تعبیر خواب بچه
اگر خواب بچه اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ى لاغر، نشانه دچار شدن به مشکلات است. بچه چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Sara : با سلام و احترام
لطفا نشان داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. قبل از تعبیر خوابتان لازم به ذکر می دانم اگر در خوابهایی که شما در یک شب می بینید، حتی یک ثانیه بیدار شوید، یک خواب محسوب نمی شود و باید در اینصورت بفرمایید که از شما به تعداد خوابهایتان حق خواب کسر شود که خدای نکرده مدیون سایت نباشید. تعبیر خوابتان این است که شما کارها و اهداف و پروژه های زیادی در دست دارید و وظائفتان سنگین است و نگران هستید که از پس انجامشان بر نیایید. می خواهید سعی کنید که از کسی کمک بگیرید و یا اینکه مصمم هستید که با هر سختی و مشکلی که شده وظائفتان را به خوبی انجام دهید تا اعتبارتان حفظ شود و از ارزش و توانایی شما کم نشود. شما ثروت و سرمایه ای بدست می آورید یا آورده اید که دوست دارید اختیار کاملی روی آن داشته باشید. قسمت دوم این است که شما عملکردتان را برای حفظ استقلالتان و موفقیت در کارتان برای دوستتان آشکار می کنید و یا او می تواند نحوه ی کار شما برای رسیدن به موفقیت را ببیند. اما شما خشن و تندخو برخورد می کنید و با بداخلاقی رفتار می کنید. شما سعی می کنید که نقشتان را در ایفای مسئولیت هایتان به خوبی انجام دهید و عملکرد و نحوه ی رفتارتان را با مردمی که در باره ی کار شما، با شما در ارتباط هستند را برای کسی بازگو نکنید. تشکر از همراهیتون.
Asi : باسلام و وقت بخیر. «خواب دیدم دارم مسیر خونه رو میرم، یه بچه همراهمه، انگار بچه رو میشناسم ولی نمیدونم کیه. تو خیابون خونه های خیلی بزرگی هست که باید از توی اونا رد شم تا برسم به خونه. یادم نیست دقیق ولی انگار همه جا پر از آتیش و دود بود، توی خونه ها و مسیر، لکه های سیاه شبیه قیر بود که موقع رد شدن باید دقت میکردم پا روی این جاهای سیاه نزارم. اکثر جاها پر از این سیاهی بود و جای سفید خیلی کم بود. اون بچه هم کنارم میمومد و حواسم بهش بود. از همه این منزل ها گذشتم تا رسیدم به خونه، خونه خونه خودمون نبود یه خونه خیلی بزرگتر و یه اتاق بزرگ هم داشتم. رو تختم یه پیرزن تپلی با یه دختر جوون به پهلوی راست دراز کشیده بودن و دختره پیرزن رو از پشت بغل کرده بود و مواظبش بود. من میشناختمشون ولی نمیدونستم کی ان. از اینکه اونجا بودن خیالم راحت شد. یهو حس کردم بچه نیست بعد دیدم اونم زیر پای اونا دراز کشیده و بهم لبخند میزنه. به دور از همه هیاهوهای بیرون خیالشون راحت بود. منم خیالم راحت شد از اینکه سه تاشونم اونجان. ممنونم از شما.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما هدفی دارید و می خواهید فکرتان راحت باشد و ایده ی خودتان را عملی کنید ولی در مسیر زندگی تان شرایط سختی مانند استرس و عصبانیت و خشم و خصومت برای رسیدن به اهدافتان وجود دارد و شما سعی می کنید که از این شرایط سخت اجتناب کنید و خودتان را درگیر مسائل منفی نکنید. در نهایت شما قادر خواهید بود که ایده های خودتان را عملی کنید، دنیا به شما رو می آورد، به ثروت خواهید رسید و همه ی امکانات رفاهی برایتان فراهم خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام.من امروز صبح بعد از اینکه بلند شدم نماز خواندم و خوابم برد شاید حدود هشت و نه یه خواب شلوغ و پلوغی می دیدم اما چیزی که واضح یادمه یه بچه بود که اصلا نمی دانم مال کی بود برداشتم گرفتم بغل لباساشم مرتب کردم،بچه دختر بود مطمئنم،و شروع کردم حرکت کردن تو خیابان ،همینجور که بچه بغلم بود و می رفتم عین ابر بهار گریه می کردم،اما ضجه زدن یا شیون کردن نداشت فقط اشک بود که از صورتم سرازیر شده بود اگه تعبیر داره بهم بگید .ممنون
ان شا الله امام حسین واسطه دعاهای شما بشه خانم هراتی محترم
