تعبیر خواب بادمجان
اگر کسی در خواب دید که بادمجان می کارد یا برداشت می کند، دست به کاری بیهوده و بی فایده می زند.
در نفایس الفنون آمده که خوردن بادمجان در فصل خود، اندیشه و تعقل است ولی در خارج از فصل نیکو نیست. اگر ببینید به شخصی بادمجان می دهید، از جانب شما نسبت به آن شخص، ستمی روا می شود و رنجی به او می رسد ولی اگر بادمجان را از دست به زمین انداختید یا از خانه بیرون بیاندازید، گویای فرج از شدت و نجات از بلاست و راحتی و آسودگی نزدیک را بشارت می دهد. پوست کندن بادمجان نیز پرداختن به کاری است که ناخشنودی همراه می آورد.
ابن سیرین می گوید: خوردن بادمجان در خواب اگر به وقت باشد یا بی وقت و اگر پخته باشد یا خام نشان خوردن غم و داشتن غصه و اندوه است. بادمجان نیکو نیست بخصوص اگر پوست سیاه و براق داشته باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amir : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما؛
من خواب دیدم که ؛ توی یه منطقه ای در ورودی روستامون هستم که کنار جاده ی اصلی هست / بعد یه جایی شبیه یه حیاط اونجاست که داخلش بادمجون کاشتن [دورش فنس کشیده بودن] / توی خواب انگار من تازه از خواب بیدار شده بودم و تازه اول صبح بود (شاید موقع طلوع آفتاب)... من توی خواب احساس میکردم که مامانم بهم گفته بود اگه گُرسنه شدی برو توی اون حیاط بادمجون بکن و کباب کن و بخور...منم همینکارو انجام دادم و موقع چیدن بادمجون یه خانمه ای از اونجا رد شد که من دوست نداشتم متوجه ی من بشه و نشد هم...توی خواب انگار من اون بادمجونارو برای خواهرمم که منتظر بود هم میبردم ولی خودشو توی خواب ندیدم...
بعد از چیدن سه چهارتا بادمجون/ به افق نگاه کردم و آفتاب رو تماشا میکردم و به یاد مرگ افتادم اون لحظه...بعد یه اسب قهوه ای رو کنار خودم دیدم...من نگاهش کردم و اون یه دفعه شروع به دویدن کرد و به همون سمت افق دوید و رفت....توی خواب انگار یه چاه آب هم توی اون ناحیه بود برای رفع تشنگی....
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از زندگی تان راضی خواهید بود، شروعی تازه خواهید داشت و حمایت روحی و عشق و ثروت، وفاداری و از خودگذشتگی به زندگی تان راه می یابد. شما هم از خواهرتان حمایت خواهید کرد. شانس دوباره و تغییر و تحولات بسیار مثبت و مهمی در زندگی بیداری شما به وجود خواهد آمد و تازه اول موفقیت های شما فرا رسیده است. شما بسیار قوی و خوش اخلاق رفتار خواهید کرد و به اوضاع زندگی تان مسلط خواهید بود. احساس مثبتی در زندگی تان جریان می یابد. تشکر از همراهیتون.
