کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب برهنه و لخت بودن

اگر خود را در خواب برهنه دیدیم ولی عورت ما پوشیده بود از چیزی می ترسیم که فاش شدن آن رسوایی نمی آورد. اگر برهنه بودیم و لباس پوشیدیم از گزندی در امان می مانیم. اگر در حال برهنگی کسی به ما لباس پوشانید یا خودمان لباس بپوشیم به یاری کسی از رسوایی نجات می یابیم.
دیدن بدن برهنه دیگران، آگاهی از شخصیت نهانی دیگران است. لخت شدن این را می گوید که خودمان کاری می کنیم تا سر زبان ها بیافتیم و دیگران درباره ما حرف بزنند و احیانا بد بگویند.

از امام صادق (ع) نقل است که برهنگی در خواب، برای مرد صالح خیر و نیکی است و برای مرد مفسد و فاسق بدی و رسوایی است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی به خواب دید برهنه است و از مردم شرم دارد، دلیل که حج طلب کند. اگر بیننده خواب مردی مستور بود، گناهش عفو گردد. اگر صالح نباشد، دلیلش بد است.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر خود را برهنه دید و در طلب دنیا بود، دلیل بر غم و اندوه است. اگر ببیند شلوار دارد، دلیل که در طاعت و عبادت مجتهد شود.

جابر مغربی می گوید: برهنگی در خواب، محنت و رسوایی است. اما اگر عورت را پوشیده ببیند، برای مرد صالح تعبیر نیکو دارد و برای فاسق تعبیرش بد است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

185 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

abol

abol : سلام
من دیشب یه خوابی دیدم که بدون تیشرت بودم ولی شلوار و کفش پام بود و یه اسکوتر هم رو دستم بود(فک کنم لاستیک جلو نداشت) که همینجوری داشتم پیاده روی میکردم که یه نفر نگام کرد منم تو فکر رفتم و به خودم گفتم نکنه زشته تیشرت تنم نیست سریع زیر پیرهنی که شبیه تیشرت بود ولی استین نداشت تنم کردم ولی اصلا احساس شرم نمیکردم انگار خودم تیشرت نپوشیدن انتخاب کرده بودم (پسر هستم 19سالمه)

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۴:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید که اعتماد به نفستان را بالاتر ببرید و غرورتان محفوظ باشد، خود واقعی تان را نشان دهید ولی نیاز دارید که از شما حمایت مالی شود و از این جهات فکرتان ناراحت است که نمی توانید به راحتی به اهدافتان برسید. اما نقشتان را در زندگی تان به عهده گرفته و مسئولیت پذیر هستید و جاپایتان در زندگی سفت و محکم است و به باورهایتان اعتقاد قلبی دارید. هر چند که زندگی خیلی برای شما با قدرت و موفقیت به پیش نمی رود ولی از جایگاهی که در زندگی تان دارید لذت می برید و به صورتی آهسته ولی پیوسته به سمت اهدافتان در حرکت هستید. شما خودتان انتخاب کرده اید که خود واقعی تان را نشان بدهید و رک و پوست کنده احساستان را نسبت به مسائل بیان کنید. شما احساستان، نگرشتان و ایده آلهایتان را همانطور که هست به دیگران نمایش می دهید و از اینکه خود واقعی تان را نشان بدهید به هیچ وجه ابایی ندارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۰:۳۸
Dina

