تعبیر خواب باران
اگر کسی در خواب دید که باران به آرامی می بارد، اهل آن دیار به نعمت می رسند. اگر باران با شدت می بارید و سیلاب جاری شد، در آن سال به محصولات کشاورزی خسارت وارد می شود یا حادثه بدی اتفاق می افتد.
تعبیر خواب باران تیره رنگ
باران تیره رنگ، از بیماری بیننده خواب، یا از بیماری کسی که زیر باران خیس شده، خبر می دهد. اگر در خواب ببینید که باران می بارد و شما با آب باران( از ناودان یا آبی که در گودال های زمین جمع شده) دست و روی خود را می شوئید یا وضو می گیرید، نشانه ایمنی و رهایی از نگرانی ها است.
اگر کسی دید باران باریده و گیاهان طراوت و شادابی دارند، دلیل که محصولات آن سامان به چندین برابر سال پیش از آن فزونی خواهد یافت.
ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که باران در اول سال یا اول ماه می بارد، در آن سال یا آن ماه نعمت فراوان می شود.
حضرت دانیال می گوید: باران درخواب رحمت و برکت است. اما اگر آن باران خاص است، چنانکه بر یک جا باران سخت می بارید و جز آنجا جای دیگر نبارید، نشانه رنج و بیماری برای اهل آن جا و سختی است که به ایشان رسد.
اگر ببیند که باران آهسته می بارید، دلیل کند بر خیر و منفعت اهل آن موضع. اگرببیند که اول سال یا اول ماه باران بارید، دلیل کندکه در آن سال یا در آن ماه نعمت زیاد شود. اگر ببیند که باران تیره و سخت بود که می بارید، دلیل کند بر بیماری که در آن هلاک شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند به جای باران، عسل از آسمان می بارید، دلیل که نعمت و غنیمت در آن دیار بسیار باشد و هر چیز که ببیند که از آسمان می بارید، تاویلش از جنس آن چیز خواهد بود. اگر ببیند که آب باران صاف و روشن باشد، قدر آن خیر و راحت به او رسد. اگر ببیند که آب باران تیره و ناخوش است دلیل که بر قدر آن رنج و بیماری کشد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن باران درخواب بر دوازده وجه است:
- رحمت،
- برکت،
- فریاد کمک خواستن،
- رنج و بیماری،
- بلا،
- کارزار،
- خون ریختن،
- فتنه،
- قحط،
- امان یافتن،
- کفر،
- دروغ.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
R : سلام وقت بخیر خواب دیدم
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که دوست پسرتان شما را پشت سر گذاشته و رابطه تان با او تمام شده در حالی که او امیدوار است که شما خردمندانه فکر کنید و بخواهید که دوباره شروعی تازه را با او تجربه کنید. فکر شما ناراحت است و استرس شدیدی گرفته اید. شاید او فکر می کند که این جدایی تقصیر شماست و اگر عاقلانه رفتار کنید، و بخواهید، می توانید شروعی تازه با او داشته باشید. تشکر از همراهیتون
مهدی : سلام خواب دیدم همراه همسرم به روستا رفتیم و در آنجا مسن ترین فرد روستا را ملاقات کردیم که خانمم یک ظرف غذا به او داد ،همسرم وارد خانه خشتی پیرمرد شد ومن در زمین باز مشغول قدم زدن بودم که بدون بارش باران از روی زمین آب روان جاری شد،من از بین آب ها رد شدم و پیش پیر مرد و همسرم رفتم .بارش باران شروع شد با ابره های گردبادی سیاه و سفید با قیافه ای شبیه غول چراغ جادو باهم گلاویز بودند.بعد از مدتی یکی از آنها به شکل انسان در آمد که همسرم او را میشناخت و خسته کنار ما نشست و همسرم از او پرسید جاده برای رفتن لغزنده نیست؟او گفت جاهای دیگر باران زیادی نباریده است. تمام زمین اطراف ما را سطحی از آب پوشانده بود و من متعجب بودم که این فصل سال چطور اینجا باران بارید.
