کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب انفجار

لیلا برایت می گوید :
تعبیر خواب انفجار همراه کشته شدن عده ای، نجات از مشکل است.
تعبیر خواب منفجر شدن یک کارخانه، پیشرفت و پیروزی در انجام کارها است.

آنلی بیتون می گوید:
تعبیر خواب انفجار، زیان و ضرر بخاطر اعمال ناپسند دیگران است.
تعبیر خواب زخمی شدن صورت در اثر انفجار، بی دقتی است.
تعبیر خواب هوا پر از دود و تکه های پاره اشیا منفجر شده، بیزاری از اجتماع است.
تعبیر خواب گرفتار شدن در میان شعله های انفجار، سوء استفاده از اعتماد شما است.

تعبیر خواب انفجار از دید کتاب سرزمین رویاها
تعبیر خواب انفجار، دوستان شما را به خاطر اعمالتان سرزنش می كنند.
تعبیر خواب در یك انفجار زخمی شده اید، عذاب است.
تعبیر خواب بر اثر انفجار علامتی روی صورت شما افتاد، شما را به ناحق متهم خواهند كرد.
تعبیر خواب شما ناگهان به دنبال یك انفجار غرق در آتش میشوید، دوستان شما از حدشان تجاوز می كنند.
تعبیر خواب دیگران در انفجار گرفتار شده اند، یكی از بستگان در خطر است .
تعبیر خواب شما باعث انفجار شده اید، اعتماد دوستانتان به شما از بین خواهد رفت.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

40 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

hediehh

hediehh : سلام، خواب ديدم پسري كه باهاش در ارتباطم به من گفت من زمينمون فروش بره و فقط بيست ميليون دستم بياد سريع اومدم خاستگاري( حالا اصلا احتياج ب اين پول نداره و وضع ماليش خوبه)بعد يهو ديدم در كربلا هستم يعني از نجف اومديم كربلا و با خانوااده و دختر خاله ها بوديم و سه روز ديگه مونده بود كه سفرمون تموم بشه ، داخل هتل بوديم كه يهو يكي گفت بريد بيرون لوله نشتي كرده يعني لوله هتل منظور نبود اينگار به كل كربلا منظور بود حالا دقيق يادم نيست و همه مردم ريختيم بيرون، بعد ديدم راه كربلا رو بستن و ديگه كسي نميتونست برگرده ايران و همه نگران و ناراحت بوديم و عراقي ها و سربازا خيلي بد بودن و جوري شده بود كه اگه ناراحت باشي از اين وضعيت ميكشتنت چون اونجاها پر از فيلمبردار و خبرنگار بود كه ايرانيارو نشون ميده كه خوشحالن از اين وضعيت در صورتي كه همه ناراحت بوديم و منم از ترسم الكي لبخند ميزدم كه سربازا نفهمن من ناراحتم و همش با خودم ميگفتم حكومت ايران هم مثه اين عراقياس و يه روزي اونا با ما اينكارو نكنن.بعد يهو دختر خالم اومد بهمون گفت يكي رو پيدا كرديم كه برامون بليط بخره برگرديم ايران و گفت بليطش واسه هر نفر ٤٠ميليونه و من گفتم خيلي گرونه بذاريد سه روز ديگه كه سفرمون تموم ميشه ميريم كه گفت نه اينجا خطرناكه و اين كسي كه برامون بليط ميگيره فقط برا ما داره ميگيره و ما فقط ميتونيم بريم و اينكه اين عراقيا ميخان توي اين چند روز براي عثمان (منظور دشمن امام حسين)جشن بگيرن و تو ميخاي بموني واسه عثمان خوشحالي كني؟!، و من به اون مردي كه دخترخالم بليط ازش ميخاست بگيره گفتم ميشه برامون تخفيف بگيريد خيلي گرونه و گفت باشه صحبت ميكنم خبر ميدم و ديگه قرار بود حتما برگرديم،بعد هممون رفتيم دوباره داخل هتل و توي يك سالن نشستيم و هممون ايراني بوديم خيلي جمعيت بود و همه داشتن به عراقيا بد و بيراه ميگفتن كه من ميگفتم اينجا يهو دوربين داره حرف نزنيد كه يكي گفت نه اينجا نداره و يهو يه صداي انفجار شديد داشت ميومد اينگار به عراق داشتن هواپيماي جنگي حمله ميكردن و همه خيلي ترسيده بوديم و من ميگفتم واي الان ميميريم و من چشمامو بستم و گوشامو محكم گرفتم كه چيزي نبينم و اگه مردمم نبينم اين لحظه رو و هواپيماهاي جنگي داشتن به ما نزديك ميشدن و من انفجار كه دو قدمي ما بود رو كاملا حس كردم و تا ميخاست به هتل ما بزنه من از خواب پريدم ولي نديدم كه بميريم و از خاب بيدار شدم خيلي ترسيده بودم.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۳:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او می خواهد زمینه ی لازم برای خواستگاری شما را داشته باشد و باید بتواند حمایت و پشتیبانی خانواده اش را برای خواستگاری شما جلب کند. شما احساس می کنید که شرایطتان در هرج و مرج قرار دارد و باید اول متوسل به حضرت علی ع و بعد متوسل به امام حسین ع شوید تا خداوند در کار شما سهولت و آسانی به وجود بیاورد. شما همیشه باید به ایشان متوسل شوید . شما سعی می کنید که هویت و رفتارتان را عوض کنید ولی برای توسل به ایشان لازم نیست که به کربلا و نجف بروید. خوابتان به شما تاکید می کند که نباید به کربلا و نجف بروید و از خانه ی خودتان در ایران متوسل به حضرت علی ع شوید. دور دور شماست و اوضاع به نفع شما پیش خواهد رفت. شما خودتان را به خاطر تنش های موجود بین ایران و عراق خیلی ناراحت می کنید و از این جهت تحت فشار و استرس هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۱:۱۶
Maryam