ساحل : سلام وقت بخیر .من خواب دیدم تو حیاط تو خونمون نشستیم بعد انگار سگ داریم (,نمیدونم برا خودمون هس یا نه در واقعیت نداریم ها)بعد سگ رو میخوایم بفروشیم .چند نفر خریدار اومدن یکیش میخواد بخره یک مداد دست من هست سگ میاد رد بشه مداد دست من میره تو بدنش میگم وای چه کنم انگار ماده اس .خیلی آروم آروم هست سگ .من میرم گوشه میگم نکنه چیزیش بشه ولی خریدار میاد میخرتش و مداد هم میبینه از بدنش در میاره و میرن ..ولی دو سه نفر با بابام میرن تو اتاق حالت مهمان چای بخورن و...من یک لحظه سرم بالا میارم میبینم چقدر درخت تو حیاطمون هست و ثمر دادن یکیش یک چیزی مثل پرتقال یا آناناس نمیدونم ابن حالت هست چون هنوز کال هستن..تو دلم میگم کی اینها گل دادن که رسیدن به ثمر من ندیدم (درواقعیت باغ بزرگ داریم تو حیاط ولی این درخت ها فقط خرما و کنار )بعد وسط حیاط از بین سرامیک ها میبینم یک بوته خیلی بزرگ زده بیرون و این بادمجون هس و گوشه کنار حیاط هم یک نهال درخت کنار دیگه از سرامیک ها زده بیرون بلند بلند ولی هنوز جوون خب این ثمر نداشت.دویدم تو اتاق که بابام مهمان داشت میگم بیا حیاط ببین ..میاد تو حیاط بابام هم تعجب میکنه و ذوق مبگع چقدر قشنگن اون هم ولی نمیدونه چه میوه ایی هست پرتقال یا ..ولی بادمجون ها میبینه میگه وای اینها چه بزرگ و خوشگلن ..مبخواد نهال کنار رو بکش بیرون میگم نه میگه خب داریم تو باغ اینجا برا پارک ماشین.لش میگم ببین چقدر گوشه حیاط قشنگ کرده..بزرگ بشه و ثمر که عالیه..یک نگاه انداخت گفت اره خب بزارشون..داشتیم هر دو درختا و ثمرشون و بادمجون ها میدیدم و‌لذت که بیدار شدم..(من مجرد هستم),میدونمم دو تا خواب کم میشه...ولی مهم بود خوابم ممنون تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی مهربان و فداکار و بینشی قوی دارید و می خواهید ازدواج کنید. شما سعی می کنید که رفتاری تاثیر گذار داشته باشید و جوری صحبت کنید که به دل خواستگارانتان بنشینید. شما دست به کار می شوید و حرفها و عملکرد شما تاثیری مثبت در رابطه با ازدواجتان به جا خواهد گذاشت. شما با شخصی اصیل و نجیب ازدواج خواهید کرد و از زندگی تان راضی خواهید بود. عشق و شور و شوق و فراوانی و باروری خواهید داشت. شما و همسرتان به ثروت و سلامتی و موفقیت می رسید. مسافرت های خوبی خواهید رفت و خوشرو، با اعتماد به نفس و جاه طلب خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
آرامش : سلام و وقت بخیر
لطفا نمایش ندهید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این آقا شرایط شما و خودش را مورد قضاوت قرار داده و از جایی که در زندگی قرار دارد راضی است. احساس وفاداری عشق و شور و از خودگذشتگی، در زندگی شما وجود دارد. زندگی او متحول می شود و مادرتان می خواهد که دوستی های قویتری با او ایجاد کند. شما رفتاری سرشار از عشق و شور و شوق و سخاوتمند و مهربان از خودتان بروز خواهید داد و از شرایطی که دارید احساس کمال و لذت می کنید. شما معتقد هستید که این زندگی و آرامشتان را مدیون دعاهای رسول خدا ( و توسل خودتان باو) هستید. شما می خواهید سختی ها و ناراحتی های گذشته تان را پاک کنید و شروعی تازه داشته باشید. نذر تسبیح کنید و به اندازه وسعتان از 33 تا 100 عدد تسبیح خریده بین مردم مستمند ( ترجیحا) پخش کنید. تشکر از همراهیتون.
Sahel mohamadi : سلام شبتون بخیر خانم هراتی عزیزم....خواب دیدم تو ماشین با مامانم داریم یه مسیری رو میریم که سرتاسر مسیر خانومها گُله به گله دو هم نشسته بودند و بادمجون پوست میکندند از تو ماشین میدیدم سرتاسر کنار خیابون ..یه مغازه دیدم به مامانم بادمجون دلمه ایاشو نشون دادم از ماشین پیاده شدیم گفتم مامان می خوای بادمجون بخری دلمه ای بخریم ..