تعبیر خواب بچه
اگر خواب بچه اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ى لاغر، نشانه دچار شدن به مشکلات است. بچه چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فرزاد : با سلام و وقت بخیر و آرزوی قبولی طاعات شما خانم هراتی
من در خواب دیدم که بچه دار شدم و خانمم فرزندی به دنیا آورد . البته هیچ آثاری از حاملگی و وضع حمل در ایشون در خواب ندیدم. و فردای همون روز دوباره یک بچه دیگر . که یکی دختر بود و دیگری پسر و ترتیب آنها هم یادم نیست . و من هم به خانمم اعتراض می کردم که چون تو بچه می خواهی این طور صاحب دو فرزند با این سرعت شدیم.(البته من یک دختر 4 ساله هم دارم) هم اینکه نگران آینده اونها هم بودم و مادرم و همسرم به من میگفتن که اینطور بهتره و دلداری میدادن . ممنون میشم که تعبیر بفرمائین . تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خانم شما کار و یا پروژه ای به دست می آورد و زندگی شما با این کار، تحولی مثبت پیدا خواهد کرد. شما به ثروت می رسید و گشایش کار می یابید و البته ذوق خواهید کرد. شما شاید نگران باشید که با این کار جدید شاید خانمتان نتواند مثل قبل به دخترتان برسد ولی زندگی شما بهتر از قبل خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام.من یه شب خواب دیدم که یه آقایی که من می شناسمش یه بچه ی خوشگل به من داد،زیاد به این خواب اهمیت ندادم اما فردای همون شبی که من اون خواب دیدم دوستم به من گفت که شب قبل خواب دیده که من با یه آقا ازدواج کردم و یه بچه ی سفید و خوشگلم دارم، اما مشکل اینجاس که در عالم بیداری و واقعیت آقایی که اون بچه رو به من داد متاهله!
این خواب من و دوستم چه تعبیری می توانه داشته باشه!؟
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. اینکه شما دیده اید که او به شما بچه خوشگلی داده یعنی به شما پیشنهاد می کند که کار یا پروژه ای را بپذیرید که انجامش برایتان بسیار موفقیت آمیز خواهد بود. ازدواج با او هم در خواب به تعهد او در قبال انجام کاری مشترک اشاره می کند. تشکر از همراهیتون.
mhlda : سلام خسته نباشيد،من خواب ديدم مسافرت بوديم توي يك هتل كه رو به دريا بود و استخر داشت.مادرم منو بيدار كرد و يك بچه داد بهم گفت اين بچتو بگير تا برم استخر،مادرم رفتن تو استخرو من بچم رو بردم كنار اب دريا و صورت خيلي زيباش رو با اب دريا شستم و قربون صدقش ميرفتم.(من مجردم ولي در رابطه هستم).
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که زندگی امروزتان در کنترل خودتان نیست و می خواهید که چشم انداز متفاوتی از زندگی داشته باشید. هویت و عادت های قدیمی تان را کنار بگذارید با احساسات مثبت بیشتری مواجه باشید و گذشته و اشتباهاتش را بشویید و شروعی تازه داشته باشید. مادر شما کار یا پروژه یا سرمایه ای به شما واگذار خواهد کرد که به واسطه ی آن شما به اهدافی که دارید می رسید و خیال خودش هم راحت خواهد شد. انرژی مثبت به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام.وقتتون بخیر.چند وقت پیش خواب می دیدم که صبح ساعت 10:30 هست و منم سر جام خواب بودم اما خونه ایکه توش بودم شبیه خونه خودمون نبود شییه یه خونه بزرگ روستایی بود.اما احساسم این بود که خونه خودمونه.در همون حال که دراز کشیده بودم یهو دیدم دختر خاله مامانم اومد بالا سرم و گفت دختر چرا خوابیدی پاشو و یه دختر بچه تازه بدنیا اومده داد بغلم.اون دختر بچه نوزاد بود ولی قیافش شبیه بچه های 4و5ساله بود و به قدری زیبا بود که می تونم بگم تو عمرم بچه ای به اون زیبایی ندیدم.چشمای درشت با موهای فر وپوست سبزه تو خواب می دونستم که اون بچه نوه دخترخاله مامانه که تو واقعیت عروسش بعد 15 سال باردار شده و هنوز بچه به دنیا نیومده.دختر خاله مامان با کل خانوادش اومده بود فامیلای دیگه هم بودن.من پاشدم و باهم شرو کردیم به کار کردن و آماده کردن ناهار برای مهمونا.
