تعبیر خواب بمباران هوایی و بمب
بمباران هوایی به ناکامی های متعدد و سریعی تعبیر می شود که فضای تنش آلودی را به وجود می آورد. گریختن از بمباران به معنی تلاش برای فرار از فضایی تنش زا است.
در کتاب سرزمین رویاها، تعبیر خواب بمباران ، ناكامیهای متعدد است.
تعبیر خواب شما دچار بمباران شده اید ، علامت یك ازداوج ناكام است.
تعبیر خواب دیگران را بمباران كرده اند ، ناكامی در امور اجتماعی است.
تعبیر خواب بمب
لیلا برایت می گوید: تعبیر خواب بمب گذاشتن در مکانی ، وجود دشمن در اطراف شما است.
آنلی بیتون می گوید: تعبیر خواب دیدن بمب ، دعوا و مشاجره است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
amir : با سلام و وقت بخیر. من دیشب خوابی دیدم که انگار واقعیت بوده .
خواب دیدم که درون پارکی بزرگ هستم با لباس مدرسه به داخل یک سالن بزرگ رفتم و دونفر منو به یک اتاق تقریبا میتونم بگم 100 متری به زور بردند من هم یه کلمه نامناسب رو بکار بردم . پدرم و هکارانش که معلم هستن رو اونجا دیدم که در مورد متن یک سخنرانی با من حرف میزدند. درون پارک مکانی برای همایش درست کرده بودن و با هر فردی که مواجه میشدم به من تبریک میگفت . میخواستم روی صندلی بشینم ولی پشت سرم رو نگاه نکردم که ببینم کسی روی صندلی نشسته یا نه. نشستم روی صندلی ولی خالی نبود یک دختر خانوم محترم با لباس مخصوص مدرسه که تا بحال ندیده بودمش ولی کامل منو میشناخت روی صندلی نشسته بود . بلند شدم معلم و یا مدیر مدرسه اون دختر خانوم هم اونجا بود که هردو از سر جاهاشون بلند شدن و من هم ازشون عذر خواهی کردم اونها نشستن و من از اونها دورشدم (اینجای خواب رو یادم نمیاد که چرا از اونجا دور شدم) و دویدم . از مراسم یا همون جشن دور شدم و از وسط باغچه رد شدم که ناگهان نور و دود زیادی رو از فاصله ی بسیار دور مشاهده کردم و دیدم که 3 موشک به هوا پرتاب شدن و مستقیم به بالا میرفتن من داد زدم که اونا رو ببینین مردم اونارو دیدن و بلافاصله موشک ها به سمت زمین برگشتن مردم فرار کردن ولی من جاییی نرفتم و روی زمین خوابیدم و گوش های خودمو گرفتم هر سه موشک به اطراف من برخورد کردن دقیقا به شکل مثلث ولی با فاصله ی زیاد من حتی ترکیدن و موجی که از یک موشک حاصل شده بود رو دیدم وقتی که از روی زمین بلند شدم پاهام میلرزید و نمی تونستم راه برم و آسمون پر از موشک و تیر های هوایی بود که ناگهان از خواب بیدار شدم. ساعت دقیقا 3 بامداد بود. من خواب رو با یکم جزئیات بیشتر یادم هست مثل صورت اون دختر و همکارای پدرم ولی کل ماجرا این بود . درضمن حدود 3 ماه هست که پدر و مادرم در تلاشن که از هم جدا بشن و تمام مسئولیت ها به دوش من افتاده .
با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دقیقا به خاطر نگرانی شما بابت جدا شدن پدر و مادرتان از هم، شما احساس خطر می کنید و از نظر بدنی ذهنی و روحی احساس می کنید که تحت فشار قرار گرفته اید و آرمانها و اهداف و آرامشتان انگار از شما گرفته شده. راحتی و رفاهتان با خطر مواجه شده و دقیقا برعکس تبریک، شما احساس می کنید که دیگران باید به شما ابراز تاسف کنند. شما تحت فشار هستید و احساس تهاجم، نفرت یا خشمی دارید که سرکوبش کرده اید. شما دوست ندارید که احساسات و افکارتان را با مردم مطرح کنید یا با کسی به اشتراک بگذارید ولی این خشم و نگرانی درون شما در آستانه ی انفجار است و فکر می کنید که همه محیط اطرافتان را تحت الشعاع قرار خواهد داد و به زودی همه خواهند فهمید که شما تا چه اندازه در معرض خطر قرار دارید و ضربه پذیر شده اید. تشکر از همراهیتون.
b : سلام خانم هراتی .
