تعبیر خواب برف
دیدن برف در خواب، در غیر فصل غم و اندوه است. اما اگر در فصل زمستان ببینید برف می آید، به شما روزی و خیر و برکت خواهد رسید. اگر دیدید برف می بارد و باد دانه های درشت برف را به اطراف می پراکند، نشانه تفرقه و دو دستگی است. اگر در زمستان دیدید که برف پارو می کنید و برف را دور می ریزید کسالت و غم و اندوه را از خود می زدایید. بیرون بردن برف از خانه نیز دور کردن غم خانوادگی است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن برف به خواب بر شش وجه است:
- روزی،
- زندگانی،
- مال بسیار و ارزانی نرخها،
- لشگر بسیار،
- بیماری،
- غم و اندوه.
ابراهیم کرمانی می گوید: برف به خواب دیدن در سردسیر، دلیل بر خیر و نیکی است و در گرمسیر، دلیل بر غم و اندوه و قحط است. اگر ببیند برف به وقت خود می خورد، بهتر از آن است که بی وقت باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آناهید : سلام خانم هراتی عزیز
مادرم خواب دیده که تو یه کلبه ی ییلاقی بوده که منظره ی زیبایی هم داشته و برف شدیدی هم میباریده و یه بچه که شبیه بچگی های خواهرم بوده هم اونجا بوده و انقدر برف شدید بوده که صورت بچه همش برفی میشده که حتی چشماش باز نمیشده که مادرم همش برف صورتشو با آب گرم پاک میکرد و چشماشو باز میکرد و برف هم خیلی شدید میباریده
و خاله و مادر بزرگ و پدرم هم اونجا بودن
ممنون میشم تعبیرش کنید
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما نگران خواهرتان هستند و همواره سعی می کنند که خاطر او را از تکدر پاک کرده به او آرامش بدهند. خواهر شما دید بدی نسبت به بعضی مسائل پیدا کرده و روحش نسبت به زندگی سرد شده است. تشکر از همراهیتون.
elnazi : سلام خواب دیدم یه روز معمولی تو خونه خوابیده بودیم صبح که بیدار شدیم یه عالمه برف باریده بود خاله ام بی اجازه اومد کتری ابجوش برداشت و رفت گفت میخوام بریزم زمین یخ ها اب بشه راه باز کنم
فریبا هراتی
: سلام. مشکلاتی در زندگی شما پیش می آید که احساسات خاله تان به نقطه جوش خود خواهد رسید و او سعی می کند با انجام کار بزرگ و پرزحمت و سختی، مشکلات را به تنهایی حل کند.
farnoush : با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما،چند شب پیش خواب دیدم در منطقه ای که زندگی میکنیم برف زیادی باریده اما در منطقه ای دیگه نزدیک به ما هوا کاملا صاف و آفتابی بود و من همزمان در هر دو نقطه بودم و متحیر که چرا در یک فاصله به این نزدیکی دو نوع هوای مختلف هست
فریبا هراتی
: سلام. برای مردم در محلی که شما زندگی می کنید، مشکلات اجتماعی و سختی های زیادی به وجود می آید و احساس می کنند که نمی توانند راحت و با خوشبختی زندگی کنند ولی برای شما و کسانی که در حیطه ی خانواده شما هستند، همه چیز خوب پیش خواهد رفت. شما نمی توانید از بدبختی مردم احساس خوشبختی کنید حتی اگر خودتان خوشبخت باشید. تشکر از همراهیتون.
محمد حسین : سلام بر بانو هراتی.من خواب دیدیم که با دختری که دوستش دارم ازدواج کردم و دو تا بچه دارم.برده بودمشون سر کوه و داشتمی برف بازی میکردیم.خیلی ممنون
فریبا هراتی
: سلام. ازدواج در خواب به رسیدن به اهداف تعبیر می شود. شما به اهداف خود خواهید رسید و زحماتتان ثمره خواهد داد. به اوج موفقیت می رسید و روی ثروت و خوشی خواهید زیست. ( دختر مورد علاقه در خواب هم می تواند به خود این خانم تعبیر شود و هم به رسیدن شما به موفقیت در امور مالی و کاری تان.) تشکر از همراهیتون.
