تعبیر خواب بچه
اگر خواب بچه اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ى لاغر، نشانه دچار شدن به مشکلات است. بچه چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : سلام روزتون بخیر ..
خواب دیدم جنب خونه ی دشمن من ، خونه ی دوست صمیمی منه ( که خانم هست) . من زنگ خونه رو زدم و دوستم بهمراه خواهرش تو خونه بودن و از پشت پنجره میشد دید سایه دوستم بهمراه خواهرش . دوستم درو باز کرد و از چنتا پله رفتم بالا . دوستم یه بچه ی دختر گویا که طفل دو ساله اینها بیشتر نبود بغلش بود و بهم داشت راجب چیزی دربارش حرف میزد . وقتی اومدم بالا دستمو باز کردم به سمت طفل و اون اومد تو بغل من .
ممنون از وقتی که میزارید .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما اگر دشمن دارید اقلا دوست خوبی هم دارید که پذیرای شماست و ارتباط با او باعث بالا رفتن احترام یا توانایی های مالی شما خواهد شد. دوست شما نسبت به مسائل مالی ایده و پروژه ای دارد که با شما مطرح می کند و شما هم پذیرای ایده ی او هستید. تشکر از همراهیتون.
Azadeh : سلام.من ازدواج كردم ولي بچه ندارم .یکی از دوستام خواب منو ديده كه بعد مدتها که یه پسر خیلی بامزه تپل بغلمه حدودا سه ساله. اسمشم راستینه. دوستام میفهمن که پسر خودمه ازم ناراحت میشن که چرا بهشون تو این سه سال نگفتم منم گفتم آخه پسرم لباس مناسب نداشته!!! خلاصه دوستام ازم ناراحت میشن بابت توجیه مسخره م
فریبا هراتی
: سلام. شما به هدف، کار یا پروژه ای متعهد شده اید یا خواهید شد که با تمام وجود به انجامش مشغول هستید ولی شاید دوستانتان این را نمی دانند. شما گشایش کار خواهید یافت و با وجود اینکار به نشاط و سرزندگی و قدرت بیشتر می رسید و زندگی تان کامل تر می شود. شما سعی می کنید که درست رفتار کنید و تا زمانی که کاملا موفق نشده اید از کاری که در دست دارید حرفی نزنید. تشکر از همراهیتون.
حمیده : سلام استاد عزیز دیشب قبل از اذان صبح خواب میدیدم با عده ای از همکاران در یک مکان استراحت میکنیم و بین خانمها و آقایان پرده کشیدند . بچه ها پهلوی مادراشون بودند و من تشخیص میدادم که کدوم بچه فرزند کدوم همکاره و برام جالب بود در این حال یکی از بچه ها اومد بغل من و بازی میکرد و من خیلی دوستش داشتم(در حال حاضر یک مشکل کاری برام پیش اومده و چون مسافرت هستم خیلی نگران آینده شغلیم هستم) در همین حال خواب دیدم همسایمون میخوان مجلس یا روضه بگیرن و چون پدر من خیلی اهل دین هستند میخوان پدر منو به عنوان سخنران یا مداح دعوت کنند و من تعجب کرده بودم میگفتم ایشون این کاره نیستند. اما در واقعیت اگر بهشون پیشنهاد بشه انجام میدن. لطفا تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شما گشایش کار پیدا می کنید و انشالله کارتان را حفظ خواهید کرد ولی باید به شکرانه ی رفع نگرانی تان به پدرتان بگویید که برای شما دعا کنند و متوسل به یکی از ائمه ع شده و نذر کنند که شما امنیت شغلی پیدا کنید و در مجلس کوچکی برای کسی که متوسل به او شده اند تا حاجتشان را بگیرند، خودشان یک روضه بخوانند. تشکر از همراهیتون.