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان سعی می کنید که مشکلاتتان را با استفاده از خرد و عقلانیت تان حل و فصل کنید. همسر شما سعی می کند که با وجودی که می تواند خشک و قوی رفتار کند، احساساتی با شما برخورد کند و تاثیری مثبت روی شما بگذارد. شما می خواهید برای زندگی تان تصمیمی بگیرید و در این تصمیم مردد هستید و می خواهید خوب فکر کنید. افکار مثبت و منفی شما با هم در تضاد هستند و نوعی کشمکش درونی و استرس را تجربه می کنید. بین عقل و دل شما دعواست و شاید شما سعی کنید که خشم خودتان را ابراز کنید و خودتان را قویتر از معمول نشان دهید تا همسرتان از شما حساب ببرد. می خواهید به او بگویید که قادر نیستید در صورتی که عصبانی شوید، پیامد کارهایتان را کنترل کنید. اما همسرتان سعی می کند مثبت اندیش و انسانی تر برخورد کند و مطمئن باشد که شما در ادامه ی مسیر زندگی تان مرتکب لغزش و خطایی نمی شوید و اشتباه نمی کنید. او می داند که شما در شرایط حاضر احساساتی شده اید ولی همه ی زندگی تان اینطور بد نبوده است. شما از رفتار غیر منتظره و بد خودتان تعجب می کنید. تشکر از همراهیتون.
Mino : سلام.درواقعیت خونه خوبی داریم
فریبا هراتی
: سلام. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید. ممکن است شما و همسرتان به خاطر یک موضوع قدیمی، فکرتان بهم ریخته و با هم اختلاف پیدا کنید. در حالی که شما متمول و مرفه هستید ولی اجازه می دهید که مسائل قدیمی ذهنتان را آشفته کنند. زندگی خواهر شوهرتان تحولی منفی پیدا کرده و همسرتان به خاطر این که خواهرش نمی خواهد مانند گذشته زندگی کند، آشفته است. اگر خواهر شوهرتان در واقعیت حامله نبوده، او نتوانسته به خواسته های خودش برسد و اهدافش را عملی کند. شما و همسرتان کمی با هم دعوا می کنید ولی بعد از این شرایط بد بیرون می آیید. شما فکرتان را به آرامش می رسانید و اشتباهات گذشته تان را می شویید می رود و همسرتان هم تلاش می کند که دخترتان و خودش آرامش و رفاه بیشتری داشته باشند. نباید خودتان را در افکار منفی محبوس کنید. تشکر از همراهیتون
شیدا : سلام، خانم هراتی، خستە نباشید، ببخشید به خاطر اشتباه قبلیم، تصورم این بود کەتا750کاراکتر میتونیم بنویسیم وربطی به تعدادخواب نداره...چندشب پیش خواب دیدم کە مدرسه بودم،تعدادزیادیاز شاگردام هم بودند، باران می بارید خیلی زیبا بود،زیرباران بودیم، من به بچە هاگفتم بریم تو سالن چترامون رو برداریم، رفتیم توسالن مدرسه، تعدادزیادی چتر سیاە رنگ اندازه متوسط ،باحالت بستە به دیوارتکیه دادەشدە بود، یه دونە چتر سفیدرنگ کە گلهای صورتی زیبا هم داشت اونجابود،ولی کوچکترازبقیه بود، باخودم گفتم این کە کوچیک وبیشتر مال بچە هاست برداشتم، رفتیم زیرباران بابچەها، خیلی باران زیباونە خیلی تند ونە آروم بود، باچترهامون رفتیم زیرباران.
