تعبیر خواب بوسیدن و بوسه دادن
اگر در خواب ببینیم کسی را می بوسیم، موردی پیش می آید که حسن نیت خود را نسبت به او ثابت کنیم و اگر آن که می بوسیم ناشناس باشد نفعی از ما به او می رسد. اگر یک دختر دم بخت ببیند که محرمی او را می بوسد محبوبیت می یابد و اگر ببیند که نامحرمی او را می بوسد خواستگار خواهد یافت و شوهر می کند و چنانچه خودش کسی را ببوسد نشان آنست که از او به نیکی یاد می کند.
تعبیر خواب بوسه مرده
اگر ببینیم مرده ای ما را می بوسد اگر آن مرده آشنا باشد نسبت به او دینی داریم چه اخلاقی و چه مالی و مادی و اگر ناشناس باشد سودی به ما می رسد زیرا بوسه مرده خیر و برکت است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند کسی را بوسه داد، دلیل که آن کس را دوست دارد و خواستگار او است. اگر آن کس مجهول بود، دلیل که ازجائی که طمع ندارد، خیر و منفعت یابد. اگر ببیند شخص آشنایی او را بوسید، دلیل که از آن کس خیر و منفعت ببیند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند مرده ا ی را به شهوت بوسه می داد، تاویلش این است که برای آن مرده خیرات یا دعای خیر می فرستد. اگر ببیند مرده او را بوسید، دلیل که از مال یا از علم آن مرده چیزی به او می رسد. اگر ببیند کسی او را بوسه می داد، دلیل که طالب و خواستگار وی است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: بوسه دادن، دلیلش بر چهار وجه است:
- خیر و منفعت،
- حاجت روایی،
- بر دشمن ظفر یافتن،
- سخن خوش شنیدن.
برخی از معبران نوشته اند بوسه خیانت و سوء نیت و بد دلی است. چه بوسه بدهیم و چه بگیریم. اگر ما دیگران را ببوسیم ما عامل خیانت خواهیم بود اگر دیگری ما را ببوسد نسبت به ما خیانت می شود.
لوک اویتنهاو میگوید :بوسیده شدن تعبیرش جدایی ، بوسیدن تعبیرش عشق دو جانبه و بوسه دزدکی تعبیرش عشقی سوزان است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Anita : سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم در خیابان بودم بعد از تماس تلفنی با خانم دکتر جوانی (که در واقعیت تصمیم دارم برای اولین بار برم پیششون ) ، اما در خواب انگار هم رو خیلی میشناختیم وچند بار هم قبلش با هم تلفنی صحبت کدرده بودیم، ایشون هم با ماشین همون نزدیکی ها بودن که من هم رفتم سوار ماشینشون شدم ، مادرشون رانندگی میکردن و خودشون کمک راننده بودن ، نمیدونم به چه دلیلی من جلو و روی پای او نشسته بودم و همدیگرو نگاه میکردیم وصحبت میکردیم یه حالتی که به من علاقه داره و با صمیمیت زیاد! بعد همدیگر رو از لب بوسیدیم که یکمقدار بزاق دهانشون وارد دهانم شد و چون بدم میاد از این حالت و در عین حال حس خوبی بهش داشتم و نمی خواستم ناراحتش کنم و متوجه بشه ، اروم از دهانم دادم بیرون که با دست پاک کنم که چون نزدیک هم بودیم متوجه شد و خودش با ارامش با دستمال دور دهانم رو پاک کرد وچیزی به روی خودش نیاورد..
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر او در زندگی اش کنترل کننده ی اوست و او از مادرش تبعیت می کند. او هم نسبت به کسی که حالت حمایتی داشته باشد، همینطور رفتار می کند و انتظار دارد که شما از او تبعیت کنید. شما هم می خواهید به او تکیه کنید. او سعی می کند که نظراتش را در مورد مسئله ای به شما تحمیل کند و شما هم تمایلی به پذیرفتن نظر او ندارید. اما برای او احترام قائل هستید. تشکر از همراهیتون.
