تعبیر خواب برنج
برنج درخواب، مالی است که با تلاش و زحمت به دست می آید. اگر بیننده خواب شالیکار نباشد و خواب برنج ببیند،به مال و دارایی تعبیر می شود. برنج پخته یا دمی و کته و پلو حاجتی است که روا می شود و به بیننده خیر و نیکی می رسد.
اگر بیننده خواب ببیند که برنج پخته به دیگری می دهد از جانب او خیر و نیکی به دیگری می رسد. دیدن برنج پخته خوب است به خصوص اگر با شیر همراه باشد و رفاه و خرمی در زندگی آینده است. برنج خوردن همراه دوغ، غم و اندوه است.
خوردن برنج خام، تعجیل در بهره گیری از نعمتی است که حق و سهم شماست. اگر دیدید که برنج می فروشید دیگران را در رفاه و آسایشی که دارید شریک می کنید. اگر برنج می خرید در خرمی و نشاط دیگری شریک و متنعم می شوید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
حورا ۵۹ : با سلام
هفته پیش( سه شنبه) دوستم خواب دیده که من وشوهرم یه مغازه پر از کیسه های برنج (هندی) تو بازار داریم وکیسه ای رو ۸۵ میفروشیم این خانم بهم گفت من ندارم یکم تخفیف بدید من هم ۶۵ بهش فروختمش
فریبا هراتی
: سلام. موانعی در زندگی دوست شما وجود دارد که فکرش ناراحت است و نیاز به حمایت و کمک شما دارد. شما می خواهید که او استقامت کند و سخت بکوشد و بر این موانع غلبه کند. او خواهد گفت که آنقدر تحمل و تاب ندارد که بد شانسی را اینطور تحمل کند و برایش مبارزه کند و شما به او می گویید پس با کسی که ناراحتت کرده سازش کند و با او به توافق برس یا با مشکلاتت کنار بیا و تحملشان کن. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خواب دیدم من و خواهرم در یک فضای پارک (بوستان)ایستادیم که مشرف به زمینهای شالیزاری بزرگی هست و نشاء برنج یه مقدار قد کشیده اما بوی خوبی نمیداد احساس کردم بوی کود بود و من به خواهرم میگفتم که بوی الان رو نبین یک ماهه دیگه بوی برنج همه جار و میگیره و فوق العاده میشه بعد دیدم دختر خواهر شوهرم پریود شده و وقتی از دستشویی اومد من رفتم (ببخشید)برای ادرار کردن که دیدم یه لکه روی دیوار و یه لکه روی سنگ هست و شروع کردم به شستن اما لکه روی دیوار نمیرفت یا به سختی در حال رفتن بود که بیدارشدم.ممنون از تعبیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. شما تصمیم دارید کاری را شروع کنید که نتیجه ی خیلی مثبتی برایتان به همراه خواهد داشت و زحمات امروزتان به باروری و احیای آینده تان منجر خواهد شد. دختر خواهر شوهرتان از غم رها خواهد شد ولی او با یک موقعیت بی نهایت احساسی کلنجار می رود و شما مجبورید در این زمینه به او کمک کنید که نگرانی او رفع شود. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خواب دیدم من و خواهرم در یک فضای پارک (بوستان)ایستادیم که مشرف به زمینهای شالیزار هست و نشاء برنج یه مقدار قد کشیده اما بوی خوبی نمیداد نمیدانم بوی کود بود یا نه و من به خواهرم میگفتم که بوی الان رو نبین یک ماهه دیگه بوی برنج همه جار میگیره و فوق العاده میشه بعد دیدم دختر خواهر شوهرم پریود شده و وقتی از دستشویی اومد من رفتم (ببخشید)برای ادرار کردن که دیدم یه لکه روی دیوار و یه لکه روی سنگ هست و شروع کردم به شستن اما لکه روی دیوار نمیرفت یا به سختی در حال رفتن بود که بیدارشدم.ممنون از تعبیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما 2 روز پیش تعبیر شده بود عزیزم. شما آن را پیدا نکرده اید. این هم کپی خوابتان! :
اطمه :سلام خواب دیدم من و خواهرم در یک فضای پارک (بوستان)ایستادیم که مشرف به زمینهای شالیزاری بزرگی هست و نشاء برنج یه مقدار قد کشیده اما بوی خوبی نمیداد احساس کردم بوی کود بود و من به خواهرم میگفتم که بوی الان رو نبین یک ماهه دیگه بوی برنج همه جار و میگیره و فوق العاده میشه بعد دیدم دختر خواهر شوهرم پریود شده و وقتی از دستشویی اومد من رفتم (ببخشید)برای ادرار کردن که دیدم یه لکه روی دیوار و یه لکه روی سنگ هست و شروع کردم به شستن اما لکه روی دیوار نمیرفت یا به سختی در حال رفتن بود که بیدارشدم.ممنون از تعبیرتون.
