تعبیر خواب برهنه و لخت بودن
اگر خود را در خواب برهنه دیدیم ولی عورت ما پوشیده بود از چیزی می ترسیم که فاش شدن آن رسوایی نمی آورد. اگر برهنه بودیم و لباس پوشیدیم از گزندی در امان می مانیم. اگر در حال برهنگی کسی به ما لباس پوشانید یا خودمان لباس بپوشیم به یاری کسی از رسوایی نجات می یابیم.
دیدن بدن برهنه دیگران، آگاهی از شخصیت نهانی دیگران است. لخت شدن این را می گوید که خودمان کاری می کنیم تا سر زبان ها بیافتیم و دیگران درباره ما حرف بزنند و احیانا بد بگویند.
از امام صادق (ع) نقل است که برهنگی در خواب، برای مرد صالح خیر و نیکی است و برای مرد مفسد و فاسق بدی و رسوایی است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی به خواب دید برهنه است و از مردم شرم دارد، دلیل که حج طلب کند. اگر بیننده خواب مردی مستور بود، گناهش عفو گردد. اگر صالح نباشد، دلیلش بد است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر خود را برهنه دید و در طلب دنیا بود، دلیل بر غم و اندوه است. اگر ببیند شلوار دارد، دلیل که در طاعت و عبادت مجتهد شود.
جابر مغربی می گوید: برهنگی در خواب، محنت و رسوایی است. اما اگر عورت را پوشیده ببیند، برای مرد صالح تعبیر نیکو دارد و برای فاسق تعبیرش بد است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
masumehh : سلام خانم هراتی عزیزم.من بعد از یک ماه جدا بودن از عشقم و کات شدن رابطمون، نمیدونم چرا در این 5-6 شب اخیر هر شب خوابی میبینم راجع به عشقم.توی 25 روز اول اصلا یه جورایی خوابشو نمیدیدم ولی الان زیاد میبینم.دیشب خواب دیدم جایی بودیم که شلوغ پلوغ بود فامیلای ما بودن اونجا.ولی دوست پسرمم بود.که من و برد تو یک کوچه ایی که تقریبا خلوت بود.و اونجا میدیدم هم خودش لخت و عریان هست.هم من.که ما جفتمون نشستیم کنار هم.اون پشت و منم جلوش نشستم.آلتامونو اصلا نمیدیدم ولی میدیدیم که کاملا لختیم و حتی یه کمم عشق بازی کردیم .اون بیشتر با بدن من ور میرفت و عشق بازی میکرد همونجور لخت.ولی میدیدم چون تو کوچه ایی نشسته بودیم دورمونو وسیله و لباس گذاشته بودیم که یوقت کسی مارو لخت نیبینه.خودمونو که لخت بودیم دورمونو میپوشوندیم که اگه کسی رد شد نبینه مارو.یکم که رابطه عشق بازی داشتیم بلند شدیم و لباس پوشیدیم و رفتیم تو خیابونا راه رفتیم.که چند تا آشنا دیدیم موقعی که لباس تنمون بود و داشتیم راه میرفتیم باهم.ویکیش مادرم بود که با لبخندی و یک گل دستش بود و ب من نگاه کرد و ابراز رضایت کرد بهم با لبخندش که یعنی من با عشقم باهمیم و آشتی شدیم یه جورایی و از کنارمون بدون حرفی رد شد مادرم..بهش گفتم احسان خوب شد لخت بودیم و اونجا نشسته بودیم کسی ندید مارو.گفت من میدونم چه موقع باید چیکار کنم و زمان هرچیزی کی هست و کجا.برا همین مطمعن بودم که اون زمان کسی نیس اونجا.از اینکه کنارش راه میرفتم و اونم بهم لبخند میزد حس خوبی داشتم.
و تو همین خوابم دیدیم بعدش انگار ترکیه بودم و با دختر داییم میخاستیم بریم بیرون خرید لباس بخریم(اول خواب گفتم که جایی بودم و شلوغ بود و دوست پسرممم بود تو فامیلامون) که دختر داییم یک کفش جفت صندل داد ک منم بپوشم پاشنه هم داشت تا پوشیدم گفتم وااای چه جوری با این راه میری من اصلا راحت نیستم.گفتم به من کفش بندی اسپرت بده.بعد یک کفش گل گلی بندی اسپرت پوشیدم و رفتیم خرید.
