تعبیر خواب بچه
اگر خواب بچه اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ى لاغر، نشانه دچار شدن به مشکلات است. بچه چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Mehrsa : سلام صبحتون بخیر و شادی این خواب رو خواهرم دیدن : خواب دیدم در خونمو زدن یک بچه کوچیک زیر یکسال پشت در بود مال یه خانم گدایی بود بعد بچه رو آوردم تو خونه و از سینه ام بهش شیر دادم تو خواب گفتم من که بچه شیر خوار ندارم چجوری از سینم شیر میاد بعد بچه رو آوردم آشپزخونه یکدفعه یک عالمه جیش کرد خیلی زیاد بود هم خودم جیشی شدم هم آشپزخونه بعد بردم بچه رو به مادرش دادم ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کسی نیازمند محبت و کمک شماست. شما به او که فرزند کوچکی دارد کمک خواهید کرد و از جان و دل برای او از خودتان مایه می گذارید. به او محبت می کنید و گرمی و رفاه او را فراهم می کنید و شما دلتان برای او حسابی می سوزد. ضمن اینکه بابت کمکی که به او کرده اید، خودتان هم به ثروت زیاد خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Asi : سلام وقت بخیر
پریشب خواب دیدم "تو یه مرکز بهداشتی تو تهرانم یه پرونده از شهرستان آوردن، دخترِ دوست پسر سابقم بود مشکل بینایی داشت و نمیدید. تو ذهنم حساب میکردم که این بچه کی به دنیا اومده ما بیشتر از یه ساله جدا شدیم پس اونم بلافاصله ازدواج کرده و بچه دار شده، به دوستم گفتم این پرونده دخترِ فلانیه، هر وقت اومد و بچه اش رو آورد بهم خبر بده شرایطش چطوره. تو دلم به این فکر میکردم که خدا آه منو از بچه اش درآورده و بچه گناه داره. پرونده رو بررسی کردم تاریخ تولد بچه مال سال ۹۶ بود یعنی اونموقع که ما باهم بودیم ازدواج کرده، قلبم فشرده شد و خیلی ناراحت بودم، بعد اونا بچه رو آوردن تهران، از اینکه دوست پسر سابقم رو میدیدم حال خاصی داشتم، مادره بچه اش رو ول کرد و قرار شد من از بچه نگهداری کنم". ممنونم از شما.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست پسر شما بینشی ضعیف داشته و اشتباه کرده که احساسات شما را نادیده گرفته و به شما کم توجه کرده است. او تصمیم دارد که دوباره با شما ارتباط برقرار کند و مشکلاتتان را حل و فصل کند. او تلاش می کند که با شما آشتی کند. تشکر از همراهیتون
Yasi : درود به خانم هراتی عزیز خواب دیدم یه بچه بغل کردم که بچه از بغلم با صورت افتاد زمین اولش به نظرم اومد مرده خیلی خیلی حالم بد شد به خودم میگفتم به مادرش چجوری بگم که یکدفعه دیدم زنده است فقط ناراحت صورتش بودم که ضربه خورده
فریبا هراتی
: سلام. شما کار و پروژه ای را در دست می گیرید که یک بار در انجام این کار اشتباه می کنید ولی این اشتباه منجر به شکست کامل شما نخواهد شد و اشتباه جبران ناپذیری نیست. اما نگران هستید که وجهه ی شما خراب شود و بگویند که شایستگی لازم را برای پیشبرد این کار ندارید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
melika : سلام خواب دیدم
خواهرکوچیکم که سنش کم نیست
و همیشه تو خوابام یه دختر ۹ساله ست.
اما دیشب یه دختر بچه سه چار ساله دیدمش خیلی خوشگل و خوشتیپ بود.رنگ لباسشم خیلی ملیح بود
یه جفت کفش کرمی روشن بی نهایت زیبا پاش بود.خودش یه جفت جوراب تور نازک سفید رو کفشا پاش میکنه.