پاسخلینک2 روز پیش ویرایش حذف
فریبا هراتی
فریبا هراتینویسنده یوتاب :سلام. شما تصمیم دارید کاری را شروع کنید که نتیجه ی خیلی مثبتی برایتان به همراه خواهد داشت و زحمات امروزتان به باروری و احیای آینده تان منجر خواهد شد. دختر خواهر شوهرتان از غم رها خواهد شد ولی او با یک موقعیت بی نهایت احساسی کلنجار می رود و شما مجبورید در این زمینه به او کمک کنید که نگرانی او رفع شود. تشکر از همراهیتون.
پاسخلینکدیروزویرایش حذف
Yasi : سلام روزتون بخیر دیشب خواب دیدم خونه خواهرم هستم و خونشان جدید بود کابینت جدید زده بودن که سینگ و جاظرفی جمع میشد و بالا میرفت دسترسی بهش خیلی سخت بود و من اصلا یه همچین طرحی ندیده بودم ازش پرسیدم که چکار میکنی اینجوری که خیلی سخته گفت برای شستن بعضی چیزها از شیر حمام استفاده میکنم خواهرم فکر میکرد مهمان داره به من ظرف داد رفتم برنج خام ریختم شستم و خیس کردم ولی نمک نریختم آوردم بهش دادم و گفتم اشتباه کردیم امشب مهمون نداری مهمونات فردا میان و خواهرم برنج و نپخته گذاشت تو یخچال و من بهش سفارش کردم حتما نمک بهش اضافه کنه با سپاس از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما افکار جدیدی را در سر دارد و برای او فراموش کردن بعضی مسائل و جبران بعضی اشتباهات سخت است و نمی تواند سطحی از بعضی مسائل بگذرد و می خواهد که یک سری اشتباهات به کل از زندگی اش پاک شوند و شروعی تازه داشته باشد. شما نسبت به او خامی و سادگی از خودتان به خرج می دهید و می خواهید و شور و شوق زیادی برای حفظ روابط دوستانه با او از خودتان نشان نمی دهید. او ممکن است مجبور شود که به خودش فرصت بدهد تا خونسردی اش را بدست بیاورد و بعد پخته تر از قبل رفتار کند و احساس گرمی و صمیمیت بیشتری از خودش بروز بدهد. تشکر از همراهیتون.
ستایش اسدی : عرض سلام و ادب ، بنده خوابی دیدم که فقط همین قسمت یادم مانده ، دیدم مقداری برنج ته گونی است و من به برنج ها نگاه می کردم و می گفتم چرا کم خریده ( یادم نیست فکر کنم منظورم شوهرم بود ) لابه لایه برنج شاخه های کوچک و بزرگ درخت بود یه تکه شاخه بزرگ تر و سنگین تراز بقیه بود که فراموش کردم برگ سبز کوچکی هم در حد یکی دوتا روی آن بود یا نه و من فکرمی کردم چرا گونی پر نیست و چرا انقدر با چوب قاطی است .. تشکر از وقتی که می گذارید .
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. اگر شرایط مالی شما بد است، این خواب گویای این است که خوش شانسی و ثروت به زندگی شما راه پیدا می کند و کم کم اوضاع بهتر خواهد شد. اما اگر شرایط مالیتان خوب است، نگرانی های اقتصادی برای شما پیش خواهد آمد و فکر می کنید که آرزوهایتان عملی نشده اند. تشکر از همراهیتون.