فریبا هراتی
: سلام. عشق شما دلش برایتان تنگ شده و شما هردو رک و پوست کنده با هم راجع به مسائل مختلف صحبت کرده و احساس همدیگر را می دانید. عشق شما می خواهد که از شما حمایت کند و او فکر می کند که شما به او پشت کرده اید و شما فکر می کنید که اوست که دعوا راه می اندازد. اما در نهایت به احتمال قوی شما تصمیم می گیرید که مثل قبل رفتار درستی از خودتان نشان دهید و محدودیت ها و شرایط بغرنجی را که در آن قرار دهید را پشت سر بگذارید و از این موضوع مادر شما احساس رضایت خواهد کرد. شما به احتمال قوی آشتی می کنید. دختر دایی شما به خاطر مسئل ای به شدت عصبانی است و می خواهد شما از نظر او پیروی کنید و شما می دانید که گوش دادن به حرف دختر دایی تان هر چند که شاید به ظاهر رفاه مالی شما را بالاتر ببرد ولی در عمل شما احساس خوشبختی نخواهید کرد. شما می خواهید که راحت و شاد و آزاد و بی خیال باشید و زندگی تان خوش باشد. تشکر از همراهیتون.
Mahtab : سلام خانم هراتی عزیز روزتون بخیر قبلا ی آقایی بودن که ما با هم ی رابطه عاطفی داشتیم به دلائلی دیگه ندیدمش ویکی از دلائلش مغرور بودن و خودشیفتگیه زیادش بود حالا من خواب دیدم که از حمام اومده بود و لخت بود من برای اینکه نخوام ببینم لخته رومو برگردوندم وحتی دستمم گرفتم کنار صورتم بعد خودش رفت یه حوله سفید پوشید تقریبا شبیه حوله سفیدایی که واسه احرام میپوشن همون شکلی بود اومد جلوم وایساد منم سلام کردم بهش و گفت خوشحالم برگشتی تعبیرش چیه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او از این رفتاری که داشته پشیمان است و می خواهد که اشتباهاتش را شسته و شروعی تازه داشته باشد. او به ازدواج با شما فکر می کند و رک و پوست کنده و صادقانه می خواهد با شما ارتباط داشته باشد و حرفهایش را بزند. شما به او اجازه دهید با شما آشتی می کند. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام و وقت بخیر
من دیشب خواب دیدم اقایی که در واقعیت یک ارتباط عاطفی کمرنگی باهم داریم, ایشون رو دیدم که در گوشه هال خانه یک وان سیمانی هست وایشون کاملا برهنه در آن وان در حال شستشو خود هستند, من خیلی از پررویی ایشون تعجب کردم حتی الت تناسلی ایشون رو هم میبینم یک حالتی که انگار داره اموزش میده توضیح هم میده و من از پررویی و لخت بودنشون متعجبم.
یه تیکه از خوابم هم دیدم در کوچه ای هستم ک هی به پس کوچه ای میروم و از انجا سر از کوچه دیگری در میاوردم تا بالاخره به خیابان اصلی رسیدم, در انجا دنبال خرید نان باگت بودم ب چند نانوایی رفتم و در نهایت نان را خریداری کردم اما یکم نان ها بنظرم کم کیفیت بودند ولی دست زدم دیدم گرم هستن ب خودم گفتم ولی خوبه تازه هستن, در تمام مدت خرید یک پسر بچه تقریبا یک ساله بغل من بودند ولی بچه من نبودند انگار خواهرزاده ام هست و جایی پایش به چیزی میگیرد و کمی خراش برمیدارد و قرمز میشود و رد خون میبینم و تا اخر خواب اون پسرکوچیک بغلم بود.