محمدرضا : خانم هراتی عزیز ادامه خواب رو فراموش کرده بودم الان مینویسم
در ادامه خواب مادرم، پدر من که فوت کردن انگار میخواستن از تهران برن دنبال مادر و خواهرم شمال، که اینقدر در تهران هم برف اومده بود که کفشهای پدرم همه یخ بسته بود و نتونست بره دنبال مامان و خواهرم.
ممنون
محمدرضا : سلام
مادرم در خواب دیده که انگار خواهرم بچه ده یازده ساله شده (خواهرم الان 30سالشه)و همراه مادرم در ویلای شمالمون هستن (که در خواب انگار ویلامون خیلی قشنگتر بود)و اونجا خیلی برف اومده بود طوری که یخ زده بود ولی مادرم و خواهرم از پشت پنجره فقط نگاه میکردن ولی مردم و خانومها همه بیرون داشتن رو یخها راه میرفتن.
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما کم فکری می کنند و کاری می کنند که عاقلانه نیست . سادگی به خرج می دهند و الان که اوضاع برایشان خوب است شرایط مردم بیرون را زیاد درک نمی کنند. سختی های اجتماعی زیاد، رکود، و ناراحتی هایی در راه است که باعث می شود نوعی سردی و انجماد احساسی به وجود بیاید. پدرتان هم روحشان شاد نگران مادرتان هستند و نمی توانند کاری انجام دهند. عمر مادر و خواهرتان هم طولانی است. تشکر از همراهیتون.
majid : سلام خسته نباشین
خواب دیدم داشتیم میرفتیم مسافرت من داشتم رانندگی میکردم هوا برفی بود حتی رانندگی هم سخت بود جاده برفی و دارای پیچ و سربالایی بود ولی هر جور شده من خودمو رسوندم به جای صاف پیاده شدم تا به جاده نگاه کنم به فامیلاون گفتم که چرا الان اومدیم مسافرت تو این هوای برفی . گفتن که تا این نزدیکیا هوا و جاده اینجوریه ( یعنی برفیه)بعدش خوب میشه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شرایط و اوضاع زندگی تا اندازه ای سرد و غمگین و با مشکلات همراه خواهد بود ولی رفته رفته اوضاع بهتر می شود و مشکلات حل خواهد شد.
Ramin : سلام ، خواب ديدم تو خيابان بدون اينكه عشق قديدميم رو ببينم همش ميگفت من با تو ازدواج نميكنم و عصبانى ميشد منم تعجب كرده بودم كه از اين حرفا ميزد چون هيچ پيشنهادى رو بهش ندادم بعد يه خانواده رو ديدم دلشون واسم ميسوخت ميگفتن چقدر گناه داره هيچى نداره منم گفتم اتفاقا هم ماشين دارم هم خونه فقط خودم واسه سلامتيم دوست داريم پياده راه برم همون لحظه مادرم اومد رفتيم تو يه پارك همش به حرفاي عشق قديميم فكر ميكردم يه سرى صندلى جديد آورده بودن و گذاشته بودن من نفهميدم يه لگد زدم و صندلى از شيشه بود كه شكست بعد كه ديدم همه ى صندلى ها رو مردم شكسته بودن تو پارك مادرم رفت اونورتر بعد پليس اومد كه خلافكارا رو بگيره منم ترسيدم فرار كردم ميخواستم برم تو يه كوچه بن بست كه نرفتم پليسا برگشتن مادرم رو هم پيدا كردم ولى تنها نبود با پدرم و ٢تا از زناى فاميلمون بود برف باريده بود من دستشون رو گرفتم تا رسيديم سر خيابان يهو ديدم سر خيابان خودمونه ميخواستم ماشين رو بزارم پاركينگ خونه كه ديدم (سر كوچمون) درب خونمون روش وصل شده بود و بسته بود ماشين نميرفت تو و برف باريده بود ، از كوچه يغلى رفتم يهو ديدم يواش يواش برفا دارن آب ميشن و درب سر كوچه و درب حياط هم واسم باز شد ، لطفا تعبير كنيد ، مننون
فریبا هراتی