انگار این جورابا برا رو کفش بوده نه پا.واینقدخوشگل بودن که دلمون نمیومد درشون بیاریم(خواهرای دیگم بادوستام)
و خودشم بااون دستای کوچیکش همش این جورابو مرتب میکرد.خودم میگفتم باید توکفش میپوشید ولی اینقددوسشون داشت وخوشگل بودن دلم نمیومد بهش بگم توپا بپوششون.خواب زیاد بود اما یادم رفت بقیه ش
فریبا هراتی
: سلام. شما نسبت به خواهرتان شخصیتی حمایتگرایانه به خودتان می گیرید و فکر می کنید که او از پس خودش به خوبی بر نمی آید و نیاز به مراقبت و توجه شما دارد. ضمن اینکه شاید او هم گاهی کم عقلی از خودش بروز داده و شما انتظار دارید که او مسیر زندگی اش را عوض کند و درست رفتار کند. خواهرتان شخصیتی معصوم به خودش می گیرد و به ضروریات اولیه ی زندگی فکر می کند. با سیاست برخورد می کند و منافع خودش را به خاطر جبهه گیری علیه دیگران و یا جانبداری از دیگران به خطر نمی اندازد. او به امنیت و گرمی در زندگی می رسد و صادقانه و با کرامت رفتار می کند. تشکر از همراهیتون.
ستاره : سلام
(در واقعیت من و خواهرم حرص میخوریم بخاطر زندگی سه برادرم چون احساس میکنیم درک زنانشون پایینه و واقعا همینطوره چون پشت سر ما که تحصیلکرده هستیم گاهی حرف میزنن و خودم هم یکیو دوست دارم)خواب دیدم من و خواهرم پیش راه پله توی حیات ایستادیم بعد دختر برادرم که ۶ سالشه و زیباست(در واقعیت دیوار حیاتشون با دیوار حیات ما یکیه که با سه تا پله کوچیکسنگی در حیاتشون باز میشه تو حیات ما) از اون پلهی دومی به حالت پشت میخوره زمین که من خیلی ناراحت شدم و توی دهنم گفتم نکنه صربه مغزی بشه و رفتم سمتش دیدم انگار از پشت سرش خون دراومد ولی زنده بود و بلندش کردم و از پله رفتیم خونه خودشون و به باباش نشونش دادم و گفتم ببین ببرش دکتر یه وقت از داخل خونریزی نکنه و همینطور که دارم همزمان نگاش میکنم میبینم به اندازه فقط یه سکه پشت سرش خونی هست و زخمه .پنهان شه
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که در زندگی تان پیشرفت کنید و تحولی مثبت به وجود بیاورید. دختر برادرتان هم تلاش دارد که روابطش را با شما قویتر کند و از طرز فکر شما پیروی کند. اما او با مانعی در این راه مواجه می شود و به این دلیل فکرش ناراحت شده و شکست می خورد. این به این سبب است که خانم برادرتان به جای اینکه تمزکزش را روی شما بگذارد و از شما بد بگوید، باید تمرکزش را روی فرزند خودش بگذارد و مراقب باشد تا او اشتباه نکند و به استرس دچار نشود. هر کس سعی کند از کسی بدگویی کند و آبرویش را ببرد، عین همان اتفاق برای خودش خواهد افتاد تا یاد بگیرد دیگران را قضاوت نابجا نکند. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : سلام خانم هراتی روز خوش
من خواب دیدم علی،استاد سابقم اومده خونمون و هر وقت منو تنها گیر میاره بهم ابراز علاقه میکنه اما وقتی همسرم هم هست چیزی نمیگه و همش میخواد بچمو بغل بگیره،منم بخاطر ملاحظات نمیتونم راستشو به همسرم بگم تا از خونمون بیرونش کنه عوضش داشتم حرص میخوردم و درصدد بودم بچمو از بغلش بگیرم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما باید سعی کنید که هیچ ارتباطی با او نداشته باشید. خوابتان هشداری به شماست که مطلقا ارتباطی با او نداشته باشید. ضمن اینکه خوابتان ممکن است بابت نگرانی شما از اتفاقات گذشته باشد. به هر جهت بهانه ای جور کنید و به همسرتان بگویید که از این شخص بدتان می آید و مطلقا با او ارتباط نداشته باشید. تشکر از همراهیتون.
