تعبیر خواب بیمارستان
لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Fofo : سلام خواب دیدم حالم بده و مامانم منو برد بیمارستان بیهوش شدم و وقتی بهوش اومدم دکتر گفت حامله بودی و بچه به لوله چسبیده بود و درش اوردیم و پایین شکمم رو بزرگ بخیه زده بودن.مامانم اصلا ناراحت نبود.در صورتی که ازدواج نکردم و در واقعیت همچین چیزی خیلی بده.و داشتم بخیه شکمم که خیلی بزرگ برش زده بودن نگاه میکردم.
فریبا هراتی
: سلام. شما از غم فارغ خواهید شد و مشکل شما از بین می رود. شما مشکل احساسی تان را بیان می کنید و استرس زیادی را تجربه کرده اید. چیزی در زندگی شما وجود داشته که نمی توانستید تحملش کنید یا قبول آن برای شما مشکل بوده و مشکلتان حل می شود. شما برای نگه داشتن و حفظ یک موقعیت مسئول هستید. می ترسید که این موقعیت یا رابطه از هم بپاشد و باید رابطه تان را اصلاح کنید. تشکر از همراهیتون.
besyar nik : سلام خواب دیدم بهم خبر دادن که نامزدم که سه ماهه رابطمون تموم شده تصادف کرده و تووی بیمارستان بستریه من هم زنگ زدم بهش یجوری باهاش حرف بزنم صداشو بشنوم حالشو بپرسم ولی خواهرش و مادرش بالاسرش بودن و گوشیو ورداشتن و نذاشتن که باهام صحبت کنه و به حالت طعنه با من حرف میزدن و من مدام خودمو توجیه می کردم عصبی شده بودم
فریبا هراتی
: سلام. نامزد شما فکرش ناراحت است و استرس وجودش را گرفته و فکر می کند که اشتباه یا گناهی را مرتکب شده. خانواده ی او اما احساس می کنند که شما مسبب ناراحتی او هستید و نمی خواهند با او در تماس باشید. تشکر از همراهیتون.
Sanaz : سلام ببخشید دوباره مزاحمتون شدم یعنی داره من فراموش میکنه
فریبا هراتی
: دوست خوبم فراموش کردن چیزی نیست که انسان اراده کند و فراموش کند. او می خواهد به آرامش برسد.
Sanaz : سلام ببخشید چند سوال دارم می خواستم ببینم از این خواب فهمیده می شود؟امکان ازدواج؟واینکه او هم به من علاقه مند است؟
فریبا هراتی
: خیر چیزی از خوابتان مشخص نیست.
Sanaz : سلام خواب دیدم کسی رو که خیلی دوستش دارم ولی الان از هم جدا شدیم انگار با مامانم رفتیم بیمارستان ولی بعد انگار بیمارستان همون محل کار اون بود من و مامانم و مامان اون که یک خانم با چادر مشکی بود و من اصلا توی بیداری اون ندیدم پشت شیشه ایستاده بودیم بعد منشیش گفت بیاین تو رفتیم تو بیهوش با لباس اتاق عمل کلاه سبز لباس سبز دوتا خیار سبز روی چشماش بود ولی قفسه سینش لخت بود به خودش که نگاه می کردم هیچ چی نبود و لی اونجا توی مانیتور انگار داشتن قفسه سینش می دوختن بهش نگاه کردم و گفتم من می دونم که تو خوب میشی بعد من اومدم بیرون ولی مامانش هنوز بالای سرش بود
فریبا هراتی
: سلام. کسی که دوستش دارید سعی می کند آرامش خودش را بازیافته، عادت هایش را تغییر دهد و گذشته یا چیزی را که موجب ناراحتی اش می شود را رها کند. او نیاز دارد که از نظر احساسی شفا یابد و به صلح درونی برسد. ترجیح می دهد در خلوت خودش باشد و سعی می کند موقعیت خاصی را حفظ کند. تشکر از همراهیتون.
سحر : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر
من خواب دیدم انگار یکی به من خبر داد همسرم تصادف کرده بود و یادم نیست من بهش زنگ زدم یا اون زنگ زد و گفت که تو بیمارستانه و میخواد از اونایی که بهش زدن شکایت کنه ولی نمیذارن یا نمیشه یه مشکلی داشت گفت که برم بیمارستان پیشش گفتم کجای بیمارستانی گفت طبقه 4 هستم گفتم باشه میام طبقه چهار دیگه اونجا یه جوری پیدات میکنم بعد دیدم میخوام برم بیمارستان داشتم آماده میشدم موهام خیلی خوشگل و نرم و جذاب شده بود جلو موهام چتری شده بود حالت دادم که کامل بیاد تو پیشونیم فک کنم چتری هام مشکی بود یا ترکیب مشکی و طلایی بود و موهای دو طرف سرم یه طلایی خیلی خوشرنگی بود و خیلی لطیف و نرم بودن موهای پشت سرمم همینجوری انگار که آمبره باشه پایین هاش طلایی بود با خودم گفتم حتما مادرشوهرمم اونجاست برا همین داشتم یه جوری موهامو مرتب میکردم که حتما از زیر شال هم موهامو ببینن(فقط اینکه موهای خود من خرماییه و مثه قسمت مشکی موهام توی خوابم نیست و اینکه تو خواب هم موهام بلند بود ولی بلندی موهام تو واقعیت بیشتر هستش اگه تو تعبیر تاثیر داره)
ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. همسر شما به مشکلی مواجه شده و دست به دامن خدا شده تا در حل مشکلش او را کمک کند و انتقامش را از کسانی که برایش دردسر درست کردند پس بگیرد. شما هم فکرتان راحت می شود. رابطه تان را با یک سری افراد در فامیل نزدیکتان کم می کنید و حساب شده با آنها در ارتباط خواهید بود تا در کارتان دخالت نکنند. مرموزانه تر برخورد می کنید و خودتان را اجتماعی تر از همیشه نشان می دهید. و می خواهید مادر شوهرتان حس کند که شما بی تفاوت و خونسرد و محترم هستیدو دوستان زیادی دارید. تشکر از همراهیتون.
