تعبیر خواب بیمارستان
لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
رز : سلام وقت بخیر خواب دیدم یه عده بازیگر تو یه بیابون دارن درمورد موضوعی حرف میزنن اولش کنار اونا بودم بعد یدفعه اونا رو رو صفحه تلویزیون دیدم و بابام میخاست کانال تلویزیون عوض کنه ناراحت شدم گفتم نه
از خونه یه قابلمه غذا برداشتم رفتم بیمارستان مامانم دم در ورودی وایساده بود بهم گفت عروسمون کدوم اتاق بستری هست
اما رفتم اون اتاق عروسمون نبود خالم و دخترخالم بود خالم رو زمین فرش انداخته بود و خوابیده بود قابلمه رو گذاشتم زمین
با همه احوالپرسی کردم دخترخالمو لخت درحال تعویض لباس دیدم که بیدارشدم
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که در دنیای اطرافتان یک مشت آدمهای شیاد و دغل باز وجود دارند و هیچ کس با کسی روراست نیست. پدرتان می خواهد فکر شما را عوض کند ولی شما به نظر خودتان ثابت و معتقد هستید. شما سعی می کنید که در مقابل خانواده تان جالتی جمایتگرایانه داشته باشید و برای خوشبختی شان دعا می کنید. مادرتان می خواهد که شما برای عروستان دعا کنید ولی شما احساس می کنید که او نگرانی ندارد ( اگر در واقعیت نگرانی ندارد و بیمار یا مستاصل نیست). اما با خاله و دختر خاله تان صمیمی هستید و دختر خاله تان از تمام اسرار و رازهایش برای شما بی پرده سخن خواهد گفت. تشکر از همراهیتون.
Ghoncheh : سلام من خواب ديدم توي بيمارستان بودم براي اينكه مريض وضعيف بودم بعد ديدم مردي اومد توي بيمارستان كه توي بيداري من مي شناسم با دو تا بچه كه ظاهرا بچه اون مرد بود بعد من توي خواب اون بچه ها و مرد احساس خوبي داشتم و دوستشون داشتم وبعد بچه ها با من روبوسي كردن و رفتن و بعد من شيريني كه خيلي لطيف و خوشمزه بود داشتم مي خوردم نمي دونم اون مرد داد ويا نه ولي اون لحظه خوردن شيريني اون مرد پيش من ايستاده بود
فریبا هراتی
: سلام. شما از لحاظ روحی احساس می کنید که نیاز به حمایت دارید و دست به دعا برمی دارید تا افسردگی و ناراحتی از شما دور شود. شاید شما این مرد را در واقعیت دوست دارید و احساستان این است که او و بچه هایش می توانند به شما آرامش ببخشند. شما از وجود او احساس شوق و آرامش دارید. تشکر از همراهیتون.
maryam : آخه جدا شدن روح از بدن فقط در زمان مرگ اتفاق میفته ، این جدا شدن روح از جسم رو نفهمیدم چه معنایی میده، وتعبیرش چیه ،ممنون که وقت میزارید و دقیق تعبیر میکنید واقعا متشکرم و اگه اذیت کردم با سوالام عذر میخوام.
فریبا هراتی
: تا حالا شنیده اید می گویند روحم پر می کشد فلان کار را بکنم؟ این همان است. اشتیاق برای شفا. تله پاتی ارتباط روح با شما. وقتی که کسی حرف نمی زند شما می توانید احساس او را از طریق ارتباط تله پاتی دریافت کنید. دوست عزیز بنده وظیفه دارم خوابها را تعبیر کنم ولی تفسیر کلمه به کلمه خوابها با توجه به حجم بسیار بالای کاربران بسیار وقت گیر و زمانبر است و از توان بنده خارج است. همینطوری هم بنده تا ساعت 12 شب مشغول تعابیر هستم و شما فقط فکر نکنید که خواب شما بوده .. لطفا به این مسائل دقت بفرمایید و از ارسال کامنت اضافه جدا خودداری کنید. مضافا به اینکه هر دو کامنت شما یک حق خواب از شما کسر می کند. من الان هیچ حق خوابی از شما کسر نکرده ام اما جنانچه این مسئله ادامه پیدا کند ملزم به این هستم و جهت اطلاع عرض کردم.
maryam : ببخشید واقعا شرمنده، اونجا که دکتر به خانم گفت حالش بد منظورش این بود که خیلی دیر و مثلا انگار جای امیدواری نیست و داره میمیره ،واینکه روح همسرش از جسمش جدا شده و میگه بریم بیرون معنی خاصی نداره، آخه یه جوریه!
