تعبیر خواب بیمارستان
لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
hoseiny : با عرض سلام من امشب خواب دیدم که در بیمارستانم و مادر مرحومم که سالهااست ازدنیا رفته روی تخت بیمارستان نشسته و من به عنوان همراهش اونجا هستم من روی قسمتها کتف و پهلوی مادرم علامت میگذارم و یک پرستار اون قسمتها را ماساژ میده اون قسمتهای بدن مادرم درد میکرد بعد جایش را مرتب ک ردم که بخوابه از پنجره بیمارستان بیرون را نگاه کردم دیدم که داشت هوا روشن میشد هنوز افتاب در نیامده بد
فریبا هراتی
: سلام. روح مادرتان شاد. شما از جانب خانواده مادرتان ( پدرتان و دیگران) و ار لحاط اینکه دین و قرضی گردن ایشان نباشد خیال مادرتان را راحت کرده اید و می خواهید که او روحش آرامش داشته باشد که شما کنترل همه چیز را به دست گرفته اید. دید شما وسیع است و مشکلات در حال کم رنگ شدن. افقی جدید پیش روی شماست و امید و خوشبختی به زندگی شما می آید و مادرتان بسیار آرامش خواهند داشت. تشکر از همراهیتون.
Mohammad : ممنونم بزرگوار بابت شادی وقوت دادن به قلبهای خسته .و بابت داروگیاهی درمانی
Mohammad : خانم هراتی محترم تعبیرهاتون مثل ایینه هستش خدا عوض خیر بهتون بده .
فریبا هراتی
: این همه خواب خوب بی دلیل نیست. خدا راهنمای شماست. اگر لطف خدا شامل حال شما نبود تعارف که نداشت با شما!!! این خوابها را می بینید که امیدتان را از دست ندهید. صبور باشید الان دوره سختی برای همه است. ولی شرایط عوض خواهد شد. حوز هندی به صورت پودر به غذایتان اضافه کنید سردی استخوانها را از بین می برد. دعا گوی شما هستم.
Mohammad : سلام خانم هراتی ببخشید تکمیل خواب بیمارستان که امروز یادم افتاد خواستم خدمتتان بگم بعد دلجویی از پیرمرد اخر تو راه رو بیمارستان چند قدمی پیش رفتم ی چاله کنده شده مستطیل به ابعداد بزرگ کنده شده بود که کف ودیوارش از بتون بود و شاخهای میلگرد از کناره با ارتفاع زده بودند بیرون دورچاله هم پرخاک بود من از کنار چاله پریدم کنارش نشستم مجدد بلند شدم دیدم ی دیوار هستش که به سقف وصل شده بود مثل اتاق که بعد اون بیدار شدم راستش از دیروز فکرم درگیر این چاله و دیواره همش نگرانم نمیدانم چرخ روزگار به چه سمت میچرخه .ازعرش افتادم فرش روحیم منفیه صفر شده چند ساله .متشکرم .خسته نباشید .
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. شما توانایی و قدرت این را دارید که از شکست های سخت قدیمی، یک آینده و یک اساس سفت و سخت بسازید. شما می توانید سختی ها را پشت سر بگذارید؛ شما موانع را کنار می زنید و آینده ای محکم که تا نهایت سقف آرزوهایتان است را خواهید ساخت. دیوار حریم شخصی شماست و میل گرد قدرت شماست!! روحیه کسی صفر می شود که ایمانش ضعیف است شما خدا را دارید !!!! به او توکل کنید که هرگز پشت شما را خالی نخواهد کرد. مگر خواب حضرت عباس ع را یادتان نمانده؟ قوی باشید. تشکر از همراهیتون.
