تعبیر خواب بدن
اگر بدن کسی را لخت ببینید، برای او کسالت و اندوه حاصل می شود. اگر کسی را که می بینید تنی ضعیف و استخوانی داشته باشد، دچار تنگی معاش خواهد شد و چنانچه فربه و چاق باشد، وسعت رزق می یابد.
دیدن تن زنان در خواب، اگر خواب شیطانی باشد تعبیر ندارد و اگر خواب شیطانی نباشد، تعبیر آن ارتکاب گناه است و عملی خلاف انجام خواهید داد. اگر کسی ببیند تن او تورم و برجستگی دارد یا زرد شده، گرفتار بیماری می شود. اگر لکه ای بر سینه خود دید، به او تهمت می زنند.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر بر تن خویش زیادتی ببیند، دلیل است بر توانگری و ظفر بر دشمن. اگر بر تن خویش نقصانی ببیند، دلیلش به خلاف این است. اگر ببیند همه تن او آماس داشت، دلیل که بیمار شود.
محمد ابن سیرین می گوید: تن در خواب دیدن، دلیل بر غم و اندوه و یا معیشت مردم است و هر زیادت و نقصان که در تن ببیند، دلیل بر عیش و معیشت کند. اگر ببیند که تنش لاغر و نحیف است، دلیل است بر درویشی و بستگی کارها. اگر تن را فربه ببیند، دلیل کند بر توانگری و گشایش کارها.
اگر ببیند از تن او رشته بیرون می آمد و دراز می گردید، دلیل که زندگی به عیش و فراخی گذراند و مالش زیاده شود. اگر ببیند آن رشته گسسته شد، تاویلش به خلاف این است. اگر ببیند که تن او آهنین شده یا مسین، دلیل که عمرش دراز است و روزی و نعمت بر وی فراخ شود. اگر ببیند که تن او از آبگینه است، دلیل که اجلش نزدیک باشد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند تن او قوی و درست است، دلیل که کارش به نظام شود و راز او پوشیده بماند. اگر ببیند تن او ضعیف است، دلیل که درویش شود و رازش آشکار شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ali : سلام. خواهشا خواب بنده کامل تعبیر گردد. خواب دیدم کنار دو تا پسر بچه ایستادم اونی که سنش از دیگری کمتر است چاقو در دست داره و یک پسر بچه ی دیگری توی وان دراز(نمیدونم زنده بود یا از قبل مرده بوده احساسم اینه که زنده بوده) و اون پسر بچه سن کم با چاقو مثل آب خوردن شکمش رو داره با چاقو از پهلو ها(هر دو پهلو) پاره کرده و محتویات اصلی دررون شکم رو خارج میکنه و میندازه بیرون البته حین پاره کردن شکم کمی استفراغ هم کرد و اون یکی پسر بچه راحت داره نگاه میکنه انگار دارن حیوان ذبح میکنن، من هم داشتم از وحشت میمردم که یهویی از خواب پریدم و خوابم نبرد.تو رو خدا با جزئیات و دقیق تعبیر کنید.مرسی.
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که کسی که عقلش خیلی کمتر از شما می رسد، قدرت و کنترل اوضاع را به دست گرفته و شما روی یک موقعیت و رابطه، کنترل و قدرتی ندارید. خشم و حالت تهاجمی این شخص ( یا این نماد) باعث می شود که او دست به کاری بزند که مثلا خیال خودش راحت شود و از نگرانی بیرون بیاید ولی تمام برنامه ها و نقشه های شما را موشکافانه حلاجی و بررسی می کند. احساسات شما سرکوب می شود و چیزی هست که قبولش برای شما مشکل است و شما نمی توانید آن را تحمل کنید. بدترین چیز برای شما این است که به شما اعتماد ندارند و تغییراتی در شرف وقوع است که باعث استرس و نگرانی شما می شود. شما خشمتان را درون خودتان نگه می دارید و احساس می کنید که دیگران قدر تلاش ها و کوشش های شما را نمی دانند در حالی که شما تمام تمایلات و خواسته های خودتان را فدای این " نماد" یا هدف کرده اید. شما دلتان به حال خودتان می سوزد که این همه شجاعت و جربزه به خرج داده اید و برای این شخص یا این هدف خودتان را قربانی کرده اید، آخرش هم هیچی به هیچی قدرتان را نمی دانند. تشکر از همراهیتون.