وقتتون بخیر و خسته نباشید.
من خواب دیدم تو یه شهر کویری مثل یزد یا اینجاها هستم ولی نمیدونم شهرش کجاس اما بخاطر ساختمون های آجری بلند و قدیمی بودن بافت شهر میشد حدس زد شهری بیابونی هست . خواب دیدم تو این شهر یجایی وایسادم که در فاصله ی نزدیک به یه کلیسایی خیلی قدیمی و یا شاید هم مسجد قدیمی آجری بود. چون ناقوس داشت حدسم اینه کلیساس مسیحیان باشه . وقتی داشتم با کسی که نمیشناسم حرف میزدم ، بمبی از بالا فرود اومد تو کلیسا و ستون استوانه ایی اجری بلند که داخل مجتمع کلیسا بود بهمراه ناقوسش مثل درختی که قطع بشه و راست براست ، دراز به دراز بیفته ، افتاد کنارم . چند تا ساختمون دیگم دیدم داشتن بمباران هوایی میشدن . زیاد بمباران با دود و خاک تو خوابم همراه نبود ولی با نابودی خونه های آجری همراه بودن . راجب بمباران ها میتونم بگم که انگار داشتن اون منطقه رو بمباران میکردن نه برای من . چون من اونجا غریبه بودم و زمانی که استوانه ی ناقوس درازا به کنارم افتاد من نه ترسبده بودم و نه بیم جانم رو داشتم . ولی در آخر که خونه ها داشتن نابود میشدن منم با بقیه جابجا شدم
پ.ن:
میخوام بگم شاید اصلا کلیسا نبوده باشه و مسجد بوده باشه. چون از نزدیک ندیدم این مسجد رو و البته شناخت کافی هم نسبت به کلیسا ها ندارم ، مخصوصا جاهای کویری که عبادتگاهشون با هنرهای معماری خاصی بنا میشه واقعا هیچ ایده ی خاصی ندارم .لطفا هرچیزی که عایدتون میشه تعبیر کنید .
ممنون بابت زحماتتون .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. بمباران هوایی به ناکامی های متعدد و سریعی تعبیر می شود که فضای تنش آلودی را به وجود می آورد. این ناكامی ها در امور اجتماعی است. شما شاهد اتفاقاتی خواهید بود که، خشم بالقوه ای که در اثر استرس شدید زندگی مردمی که تحت فشار هستند، به وجود آمده است، خودش را نشان خواهد داد. شاهد تحولاتی بزرگ خواهید بود که غیر مستقیم روی زندگی شما هم تاثیر خواهند گذاشت. تشکر از همراهیتون.
ardalanamir : سلام در خواب ديدم كه شهر و موشك بارون ميكنند و از آسمون بمب ميريزه خيلي جاها رو ميتركونه و همه فرار ميكردن منم يجا شروع كردم با بقيه فرار كردن كه يك موشك از آسمون صاف اومد سمتم دقيقا خورد زير پاهام و منم ايستادم واي تنها بمبي بود كه نتركيد و من سالم موندم هيچيم نشد
اينم بگم نامزدم تازه با من رابشو تموم كرده و من خيلي دلم ميخواد برگرده
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که شرایط بسیار بد و موقعیت انفجاری بالقوه ای در زندگی تان پیش آمده و خشم و خصومت درونی زیادی را احساس می کنید که در آستانه ی ترکیدن است. همه مردم انگار تحت فشار هستند و سعی می کنند که از سختی ها بگریزند. شما خیلی زودتر از آنچه که فکرش را بکنید با این شرایط بد مواجه شده اید ولی نگران نباشید. هیچ خطری متوجه شما نیست و اوضاع زندگی تان خیلی خوب خواهد شد. یا نامزدتان بر می گردد و قضیه ختم به خیر می شود و یا اینکه برای شما شرایط بسیار مثبت تری از آنچه که فکرش را بکنید پیش می آید که خوشبختی را حس خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
لادن : سلام خانم هراتی عزیز،وقتتون بخیر
من دخترمجرد هستم و البته یک نوع بیماری هم دارم و چندروز دیگه باید جواب آزمایشمو بگیرم.
