیا بیاورم...اما دوستم که این خواب رو در مورد من دیدن گفتند که ایشون (یعنی دوستم) در خواب به من و زندگی من حسودی میکردن و با خودشون میگفتند که من به اون چیزهایی که میخواستم رسیدم و ایشون هنوز موفقیتی بدست نیاوردند.
ممنون از تعابیر زیبای شما
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. شما به دستاورد بسیار بزرگی خواهید رسید و کمال ذهنی، آرامش، هارمونی، موفقیت و قدرت و ثروت زیادی خواهید یافت و باید به احساس شهود خودتان اعتماد کنید. همسر شما پولدار خواهد شد و تمام فکرش پی کسب درامد بیشتر است. همسر شما به شما افتخار خواهد کرد و شما همانی هستید که او می خواسته خصوصا که به ثروت و دستاوردها و موفقیت بالاتر هم رسیده اید. شما از غم رها خواهید شد. شما یاد می گیرید که زندگی تان را اولویت بندی کنید. در نهایت اینکه دوست خوبم از شما استدعا می کنم همانطور که در تمام صفحات تعبیر خواب در کادر زرد رنگ و نیز هنگام ثبت نام به شما اطلاع رسانی شده، هر خواب را فقط در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش درج کنید و الان مثلا شما خواب بارداری یا طلاق یا زایمان .. دیده اید و اصلا خوابتان ربطی به انار نداشته و با این وجود به اشتباه در تعبیر خواب انار خوابتان را ثبت کرده اید. بی توجهی به قوانین سایت مانع از این خواهد شد که در صورت تکرار این اشتباه، خوابتان تعبیر شود. تشکر از همراهیتون.
آرتمیس : با درود و عرض ادب
امروز خواب دیدم در نمایشگاهی بودم که بیشتر خوراکی داشت و من هم غرفه دار بودم چند اسکوپ بستنی میوه ایی بردم چسباندم به بستنی بزرگی که مدلش مثل گوشت کباب ترکی بود بستنی های میوه ایی اونطوری روی هم قرار می گرفت ی اقایی خوشتیپ و خوش رو اونجا بود به من گفت دو اسکوپ انار میخوام اومدم تو غرفه تو ی تشت داشتم انار دون میکردم و می دادم به مردم دیدم اناراش خیلی کمه بیشتر اون پوسته سفیده نمایان بود دوباره مقدار زیادی انار دون کردم بطوری که تشت پر شد و ۲ اسکوپ هم به اون اقا دادم مقنعه مشکی هم سرم بود با مانتو آبی روشن بعد اومدم بیرون ی بچه گربه سیاه دنبالم راه افتاده بود می خواست پیش من باشه بعنوان حیوان خانگی ملوس بود فقط من کمی ترسیدم بغلش کنم بهش گفتم دختری یا پسر یدفعه بطوری خوابید که من بتونم ببینم نر هست یا ماده ، و البته ماده بود . بعد آقایی برای تولدم میخواست من رو مهمون کنه تو لونا پارک من خودم تنهایی رفتم اونجا اومدم بیرون بهش زنگ زدم گفتم نمیدونم چطوری برگردم خونه اومد و من رو رسوند خونه ، تلفن خونه زنگ زد گوشی رو برداشتم دوستی گفت بیا پارک ( لونا پارک ) برای تولدت جشن گرفتیم (البته تولدم هم نزدیکه ) ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی حمایتگرایانه نسبت به مردم دارید و می خواهید که مردم آرامش داشته باشند و خونسردی خودشان را در سختی ها حفظ کنند. به شدت از بی رحمی و رفتار سردی که با مردم می شود ناراحتید و به حسن نیت عده ای شک دارید. فکرتان ناراحت است و رفتارتان از خودگذشته و مهربان و سعی می کنید که آرام باشید. اما می دانید که افکار منفی یا بدشانسی دنبال شماست و می خواهید که زندگی تان متحول شود و این ناراحتی های اقتصادی از بین برود. می خواهید به آرامش برسید و گشایش کار پیدا کنید. فکرتان آرام خواهد شد و به آرامش هم خواهید رسید و زندگی تان متحول می شود. تولدتون پیشاپیش مبارک. تشکر از همراهیتون.