با،
فریبا هراتی
: سلام. تشکر . استدعا می کنم. احساسات مثبت زیادی به زندگی تان جریان می یابد و شما سعی می کنید که به مسائل احساسی نگاه نکنید و یا مراقب باشید که از روی احساسات تان تصمیم گیری نکنید. شاید ذهن دیگران بسته باشد و نسبت به مسائل منفی باف و بدبین باشند ولی شما سعی می کنید که نگاه خوش بینانه و مثبت اندیشی به زندگی داشته باشید. تشکر از همراهیتون
saeed : سلام،دیشب خواب دیدم مادر فوت شده ام تو درمانگاهی بستری بود من و برادر بزرگم نوبتی میرفتیم پیشش میموندیم،نوبت من بود و من منتظر تاکسی بودم که برم باران شدیدی گرفته بود،تمام خیابون پر آب شده بود،تاکسی گیر نمیومد مسیر و پیاده رفتم به سمت درمانگاه،تو مسیر مدیر پاساژمون رو دیدم منتظر تاکسی بود،تو قسمتی از خواب مادرم نشسته بود روی مبل بهش گفتم مامان دل توام واسه من تنگ شده؟گفت مگه میشه تنگ نشه،منو بغل کرد،بوی تنش رو حس کردم،مادرم یه خال رو صورتش بود اونو بوسیدم،خیلی حس خوبی بود،یه تریلی بزرگم دیدم داشت بار خالی میکرد،بلوک های سیمانی گرد بزرگ،ببخشید طولانی شد،ممنون از سایت خوبتون که باغث آرامش میشه.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما برای شادی روح مادرتان و آرامش او سعی می کنید که به نوبت برایش دعا کرده و خیرات و صدقات بدهید. شما تمایل دارید که شرایط بهتری برایتان فراهم شود که بیشتر بتوانید محبت های مادرتان را جبران کنید. اما شرایط زندگی تان سخت شده و احساسات منفی به زندگی تان چریان پیدا کرده. شما سعی می کنید که به آرامی در زندگی تان پیشرفت کنید ولی کسی نیست که به شما کمک کند. شما بسیار سخت کوش و مسئولیت پذیر هستید و سعی می کنید که تدریجا از بارها و مشکلات تان کمتر کنید و بیشتر یاد مادرتان باشید. مادر شما برای شما وجهه ای منحصر به فرد دارد و شما هیچ کسی را مانند او نمی دانید. روح او زنده است و شما نباید فکر کنید که او مرده و تمام شده یا کنارتان نیست. اگر هر شب برای او آیت الکرسی بخوانید خیلی به آرامش روحش کمک می کنید. تشکر از محبت شما و همراهیتون.
ساناز : سلام و درود بر شما بانوی الهی سپاس از راهنمایی هاتون،اَجرتون با خدا و ائمه..یک دنیا ممنون لطفا پنهان شود.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. استدعا می کنم. واقعیت این است که حسادت به خانم مرداد ماهی غلبه کرده و به همین جهت ارتباطش را با شما قطع کرده ولی در عین حال، شما و او شخصیتی رقابتی نسبت به هم پیدا کرده اید. شما سعی می کنید که خودتان را بسیار موفق و پیروز ماجرا نشان دهید. اما خرد و عقلانیت ته دلتان می داند که شما غصه می خورید که این دوستتان را از دست داده اید و به دروغ وانمود می کنید که حالتان خوش است. شما و دوست تیرماهی تان راجع به مسائل احساسی با هم خیلی راحت صحبت می کنید و از این که اینطور احساساتتان را با هم در میان می گذارید احساس خوشبختی می کنید. شما با تمام وجودتان با هم احساس صمیمیت می کنید بیشتر از هر کسی دیگر. تشکر از همراهیتون.
Mina : سلام فریباجان.خواب دیدم منو فرزندم و همسرم بیرون خونه هستیم.شوهرم توی یه مغازه داشت خرید میکرد و اگه اشتباه نکنم نون باگت خریدو من با پسرم که دوسالشه بیرون توی پیاده رو بودیم که متوجه شدم پسرم توی آسمون ماه کامل رو دیده و با دستش بهش اشاره میکردو برای نزدیک شدن بهش دنبالش میدوید.یهو متوجه شدم کفش پاش نیست و پا برهنه با جوراب صورتیش درحال راه رفتنو دویدنه. در واقعیت عمدتا بدون کفش و توی بغلمه بیرون رفتنی.این خواب رو اگه اشتباه نکنم یا دوشنبه دیدم یا پنجشنبه.فقط میدونم براساس قوانین سایت اون روز نمیشد خوابمو بفرستم.ساعتشم شش صبح بوده
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که همسر شما سخت می کوشد که شرایط مالی خیلی خوبی برای شما و پسرتان فراهم کند. تحولی مثبت در زندگی تان در جریان است. پسر شما شخصیتی با احساس دارد و از زندگی خودش احساس شادی می کند. او بی خیال و مهربان، شیرین و دوست داشتنیست و شما تمام سعیتان را برای فراهم کردن آرامش و گرمی زندگی او بکار می برید. تشکر از همراهیتون.