خواب دیدم در یک اتاقی چندنفری هستیم و دختردایی و دخترخالمم بودن که باهم حرف نمیزدیم یا خیلی سرد جواب همو میدادیم یجورایی قهر بودیم(در بیداری شاید کدورتی باشه بینمون ولی ظاهرا باهم خوبیم)همگی داشتیم نقاشی رنگ میکردیم با مدادرنگی،یه دفعه یه هواپیمای جنگی از کنار اتاق رد شد که از پنجره دیدیم منم ترسیدم گفتم یا خدا و یه بمب به سمت اتاق پرتاب کرد و منفجر شد انتهای انفجار بمب به ماهم رسید من داغی بمب رو حس کردم و منتظر بودم بمیرم و تو دلم گفتم مادرم بفهمه من مردم...ولی چیزیم نشد و اذیتم نشدم یعنی بدنم نسوخت چون بمب یکم اونورتر خورده بود و قدرتشم کم بود،اون هواپیمای جنگی همینطور داشت دور اتاق میچرخید یه بمب دیگه انداخت که از کنار اتاق رد شد ما همینجور داشتیم از این اتاق به اون اتاق میرفتیم و به شدت ترسیده بودیم.(اتاقمون رو زمین نبود ودر آسمون بود)
سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. انشالله سلامت باشید. شما شخصیتی بلند پرواز و جاه طلب دارید، خیلی کار می کنید و باید به خودتان استراحت بدهید. بین عقل و دلتان و تفکرات منطقی و غیر منطقی شما کشمکش وجود دارد. در زندگی بیداری شما نوعی هرج و مرج و کشمکش عاطفی وجود دارد که احساس می کنید به تمایلات و خواسته های بلندی که شما برای خودتان وضع کرده اید حمله می شود و می خواهند خواسته ها و تمایلات شما را سرکوب کنند. شما سعی می کنید به همه ی اهدافتان برسید و علیرغم مشکلاتی که دارید تحت فشار و تنش های عصبی قرار نگیرید. وقتی خوب دقت کنید متوجه می شوید که شما نگرانیهایتان را برای خودتان خیلی بزرگتر از واقعیت کرده اید. تشکر از همراهیتون.
Zohre : سلام
خیلی ممنون بابت تعبیرتون ؛ این خطر جنبه عمومی داره یا شخصی ؟ همین طور عوض شدن شرایط.
با تشکر از لطفتون
فریبا هراتی
: مشخص نیست که عمومی است یا برای شما.
Zohre : سلام
وقت بخیر ؛ خواب دیدم در خانه ای در شهرک اکباتان هستم هوا کمی تاریک بود یک دفعه صدای آژیر خطر اومد ،صدا خیلی بلند بود. میدونستم میخوان موشک بندازند؛ در آسانسور باز بود که به طرف پناهگاه میرفت و من اصرار داشتم که خونه های اینجا امنه و نیاز نیست به پناهگاه بریم.
یک دفعه دیدم هوا روشنه و من تومحوطه ی پایین هستم و پدرم و خواهرام از پنجره طبقه اول یا دوم به من دست تکان میدن و به نظرم خودم توی منطقه دیگه زندگی میکردم (البته من مدتی در این منطقه ساکن بودم) وبعد آقایی که دوست خانوادگی طرف پدرم هستند وشراکت کاری دارند(این شراکت به من هم مربوط هست) رو دیدم که کت شلوار قهوه ای پوشیده بودند؛ ایشون هیچ وقت این رنگ رو نمیپوشند.
با تشکر از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. شما هشداری برای خطر دریافت کرده اید. خیلی تند و سریع شرایط عوض خواهد شد. آقایی که دوست خانوادگی شماست نشان می دهد که در واقعیت چقدر عملگرا و دنیا پرست و محافظه کار است. او راحت طلب است و شخصیتی مادی گرا دارد. تشکر از همراهیتون.
nahid : سلام
خواب دیدم همراه دوستان خیلی قدیمی از بچگی تا حالا بودم که انگار در یک تظاهرات بودیم و تیر اندازی میشد ولی ما آسیب ندیدیم . زیر پای ما به طرز وحشتناکی پر بود از جسد آدمهائی که دل و روده اونها ریخته بود زمین . کفشامون خیلی کثیف شده بود. رفتیم دورتر به جائی رسیدیم که یک آقا داشت آشپزی میکرد ولی خیل کثیف و خونی بود غذا . من نخوردم و از اونجا اومدم بیرون ولی کفشامون خیلی کثیف بود نمیشد باهاش راه رفت . صاحب اون خونه به من ظرف عسل داد من با دو انگشت میزدم تو عسل و میمالیدم توی کفش هامون و اونجا تعجب کردم که چطور این عسل این همه کثیفی رو پاک کرد در حالیکه که خودش هم چسبنده است .