IRAN : سلام اوقاتتون به شادی مادرم خواب دیده رفته یه امامزاده که قبرستان هم داشته یه عده آدم بودند میبینه یه عالمه سیب پرت کردند روی قبرها بعد مامانم 3تا انار برمیداره میریزه تو یه سطل فلزی که توی سطل فلزی نزدیک به دو کیلو سکه نقره ای (یک قِرآنی)بوده سه تا انار رو هم میزاره رو سکه ها سطل هم دسته داشته گرفته بوده تو دستش حواسش بوده کسی نبینه سکه ها رو ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما آرزوی ازدواج 3 نفر را دارد یا آرزو دارد که یکی از فرزندانش ازدواج کرده و با همسر و نوه اش به زندگی او بیاید. به این خاطر مادرتان خیلی دعا کرده و غصه خورده و انشالله حاجتش را هم خواهد گرفت. تشکر از همراهیتون.
شین : سلام وقت به خیر.
خواب دیدم دو تا کیف روی دوشم انداخته بودم و دو ظرف هم دستم بود و ناامید و خسته داشتم برای خرید چیزی میرفتم اما یادم نمیومد برای چی و تصمیم گرفتم به خانه برگردم. در راه برگشت توی کوچه درخت اناری بود پر از انار ولی هنوز نرسیده بودند و اونجا منم به جای ظرفها یک انار نارس دستم بود یه گاز زدم دیدم کال هست و در همین حال وارد کوچه خودمان شدم یه کره اسب سمت چپ و یه بچه شیر سمت راست کوچه دیدم انار را پرت کردم و قل خورد سمت کره اسب اما اون دندانش نمیتونست انار را بجود و خودش انار را به بچه شیر داد و بچه شیر هم با دندانهای تیزش انار را به راحتی خورد اما بعد انگار یه حیوان دیگر را هم میخواست بخوره اون رو زخمی کرد دور دهانش کمی خونی شد ولی من جلوش را گرفتم که به اون حیوان آسیب نزند.
سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سخت می کوشید و بیشتر از ظرفیت خودتان تلاش می کنید و می خواهید به خواسته هایتان برسید. شما از تلاش های بیهوده خسته شده اید و تمایل دارید که افکارتان را متمرکز کنید و به خودتان آرامش ببخشید. انتظارات و رویاهایی در باره ی باروری و عشق و ازدواج دارید که هنوز زمان عملی شدنشان نرسیده. از نظر احساسی شما شخصیتی قوی و مصمم دارید و می خواهید آزادانه زندگی کنید. شما شخصیتی مسلط و قوی دارید که سعی می کنید تا خویشتنداری را حفظ کنید و زود از کوره در نروید ولی باید سعی کنید که با کسانی که هنوز از عشق بویی نبرده اند ارتباطتان را قوی نکنید و خودتان هم برای ازدواج یا برقراری روابط عاطفی عجله نکنید. عجله و تصمیمات نابخردانه در این رابطه صرفا شما را دچار استرس و اضطراب می کند. تشکر از همراهیتون.
Sorakhorshid : سلام خانم هراتی. خواب دیدم توی حیاط خانه ای هستم و یک لیوان بزرگ آب انار دارم سر می کشم. روز بعد با خواهرم و درحالیکه پسر نوزاد یکی دیگه از خواهرام بغلم بود رفتم عروسی. ما رفتیم داخل هال خانه. ی خانم زیبا و شیرین اروپایی همراهم بود. خانم چاق بود و حجاب داشت بلوز سبز ملایم و روسری سفید سرش بود و چادر سر کرده بود. اون دوست من بود و ما کنار هم نشسته بودیم. بعد برامون شیرینی اوردن. پشمک و شیرینی هارو فرم زیبایی داده بودن. اون خانم که دوستم بود خورد و خوشش اومد. ولی من از پشمک و شیرینی ها هر کدوم رو می خوردم شور بودپس دیگه ادامه ندادم. بلند شدم و روی صندلی نشستم روی میز نون مثل تافتون بود اما قهوه ای رنگ و روش رو چرب وشیرین کرده بودن و به مهمونا میدادن. من احتمال دادم مزه اش مثل قبلی ها باشه. داشتم با خودم تصمیم گیری می کردم که ببرمش خونه برای خونوادم یا تو راه اگر نیازمندی دیدم بدم . و بیدار شدم. عروس داماد رو ندیدم و عروسی با چنگ و نای نبود. لااقل فعلا.... ما زنها همگی تکیه به دیوار دور تا دور هال نشسته بودیم. خواهرمم روی صندلی نشسته بود
فریبا هراتی
: سلام. شادی و سلامتی، طول عمر و ثروت به شما می رسد. دنیا به شما رو می آورد و شعله و جرقه ی جدیدی به ذهنتان رسیده، ثروت و مزه و قدرت بیشتری را تجربه می کنید. روزی تان زیاد می شود و خواهرتان هدف و کار جدید یا جایگاهی قوی پیدا خواهد کرد. شرایط زندگی تان در کل بهتر می شود. تشکر از همراهیتون.