Mohammad : ازتعبیرمدبرانتون کمال تشکر وقدردانی دارم انشالله درپناه خالق مطلق سالم وشادکام باشید
Mohammad : باسلام واحترام وارزوی سلامتی وشادکامی معبر محترم .خواب دیدم با ی اقای جوان خوش اندام وچهره معمولی لباس سیاه به تن داشت با کاپشن سیاه اشنا شدم که صاحب باغی بود و اتاقی در درون باغ داشت دارای میز وصندلی چوبی یک لامپ روشن وسط اتاق یک پنجره به سمت باغ که درختی پربرگ وسبز که درخت گردو ولی بدون میوه بود از پنجره نمایان بود بنده همراهش به اتاق رفتم باهم صحبت میکردیم که فهمیدیم ی نفر از نیروهاش که پیرمردی بود دستش اسیب دیده درخواست کرد همراهی کنم برای کمک منم باهاش رفتم باماشین مسیری رو طی کردیم خودم راننده بودم رسیدیم به بیمارستان اون اقا با پیرمرد از جلو رفتند منم بعد اونا اهسته درحیاط بیمارستان بادونفر از پرسنل بیمارستان که لباس اونیفورم بیمارستان تنشان بود ادرس ازشون خواستم وهمراه هم صحبت کنان به سمت اوژانس میرفتیم وسط حیاط مقداری خاکی بود دور حیاط چادر های نطامی دیدم که مثل اتاق بودند بهشان میگفتم چهارسال اینجا مشغول خدمت بودم بعد رفتم تو راه رو رسیدم به درب اتاق عمل که مرد جوان پیرمرد رو فرستاد داخل برای جراحی دستش درب روبروی اتاق عمل هم بازم اتاق عمل بود دیدم دونفر پرستار زیر بغل ی پیرمرد دیگه رو گرفتن میگفتن این اقا انگشت اشاره اش بریده شده چشمم به دست پیرمرد خورد که انگشتت قطع و خونی بود مردجوان بهم گفت من پول ندارم تو داری گفتم عابربانک همراه دارم رفتم داخل اتاق برای پرداخت پول وزود برگشتم بیرون که دم درب کفشامو نو وجدید دیدم کفش اسپرت یخه دار مشکی براق کفشوپام کردمو رفتم توراه رو بیمارستان که بازم پیرمرد دیگه ای زخمی دیدم منم همدردی باهاش کردم بطری نوشابه خانواده خالی دستم بود توبیمارستان که بعد گمش کردم .معدرت میخوام طولانی شد .از زحمات معبر محترم سپاس گذارم .خسته نباشید
فریبا هراتی
: سلا. تشکر . دیدن درخت گردو در خواب، علامت رفتن به سفرهایی دلپذیر و کسب سعادت در زندگی است. شما کنترل زندگی تان را به دست می گیرید و ارتباطتان با اطرافیانتان زیاد خواهد شد. به کسی دست یاری می دهید و گشایش کار خواهید یافت. این بار فکر شما درست کار خواهد کرد و کاملا عقلانی رفتار می کنید. مشکلات شما رو به درمان هستند. سختی ها گذشته است. انگشت اشاره به اشتباه و گناه اشاره دارد و قطع این انگشت در دست پیرمرد، اشاره به گناهی دارد که تاوان آن را پس داده اید! پیر مرد در خواب به خرد و عقل تعبیر می شود. شما مشکلاتتان را دور می ریزید و رویکرد شما به زندگی عوض خواهد شد. جاپایتان سفت است و خیالتان راحت خواهد شد. شما عقلانی فکر می کنید و جایگاهتان را در زندگی پیدا می کنید و به مسیر درست بر می گردید. این احساس منفی که در وجودتان دارید و حس می کنید که منابع درونی تان تا ته خالی شده و رستان کشیده شده است را به دور می ریزید. این احساس منفی را گم می کنید و مثبت اندیش می شوید. خبرهای خیلی خوشی در راه است. در خوابتان مرتب کمک می کردید به پیر مردها و یعنی هم خیر باشید و هم عاقل!! نگذارید تا توانایی هایتان هرز برود! تلاش بیشتری روی کارتان بگذارید. تشکر از همراهیتون.
Mihde : با عرض سلام خواب دیدم برای ملاقات پدر مرحومم به بیمارستان رفتم پدرم لباس مرتب و تمیز پوشید بود سر حال بود باهم صحبت کردیم از وضع قلب نارحت بود گفت نمیدونی دکتر چی میگه ولی احساس میکونم از گفتن قلب منظور داشت ممنون
فریبا هراتی
: سلام. پدرتان انسان خوبی بوده و گناهی هم ندارد. او حس می کند عشق زیادی دریافت نمی کند، کسی او را تایید نمی کند و از او حمایت نمی شود. روحشان شاد. برای او خیلی فاتحه و خیرات بدهید و زیاد یادش کنید. او آشفتگی احساسی و ترس دارد و نیاز به این که برایش قرآن بخوانید. تشکر از همراهیتون.
