تعبیر خواب بچه
اگر خواب بچه اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ى لاغر، نشانه دچار شدن به مشکلات است. بچه چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
elmira : با سلام خدمت شما خانم هراتی بسیار عزیز. دیشب خواب دیدم به خواهرم گفتم خانه جدیدی که گرفته ایم فردا برویم خوب تمیزش کنیم تا وسایل را می فردا می خواهیم ببریم آن روز تازه نخواهیم تمیزش کنیم و پدر و مادرمان راحت باشند و خانه تمیز و مرتب باشد بتوانند به اتاق های تمیز و خانه آماده بروند. می دانستم خانه جدید ما در منطقه خیلی عالی قرار گرفته و خودش هم بسیار زیبا و عالی و بزرگ است. همش به خودم می گفتم باید آنقدر تمیز و مرتب باشد پدر و مادرم خوشحال به آن جا بروند. (البته پدرو مادرم هردوبه رحمت خدارفته اند)بعد دو بچه کوچک حدود شش ماه را نگاه می کردم به قدری زیبا و ناز بودند به وصف نمی آید. من لذت می بردم نگاهشان می کردم.یک دختر و یک پسر هر دو باصورت های گرد و سفید نورانی لب های قرمز کوچک ،پوست زیبا و درخشان و چشمان درشت خیلی قشنگ. کلا خیلی زیبا بودند.به من نگاه می کردند و می خندیدند. انگار جزءبه جزء این بچه ها تراشیده شده تا زیبایی منحصربه فرد داشته باشند. در خواب می دانستم این دو بچه پدرومادرم هستند اما اصلا تعجب نمی کردم چرا بچه هستند. همین طور که به بچه ها نگاه می کردم و قربان صدقه شان می رفتم و آ نها می خندیدند. به پیشانی ام زدم و به برادرم گفتم وای متوجه شدی چکار کردم؟باید امروز می رفتم آن خانه را تمیز می کردم. بعد گفتم خب الان می روم.یک مرتبه یادم افتاد ظهر شده و من به اداره خبر نداده ام که نمی آیم و خواهرم هم به اداره رفته بود. گفتم عیبی ندارد خودم می روم الان آن خانه را تمیز می کنم چون می دانم به خواهرم از اداره مرخصی نمی گیرد.(در صورتی که من فردا قراربود بروم آن خانه را تمیز کنم. انگار در خواب فردا آمده بود من متوجه نشده بودم)همش نگران بودم خانه به آن عالی و خوبی باید پدر و مادرم وقتی آن جا می روند همه چیز تمیز و مرتب باشد و خانه از تمیزی برق بزند. دو تا بچه هم می خندیدند و نگاهم میکردند. قبلا از تعابیر خوب و با دقت شما ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. شرایط زندگی شما و خواهرتان متحول خواهد شد و شما به فاز جدیدی از زندگی وارد می شوید که اوضاع زندگی و احساسی و مالی شما همه چیز به نحوی عالی و مثبت پیش خواهد رفت. طرز فکرتان عوض شده روحیه تان عوض شده و مدرنتر و درست تر فکر خواهید کرد و زندگی تان به کل مثبت خواهد شد. قبل از اینکه بنویسید که احساس می کردید که این بچه ها پدر و مادرتان هستند ، به ذهنم آمده بود که اینها پدر و مادرتان هستند که روحشان آمرزیده شده و عین 2 تا کودک معصوم در آن جهان از بهشتیان هستند و وجهه ی عالی ایشان نزد خداوند به صورت کودکانی معصوم و زیبا به شما نشان داده شده. خیال آنها از شما راحت است و به اندازه ای آرامش دارند که می دانند خوشبختی شما و خواهرتان حتمی است. انشالله زندگی تان زودتر به فاز مثبت برسد و خبرهای خوشی از شما داشته باشم و در خوشحالی شما سهیم باشم. روح پدرو مادرتان شاد. تشکراز همراهیتون.
elmira : ان شاءا... واقعا از شما ممنونم.
