تعبیر خواب بیماری
امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی ببیند که بیمار است و از بیماری خویش می نالید، دلیل که از غم ایمن شود. اگر از بیماری قانع و راضی و شاکر بود، تاویلش به نیکی و صحت است. اگر ببیند بیمار و برهنه است، دلیل که اجلش نزدیک آمده باشد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب ببیند که بیمار است، دلیل که بی دین یا منافق است. اگر کسی ببیند از بیماری شفا یافته و در خانه خویش نبود و با کسی سخن نمی گفت، دلیل که بیماری بر وی دراز شود و برخطر بوده باشد که بمیرد، اما اگر ببیند که با مردمان مجالست می کرد و سخن می گفت، دلیل که زود از بیماری شفا یاد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند بیمار و برهنه است، دلیل که زود بمیرد.
جابر مغربی می گوید: بیماری های گوناگون در خواب، تعبیرش کوچک شمردن فریضت ها و سنتهای دینی است.
اگر خواب ببینید مریض شده اید، دچار بیماری خواهید شد یا برخورد ناخوشایندی با یکی از اقوام خواهید داشت.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتي عزيز.خواب ديدم سوار ماشيني بودم در صندلي عقب و ماشين در حالت ساكن بود و شيشه ماشين بالا بود. ي خانمي كه مي شناسم را ديدم كه داشت در مورد اينكه كسي بيمار است حرف مي زد. من شيشه ماشين را كمي پايين دادم ، شنيدم كه مي گفت خودش بيمار است و كسالت دارد.ممنون ميشم خوابم را تعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. شما به صورت منفعل می خواهید مطیع کسی باشد و کسی که دیده اید بیمار است فکرش ناراحت است. تشکر از همراهیتون.
Ht : سلام مادر من خواب ديدن تلفن زنگ زده برداشته صداي ناله ميومده كه زن عموم خيلي سخت و با ناله اسم مامانمو صدا ميزده تعبيرش چيه ممنون
فریبا هراتی
: سلام. زن عموی شما از مسئله ای ناراحت است و می خواهد احساس خود را ابراز کند. تشکر از همراهیتون.
سیروس : سلام سرکار خانم هراتی
وقتتون بخیر
امیدوارم حالتون خوب باشه
ببخشید من خواب دیدم که مشغول انجام کارای فارغ التحصیلی خودم هستم و خیلی ساده دارم کارا رو انجام میدم و از پروسه ی حال حاضر خیلی ساده تر داشتم انجامش میدادم و تنها مونده بود ک کپی مدارکم رو تحویل بدم ک ناگهان حس کردم اصن انرژی ندارم و پلاستیک ها رو نمی تونم تکون بدم و حالت غش بهم میخواد دست بده ک سریع دراز میکشم و پاهام رو تکیه میدم ب دیوار و دوستم رو میبینم ک میاد کمکم میکنه ک حالم بهتر شه و دوباره پر انرژی میشم و میرم مدارک رو تحویل میدم در ضمن من 2سال و نیم دیگه درس دارم
ببخشید اگه زیاد مرتبط با موضوع نیس ولی تاپیک مناسب تری پیدا نکردم
خوابم بعد از طلوع آفتاب بوده
ممنون از لطف شما
فریبا هراتی
: سلام. وقت شمام خوش. تشکر. شما احساس می کنید که مسئولیت های سختی گردنتان است و از این بار کاری تان، احساس سرگشتگی و گیجی می کنید. اضطراب شما، زیاد است و شما توانایی روبرو شدن با این گونه اضطرابات و احساسات ناخودآگاه را ندارید. شما احتیاج دارید به یک حامی تکیه کنید و اعتماد به نفستان را بالا ببرید و بتوانید دوباره ایستادگی کنید و کنترل زندگی تان را به دست بگیرید. شما از اینکه اطرافیانتان تقلبی، مصنوعی و بی عاطفه باشند زجر می کشید و این گونه رفتارها را نمی توانید تحمل کنید شما می خواهید روراست باشید و انعطاف پذیری را باید تمرین کنید تا از هر رفتار آدمهای دورو برتان به تنش عصبی نرسید. چیزی شما را نگران کرده؟ اذیتتان کرده اند؟ همه اینها می گذرد مدرکتان را هم می گیرید.... همه چیز خوب خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