تو معنی که فرستادین پاراگراف آخر که گفتید در حال حاضر خیلی گیر میدهد منظورتون خانمه هست یا آقا که مریض بود؟
ببخشید شرمنده میدونم اذیتتون کردم که دوباره ازتون سوال پرسیدم ولی مهمه خیلی
فریبا هراتی
: دوست عزیز بنده یک کلمه هم از خوابتان را جا نیانداخته ام و تعبیر کلی این است که عرض کردم. سرطان به شوهر ایشان مربوط می شود و این خصوصیات منفی همه مال شوهر ایشان هستند نه خود خانمه. متوجه منظور شما از یه جوریه نمی شوم.
maryam : سلام وقتتون بخیر، خواب دیدن تو یه بیمارستان شوهرش تو یکی از اتاقا بستری شدن و دکتر از اتاق بیرون اومده ،خودش دنبال دکتر میره که ازش بپرسه ، دکتره هم یه چیزایی میگه که خیلی یادش نیست ولی از کلیات حرفاش انگار که مثلا دیر اوردین و حالش جالب نیست، همش سعی میکرد که خوب گوش کنه دکتر چی میگه دقیق ،بعد یهو از اون اتاق که شوهرش بستری بود میبینه که انگار روح از تنش جدا میشه و روح میاد سمت زنش و به زنش میگه بیا بریم بیرون از اینجا ، ولی زنش میگه صبر کن بزار ببینم دکتر چی میگه ، بعد دوباره میره پیش دکتر ازش میپرسه مشکلش چیه ؟ دکتر میگه سرطان
الان به نظر شما تعبیرش چیه دقیق؟؟این چجور خوابیه به نظرتون؟ببخشید طولانی شد ولی میشه راهنمایی کنید لطفا، خدا خیرتون بده انشاله.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کسی که خواب دیده که همسرش بستری شده، نگران حال اوست و امیدوار است که خداوند بتواند مشکلات زندگی شان را حل و فصل کند. نرای حل مسائل روحی نباید هیچوقت دست روی دست گذاشت و کوتاهی کرد. همسر این خانم که دیده اند که مبتلا به سرطان شده، در واقعیت به ناامیدی، غم و اندوه، دلسوزی به حال خود و کینه مبتلا شده است. او حس می کند که زندگی اش را بیهوده هدر داده و یک مساله ی احساسی مثل خوره او را می خورد. اینکه همسر او برای سرطان تحت درمان است، بیانگر یک تغییر مثبت در زندگی شان است. همسر او باید سعی کند که طرز فکر منفی خود را تغییر داده و شروع به مثبت اندیشی کند.
در جال حاضر او تمایل دارد که به هر چیزی گیر بدهد و به خاطرات تلخ قدیمی بچسبد . او حساس، دمدمی مزاج و احساساتی است و خیلی به خانواده وابسته است و می خواهد حرف حرف خودش باشد. تشکر از همراهیتون.
Neda : سلام روزتون بخیر
دیشب خواب میدیدم خبر دادن مادر آقایی که یک سال پیش قراربودباهم ازدواج کنیم ولی نشد بیمارستان هستن و گویا حالشون خوب نیست،با وجود اینکه خیلی ناراحتمون کرده بودن ولی منو مادرم رفتیم بیمارستان که حالشون رو بپرسیم،رفتم حال تک تک بیمارا رو پرسیدم ولی اون خانم اونجا نبود گفتن چون حالشون بد بود بردنشون شهربزرگ
مادرم گفتن رفتی اونجا حتما بروملاقات فقط پسرشون اونجا نباشه منم گفتم خب اذیتمون کردن بی احترامی کردن چرا باید برم؟!گفتن نه حتما برو زشته
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او دست به دامان خداوند شده تا خداوند او را ببخشد و گناهانش را بیامرزد. اما گناهان او کم نیست و نیاز به حلالیت شما دارد. شما باید قلب بزرگی داشته باشید تا بتوانید او را حلال کنید چون گناهان ایشان کم نیست. تشکر از همراهیتون.
نیکو : سلام وقتتون بخیر.خانم هراتی من خواب دیدم معشوق خواهرم لباس زرد پوشیده رو تخت بیمارستان بود داداششم بالا سرش وایساده بود بعد در ادامه دیدم من تو حیاط خونه کودکی خواهرم وایساده بودم همون داداشه در حیاطو باز کرد و معشوق خواهرم با ماشینش اومد تو حیاط و اومد داخل خونه من با دلخوری بش سلام کردم و اونم جوابمو داد از کنار هم رد شدیم تعبیرش چیه.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. فکر این آقا ناراحت است و می خواهد برای زندگی اش تصمیمی بگیرد یا عملی را انجام دهد که احساس ناتوانی و ضعف می کند و از خدای مهربان می خواهد که مشکلات او را حل کند و برادر او رازدار این آقاست. برادر او آرزو دارد که این آقا و خواهرتان به هم برسند و هر کاری در این مورد می تواند انجام می دهد و با شما دشمنی ندارد شما هم نباید نسبت به او فکر بدی بکنید. تشکر از همراهیتون.