Atiye : سلام وقت بخیر
من دیشب خواب دیدم جایی هستم که زمستونه من یه پالتوی سفید تنم بود و شال قرمز انداخته بودم انگار از اونجا وارد اتاقم شدم و رو تخت دراز کشیدم کسی که خیلی دوستش دارم و کنارم دیدم که دمر دراز کشیده بود و صحبت میکرد از اونجایی که ما اصلا با هم در ارتباط نیستیم فقط این اقا چند سال پیش به خواستگاری من اومدن ولی همه چیز بهم خورد من گفتم این که دیگه منو نمیشناسه و منو نمیبینه سرمو بین دستام گذاشتم که دیدم داره با من صحبت میکنه منم خوشحال شدم من تو بیداری خیلی به ارایشم اهمیت میدم گفتم الان داره منو میبینه برم رژ بزنم رفتم رژمو برداشتم فقط به لب پاینم داشتم میزدم نه کامل که یه دفعه منو بوس کرد و لباسی که تنش بود رژ من خورد بهش و رو تخت با هم خوابیدیم که خواهرم اومد ولی اون همش منو بوس میکرد و ولم نمی کرد گفتم خواهرم اومده زشته بلند شد داشت میرفتم همش بر میگشت بوس میکرد و چشمک میزد که از خواب بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در مقابل سختی ها و شرایط سرد و مشکلات زندگی، از خودتان به خوبی حفاظت می کنید و در امنیت به سر می برید. برای شما مهم است که او شما را پر شورو شوق بپندارد و اگر با او ارتباطی داشتید به صورتی ملایم نشان دهید که به او علاقه دارید ولی او به قضیه ارتباطی شما پشت کرده و سرش جای دیگری گرم است و احساس او نسبت به علاقه ی نسبت به شما، چیزیست که تمام شده و از هم دور هستید. شما تمایل دارید که او به شما سیگنالی مبنی بر علاقه ی نسبت به شما نشان دهد. تشکر از همراهیتون.
mastan : سلام خانم هراتی
من دیروز صبح به گمونم بعد از ساعت نه صبح خواب دیدم داخل یه محوطه ی بزرگ و سر باز هستم که اطرافش انگار خونه و ساختمون هست بعد اونجا رختخواب پهن کردم و خوابیدم میدونم اونجا چند ساعتی خوابیده بودم و در حالتی بیدار شدم که توی بغل آقایی بودم که قبلا باهم در ارتباط بودیم و دیگه ارتباطی نداریم.توی خواب هم میدونستم که در ارتباط نیستیم اما از وجودش تعجب نکردم خودش طاق باز دراز کشیده بود و منو گذاشته بود روی بدن خودش بعد هم همدیگه رو بوسیدیم من تماما لباس تنم بود ولی انگار حس میکردم که پرید هستم اما اون آقا پایین ننه اشون لخت بود و گفت خودش لباسشو درآورده اونجا به غیر از ما خیلی آدمهای دیگه هم بودن که زیر انداز پهن کرده بودن و نشسته بودن یا خوابیده بودن..باز هم همدیگه رو بوسیدیم( لبهای همدیگه رو) سفت بغلم کرده بود من گفتم نمیخوام مردم ببینن زشته و اشاره کردم به پشت بام یه ساختمون و گفتم کاش اونجا خوابیده بودیم.برای اون آقا مهم نبود اما به حرفم گوش داد و پتو رو کشید سر دوتامون..بعد پا شد رفت یه کم پایین تر و وقتی برگشت یه پاکت سیگار دستش بود و گفت بابات داد گفت بگو من میدونم در ارتباطین و این سیگارو بکش گفتم بابامو دیدی گفت آره..