Maryam : سلام مجدد خانم هراتی
ببخشید در خوابی که دیدم در همان حال دیدم که از انفجار بیرون تو باغچه خونمون یه آتیش خیلی کوچک روشن است و یک زن چادرسیاهم که البته پشتش به ساختمان و ما بود روبروی این آتش نشسته و من به خودم گفتم ولش کن انشالا این اتش خودش خاموش میشه چون کوچک است ولی خب نگران هم بودم نکنه خاموش نشه.انگار از اون زن هم میترسیدم.
شرمنده این تکه خوابم یادم رفته بود بنویسم.ممنون که زحمت میکشید.

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۴:۳۶
سحر

سحر : سلام خانم هراتی عزیز
من پریشب خواب دیدم که همسرم دوتا کلید آبی رنگ (شبیه کلید خونمون) دستشه و بهم میگه که داخل این دوتا کلید بمب گذاشتم و باید منفجرش کنم من گفتم به مردم آسیب میرسه گفت یه جایی میریم که هیچ کس نباشه و خونه ای نباشه رفتیم یه بیابون انداخت بعد متوجه شدیم که اون زمین ها در اختیار سپاهه و همه جا دوربین داره من بهش گفتم خوب میگیرنت گفت من کاری نکردم که یهو دیدیم تو همون زمینا پرشد از خونه و جمعیت آدم و دوتا کلید هم شروع کردن به منفجر شدن البته منفجر نشدن و شبیه فشفشه های خیییییییلی بزرگ شروع به نورافشانی و جرقه پرانی شد که نورش تا آسمون میرسید ولی به کسی آسیب نرسید پلیس اومد و همسرم رو دستگیر کرد البته گفتن ما میدونیم که کاری نکردی فقط میخوایم یه سری توضیحات بهمون بدی و بعد هم از خواب بیدار شدم

پاسخ
لینک۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۷:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما راه حل مشکلات را با بیان حقیقت و از خودگذشتگی و با آرامش و خرد و به کارگیری عقل، ابراز خواهد کرد و این بیان او، که برای صلح و امنیت و آرامش مردم مطرح می شود می تواند مثل بمب بترکاند اما نه در جهت منفی بلکه در جهتی مثبت که آوازه اش و شور و شوق حاصله از آن را همه ببینند. انشالله شوهرتان در امنیت خاطر به سر خواهد برد و برای دفع شر و سختی ها هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۹:۲۸
nur

nur :
سلام این خواب خواهرم دیدن،ممنون میشم تعبیر کنید: خواب دیدن یکی از بستگان به همراه پسرشون توی استادیوم بودن که یکدفعه یه انفجاری رخ میده و اونا غرق خون میشن و پسرشون در حالی که به پشت خوابیده بودن دست راستشون قطع میشه که همه میگفتن قطع شده و دیگه امیدی به بهبود نیست، ولی خواهرم اصرار داشتن که ببرنشون بیمارستان و امید داشتن دستشون وصل میشه ولی کسی به ایشون توجهی نمی کرد و مادرشون مدام میگفتن قطع نشده ...قطع نشده...‌ان شاالله خیره ... سپاس فراوان از وقتی که میذارید