الناز : سلام خانم وقت بخیر من خواب دیدم که یه تیکش یادمه فقط و اون اینه که دارم به کسی میگم من بیماری ام اس گرفته بودم اما حالا خوب شدم (در بیداری سالمم خدارو شکر )
دوباره خوابیدم خواب دیدم نامزد سابقم که الان چند هفتس جدا شدیم توی خونشونم تو حیاطیم بهم داره تعریف میکنه که وقتی تو نبودی پام (اشاره ب روی پاش میکنه) شکسته بود و منو بابام اینور اونور میبرد و الان خوب شده بعد منو میبره پشت خیاطشون و میخواد لبامو ببوسه نمیدونم میبوسه یا نه ولی من تو خواب پیش خودم میگم نا محرمه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما قدرت عملتان کم بوده است ولی الان اختیار انجام خواسته هایتان را به شیوه ای که دوست دارید، در اختیار و کنترل خودتان دارید. نامزد شما هم در اوایل جدایی از شما احساس می کرده که نمی تواند روی پای خودش بایستد و به حمایت و همدردی احتیاج داشته که پدرش کمکش کرده ولی الان با این موضوع کنار آمده و شما برایش تمام شده محسوب می شوید. تشکر از همراهیتون.
masuumee : سلام.خسته نباشی. پسر خاله من دو سال هست که سرطان دارند و شیمی درمانی میشن و لاغر و سیاه شده. خاله من خواب دیدن که در حین شیمانی درمانی رنگ سیاهش یه هو روشن میشه و حالش خیلی بهتر میشه تو خواب.چند بار این خواب و دیدن.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پسر خاله شما از شیمی درمانی می ترسد در حالی که می داند این تنها راه چاره مشکل اوست و از این جهت امیدش بیشتر می شود. تشکر از همراهیتون.
حمید : با عرض سلام و وقت بخیر و تشکر از قبول زحمت خواهرم دیشب نزدیکای صبح خواب دیده که خالم که با خودش و بچه هاش قطع ارتباط هستیم مریضه جوری که نمیتونه راه بره و جلوش لگنه اما جوریه که نشسته و موقتا نمیتونه راه بره بعد خواهرم بدون توجه به قهر بودن خالم به خونش میره بغلش میکنه و اونم حالت خوبی داره و عکس العمل بدی نشون نمیده و دختر خالمم اونجا بود که خواهرم میترسه بهش سلام کنه که نکنه رفتار بدی بکنه و سلام نمیکنه و اونم رفتار بدی از خودش نشون نمیده. خونشم شلوغ بود و به عیادتش اومده بودن. و خواهرم از شلوغی راه پله خونه خالم فهمید که مریضه. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. وقت شمام خوش. خاله شما به آشفتگی ذهنی مبتلاست و فکرش خیلی ناراحت است او فکر می کند که عمرش رو به پایان است و نمی خواهد که حرمتش شکسته شود و راجع به او بد فکر کنند و از اینکه روابطش با دیگران خراب باشد نگران است که بعدا در آخرت در درگاه خداوند کسی او را حلال نکرده باشد. او دوست دارد مشکلات فامیلی حل و فصل شود و آرزو دارد که او را ببخشید ولی غرورش اجازه نمی دهد که چون بزرگتر است قدم جلو بگذارد اما اینکه به خوابتان آمده، فکرش را به شما گفته است. البته این به این معنا نیست که او مرگش نزدیک است ولی به آخرت فکر می کند و نگران است. تشکر از همراهیتون.