بلافاصله یه خانمی تقریبا مسن اومد و توی یه سینی خیلی کوچیک آورد جلوم و گفت این روغن و بخورو ما میدونیم شما دوتا در ارتباطین صدای جیغ جیغویی هم داشت بعد ما دوتا رفتیم انگار سمت خونه ی ما از چندتا پله هم بالا رفتیم و توی راه بهش گفتم راجع به مامانت بگو واقعا رفته پیش دختر دایی من؟؟ گفت آره بعد رسیدیم خونه من یه کم نگران بودم اما اصلا ترسی نداشتم..مامان و بابام نشسته بودن بابام گفت چرا منو اذیت میکنی؟ اون آقا هم نشست روی مبل ساکت..قبل از اینکه بابام ازم سوال کنه رفت کنار اون آقا و با اگشت سبابه اش آروم کشید روی صورت اون آقا بعد من جواب دادم من کسی رو اذیت نکردمم من اگر کسی رو دوست دارم حالا هرکی میخواد باشه با هر شکلی اصلا آفریقایی باشه چه ربطی داره که کسی اذیت بشه صدامو یه کم برده بودم بالا بعد بابام گفت صداتو بیار پایین و چند ثانیه خودش و مامانم نگاههای سرشار از محبت بهم کردن ولی همش میخواستم بگم بابا ما دیگه باهم در ارتباط نیستیم اما نگفتم ( شرمنده که طولانی شد..نمیدونستم تعبیری داره یا نه برای همین کامل فرستادم)
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما مربوط به گذشته ی شماست. شما در مسیر زندگی تان با آقایی که دوستش داشتید آشنا شدید و می خواستید به آرامی رابطه ای را با او بسازید. شما الان مشکلی ندارید و از غم فارغ هستید ولی آقایی که با او در ارتباط بودید عصبانی است و می داند که نمی تواند به شما بی احترامی کند وگرنه با پدرتان طرف خواهد بود! پدر شما می داند که شما ناراحت می شوید یا می ترسید که مسائلتان را برای او مطرح کنید ولی او و مادرتان دلسوز شما هستند و قصدشان ازار شما نیست. شما هم باید سعی کنید که با نرمی و انعطاف پذیری بیشتری با خانواده تان در ارتباط باشید تا بتوانند دوستانه شما را راهنمایی کنند و نه اینکه همه اش در مقابل هم جبهه بگیرید. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : سلام خانم هراتی عزیز
وقتتون بخیر و شادی
خواب دیدم رفتم پیش همسر سابق و در کنارش دراز کشیدم و بابت گذشتها از ایشون عذرخواهی میکنم و ابراز تاسف میکنم که نتوستم زندگیه خوبی براشون درست کنم که همسر خوبی نبودم براش و ایشون پیشونیه منو همینکه بغل دارز کشیده بودم بوسید حس خوبی داشتم و انگار که تو حیلط یه خونه این اتفاق افتاد چشمم به دم در خونه افتاد که در باز بود جلو خونه خاکی بود دیدم یه بچه خیلی کوچیک که احساس کردم یه خورده عجیبه از پشت دیدمش سریع پریدم برم بگیرمش که نیوفته ازونجا و گرفتمش که مادرش اومد با عصبانیت بچه رو ازم گرفت و هیچی نمیگفت من فقط داشتم محوطه خطرناکو نشون مادره میدادم که نزدیک بود ببوفته بعد خودم شروع کردم از خودم تشکر کردن رو به مادره که دستم درد نکنه بچتونو گرفتم نیوفته بعد با همسر سابق بودم دوباره که گفت امشب پیش ما بمون گفتم نه برم بهتره اما تو دلم بود بمونم اما گفتم نمونم بهتره بعضی از جاهای خوابو یاد رفته اما فکر کنم مهماشو نوشتم.