ببخشید دوتا خواب بود, چون دریک شب دیدم یکجا گفتم شاید در معنی تأثیر داشته باشد, اگه خلاف قوانینه دو حق خواب کسر کنید, ممنونم از پاسخگوییتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این آقا سعی می کند که خودسازی داشته باشد و از ضعفهای گذشته اش رها شده و خودش را قویتر کند ولی این کار را در کمال سختی و مشقت انجام می دهد. او احساس می کند که باری ( در خصوص عشق) روی پشت اوست و می خواهد از این بار خلاص شود. شما گزینه های محدودی دارید و فرصت هایی را در زندگی تان از دست داده اید و باید حالا سعی کنید که روشنفکر باشید و مسیر زندگی تان را پیدا کنید. شما باید سعی کنید که به خاطر وظائف معمولتان، از اهدافتان منحرف نشوید. می خواهید به غنا و ثروت برسید. گشایش کار خواهید یافت و فکر می کنید که این گشایش کار به خاطر عملکرد خودتان نیست بلکه به شما لطف شده و نمی خواهید که این موقعیت مثبت در زندگی تان را از دست بدهید. طبق قوانین سایت فقط یک خواب در 24 ساعت را می توانید ارسال کنید حتی اگر همه ی خوابها را در یک شب دیده باشید. با این وجود تشکر از اینکه صداقت دارید و تشکر از همراهیتون.
Mina : سلام خانم هراتی خسته نباشی.خواب دیدم دنبال خونه میگردم رفتم سازمانی که قبلا همسرم کار میکردمیگفتن هرکی خونه نداره بهش خونه میدن .وضعیتمو توضیح دادم یه برگه بهم دادن گفتن بروتوخونه ها انتخاب کن من رفتم هینطوریکی یکی خونه ها رو میدیدم همشون دربوداغون بودخیلی کثیف وخراب بودن اصلا مثل اون موقع نبود ( توواقعیت قبلا ماتواون خونه ها بودیم وقتی همسرم هنوزبازنست نشده بود )نمیدونم چی شدکه من خومولخت دیدم البته کاملا لخت نبودلباس زیرتنم بودتومسیری که میرفتم کسی نبود تااینکه دوتا خانم دیدم بهم گفتن دنبال خونه میگردی گفتم اره گفتن یه خونه پیش ما خالیه بیاببین رفتم دیدم ولی خونه خیلی کوچک بودگفتم این به دردما نمیخوره تعدادمون زیاده بعدرفتم همینطورکه میرفتم دیدم یه اقایی ازدور دره میاددور برمونگاه کردم دیدم یه خانم شلنگ اب دستشه داره اب پاشی میکنه رفتم پیشش بهش گفتم یه چادر بده سرم کنم برم خونه لباس بپوشم بعد برات میارم گفت میخام نون بخرم گفتم خودم برات میخرم قبول کرد یه دفعه دیدم اقاهه نزدیک شدمیخواست از خانم چیزی بپرسه فرست نشدکه چادرسرکنم خانومه پاشدیه جوری جلوم ویساد که منونبینه نمیدونم دید یا نه ولی بعد رفتن اقا من چادرسر کردم و رفتم.توخواب من لاغربودم درصورتیکه تو واقعیت من کمی چاق هستم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما فکرتان ناراحت است و به دنبال نظر و ایده ای می گردید که روحیه تان قوی شود. ایده ها و پیشنهاد هایی که برای حل مشکلات شما می کنند ناکافی و به درد نخور است و شما نیاز به حمایت دارید. شرایط شما کاملا واضح است و چیزی نیست که بتوانید از دیگران بپوشانید که فکرتان ناراحت است ولی احترام و عزت شما برقرار است. شما گشایش کار خواهید یافت و مشکلاتتان تمام می شود ولی برای رسیدن به خواسته هایتان باید نذر کنید به اندازه ی وسعتان نه بیشتر و نه کمتر، به تعدادی فقیر نان بدهید. نان بخرید و بین مردم فقیر پخش کنید. مثلا در مناطق فقیر نشین بگویید یکی دو تنور نان بپزند و مجانی بین مردم پخش کنید. در این صورت مشکلات شما شسته خواهد شد و به خواسته تان می رسید. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم رفتم خونه دوست پسرم و توو اتاقش بودم. مامان و برادرش هم تو خونه بودن. انگار من با یه چمدون اومده بودم. روی زمین آروم دراز کشیده بود و چشماشو بسته بود، منم آروم رفتم بغلش کردم به طوری که او در زیر من قرار گرفته بود.بعد انگار هر دو از بالاتنه برهنه بودیم و من تنش رو بو میکشیدم. بوی هیچی نمیداد و من با خودم گفتم خوبه بوی عرق نمیده(در واقعیت هم تا به حال بوی عرق نداده) . پایین تنه هیچکدوممون رو در خواب ندیدم و احتمالا از پایین تنه برهنه نبودیم. اما کلا تن ایشون فقط یادمه. برادرش و مادرش حضورشون در خواب حس میشد و صداشون میومد و انگار سرشون شلوغ بود اما یادم نمیاد جزییاتش. بعد انگار ما توی یه تالار بودیم و عروسی همون برادرش بود. هنوز عروس و داماد نیومده بودن. من کت و دامن صورتی پوشیده بودم و خیلی از ظاهر و لباس هام راضی بودم. من و دوست پسرم که حالا و در این فضا انگار دیگه نامزد بودیم، رفتیم یه گوشه و رقصیدیم. بعد من به عنوان دانای کل(!) خودم رو دیدم در تالار بین مهمونا نشسته بودم،کنار یه خانم هنرمند معروف ایرانی ساکن لس آنجلس و آرایش و استایل موهام دقیقا شبیه ایشون بود. با خودم گفتم که آرایشم خیلی خوبه، اما منو همسن اون خانم و در واقع بزرگتر از سن واقعیم نشون میده. دوباره خودم رو در فضای اتاق خواب دوست پسرم دیدم که حالا شب شده بود و من باید برمیگشتم خونه. داشتم چمدونی که آوردم بودم میبستم، دوست پسرم کنارم بود اما حالا دو چمدان داشتم و بعد متوجه شدم چمدان سومی هم وجود داره که خاکی و کهنه بود. این چمدان سوم در واقعیت چمدانی است که من اخیرا از خاله م قرض گرفتم. من ناراحت بودم نمیدونم چرا، و کسی هم نبود که منو تا خونمون برسونه. دوست پسرم نمیتونست، چون ماشین نداشت. من همش نقشه میکشیدم و ذهنم مشغول بود و بیدار شدم..خواب رو دوشنبه دوازدهم اسفند صبح دیدم. متشکرم.
فریبا هراتی
: سلام. شما به دوست پسرتان و شرایطی که امروز دارد فکر می کنید. نیازها و مسئولیت ها و یا بارهایی روی دوشتان امروز حس می کنید و می خواهید اینها را با او مطرح کنید. او می خواهد که آرامش داشته باشد و چشمش را روی واقعیات بسته است. شما احساس می کنید که تحت تاثیر او هستید و می خواهید که او از شما حمایت کند ولی در عین حال از جانب او خودتان را تحت فشار می بینید و او رک و پوست کنده به شما می گوید که از لحاظ شرایط مالی قوی نیست و شما هم احساستان را با او همینطور رک و پوست کنده مطرح می کنید. شما شخصیتی مهربان و عاشق دارید و دلسوزانه به مشکلات او و خانواده اش ( احتمالا برادرش) فکر می کنید و خودتان هم به خاطر مشکلات مالی دوست پسرتان و اینکه او نمی خواهد با شما ازدواج کند غصه می خورید. شما به او نشان می دهید که درکتان بالاست و فکرتان را جمع می کنید ولی در اصل خیلی به خاطر او غصه می خورید و روحیه تان افسرده می شود. شما نمی خواهید که خودتان را ناراحت نشان دهید. دوست پسر شما در تنهایی و مشکلات، با شما همراه نمی شود و شما تجارب و مسئولیت های بیشتری را به دوش می کشید به اضافه ی خاطرات جدید تلخی که ذهنتان را مکدر خواهد کرد و دوست پسر شما همچنان می گوید که نمی تواند کنترل زندگی اش را بدست بگیرد و امکانات کافی ندارد. این خواب شما هشداری به شماست که یا خودتان را با شرایط وفق دهید و یا از این رابطه بیرون بیایید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانوم هراتی خسته نباشید.شبتون خوش.