هما : سلام روزتون به خير
خواب دیدم دوستم صميمي ام بهم گفت همسايه مون خيلي مريض بيا بريم عيادت اش از دم شركتت هم شیرینی بخر بیا
منم شیرینی گرفتم ولی روی در شیرینی دوتا دستگیره در چسبیده بود خودم تعجب کردم دوستم ديد گفت چرا رو در شيريني دستگيره اس؟ گفتم نميدونم شيريني فروشه گذاشته.
رفتیم عیادت یه خانم بود حالش خیلی بد بود روی زمین خوابیده بود
شوهرش خیلی به دوستم توجه میکرد میگفت تو مثل دختر منی تو رو خدا پیشم بمون و کلی تعریف...
شیرینی رو دادیم بهش تا چشمش به دستگیره افتاد گفت وای شما از کجا میدونستین دستگيره خونه من خراب شده من خیلی وقته دنبال دستگیره بودم خدا واسم رسوند
من بلند شدم که از خونشون بیام بیرون ولی دوستم موند چون خیلی اصرار ميكردن بمونه
در ضمن همسايه زن و مرد پير بودن
فریبا هراتی
: سلام. شما به کسانی که بسیار گیر کرده و مستاصل هستند کمکی خواهید کرد که زندگی شان شیرین می شود و مشکلاتشان حل و فصل می شود. دست آنان را خواهید گرفت و به یاری شان خواهید رفت. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام صبح بخير
خواب همسرم:
خواب ديدم مريض شدم به گونه اي كه حتي خودرا روي زمين مي كشم بلوز و شلوار مشكي به تن دارم و درخانه پدري دوران كودكي هستم در اتاقي كه پنجره هايش طاقچه دارد.خواهرم و يكي دو نفر ديگر هم هستند هوا زمستاني و باراني است.در اتاق باز شده و دو برادرم كه يكي شان را الان 7 سال مي شود( معتاد است) نديده ام به همراه برادر ديگر وارد شده در حالي كه برادرم( نديده ام) كيف سفيد مرا كه تقريبا يك ماه پيش دور انداخته ام را در دوش داشته و در ان دارويي است كه آن برادرم خريده و لي ايشان حمل مي كنددارو براي من است . من مي گويم چرا كيف من؟ و جواب مي شنوم كه پول نداشته اند و قصد استفاده از پولم را داشتند كه متاسفانه در كيف من جز دو عدد دويست توماني چيزي نبود.و برادرم ناچار خودش برايم دارو تهيه مي كند و خواهرم مي گويد چه بهتر بزار كمي هم اينا دست به جيب بشن و خرج كنند.از جا بلند شده و داروها كه كپسول هاي كوچك آبي رنگ بو د را در دست گذاشته كه بخورم ناگهان متوجه مي شوم تعداد قرصا زياداست. خودم را مي بينم كه به سختي راه ميروم در حاليكه چشمانم از مريضي به قدر ي قرمز است گويي خون دارد يك چشمم نيز حالت چپ ( كلاچ ) پيدا كرده . ساعت تقريبا 1 يا 2 نيمه شب بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما فکرتان از بابت گذشته و دوران بچگی و اتفاقات آن زمان ناراحت است و درک کافی نسبت به شرایط برادرتان ندارید. از اینکه او اینطور معتاد شده ناراحتید ولی در عین حال از اینکه او را رها کرده اید، به دلیل عدم آگاهی کافی و اینکه حقایق را قاطی پاتی متوجه شده اید و خوب نتوانسته اید موقعیت او را درک کنید، هم گناه کرده اید و هم فکرتان ناراحت است. برادر شما به هر جهت برادرتان است و او حتی در این شرایطش حاضر نیست به شما آسیبی برسد ولی شما شاید در حق او کوتاهی کردید و رهایش کردید. به هر حال این آرزوی سلامتی برادرتان برای شماست. هر چند که شاید شما هنوز او را جور دیگری قضاوت کنید. تشکر از همراهیتون.
