تعبیر خواب تابوت
تعبیر دیدن تابوت، ملک وسیع و بزرگ و عمارت عالی است. دیدن مرده هم اگر خودتان را مرده دیدید، تعبیرش عمر طولانی شما و اگر ناشناسی را دیدید که مرده است، مسافری است که از سفر بر می گردد. اگر دیدید خودتان تابوت می سازید، ساختمانی می سازید که سالیان سال، بر جا می ماند و خودتان هم از آن بهره مند می گردید.
اگر دیدید که تابوتی را به دوش می برند و شما هم در زمره تشییع کنندگان هستید، خبری از غایب به شما می رسد یا به چیزی که از آن دل بریده اید، امیدوار می شوید و اگر گمشده ای دارید که آن را از دست رفته می پندارید، باز می یابید. اگر در خواب دیدید که تابوتی پوشیده است و ندانستید درون آن چیست یا کیست، با موردی برخورد می کنید که نمی دانید سود بخش یا زیان آور است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
adrina : سلام خانم هراتی من یه پسرخاله متاهل دارم که رفت و آمد باهاش نداریم ولی دوبار تاحالا خوابشو دیدم خواب اولمو اینحا میگم و دومی رو توی یه کامنت دیگه.
خواب دیدم با پسرخالم سر یه تابوت خالی رو گرفتیم و داریم از پله پایین میایم اون جلوتر از من حرکت میکرد و من روی پله های بالاتر بودم. حس میکردم شوهرخالم مرده ولی یه لحظه شوهرخالمو دیدم که کنار ما ایستاده بود. درحال پایین رفتن از پله ها من سر تابوت رو رها کردم.
توی همین خواب یه جای دیگه پسرخالمو دیدم که با چندنفر دیگه پشت یه چیزی مثل تلوزیون قایم شده
فریبا هراتی
: سلام. شما و پسرخاله تان تفاوت های زیادی با هم دارید و از لحاظ روحی با هم سازگار نیستید. و او روی ایده ها و عادانی که دیگر استفاده نمی شوند... پافشاری می کند و شما احساس می کنید اصلا نباید با او دهن به دهن شده و بحث کنید پس سر موضوع را کلا رها می کنید. پسر خاله دیگرتان می خواهد خود را مدرن جلوه دهد و احساسات و عقاید خود را پشت قالبی از تمدن مخفی کند. در حالی که او هم مانند برادرش فکر می کند.
leili : خانم هراتی بزرگوار شما جزء معبران بزرگ هستین، دیگه با این تعبیرتون به کل تعابیرتون مطمئن شدم وایمان آوردم.
من تخصص رژیم غذایی هم دارم و یه مدت خیلی این کار رو انجام می دادم. این شاگردم از فوتبالیست های بزرگ بود ودر تیم نفت و راه آهن و پاس بازی کرده ولی به دلیل آسیب دیدگی از بازیکن بودن روی آورده بود به کلاسای داوری و مربی گری ، یه مدت بود به من به بهانه های ولادت ها و شهادت ها مدام اس ام اس و تلگرام می داد. من حس کردم به من علاقه مند شده و به خواهرم گفتم . خواهرم مسئول اداری اون آموزشکده ای بود که من در اونجا برنامه ی غذایی می نوشتم. خواهرم گفت قبل از اینکه تو بیای اینجا این پسره به من پیشنهاد دوستی داده. من غیرمستقیم این موضوع را طوری به این آقا گفتم که یعنی من در جریان هستم این آقا فقط خجالت کشید ولی به من حتی یکبار هم هیچ پیشنهاد غیراخلاقی نداد فقط و فقط تلگرام می داد حتی روز تولدمو بهم تبریک می گفت من مدام با خودم فکر می کردم اگه ایشون از من خواستگاری کنه و ازدواج شکل بگیره یه عمر پشت سر من حرفه که شوهرش آدم درستی نیست. به همین دلیل من از ایشون خواستم دیگه به من پیام نده. زنگ اصلا نمی زد چون من جوری رفتار کرده بودم که فهمیده بود آدم اهل رفاقت نیستم. خلاصه که دیگه پیام هم نداد. شما احتمال میدین با خوابی که من دیدم چه خبری از ایشون بشه؟
یه چیز دیگه هم در مورد این ماجرا بگم قبل از اینکه ایشون به شماره تلفن من دسترسی پیدا کنن ، یکی از شاگردام از طریق پسرخاله ی همکار خواهرم خواسته بود دختر خالش( همکار خواهرم) که دختری هست همسن خودم و شدیدا قصد ازدواج داره به من بگه که به من علاقه منده و خواسته بود نظر منُ راجع به ازدواج با پسری که ازش 1 سال کوچیکتره بپرسه. من به اون دختر خانم گفتم سن برای من مهم نیست ولی اون خانم از طرف من گفته بود که من حالم از بچه قرطی های فوتبالیست بهم می خوره و دیگه خبری از اون آقا نشد . من احتمال میدم اوت آقا همین شاگردم باشه. بعدها پسرخاله ی همکار خواهرم ماجرای دخترخالشو برام به طور اتفاقی لو داد. به این شکل که دوسال پیش منو در خیابون دید ومن خیلی تحویلش گرفتم، گفت از شما بعیده اینجور که گفته بودین از ماها بدتون میاد ولی چجوری ما رو شرمنده کردین من گفتم دخترخالت دروغ گفته. من با اون خانم قطع رابطه کردم . هفته پیش خواب دخترخالشو دیدم ، اومده بود خونه ما ولی خونه ما خیلی مجلل بود با مبل های سبزکم رنگ گران قیمت و من دودل بودم که با ایشون آشتی کنم یا نه چون در رفتاراش هنوز بدجنسی می دیدم و اصلا بابت کارش پشیمون نبود.