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۰۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عزم و اراده فامیل شما برای رسیدن به موفقیت و دستیابی به اهدافش بالاست و به همین دلیل او فعالتر و تهاجمی تر و جسورانه تر برای رسیدن به اهدافش تلاش می کند. اما او تحت فشار و استرس زیادی قرار می گیرد و با او ناعادلانه رفتار می شود بنابراین ارتباط او با کسانی که می خواهد از طریق آنان به اهدافش برسد قطع می شود و یا ارتباطش با آنان خراب می شود ولی مادر او امیدوار است که او بتواند ارتباط خودش را با کار و اهدافش حفظ کند. برای دفع شر صدقه بدهید و هرگز در مقابل سختی ها نباید ناامید باشند بلکه به خداوند توکل کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۳:۰۴
Azadi

Azadi : سلام وقت بخیر خواب دیدم ی چیزی شبیه بمب بود تو دستم باید ی قسمتشو گاز میزدم ولی نزدم و پرتش کردم یهو منفجر شد چن نفر بهم گفتن هی اتیش سوزی راه میندازی منم سریع ی تشت پر از اب کردم و اتیش رو خاموش کردم.چنتا خواب دگه هم دیدم یادم نمیاد فقط میدونم بهم میگفتن حضرت فاطمه زهرا .ممنون از تعبیرتون ❤

پاسخ
لینک۲۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۳:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما تحت فشار و استرس زیادی قرار دارید که ممکن است به خودتان صدمه بزنید ولی تصمیم می گیرید که نگرانی ها و این تنش های عصبی را دور بریزید و از شر سختی ها نجات پیدا خواهید کرد. حضرت فاطمه س در وجود شما رخنه کرده و بر عقل و اعصابتان به دعای ایشان مسلط هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۲۹:۰۹
Roya

Roya : سلام وقتتون بخیر خانم هراتی گرامی
داداشم خواب دیده نزدیکای چهارشنبه سوری بود یک بمب آتشزا که منفجر شده که خیلی ابعاد بزرگی داشته و سی نفر کشته شدند داداشم هم یکی از اونا بوده و مغز و بدن خودشو رو دیده که متلاشی شده بود کسی هم نزدیکش بوده که کشته شده بوده میشناخته،ولی بیدار شده یادش نمیاد کی بود.
میگه خواب خیلی بدی بود واقعا مرگ رو حس کردم!

پاسخ
لینک۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۳:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. برادرتان به خاطر یک سری مسائل تحت فشار و استرس فکری بسیار زیادی قرار می گیرد و بسیار عصبانی می شود. او ممکن است کار غیر عاقلانه ای انجام دهد و نتواند اعصابش را کنترل کند. لطفا هم برای دفع شر صدقه بدهید و یک مرغ قربانی کنید گوشتش را به فقیر ببخشید. هم اینکه با ایشان صحبت کنید که مراقب باشند که از کوره در نروند وگرنه ممکن است خطری ایشان را تهدید کند که زندگی اش به کل عوض شود!! این خواب هشداری به ایشان است که سعی کند خونسرد باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۸:۱۰
Raha

Raha : سلام روزتون خوش
کلا تو خواب اشفته بودم
خواب دیدم که به خانه میروم و خانه ما جلوی رودخانه بود و شنیدم ک کل رودخانه را بنزین گرفته تا به خانه رسیدم رودخانه منفجر شد لحظه انفجار رو دیدم یه نور سبز از کل انفجار کم کم کل رودخانه را گرفت منم دویدم دنبال برادرم که جلوی رودخانه بود و او را نجات دادم و از پنجره به داخل خانه اوردم حال همه خانواده خوب بود ولی مقداری دود خانه را فرا گرفته بود
پدر و مادرم در مورد چیزی در ان موقعیت با هم بحث میکردنند پدرم زور میگفت ویه هو الکی گفت حالا که این کارو کردیید منم اصلا کاری نمیکنم مادرم حالش بسیار بد بود و در کل خواب دنبال نجات دادن همه بودم و جایی هم بخاطر اینکه مادرم حالش خوب نبود با او دعوا کردم و محیط خانه همه چیز به هم ریخته بود و حس میکردم خانه دیگر امن نیست میخواستم همه چیز را ارام کنم