فریبا هراتی
: سلام. شما به قدرت و دستاورد بزرگی می رسید و مسیر زندگی تان عوض می شود و آگاه می شوید که سادگی و داشتن روح بزرگ امتیاز مثبتی است. شما به ثروت می رسید و با تمام احساس و وجودتان خوشحال می شوید. دید شما وسیع می شود و کلی افکار خوب به ذهنتان می رسد و سعی می کنید که داشته هایتان را خیلی برای دیگران به رخ نکشید و تعریف نکنید. شما خوشحال می شوید و با همه مهربانی می کنید و جشن می گیرید. تشکر از همراهیتون.
Maya : عرض ادب
خواب ديدم در يک اتاق هستم روي يک نيمکت نشستم و يکم اون طرفتر از من يک تخت دونفره است که روي تخت يک نفر انگار تازه از حمام اومده بود و کاملا داخل يک حوله پوشيده شده بود و صورتش هم مشخص نيست قرار داره که حرکاتي مپل دراز نشست ميره من ميرم اونو از روي تخت بلند مي کنم انگار نگرانم از اين حرکات آسيبي به خودش بزنه و ميام دوباره رونيمکت تو بغلم مي شونمش صورتشو باز مي کنم مي بينم يه پسر بچه دوازده سيزده ساله است که موهاش خيس بود و يه هاله به رنگ بور داشت درست جلوي موهاش و داشتم انگار با بغض يه چيزايي مي گفتم بهش و آرومش مي کردم فکر مي کنم اون بچه بيمار بود و اينکه خانم هراتي عزيز همه چيز در اتاق سفيد بود نيمکت زمين ديوار رو تختي خود تخت همه چيز سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما در مورد مسئله ای به فکر فرو می روید و نیاز دارید که قبل از هر اقدامی خوب فکر کنید. به احتمال قوی کسی عاشق شما می شود که از نظر روحی، ناپخته و خام برخورد می کند و مثل بچه ها فقط امیدوار است که از غم رها شود و بتواند ازدواج کند و دارد تمرین می کند که نقش خودش را به عنوان یک مرد خوب بتواند اجرا کند. اما شما دلتان به حال او می سوزد که اینطور دست و پا می زند که خودش را به شما ابراز کند. ولی حاضر هم نیستید که به عشق او پاسخ دهید و می خواهید که خوب فکر کنید. این شخص در آستانه ی افسردگی قرار دارد و می خواهد زندگی اش متحول شده و شروعی تازه داشته باشد. حالا یا او عاشق شماست و همه ی این احساس مربوط به شماست یا عاشق کسی دیگری است و شما دلتان برای او می سوزد و راهنمایی اش می کنید و یا اینکه خودتان عاشق شده اید! و فکر می کنید که عقلانی رفتار کنید و یا مثل دیوانگان فقط روی حرف خودتان باشید و به دنبال رسیدن به عشقتان تمرکز می کنید. تشکر از همراهیتون.
Neda : سلام وقتتون بخیر
چندروز پیش خواب دیدم با دوستم و مادرم سرسفره غذا میخوریم،دوستم قرار بود با یه آقایی ازدواج کنن که نشد دوستم رو خیلی ناراحت کردن،اون آقا رو دیدم که با یه بچه توبغلش اومد پیش ما ،سرسفره نشستن بچه رو گذاشتن کناربا ما غذا میخوردن فقط به دوستم نگا میکرد(جوری که بهم نگا کن توجه کن)دوستم هم اصلا محل نمیذاشتن اصلا نگاش نمیکرد
فریبا هراتی
: سلام دوست عزیز در نوبت هستید لطفا فقط یکبار خوابتان را ارسال کنید صدها نفر هر روز خواب می فرستند و لطفا صبور باشید.