قبل از همه این اتفاقا هم حدودا چهار پنج سال پیش خواهرم این خانمو به برادرم معرفی کرد ولی برادرم در جلسه اول که ایشون دید جوابش منفی بود ، می گم شاید خواسته تلافی کنه. چون در دیدار اتفاقی من با پسرخالش، پسرخالش خیلی روی قضیه ی خواستگاری برادرم تاکید داشت و مدام برادرمو تحقیر می کرد، می گفت حالا برادرت کی هست که طاقچه بالا گذاشته....
من در حال حاضر یه خواستگار پیگیر دیگه ای هم دارم ولی دلم به بله گفتن نیست.
خانم هراتی از اینکه خواهرانه و دلسوزانه راهنمایی می کنین بی نهایت سپاسگزارم و خیلی دوستتون دارم. آرزوی عاقبت بخیری ، سلامتی و همه ی چیزهای خوب را براتون دارم.
فریبا هراتی
: سلام لیلی عزیز. خیلی ممنونم از این همه محبت و تعریفتون. من فقط چیزیو میگم که با لطف خدای مهربون یاد گرفتم وگرنه منم علم غیب ندارم. طبیعتا دوست شما آدم جالبی نیست و خوب کردید که برای برادرتان او را انتخاب نکردید. آدمهای حسود و بخیل هم به خودشان ضربه می زنند و هم به دیگران. برای ازدواج از نظر من شناخت لازمه. کسی که کسی را برای ازدواج انتخاب می کنه نباید با حرف فلان دوست یا فلان همسایه بگه که پس میخوامش یا پس نمی خوامش. شما برای رد این آقای فوتبالیست دلایل خودتان را داشتید ولی مستقیم و بی شیله پیله رفتار کردید. باید دو نفر که میخواهند با هم ازدواج کنند از نظر روحی ست و مچ باشند در غیر اینصورت هر حرف همدیگرو به معنی برمیدارند. به هر جهت هیچ کسی کاملا با آدم هماهنگ نیست ولی خیلی هم نباید بیراهه رفت. امیدوارم با کسی ازدواج کنید که قلبش مثل آینه شفاف و پاک باشه و عشقش به شما بی حد و اندازه و صادق باشه و خالص. باقی مسائل حل میشه. خیر پیش و بازم تشکر از محبتتون.
leili : سلام مجدد خانم هراتی نازنین
خواب دیدم یکی از شاگردایی که قبلا داشتم شهید شده و در تابوت شهیدان هست وهمه میرن بالای سرش منم رفتم و بهش گفتم که چه احساسی دارم ما که رفتیم اومد و گفت من الکی خودمو به شهادت زده بودم ، می خواستم ببینم هر کسی چه احساسی به من داره.
سپاس از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. عمر او دراز خواهد بود و او آدمی مشهور خواهد شد و خانه ای بزرگ می خرد و احتمال دارد از جانب او خبری به شما برسد.
saeede : سلام خانوم هراتى عزيز اين خواب رو از زبون خواهرم براتون فرستادم كه انگار چند بار ديده اين خواب رو خيلى ممنون بابت تعبيراى خوبتون متشكرم
خواب دیدم که با خواهرم یه جایی وایسادیم روبه روی ما یه تابوت بود که درش باز بود بعد یه زنی نیم خیز از توی تابوت بیرون اومده بود ومدام داشت یه مَردیو نفرین میکرد و فحش های بد میداد بهش بعد من اولش ترسیدن ازش به خواهرم گفتم این کیه گفت اینو ولش کن اینو کاریش نداشته باشی کارت نداره ولی وقتی نگاه کردن به اون خانوم همینجور که داشت نفرین میکرد زشت تر میشد یا قسمت هایی از صورتش کنده میشد یا شبیه حیوون میشد.....وقتی منم این حالتشو دیدم داد زدم سرش که نباید نفرین کنی باید بسپری به خداو شروع کردم به حرفایه خوب زدن واونم هی تکرار کرد و هی صورتش بهتر میشد واخرش اینقد گفتم که صورتش درست شد و توی تابوتش دراز کشید دره تابوتو بستن.....این خوابیه که با حالت های مختلف تا حالا دو سه بار دیدم که کسی داد میزنه و فحش میده و من میخوام جلوش بگیرم و باهاش درگیر میشم تا بتونم باسختی ارومش کنم
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. شما با زنی آشنا خواهید شد که یا در عمارتی عالی بسر می برد یا در سفر است و او بسیار افسرده است و احساس محدود شدن دارد و اینکه آزادی او را از او گرفته اند. و او باعث و بانی این افسردگی و محدود شدن را نفرین می کند و زهر این نفرین وجود خود او را می گیرد که مرتب مریض تر شده و آبرویش جلوی دیگران می رود یا دیگران او را بیمار و روانی و حتی حیوان صفت خواهند شناخت. اما درک عمیق شما نسبت به مشکل او باعث می شود با مهربانی با او صحبت کنید و او را راهنمایی کنید تا به زندگی او آرامش برگردد. تشکر از همراهیتون.
سحرررری : سلام یه مردی خواب دیده که توی یک تابوت خوابیده وتوی یک قبرستان بوده است ولی بیرون رو کامل میدیده ومشاهده میکرده که چند نفر در تدارک کفن ودفنش هستن ممنون
فریبا هراتی
: سلام. او وارد مرحله افسردگی می شود و احساس می کند محدود شده و آزادی شخصی ندارد. مسئله مرده و قدیمی و فاسد شده ای در زندگی او هست که باید به آن برسد و وقتش رسیده که به آن مسئله و یا موقعیت یا رابطه پایان دهد و زندگی جدیدی برای خودش بسازد. تشکر از همراهیتون.