Dina : سلام.خواب دیدم درخوابگاهم وباهم اتاقیا جورم اماباخوابگاهوهم اتاقیادر واقعیت فرق داره(دوماهه منزل هستم نه خابگاه)معشوق سابقم،مَنورسوندخانه پدریش ورفت سرکار(در واقعیت خانه پدریشو ندیدم،خواهراشوهم ندیدم)خانه تقریبا بزرگ،یکم کهنه وغیرمدرن. کسی خونه نبودو رفتم حمام.بعدبدون لباس نشستم پا تلویزیون ودیدم خواهراش اومدن. باراول بودهمو میدیدیم اماهمو میشناختیم که یهو من خجالت کشیدم وگفتم تاشما کاراتونو کنیدمنم لباس بپوشم.مدتی بعدباهم شام وسفره رو آماده میکردیم ک دیدم زیر یه میز تشت سفیدی هست که توش غذای مخصوص حیوان خانگی توآب حل شده،پرسیدم شما گربه دارید؟مگرازنگهداری گربه بدتون نمیومد؟گفتن نداریم.سرسفره همه نگران بودن ک برادرشون منو دوست نداره امااونامیخاستن من عروسشون بشم(درواقعیت برعکس بودتا جایی ک میدونم )درحال چت بابرادرشون بودن ک یکیشون یواشکی چیزی ب خواهر کوچکترکه کنارمن نشسته بودگفت امامن نشنیدم،بعدش خواهرکوچکترگفت وامگه پنیره؟آدمه ها(تور یاپارچه نازک روسرم وبود وتاپایین صورتم آویزون بودوسعی میکردم اززیرش ببینم ولی تقریباواضح بود).اصرار کردم ک بگن اما نگفتن،گوشیوگرفتم بادانیال نامی دراین موردصحبت میکردکه از اقوامش بود،فهمیدم برادرشون ازظاهرواندام من ایراد گرفته.بعدازظهربرادرشون اومد خانه ودید ک من با کوچکترین خواهرش صمیمی شدم،با حالت تنفر وعصبی گفت شما دوتا خیلی باهم جورشدیناوعصبانی شدورفت.
پ.ن:سه تاخواهرداره ک درخوابم خواهردوم و سوم پررنگتربودن.اون پسربانگهداری حیوان خانگی موافق نبود.تقریباخانواده تعصبی بودن

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۲۵:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواب شما بالای 10 خط است لطفا برای تعبیر خواب یک شارژ بخرید و بفرمایید تا تعبیر شود.

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۱:۳۹
Dina

Dina : سلام مجدد، شارژ خریداری شد

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۱:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تمایل دارید که دانش و اطلاعات خودتان را در زمینه ی دوست پسر سابقتان بیشتر کنید و به آرامش بیشتری برسید. زندگی خانوادگی او پر جمعیت، پر رفت و آمد و سنتی و با خصلت های اعتقادی غیر مدرن شکل گرفته است. کسی در خانواده ی آنها همفکر شما نیست و غیبت تان را کرده اند و راجع به شما صحبت کرده اند. شما شرایط خودتان را رک و پوست کنده مطرح کرده اید و آنها هم واقعیت را راجع به شما می دانند. خواهران او کاملا به خصلت های اخلاقی شما آگاهی دارند و اینطور نیست که این آقا چیزی را از ایشان در رابطه با شما مخفی کرده باشد. میز در تعبیر به قضاوت کردن در مورد شرایط شما اشاره می کند و آنها شرایط شما را مورد قضاوت قرار داده اند. از نظر آنها شما خانمی هستید که پاک و خانگی و انعطاف پذیر هستید و شخصیتی احساساتی دارید و آنها از این که برادرشان کسی مثل شما را در نظر داشته اصلا ناراحت نبوده اند. پنیر هم می تواند به دستاورد و سودی که از جانب شما به آنها می توانسته برسد اشاره کند و هم به نرمی و فرم بدن شما. احتمال قوی دوست سابق شما واقعا از اندام شما خوشش نمی آمده. حیوان خانگی در خواب شما به زنی اشاره می کند که مطابق با غرایز خودش به پیش می رود، و مطیع و احساساتی است و کنایه از وجود شما در گذشته در زندگی اوست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۱:۲۴
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : سلام خانم هراتی این خواب از زبان خاله من هست:
جمعه گزشته شوهرم فوت شدند. بسیار نارحتم. ایشون سنی نداشتند. و دیشب این خواب رو دیدم. من لخت در خیابان نزدیک خانه بودم که شوهرم آمدند دستم رو گرفتند و منو بردند پارک بازی بچه ها که نزدیک خانه ما هست. سرشون داخل دریچه کیوسک پذیرش کردند و ازشون لباس خواستند. ازشون لباس رو گرفت و به من داد گفت بپوش و پوشیدم. ممنون

