تعبیر خواب بچه
اگر خواب بچه اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ى لاغر، نشانه دچار شدن به مشکلات است. بچه چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : خانم هراتی یادم رفت بنویسم آن آقایی که دوستش دارم را هم دیدم تو جیب شلوارش پارچه مشکی بود
alirezaee : سلام خانم هراتی وقت بخیر
من نزدیک صبح خواب دیدم یه داداش کوچک حدوداً یک ساله دارم(در واقعیت داداش کوچکم ۱۸ سالشه)خیلی خیلی زیبا و تپل و دوست داشتنی بود،همش تو بغلم بود،خیلی دوسش داشتم،باهاش بازی میکردم،تازه حرف زدن یاد گرفته بود،به من گفت: چه لباس مهربونی داری
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما گشایش کار خواهید یافت. عزمتان را جزم می کنید که قوی باشید و در زندگی تان استقلال عمل داشته باشید. اوضاع به نفعتان پیش می رود چون رفتار شما سرشار از مهربانیست. تشکر از همراهیتون.
Ghoncheh : سلام من خواب دیدم بچه ای بغلم بود سوار اسانسور شدم فکر کنم بالا می رفت بچه تپل فشنگ و با نمک بود و با مو روشن و فرفری و لباس بافتنی
فریبا هراتی
: سلام. شما به هدفتان خواهید رسید. در زندگی تان پیشرفت خواهید کرد، خوشبین و مثبت اندیش هستید که کارها علیرغم تمام سختی ها به نفعتان تمام خواهد شد و از شما بخوبی محافظت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
hasta90 : سلام وقت بخیر. من با یه نفر دیگه که شک دارم دخترم بودم یه جایی بودیم که یه پسر بچه ی تقریبا دو سه ساله پیش مون نشسته بود و اون یه نفر دیگه که شک دارم دخترم بود اسمشو صدا زد... یه اسمی که یادم نمیاد چی بود ولی بعدش من گفتم چرا به این اسم صداش میزنی من به نیت امام زمان (ع) اسمشو گذاشتم قائم. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما هدفی دارید که امیدوارید به آن برسید. برای رسیدن به خواسته تان ( که احتمالا مربوط به دخترتان است) باید متوسل به امام زمان ع شوید تا حاجت روا شوید و البته باید برای رسیدن به خواسته تان اقدام کنید و نه اینکه فقط بنشینید و دست روی دست بگذارید. تشکر از همراهیتون.
hasta90 : سلام مجدد. عذر میخوام نمیشه از خواب حدس زد که اون اقدام چی میتونه باشه یا در چه موردیه یعنی راهنمایی نکرده؟ مثلا منظور اینه که که ایمان خودم رو قوی تر کنم برای متوسل شدن؟ یا اگه خودتون حدسی دارین. تشکر از وقتی که میذارین.
فریبا هراتی
: سلام. اقدام شما منوط به حاجتتان است! شما هر خواسته ای که داشته باشید، باید برای رسیدن به آن، تلاش هم بکنید. مثلا اگر خواسته تان این است که به ثروت برسید باید کار هم بکنید و البته با توسل به امام زمان ع! یا اگر می خواهید دخترتان مثلا درسش خوب باشد باید درس هم بخواند و نه اینکه دست روی دست بگذارد و فقط نماز امام زمان بخواند! اما بیشتر از این از خوابتان مشهود نیست. تشکر.
لیلاگنج نما : سلام.دیشب سحرخواب دیدم بچه خواهرم علی کوچولوبچه ی استادروحانیِ ماست و انگارمدتی سرطان داشته ویکروز یوم اللهی همه ی شاگردان استاددعاکردندوشفاگرفته وقتی منوخواهرم رفتیم حسینیه برای مجلس و درس همه ی خانمهای مجلس گربه ی خوشحالی میکردند و خودِاستاد و همسرش هم همینطوربعدسرسفره ی غذاباخانمهانشسته بودیم ازیکی ازخانمهاکه موضوع رومیدونست پرسیدم چراهمه گریه میکنندگفت چطورشمانمیدونید؟پسرکوچولوی آقاکه سرطان داشت شفاگرفته و من گفتمآخییی..یکلحظه پسراستادمونو درخواب دیدم، دیدم که خواهرزاده ی خودمون علی کوچولو بوده که فرزنداستادمون بوده که سرطان داشته و بادعای شاگردان آقاکه در روز مقدسی همه ازته دل دعاکردند،شفاگرفته. خواهرم دراون مجلس بامن بود
فریبا هراتی
: سلام. استاد شما با مواجه هستند که فکرشان را ناراحت کرده و شاید دمدمی مزاج و حساس و زودرنج شده باشند ولی با دعاهای خیر دیگران، انشالله آرامش و ایمنی خاطر خواهند یافت. نه تنها او بلکه شما و خواهرتان و همسرش، همه با دعاهای خیری که در حق همدیگر می کنید، انشالله به آرامش خاطر خواهید رسید و تاثیر دعای دیگران در حق انسان قوی است. تشکر از همراهیتون.