منا : سلام عیدتون مبارک. خواب دیدم نوه عموم داشت برنج سفید پخته را با حجم زیاد تو مجمع های بزرگ می ریخت و من که مدل برنج کشیدنش با دست و اون حجم زیاد برام جالب بود بهش به شوخی گفتم کمک میخوای؟ باز این طرف سینی بزرگ آلبالو پلو پر شده بود و داغ و تازه و خوشرنگ بود.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. نوه ی عموی شما به ثروت خواهد رسید و یا اینکه از لحاظ کاری، شما به موفقیتی و ثروتی می رسید که بر حسب اصالت و فرهنگ خانوادگی تان سعی خواهید کرد که با دست و دلبازی به دیگران هم کمک کنید و از دیگران با شور و شوق و محبت و روی خوش، حمایت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Maryam : با سلام بانوی عزیزم.پدرم خواب دیدن که پدریزگم خدابیامرز(پدر مادرم)به ایشون گفته که پول یه کیسه برنج به اندازه 60 هزار تومن به من بده تا برای خونه که برنج ندارم بخرم.سپاس از لطفتون.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. پدر بزرگتان از پدرتان خواسته که او را حلال کند. او می خواهد بگوید که وقتش رسیده که پدرتان ناراحتی هایی را که از او به دل داشته ببخشد و اجازه دهد که پدر بزرگتان در آخرت به آرامش برسد. لطفا او را حلال کنید و به اندازه ی 60 هزار تومن هم برای فقرا برنج بخرید و خیرات برای او بدهید. تشکر از همراهیتون.
مریم : تو پذیرایی خونه عمو با بابام نشسته بودن ، یه لباس تقریبا سفید تنشون بود باشلوار مشکی که حالت خاکی داشت انگار لباساشون خیلی تمیز نبود. جلوی عمو روی زمین یه بشقاب برنج و... بود اما سفره ای نبود. عمو خیلی ناراحت و گرفته بود فقط به زمین نگاه میکرد. هیچی نمیخورد هیچی هم نمیگفت.
هرچی بابا میگفت یه لقمه غذا بخور خودتو داری عذاب میدی و....
من یه سلام کردم فقط سرشو بلند کرد ودوباره به زمین نگاه کرد
من راهمو ادامه دادم که دیدم پسرعمو از تویه اتاق تاریک که خوابیده بود از رو تخت اومد پایین و از اتاق اومد بیرون لباس مشکی محرمی تنش بود با ریش بلند مشکی یکم بهم ریخته بود و تو راهرو بود و تو پذیرایی نیومد اصلا خوشحال و راضی نبود
من وقتی حس کردم پسرعمو هست سلام کردم فقط یه نگاه کرد یه سر کوچیک تکون داد و رفت تو اتاقی که توخواب میدونستم دستشویی هست
باخودم گفتم احتمالا میره دست و صورتش رو بشوره اماتو اتاق یک تخت دوطبقه بود که پسرعمو روی تخت بالای نزدیک سقف درازکشیده بود و دستش رو سرش بود چشماش نیمه باز یا باز بود داشت فکر میکرد یه حالت پریشون داشت موو ریشش هم بهم ریخته بود مثل وقتایی ک آدم از خواب بیدار میشه
لازم بذکر هست پسرعمو ده روزه فوت کردند
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. عموی شما به خاطر پسرش البته بسیار ناراحت است و غصه می خورد و احساس می کند که حامی اش را از دست داده و در واقع دارد رفتارهای بدی از خودش نشان می دهد که این رفتارها باعث ناراحتی روح پسرش شده و او را هم بسیار شدید ناراحت کرده است. عموی شما دیگر انگار هیچ چیزی برایش مهم نیست و نه حمایت کسی را می خواهد و نه به کسی علاقه دارد و همه ی اینها به این دلیل است که او به حقیقت روح انسان بعد از مرگ، ایمان واقعی ندارد. کسی که می میرد، حضور فیزیکی اش را در دنیا در کنار خانواده اش از دست می دهد ولی در واقع او در کالبد روحانی خودش به زندگی در کنار عزیزانش مانند سابق ادامه می دهد مگر اینکه، او معذب و گناهکار باشد. در مورد پسر عموی شما روح او زنده است و شاهد وقایعی است که در شرف وقوع هستند و از این خلاء ی که پدرش در غیاب او احساس می کند غصه می خورد. مگر عمویتان نمی داند که روح پسرش زنده است و در کنار اوست. او را مرده حساب نکنید. او هست می شنود می بیند احساس می کند. تمام هویت یک انسان در غالب روح او همیشه زنده باقی می ماند. تشکر از همراهیتون.