پاسخ
لینک۲۰ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۶:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. تسلیت عرض می کنم. شما نمی دانید که با این اتفاق تلخ، الان باید چه رفتاری باید داشته باشید. احساس می کنید که حامی ندارید و احساس شما را همه بصورتی رک و پوست کنده می دانند. شما نیاز به حمایت دارید و همسر شما روحشان آزاد و زنده و در کنار شماست. او می خواهد به شما بگوید که ارتباطش را با شما قطع نکرده و می خواهد که روح معصوم شما به آرامش برسد و شاد باشید. او از شما حمایت و پشتیبانی می کند و شما باید جوری رفتار کنید که اگر او زنده بود، رفتار می کردید. چون او در واقع فقط جسمش را از دست داده و نه روحش را. روح انسان بعد از مرگ در صورتی که مثل همسر شما بخشوده و پاک باشد، اجازه دارد که کنار شما زندگی کند و او هم اینکار را می کند. شما حمایت او را بپذیرید و خودتان را نباید تنها حس کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۱۴:۰۱
مهسا

مهسا : سلام. لطفا خوابم نشون داده نشه.

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۱:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او به شما فکر می کند و می خواهد کار و یا پروژه ای را که در دست دارد، به انجام برساند. شرایط مالی او بهتر شده و زندگی او متحول خواهد شد. شما نمی خواهید که از خودتان تا زمانی که شرایط او برایتان مشخص نشده، بیشتر از اندازه مایه بگذارید و در عین حال می خواهید که منفی بافی و افکار بد را هم دور بریزید. او نمی خواهد که شما همه چیز را رک و پوست کنده راجع به او بدانید و روی او قضاوت نادرست کنید. او می خواهد که شروعی تازه داشته باشد و از شما حمایت کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۰:۴۰
مهسا

مهسا : فقط من یه چیزی یادم اومد الان میدونم باید همون موقع میگفتم اگر توضیح دادین لطف کردین و اگر ندین هم بابت تعبیر خوبتون کلی سپاسگزارم.
وقتی رفتم تو خونه در همینطور باز بود و من گفتم اینطوری که هرکی میتونه بیاد تو. من درو بستم و یه عده ای میخواستن بیان تو از جمله چند معتاد بهشون گفتم اینجا خونه ی منه

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۵:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : دوست شما روابط عمومی قوی دارد و اجازه می دهد که هر کسی به او نزدیک شده و صمیمی شود. اما شما نمی خواهید که او اینطور باشد چون نمی خواهید که آدمهای منفی باف یا گناهکار به زندگی او نزدیک شوند. زمانی که شما بخشی را به خوابتان اضافه می کنید، کامنت محسوب نمی شود و یک حق خواب مجدد از شما کسر شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۲:۰۳
Mehrnika