Mina : سلام فریبای عزیز.خوابم چند بخش داشت در چند فضای مختلف که به صورت پراکنده فقط حدودی ازشون رو خاطر دارم.۱.جلوی مغازه ها توی ماشین با شوهرم بودیم که من با انجام خرید اینترنتی یکم از موجودی حساب کارت خودم برداشت کردم بعد شوهرم گفت کارتو بده برم برا بچه خرید کنم که دید یه مبلغی کسر شده ناراحت شد گفت پول دوتا نمیشه و کم میارم که گفتم خب یکی بگیر.۲.صحنه دوم یهو توی اتاق بچه بودم بغلش کردم ببرمش پشت پنجره که یهو دختر داییمو دیدم که داره پشت پنجره به سمت خونه من سرک میکشه بهش سلام کردم و پرسیدم اینجا چیکار میکنه که اشاره کرد به خانواده داییم و گفت منتظر کسیه.۳.با پسرم که بغلم بود و شوهرم دم در خونه دختر عموم بودیم که برای گرفتن ظرفم مراجعه کرده بودم در زدم و دخترعموماومد دمدر.بهش گفتم میخوام سفره نذری بندازم ظرفمو میخوام و دعوتش کردم.یادمه پرسید سفره چیه و من گفتم برا پسرمه و تو خواب حس کردمنیتم سفره حضرت رقیه.۴.خودمو با تعدادی غریبه توی خونه قدیمی مادربزرگم دیدم که همه دستانومو داده بودیم بهم و من یه نوع حرکت منظمپارو داشتم بهشون میگفتم که همگی اونو انجام بدیم تا مثل پایکوبی باشه.بعد یهو رفتم داخل یکی از اتاقها.درو بستم بیرونو نگاه کردم دیدم بارونه ولی کف حیاط گلو لای شبیه لجن جاریه که تعجب کردم گفتم بارون تازه شروع شده اینهمه اب و گل کی جمع شد بعد دم در خونه در زدن من رفتم بیرون بارون خیلی شدید شد یکم به من خورد ولی خیس نشدم رفتم درو باز کردم داییم(بابای همون دختر داییم)بود که اومد داخل و اومدیم داخل دیدم کف حیاط که اب زیادی قبلا جمع شده بود اب نیست و فقط لجنا مونده و بعد از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما ایده های تازه ای را مطرح می کنید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. شما می خواهید برای دل خودتان، با کسانی که با شما در ارتباط هستند یا از بین دوستانی که در شبکه ی اجتماعی شما وجود دارند، وقت بگذرانید و وقتتان را الکی صرف رابطه با کسانی می کنید که ارزش زمان و انرژی و عشق شما را ندارند. شما اعتبار خودتان را به این طریق پیش همسرتان پایین تر می آورید و همسر شما دلش می خواهد که شما برای فرزندتان بیشتر وقت بگذارید و به او توجه مضاعف کنید. دختر دایی شما به زندگی شما کنجکاو است و می خواهد بداند شما خوشبختید یا خیر تا خبری برای تعریف کردن برای خانواده اش داشته باشد. در واقع شما در این شبکه های اجتماعی شاید اخباری از خودتان پخش می کنید که به واسطه ی آن، دختر دایی تان هم از زندگی شما با خبر می شود. شما می خواهید نگرش دختر دایی تان را نسبت به مسئله ای مورد سوال قرار دهید یا می خواهید بدانید نظر او نسبت به افکار و نگرش های شما چیست. شما باید نذر حضرت رقیه س کنید که بتوانید از فرزندتان بخوبی حمایت کنید و سلامتی و آرامش او را تضمین کنید. شما ممکن است با توجه به فرهنگ خانواده تان بخواهید خردمندانه رفتار کنید و باز در شبکه ی اجتماعی تان دست به دعا و نیایش بردارید چون مسئله ای بشدت فکر شما را ناراحت خواهد کرد و بشدت غصه خواهید خورد. باید فورا و بی شک بگویید که به اندازه ی وسعتان برای پسرتان گوسفند یا مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید و مطلقا از آن نخورید و یک سفره حضرت رقیه برای سلامتی فرزندتان ترتیب دهید یا به اندازه ی خرجی که می خواهید بکنید نذر حضرت رقیه س کنید تا به بچه ها و مردم فقیر کمک کنید. خطری سلامت پسرتان را تهدید می کند و اگر خدای نکرده این اتفاق رخ دهد، شوهرتان سرزنش تان خواهد کرد که همه ی وقتتان را صرف دوستانتان کردید!! در آن صورت، کسی با شما با احساس و با محبت برخورد نخواهد کرد بلکه شما درگیر موقعیتی درهم برهم و چسبنده خواهید شد و احساس ناامیدی خواهید کرد. آبرو و شهرت شما به خطر خواهد افتاد و اعتماد به نفستان خورد خواهد شد. هشدار خوابتان را کاملا جدی بگیرید و اگر روند زندگی شما مطابق با خواب نیست، در آینده مراقب باشید که اینگونه رفتار نکنید چون این خواب خیلی واضح و تاکید آن به شما قویست. قربانی را سریع انجام دهید و صدقه و نذر حضرت رقیه س فراموش نشود. تشکر از همراهیتون.