یاسمن : با سلام و عرض احترام.
خواب دیدم من و همسرم خانه پدر و مادر من بودیم و انگار شب یلدا بود.من از مادرم پرسیدم خواهرم نیست؟مادرم گفت نه شما که میگین اون نیاد.من ناراحت شدم.اما دیدم مامانم بیرون ایستاد و بعد با خواهرم اومد داخل اما همسرش نبود (در واقعیت پسر یک ساله هم داره اما در خواب انگار نداشت بچه)من در یک صحنه روی مبل یک تکه انار میخوردم،یکدفعه خواهرم رو دیدم که صورتش خیس اشک بود،بخصوص سمت چپ.مادرم گفت برای غافلگیری شما اول گفته بودنمیاد.(من پیش خودم فکر کردم همسرش اذیتش کرده)بعد دیدم خواهرم وسط هال نشسته و داره انار دون شده میخوره منم رفتم پیشش نشستم و گفتم ناراحت نباش،شروع کردیم انار خوردن.انار دون شده بود توی کاسه پیرکس،و نمک هم داشت.(یادم نیست چه مزه ای داشت اما ترش نبود)پدرم گفت اینارو من پختم.و خواهرم میگفت نه من آماده کردم.من گفتم بابا پخته تو فقط نمک زدی بهش.بعد انگار یه ردیف بالش بود برادر و همسرم دراز کشیده بودن(.برادرم بجای ۱۷سال که در واقعیت داره ۷-۸سال سن داشت)خواهرم هم یه بالش داشت و برد کنار بالش همسر من گذاشت من ناراحت شدم اما انگار بینشون یه چیزی بود مثل تیغه ی باریک که از هم فاصله داشته باشن.خواهرم درباره ترامپ حرف میزد و میگفت من تاحالا ترامپ رو اینطوری ندیدم و همسرم نشست آستین دست چپشو که بلوز آستین بلند بود کمی کشید بالا و دکمه قسمت بازو رو باز کرد و با انگشت داشت روی بازوی چپش میکشید که توضیح بده که نه ترامپ اینجوریه مثلا.(قبل از اینکه همسر من استینشو بزنه بالا،خواهرم گفت ببین!دستش روی جلوی شلوارش بود و انگار زیرش نوار بهداشتی داشت)من هی به خودم میگفتم اشکالی نداره داره آستینشو بالا میزنه منظوری نداره...اما راضی نبودم از این قضیه.باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما و خانواده تان به خاطر مسئله ای بسیار فکرتان ناراحت است و احساس می کنید که این سختی ها خیلی طول کشیده. شما ممکن است فکر کنید که خواهرتان نمی خواهد مشکلاتش را با شما در میان بگذارد و یا با شما همفکر نیست ولی او به شما فکر می کند و از لحاظ احساسی مشکلات زیادی در زندگی اش دارد و احساس می کند که هیچ گشایش کاری نیافته و خودش را مسبب این ناراحتی هایش می داند. پدر شما خودش را مسئول ناراحتی های او می داند و در دلش خودش را سرزنش می کند و خواهرتان معتقد است که خودش باعث ناراحتی اش شده. هر چند که از نظر شما هر دو مقصر هستند و همسر شما می خواهد نسبت به خواهرتان آستین بالا بزند و از لحاظ احساسی او را حمایت کند و بگوید که باید با شوهر همسر خواهرتان چطور رفتار کنید ولی خواهرتان از نظرات او خیلی خوشش نمی آید. شما هم نمی خواهید که شوهرتان خیلی در کار او دخالت کند. برادرتان خیلی با تجربه و خبره نیست و نظراتش هم خیلی عاقلانه نیست. تشکر از همراهیتون