خواب دیدم تو شهر دیگری بودم حس کردم فضاش شهر خودمون نیست. پیش مغازه بودم که صنایع دستی میفروخت داشتم نگاشون میکردم و قیمت میکردم خوشم اومده بود کوزه های کوچک تزیین شده با رنگ و نقش هم میفروختن. یهو به خودم اومدم دیدم عریان و لختم. نمیدونم تنم تن مردانه بود یا زنانه فقط میدونم تن الان خودم نبود تو خواب قدی کشیده و اندام متناسب داشتم. خجالت کشیدم و برام سئوال بود چرا تو شهر جلو مردم لختم!یهو عشقم اومد کنارم ایستاد دقیقا تن و اندامش شبیه من بود ولی کمی بلندتر. دستمو گرفت و دست تو دست هم رفتیم. من ازینکه اونم مثل من لخته حس بهتری پیدا کردم آلتامون اصلا تو خواب ندیدم ولی میدونستم معلومه. واکنش و دید مردم خیلی زیاد نبود ولی معذب بودم.موبایلمو از خجالت و شرم جلو عورتم گرفتم پیدا نباشه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به این فکر می کنید که رابطه تان با عشقتان مصنوعی و از روی تظاهر نیست بلکه خالص و حقیقی است. شما هیچ راز پنهانی ندارید که دوستتان از فهمیدن آن ناراحت شود. حقیقت وجودی خودتان را همانطور که هست برای او و دیگران به نمایش می گذارید و او هم نسبت به شما همینطور است و با شما رک و پوست کنده و شفاف از خواسته ها و افکارش می گوید. شما هر دو سعی می کنید که رفتاری متناسب و زیبا داشته باشید و در زندگی تان هارمونی و هماهنگی وجود داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام خواب دیدم خونه ی کسی هستم که دوسش دارم وایسادم داخل اتاق که یهویی شخصی که دوسش دارم تو چهارچوبه دره اتاق لخت(ولی آلتش معلوم نبود و لباس زیر داشت) جلوم سبز شد منم سریع گفتم ببخشید و رفتم پشت کمد قایم شدم...اونم اصلا هول نشد و مشکلی نداشت ولی سریع لباساشو پوشید و به همون حالتی ک من پشته کمد نشسته بودم، اونم بیرون از اتاق دقیقا پشت چهارچوب نشست و به خواهرش که تو اتاق پیش من اومده بود و نمیدونست چی شده گفت من همینجا پشت در راحتم...سیم شارژرش تو اتاق بود و کشیده شده بود تا بیرون پیشه خودش
فریبا هراتی
: سلام. شما به او فکر می کنید و او احساس و نظراتی را که به آنها پایبند است رک و پوست کنده بیان خواهد کرد. شما سعی می کنید که با سیاست رفتار کنید و محجوب و رازدار خودتان باشید. او ارتباطش را با شما حفظ خواهد کرد و نمی خواهد که در مقابل خانواده اش مستقیم در این باره صحبت کند. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : با سلام.من با نامزدم قهر هستیم.خواب دیدم هردو برهنه هستیم.نامزدم دراز کشیده من هم روش نشسته بودم دستهای همو گرفتیم و داشتیم حرف میزدیم.یذره تصویر نامزدم رو به سیاهی میزد.همونجور ک دستهای همو گرفته بودیم میگفت تو چرا پیام ندادی.ی حالت آشتی داشتیم منم ی کوچولو گردنشو گاز گرفتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما و نامزدتان رک و پوست کنده احساستان را به همدیگر گفته و همدیگر را می شناسید. شما سعی می کنید که روی نامزدتان تسلط داشته باشید و حرفتان به حرف او برتری داشته باشد. شما نسبت به نامزدتان کمی بدبین شده اید و می خواهید که با هم ارتباطتان را مجددا برقرار کنید. شما کمی به نامزدتان فشار و استرس وارد می کنید و باعث می شوید که نتواند درست فکر کند و یا در بیان احساسش دچار شک شود. دوست عزیز مراقب باشید که رابطه تان خراب نشود و بعدا مثل گذشته که مرتب یاد دوست سابقتان بودید اعصابتان از چه می شود چه خواهد شدها... ناراحت نشود. قدر روابط خوب خودتان را با نامزدتان بدانید. تشکر از همراهیتون.
