تعبیر خواب تابوت
تعبیر دیدن تابوت، ملک وسیع و بزرگ و عمارت عالی است. دیدن مرده هم اگر خودتان را مرده دیدید، تعبیرش عمر طولانی شما و اگر ناشناسی را دیدید که مرده است، مسافری است که از سفر بر می گردد. اگر دیدید خودتان تابوت می سازید، ساختمانی می سازید که سالیان سال، بر جا می ماند و خودتان هم از آن بهره مند می گردید.
اگر دیدید که تابوتی را به دوش می برند و شما هم در زمره تشییع کنندگان هستید، خبری از غایب به شما می رسد یا به چیزی که از آن دل بریده اید، امیدوار می شوید و اگر گمشده ای دارید که آن را از دست رفته می پندارید، باز می یابید. اگر در خواب دیدید که تابوتی پوشیده است و ندانستید درون آن چیست یا کیست، با موردی برخورد می کنید که نمی دانید سود بخش یا زیان آور است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : مرسی خانم هراتی عاشقتونم
فریبا هراتی
: <3 <3 <3
Khatoon : سلام روزهای اول سال خواب دیدم تابوت چوبی مثل سفینه پرواز میکنه و سمت من میاد منتها خیلی بهم نزدیک من اول ازش فرار میکنم ولی میبینم بسیار بهم نزدیکه تو راهرو پشت در خونست البته خونه ای که سالیان پیش در کودکی ساکن بودیم .در رو باز میکنم تابوت پایین میاد و درش رو کنار میزنم داخلش چهار عدد انگشتر با تک نگین هست نگین ها رنگی نیستن یا الماس بود یا یک نگین سفید درست خاطرم نیست مثل ویترین جواهر فروشی چیده شده بودند یکی رو برداشتم و دستم کردم بدستم میومد و زیبا بود ولی ازونجا که هنوز از تابوت میترسیدم با اینکه میدونستم این تابوت برای من فرستاده شده انگشتر رو دراوردم سر جاش گذاشتم و یادم نیست به چه کسی ولی تابوت و محتویاتشو به کس دیگه ای بخشیدم بعد با خودم درگیر بودم چرا اینکار رو کردم اون انگشترها مال من بودن میدونم که بعدش صحنه های دیگه ای هم تو خواب دیدم اما به محض بیدار شدن از ذهنم پاک شد
فریبا هراتی
: سلام. قسمت شما به شما خواهد رسید و برایتان تا زمان موعود، محفوظ خواهد ماند. کسی نمی تواند حق الهی شما را از شما بگیرد و شما هم نمی توانید بیشتر از آنچه که حق الهی تان است بردارید. موفقیتی بزرگ و تعهدی قوی به زندگی تان می آید. منوط به اینکه انگشتر در انگشت حلقه بوده یا خیر، خوابتان به تعهدی قوی و عشق و ازدواج اشاره می کند یا اینکه به طور کلی شما به ایده ها و باورها و مسئولیت هایتان وفادار هستید. تشکر از همراهیتون.
Khatoon : سلام مجدد من کمی گیج شدم من متاهل هستم و در اینکه در خواب انگشتر رو به دست حلقه کردم یا انگشت انگشتر شک دارم ولی اینکه من اون انگشترو پس دادم و رهاش کردم این تعهد قوی یا عشق و ازدواج و موفقیت بزرگ رو از دست میدم ؟
میشه یکم واضح تر برام توضیح بدین ؟ممنون میشم
فریبا هراتی
: عذر خواهی بنده را بپذیرید من اشتباه متوجه شدم. چون فکر کردم شما یک انگشتر را برداشتید و باقی را پس فرستادید. اما شما همه را پس فرستاده اید. و با توجه به ا ینکه متاهل هستید، تعبیر این می شود که به شما کاری پیشنهاد می شود که با وجودی که برایتان موفقیت زیادی به همراه می آورده ولی آن را نمی پذیرید یا نپذیرفته اید.