ali : متشکرم. سپاس
foruzan : سلام خواب میدیدم که یه زخم بزرگ مثل یه حفره روی شکمم دقیقا زیر دنده های سمت راستم دارم که خونریزی هم نداشت و کاملا میشد جگر و روده و معدمو ازش ببینی بعد بقیه تلاش میکردن منو بخوابونن و ببرنم بیمارستان اما به محض اینکه دراز میکشیدم تمام معده و دل و رودم میومد تو دهنم بعد مجبور میشدم ایستاده راه برم.
فریبا هراتی
: سلام. شما غم و فشار و استرس شدید و انرژی منفی شدیدی را در وجودتان احساس می کنید. به خاطر یک مسئله ی احساسی مهم، دلچرکین شده اید ولی ناراحتی و استرستان را در وجود خودتان حبس کرده اید و ابرازش نمی کنید. از اینکه از طرف کسی که برایتان خیلی مهم بوده و او را حامی خودتان می دانستید، به شما ظلم شده، و در پیچ و خم زندگی تنهایتان گذاشته اند فشار زیادی را تحمل می کنید و نمی توانید خونسرد و آرام باشید بلکه مجبورید که قوی باشید و روی پای خودتان بمانید و باید از خداوند کمک بگیرید. تشکر از همراهیتون.
هنگامه : با سلام خدمت شما. عیدتونم مبارک خانم هراتی عزیزم. دوشب هست که دارم خواب همکاران قدیمیمو می بینم محل کار قبلی که با دلخوری و حق خوری بعد از 10 سال ازش اومدم بیرون؛ تو منزل قدیمی مادربزرگم جمع شدند انگار اونجا رو خریداری کرده و تفریح گاه کردند. منم یواشکی اونجا رفتم ببینم چه خبره. یکی از همکارانم فاطمه که باهاش جور بودمو دیدم همراه دختر کوچیکش. باهاش داشتم حرف میزدم که همکاران دیگه اومدن و منو دیدن با اینکه اصلا دلم نمی خواست کسی منو ببینه. بعدش سریع اومدم بیرون اما دیدم یه چادر رنگی شبیه این چادر قدیمی های مادربزرگا سرمه و از زیر چادر فقط شرت پامه و لختم. به یکی از اون دوستانم میگم برو لباس هامو از سرکار برام بیار و تمام بدنمو با دستم گرفتم و چادرپیچ کردم خودمو. انگار ماه محرم بود بعدش رفتم با دوستم هیات محمود کریمی و از اونجا که برگشتیم تو همون محله قدیمیون یه خانمی که نمی شناختمش روضه بزرگ برپا کرده بود که من به دوستم گفتم بیا بریم اینجا روهم من مطمینم که حاجت روا میشیم اون نیومد ولی من با اینکه خیلی خیلی اونجا جمعیت تو خونه بود و می دونستم غذا هم میدن؛ خونه قدیمی 40 متری ولی سه طبقه بود رفتم و اصرار داشتم که برم جلو جلو نزدیک خانم جلسه سینه زنی کنم. درهمین حال از خواب پریدم و نماز صبح بود. پیشاپیش ازتون تشکر میکنم عزیزم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر عید شما هم مبارک. همکاران شما به سنت ها و روشهای قدیمی در کارشان معتقد هستند و شما به این فکر می کنید که از نظر اقتصادی چقدر از همکارتان عقب افتاده اید. شما سعی می کنید که ظاهر سازی کنید ولی قلبا می دانید که آه در بساط ندارید و می دانید که حقتان را خورده اند ولی سعی می کنید که احترامتان را حفظ کنید. شما متوسل به امام حسین ع می شوید که کسانی که شما را آزار دادند، تقاص کارشان را ببینند و شما هم زندگی تان خوب شود. همیشه اوضاع اینطور نمی ماند. به زودی اوضاع عوض می شود و همه چیز به نفع شما خواهد شد.تشکر از همراهیتون.