.Bahaarr : سلام عزيزم روزتون بخير.من براي چندمين بار تو چند هفته اخير خواب ديدم كه بچه دارم.يه دختربچه كمتر از يك سال ولي حرف ميزد.و در طبقه دوم خونه اي با اون بچه بودم دوسش داشتم باهاش بازي ميكردم و باهم بوديم كلا.خونه اي كه توش بوديم يه خونه دوبلكس خيلي بزرگ بود كه فاصله طبقه دوم با طبقه پايين زياد بود.يه پنجره بزرگ هم داشت كه از اونجا آقايي كه يه زماني باهاش دوست بودم رو تو همسايگي ديدم كه خيلي تقلا ميكرد بامن حرف بزنه يا تماس بگيره ولي من مشغول كاراي خودم بودم و زياد حواسم به اون نبود.بعد تو گوشيم ديدم كه برام فيلم از خودش فرستاد و بدنش برهنه بود،حس بدي پيدا كردم.بچه مو صدا كردم كه بياد بغلم تا از وجودش آرامش و انرژي بگيرم كه ديدم داره از سينه كس ديگه اي شير ميخوره و گفت كه باشه ميام.خيلي ممنونم از تعبيرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما به گشایش مالی خواهید رسید و سرمایه ای به دست می آورید که سعی می کنید از آن به خوبی نگهداری کنید و بابت آن خودتان را موفقتر و بالاتر خواهید دانست. ذهنیت شما بهتر شده و قوی تر و بازتر و مصممتر رفتار می کنید. دیدتان وسعیتر شده و خودتان را باکلاستر از قبل می دانید. کسی که قبلا با او دوست بودید سعی می کند در دلتان جا باز کند ولی شما توجهی به او ندارید. او با شما بی پرده صحبت می کند و می خواهد شما بدانید که هیچ چیزی برای مخفی کردن از شما ندارد. و یا اینکه شما در ذهن خودتان می دانید که همه چیز را راجع به او می دانید و از این دانسته ها، احساس خوبی ندارید و او مناسب شما نیست. شما فکر می کنید که به کار و ثروت و سرمایه خودتان برسید و سرمایه تان در حال زیاد شدن است. تشکر از همراهیتون.
Zohre : سلام
روزتون بخیر وشادی ؛ خواب دیدم در یک پرورشگاه هستم ؛ اتاق ، تخت بچه ها ، لباس ها همه سفید هستند . من هم روی تخت بودم ، مسئول اونجا هم یک آقا بود که یک کلید دردست داشت و اون هم سفید پوش بود .بعد دیدم بچه ها دونه دونه دارند از خواب بیدار میشن .اولی انگار موقع بیدار شدن خمیازه میکشید و بدنش رو میکشید .
تعبیر چرخ و فلک هم بگید ممنون میشم در تعییر خوابتون نبود .
با تشکر از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. شما جایگاه خودتان را در جهان کشف می کنید و با کمک کردن به بچه های پرورشگاه برای خودتان ثواب دنیا و آخرت را خواهید خرید. بیدار کردن بچه ها زندگی بخشیدن به آنها و از خمودگی بیرون آوردنشان است. چرخ و فلک بالا پایین زندگی و دور باطل زدن است. تشکر از همراهیتون.
Maya : سلام و عرض ادب
خواب دیدم دو تابچه رو که انگار کسیو نداشتن و یتیم بودن و از دست دونفر در جایی بردم که پناه بدم و پنهانشون کنم و ازشون مراقبت کنم جایی بود خیلی بزرگ و زمین خاکی که یه خونه توش بود و تو محوطش که مثل حیات بود یه تاب و سرسره داشت که بچه ها(دختر بودن هردو) باهاشون بازی می کردن یکی از دوستان صمیمیم که انگار دنبال من می گشت منو پیدا می کنه و میاد پیش ما از دیدنش خوشحال میشم و شروع می کنیم به صحبت کردن و گپ زدن یکدفعه همون دوتا آقایی که دنبال بچه ها می گشتن انگار جامونو پیدا کردن دائما می خواستن اون بچه هارو اذیت کنن و بگیرنشون و با خودشون ببرن بچه ها ازاونا خیلی می ترسیدن یکیشون نفهمیدم چی شد(یوی از اون آقایون) اما من با یکیشون درگیر شدم جوری که اون وسیله ای برداشت منم یه چیزی مثل بیل بلند در اخر تونستم براون مرد غلبه کنم و متقاعدش کنم که این طفل معصوما گناهی ندارن و رهاشون کنه و اون هم پذیرفت و البته کمی هم دوستم کمکم کرد نهایتا دوستم داشت می رفت که انگار چیزی شبیهه ظرف غذا دستش بود من یادمه کیک داشتم کیک شکلاتی و بهش گفتم با خودت ببر خم شد در ظرفی که همراهش بودو باز کنه تا من براش کیک و بزارم و روش نشد خودش برداره که من روی