پاسخ
لینک۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۴۰:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خشم زیادی وجود شما را گرفته و انرژی منفی زیادی در زندگی تان جریان دارد که به هر جرقه ای ممکن است منفجر شود ولی شما نمی خواهید که خانواده تان تحت تاثیر این تنش های عصبی شما قرار بگیرند و فکرشان ناراحت شود. از جهتی نگرانی هایی هم در منزلتان دارید. خودخواهی ها و بگومگوهای بین پدر و مادرتان... و تلاش شما برای آرامش بخشیدن به همه. شما باید برای دفع شر صدقه بدهید و عرق بهار نارنج زیاد بخورید تا روحتان به آرامش برسد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۴:۱۲
فرشته

فرشته : سلام.خواب دیدم در یک پمپ بنزین بودم که بزرگ بود و شلنگ های گاز هم به میز مسئول دفتر اونجا متصل بود.نمیدونم چرا ولی من در انجا تردد داشتم.ناگهان پام میخوره و یک شلنگ گاز از جایگاهش که به میز مسئول اونجا وصل بود،جدا میشه.یک لحظه متوجه میشم صدا در اونجا قطع میشه و همچنین نوری همه جا ساطع میشه.من در هاله ای از نور انفجار بودم و یک کتابی جلوی من باز شد و نوشته هاشو روشن کرد.نه درد بود نه صدای انفجار خیلی قشنگ بود،با خودم گفتم پس لحظه رفتن این شکلیه!گفتم خدایا الان نمیخوام برم،الان اینجا بمونم بسوزم سوختگی و زشتی هم نمیخوام،اروم بخودم گفتم پاشو و ازین عبور کن .ممنون از شما

پاسخ
لینک۲۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۰:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما لازم دارید که به خودتان شور و نشاط و انرژی بیشتری تزریق کنید و ذهن و جسمتان خسته است و تحت فشار و استرس زیادی قرار دارید. شما از خودتان زیاد کار می کشید ولی در عین حال که زحمت زیاد می کشید خیلی هم خیرتان به دیگران می رسد. شما می دانید که حق زندگی دارید و می خواهید از زندگی تان لذت ببرید و در عین حال می خواهید پاک زندگی کنید. پس از خدای مهربان می خواهید که به شما سخت نگیرد و مشقات دنیا را از روی دوشتان بردارد . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۰:۳۱
نازی

نازی : سلام .
خواب دیدم یه پسر بچه بود که هرچی خانوادشو پیدا میکردمو بچه رو تحویل میدادم بازم بچه پیش من بود خیلی کلافه شده بودم همه میگفتن خودت بزرگش کن دیگه. بچه رو بردم بیمارستان انگار دنبال مادرش میگشتم دیدم یه عده آدم تو حالت صف دارن سینه خیز حرکت میکنن بچه رو اوردم گذاشتم تو جعبه عقب ماشین دیدم مامانمو خواهرمم تو جعبه نشستن تا در جعبه رو بستم انگار بمبی چیزی توش منفجر شد با هراس به سمتشون نگاه میکردم گفتم حتما مردن دیدم هر سه تاشون سو چشاشون رفته مثل ادمهای نابینا که رنگ چشمها عوض میشه چیزی شبیه طوسی چند لحظه بعد هرسه چشماشون بازم به حالت عادی برگشت .
علاوه بر اینها خانم هراتی میدونم ربطی نداره به این خواب ولی ۴ شبه درکنار خوابهام خواب میبینم با یه عده کردی میرقصم واقعا موندم چی میشه ممنون از زحماتتون