Mahsa : مهسا،،،با سلام و احترام
فریبا جون امیدوارم خواب دیشبم رو در جای مناسب خود ثبت کرده باشم
خواب دیدم در یک اتوبوسی بودم پوسته تخمه هایی که تو دستم بود رو داخل سطل زباله ریختم
روی صندلی های عقب اتوبوس اون آقایی رو که دوسش داشتم و الان حدودا ۲ هفتست که از هم جدا شدیم با خالش نشسته بودن و فقط میشد از سینه به پایین اون آقا رو ببینم و در واقع صورت اون آقا اصلا قابل دیدن نبود یا من اصلا نمیتونستم ببینمش
من بیشتر صدا میشنیدم ازشون خالش راجع به من می پرسید که هیچ حسی از اول نداشت ،و اون هم جواب میداد که چرا قبلا این حس وجود داشت ، من فقط تونستم همین رو بشنوم و فقط پایین تنه رو ببینم با توجه به اینکه اگر بر میگشتم میتونستم کاملا ببینمش و فقط پایین تنه قابل رویت بود
یک دنیا سپاس از بزرگواری شما ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما اشتباهات گذشته و معاشرت ها یا حرفهای بد قدیمی را به دور می ریزید و احساستان این است که باید همرنگ جماعت در زندگی به پیش بروید تا ببینید که تقدیر برایتان چه فراهم می کند. کسی که دوستش دارید سعی می کند که از مردم و شما بیشتر فاصله بگیرد و خیال می کند که شما در زندگی به پیش رفته اید و او را پشت سر گذاشته اید. شما هم که با او در تماس نیستید و فقط می توانید از احساس او با خبر شوید و بفهمید که قدم بعدی او چه خواهد بود یا اگر قدمی بردارد متوجه او شوید ولی تا خودش پاپیش نگذارد شما به او بر نمی گردید. تشکر از همراهیتون.
میثم : سلام خانم خراتی عزیز
ممنون خانم هراتی عزیز
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم خواهش میکنم خوابهایتان را کوتاه بنویسید!! من نمی توانم همزمان که خوابتان را تعبیر می کنم همه ی آن را در باکس تعبیر مشاهده کنم خواب را نهایتا 10 خط بنویسید نه اینقدر طولانی. شما سعی می کنید که مهارتهایتان را تمرین و ورز دهید و اعتماد به نفستان بالا برود. شما احساس قدرت می کنید. دوست شما احساسش را ابرای نمی کند و مسئله ای هست که او سعی میکند از دیگران مخفی کند. شما همگی تمایلات سرکوب شده ای دارید. سخت می کوشید و دستاورد کمی از زحماتتان داشته اید. شما نگران خواهرتان و فرزند او هستید که با ندانم کاریهایش برای خودش دردسر می تراشد و باعث می شود آدمهایی دور او جمع شوند که دوست واقعی او نیستند و برایش نقش بازی می کنند. پدر بزرگ شما هم شخصیت محترم و بالایی دارد و هم بدون منیت و افتاده است. مادر شما به این فکر می کند که خالصانه در جهت سلامتی و حفظ شادی و نشاط شما بکوشد. شما دوستانه رفتار می کنید و پدرتان نقشی حمایتگرانه دارد. عدم توجه زن پدربزرگتان به او باعث شده او گاهی خودش را یک دهاتی عامی بداند در حالیکه احترام دیگران به او باعث شده او خودش را مدرن و سرهنگ بداند در واقع دو گانگی در شخصیت او به وجود آمده. باقی شخصیت ها هم متناسب به تعبیر بودند. شما هم شخصیتی مقتدر دارید و همیشه همینی هستید که هستید و خودتانید و سعی می کنید که در عین قدرت رئوفت نشان دهید. افکار شما در واقع شخصیت افراد را در خوابتان این شکلی به تجسم کشیده است. تشکر از همراهیتون.