فریبا هراتی
: سلام. افکار منفی و نگرانی هایی در ذهن شما وجود دارد که ناشی از مسائلی است که در زندگی بیداری با آن مواجه هستید یا آنها را می شنوید. شما نمی خواهید رویکرد شما به زندگی منفی باشد و خاطرتان را مکدر کند. سعی می کنید از حرفهای منفی و نگرانی ها دور باشید. مثبت اندیشی باعث بهبود عملکرد شما در کارهایتان خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
navid : با سلام. من این خواب رو چند سال پیش دیدم.
خواب دیدم هواپیماهای جنگی آمریکا به ایران حمله میکنند وتاسیسات دولتی و نظامی ایران را بمباران کردند. درپاسخ ایران موشک های بسیار بزرگی که در زیرزمین پنهان کرده بود را به سمت کشوردشمنش شلیک کرد که باعث تعجب همگان شد.
فریبا هراتی
: سلام. خشم از کنترل خارج شده و فشارهایی که در آستانه انفجار در حد خشونت است بین دو کشور به وجود می آید و این الزاما به معنی بمباران واقعی نیست. تشکر از همراهیتون.
nazanin : سلام..خواب دیدم اول تو یه محیطی بودم که بمب باران می شد و نارنجک پرتاب میشد ..کلا حالت محیط جنگ.. بعد من و برادرم داخل یکی از اتاقای خونمون شدیم..برادرم جارو برقی اورده بود که جارو بزنه..یه دفه یه چیزی که شبیه یه مداد قرمز بود داخل اتاق پرتاب شد..برادرم فهمید که بمبه و سریع رفت تو بالکن ..منم دنبالش سریع رفتم تو بالکن..از بمبه با صدای عجیب و مهیبی، صدای شمارش معکوس میومد..من ترسیده بودم نکنه دامنه انفجارش جوری باشه که بالکن رو هم بگیره..بمب منفجر شد و در همون محدوده اتاق و ما چیزیمون نشد..ممنون
فریبا هراتی
: سلام. خشمی از جانب عده ای محدود شده که آماده است که هر لحظه منفجر شود. شما دیگر قادر به نگه داشتن یا سرکوب احساساتتان نیستید. برادر شما می خواهد مشکلات را حل کند و چاره اندیشی کند. او میخواهد نگرش خود را عوض کرده و از شر افکار و عادات قدیمی خلاص شود. او فقط حفظ ظاهر می کند. این سختی ها و مشکلات دیگر طولانی نخواهد شد و زمان پایان یافتن مشکلات رسیده است. تشکر از همراهیتون.
Soroush : سلام در خواب دیدم که خواهر زادم و شوهرش در منزل یکی از اقوام شوهرش دارن سالاد درست میکنند ومی فرشند زیاد فروش خوبی ندارن البته خواهرم هم در این کار به اونها کمک می کنه پسرم هم برای اونها میوه می فروشه اون پر تقال می فروشه به اونها میگه امروز خوب فروختم ما با خانواده خواهرم در ی خانه جمع شدیم که یک دفعه صدای عجیبی میاد میگن می خوان حمله اتمی بکنن و همه می میرن من با مادرم داخل دستشویی هستیم مادرم خوابش می بره من در دستشویی رو با زور باز می کنم سنگ دستشویی رو با خودم بالا میارم از پنجره می بینم به ما حمله شده چتر باز ها برای کمک به ما آمدن ولی میگن کار تمومه سفینه هایی برای حمله اتمی آمدن همه می میرند من هم توی خواب به خواهرم می گم حلالم کنید مردم همه بیرون فرار می کنن و سفینه ها دورتر بمب اتم می زنن و همه چیز نابود شد ولی من دورتر از فرود بمب بودم که بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. خواهر زاده شما و همسرش می خواهند اثر مثبتی در زندگی دیگران داشته باشند و افکار مثبت به دیگران القا می کند ولی مردم اکثرا منفی گرا شده اند. پسر شما هم می خواهد دیگران در سلامتی و موفقیت زندگی کنند و نهایت سعیش را می کند ولی سلامتی خودش را به خطر می اندازد چون یاد نگرفته که سازش و مصالحه کند. مردم احساس می کنند که کنترل زندگی شان از دستشان دررفته و کسی نیست که به آنها کمک کند و همه ناراحت هستند و زندگی شان متحول خواهد شد. خشم و عصبانیت زیادی مردم را فرا می گیرد که ممکن است کنترلشان را از دست بدهند. آگاهی مردم زیاد می شود و با هر آگاهی، اخباری که خوشایند نیست می شوند و فکرشان متحول می شود. تشکر از همراهیتون.