Reza : با سلام و وقت بخیر.خانم هراتی خواب دیدم که با ماشین دارم میرم شرکت که تو راه نگه میدارم که از دکه چیزی بگیرم.میرم و ازش ی کیک و نوشیدنی میگیرم.بعد میام سوار ماشین میشم و دستام رو ضد عفونی میکنم و ساعت رو نگاه میکنم که ۸ و ۱۰ دقیقه بود و گفتم که دیر شده و الان بهم زنگ میزنن.بعد اون هم ی سری از بچه های معلول و شیرین عقل رو دیدم که ازشون مصاحبه میکردن و میگفتن که از ما میخوان که براشون واسطه بشیم از امام حسین حاجت بگیرن.بعد اون ی بچه دیگه ای بود که فک میکنم فلج بود و داست گریه میکرد و میگفت که من باعث زحمت به پدر و مادرم هستم و اونارو تا اینجا که خارج شهر هست میکشونم.ممنون میشم که تعبیرشو بگید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به خاطر موضوعی دنبال توصیه و نصیحت هستید. می خواهید زندگی تان را به صورت شیرین تر و با اخلاقی خوشتر، مدیریت کنید و می خواهید که آگاهی تان بالاتر برود، مسائل را بهتر درک کنید تا احساس مثبت تری نسبت به مسائل پیدا کنید و نشاط بیشتری به ذهنتان راه پیدا کند. شما شروعی تازه خواهید داشت. به دستاوردهای بزرگی در زندگی تان می رسید. به غرایز و شهودتان باید اعتماد کنید. قدرت، اختیارات و موفقیت شما بالاتر خواهد رفت. موانعی سر راه رسیدن شما به اهدافتان وجود دارد ولی نباید اجازه بدهید که این موانع شما را دلسرد کند. شما می دانید که نقطه ضعف هایی و ایراداتی در کارتان وجود دارد و با چالش هایی روبرو هستید. هیچ کسی عقل کل نیست ولی باید سعی کنید که فروتن تر باشید. باید سعی کنید که اعتماد به نفستان را بالاتر ببرید تا بتوانید کنترل کارها را بخوبی به دست گرفته و در انجامشان به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.
Sahar : ا سلام و وقت به خیر به خانم هراتی عزیز.من چند شب پیش خوابی دیدم که در یک مکانی هستم که در کودکی اون مهد کودک بزرگ شدم، اما حالا اونجا متروکه شده و تاریک و ترسناکه.پدر و مادر و خواهرم رو اونجا میبینم. یک خانمی هست که نمیشناسم دو تا یچه داره .یک دختر 7 8 ساله و یک پسر 2 ساله. یهو پسرش گم میشه و من همش استرس دارم که اجنه این بچرو بردن.همش دنبالشیم و مادرش اشک و فریاد .از اون فضا متروکه میایم بیرون و وارد پارکی میشیم که من تو بچه گی واقعی خودم اونجا بازی میکردم.بازم تاریک بود و شب بود، میبینم که تو فضای مهد کودک متروکه که شبیه پارک ترسناکی یود هستیم و من ناگهان کودک میبینم که چهار دست و پا داره میره و سریع بغل میکنم و تحوویل مادرش میدم.شکر میکنم اجنه اذیتش نکردن و ازاد شده اما یکی از پاهای بچه از اون یکی پاش بلندتر بود، واقعا ترسناک بود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس خستگی می کنید و تمایل دارید که از شما مراقبت بشود و انرژی بیشتری بدست بیاورید. شما می خواهید ازتان مراقبت شود و نگران چیز دیگری نباشید و تمایل دارید به زمانی برگردید که زندگی ساده تر بود. زندگی امروز شما با نگرانی هایی مواجه هست و احساس می کنید که از بعضی جهات زندگی تان دچار هرج و مرج شده . حالا می خواهید که زندگی تان را متحول کنید و نمی دانید که آینده چه خواهد شد. شما شاید از نظر مالی شرایط بدی نداشته باشید، ولی دوست دارید که مستقل تر باشید و با تضادها و دوگانگی هایی که در زندگی تان با آنها مواجه هستید، بخوبی مقابله کنید و همین هم خواهد شد. شما احساس می کنید که نمی توانید انتظارات دیگران را برآورده کنید و خودتان را دست کم می گیرید. نگرانی های شما بی مورد است و جنی هم در کار نیست! شبها برای اینکه راحت تر بخوابید قبل از خواب 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت تکرار کنید تا تمام انرژی های منفی از زندگی تان و ذهنتان بیرون بروند. یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر در دفع تمام افکار منفی و نگرانیها و جنیان بسیار مجرب است. تشکر از همراهیتون.