حمیده : با سلام من خواب پسر عمویم را که با هم در ارتباط بودیم و قرار ازدواج گذاشته بودیم ولی به دلیل مخالفت خانواده او این ارتباط به هم خورده است را دیدم. او را دیدم که ابتدا روبروی من نشسته بود بدنش از کمر به بالا لخت بود و یک هیکل عضلانی و ورزش کاری درشت داشت. سپس به من نزدیک شد و کنار من نشست و شروع به خندیدن کرد. انگار کسی چیزی تعریف کرده بود و او می خندید. کم کم خودش را در حال خنده به من نزدیک تر کرد به صورتی که بر روی پا های من خم شده بود و صورتش به صورت من بسیار نزدیک بود و می خندید. و من از اوسوال می کردم که چرا می خندد ولی او جواب نمی داد.
بعد از مدتی به صورت ارام کنار من نشست و پدرم هم ان طرف پسر عمویم نشسته بود. و بعد شوهر خاله ام به ما نزدیک شد و از ما ۳ نفر عکس گرفت.
فریبا هراتی
: سلام. پسر عموی شما از اینکه حمایت مالی ندارد نگران است ولی خودش مهارت های لازم را برای کسب درامد در زندگی داراست و بچه گانه فکر نمی کند. اما از این شرایط و ناتوانی در استقلال مالی اش ناراحت است. پدر شما هم پسر عمویتان را دوست دارد و دیگران هم این موضوع را می دانند. تشکر از همراهیتون.
حمیده : با سلام یک نکته را یادم رفته بود بگویم پسر عمویم وقتی روبروی من بود لخت بود و هیکل عضلانی و قوی داشت اما وقتی پسر عمویم امد و کنار من نشست یک لباس سفید پوشیده بود.
فریبا هراتی
: سلام. او می خواهد به شما نشان دهد که با کرامت است و بیگناه و پاک است و می خواهد که شروعی تازه داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
Sana : با سلام و عرض خسته نباشید.
دیشب خواب دیدم که در خانهی مادربزرگم به پهلوی سمت راست خوابیدهام و شب بود و فقط یک چراغ زرد رو به رویم روشن بود و به پهلو که خوابیده بودم رو به سمت قبله بودم. بعد روحم از بدنم جدا میشه و انگار خودم سعی کردم این کار رو بکنم و اول تا گردن از بدنم جدا شدم و به خودم گفتم پس وقتی روح از بدن جدا میشه بدن این شکلی دیده میشه. بعد کامل از بدنم جدا شدم و بالا سرش وایسادم بعد دیدم کامل بدنم رو. که روش ملحفه بود و بعد میرم نزدیکش که ببینم واقعا مردم و دیگه نفس نمیکشم و میبینم آره نفس نمیکشه ولی یهو جسمم از دست روحم که نزدیکش شده بود چشماشو محکم تر میبنده و سریع سرشو میکشه زیر ملحفه و من تعجب میکنم که چجوری بدون جان داره این کارو میکنه. ولی با این حال من از معلق بودن و حس پرواز کردن احساس خوبی داشتم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما یک تجربه ی پرواز روح از بدن را به صورت واضح داشته اید. از آنجایی که شما ترسی از بدنتان یا جدا شدن از بدنتان نداشته اید این خواب در واقع خاطره ای است از چیزی که واقعا اتفاق افتاده و نعبیر ندارد بلکه این اتفاق افتاده است تا شما بدانید که روح به چه صورت است و بعد از مرگ انسان چه احساسی دارد. در واقع کسی که می میرد فقط جسم اوست که از کار می افتد و دیگر کارآیی ندارد. کارخانه ی بدن او تعطیل می شود ولی روح انسان همچنان مانند قبل زنده است و شاهد همه چیز هست. می بیند می شنود ولی کسی او را نمی بیند. بنده هم این تجربه را داشته ام. ولی در بیداری :)))) به این دلیل می دانم که مرگی وجود ندارد مگر برای کسانی که فرشتگان عذاب به خاطر گناهان وحشتناکی که انجام داده اند آنها را از همان ابتدا اسیر کرده و تنبیه کنند. تشکر از همراهیتون.