Mah11111 : سلام خانم هراتی، روز بخیر
قبلا خواستگاری داشتم که بخاطر مخالفت خانوادشون ازدواج ما بهم خورد. یه مدتیه که مجدد به هم رجوع کردیم ولی ایشون گفتن قصد ازدواج ندارن و برای دوستی. خواب دیدم یه بچه ۳ ماهه تپل که بزرگتر از سنش بنظر میومد از این آقا دارم (ظاهرا پسر بود) ولی به خودش نگفته بودم. دست بچه را گرفتم بردم تو ماشین نشوندمش رو صندلی جلو کنار خودم که میخواستم رانندگی کنم و کمربندشو بستم. داشت میخوابید. با خودم فکر میکردم: کاش به اون آقا گفته بودم ازش بچه دارم. اگه قبول نمیکرد میتونست ازمایش بده. شاید براش مهم باشه بچه داره و بفکر ازدواجمون بیوفته. چرا این مدت از بچم عکس خوب نگرفتم؟ منکه اینقد بچه دوست داشتم چرا بهش نمیرسم؟ شاید برا اینه که من تنهایی باید مواظبش باشم و حوصله ندارم. باید دیگه حواسم بهش باشه.
تو خوابم همراه پدر و مادرم با یه خانواده رفت و آمد داشتیم که ۲تا پسر جوان داشتن. پسر بزرگه خواستگار من بود ولی پسر دومی که چند سال از من کوچیکتر بود هم از من خیلی خوشش میومد (مثل اینکه نمیدونست برادرش خواستگار منه). یه روز که اومده بودن خونه ما پسر کوچیکه گفت تو خیلی جوونتر از سنت بنظر میای. من با بچه کوچیکت هم هیچ مشکلی ندارم برای ازدواجمون. کلا خیلی دور من میچرخید و ازم تعریف میکرد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. ارتباط او با شما ، برایتان نشاط و سرزندگی، قدرت درونی، تکامل، انرژی، خودشناسی و تجربه به همراه خواهد آورد. اما شما این ثمره ی احساسی را به او ابراز نمی کنید. شما سعی می کنید که زندگی تان را کنترل کنید و با همین نتیجه و بازدهی که از ارتباط با او دارید دلخوش هستید. شما فکر می کنید که کاش احساستان را به او می گفتید. دلتان می خواهد تصویر ذهنی تان را از روابطی که با او دارید برای خودتان محفوظ نگه دارید. می خواهید سعی کنید که این احساس مثبت را برای خودتان زنده نگه دارید. خانواده شما می خواهند که شما ازدواج کنید آنها معتقدند که شما کم تجربه و ساده دل هستید. ضمن اینکه کسی که عاشق شما باشد با خاطراتتان هم مشکلی نخواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
مهسا بهار : سلام وقت بخیر، دیشب خواب دیدم که صاحب یک بچه کوچیک نوزاد دختر شدم که خیلی زیبا و ظریف و دوست داشتنی و آروم بوده بینهایت باهاش حس خوبی داشتم و وقتی اونو بغل می کردم قلبم بشدت آروم می شد توی خواب همش دنبال یک اسم قشنگ براش بودم این بچه هم بشدت با من احساس آرامش پیدا می کرد زمانی که بغلش می کردم هر دو احساس خوبی داشتیم در کنار این موضوع دیدم یکی از دوستای دیگه من هم مثل من بچه ای داره که اون هم نوزاده و دختر و در عین حال منتظر بچه دیگه ای بدنیا بیاره که احساس می کردم ممکنه اون بچه پسر باشه (البته دوست من سن بالایی داره و خودش یک دختر و پسر بزرگ داره ) اون نگران بود که دیگران راجب این دوتا بچه اونهم انقدر سریع و پشت سر هم چی میگن ، توی قسمتی از خوابم دیدم که دارم به این بچه شیر می دم و اون با لذت شیر می خوره و از توی چشماش نگاه می کردم و احساس می کردم داره ازم تشکر می کنه تو این لحظه بشدت قلبم از خوشحالی شروع به تپیدن کرد و به طوری که از خواب بیدار شدم در ضمن من مجرد هستم و این موضوع توی خواب منو نگران می کرد که این بچه چطور بدنیا اومده و مطمن بودم که خودم این بچه رو بدنیا آوردم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. سرمایه و ثروتی به شما می رسد که باعث آرامش شما می شود. دوست شما هم به ثروت می رسد و امیدوار است که گشایش کار هم پیدا کند و کارهایش مطابق میلش به پیش برود.شما با جان و دلتان برای افزایش سرمایه تان تلاش می کنید و از خودتان مایه می گذارید و امیدوار هستید که زندگی تان رونق اقتصادی خوبی پیدا کند. تشکر از همراهیتون.
