کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بادمجان

اگر کسی در خواب دید که بادمجان می کارد یا برداشت می کند، دست به کاری بیهوده و بی فایده می زند.
در نفایس الفنون آمده که خوردن بادمجان در فصل خود، اندیشه و تعقل است ولی در خارج از فصل نیکو نیست. اگر ببینید به شخصی بادمجان می دهید، از جانب شما نسبت به آن شخص، ستمی روا می شود و رنجی به او می رسد ولی اگر بادمجان را از دست به زمین انداختید یا از خانه بیرون بیاندازید، گویای فرج از شدت و نجات از بلاست و راحتی و آسودگی نزدیک را بشارت می دهد. پوست کندن بادمجان نیز پرداختن به کاری است که ناخشنودی همراه می آورد.

ابن سیرین می گوید: خوردن بادمجان در خواب اگر به وقت باشد یا بی وقت و اگر پخته باشد یا خام نشان خوردن غم و داشتن غصه و اندوه است. بادمجان نیکو نیست بخصوص اگر پوست سیاه و براق داشته باشد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

52 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

امین

امین : سلام خسته نباشید و صبحتان بخیر دیشب همسرم خواب دیده که به منزل پدرش رفته بودین و در حال خوردن بادمجان و سیب زمینی سرخ شده به عنوان شام یا نهار هستیم.

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۵:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر . صبح شمام خوش. شما از زندگی تان راضی هستیدو فراوانی، باروری، عشق و شور و از خود گذشتگی در زندگی تان وجود دارد. خونسرد و بی خیال و خوش کنار هم به شادی زندگی خواهید کرد. شما خاکی هستید و ساده زندگی می کنید.

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۳:۳۹
امین

امین : ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۱:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم.

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۲:۲۸
ashkan

ashkan : سلام دیشب خواب دیدم به خونه یکی از آشناهام رفتم که تا به حال خونشون نرفتم اما به من تعرف کرد و منو خونه برد و من رفتم البته فقط مرد خونه رو میشناسم که ایشون همراه خانوادش منو نهار نگه داشتند نهار برنج وخورشت بادمجان داشتند که من با اونها غذا میل کردم و پدر خونواده اصرار داشت که یه دونه دیگه گوجه بخورم که من گفتم نمیخورم گوجه زیاد دوس ندارم البته گوجه ها درشت وقاچ نشده بودن همنطور درسته پخته شده بودند (البته در عالم واقعیت من گوجه دوس ندارم)ودر این حین نگاهیم به دخترشون انداختم که دم بخت هست و دختره به دلم ننشست البته تو این خواب احساس کردم که هدفشون از دعوت من برای نهار نشون دادن دخترشون به من بوده وبعد نهار عکس یکی از یکی از سادات والا مقام رو تو خونه شون دیدم که با تعجب گفتم عکس این آقا سید رو خونتون دارید البته این اقا سید مستجاب دعا بوده و الان 70 سال به رحمت حق رفته

پاسخ
لینک۲۵ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۹:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و کسی که دیده اید به خانه او رفته اید، از جهت نقطه نظرات خاصی به هم متصل هستید و شرایط یکسانی را دارید و او می خواهد که دوستی و ارتباط او با شما بیشتر باشد. با شور و شوق زیاد می خواهد که نسبت به شما مهربانی کند و می خواهد که در شادی و هماهنگی زندگی او شریک باشید. احتمال قوی هم می خواهد که با دخترشان وصلت کنید که شما نمی پسندید. این شخص مرید همان سیدی هست که شما مرید او هستید و از لحاظ عقیدتی هر دو بسیار به هم نزدیکید. روح این سید مرحوم شاد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۱۴:۲۰
Mehrsa

Mehrsa : سلام صبح بخیر , خسته نباشید خواب دیدم میخوام ماکارونی بپزم ولی حین پختن میرفتم کارای دیگه انجام میدادم و دوباره برمیگشتم که بقیه آشپزی رو انجام بدم .میخواستم زیر ماکارونی سیب زمینی بندازم که دیدم چند تا بادمجون درشت توی سینی که میون آشغالهایی که میخواستن دور بریزن بود و من برداشتم و پوست گرفتم و گذاشتم برای ته دیگ, نصف ته دیگم هم سیب زمینی شد . شعله گاز خیلی زیاد بود و همه وسایل روی گاز به شدت داغ شده بود ولی در آخر ماکارونیه خیلی خوب شد ممنون