بعدش دیدم یه جا نشستیم خواهربزرگم برای دختر یکی ازاینا که بادمجون پوست میکند خواستگار معرفی کرد دیدم اون یکی خواهرم گریه میکنه که به من هیچی نمیگین همش همه چیو بین خودتون حرف میزنین (منظورش خود ما و مامان و خواهرام بود) بعد دیدم چندنفر از اقواممون که سید هستن اومدن که از قصا فامیل شوهر همون خواهربزرگم هستن مادر و دوتا خواهرشوهراشو و جاریش همشون سید هستن و من قطاب به همه تعارف پیکردم تو سینی که تو خواب حس میکردم همون خواهر بزرگم قطابهارو آورده ولی نمیدونم خونه کی بود که من پذیرایی میکردم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید که مثل خیلی از مردم، عشق و شور و از خودگذشتگی به زندگی تان راه پیدا کند، از زندگی تان و شرایط مالی تان راضی باشید و زندگی مرفه ای داشته باشید. خواهر بزرگ شما با کسی که شرایط مالی خوبی دارد به نحوی ارتباط بهتری پیدا می کند و خواهر دومتان هم از زندگی اش راضی خواهد بود و انشالله شرایط مالی او هم بهتر می شود. شما و خواهرانتان انشالله حاجت روا می شوید و همه تان زندگی های مرفه و سرشار از شیرینی و خوشی خواهید داشت و نیز از دیگران حمایت می کنید تا آنها نیز احساس آرامش کنند. تشکر از همراهیتون
فرزانه76 : سلام فریبا عزیزم خواب دیدم داخل حیاطم و شبم هست وسفره پهنه ومن نشستم ویک نفر فکر کنم اقا بهم پلو مرغ میده وبعدش نمیدنم میرزا قاسمی بود یا کشک ویاحلیم بادنجون که داخل ظرف شیشه ای که همراه بانون به شکل گل رزکه دوتا بود داد بابام ناراحت شد گفت چرا اینارو خریدی که من گفتم اینا از طرف دانشگاهمه ورایگانه وشروع کردم به خوردن وبعد رفتم داخل خونه دیدم داداشم داره عدسی میخوره انگار از طرف دانشگاهش داده بودن منم رفتم یک کاسه ریختم واما دیدم توش صدف پخته شده هست ومن اونارو جدا کردم وشروع کردم به خوردن میخواستم بدونم اینکه گاهی ازش متنفرم وگاهی دلتنگ تاثیر داره تو تعبیر خواب هام مثلا دوستم میگه بیاتجسم کن وخوب حس کن باهم زیر یک سقف زندگی میکنین وزندگی ایده ال داریم تا باهم اشتی کنیم واذییتم نکنه
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم شما فکرتان خسته است و تحت تاثیر عوامل منفی کم طاقت شده اید. روحیه شما مرتب در حال تغییر است و همانطور که می فرمایید یک روز دلتنگ او هستید و روز دیگر تنفر جای عشق را می گیرد. خوابهایی که شما می بینید فقط زمانی صحیح هستند که بدون اینکه به موضوعی فکر کنید خوابش را ببینید نه اینکه صبح تا شب به چیزی فکر کنید و شب تا صبح خواب همان چیز را ببینید. این قانون جذب هم که می گوید تجسم کن تا به دست بیاوری در مورد مسائلی شدنی و عملی است که فقط اختیار شما حاکم بر اوضاع باشد. تصور کنید که شما نشسته اید تجسم می کنید که همسرتان مطیع شما شود. حالا همسرتان هم می نشیند تجسم می کند که شما مطیع او شوید!! این به نظرتان منطقی است؟؟؟ که با تجسم کردن بتوانید کسی را وادار به انجام کاری کنید؟ الان اینطور بود رهبران ایران هم می نشستند تجسم می کردند که اسرائیل منفجر شود و ترامپ برود به کما!!! خرافات را با علم قروقاطی نباید کرد. من از زندگی شما خبر زیادی ندارم چز آنچه که خودتان در اختیار بنده قرار دهید و روزانه صدها خواب و صدها کاربر می آیند و می روند و من متاسفانه قادر به یاد آوردن همه ی مردم هم نیستم. نه علم غیب دارم نه جادوگرم من فقط خواب شما را بر مبنای محتوای نوشتارتان تعبیر می کنم. اگر شما به چیزی فکر کردید و خوابش را دیدید و فردا به چیز دیگری فکر کردید و خوابش را دیدید، من هیچ اطلاع و نظری در این مورد ندارم عزیزم. اما مثلا الان خواب صدف دیده اید و این معنی دارد. دیدن و خوردن صدف به این اشاره می کند که یک دوره ی تغییر و تحول در زندگی شما در جریان است ولی شما صدف را نخورده اید و به این معنی است که نمی خواهید این موضوع را باور کنید که زندگی تان عوض خواهد شد و از حمایت لازم برخوردار خواهید شد. شما و برادرتان شخصیتی اصیل دارید و رفتارتان با انسانیت و ایمان گره خورده است. برادر شما از شما در مقابل خصومت ها کمک می کند. اما پدرتان نمی خواهد که شما از معجون ها و راه حل هایی که دوستانتان برای دفع ناراحتی هایتان به شما پیشنهاد می کنند و هدفشان هم از روی عشق به شما و خیر خواهی است پیروی کنید. من معتقدم در شرایط شما، فقط باید کارتان را به خدای بزرگ بسپارید و صبور باشید. دوران طلاق اصلا دوران راحتی نیست و برای رهایی از این شرایط شاید شما به هر کاری متوسل شوید. اما تاجایی که به تعبیر خواب مربوط می شود، خوابها منوط به حالات روحی تان تجسم می شوند و بعضا راه کارهایی را هم به شما نشان می دهند. شرایط شما عوض شود، نوع خوابهایتان هم عوض خواهد شد. همه ی خوابها وحی نیستند. تشکر از همراهیتون.