با سپاس فراپان خانم هراتی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همسر سابق شما به شما فکر می کند و افکار شما را راجع به پشیمانی از گذشته دوست دارد. شما هم به گذشته فکر می کنید و می خواهید که زندگی تان خوب باشد. شما سعی می کنید که کسی را که ممکن است دست به خطایی بزند راهنمایی کنید که زندگی اش به خطر نیافتد ولی او قدر شما را نمی داند و از شما تشکری نخواهد کرد. آدمها همیشه وقتی تنها هستند قدر داشته های خودشان را می دانند و محبت ها را به یاد می آورند اما وقتی با هم روبرو می شوند عوض خوشحالی برای هم قیافه می گیرند و وانمود می کنند که از هم بدشان می آید. تشکر از همراهیتون
Naqar nikneya : با سلام خدمت خانوم هراتی
من خواب دیدم یه خانومی که نمیشناختمش منو تو بغلش گرفت و شروع کرد به بوسیدن لبهای من و منم همینکارو انجام دادم و در ادامه خوابم اقایی که بهم علاقه داریم را دیدم که یه جایی باهم بودیم و من وقتی میخواستم برم این اقا منو میبوسید یه بوسه خیلی خاص بود لطف میکنید تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. دنیا به شما رو می آورد و قدر خودتان را خواهید دانست. با ا حساسات خودتان احساس خوبی خواهید داشت و اعتماد به نفستان بالا می رود. اگر بوسه از لب شما بوده او عاشق شماست. منظور شما را از خاص نمی فهمم. بوسه می تواند به دوری هم تعبیر شود. ( منوط به شرایطی که در بیداری دارید). تشکر از همراهیتون.
Naqar nikneya : خانوم هراتی اون اقا صورت منو بوسیدن ولی منظورم از خاص بودن احساس یه بوسه عمیق و دلنشین بود
فریبا هراتی
: تعبیرش عشق و احترام است.
Negar : سلام عزیزم صبح آدینه تون بخیر
من خواب دیدم یه جایی بودم انگار رو سقف یه جایی با همکارم( که احساس میکنم بهم علاقه داره) انگار همه جا رو آب گرفته بود منتظر بودیم که آب ها خالی بشن ما برگردیم پایین همکارم اومد بلند بشه من گفتم بشین چون من از ارتفاع میترسم(همکارم چهارزانو نشسته بود من انگار حالت سجده نشسته بودم چون میترسیدم از اون بالا پایین رو ببینم) بعد فک کنم باهم اومدیم پایین بعد گفت میخوام یه چیزی بگم گفتم باشه بگو اول یه چیز دیگه در مورد یه نفر دیگه گفت که آرش(که نمیشناسم اصلا) به فلانی گفته میخواد دوست پسرش باشه(انگار میخواست به من بفهمونه که موضوع خودش در همین رابطه س) که من لبخند زدم گفتم موضوع خودت چی بود گفت تو اصلا منو آدم حساب نمیکنی به من توجه نمیکنی گفتم من که این همه با تو خوبم بعد نمیدونم چی شد صورتشو بوسیدم(یادم نیست لبشم بوسیدم یا نه) که جای بوسم یه مقدار رو گونه ش انگار خیس شده بود بعد داشتیم میرفتیم دستشو حلقه کردیم دور دست من که گفتم جلو بقیه زشته حالا همه میفهمن بعد فقط یکی از انگشتام رو گرفت و داشتیم میرفتیم یه جایی که میگفتن چایی دارچین میدن ولی تو مسیر که میرفتیم سمت اونجا یهو اون همکارم نبود انگار فقط خودم بودم که به جایی که لیوان و وسایل چایی بود رسیدم ولی نگرفتم ینی دیدم همکارم نیست چیزی نگرفتم