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت غیر مترقبه و پیش بینی نشده ای خواهید رسید و در مسیر زندگی تان این ثروت و سرمایه باعث شادی بسیار زیاد شما خواهد شد. شما سعی می کنید که زندگی تان را سرو سامان دهید و مشکلاتتان را ازبین خواهید برد. تشکر از دعای خیر شما. به حق امام حسین ع انشالله حاجت روا شوید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام.من امروز صبح بعد از اینکه بلند شدم نماز خواندم و خوابم برد شاید حدود هشت و نه یه خواب شلوغ و پلوغی می دیدم اما چیزی که واضح یادمه یه بچه بود که اصلا نمی دانم مال کی بود برداشتم گرفتم بغل لباساشم مرتب کردم،بچه دختر بود مطمئنم،و شروع کردم حرکت کردن تو خیابان ،همینجور که بچه بغلم بود و می رفتم عین ابر بهار گریه می کردم،اما ضجه زدن یا شیون کردن نداشت فقط اشک بود که از صورتم سرازیر شده بود اگه تعبیر داره بهم بگید .ممنون
ان شا الله امام حسین واسطه دعاهای شما بشه خانم هراتی محترم.
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
mandanaahmadi : خواب ديدم دوتا ماشين سواري در جاده اي در حال حركت بوديم شب بود وكاملا تاريك در عالم خواب صداي مكالمات ماشين جلويي به خوبي شنيده ميشد در قسمتي از مسير ماشين جلويي نگه داشت ودختري روكه تقريبا نوپا بود با يك لباس بافتني قرمز با دامن چين دار وشلوار آبي پياده كرد وگفت اين بچه مال ما نيست بدين به خانوادش خونش بايد همين جاها باشه وبعد رفتن من نگران دختر بچه پياده شدم وبچه رو بغل كردم وتوي اون بيابون حدودا تا اون جايي كه يادمه دوتا خونه بود كه تقريبا نيم ساخته وخرابه بودن از پنجره ي يكيشون كه پنجره ي كوچك وشكسته اي بود با مردي كه دندون هاي نسبتا درشتي داشت وفقط به خاطر كوچكي پنجره صورتش ديده ميشد گفتم اومدم پدر ومادر اين بچه رو وخونه ي اين بچه رو پيدا كنم مرد گفت صاحب اين بچه اينجا نيست ومثل اينكه بخواد بگه شما ركب خورديد گفت بز نر بهتون فروختن لازمه بگم ماشين جلويي خانواده ي شوهر خاله ي من بودن . من هم با گفتكوي اون آقا بچه رو محكم به بغلم چسبوندم واومدم توي ماشينتوي يك قسمتي از خواب ،خوابم رو براي مادرم تعريف كردم ومادرم توي خواب به من ميگفت تو يتيم نوازي كردي
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی خواهید کرد که به همراه خانواده ی خاله تان، در مسیر زندگیتان و در هنگام سختی ها، از خودتان مایه بگذارید و به کسی کمک مالی کنید تا زندگی او رنگ و بوی تازه ای بگیرد و شادی را تجربه کند. شما اهداف نیمه تمام کسی را که در زندگی با شکست مواجه شده است، سخت می کوشد و مشکلات زیادی دارد را تکمیل خواهید کرد. با احساس و با محبت رفتار می کنید و خرد و عقلانیت به خرج می دهید. شما تقبل می کنید که خرج بچه ی یتیمی را به اندازه ی وسعتان پرداخت کنید. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : با سلام و وقت بخیر
من خواب دیدم رفتم بازار خرید کنم و انگار شال زردی به سر داشتم،وایسادم یه جا و داشتم با مرد فروشنده حرف میزدم که شالم افتاد و توجه نکردم بعد دیدم پسرعمه همسرم،مهدی که صاحبکارشم هست همون جاهاست،بهش سلامی کزدم و شالمو درست کردم بعد دیدم مهدی نشسته اما اتیکت کفش و لباسشو نکنده،بنابراین بهش گفتم و کندش.بعد دیدم توو ویلای برادر مهدی(محسن)مهمونیه،مبلاشونو عوض کرده بودن،رنگ مبلاشون قرمز و قهوه ای براق بود و زیبا بود،تبریک گفتم،همسرم هم قرار بود بخاطر کارش با مهدی و محسن ماموریت بره خارج از کشور و من با خودم فکر میکردم چجوری با یه بچه ماشین رو برونم و برگردم خونه،همسرم میخواست از دایب شیرجه بزنه توو استخر،ویلاش نسبت به واقعیت خیلی شیکتر بود.دو تا پرنده شبیه کلاغ دیدم که یکیشون بچه بود،من اولش ازشون میترسیدم اما بعدا دیدم کوچیکه خیلی مهربونه،توو خواب داشتم نقاشی هم میکشیدم،توو خواب دیدم مهدی یه نوزاد داره اما دور از جمع فامیله و نوزاد هم از یکی از دوست دختراشه،رفتم نوزادشو دیدم،زیبا بود و مژه های بلندی داشت بهش گفتم رو کمک من برا بچه داری حساب کنه.
سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از نظر احساسی و ذهنی خسته اید و ایده های زیادی در سرتان دارید؛ به فرصت ها و انتخابهای پیش رویتان نگاه می کنید و اینکه شاید مجبور هستید صرفه جو باشید. پسر عمه ی همسرتان شخصیت و نگرش جدیدی به خودش گرفته و سخت تلاش می کند تا این نگرش جدیدش را به دیگران نشان دهد. او خود واقعی اش نیست. شاید شما به او بگویید که او عوض شده است. او و برادرش زندگی شان را متحول کرده اند و روابط شان را گسترش داده اند. می خواهند متمول تر و پولدارتر و با قدرت تر زندگی کنند. همسر شما می خواهد چشم انداز تازه ای در زندگی داشته باشد و به موفقیت های بیشتر برسد. او می خواهد زندگی تان را متحول کند بنابراین با دقت به مسائل فکر می کند و مسائل را عمیقا بررسی می کند. شما سعی می کنید که زندگی تان را به خوبی کنترل کنید و اجازه ندهید که مسائل منفی یا ترس از خطرات احتمالی فکرتان را ناراحت کند. شما آرزوهایی دارید که آنها را برای خودتان تجسم می کنید و می خواهید به آنها برسید. مهدی هدف و کار تازه ای را در دست دارد و شرایط مالی او بهتر شده بنابراین می خواهد که این کار را به خوبی گسترش داده و به پیش ببرد. او خوش بین است که در این کار موفق شود و شما فکر می کنید که شاید بتوانید شما هم گوشه ای از این پروژه ی کاری را به دست بگیرید. تشکر از همراهیتون.
Shadi : سلام خانم هراتی.این گشایش فقط درزمینه کار و درآمدم هست یا در ازدواج هم هست؟
فریبا هراتی
: سلام. به احتمال قوی صرفا کار است.
Shadi : سلام.چند روز پیش خواب دیدم نوزاد تپل و سفیدی که بنظرم پسر بود بغلم بود.این بچه بنظرم حدودا ۵-۶ماهه بود و بچه خودم بود اما عین یک بچه ۱۷ ۱۸ سالهه حرف میزد.البته من مجردم.لطفا تعبیر خوابم را بفرمائید
فریبا هراتی
: سلام. شما گشایش کار می یابید و کارهایتان بر وفق مرادتان به پیش خواهند رفت. مسیر زندگی تان عوض می شود و تعادل و سعادت خانوادگی پیدا می کنید. شما در کارتان بسیار سریع پیشرفت می کنید و مسئولیت پذیر هستید. تشکر از همراهیتون.
طاهره : دوستم خواب دیده
فریبا هراتی
: سلام. همسرتان هدف و پروژه ای را در دست داشته که آن را عملی کرده. او امکانات و شروع و فرصت جدیدی بدست آورده که حالا می داند می خواهد دقیقا چه کار کند که فکرش راحت بشود. او می تواند وقتش را مدیریت کند که به خواسته هایش برسد. تشکر از همراهیتون.