Mehrnika : عرض سلام و احترام خانم هراتی نازنین تعبییر خواب توسط شما عین تجسم واقعیت در زندگیه، قبلا از لطف و محبت شما ممنونم
خواب دیدم انگار خانمی جوان به همراه سه دختر بچه سه قلو و دوست داشتنی از دری وارد شد من انگار اونجا تماشاگر بودم و تو دلم واسه سه تا دختر بچه صعف میرفت موقع بازی بچه ها سه تا مار کوچولوی سیاه باهاشون بود و همینطور سه تا سگ کوچولو دنبال مارها میکردن فقط یکی از مارها انگار از چیزی مثل گربه وحشت داشت و همه چی خوش و خرم بود نه مارها ازاری داشتن و نه سگها فقط من برام عجیب بود که مادر بچه ها اجازه داده بچه هاش با این حیوانات همبازی باشن
و انگار مارها به لونه اشون رفتن.
ممنون از لطف شما
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. تشکر. کار و پروژه ی درامد زایی به شما پیشنهاد می شود که هم از جهت فیزیکی، هم احساسی و هم معنوی، به سلیقه ی شما خوش می آید و البته از هر جهت که فکرش را بکنید هم نکات مثبت در این کار وجود دارد و هم نکات منفی. شما باید با بینشی قوی و حسن نیت و عشق این کار را بپذیرید تا بتوانید در آن موفق باشید و باید هیچ تهدید کوچکی را در کارتان؛ نادیده نگیرید. اگر خردمند باشید و تلاش کنید که استقلالتان را در کارتان حفظ کنید و تحولی تازه در زندگی تان ایجاد کنید، قادر خواهید بود که در این کار به موفقیت برسید و هیچ شری پیش نخواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
Mina : Mina:
سلاک خانم هراتی عزیز،امیدوارم حالتون خوب باشه، من در گیر اثاث کشی هستم پدرم همش اصرار که نباید جابه جا بشی از طرفی هم صاحبخانه خیلی فشار می یاره واسه حابجایی الان پدرم تماس گرفت گفت نباید جابه جا بشی من خواب بد دیدم خواب دیدم بچه هاتو دادم به یکی از فامیلام که مرده گفتم ببر بده به مادر بزرگم یعنی مادر بزرگ خودش که اون خیلی سال فوت شده و۱۰۰ سال هم زنده بود ودر صد سالگی فوت کرد وبهش گفته این بچه ها رو بده مادر بزرگ تا خودم هم بیام حالا چیکار کنم
پدرم خودش خواب دیده بچه ها رو داده وبعد گفته اینارو رو بده مادر بزرگم تا خودم هم بیام
بچه های من دوقلو دختر وپسرن
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما باید برای سلامتی بچه هایتان و خودتان بگویید 3 عدد مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید تا قضا بلا از شما دفع شود. شما که نمی توانید با زور در خانه ی کسی دیگر تا ابد بمانید. اما می توانید با انجام قربانی قضا بلا را از خودتان دفع کنید. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام وقتتون بخیر سابقا با مردی اشنا شدم ولی این ارتباط به دلایلی به ازدواج نرسید و ایشون الان ازدواج کردن و بچه دارن من خواب دیدم در همون دوران اشنایی من باردار شدم و یک پسر زاییدم که اینو تو خواب تصویری بیاد میاوردم ولی بچه رو او نگه میداشت انگار این مسئله رو پنهان کرده بودیم و گاهی بچه رو میدیدم . اون بچه دو ساله شده بود یادمه باز قرار گذاشته بودیم بچه رو ببینم و من با محبت باهاش بازی میکردم ولی انگار نمیدونست من مادرشم و منم صلاح دونسته بودم پنهان بمونه در خواب با تعجب متوجه شدم زنش همکار جدیدم هست که اتفاقا از بچه خیلی خوب نگهداری میکرد یادمه تو خواب خیلی متعجب بودم و به همکارم میگفتم واقعا عجیبه که درست بعد این مدت همکار جدید من باید همسر اون اقا باشه این چه حکمتیه که ما با هم همکار شدیم بسیار متعجب و حیران بودم که بیدار شدم ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. حاصل ارتباط شما با او، کسب تجاربی بوده که باعث ناراحتی شما شده ولی در مقابل، ایده آلها، امیدها و طرفیت و توانایی های خودتان را کشف کرده اید و مترصد هستید که به این ایده آلها برسید. حالا می خواهید در زندگی تان تعادل بیشتری به وجود بیاورید و به ایده آلهای قدیمی خودتان فکر می کنید هر چند که دوست ندارید راجع به آن با کسی صحیت کنید. همکار جدید شما شخصیتی دارد که اگر او به عشق قدیمی تان متعهد بود، می توانست همسر خوبی برای او باشد. شما شاید به صورت رقابتی روی شخصیت همکارتان فکر می کنید و شاید او به شما استرس می بخشد. ممکن است که شما او را با خودتان مقایسه می کنید و می دانید که عشق قدیمی شما، شخصیتی مشابه او را می پسندد. اگر همکارتان در خواب را در بیداری نمی شناسید و همکار واقعی شما نبوده، شما سعی می کنید که روی بخشهایی از افکار و روحیاتتان کار کنید تا جوری باشید که کسی مانند عشق سابقتان شخصیتتان را تائید کند و یا اینکه می خواهید انسان قویتری از خودتان بسازید و باید روی جنبه هایی از خودتان کار کنید. تشکر از همراهیتون.