پاسخ
لینک۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۵:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما همه کار را به پیشرفت خودتان ارجح می شمارید و هر بار می خواهد رشته کار دستتان بیاید و در زندگی پیشرفت کنید، کار دیگری را مقدم بر پیشرفت خودتان می دانید. ساده دل هستید و وفادار و از خود گذشته و با شوروشوق هستید و در نهایت به خودتان فشار زیادی می آورد و علیرغم اضطراب ها و استرس ها و سختی هایی که با آنها مواجه هستید، در زندگی تان به آرامش می رسید و رشته کارتان دستتان می آید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۹:۲۵
masi

masi : خانم هراتی ببخشید منطورتون رو متوجه نشدم ...به نظرتون تعبیر خوابم اینه که گرونی بیشتر میشه واوصاع از اینم بدتر

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۴:۲۷:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بله متاسفانه.

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۵:۰۸
masi

masi : با سلام وتبریک سال نو خدمت خانم هراتی عزیز
صبح خواب دیدم که یه بازارچه ای تو خیابون زدن که خیلی وسایل خوراکیش گرونه و یه قسمت بازارچه کلی بادمجون سرخ کردن وکبابی کردن وچیدن رو هم وکلی هم مانتو اویزون کردن که جنس مانتوها همشون بادمجون سرخ شده سیاهه .وبیشتر وسایل از جنس بادمحون سیاه بودن

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۹:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. سال نوی شمام مبارک. شما احساس می کنید که دارند به مردم ظلم و ستم می کنند و وعده ی فراوانی و رفاه می دهند و می گویند باید از خود گذشتگی کرد. البته با رفتاری فداکارانه و از خودگذشتگی می توان در واقعیت به موفقیت و کامیابی رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۳۹:۱۶
Sara

Sara : خواب دیدم چنتا بادمجان سیاه کوچک تو یخچال داشتم.تعدادشون برای پختن کشک بادمجان کم بود.خونه همسر سابق بودم .خالم مهمونم بود .اسم خالم مریمه.اسم زن دوم همسر سابق هم مریمه .بلند شدم وکشک بادمجان درست کردم .ولی چون دیر به پختن کردم ، زیاد جا نیفتاده بود .غذا کم بود .برای همسر سابق ریختم و برای خالم با کشک قاطی کردم و ته ظرف بود و سیر زیاد داشت.هنسر سابق روبروی من نشسته بود و از خالم فاصله داشت .جفتشون ناراحت بودن و سرشون پایین بود.
.خودم نخوردم.از همسر سابق پرسیدم:چطور شده؟ گفت زیاد خوشمزه نبست.
در ادامه خواب: احساس کردم خونه قدیمی پدر بزرگ و مادربزرگ مرحوم هستم.پدذبزرگ داخل اتاق و مادر بزرگ تو آشپزخونه بود.
یواشکی دوست پسرم را که در واقعیت ندارم،
فرستادم اتاق بالا.رفتم آشپزخونه.مادربزرگم یک ظرف آش که پر از رشته بود به همراه یک غذای برنجی گذاشت تو سینی با یک بشقاب، که برم بالا بخورم.
رفتم بالا و سفره پهن بود .خواهرم که اسمش سحره سر سفره نشسته بود و اون آقا خواب بود.بیدارش کردم که بیاد سر سفره نهار.
ولی مشکل اینجا بود که یک بشقاب بود و داشتیم دنبال راه حل می‌گشتیم تا دو تا بشقاب دیگه پیدا کنیم.
من در واقعیت مشکلی دارم و از ضمیر ناخوداگاهم می‌خوام راهی بهم نشون بده.ولی حرفاش رو متوجه نمیشم