زمینو نگاه کردم دیدم برنج روی زمین ریخته شده و چیزی شبیهه سبزی شوید مانند داشت سعی می کرد جمعش کنه که من بهش گفتم خودم جمعش می کنم برای خودم خواب عجیبی بود ممنون میشم مثل همیشه محبت کنید و تعبیرش کنید می بوسمتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما دو پروژه یا کار پردرامد را با دلسوزی خود از اینکه خراب شوند نجات خواهید داد و اجازه نمی دهید فرصت های خوب به واسطه آدمهای بد و بی توجهی آنان از بین برود. دوست شما به شما کمک خواهد کرد و شما در نهایت موفق خواهید شد و دوستتان در شادی شما شریک و سهیم خواهد بود. شما و دوستتان از هم حمایت احساسی و روحی خواهید کرد و اجازه نمی دهید کارها و افکار منفی روی تصمیم و کار شما اثر بگذارد. تشکر از همراهیتون. <3
ريحانه : سلام
خسته نباشيد
من ديشب خواب ديدم با دوستم و فاميلامون جايي هستين و يك بچه را كه نميدونم مال كي بود به من و دوستم سپرده بودن،خيلي هم شيرين بود و اروم،بعدش ميكرديم و باري ميكرديم و مي خوابونديمش،يك قسمت خواب هم يك قاصدك يادم مي أيد كه دستم بود و يا اين بچه فوت كرديم،البته بچه خيلي كوچيك بود شايد كم تَر از ١ سال .
فریبا هراتی
: سلام. کار یا سرمایه ای به شما سپرده خواهد شد و به ثروت می رسید یا گشایش کار می یابید. تشکر از همراهیتون.
رویا : با سلام و احترام
خانم هراتی عزیزم خواب دیدم در مراسمه جشنی هستم و منو دختر عموم داریم بلوزهامونو باهم عوض میکنیم که تغییری در لباسامون داده باشیم و موهامونو درست میکنیم و دختر عموم و دختر خاله ام شروع کردن به رقص خارجی، بعد من یه دختره بچه بسیار زیبای ۳ساله رو گرفتم بغلم، این دختر بچه دختره یک خواننده ی خانم مطرح جهان بوده که در اون مراسم حضور داشته، با دختر کوچولو کلی بازی کردم و بعد توو بغلم خوابوندمش، بعده یکی دوساعت پاشد و پوشکشو کشید پایین و دیدم کلی ادرار کرده و نه تنها پوشکش کاملا خیس شده بود بلکه مثله ابی که تووی کاسه ای بریزن، تووی پوشکشم کمی ادراره سفیده جذب نشده به پوشکش بوده که من زودی برداشتمش و ببرم و بشورم بچه رو.
میشه لطفا برای تعبیر خوابم راهنماییم کنید.
سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. شما و دختر عمویتان راجع به احساسات و آگاهی ها و نگرش های خودتان با هم صحبت می کنید و سعی می کنید خودتان را جای همدیگر بگذارید تابیشتر بتوانید همدیگر را درک کنید. دختر عمو و دختر خاله شما هم راجع به مسائلی که در زندگی شان هرج و مرج به وجود آورده با هم حرف زده و ابراز ناراحتی و نارضایتی می کنند. شما به ثروت زیادی خواهید رسید. این ثروت بیانگر تاثیری الهی در زندگی شما است که باعث به وجود آمدن هارمونی و آرامش روحی شما خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
سعید : با سلام و وقت بخیر
در خواب دیدم صاحب پسر بچه ای شده ام و می گویند در وجودش چیز خارق العاده ای است و دوبار اقدام به دزدیدن بچه کردند که هردو بار به دنبال دزدها رفته و بچه را پس گرفتم . بار اول یادم نیست چه کسی بچه را دزدید ولی بار دوم یادم هست یک خانم بچه را دزدید و از پنجره خانه در طبقه دوم به خیابان نگاه کردم و دزد بچه را دیدم که میرود و از پنجره به خیابان پریدم و دنبال آنها رفتم تا بچه را پس گرفتم .
لطفا خواب مرا تعبیر کنید . با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. وقت شمام خوش. شما در انجام خواسته خود موفق خواهید شد و گشایش کار می یابید که 2 بار سعی می کنند موقعیت خوب کاری را از چنگ شما در آورند و هر دوبار هم با شکست مواجه خواهند شد. مورد دوم بابت مسائل مالی شما را تحت فشار می گذارند که موفقیتتان را بگیرند و شما از پس این موضوع هم به خوبی بر خواهید آمد و نمی توانند شما را از هدفتان منصرف کنند. موفقیت در کار با شماست انشالله. تشکر از همراهیتون.