Shiva : سلام خوابمو ک همین زیر نوشتم و تعبیر شد قسمتیشو فراموش کردم ک الان مینویسم میدونم کامنت حساب نمیشه وحق خواب کسر میشه.ّپسرِ در حین خوردن غذا چن بار بهم گفت ببوسمش منم لُپ راستشو بوسیدم ولی اون با دسش به وسط گلوش اشاره کرد وگف وسط گلومو ببوس اگه اینجارو نبوسی ازخونریزی میمیرم(نمیدونم منظورش خونریزی کجای بدنش) ولی من به حرفش توجه نکردم ولی باز ازم خواس ببوسمش من فقط صورتشو میبوسیدم و اعتنایی به حرفش ک بوسیدن گلوشه نکردم با خودم گفتم پسرِ به این سلامتی نمیمیره واین فقط تصورات ذهنی اونه( مطمئن بودم نمیمیره) ً در ضمن خواهشی ک دارم اینه ک اون قسمت از خوابم ک پسرِ موقه گفتن اسمش صورتش ،صورت یک مرد شد رو هم دقیقا بفرمایید تعبیرش چیه؟و اسم سهیل فقط تعبیرش خوشانسی هس توضیح بیشتری نداره؟ وآیا بودن پسر تو خوابم تعبیر گشایش کار برای من داره؟ با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. اشخاصی که شما در این خوابتان دیده اید ( نه در همه ی خوابها) وجوه مختلف شخصیتی شما هستند. پسر هم گشایش برای شماست و هم خوش شانسی و هم وجهه ی مصمم و قوی در حال رشد در درون شخصیت شماست. شما می خواهید نظر خودتان را مبنی بر اینکه حرفتان باید عملی شود، گوش شود و فرمان برده شود را تصدیق کنید و به خودتان حق می دهید که اینطور باشید. تلاش شما برای اینکه به اثبات برسانید ( یا اقلا خودتان واقعا باور داشته باشید) که بین عقل و منطق شما و دلتان تعادل وجود دارد، تقاضای او برای بوسه از شماست. عزم و اراده ی شما برای رسیدن به خواسته هایتان بالاست. لطفا با توجه به حجم کثیر کارها و تعداد کاربران از بنده نخواهید کلمه به کلمه به شما آموزش دهم که هرچیز چه معنی در خوابتان دارد. دیشب 17 تا از خوابها برای امروز باقی ماند. من یک نفر آدم هستم و صدها نفر به سایت مراجعه می کنند که این موجب می شود من واقعا وقت کم بیاورم. پس درک کنید و انتظارات زیادی از من نداشته باشید. من خوابتان را کامل توضیح می دهم چون شرعا احساس مسئولیت می کنم. اعتماد کنید. تشکر از همراهیتون
Shiva : سلام مجردم خواب دیدم توی خونه ی نا آشنایی هستم
ی خانواده ی کاملا غریبه. توی هال روی زمین نشسته بودم و پسر بچه ی غریبه ای به سن بچه دبستانی پیشم نشسته، اینقدر نزدیکم نشسته ک انگار تو بغلمه ، داش غذا میخورد ی دختر بچه غریبه تقریبا با همون سن وسال هم کمی آنطرفتر نشسته بسیار زیبا وسفید ،رنگ موهاش صورتی خیلی خیلی کمرنگ و البته قشنگ(موهاشو رنگ نکردن طبیعی بود وبلندیش تا کمرشه)من متوجه دستاش شدم ک به نسب سن و جثه اش دستاش خیلی بزرگ بودن از نوک انگشتاش تا آرنجش مثل دستای ی زن جوانِ بالغ بودن.توجهم بیشتر به دس راستش بود چون اون زاویه ای ک نشسته بیشتر سمتِ راست صورت وبدنش طرف من بود خودش هم داش به دستاش(بیشتر دس راستش) نگاه میکرد البته نه از روی تعجب همینجوری فقط نگاهشون میکرد ی دختربچه ی دیگه هم روبرومون نشسته وداش با پسرِ حرف میزد ک متوجه نشدم چی میگه.