Mehrnika : با عرض سلام و احترام
خدا قوت خانم هراتی نازنین، تو خونه خودمون بودم صدای مهیبی اومد فکر کردم زلزله اس پسر کوچیکمو کنار خودم بغل کردم و دست رو سرمون گذاشتم ،صدا ادامه داشت و اتفاقی نیفتاد ،به سمت در وردی رفتم در فلز و شیشه بود بیرون طوفان سختی بود یه دستشوبی تو حیاط بود در دستشویی کنده شد و با سرعت زیاد اومد سمت من محکم درو گرفتم و تا حادثه رد شدو بعد انگار نه انکار طوفانی بود فقط تو حیاط یه الاغ کوچولو بود مثل یه حیون خونگی و دوست داشتنی فضای بعدی خوابم همسرم اومده بود خونه و خیرع به پنجره ای که بیرون خونه بود نگاه میکرد و گاه افسوس میخورد منظره بیرون پنجره یه تپه یا کوه بود افسوس همسرم از اعتماد به یکی از دوستانش بود منهم گاه به بیرون نگاه میکردم تا ببینم چخبره وقتی به همسرم نگاه کردم کاملا برهنه بود بهش گفتم زشته تو خونه کسی هست برو لباس بپوش و یکدفعه دیدم که خودمم برهنه هستم اندام هر دومون بسیار زیبا بود و همسرم در گوشم چیزی گفت تا اومدم جوابشو بدم دیدم پشت سرم خواهرم و مادر همسرم ایستادن و ما رو تماشا میکنن (هر دو فوت شدند)خجالت کشیدم.
بی نهایت سپاسگزارم

پاسخ
لینک۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۶:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. تشکر . خبرهایی در راه است که باعث می شود فکر شما کمی ناراحت شود و حرمت های شما از بین برود. ولی این خبرها و حوادث کوتاه مدت و زود گذر هستند و شما در امنیت کامل به سر می برید. به خاطر ساده لوحی و رفتار احمقانه ولی غیر مغرضانه ی کسی، در زندگی شما، که همسرتان به او اعتماد داشته، این دلشوره و اضطراب برای شما به وجود آمده و همسرتان احساس خودش را نسبت به مسائل رک و پوست کنده با شما در میان خواهد گذاشت و البته شما هم با او صداقت دارید و این رابطه ی شما را زیباتر می کند. خواهر شما و مادر همسرتان ( روحشان شاد) از همه ی مسائلی که در شرف وقوع است با خبر هستند و دعای خیر ایشان پشت سر شماست. براز دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۳۵:۵۹
Minoo1370

Minoo1370 : ببخشید من خواب دیدم دوتا برادرشوهذم و جاریم همه دور هم تو هال نشستن ولی یکی از جاریام میخواد مسالشو ازم پنهون کنه بعد من تو اشپزخونم دارم ظرف میشورم بعد انگار فلاکس چای تانصفه داره میبرم میذارم بین اون جمع تا بخورن و اوناهم تشکرمیکنن بعد میام تو اسپزخونه انگار تازه از حمام درومدم موهام خیسه و شلوارپامه ولی لباس تنم نیس حوله دورمه اما مثلا از پشت سر،کمرم رو به هاله یعنی سینه هامو نمیبینن وبقیه هم حواسشون نیس بعد تامیام لباس بپوشم پدرشوهرم وارد میشه منو میبره پیش مادرشوهرم میگه اینجا لباس بپوش بچه ها نبیننت بابا،میشه تعبیرشو بدونم

پاسخ
لینک۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۵:۳۱:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید احساسات یا امیدی را زنده نگه دارید و یا اینکه مدت زمان زیادی است که به یک موضوع چسبیده اید و وقتش رسیده که آن موضوع را فراموش کنید، برای آینده تان برنامه ریزی کنید و به پیش بروید. شما سعی می کنید که شروعی تازه داشته باشید ولی احساساتی شده اید و بعضی از احساساتتان را رک و پوست کنده با خانواده ی همسرتان مطرح می کنید. آنها پشت سرتان صحبت می کنند و این به خاطر این است که شما نباید هر حرفی را جلوی دیگران مطرح کنید. اگر مشکلی دارید با مادر شوهرتان مشکلاتتان را خصوصی مطرح کنید تا او کمکتان کند و مسائل مربوط به خودتان و همسرتان را جلوی همه مطرح نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۲۱:۱۹
Maya