Taranom : سلام خسته نباشید ما یه خونه کرج داریم و دو هفته پیش اونجا بودیم از سفر برگشتیم الان و دوست پسر من کرج زندگی میکنه
خواب دیدم رفتم اونجا توی حیاط بعد ابر بود یهو یه بارونی گرفت بارون در حدی که قطره هازیاد میریختن توی سرم و یه بادی گرفت و رعدو برقای قشنگو واضحی میزد از قشنگی بارونه هر چی بگم کمه بارون خوب ولی شدیدی بود من تو حیاط بودم پشت کمرم یه بادبادک بسته بودم باد میزد به بادبادکه باعث میشد باد هل بده منومثل دوتا دست که ادمو از پشت هل میدن و باد و بادبادک پشت کمرم باعث شد من برم تو خونه مدیر ساختمون میگفت چرا رفتی توبارون خطر ناکه اما اون بارون هیچ خطری برای من نداشت یهو زنگ زدم به داییم گفتم من کاکائو میخوام تو بارون برام شکلات اوورده بود ولی من موقعی ک بغلش کردم بجای اینکه اسم خودشوبیارم به جاش گفتم مرسی فرشید(فرشید اسم دوست پسرمه)
فریبا هراتی
: سلام. احساس مثبتی به زندگی شما وارد شده و شما از این جریان احساسی در رابطه با دوست پسرتان خوشنود هستید. این احساس مثبت ولی سرخوشانه که شما امروز دارید، به زندگی شما جهت دهی می کند و قدرت دارد که شما را اینور و آنور هول دهد. شما از داشتن چنین افکار مثبتی خوشحال هستید. می خواهید از زندگی تان لذت ببرید و شادیها و خوشیهای زیادی را تجربه کنید. دوست پسر شما چنان تاثیری در وجود شما گذاشته که شما فقط به او فکر می کنید و به حضور دیگران در زندگی تان توجهی ندارید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام خانم هراتی عزیز. این خواب رو ۲۶ ربیع الثاني دیدم
دیدم که آسمون ابری وبارانی وتاریک هست ومن وخواهرام ومادرم از خونه داریم بارونو نگاه میکنیم.بعد ته آسمونو نگاه کردم سمت مغرب دیدم ابرا دارن میرن و خورشید و ماه همزمان تو آسمون هست. خورشید داشت غروب میکرد و داشت شب میشد.هردو هم کامل بودن ومیدرخشیدن.بعد صحنه عوض شدهمین جمع رفتیم مدینه هتل نزدیک مسجد النبی بود داشتیم میرفتیم زیارت اونجا هم بارون میبارید.دشمن از هواپیما چیز بمب مانندی انداخت. آسمون رو نگاه کردم و فهمیدم بالاسر ما انداخت و فرار کردیم و نزدیک ما خورد زمین ولی آسیب ندیدیم.و من چادر مشکی سرم بود تو آینه خودمو دیدم با حجاب کامل خیلی خوشکل شده بودم و خواستگار قدیمیم رو دیدم که بیرون وایساده بود و با حسرت نگاهم میکرد.منم از قصد خودمو بهش نشون میدادم.(چادریم.خواستگارمم مذهبی بود)
فریبا هراتی
: سلام. شما دلتان به خاطر مسئله ای گرفته و ناراحت هستید ولی این شرایط همیشگی نیستند و تحولی تازه در راه است. شما به خدای بزرگ توکل می کنید و هویت تازه ای بخودتان می گیرید. از عادات و رفتارهای قدیمی تان دست می کشید و راجع به احساسات و عواطفی که فکرتان را ناراحت کرده، با خدای بزرگ راز و نیاز می کنید. خداوند شما را از شر تمامی مشکلاتی که به یکباره در زندگی تان بوجود می آیند نجات خوهد داد. احترام شما محفوظ خواهد ماند و افکارتان را از دیگران می پوشانید. خواستگار سابق شما به شما فکر می کند و شما، تمایل دارید که او شاهد خوشبختی های شما باشد و از اینکه نتوانسته شما را بدست بیاورد، حسرت بخورد. تشکر از همراهیتون