مینو : با سلام و احترام خواب دیدم در اتاق نشستم وموهای سرم را تکان میدم و چند دانه برنج خام میوفته روی زمین. جالب بود برام و باز با دست موهای کف سرمو تکون میدم و حدود نیم کیلو برنج میریزه این کارو تکرار میکنم و در خلاصه برنج حدود صد کیلو میریزه و من روی اون نشستم و بار اخر که موهامو با دست تکون میدم بقدری برنج میریزه که من روی برنجا میرم بالا تا سقف اتاق در اون بالا قرار میگیرم و روی تپه ای از برنج نشستم.ممنون از شما.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما به فکر رسیدن به ثروت هستید و هر بار که ایده ای به ذهنتان می رسد، باعث می شود که کسب درامد کنید و یا ایده های زیادی برای رسیدن به ثروت در ذهنتان دارید. در نهایت شما می توانید با توجه به این افکار پولسازی که در سر دارید غنی و ثروتمند شوید. تشکر از همراهیون.
somaye : سلام خواب ديدم كه خاهر كوچيكم اومد با گريه گفت امسال هم قبول نشدم در كنكور و بايد دوباره براي سال ديگه امتحان بدم( در بيداري درس نميخونه و متاهله) ولي خاهر بزرگم اومد با خوشحالي گفت من قبول شدم و فكر ميكنم دكترا قبول شده بود و خيلي خوشحال بود( اين خاهرم درس ميخونه ولي نه براي كنكور و دانشگاه ميره و متاهله)، و يهو ديدم خاهر بزرگم شوهر خودم رو اينگار ميكشيد ببره يعني يك چيزي مثل سفره ي پارچه اي خيلي بزرگ كه توش فكر ميكنم برنج يا گندم بود يا شايدم يك چيز ديگه ولي اين مال شوهرم بود و خاهرم اينو ميكشيد به طرف خودش و شوهرمم با اشتياق ميرفت طرفش ولي من ميگفتم اخه اين چيه كه خاهرم ميكشه و شوهرمو ميبره و يهو اون برنج يا گندما كه من نزديكش شدم ديدم تبديل به يك بازي شده بود كه اولين بازيش مار بازي بود يا فكر كنم بازي مار و پله و دومين بازيش ماشين بازي بود كه من اين بازيارو توي يه وسيله ي كامپيوتري ميديدم و خيالم راحت شد و گفتم خداروشكر چيزي نيست فقط يه بازيه.. ( در واقعيت خاهرم يك كمي رابطش با شوهرم خوب نيست ولي من به شوهرم گفتم كه با خاهرم در يك كاري شريك بشه كه حال خاهرم خوب بشه و مشكلش حل بشه، حالا با اين خابي كه ديدم به نظرتون صلاح هست شوهرم اين كار را براي خاهرم انجام بده؟) ممنون از زحماتتون
فریبا هراتی
: سلام. خواهر کوچکتر شما اعتماد به نفسش نسبت به خواهر بزرگترتان، کمتر است و نمی تواند خودش را در حد رقابت با کسی و برنده ببیند. خواهر بزرگتان که شخصیتی رقابتی دارد، در تعامل با همسرتان هم سعی خواهد کرد که به برد و باخت و پیشبرد حرف خودش بیاندیشد و سعی کند که همسرتان را وادار کند که کاری را انجام دهد که او می گوید درست است! اگر همسرتان نمی خواهد چنین شرایطی را تحمل کند و ممکن است بین آنها اختلاف بیافتد، شاید به صلاح ایشان است که اصلا وارد هیج بازی با یکدیگر نشوند!! وگرنه سر این که چه کسی رئیس باشد دعوا می شود. تشکر از همراهیتون.