Nika : سلام عزیزم ، خواب دیدم دکتر مشاورم مریضه و در خونه پدرم توو رختخواب خوابیده ولی روش لحاف نداره و دندونهای فک پایینیش خراب شده( در واقعیت هم دندوناش خرابند ولی من تاحالا دندوناشو ندیدم) و توجهمو جلب میکنه، یک خانم چادری قدبلند دستش یک لامپ هست اومد توو همون اتاق و من یک چارپایه گرفتم و اون رفت بالا که لامپ رو ببنده و بعد دیدم خودم روچهارپایه هستم و دارم لامپ رو میبندم، و چندتا زن و مرد غریبه دوروبر دکتر نشستن و درباره طلاقشون صحبت میکنند ، مدت خوابم طولانی بود و در اون جمع درباره همه افراد و مشکلاتشون که داشتند صحبت شد ، بعد دیدم من یک پسر دارم تقریبا یک ساله و تپل و بغلم نشسته و خانم دکتر یک دختر توو قنداق داره که داره گریه میکنه و پسرم میخواد اونو ببینه میریم نزدیک خانم دکتر و میبینم دخترش سفیده میگه این همش گریه میکنه، به صورت پسرم نگاه میکنم میبینم از دهنش شیر اومده گوشه لبهاش مونده پاکش میکنم و لپش رو میبوسم، و خواهر دکترم یک دختر نوزاد خیلی ضعیف و سیاه و زشتی داره که میبینمش و ازش بدم میاد، بعد دیدم یک راه پله هست روبه روم اونو میرم بالا و میرسم به پارکینگ آپارتمان خودم اونجا جشن عروسی هست البته نمیدونم برای کی، صندلی چیدن و همه نشستن و صدای موزیک میاد ولی هیچ رقص و دست زدنی نبود، میخوام از میون جمع رد شم برم تا کنار در ، یک شال سبز حنایی رو سرم هست مانتو پوشیدم و جلوش باز گذاشتم و بلوز و دامن تنم هست و بهم میگن معشوقه دوران جوانیم هم توو اون عرسی هست و داره به من نگاه میکنه و من نگران حجابم هستم میرم تا کنار در و کاری که باید انجام میدادم رو تموم میکنم و برمیگردم .
فریبا هراتی
: سلام. دکتر مشاورتان، خودش روحش بیمار است و حمایتی ندارد. فامیل و خانواده ی خانمی هم ندارد که با او صمیمی باشد. شما سعی می کنید که برای او روشنگری کنید و او را کمک کنید. شما گشایش کار می یابید و اوضاع بر وفق مرادتان به پیش می رود و دکتر شما به ثروت می رسد. خواهر دکترتان از لحاظ مالی ثروتمند نیست و یا ثروت او حلال نیست. زندگی شما با تغییر و تحول مواجه می شود و به آرامش می رسید. موفق خواهید شد و آوازه موفقیتتان می پیچد. عزت و احترامتان بالا می رود و کسی که شما را رها کرده، حسرت از دست دادن شما به دلش هست. تشکر از همراهیتون.
Sareh : سلام خانم هراتی من خواب دیدم که دل درد دارم و همانطور که دل درد داشتم وسایل سفر آماده کردم و پای پیاده حرکت کردم به سمت کربلا ولی همچنان دلم درد می کرد و مریض بودم و به من گفتن تو مریضی نرو ولی من گفتم نه باید بدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما سطح بالایی از استرس را تجربه می کنید زیرا بیشتر از وسعتان و بیشتر از آنچه که بتوانید از پسش بر بیایید، بر عهده می گیرید. یا اینکه راجع به مسئله ای نگران هستید ولی حرفی نمی زنید. و برای شفای خود و حاجت روایی تان و به عشق امام حسین ع متوسل به او می شوید تا به درگاه خدای بزرگ برایتان دعا کند. تشکر از همراهیتون.