سحر : مرسی خانم هراتی خیلی ممنون از تعبیرتون فقط یه سوال اینکه همسرم به من گفت برم پیشش تو بیمارستان تعبیر خاصی نداره؟
فریبا هراتی
: خیر. شما ( در خواب ) از حال او با خبر شده اید و او هم می خواهد شما این را بدانید.
سارا سعیدی : عذر میخوام روپوش سبز بود،بد تایپ شد
سارا سعیدی : سلام خوب هستید،خواب دیدم که توی قسمت اتاق رییس بیمارستان هستم و قصد داشتم از سرویس بهداشتی استفاده کنم دو سرویس بهداشتی با در سفید چرم و تمیز بود که مربوط میشد به پرسنل خانم و آقا ولی چون من هنوز استخدام نشده بودم احساس کردم که خلاف قانونه ازشون استفاده کنم،بعد یکی از دوستام ک طرح پرستاریش میگذرونه از سرویس بیرون اومد و بهم گفت خودت براشون خرد نکن محکم باش در رفتار باهاشون جدی باش لازم نیست خودتو خرد کنی فک کنم منظورش برای استخدام بود،بعد جای دیگه یه پیرمرد بور و.مهربون رو دیدم که روی زمین خالی ک گل و... هم داشت دراز کشیده بود ک رییس بیمارستان بود با خوشحالی بهش گفتم من تو بیمارستان شما دوره دیدم، استخدامم میکنید گفت ما پوش سبزها رو استخدام نمیکنیم چه برسه به تو!!
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به فکر این هستید که کسانی که در بیمارستان کار می کنند خیالشان راحت است و درامدهای خیلی خوبی دارند و می خواهید بدانید شما هم می توانید از این درامد داشته باشید و از غم فارغ شوید یا خیر. اضطراب درون شما باعث می شود که در ظاهر هم در جهره تان نشان دهید که نگرانید و باید ظاهری قوی و با اعتماد به نفس داشته باشید که دیگران شما را دست بالا بگیرند و فکر نکنند که شخصیت شما قوی نیست. من متوجه اخر خوابتان نشدم منظورتان از پوش سبز چیست. ولی در کل اگر بخواهید جایی استخدام شوید عقلانی است که قوی و مقتدرانه و با اعتماد به نفس رفتار کنید نه ضعیف و نگران و دستپاچه. تشکر از همراهیتون.
سارا سعیدی : سلام منظورم کادر اتاق عمل بود
Seyamak : با سلام و عرض احترام.
درخوابم باجناقم را دیدم.(مدتهاست که باخواهر همسرم متارکه نموده) انگار درد شدیدی از ناحیه شکم داشت . به ایشان گفتم بریم بیمارستان که به همراه پدر ناتنی ایشان با خودرو وانتی که در محله ای پر از خودرو پارک شده بود با زحمت خودرو را خارج و به سمت بیمارستان رفت. (پدر ناتنی ایشان مدتهاست فوت کرده) جلو بیمارستان ایشان را دو پرستار روی ویلچر تحویل گرفتند و در قسمت ورودی بیمارستان فشار خون ایشان را کنترل کردند وگفتند خیلی فشارش بالاست حدود ۸۰ است خیلی خطرناک بوده به موقع آمده.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. باجناق شما از لحاظ احساسی خیلی ناراحت و افسرده است و نیاز دارد که خدای بزرگ به او توجه کند و زندگی اش از این حالت رکود و افسردگی بیرون بیاید. دعای خیر پدر ناتنی او ( روحش شاد) پشت سر اوست و انشالله او از این حالت استیصال و درماندگی بیرون خواهد آمدو به موفقیت خواهد رسید. کارما تقاص کارهای بد او را به او پس داده و بیشتر از این نباید مجازات شود. تشکر از همراهیتون.
شهلا : سلام روزتون بخیر.خواب میدیدم محل کارم بیمارستان هست رفتم یکی ازبخش ها دیدم شخصی اونجا فوت شده و اقوامش گریه میکنن منم همراه اونا گریه کردم،بعد ازاونجا رفتم یه بخش دیگه دیدم بچه های کوچیک عقب مانده و مریض بستری هستن فرار کردم همش دنبال داروخونه بیمارستان بودم(به خاطرداروسازبودنم)بعد احساس کردم همه مریضن ماسک زدم اونجا هم آقایی رو که قبلن خواستگارم بودن رو دیدم به ایشون اصلا محل نمیذاشتم همش درحال فرار بودم.ممنون میشم تعبیربفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شما از ناراحتی های مردم خسته شده اید و روحیه تان خراب شده است. نمی توانید به کسی زیاد کمک کنید و می خواهید از این شرایط بد فاصله بگیرید. نمی توانید احساستان را ابراز کنید و حس بی یاوری و خفگی می کنید. کلا تمایلی ندارید که با مشکلات رودررو شوید و مبارزه کنید. تشکر از همراهیتون.