فرزان : سلا و عرض ادب
من خواب دیدم که تو خونه مون من و مادرم هر کدام جداگانه در گلدان بادمجان کاشتیم( گلدان مادرم بزرگتر و مستطیل بود و مال من مربع وهردو سفید بود من پیش خودم گفتم کاش مال من بزرگتر و سفالی بود) اندازه بادمجانهایی که در گلدان مادرم بود بزرگتر بود واومی خواست انها را بچیند برای غذا (ندیدم که بچیند)یکی از بادمجانهای من دوقلو وکوچک بود.مثل اینکه رشدشون و با چشم میدیدم.و درگلدان هر کدام یه ساقه شاداب تقریبا بزرگ ریحان به رنگ سبز وبنفش بود ولی من ان را نچیدم (مادرم گفت نگاه چقدرقشنگن)دخترعموم به من گفت میرم نان بگیرم انها را نچین.وهمچنین روی یه برگه کنار اسم معشوقم کلماتی مثل رحمت یا نعمت (دوتا کلمه اضافه تر بود)کلمه رحمت را مطمین هستم.ممنون از تعبیرهای عالی تون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما و مادرتان سعی می کنید که با قلبی پاک، و مادرتان با نگرشی مادیگرایانه تر و شما با نظم و دیسیپلینی بیشتر، عشق و محبت را به زندگی تان راه دهید. شما از جایی که در زندگی قرار دارید راضی خواهید بود و فراوانی و باروری ، وفاداری، عشق و شور و از خود گذشتگی به زندگی تان راه می یابد. مهربانی، شیرینی، عشقی عمیق خواهید و دستاوردهای مالی تان هم قویتر خواهند شد. تشکر از همراهیتون.
Minoo1370 : سلام من خواب دیذم انگار تو خونه دوست بابامیم ولی انگار خونه خودمونه بعد انگار روی به میز یا به چیز بلندی نشستیم من و چند نفردیکه بعد انگار داریم اروم و صمیمی پچ پچ میکنیم و میخندیم بعد یهو عمم عصبانی و ناراحت میاد یه دست منو میگیره ک ازون جدام کنه بعدانگار میرم سر یخچال کشوی اخر انگار شش هفت تایی بادمجون ک هرکدوم انگار یک خط در میون پوستشون گرفته ظده هست بعد میام سینی و کارذ میگیرم ک پوستشونو بکنم یکمم پوست میگیرم بعد میگم بذار نصفی رو بذارم برا مامانم و نصفشونو ببرم خونه خودم اونجا یه کشک بادمجون خوشمزه درست میکنم،بعد سه تاشو گذاشتم تو کیفم و سه تاش موند برا مامانم،بعد اتگار میگم میدونم مامانمم فرداش قراره ی غذای خوشمزه ازین بلدمجونا دراره اون بلده باهرچیزی بهترین غذاذو درست کنه
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما و دوستش هم عقیده هستند و شما در شرایط خوبی در زندگی تان به سر می برید و از زندگی تان راضی هستید. فراوانی و باوروی، وفاداری و عشق و شور، از خود گذشتگی و صداقت به زندگی تان راه می یابد. شما و مادرتان به خوبی از همدیگر حمایت می کنید. تشکر از همراهیتون.