اینها بچه های همین خونواده هستن مادرشون توی اتاق تاریکی بود(فقط اتاق تاریک بود)ک گهگاهی تا دم درِ اتاق میومد به پسرش نگاه میکرد و برمیگشت تو، پیراهن مشکی تنش بود وبسیار غمگین وناراحت(البته نه از حضور من ولی نمیدونم از چی ناراحته) بعد من به پسرِ گفتم اسمت چیه؟چن بار اسمشو گفت ولی همون موقع ازیادم میره، خوردنش ک تموم شد بلندش کردم و نشوندمش روی بلندی، چیزی شبیه پله(به بلندی یکی دو پله)موقع بلند کردنش برای من سنگین بود وهمینطور ک زور میدادم ک بلندش کنم ازش پرسیدم اسمت چی بود ًکریم بود یا کرامت ً؟ بعد ک نشوندمش روی بلندی بهش نگاه کردم ومنتظر جواب بودم روشو طرف من کرد مستقیم به چشمام نگاه کرد( زُل زد به چشام) وبا تُن صدای مردونه گفت ً سُهیل ً.وقتی داش اسمشو(سهیل) میگفت چشماش ،صورتش ،طرز نگاهش و تُن صداش کاملا مردانه بود تو اون لحظه همه ی صورتش، صورت یک مرد شد.بعد مادرم ودو خواهرام اومدن تو خواهر بزرگم بهم گف مادرم ناراحت داییم هس ک تو(یعنی من) خوابشو دیدی برای دفع شر صدقه بده( یا نماز بخون دقیقا یادم نیس کدومشه) به مادرم گفتم توی خوابم دایی از اون گوجه فرنگی سرخ شده نخورد همشو آبجی خورد(منظورم خواهر کوچکترم ک همراه مادرم اومده) بعد گفتم اگه هم خورده تعبیرش بد نیس،گویا من چن روز پیش خواب دیدم (البته منظورم توی خوابِ نه واقعیت)ک داییم وخواهرکوچکترم کنار هم نشستن وخواهرم همه ی گوجه فرنگی سرخ شده رو خورد و داییم چیزی نخورد ومن همین خوابو برای مادرم تعریف کردم و مادرم نگران تعبیرِ بدِ خواب برای داییم بود فکر میکرد داییم گوجه فرنگی هارو خورده واین تعبیرِ بدی داره)خونوادم اومده بودن همین رو بگن وبرن، من نمیدونم چرا تو اون خونه ی غریبه بودم.عذر خواهی از طولانی شدن متن و تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما چیزهای زیادی هست که باید راجع به خودتان کشف کنید و به جنبه هایی از احساسات، توانایی ها و خاطراتتان توجه بیشتری بکنید. شما سعی می کنید که از خودتان حمایت کنید. شخصیتی شیرین، مهربان، دلسوز و رمانتیک دارید که بیش از حد منطقی هستید و دست به خیر هستید و برای کمک رسانی به دیگران از چیزی دریغ نمی کنید. وظائف و مسئولیت هایی هم دارید که انجامشان برای شما سنگین است ولی از روی لطف و کرامتی که دارید، اینکارها را انجام می دهید. شما مرتب خودتان را تشویق می کنید که دست به کار شده و کاری بکنید و نه اینکه دست روی دست بگذارید و بی کار باشید. گاهی شما در خودتان فرو رفته و غصه می خورید که زندگی مطابق با میلتان نیست. اما شانس به شما رو خواهد آورد و همیشه اوضاع اینطور نخواهد ماند. همانطور که خودتان خیر و کمک رسان همه هستید خودتان هم خوش شانس خواهید شد. دایی شما ( یا کسی از خانواده تان که با شما از یک فرهنگ است)، مشکلات مالی دارد و خواهرتان، به شادی و خوشی و هماهنگی زیادی در زندگی خواهد رسید. همانطور که در خواب تعبیر کردید معنی گوجه خوشیست و نه بدی. تشکر از همراهیتون.