لطف میکنید تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و همکارتان در شرایط احساسی قرار می گیرید که باب میل شما است و فکر می کنید که به اوج موفقیت در ارتباط با او رسیده اید. اما نمی خواهید تصمیمی احساسی بگیرید ولی او به شما پیشنهاد دوستی خواهد داد. شما برای او ارزش و احترام قائلید و او این را درک خواهد کرد ولی نمی خواهید که تا احساستان به او قطعی نشده، با او در ارتباط محکم و تنگاتنگ قرار گیرید اما با او ارتباط فیریکی و ذهنی مختصری برقرار خواهید کرد. شما نیاز دارید که دوستی قوی در زندگی تان باشد و احساس می کنید که می خواهید طعم و مزه ی بهتری به زندگی تان ببخشید ولی بدون او، نه! شما این مزه را با او جستجو می کنید و متقابلا او را دوست دارید. تشکر از همراهیتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و همکارتان در شرایط احساسی قرار می گیرید که باب میل شما است و فکر می کنید که به اوج موفقیت در ارتباط با او رسیده اید. اما نمی خواهید تصمیمی احساسی بگیرید ولی او به شما پیشنهاد دوستی خواهد داد. شما برای او ارزش و احترام قائلید و او این را درک خواهد کرد ولی نمی خواهید که تا احساستان به او قطعی نشده، با او در ارتباط محکم و تنگاتنگ قرار گیرید اما با او ارتباط فیریکی و ذهنی مختصری برقرار خواهید کرد. شما نیاز دارید که دوستی قوی در زندگی تان باشد و احساس می کنید که می خواهید طعم و مزه ی بهتری به زندگی تان ببخشید ولی بدون او، نه! شما این مزه را با او جستجو می کنید و متقابلا او را دوست دارید. تشکر از همراهیتون.
ninaa : سلام. من حدود یه ماهه دیگه از پایان نامه ام دفاع میکنم. در خواب دیدم روز موعد دفاع رسیده، استاد راهنمام که متاهله گونه مرا می بوسه (با یه حالت دوست داشتن و خوش امدن) و یه چیزی بهم می گه، بعد به بدنم دست میکشه و نوازش میکنه. من برای جلسه دفاع پلوی قرمز(بارب پخته شده) اوردم و می خوام کباب هم ببرم. از ایشون می پرسم چند تا کباب کافیه میگه شش تا، ولی من میگم فکر میکردم بیست تالازم باشه..بعد دشمنم را می بینم که یه شیر رو با طناب بسته و دنبال خودش داره میاره و وارد جلسه دفاع من می خواد بشه...تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که عصاره علم و دانشتان و تمام توانتان را بگذارید تا بخوبی از پایان نامه تان دفاع کنید. استاد شما می خواهد که شما به آرامش برسید و در کارتان موفق شوید ولی شما احساس بی یاوری می کنید و دلتان شور می زند. دشمن شما سعی می کند که بسیار مسلط و قوی به نظر بیاید و پرخاشگری و تندی اخلاقش را مهار می کند. او می خواهد که قوی باشد و به همه دستور دهد. نگران نباشید استادتان از شما راضی است. تشکر از همراهیتون.
روژان : ببخشید اشتباها دکمه ارسال رو زدم.
خواب بازیگر ترک رو در نقش هازم سریال فضیلت خانم دیدم. (من نمیدونم چرا خواب این بازیگر رو دیدم ولی زمانی ک این سریال رو میدیدم ب نظرم می اومد که به آقایی ک دوستش دارم شبیه بود و اینکه این سریال رو هم مدت ها پیش دیده بودم) خواب دیدم در نقش هازم صورت منو میبوسه و من هم از سر محبت دستی به صورتش میکشم در حالی ک اسمش رو میگم (هازم).
خوابم یک بخش دیگه داره در یک مکان دیگه و فک میکنن ارتباطی با هم.ندارند این دو قسمت و تشخیصش البته با شماست. بعد دیدم ک در اداره ای هستم ک برای استخدام ب اونجا رفته بودم. اونجا دختر برادرم رو دیدم ک اونجا کار میکرد و با اینکه درست خاطرم.نیست ولی انگار میخواست ب من کمک کنه و در واقع پارتی بازی کنه برای استخداممِ. تو خواب با خودم گفتم حتما از طریق فامیل شوهرش اینجا استخدام شده. اونجا یک خانم بیوه یا مطلقه هم برای استخدام اومده بود. بعد دیدم رئیس اداره داره با اون خانم عقد میکنه برای اینکه استخدامش کنه و من با رئیس بحثم شد ک داره سواستفاده میکنه از شرایطش.لطفا خوابم رو نمایش ندید سپاس.