Sepidesamimi : سلام خدا قوتتون
من امروز ساعت ۴ صبح بوده که خواب دیدم بچه ایی به دنیا اوردم (البته الان در واقعیت هنوز با همسرم نامزدیم و زیر یک سقف نرفتیم)یه پسر بچه ی خوشگل و تپل و ناز و مثل برف سفید طوری که همه خوشحال بودن و خندان و میگفتن بچه قوی ایی هستش که به دنیا اومد اینقدر وزن داره....خیلی خوشحال بودم....ولی هی پیش خودم میگفتم منکه تا دیرور پر.ی.و.د بودم مگه میشه؟؟؟حتی داشتم پوشکشم عوض میکردم میخوابوندمش و انگار واقعی واقعی بود از ته دلم دوسش داشتم خانوادم همه دوسش داشتن ولی وقتی بردم سمت پدر همسرم نگاش نکرد از طریق بچم باهاش شوخی کردم که لااقل بخنده ولی اصلا نگاهش نکرد و بچه سبیلاشو کند و خندید....ولی همش تو خواب برام جای سوال بود وقتی من حامله بودم پس چرا شکمم کوچیک بود....ولی خیلی دوست داشتنی بود برامون..تو بیداری گفتم ایکاش واقعی بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما گشایش کار خواهید یافت و به هدفتان می رسید. در پیشبرد کارها و اهدافتان بسیار موفق خواهید بود و پدرتان هم از شرایط شما کم کم خیالش راحت تر خواهد شد. رابطه ی بین شما و نامزدتان خیلی بهتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Shanaaa : سلام عزیزم متن را مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. مادرتان می خواهد که روشمندانه زندگی کند و در زندگی اش پیشرفت کند. او همرنگ جماعت می شود و از خودش اصالت و ابتکاری در عوض کردن زندگی اش انجام نمی دهد. اما شما می خواهید مسیر زندگی تان را عوض کنید و به موفقیت برسید. می خواهید کاری را انجام دهید که احساستان به شما می گوید، و آن را دوست دارید. شما می خواهید رسمی تر، با سیاست تر و مدرنتر رفتار کنید. می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید و مثبت اندیش تر باشید. مسیر زندگی شما و مادرتان مانند هم نخواهد بود. او نمی تواند به خوبی شما را درک کند. مسائل حل نشده ای بین شما وجود دارد و اهداف شما با هم فرق می کند. مادرتان می خواهد همان راهی را برای زندگی اش انتخاب کند که اقوام او انتخاب کرده اند و بر طبق سنت های خانوادگی حرکت کند؛ هر چند که شناخت خیلی قوی ای هم نسبت به آنها و اهداف و اخلاقیاتشان ندارد. آنها فقط پیروی از چیزی می کنند که از لایه ها و جرئیات آن شناختی ندارند و فقط ظاهر وقایع و ماجراها را می بینند و چشم و گوش بسته آن را می پذیرند. کسی که به مادرتان در آخر کار سلام کرده، یا با مشکلاتی موجه است که آن را از دیگران مخفی می کند و یا از لحاظ خرد و عقلانیت، کامل و خردمند نیست و باز این را می پوشاند و نمی خواهد که کسی متوجه ی این موضوع باشد. شما شیوه ی فکری تان با مادرتان متفاوت است. تشکر از همراهیتون.