Maya : سلام وقت بخیر دیشب با آشفتگی و ذهن مشعولی بسیار خوابیدم و ذهنم درگیر چند مسیله بود و خوابهای متفاوتی دیدم و نمی دونم این خواب تعبیر داره یانه ولی این بخش از خواب خیلی نگرانم کرد من در خیابون بودم کسی تو خیابون نبود من کاملا لخت بودم و لباسی به تن نداشتم ولی دونفر کنارم بودن که نمی شناختمشون و جوری بود انگار اونهام منو نمیدیدن یا براشون مهم نبود بعد اومدم بشینم رو جدول ببخشید با باسن نشستم روی جدول ولی با وسواس که نکنه مریصی بگیرم ممنونم

پاسخ
لینک۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۱:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر . شما نمی خواهید که به خاطر بعضی کارهایتان مورد قضاوت اشتباه دیگران قرار بگیرید و در معرض نمایش باشید. شاید شما در یک موقعیتی احساس آسیب پذیری می کنید. در حالی که این فقط احساس شماست و اصلا کسی در واقعیت به کار شما کاری ندارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۱۷:۰۴
DF

DF : سلام.این خواب رو فکر کنم بعد از ساعت ۱۰ صبح دیدم یا شاید هم ظهر این خواب رو دیدم .خواب دیدم که توی خیابون دنبال یه ماشینم تا برم پیش دوست پسرم که در واقعیت ۳ ماهه که رابطه‌مون تموم شده .. خیلی انگار سخت بود رفتن پیشش انگار مسیرش سخت بود و من بلد نبودم از کجا چه ماشینی بگیرم هوا هم انگار نزدیک غروب بود و با استرس و پرس و جو میفهمیدم چجوری برم . یه جا هم سوار یه ون شدم و حتی برام جالب بود که چرا همه عقب نشستن و من تونستم جلو کنار راننده بشینم خیلی هم تیپ زده بودم انگار . و راننده گفت موقع پیاده شدن دکمه صندلی رو خاموش کن انگار از صندلی گرما میزد .. بعد که رسیدیم به مقصد من پیاده شدم هوا تاریک تر شده بود و گفتم بلد نیستم که دکمه صندلی رو خاموش کنم راننده اومد بهم یاد داد و آخر هم گفت شما خیلی خانومی و خندید و دور شد .. از تعریفش نه ناراحت شدم نه خوشحال بعد یا به استرسی دوییدم به سمت خونه دوست پسرم یه جا هم انگار از وسط چند تا آدم رد شدم که داشتن فیلم عروسی میگرفتن و عصبی شدن گفتم ببخشید من متوجه نشدم فیلم دارید میگیرد . خلاصه رسیدم به خونه دوست پسرم و دیدم نمای خونه‌ش یه در خیلی خیلی بزرگ چوبی داره . (خونه ی خودش اصلا این شکلی نیست و اپارتمانیه) ولی این خونه انگار مثل قصر بود ولی خب خیلی کوچیکتر از قصر هوا اینجا روشن تر شده بود .. در زدم و اون از پشت در با خوشحالی و آواز خوندن در رو باز کرد منو دید جا خورد و عصبی هم شد و داشت در رو میبست من گفتم وایسا توروخدا کارت دارم یهو دیدم لباس تنم نیست یعنی مانتو ندارم سینه هام معلومه ولی شلوار و شال داشتم .همون دم گفتم وایسا مانتومو گذاشته‌م تو ساکم اونم نگام میکرد و من تو یه ساک پر از لباس و مانتو داشتم دنبال همون مانتوم میگشتم که تنم بود ولی پیداش نمیکردم خیلی هم نگران بودم و همش هم داشتم مرور میکردم مانتومو کجا گذاشتم .‌ تنم بود که .نکنه تو ون جا گذاشتم و دیگه نا امید شدم و استرس داشتم یه پسری که تو خونش بود متو ببینه احساس شرم داشتم که سینه هام معلومه اونم با تاسف به من نگاه میکرد انگار یه مانتو آبی کمرنگ پیدا کردم و اونو سریع کردم تنم .حتی وقتی مانتو رو کردم تنم به نظر خودم خوب اومد و به شالم میومد. اون همچنان عصبی بود از دیدن من و دیدم تو خونه ش یه پسر رد شد گفتم کیه گفت تو نمیشناسی اصرار کردم گفت آرمانه یه پسر جدید بود و از دوستای قدیمیش نبود یعنی من این دوستشو ندیده بودم و نمیشناختم .نمیدونم چی شد یهو دیدم رفت از جلو در و دیگه پیداش نبود من رفتم تو خونه یهو دیدم چندتا فامیلمون که من ازشون بدم میاد و اونا هم با من بدن اونجان دو سه تا از دختر خاله و پسرخاله ای که از من خوششون نمیاد و منم دلم نمیخواست اونا منو ببینن و بفهمن اومدم خونه دوست پسرم منتشو بکشم .و سعی میکردم سریع رد شم منو نبینن و دنبال دوست پسرم تو خونه‌ش میگشتم . کلی دختر و پسر از خودش خیلی کوچیکتر و هم سن خودش و ... تو خونه بودن .تو دلم گفتم بعد از من خونه رو چرا اینطوری کرده یهو یکی از دوستاش که منم نمیشناختمش گفت امیرعلی(دوست پسرم) خیلی عوض شده خیلی گریه کرد و غصه خورد الان دیگه یه آدم دیگه شده منم گفتم آره اینجا رو مهمون سرا کرده که مثلا وقت بگذرونه با اینا و اینارو با حرص میگفتم ..ته خوابمو یادم نیست ولی انگار تو اون شلوغی که میگشتم دو سه بار برای چند ثانیه تو جمع پیداش میکردم و چهرشو میدیدم و همش دعا میکردم خواب باشم حس خیلی بدی داشتم بیدار هم شدم حالم بد بود