: سلام. عشق قدیمی شما به شما فکر می کند و از اینکه از شما جدا شده پشیمان است. شما به فکر و روح خود اجازه داده اید که مدتی از همه چیز دست کشیده و استراحت کند و صندلی شکسته موقعیت های متزلزلی است که مردم نسبت به هم پیدا می کنند. دل همدیگر را می شکنند، تکیه گاه های خودشان را می شکنند یا اوضاع اقتصادی متزلزل و نابسامانی دارند. شما هم یک تغییر پیش روی خود دارید و از موقعیتی دوری می کنید یا به دلیل تحت فشار بودن، دل کسی را شکانده یا موقعیت خوبی را که در آن داشتید، خراب می کنید ولی رفتارخود را جبران می کنید تا به بن بست و استیصال نیافتید و از به وجود آمدن شرایط بغرنج در زندگی تان جلوگیری می کنید. پدر و مادر شما نگران شما هستند و دلشان شور می زند که اوضاع زندگی شما خوب باشد. اول شرایط زندگی شما به گونه ای می شود که نمی توانید مشکلاتتان را حل کنید و خیالتان ناراحت است ولی بعد کم کم گزینه های جدیدی را پیدا می کنید و فرصت جدیدی به دست می آورید که مشکلاتتان حل شده و آرامش پیدا می کنید و جایگاه خودتان را در زندگی پیدا می کنید. برای دفع شر و سختی ها صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Nika : سلام عزیزم خواب دیدم ، خونه ی مادریزرگ مادریم هستیم پسرعموم یک شاسی بلند دو رنگ. سفید و مشکی در حیاط اونها پارک کرده و خودش داره تمیزش میکنه من به پدرش میگم اونکه پراید داشت پول این ماشین رو از کجا اورد و اون هم چیزی نگفت داشت برف رو ماشین می بارید که یهو تگرگ بارید بعدش دیدم همون پسر عموم با زنش دارن میرن تهران برای دکتر (در واقعیت بچه دار نمیشن) و موهای زنش بلند. رسیده تا کمرش و من همه اینها رو از داخل خونه مادربزرگم از پشت شیشه میدیدم و به من میگن برو اونطرف تورو نبینن ناراحت میشن که بدونی میرن دکتر.
فریبا هراتی
: سلام. مشکل پسر عموی شما حل خواهد شد و زنش به عزت و بزرگی می رسد. ثروت و موقعیت آنان برای کنترل زندگی شان بیشتر خواهد شد. انشالله خیر و برکت به زندگی شان می آید و مشکلاتشان حل خواهد شد.
نازی : سلام خواب دیدم توی تابستون زمین مثل کویر خشک و بی آب بود خاک به هوا بلند میشد یک طرف از زمین و خاکهای کویری آبی رنگ بود من با شلنگ آب پاشیدم که خاکها بخوابه مادرو برادرمم بودن یهو کمی اون طرف تر توی اون هوای تابستونی برف بارید خیلی شدید بود ومن بلند بلند خندیدم و خوشحال شدم گفتم وای کاشکی زیاد برف بیاد بریم برف بازی من گوشیمو برداشتمو دویدم فیلم بگیرم یه خانمی که تو بیداری نمیشناسم با دخترش که لباس عروس تنش بود اومد رد شدن گفتم سوژه فیلمم جور شدخواهرم کنارم ایستاده بود مادر عروس ازش پرسید چند سالته خواهرم سنشو کمتر گفت درحال فیلم گرفتن یهو برف قطع شد و هوا روشن و آفتابی شد و خیلی صاف و دلنشین مردم پشت سر اون عروسه لباسهای رنگارنگ پوشیده بودن و راه میرفتن من ناراحت شدم که برف بند اومد
فریبا هراتی
: سلام. در اوج سختی های اجتماعی و رکود اقتصادی مشکلات زیادی در جامعه شکل خواهند گرفت و ناراحتی عمومی ظاهر می شود ولی به زودی این شرایط جای خودش را به شرایطی موفقیت آمیز می دهد و مشکلات ناپدید می شوند دوباره نور امید به زندگی مردم می آید و شما فکر می کنید که شرایط مهیجی تمام شده است و دیگر نمی توان مشابه آن را دید. خوشبختی و موفقیت به مردم بر خواهد گشت.