Reza : با عرض سلام و وقت بخیر.خواب دیدم که میخوام برم بیمارستان بستری بشم ولی کارکنان بیمارستان نمیزارن.ولی با تلاش زیاد موفق میشم که برم.در حین رفتن به یکی از کارکنان میگم که میخوام ببینم مشکلم چیه.اگر بستری شدم به خانوادم خبر بدید.بعد میبینم که با ی دختر خانمی که پرستار بود دارم صحبت میکنم و اون خانم ساعت کاری که تو بیمارستان کار میکنه رو به من گفت و شمارشم داد.ممنون میشم که تعبیر خوابمو بگید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید مشکلتان حل شود و می دانید که اشتباهی کرده اید که باید به خاطر آن از خدای بزرگ طلب مغفرت کنید و فکر می کنید که توبه تان را نمی پذیرند یا مشکلاتتان حل نمی شود. ولی اینطور نیست. خداوند توبه پذیر مهربان است و دعای شما را می شنود. شما گشایش کار خواهید یافت و فرصت خواهید داشت که اشتباهتان را جبران کنید. شما می دانید که باید در نمازتان با خداوند صحبت کنید و ارتباطتتان را با او هرگز قطع نکنید. تشکر از همراهیتون.
تارا : سلام خدمت خانم هراتی عزیز
خواب دیدم تو بیمارستان هستم و پرستار به من گفت شما به مدت ۲ ماه این جا بستری هستین بعد لباس های که به رنگ طوسی تیره بود رو به من داد لباس ها استین بلندی داشتن با خودم گفتم حالا که دوماه این جا هستم بزار استین و جیب این لباس رو گلدوزی کنم که قشنگ تر باشه با نخ قرمز شروع به گلدوزی کردم ،من ازین که تو بیمارستان به مدت طولانی می خوام بستری باشم هیچ نگرانی نداشتم و خیلی ظاهری ارام داشتم
صبح که بلند شدم صدقه گذاشتم و خوابم رو برای شما ارسال کردم که تعبیرش کنید ، متشکرم از لطف و زحمات شما
فریبا هراتی
: سلام. سلامت ذهنی و فیزیکی شما شفا داده خواهد شد . شما به خداوند نزدیک تر می شوید ایمانتان قوی تر خواهد شد و خوش بین تر و مهربانتر و امیدوارتر از قبل خواهید بود. حالات ذهنی و احساسی شما هماهنگ می شوند و به سعادت خانوادگی می رسید. از لحاظ روحی قویتر خواهید شد و دست به خیر تر از قبل خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
Xanum : سلام بانو وقت بخیر...خواب دیدم با زنداییم سر سفره با بچه هاش داریم غذا میخوریم که یهو متوجه شدم زنداییم شکمش خوش فرم و لاغر شده به مامانم نشوندادم اونم دید گفت چقد خوشگل شدی زنداییم سیاه پوشیده بود بعدش یهو نمیدونم چطور شد مریض شد رفتیم بیمارستان رو تخت بیمارستان استراحت میکرد که سه نفر یکیش اسمش وزیر بود و زن میانسال بود خیلی اذیتش میکردن که من با صدای بلند چندبار صدا کردم آقای دکتر، پرستار ولی کسی جواب نداد، حالش بهتر شد درومدیم و منم همراه اونا بودم سوار شدماشین داییم شدیم که ماشین داییم شاسی بلنده ولی تو خواب یه پیکان سفید بود تو حیاط بیمارستان که شبیه قبرستون شهرمون بود یه سگ سفید صورت درازی هم بود که میلرزید از مریضی داشت میمرد نزدیکش شدم گفتم طفلک بو گندم گرفته داشت میلرزید بعدش بیدار شدم.ممنون از تعابیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زن دایی شما از بی محبتی و بی تفاوتی کسی در زندگی اش به شدت رنج می برد و روحیه ی او افسرده و فکرش خراب شده است ولی به کسی اعتماد نمی کند که بخواهد حرفش را به او بزند. او نیاز به حمایت و کمک خداوند دارد. افکار و احساسات سرکوب شده ی او بی محلی دیگران و دخالت آنان در کارهای او و نیز مشکلات مالی باعث شده که او کاملا اعصابش خراب شود. دایی شما متمول است ولی امکاناتی که در اختیار خانمش می گذارد محدود و پیش پا افتاده است. او احساس می کند که دنیایش مثل قبر سوت و کور است و با وجودی که زن دایی تان از بینش و درک و فهم بالایی برخوردار است ولی به او بسیار بی مهری می شود و دایی تان از او بد می گوید. تشکر از همراهیتون.