حمیده : با سلام من خواب دیدم که پسر عمویم که با هم در ارتباط بودیم و قرار ازدواج گذاشته بودیم و او عاشق من بود ولی به دلیل مخالفت خانواده او این رابطه به هم خورده است در کنار من روی یک صندلی نشسته و در حال نگاه کردن به من است و من بر روی زمین نشسته ام و با کودکی در حال بازی کردن و غذا دادن به ان کودک هستم.
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی مهربان و معصوم دارید و سعی می کنید که از خودتان حمایت کنید و پسر عموی شما از لحاظ مالی یا کاری احتمالا از شما قویتر است و جایگاه خودش را در اجتماع پیدا کرده و به شما فکر می کند. تشکر از همراهیتون.
مونا بهرامی : من در حال آشنایی برای ازدواج هستم، خواب دیدم بیمارستان بودم برای ملاقات بچه ای که میدونم بچه ی من بود و تازه به دنیا آمده بود و اولین بار میخواستم ببینمش
یه پسربچه ی فوق العاده خوشگل بود ، آنقدر که من متعجب شدم این بچه به کی رفته که آنقدر زیباست و چهره ی اون بچه چند روزه از جلوی چشمم روز نمیشه
این خواب چه تعبیری داره؟؟
فریبا هراتی
: سلام. شما از غم فارغ شده اید و برای رسیدن به خواسته هایتان از خدای بزرگ کمک خواسته اید. شما هدف و پروژه ی نوپایی در دست دارید که از وجود آن خوشحالید و احساس می کنید که با وجود این هدف زندگی شما شیرین و سرشار از امید و شادی می شود. شما از رابطه ای که دارید خوشحالید. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام . در واقعیت مدیر شرکتی که کار میکنم یه پسر بچه داره که هنوز نمیتونه حرف بزنه بعد خواب دیدم تو یجای جای خیلی شلوغی هستم خیلی ادم ها رفت امد دارن مدیرمون با بچش و خانمش هم میان بعد بچشو میدن بغلم خیلی اروم نشسته بود تو بغلم خیلی شمرده بهم میگه سردمه کنارم یه شوفاژ بود بازش میکنم خیلی سریع شوفاز حرارت میده و بچه گرم و اروم میشه بعد یجا خواب دیدم با خواهرم هستم انگار قبل از اینکه بریم سرکار خواهرم یه مرغ درسته میزنه به سیخ بریون بشه از تیکه های مرغ پخته شده میکنم و میخورم مزش خیلی خوب بود بعد یه غذای دیگه هم داشتیم میخوردیم دو تا قالب تن ماهی پخته شده یه بشقاب برنج با تن ماهی قاطی شده بود با ولع زیاد میخوردم
فریبا هراتی
: سلام. شما در کارتان پیشرفت می کنید و پروژه یا هدفی به شما واگذار می شود که خیلی خوب از پس انجام آن بر خواهید آمد. شما به ثروت می رسید و شخصیت شما به زودی خیلی قوی و چابک و با استقامت خواهد شد. احساسات مثبت به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
سپینود : سلام. ببخشید که بد نوشتم. توی خوابم فقط دونفر یه دختربچه و یه خانم بود. خواب دیدم توی یه اتاق نسبتا تاریک که یه وان حمام قدیمی پر اب بود یه دختربچه سبزه و چشم و مو مشکی با لباس کهنه توی وان دراز کشیده بود و سرش بیرون بود قیافش خیلی غمگین بود. کنار وان روی یه صندلی یه خانم جوون نشسته بود. یهو دختربچه با یه تیغ رگ گردن خودش زد خانمه فقط نگاه میکرد و اشک میریخت من تو خواب به خودم میگفتم چرا کاری نمیکنه چقدر افسرده است .خانمه فقط به دختربچه نگاه میکرد و اشک میریخت من بیشتر از دختره نگران حال داغون خانمه بودم یهو حس کردم اون خانم خود منم.