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۹:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما وفادار و از خودگذشته هستید و از جایی که در زندگی خودتان هستید راضی هستید. همسرتان خیال می کند شما می خواهید به او ظلم کنید او محبت شما را بد برداشت می کند و حرف های شما را دوست ندارد. زندگی شما خوب خواهد شد و گشایش کار می یابید. رشته کار دستتان می آید و به ثروت و برکت می رسید. شما باید فعالیت خودتان را زیاد کنید. مرد غریبه گشایش کار است ولی خواب است و باید او را بیدار کنید یعنی خودتان باید تحرک و جنب و جوشتان را زیاد کنید تا به خواسته تان برسید. شما تشنه ی زندگی هستید ولی در زندگی تان احساس خلاء می کنید احساس می کنید که ترک شده اید و نمی توانید به تنهایی همه بارهای زندگی را به عهده بگیرید ودنبال یک شریک زندگی هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۵:۳۰
Sara

Sara : خواب دیدم چنتا بادمجان سیاه کوچک تو یخچال داشتم.تعدادشون برای پختن کشک بادمجان کم بود.خونه همسر سابق بودم .خالم مهمونم بود .اسم خالم مریمه.اسم زن دوم همسر سابق هم مریمه .بلند شدم وکشک بادمجان درست کردم .ولی چون دیر به پختن کردم ، زیاد جا نیفتاده بود .غذا کم بود .برای همسر سابق ریختم و برای خالم با کشک قاطی کردم و ته ظرف بود و سیر زیاد داشت.هنسر سابق روبروی من نشسته بود و از خالم فاصله داشت .جفتشون ناراحت بودن و سرشون پایین بود.
.خودم نخوردم.از همسر سابق پرسیدم:چطور شده؟ گفت زیاد خوشمزه نبست.
در ادامه خواب: احساس کردم خونه قدیمی پدر بزرگ و مادربزرگ مرحوم هستم.پدذبزرگ داخل اتاق و مادر بزرگ تو آشپزخونه بود.
یواشکی دوست پسرم را که در واقعیت ندارم،
فرستادم اتاق بالا.رفتم آشپزخونه.مادربزرگم یک ظرف آش که پر از رشته بود به همراه یک غذای برنجی گذاشت تو سینی با یک بشقاب، که برم بالا بخورم.
رفتم بالا و سفره پهن بود .خواهرم که اسمش سحره سر سفره نشسته بود و اون آقا خواب بود.بیدارش کردم که بیاد سر سفره نهار.
ولی مشکل اینجا بود که یک بشقاب بود و داشتیم دنبال راه حل می‌گشتیم تا دو تا بشقاب دیگه پیدا کنیم.
من در واقعیت مشکلی دارم و از ضمیر ناخوداگاهم می‌خوام راهی بهم نشون بده.ولی حرفاش رو متوجه نمیشم.

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۵۸:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما 13 مهر ماه تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را 14 مهرماه ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۰۹:۵۱
     sogand

sogand : سلام وعرض ادب من چند وقت پیش شبی به یاد اقوام همسرم مرحومم بودم وفکر می کردم چه فکری درباره من می کنند در خواب دیدم دو تا از جاری هایم امدند خانه جاری بزرگ وانگار انها می گفتند جادو می کند داشتند راجع به کسی صحبت میکردند من هم بودم فقط یکی از جاری ها حضور نداشت بعد من از انجا بیرون امدم فروشندهایی بودانجا که مرد جوان قد بلندی بود وگوجه وبادمجان می فروخت من با جاریی که خانهاش بودم انجا بودیم من بادمجان خریدم بادمجان ها رنگ پریده بودند وفروشنده داخل نایلون ریخت وچند تا کوچک هم رویش گذاشت وروی ترازو کشید وبه من داد فکر کنم پنج هزار تومان شدوبه من داد ادم نیست پول دادم یا نه بعد دیدم صحنه عوض شد ودر خانه ایی بودم نا اشنا ولی خواهر زاده همسرم روبرویم نشسته بود افراد دیگر هم بودند من داشتمتلویزیون نگاه می کردمکه مردی که برادر همان جاریم که اولگفتم حضور نداشت ومتاهل است وایران هم نیست امد کنارم نشستومن هم سرم را روی زانویش گذاشتم ودراز کشیدموپاهایم را جمع کردم به حالت خوابیده وتلویزیون نگاه کردم بعد پتویی روی منبود به رنگ سبز زیتونی ومثل پتوهای سربازی که من فکر می کردم چه کاریه من روی زانوی نامحرمیخوابیدم بلند شدموپتو را دور خودم پیچیدم بعد احساس کردم که این شخص دستش را به سمت باسنم می اورد از زیر پتو من متوجه شدمودستش را بیرون کشیدم واجازه ندادم به کارش ادامه دهد او هم فکر کنم ناراحت شد بدون توجه ازانجا رفت بیرون بعد خواهرش رفت حمام فکر کنم حمام خانهام بود وبعد جاری دیگرم رفت ومن هم بعد از انه رفتم حمام را شستم بعد من توی همان خانه نااشنا که حالا احساس می کردم مال پدر شوهرم که فوت شده است ماندم وبه عنوان مهمان خواهرزاده شوهرم گفت پیش ما هم بیا موقع تاسوعا من هم گفتم باشه می ایم بعد برادرشوهرم بود که می خواستیمبرویم بیرون مثل حالت پیک نیک با ماشین که صحبت زمین ارثی من شددر واقعیت هم وجود دارد ولی ایشان ندیدهو می گفت جای خوبی است ودر مورد ان صحبت می کرد بعد متوجه شدم زمین درمسیرمان است ودر فکرم بود که بببنمش در واقعیت ارتباطی زیادی با انها ندارم ولیاحساس می کنم انها روی من مانور می دهند نمی دانم شاید حسم غلط است معذرت که طولانی شد تشکررررر