Nika : سلام عزیزم (مسافرت رفته بودم شاه عبدالعظیم و اونجا بعد از دعا و زیارت نشستم و به دیوار تکیه دادم ساعت ده ونیم صبح بود و خوابم برد) خواب دیدم همونجا که تو صحن نشستم هستم و یک دختر بچه کوچولو تقریبا یک ساله پشت به من جلوی من نشسته و دختر من هست (من مطلقه هستم و بچه ندارم) و یک لباس به رنگ سفید و زرشکی تنش داره که کمی کهنه هست و بخاطر کهنگی لباسش خجالت میکشم و به اونایی که دوروبرمون هستن میگم که براش یک لباس جدید خریدم بعدا لباسشو عوضش میکنم چون الان مسافریم لباس کهنه هاش کثیف بشه هم اشکالی نداره رسیدیم شهرمون عوضش میکنم و با خودم پشیمونم که باید لباسشو عوض میکردم میاوردمش.
فریبا هراتی
: سلام. شما از مشکلات مالی و اینکه سرمایه تان کم است رنج می برید و سرمایه شما خیلی مانده تا زیاد شود. شاید جلوی دیگران از شرایط مالی تان خجالت می کشید. انشالله همه چیز خوب می شود و شرایط دوباره برایتان مثبت پیش خواهد رفت. توکل به خدا. تشکر از همراهیتون.
sepideh : سلام من روز ۵ انتقال جنین هستم و ۴ تا جنین برام انتقال دادند. دیشب دقیقا یادم نیست چه وقت ولی خواب دیدم که ببخشد پریود شدم و ۴ تا جنین که مثل دانه کنجد بودند رو به خواهرم نشان میدادم و خیلی هم ناراحت بودم. بعد از اون بلافاصله خودم رو در خانه خاله ام که هم خودش و هم همسرش سید هستند دیدم که مراسمی بود مثل سفره و یا جشنی. در انجا مشغول پاک کردن مرغ بودیم که من دو تا مرغ ها رو پاک کردم ولی سومی اینقدر کوچک بود که فقط از وسط نصف کردم گفتم استفاده کنند. در همین موقع دو تا دیس گوسفند پخته شده البته از سر تا گردن آوردند که من ببرم سر سفره ولی همش میگفتم مگه قرار نبود ماهی باشه میگفتند گوسفند بهتره. از وقتی از خواب بلند شدم کلا نا امیدم.
فریبا هراتی
: سلام. من دلیل ناامیدی شما را نمی فهمم. شما حامله خواهید شد و از غم فارغ می شوید. جشن خواهید گرفت. حتی احتمال دارد که دو قلو حامله شوید. به ثروت و آرامش خاطر خواهید رسید و اگر نذر کرده اید باید نذرتان را بعد از حاجت رواییتان ادا کنید. تشکر از همراهیتون.
sepideh : خانم هراتی عزیز واقعا از شما ممنونم. از اسمان به زمین رسیدم . امیدوارم خداوند خیر دنیا و اخرت را برایتان به ارمغان آورد.
ستایش : سلام خانم هراتی خسته نباشید. من خواب دیدم دخترم که الان 12 سالش کوچک بود و به اندازه یه بچه 4 ساله که شوهرم او را آورد و به من داد و من دیدم که کفش نداره او را بغل کردم و بهش گفتم چرا کفش نپوشیدی. یه جایی مثل خیابان و بازار بود بعد دخترم خودش راه می رفت من با خودم گفتم من جلوتر میرم حواسم بهش هست. بعد دیدم پیداش نیس دنبالش رفتم دیدم صدای گریه دخترم میاد بیشتر صداش میشنیدم بعد دیدم خواهرم داره لباسشو بهش میپوشونه گفت افتاده زمین و من تو این فکر بودم که سرش به جایی نخورده باشه. ولی جالب اینکه شبیه بچگیهاش بود و گریه می کرد.
فریبا هراتی
: سلام. دختر شما اعتماد به نفس ندارد و باید به او تلقین کنید که خودش را دست کم نگیرد و روی او کار کنید. او خجالتی است و جاپایش را قرص و محکم نمی بیند. او با این شرایط روحی که خودش را کوچک می بیند در جامعه آسیب پذیر است و ممکن است از لحاظ روحی ضربه بخورد. تشکر از همراهیتون.