مریم : سلام خانوم هراتی عزیز صب خواب دیدم عموم مرده وتابوتش رو آوردن خونه وما دنبال تابوت اومدیم پدرم فوت کرده ولی اونجا زنده بود روی تابوت رو باز کردن باخودم گفتم اینکه شکل عموم نیس بعد مرده چشماش رو باز کرد تعبیرش چی میشه با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. عمویتان زندگی اش متحول می شود و احتمالا رابطه شما با او مرده و فاسد شده است. شما از کارهای عمویتان خوشتان نمی آید و دیدن او در تابوت به افسردگی شما و ناراحتی تان از او و نیز تغییر منفی در زندگی او اشاره دارد. روح پدرتان شاد او آمرزیده است و کنار شما زندگی می کند. تشکر از همراهیتون.
مریم م : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم تابوت پدرم( یکسال است فوت کرده اند و جانباز بودند) رویش را پرچم ایران کشیده بودند (از آن تابوت هایی که چوبی و روباز است و برای
حمل شهدا استفاده می کنند) تابوت را در منزل آوردند و رو به قبله گذاشتند و برادر بزرگترم در خانه بود نگاه کردم دیدم از فامیل کسی نیست به برادر گفتم زیارت نامه عاشورا بخوانیم نگاه کردم به اتاقی که روزی پراز فامیل و اقوام بود و همیشه پدر و مادرم از آنها پذیرایی می کردند با خودم فکر می کردم مراسم بدون آدمها که برگزار نمی شود رفتم بیرون از منزل اون ور خیابان دو تا از زنهای فامیل را دیدم گفتم یک خیابان فاصله است برای آمدن ولی مشغول امور روزمره شان بودند و جواب سر بالا دادند دستهایم را به سمت آسمان بلند کردم که بگویم دعایی در حقشان که پشیمون شدم و برگشتم سمت خانه دم در در داخل کوچه طوطی سفید بزرگی که کاکل سفیدی داشت( کاکادو سخنگو) را دیدم که روی بدنش لکه های گل بود وتلو تلو می خورد بغلش کردم بردم در حمام منزل که بشویمش‌دیدم در داخل دو تا ساک ورزشی بود و زیپ ساک ها را باز کردم و طوطی را در آوردم و شامپو را در کف دستم ریختم و شروع کردم به شستنش طوطی گفت خواب را از سرمان پراندی ها!
سپاسگزارم از زحماتتان
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما دلتان برای پدرتان تنگ شده و نمی خواهید که دیگران او را فراموش کنند و این شخصیت مهم را که برای کشورش جنگیده دست کم بگیرند. از این بابت که دیگران مثل شما از ایشان یاد نمی کنند بسیار ناراحت هستید ولی دقت داشته باشید که اگر شما غصه بخورید، روح پدرتان ناراحت می شود. شما روح پاک پدرتان را که همدم شماست و همیشه زنده است و کنار شماست، با این افکار منفی که راجع به مردم دارید، ناراحت می کنید!! خواب از سر او می پرد هر بار که غصه می خورید پدرتان می بیند و می شنود. دوست عزیز پدر شما فقط جسمش را از دست داده نه روحش را و روح او مثل قبل زنده و در کنار شماست. برای او زیارت عاشورا بخوانید و سعی کنید که شاد و خوشبخت زندگی کنید که او هم پا به پای شما شاد و خوشبخت باشد. این که روح او را به صورت طوطی دیده اید به این دلیل است که هر بار شما شادی کنید، پدرتان شاد می شود و هر بار که غصه بخورید مثل شما غصه می خورد. دقیقا حرفهای شما را تکرار می کند! تشکر از همراهیتون.
نرگس : سلام و خسته نباشید
خواهری مجرد دارم که با اقایی به منظور ازدواج در ارتباطن،خواهرم خواب دیده با این اقا از مسیری در حال گذر بوده و داشتین تابوت میبردن ، سر یک پیچ اقا جدا میشه و خواهرم به تنهایی مسیر را ادامه میده و تابوت غیب میشه
بعد به خانه ای میرسه قدیمی که خانه دارای باغ است، در طبقه بالای خانه سفره ای پهن شده بوده فراخ و پر نعمت و افراد خواهرم به طبقه بالا میره که خانواده ما و خانواده دیگری بر سر آن سفره نشستند(خانواده نا آشنا و غریب) و مردی که خواهرم چهره او را نمیشناخت ، در خواب مثل اینکه برادر همان اقای اولی است، به بدن ماری چاق و سیاه چاقویی فرو کرده است.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهرتان از کسی که الان با او در ارتباط است جدا می شود و ایده ها و عادات قدیمی مربوط به او از زندگی اش بیرون خواهد رفت. او با خانواده ای سنتی که پایبند به عقاید قدیمی شان هستند و ثروتمند و فامیلدار هستند آشنا می شود و احتمالا کسی از همان خانواده از خواهرتان خواستگاری می کند. او تا حدودی شباهتهایی به دوست امروز خواهرتان دارد ولی باعث می شود که افکار منفی از زندگی خواهرتان خارج شود. تشکر از همراهیتون.