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۷:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به جبنه هایی از خودتان و ویژگی هایی که از بچگی با شما مانده فکر می کنید و نمی خواهید مثل قبل وابسته باشید و نیاز شدید به حمایت داشته باشید و احساس بی پناهی کنید هر چند که هنوز هم این احساسات را در وجود خودتان شدیدا می بینید. جعبه هم انگیزه های مخرب و محدودیت های شماست. شما دلتان می خواهد که تمام گذشته ی محدود خودتان را فراموش کنید و شخصیت هایی جدید برای خودتان و خانواده تان بسازید ولی نمی شود! اینکه روی حقایق چشم تان را ببندید چیزی را عوض نمی کند. شما عصبانی هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۵:۵۵
xanum

xanum : سلام خانم هراتی عزیز پنجشنبه خواب دیدم با فامیلامون جلوی مدرسه ابتدایی محلمون هستیم نمیدونستم جریان چیه مانتو سبز تیره که کم میپوشم تنم بود دخترعموم اینا بودن. سوار یه ون سبز شدیم با عموم اومدیم درمون من یه کلید برداشتم برگشتیم، بعد همگی رفتیم خونه ی پسرعموم که تازه رفتن خونشون، ولی خونشون تو یه ساختمانی که تاحالا نرفته بودم، طبقه چهار بود و انگار خونه ما بود که اونا اومده بودن اصلا متوجه نبودم چه اتفاقی میوفته داییمم اونجا بود، دو نفر ناشناس میانسال افتاده بودن دنبالم، نمیدونم چرا ولی قبلش شهربازی و چرخ فلک میدیم که دقیق یادم نیست چی بود محتواش، انگار از اونجا اومده بودن.اسلحه هم داشتن بعد اینا که میخواستن منو بگیرن انگار از همکاراش بطرز زیرکانه اسلحه کش رفتم گرفتم روشون گفتم تکون بخورین میزنمتون فک کردن بلد نیستم گفتم ماشه رو میکشم اوناهم ترسیدن رفتن پایین بعد هنوز دنبالم میگشتن که اسلحه رو بندازم تا بگیرنم که من برگشتم خونه پیش مهمونا.بعد به داداشم گفتم جریانو با آسانسور با داداشم رفتیم زیر زمین پارکینگ ببینیم چه خبره دیدم دونفرو گروگان گرفتن یکیش نگهبان بود یکیش آشپز. انگار بیمارستانم بود.برگشتیم همون طبقه اوناهم دنبال ما بودن نمیدونم طبقه دورو زدم ولی آسانسور رفت طبقه چهار.همه مهمونا رفتن پایین، منو داییم و داداشم موندیم. داییم یه بمب انداخت منفجر شد اون افراد خلافکار مردن ولی ما نمیدونم چطور زنده موندیم. بعد بیدار شدم دوباره خوابیدم ادامشو ببینم که دیدم همش حس میکردم تو همون طبقه موندیم قصد نداریم برگردیم. :))) تابحال اسلحه دستم نگرفتم اما خیلی حس خوبی داشت منفجر شدن و نمردن و اسلحه گرفتن سمت خلافکارا آدرنالین ترشح کردم :)))

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۴:۴۷:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از فریب و خیانت می ترسید و نمی خواهید که حرفتان را به هر کسی بزنید و این برای شما ابتدایی ترین درس زندگی است که فرا گرفته اید. شما به مناسبات و رفت و آمدهای خانوادگی و ارزشهای خانوادگی تان احترام می گذارید. احساس می کنید که کسانی شما را هدف بازیهای خودشان گرفته اند و به این جهت، می خواهند به شما ابراز علاقه کنند و شما تمایلی به اینکه مورد علاقه این افراد باشید، ندارید. شما افکارتان را با برادرتان در میان می گذارید. کسی هست که سعی می کند روی شما تاثیر مثبت بگذارد و نشان دهد که حامی شماست تا شما به او وابسته شوید و دیگری منطقی فکر می کند، محتاط و دست به عمل است و زود جبهه می گیرد. چنین شخصی میخواهد شما را محدود کند و از ترس اینکه نکند اشتباه کنید، نمی گذارد که زندگی را تجربه کنید و همش بکن نکن می گوید. شما اینها را نمی خواهید و دوست دارید در زندگی از هر جهت راحت باشید و منفی بافی ها را از خودتان دور می کنید. از بیشتر فامیلتان روشنفکر تر هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۷:۴۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.