Xanum : سلام. خواب دیدم از دوس پسر قبلیم که هفت هشت سالی میشه ندیدمش کلا خبری ازش ندارم، حامله ام و یه پسر دارم که تقریبا خیلی سریع دوساله شده و دوباره برا یه دختر حامله شدم که اونم بدنیا اومد و یه پیرزن ناشناس شبیه مادربزرگم از بچه ها نگهداری میکرد؛بچه دختر اصلا شبیه بچه های نوزاد نبود و مثل یکساله ها بود و بهش شیر میدادم (تجربه شیر دادن ندارم و هنوز مجردم) اما تو خواب مثل اینکه قبلا تجربه داشته باشم شیر میدادم و راضی بودم ازاینکه بچه شیرمیخوره، اون دوس پسرمم اسمش تو خواب یه چیز دیگه شده بود انگار احد یا احمد فرهنگ میرعزیزی شده بود ولی در واقع اسمش شهرامه، بچه رو که زاییدم از اتاق درومدم رفتم داخل یه تعزیه یا مرثیه یا شبیه سفره بود اصلا نمیدونم کجا بود ولی یه خونه بود شبیه مسجدم بود که برا مناسبت مذهبی بود و همش تو اون مجلس به فکر بچم بودم برم شیرش بدم که دراومدنی دوس پسرمو دیدم که میخواست بچه رو ببینه و تو یه جای قدیمی و روستایی زندگی میکرد، اما نزدیک محله مابود، خونه خودمم انگار روی یه کشتی روی دریا بود اما من دریارو نمیدیدم فقط از رو پل چوبیش رد میشدم و یه اتاقک کوچولو بود و حس میکردم روی دریاست اصلا دوس نداشتم به دوس پسر قبلیم فک کنم و ته دلم یه ترسی داشتم که نکنه بچه هامو بابام ببینه و آبروم بره، دوس پسر قبلیم هی میخواست بچه رو ببینه مخصوصا دختره رو، مادرم بچه هارو که دید عاشق پسره شده بود از دختر خوشش نمیومد و فقط بفکر پسره بود منم میگفتم اشکال نداره دخترم یکم بزرگ شه با مامانم صمیمی میشه(اصلا مادرمم تجربه نوه نداره،خیلی ببخشید بیدار که شدم دیدم قاعده شدم و از درد به خودم مینالیدم ولی توی خواب دردی احساس نکردم).ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما از ارتباط با دوست قبلی تان مجرب شده اید و یک سری تجربیات و افکار را در دلتان نگاه داشته اید که قبلا ناراحتتان کرده بود و به تناقضات در حرف و عمل و یا تضادهایی که بین شما و دیگران می تواند وجود داشته باشد، پی برده اید. دوست قبلی شما باعث شده که شما به فکر حمایت از خودتان باشید و بخواهید به رفاه و ثروت برسید و موفقیت مالی امروزتان را مدیون همین تفکرت امروزتان هستید که بازتابی از تجربیات گذشته تان در رابطه با دوست پسر قبلی تان است. شما امروز ب ثروت رسیده و با جان ودل برای افزایش آن از خودتان مایه می گذارید. :)))))) اسم او به این معنی است که حالا شما قدر خودتان را می دانید و خودتان را ستایش می کنید که بیشتر حواستان جمع است تا فرهنگ مردم را بشناسید و الان دیگر بینش و شهودتان هم قوی شده و می توانید از روی غریزه آدمها را تقریبا بشناسید. شما اگر به فکر افزایش ثروتتان هستید باید بخشی از آن را در راه خدای بزرگ خرج کنید و به فقرا اطعام کنید و فکر نکنید که با صرفا پس انداز می توانید ثروتتان را افزایش دهید. دوست پسر شما به شما فکر می کند و اینکه الان شرایط مالی شما چطور است چون شرایط مالی خودش بد است. شما الان می دانید که باید زندگی تان را با رفتاری سیاست مدارانه متحول کنید و بر احساساتتان غلبه داشته باشید. مادر شما از طرز فکر امروز شما و اهداف و روشی که برای زندگی تان انتخاب کرده اید خوشحال است و او هم معتقد است تجارب گذشته تان شما را عاقل تر کرده. او معتقد است که ثروت زیاد به درد نمی خورد بلکه باید کارآیی و قدرت و معلوماتتان را قویتر کنید ( که بتوانید به ثروت بیشتر برسید) . تشکر از همراهیتون.