Neda : سلام وقتتون بخیر
چند وقت پیش خواب دیدم بادوستم و‌مامانم داریم سرسفره غذا میخوریم،دوستم قرار بود با یه آقایی ازدواج کنن که نشد،دوستم رو خیلی ناراحت کردند،دیدم اون آقا اومدن پیش ما با یه بچه چندماهه بغلشون سرسفره نشستن بچه رو گذاشتن کنار داشتن باما غذا میخوردن و هی به دوستم نگا میکرد(جوری که به من توجه کن)و دوستم هم اصلا محل نمیذاشت
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این آقا به کار و پروژه ای مشغول است که احتمالا به خاطر آن دوستتان را کنار گذاشته و تمایل دارد که مجددا به او نزدیک شود و یا در این چند مدت فکر کرده و به این نتیجه رسیده که نباید ارتباطش را با دوستتان قطع می کرد. اما دوست شما تمایلی به او ندارد. تشکر از همراهیتون
Saghar : سلام خسته نباشید. من همیشه خواب میبینم که به بچه نوزاد چه پسر و چه دختر شیر میدم همیشه این خوابو میبینم.با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما از دل و جانتان برای کاری که انجام می دهید و یا افزایش سرمایه ای که به شما بدهند، مایه می گذارید و سعی می کنید که هر کاری از شما بخواهند به نفع احسن انجامش دهید. تشکر از همراهیتون.
Sana : سلام روز بخير
من اغلب خوابهاي پراكنده اي ميبينم و أفراد مختلفي روً در خواب كه آشنا هستند
خواب ديدم در محل نا اشنايي نشسته ام و بين پتو پسر بچه نوزادي روً بيرون اوردم كه شبيه كودك ٦ ماه بود با صورت سفيد و مؤهاي مشكي و توپول ،احساس ميكردم بچه خودم هست بعد يهو ديدم در كنار استخري هستم و كيسه اي كه سر خالم داخلش بود و بدن و پاهاش بيرون به داخل اب پرتاب شد و تا ته استخر رفت و با شدت با طنابي كهً به كيسه وصل بود بيرون كشيده شد من چهره خاله ام و نميديدم و باز در همون لحظه ديدم تو يكي از صحن هاي امام رضا رَاه ميرم و با صداي ناقاره بغضم تركيد و گريه ميكنم و به دنبال صحن أصلي ميگردم و اين قسمت خواب كهً ميكم خيلي گنگ بود ،ديدم تو زيرزمين يا ساختماني اداري هستم صداي ناله زني مياد به سمت اتاق رفتم ديدم خانم جواني روي يك تخت خوابيده و فرزند پسري زايمان كرده كه اين فرزندهم قد و اندازه مادرش است كه روي تخت كنار هم خوابيده اند و نوزاد رازير ملحفه مادرش پنهون ميكنند بعد يهو شرايط امنيتي ايجاد شد و همه را از اتاق بيرون كردند آما من همچنان در اتاق بودم و نكاه ميكردم كه يك اخوند سياسي سرشناس به عنوان پدر بچه وارد شد و با اونها صحبت ميكرد
ممنون ميشم اگر دليل پراكندگي موضوعي و مكاني خوابهاي من و ميدونيد انرا عنوان كنيد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما تحت شرایطی قرار می گیرید که بدون اینکه انتظارش را داشته باشید کار و پروژه ای به شما محول می شود و شما سعی می کنید با تمام وجودتان برای بهبود این شرایط کاری اقدام کنید. خاله شما بدون اینکه فکرش را به کار بیاندازد و تحلیل کند که آیا کارش منطقی هست یا نه، دلش را به آب می زند و احساسی رفتار می کند ولی چون ایمانش قوی است یا چون ارتباطاتی با کسانی دارد که خیلی هوایش را دارند، او را از غرق شدن