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۵۶:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. هیچ کدام از جاریهایتان نسبت به شما احساس بدی ندارندو برادر شوهرانتان هم همینطور و آنها معتقدند که شما صلح طلب و خردمند هستید و می خواهید سالم و سلامت زندگی کنید و بیشتر از این غمگین نباشید. شاید با هم مشکل داشته باشند ولی با شما مشکلی ندارند و از نظر پدر شوهرتان هم که فوت شده شما پاک و بی گناهید. شما منطقی فکر و رفتار می کنید و اجازه نمی دهید که دیگران بهانه ای برای بر علیه شما صحبت کردن داشته باشند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۰:۱۷
Somayeh

Somayeh : عذرخواهی میکنم. الان چجوری خوابهامو حذف کنم؟
امروز دیگه برام تعبیر نمی کنید؟

پاسخ
لینک۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۵:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم. خودم حذفشان می کنم فقط خواب اولی که ارسال کردید تعبیر می شود البته در نوبت هستید.

پاسخ
لینک۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۹:۱۵
Somayeh

Somayeh : با سلام.
در خواب دیدم به همراه مادرم کاملا اتفاقی وارد یک رستوران شدیم و غذا گذاشتن جلومون که بادمجان و گوجه بود و قیمت خیلی بالایی داشت سه پرس بود و من و مادرم خیلی ناراحت بودیم از قیمت گران این غذا دست نزدیم تا اینکه گارسون اومد گفت بهتون تخفیف دادن و ما غذارو گرفتیم و یکدفعه از رستوران اومدیم بیرون مادرم خیلی نگران و خمیده بود و میگفت تو دیگه رفتی جزء خانواده های بسیار بالا منم بر میگردم خونه، و من داشتم خودمو در آینه نگاه می کردم با کاپشن سفید بلند و کفش و رورس سفید. بعد از رفتن مادرم یکم مکث کردم و دنبال مادرم که رفته بود سوار مینی بوس شده بود رفتم و بهش گفتم می هیچوقت تورو ترک نمی کنم. و با همون لباسم رفتم دنبال مادرم.

پاسخ
لینک۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۱:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام دوست عزیز همانطور که هنگام ثبت نام به شما اطلاع رسانی شد و شما موارد را قبول کردید، هر کاربر فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت است نه بیشتر. ضمن اینکه هنگام ارسال خواب یک بار آن را ارسال کنید نه چندین بار. چون سرعت نت کم است و شما متوجه نمی شوید که خوابتان 6 بار در سایت ثبت شده و من باید 5 بار آنرا از سایت حذف کنم که معادل اقلا 5 دقیقه از وقت بنده است! لطفا با آرامش خوابتان را فقط یک بار ثبت کنید . تشکر

پاسخ
لینک۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۵:۲۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.