Zohre : با عرض معذرت اشتباها ارسال شد ، من فکر میکردم ایشون همین دنیا تاوان کارشون رو دادند و به همین دلیل یاد بدیهاشون نمیافتادم . نمیدونم شاید از ته دلم نیست .
اینکه شماره تلفن همسرم رو تکرار میکرد چه تعبیری داره ؟
باتشکر از لطفتون
فریبا هراتی
: او نگران است و نیاز به ارتباط و کمک خواهی دارد. تشکر از همراهیتون.
Sadaf : خواب دیدم رفتم سر کار (در واقعیت هم بیمارستان کار میکنم ) ناگهان چشمم میخوره به پدر دوستم که پشت در بخش ایستاده بود ازشدت ناراحتی هق هق میکرد جوری که انگار کسی مرده .. رفتم داخل و دوستم دیدم روی تخت نشسته انگار دستش شکسته بود یا چاقو خورده بود به هرحال یه جراحتی داشت رفتم سمتش بهش گفتم همینجا بمون برم دارو بیارم وقتی رفتم اونطرف دیدم زنی تازه زایمان کرده و نوزادش در حال مرگه اما زنده موند .
فریبا هراتی
: سلام. به هویت دوست شما حمله می کنند یا او را درک نمی کنند و او احساس تنهایی می کند. انگار او به هدفی که می خواسته رسیده ولی الان نتوانسته هدفش را با موفقیت پیش ببرد. ولی عاقبت کار او خیر است و در کارش موفق شده و خوشحال می شود. تشکر از همراهیتون.
amir : با سلام و عرض ادب و احترام
من دیشب خواب دیدم از جای خلوتی میخواستم عبور کنم یکی که نمیشناختمش بهم حمله کرد و با چندین ضربه ی چاقو , سمت راست شکمم رو زخمی کرد البته نه چاقو رو دیدم و نه زخمم رو , ولی لباس ها و دستام خونی شده بود ... یارو که فرار کرد میخواستم سریع برم بیمارستان , خانمم گفت دوش بگیر بعدا برو , گفتم نه بابا اوضاع اورژانسیه باید سریع برم , رسیدم بیمارستان هیچ کدوم از پرسنل بیمارستان کمکم نکردن برم بالا , خودم تنهایی از پله ها رفتم بالا در قسمت پذیرش اورژانس رو باز کردم یه پرستار خانم بود گفت چرا اومدی برو بیرون , گفتم زخمی شدم اورژانسیه , بعد دونفر آقای دیگه اومدن بالای سرم , از یکیشون خیلی حس خوبی گرفتم چند تا برگه کاغذ دستش بود با اونا روی زخمم رو تمیز کرد , خانم پرستار ازم پرسید امروز چند شنبه هست , منم گفتم چهارشنبه , ... میخواست ببینه هوشیاری دارم یا نه ... دید که درست گفتم ... داشتن منو پذیرش میکردن برای عمل و بستری کردن ... سپاس از لطف بیکران شما
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شخصیت شما زیر سوال می رود. شاید شما با تغییرات سختی در زندگی بیداری تان روبرو باشد که احساس می کنید که استرس دارید و آسیب پذیر و بی یاور هستید. تصمیم می گیرید بنشینید و راجع به این سختی ها و مشکلات فکر کنید و راه حل مناسب پیدا کنید. شما احساس می کنید که اندوخته ها و مال و ثروتتان از دستتان می رود و دنبال راه حل مناسب هستید. خانمتان به شما پیشنهاد می کند که خونسرد باشید و مثبت فکر کنید ولی شما میگویید کار از مثبت اندیشی گذشته و باید چاره اندیشید. سعی می کنید در زندگی پیشرفت کنیدو امتیاز و مقام خودتان را بالا ببرید. خیلی ها خیال می کنند که شما اصلا چیزیتان نیست و مشکلی ندارید. شما باید به طور موثر با مسئولیت ها و استرس هایتان برخورد کنید و بیشتر کار کنید. دقتتان بیشتر باشد و اهل فساد و گناه نباشید. تنها در این صورت است که کارتان درست خواهد شد و گشایش کار می یابید. مسائل مربوط به خدای بزرگ را کوتاهی نکنید تنها او دوست شماست و نباید ایمانتان را به بهانه خلاف عده ای به ظاهر با ایمان بفروشید یا اصل دینتان را زیر سوال ببرید. خدا همیشه خداست و او همیشه به حق و مهربان است پس به عشق او هرگز شک نکنید . تشکر از همراهیتون.