در مسائل احساسی بیرون می کشند و باعث می شوند که منطقی فکر کند. شما با خبر خواهید شد که یک جریان مخفی سیاسی مطرح است که کسی نباید فعلا از آن چیزی بداند و قرار است که یک روحانی سرشناس، پروژه ای را به یکباره رو کند که این پروژه بسیار بزرگ و غیر قابل انتظار است. شما اینگونه خوابها را می بینید چون روحتان بزرگ است و به شما خبرهایی از آینده می رسد چون ذهن شما بسیار فعال است و آنتن مغزی قوی ای دارید. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام .خدا قوت.در یک ورزشگاه محلی تو کشور آلمان با خانمم ؛مشغول تماشای بازی فوتبال تیم ایران و آلمان هستم.ما تو کنار دروازه آلمان هستیم و دقیقا کنار زمین داریم بازی را می بینم. به گمانم شاید اصلا سکو تماشاچی وجود نداره . نیمه بازی می شه و یک خانم آلمانی با ما صحبت می کنه و یک چیز خوردنی به ما تعارف و می ده. بازی تا اواخر مساوی پیش می ره و ایرانی ها در نیمه دوم چند تا بازیکن را با چکمه وارد زمین می کنند تا بتوانند نتیجه بگیرند؛در اواخر بازی توپ که بیرون زمین می ره یکی از بازیکن ها که قد و قواره کوچکی داشت از بین سوراخ یک دیوار خارج می شه تا توپ را برای شروع بازی بیاره.البته در این لحظات من هم از پوشیدن چکمه و هم از خروج بازیکن از سوراخ نگران و متعجب بودم.فضا عوض می شه اتاق بچه ها مون در ترکیه هست.یک پسر بچه هفت و هشت ساله با دختر کوچکم و احیانا کس دیگری داره بازی می کنه از تکون تکون خوردن پسر خانمم متوجه می شه که ایشان دستشویی داره.به ایشان می گه بیا برو دستشویی.همین که می گه ایشان اصلا می خواهد خودش را خیس کنه می آد بره سمت دستشویی که یهویی یک بچه در حد نوزاد می شه که خانمم دختر بزرگم را صدا می زنه تا ایشان بیاد و اون نگه داره تا نیفته.به هر حال همین بچه در حد اندازه یک عروسک بازی را من به سختی نگه اش می دارم تا ادار کنه.ادرار که می کنه؛ظاهرا در کاسه سنگ دستشویی نیست ولی تو خود دستشویی است که شبیه به یک حوض کوچکی است که آب داره و وقتی که بچه ادرار می کنه این قدر سبک می شه که در همان آب دراز می کشه و خانمم می گه تو آب خفه نشه اون از آب ببرون بیار.ولی تو این لحظات انتهایی بچه واقعا به اندازه بچه های عروسکی بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و خانمتان به رقابت سنگینی که بین ایران و فرستاده ی آلمان به ایران بر سر مسائل سیاسی روز وجود دارد فکر می کنید و سعی می کنید مسائل را بررسی کنید. ایران از قبول پیشنهاد آلمان در ابتدا سر باز می زند و بعد جبهه می گیرد تا حقوق او را هم در نظر بگیرند و به واسطه ی کسی که مقام مهمی هم ندارد، دوباره مذاکرات را ادامه می دهد. شما به این مسائل علاقه دارید و آن را پیگیری می کنید. اما مشغله ی اصلی ذهن خانم شما این است که گشایش کار داشته باشد و ثروت زیاد به زندگی تان بیاید و مشکلات از زندگی تان برود. نوعی عروسک بازی و بی توجهی به وقایع بزرگتر. شما به ثروت می رسید و ثروتتان را هم خرج علایق شخصی تان خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.