پاسخلینک11 ساعت پیش
فریبا هراتی
: سلام. شما خاطرات تلخی از زمان بچگی تان دارید. افکار سرکوب شده و احساسات تلخی که امیدوار بوده اید که بتوانید این احساسات را بشویید برود و زندگی تازه ای را شروع کنید. حالا که یک خانم جوان شده اید و به گذشته ی خودتان نگاه می کنید، فکر می کنید که باید این گذشته ی تلخ را از بین ببرید و هیچ خاطره ی خوشی نیست که بخواهید یاد آن را زنده نگه دارید. می خواهید گذشته را فراموش کنید و شروعی تازه داشته باشید. شما می خواهید خصوصیاتی را که در گذشته داشته اید و به خاطر آن افسرده و ناراحت بودید را بکشید. شما می خواهید قادر باشید که درست تصمیم بگیرید و نه خشک و منطقی برخورد کنید و نه احساساتی و خام و بی عقل. از اینکه قبلا این قدرت را نداشتید که درست فکر کنید و رفتاری صرفا احساساتی و بی فکر داشتید ناراحتید و این را باید در خودتان عوض کنید. شما مسائل را از زاویه ای متفاوت می بینید، از خود قدیمیتان خداحافظی می کنید و به خود جدیدتان سلام می کنید. تشکر از همراهیتون.
سپینود : سلام. دیشب خواب دیدم توی یه اتاق نسبتا تاریک که هیچ وسیله ای نبود یه وان حمام قدیمی پر اب بود یه دختربچه سبزه و چشم و مو مشکی با لباس کهنه توی وان دراز کشیده بود و سرش بیرون بود قیافش خیلی غمگین بود. کنار وان روی یه صندلی یه خانم جوون و شکل دختر بود اون غمگین یهو دختربچه با یه تیغ رگ گردنش زد من اونجا خودم نمیدیدم اما انگار ناظر بودم خانمه فط نگاه میکرد و اشک میریخت من هی میگفتم چرا کاری نمیکنه بعد با خودم گفتم اون از بس افسرده است هیچ کار نمیکنه خانمه فقط نگاه میکرد و اشک میریخت من بشتر از دختره نکران حال داغون خانمه بودم یهو حس کردم اون خود منم با اینکه اصلا شبیهم نبود. من دختر مجردم در واقعیت
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم من متوجه منظور شما نشدم ! یک دختر در وان بوده و یک دختر و یک خانم حوان در بیرون؟ نوشته اید روی صندلی یک خانم حوان بود و شکل دختر بود . منظورتان این است که بیرون وان دو نفر بودند؟ یا دختر عمگین درون وان رگ گردن خودش را زد؟ شما ناظر بوده اید و نوشته اید حس کردم اون خود منم. کی خود شماست؟ خانم جوان، دختر بیرون وان یا انکه درون وان بود. لطفا توجه داشته باشید که بنده خوابی را که شما دیده اید ندیده ام و باید طوری بنویسید که من که در سر شما نیستم هم بتوانم بفهمم چه نوشته اید. لطفا دوباره زود خوابتان را بازنویسی و اصلاح کنید و برایم بفرستید. حق خواب مجدد از شما کسر نخواهد شد. تشکر از همراهیتون.