وفا : سلام خانم هراتی خواب دیدم مجلس ترحیم یا مراسم دیگه یی بود همه تو مسجد محله جمع شده بودن و من هم با جمعیت داخل شدم در بدو ورود بنظرم میخواستم فقط شلوارم رو در بیارم که عادی بود ولی نخواسته شورتمم باهاش در آوردم که برخی تعجب کردن برای شوخی یا مسخرگی تعدادی از بچه های اونجا این لباسا رو قایم کردن منم خجالت میکشیدم و دستمو جلوی آلتم گذاشته بودم مردم نبینن برادرزاده م اونجا بود واسم لباس و شلوار و اینا اورد پوشیدم شلوار گشاد بود ولی بهرحال منو میپوشوند بد نبود. بعد آمدم بیرون برگشتم خوابگاه دانشگاه که سابقا اونجا لیسانس گرفتم عاشق یکی از هم کلاسیام بودم اونم اومد نگام کرد ولی باهام حرف نزد یه مدت خیلی میاد بخوابم .
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید تجارب قدیمی و اشتباهات گذشته تان را بشویید و نقشی جدید در زندگی تان برای خودتان بسازید. می خواهید نگرش های خودتان را در بعضی موقعیت ها عوض کنید و در مورد نقشتان در بعضی موقعیت ها سوالاتی دارید و نمی دانید که روش عملکرد شما اشتباه است یا خیر. اما شما همه چیز را راجع به خودتان رک و پوست کنده برای دیگران مطرح می کنید و مقداری از رازهایتان را ناخواسته برملا می کنید و عده ای شما را قضاوت خواهند کرد. ( خوابتان می گوید که برای مردم نباید از سیر تا پیاز زندگی تان را تعریف کنید. اگر می خواهید پاک شوید برای خداوند همه چیز را بگویید نه برای مردم). اما به هر حال شما بعد از این ماجرا، احساس خواهید کرد که اعتماد به نفستان کم است و شاید احساس نالایق بودن کنید و فکر کنید که کارهایی که برای شما در نظر گرفته شده و وظائفی که خداوند برای شما در نظر گرفته سخت هستند و از پسشان بر نمی آیید و شاید بخواهید که خودتان را از چشم دنیا مخفی کنید. شما می خواهید به امنیت و خلوت برسید و تفکر کنید و با احساساتتان رودررو شوید. شما در خلوتتان به کسی که دوستش دارید فکر می کنید. او به خوابتان می آید چون یا هنوز شما بهتر از او را پیدا نکرده اید و یا اینکه او هم ممکن است به شما فکر کرده باشد و بصورت تله پاتی احساس او را گرفته باشید. تشکر از همراهیتون.
یاسمن : با سلام و احترام.لطفا نمایش داده نشود
ممنون میشم راهنماییم کنید
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما و همسرتان و خواهرتان سر مسئله ای با هم به بحث می نشینید و شما از اینکه دیگران درکتان نمی کند دلتان خواهد شکست. اما خواهرتان شما را دوست دارد و نمی خواهد که ناراحتتان کند. همسرتان اما سعی می کند که موضع قدرت خودش را حفظ کند. خواهر شما راجع به مسائل مالی می خواهد صحبت کند و چشم انداز تازه ای نسبت به یک موقعیت داشته باشد و همسرتان با او موافق است ولی خواهرتان همزمان رک و پوست کنده از اینکه شما را ناراحت کرده پشیمان است و ابراز ندامت می کند. البته شما اعتماد به نفستان کم است و اشتباه می کنید که این افکار منفی را به ذهنتان راه می دهید. روزانه صدها نفر در خیابان می آیند که همه زیبا و زیباتر از خواهرتان هستند و شما نمی توانید همسرتان را مجاب کنید که مرتب به اسفالت توی خیابان نگاه کند. به جای سوظن بردن خودتان را قویتر کنید. زیباتر باشید ورزش کنید مهربان باشید و عشق بورزید تا همسرتان جذب شما شود با قهر فقط او را از خودتان دور می کنید و خواهرتان هم هیچ تقصیری ندارد. تشکر از همراهیتون.