ممنون ک وقت میگذارید و تعبیر میکنید.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم خواب شما باطل است. قسمت اول صرفا دلتنگی شما را نسبت به کسی که دوستش دارید نشان می دهد و دومی هم دید شما را نسبت به وقایعی که در جامعه رخ می دهد مطرح می کند ولی تعبیری برای شما ندارد و ساخته پرداخته ی ذهن شماست. تشکر از همراهیتون.
روژان : ببخشید یک.نکته ای رو درمورد قسمت ابتدای خوابم فراموش کردم بگم. دیشب خیلی دلتنگ آقایی که بهش علاقه دارم بودم و همش از خدا میخواستم که ارتباطی چیزی با من بگیره بعد فکر کردم که الان موقعیت مناسبی برای ارتباط داشتن نیست و در هر صورت حتی اگر هم پیغامی بده ارتباط داشتن الان عاقلانه نیست.نمیدونم خوابم به این مربوط میشه یا نه . باز هم متشکرم
روژان : سلام وقتتون بخیر .خانم هراتی عزیز خواب دیدم که با آقایی نامزد شدم (در خواب به نظرم با آقایی که بهش علاقمندم نامزد شده بودم ولی ظاهرش شکل اون نبود و کلا اون آقا که دیدم رو در واقعیت نمیشناسم) با خانواده نامزدم جایی برای گردش رفته بودیم روی یک تپه نشسته بودیم و من جایی بالاتر از بقیه نشسته بودم. در ادامه دیدم که با نامزدم داریم تنهایی در یک مکان تفریحی قدم میزنیم دو سه بار میخواست منو ببوسه و من جلو لبم رو گرفتم و گفتم الان نه. بعد دیدم که داماد خواهرم شیرینی آورده برای نامزدی من.
در ادامه دیدم که خانواده پسر داییم اومده بودن خونه ما مهمانی .مثل اینکه عید بود چون وقت رفتنشون داشتن به بچه ها عیدی میدادن ولی به نوه پسر داییم کسی عیدی نمیداد. منم رفتم دو تا 10 تومنی از کیفم آوردم و به عنوان عیدی به دختر بچه دادم و دیدم ک خوشحال شد. وقتی برای بدرقه مهمونا رفتم دیدم پام میلنگه وقتی کفشمو نگاه کردم دیدم یه لنگ کفشم پاشنه کوتاهتری از اون یکی داره. و یکیشون شماره 36 هست و اون یکی شماره 39. ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دقیقا خواب شما بازتاب افکار شماست. شما می خواهید که به کسی که دوستش دارید متعهد شوید و ارتباطتان را با موفقیت به پیش ببرید. می خواهید مشکلاتتان را حل کنید و درک شما بالاست. شما می دانید که قادر هستید که هدفتان را با موفقیت انجام دهید و دیگران هم شما را تشویقتان خواهند کرد. فکر می کنید که در صورتی که این اتفاق برای شما بیافتد و او با شما تماس بگیرد، خبرهای خوش و شروعی تازه خواهید داشت. اما در نهایت یک مورد هست که نمی توانید آن را کتمان کنید. شما و او به هم نمی خورید. یکی از شما خیلی در مقابل دیگری سخت گیر است و یکی تان خیلی بی خیال. یکی از دیگری خیلی سر است یکی خیلی پولدارتر است ودیگری فقیر تر. شما شرایط یکسانی ندارید. بنابراین احساستان این است که تحت این شرایط الان ارتباط شما عاقلانه نیست. تشکر از همراهیتون.