پاسخ
لینک۱۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۰۸:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید با دوست پسرتان آشتی کنید ولی برایتان سخت است که قدم به پیش بگذارید و بخواهید با او آشتی کنید. نمی دانید چطور باید اینکار را بکنید. شاید خیلی ها شما را راهنمایی کنند ولی کسی برای شما قدمی بر نمی دارد و همه خودشان را عقب کشیده اند. استرس زیادی در وجود شماست و باید سعی کنید که خونسرد باشید. شما می ترسید که دیر شود و شرایط بدتر شود. شما برای آشتی با دوست پسرتان که قلبی بزرگ و روحی بزرگ و مثبت اندیش دارد، باید خیلی خیلی سیاستمدارانه و آگاهانه اقدام کنید و جوری صحبت کنید که به دل او بنشیند. شما به او خواهید گفت که نیاز به حمایت او و پشتیبانی او دارید و رک و پوست کنده احساستان را با او در میان می گذارید. شما نمی دانید نسبت به او چگونه باید رفتار کنید و استرس می گیرید و او دلش برای شما خواهد سوخت. شما خودتان را آماده کرده اید که در شرایط مختلف، رفتارهای مختلفی از خودتان نشان دهید ولی الان، احساس می کنید که گیج شده اید و او می تواند احساس واقعی شما را درک کند. شما سعی خواهید کرد که خونسرد باشید و خونسردی تان و آرامشتان را حفظ کنید. می خواهید نشان دهید که نسبت به او از خودگذشته و وفادار و نسبت به آینده خوشبین هستید. می خواهید خردمندانه رفتار کنید. او می خواهد به آرمانها و اهداف خودش برسد و توقع و انتظار بازگشت شما را ندارد. شما به این فکر می کنید که او هم می داند که شما نمی خواهید که احساستان و تمایلتان را برای آشتی با او، کسی بفهمد. می دانید که او خیلی اهداف دارد که می خواهد آنها را دنبال کند. او خیلی بعد از شما ناراحتی کشیده و تصمیم گرفته که به جای غصه خوردن برای شما، آینده اش را بسازد. او هم گاهی به شما فکر می کند ولی به صورت کوتاه و نه به صورت جدی. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۰۱:۵۶
ساجده