ترانه : سلام خواب دیدم که با یکی از دوستام رفته بودیم باشگاه و اون در یه گوشه دراز کشیده بود و داشت از فوم بهداشتی استفاده می کرد وبه من هم گفت تو هم استفاده کن بعد من در آینه باشگاه دیدم که بدنم خیلی شبیه ورزشکار ها شده بود وبازوهام خیلی حجیم شده بود سیکس پک داشتم و دیدم روی بازو هام وانگشتهام لکه شبیه پیسی به وجود اومده ومن با خودم گفتم چه بد که هیکل من ورزشکاری ومردانه شده
فریبا هراتی
: سلام. شما تا نهایت توانتان به خودتان فشار آورده اید و حسابی به خودتان سخت می گیرید تا به اهدافتان برسید. شما می خواهید قدرتتان زیاد شود ولی باید نقص های خودتان را بپذیرید و بدانید که هیچ کس کامل نیست. شما به راحتی از مسائل کوچک رنج می برید. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام و درود
من دیشب حدود ساعت پنج صبح خواب دیدم به دیدن مادر بزرگ ام رفتم اما اون خیلی لاغر شده و سکته کرده و کل صورتش کج و معوج و توهم شد عمه بزرگ ام هم اونجا بود و پنج دست داشت و پنج دست اش اویزون بود و قطع شده و باد کرده بود من با جفت اون ها خیلی مهربون رفتار کردم مامانم هم همراه ام بود اما زیاد تحویلشون نگرفت من و مامانم میخواستیم برگردیم مامانم اشتباهی داخل ایستگاه مترو افتاد داخل یه رودخونه که معلوم نبود به کجا میره من خواستم مامانم را نجات بدم واسه از اب بیرون اوردنش چاره ای نداشتم جز تکه تکه کردنش اونو از اب بیرون اوردم و دوباره سعی کردم مثه قبلش کنم من نه فیلم ترسناک دیده بودم قبلش و نه به این مسائل فک کرده بودم
فریبا هراتی
: سلام. مادر بزرگ شما اعصابش ناراحت است و وجهه ی بدی پیش دیگران دارد. او خودخوری می کند و احساسات خودش را سرکوب می کند و مرتب با خودش کلنجار می رود که چیزی را تایید کند یا با آن مخالفت کند. عمه شما در همه ی کارها دخالت می کند ولی کسی او را جدی نمی گیرد و به دخالت های او اهمیت نمی دهند. مادرتان هم از هر دوی آنها ناراحت است و مرتب به مسائل مختلف فکر می کند و احساسات منفی به همه چیز دارد. شما معتقد هستید که خیلی وقت هست که خیلی چیزها گذشته و باید گذشته را فراموش کرد و از اول سعی کنید که به پیش بروید و وقتش رسیده که در زندگی حرکت کنید و گذشته ها را فراموش کنید. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام ...چند سال پیش خوابی دیدم که نمیدونستم باید کدوم صفحه بنویسم و ناچارا اینجا نوشتم .....
خواب دیدم دشمنم ( همان زن که ظلمها در حق من کرده ) برهنه است و من وقت پشتش را میدیدم ... بوی بسیار بدی میداد مثل بوی چیزی شبیه نعش سگ ...بسیار متعفن و چندش آور ...بعد من حالم از بوی بد بدنش به هم خورد و ازش دور شدم ...ممنون میشم تعبیرش رو بگید ...انشالله زنده باشید ...تشکررررر
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. کسی که در حق شما کرده، دستش رو خواهد شد و همه پشتش حرف می زنند گناه او باعث شده که حرمت و احترامی برایش باقی نماند و اخلاق فاسد او را همه می فهمند. تشکر از همراهیتون.