salarian : سلام وقت بخیر
من خواب دیدم دایی های همسرم با خانواده هاشون اومدن خونه ی ما زندایی بزرگشون گفت من. غذا درست می کنم رفتن اشپز خونه با بادمجون و گوحه یا رب عدا درست کردن غذاشون اصلا چهره ی خوبی. نداشت من گفتم زشته این غذا رو به مهمونام بدم و می خوام از بیرون عدا سفارش بدم و پول زیادی هم تو حسابم بود رفتم دستشویی که برگردم عذارو سفارش بدم دیدم که رفتن
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خانواده ی همسر شما از نقطه نظر فرهنگی و سنت های خودشان، می خواهند سعی کنند که نصایح و راهنمایی هایی به شما بکنند که به خیال خودشان از شما حمایت کنند تا در زندگی تان با موفقیت و بهبودی و باروری، عشق و شور و از خود گذشتگی، به پیش بروید ولی روش نصایح آنها، برای شما خوشایند نیست. شما می خواهید که خودتان منوط به تفکرات و روشهای ذهنی خودتان مشکلاتتان را حل کنید و از خانواده تان حمایت کنید. شما تفکرات سنتی خانواده ی همسرتان را نمی پسندید و معتقدید که خودتان به اندازه ی کافی اعتبار و دانش و خرد دارید که مشکلاتتان را حل کنید. آنها هم در تحمیل نصایحشان به شما، اصرار و پافشاری نخواهند کرد. تشکر از همراهیتون.
sara : سلام خانم هراتی عزیز. به نقل از مادرم که امروز صبح خواب دیدند: من و مرحوم شوهرم در اتاق خوابمان و در حال صحبت کردن درباره مسائل زناشویی (فقط گفتگو) بودیم. شوهرم روی تخت خواب بود و تخت خواب خیلی مرتب بود. در این میان مرحوم پدرم که از دستشویی برگشته بود به اتاق خواب ما آمد. در اتاق خواب ما انگار بادمجان سرخ می کردند. پدرم بادمجان های سرخ شده را با دست از ماهیتابه برچید و از اتاق بیرون رفت. در این بین پسرم که در اتاق مقابل بود قصد داشت به طرف ما بیاید که من به طرف او و به اتاق او رفتم. پسرم (در واقعیت کمی چاق است) بسیار لاغر و قد بلندتر شده بود و به من گفت که خیلی از امتحانم راضی نبودم. با تشک از شما.
فریبا هراتی
: سلام. روح همسر و پدرتان شاد. آنها هر دو آمرزیده شده و روحشان آزاد و در کنار شماست. همسر شما می خواهد که شما در کنار روح او احساس آرامش داشته باشید و وجود او را در زندگی تان جدی گرفته و باور کنید. پدر شما برای شما آرزوی خوشبختی دارد و می داند که شما مجبور هستید برای خوشبختی فرزندانتان از خودتان عشق و شور و شوق و از خودگذشتگی بیشتری نشان دهید و امیدوار است که برای او هم همینطور با دعای خیرتان در حق او، ابراز عشق کنید. پسر شما از درون احساس خالی بودن می کند و روحیه اش خراب شده است. او تجربه ی بیشتری در زندگی کسب کرده ولی احساس می کند که پیش مردم کم آورده و اعتماد به نفسش کم شده است. باید ببینید که چه مسئله ای فکر او را ناراحت کرده و به او کمک کنید. او خیال می کند که همه ی مردم چشمشان را روی او دوخته اند و می خواهد در زندگی اش خیلی موفق باشد. تشکر از همراهیتون.
آذر : سلام خواب دیدم از پنجره اتاق به خیاط و باغچه نگاه می کنم. در باغچه بک بوته بررگ بادمجان نظرم رو جلب کرد که سه تا بادمجان تازه براق وبزرگ داشت که به ترتیب ردی بوته قرار داشتند. به حیاط رفتم و با تحسین نگاهشان می کردم و ناراحت بودم که چرا دوربین نیاوردم که ازش عکس بگیرم به سالندخانه برگشتم مادر و خواهرم در حال تمیز کردن اتاق مادرم بودند موضوع بادمجان ها را بهشون کفتم ولی هیچ توجهی نکردند
فریبا هراتی
: سلام. دیدن بادمجان در خوابتان بیانگر این است که شما از جایی که در زندگی قرار دارید راضی هستید. ممکن است بیانگر فراوانی و باروري باشد. بادمجان نمادي از وفاداري، عشق و شور و از خود گذشتگی است. مادر و خواهرتان سعی می کنند که فکر مادرتان و خیالش راحت باشد و به اینگونه مسائل عاشقانه توجه ندارند. تشکر از همراهیتون.