ساجده : سلام.چند شب پیش خواب دیدم با همسرم میخواستیم از آپارتمانمون خارج شیم.من در آسانسور متوجه شدم که شلوار پام نیست و شورت سفید فقط پامه،علی رغم اینکه همسرم در واقعیت روی حجاب حساسه در خوابم حساسیتی نشون نداد.موقع خروج از آسانسور همسرم طبقه ۱و ۳رو زد.من پیش خودم گفتم خوب شد،آسانسور میره اون طبقات و همسایه بیشتر معطل میشن و فرصت هست که زودتر سوار ماشین شم.بیرون ساختمان شب بود،من ایستادم تا همسرم بره ماشین رو از اون سمت خیابون که در یک پارکینگ که حالت خاکی داشت ،پارک بود بیاره.من در این لحظه دیدم کاملا لختم،فقط شال قهوه ای دارم که سعی میکردم روی سینه ها و عورت و باسن رو بپوشونوم باهاش و موفق هم بودم در این کار.وقتی همسرم اون سمت خیابان رسید،شروع کرد برای من شکلک دراوردن که مثلا منو اذیت کنه.من خندیدم و توی دلم میگفتم زودتر ماشینو بیار دیگه الان چه وقته اینکاره؟چندتا موتوری و ماشین و ...از خیابان رد میشدند ولی چون تاریک بود هیچکدوم منو ندیدن و بهم توجه نکردن،درکل هیچکس منو ندید.و بالاخره همسرم ماشین آورد و من سوار شدم

پاسخ
لینک۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۹:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و همسرتان می خواهید نسبت به مسئله ای وارد عمل شوید. ولی شما نمی دانید باید چکار کنید و نقش شما در این موقعیت، برایتان مشخص نیست. شما فکرتان را برای کسی مطرح نمی کنید و می خواهید محافظه کارانه به سعادت خانواده تان فکر کنید. تا حدودی مادیگرا هستید ولی در عین حال، در موقعیتی که در آن قرار گرفته اید احساس آسیب پذیری می کنید و مثل این است که قربانی شرایط شده اید. همسر شما رفتار و یا افکار شما را در آن زمینه ی خاص جدی نمی گیرد. اعتماد به نفس شما پایین است و نگران هستید که مردم راجع به شما چه فکری می کنند. به هر جهت شما سعی می کنید که با احترام برخورد کنید و از همسرتان در رابطه با این مسئله ی خاص، تبعیت کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۹:۲۳
Majid

Majid : سلام
من خواب دیدم توی خیابون با همسرم قدم میزدم که یکدفعه خودم رو برهنه دیدم بعد(پوزش میخام)دیدم از التم که خیلی کوچک تر از حد معمول هست اب منی خارج میشه ولی من بازم سعی داشتم که با دست ارضا بشم
دقیق یادم نیست،بعد دیدم یه جا نشستم و از اینکه دیگران منو اینطوری میبینم خجلم و همسرم طوری ایستاده که کسی منو نبینه

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۸:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که در زندگی تان به نمایش گذاشته شده و مورد قضاوت نادرست واقع می شوید. شما در مورد مسائل مالی تان احساس آسیب پذیری می کنید و نمی خواهید که ضعف اقتصادی شما باعث ناراحتی خانواده تان شود پس سعی مضاعف می کنید که تلاش کنید تا ثروت بیشتری به دست بیاورید. برای شما اصلا این مسئله راحت نیست که همه فکر کنند که شما نمی توانید خرج زندگی تان را بدهید و همسرتان به شدت حامی شماست و آبروداری می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۴۹:۵۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.