نرگس : تعبیرتون درست عین واقعیت هست،سپاس ازشما،واقعا دانا هستید
فریبا هراتی
: تشکر
Atena : سلام
خواب،دیدم تو یه اتاق نشستم خیلیا هم هستن اونا همه یه جا دور هم نشستن فقط من و دوستم جدا نشستيم داشتن یه فیلم مراسم نگاه میکردن. تابوت خالی بود چندتیکه پارچه بود یا دستمال سفید توش انداخته بود یه لحظه که نگاه کردم ترسیدم اینقدم گریه میکردم
فریبا هراتی
: سلام. شما در شرایطی قرار می گیرید که دیگران به عادات و رفتارهایی که دیگر قابل استفاده نیستند و استفاده نمی شوند و می توانند کنار گذاشته بشوند فکر می کنند و راجع به آن صحبت می کنند و شما با آنان موافق نیستید و از این بابت ناراحت می شوید. تشکر از همراهیتون.
shahrzad : سلام خانم هراتي عزيز
دیشب همکلاسی من که اصلا منو نمیشناسه میگه خواب دیده من توی یه بیابون تنها بالای سر یه تابوت سفید وایستادم و داشتم گریه میکردم و میرقصیدم
اومده پرسیده چرا گریه میکنی و میرقصی من گفتم چون جوون بوده مرده و بعد از خواب پريده
ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما بابت معصومیت از دست رفته خودتان یا کسی ناراحت هستید. هم مجرب شده اید و هم ناراحتتان کرده اند. شاید احساس محدود شدن می کنید و آزادی شخصی ندارید. مسئله ای مرده و فاسد در زندگی تان هست که نیاز دارید به آن برسید. شما باید به یک رابطه یا موقعیت پایان بدهید. تشکر از همراهیتون.
kimia : سلام خسته نباشید خانوم هراتی عزیز.....
مدتی پیش خواب دیدم که منو مامانم رو ی رودخونه ای که هست سد کوچیکی زدیم کنار هم و مامانم از یجای کوچیکی که زده ماهی صید میکنن .....بالای رودخانه یه پله که داداشم روش ایستاده .من به مامانم گفتم سنگارو خوب نزاشتی و مامانم که رفت جایجا کنه یکم سنگا لغذیدو ماهیا داشتن در میرفتن و انگار من اشتباه تشخیص داده بودم اما میشد درسش کرد که یکدفعه اعلام کردن پدرم فوت کرده و اون موضوع اهمیتشو از دست داد ....منو مامانم بالا رفتیمو زیر تابوتو گرفته بودنو لا اله الاالله میگفتن ....منو مامانم به شدت و سوز گریه میکردیمو یکم که گذشت از اون .... مامانم شروع کرد به خندوندن منکه پدرت از اولم میخواست زود بمیرهو میخواست بره مادرشو بمیره و از غم ما کاسته شدو شروع کردیم به خندهو غممون کم شد (توضیح اینکه منو مامانم برای برادرم کار میکردیمو سرپرست کارگاش بودیم که من به تازگی جدا شدم ازشون و پدرم هم بیماره که امیدوارم ربطی نداشته باشه )خیلی ممنون .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و مادرتان سعی می کنید که از جریان موجود به نفع خودتان بهره برداری کنید و برادر شما مقام بالاتری در این راه نسبت به شما دارد. اما شما با نظرات مادرتان مخالفید و البته حق با مادرتان است و او درست فکر می کند. پدر شما از شرایطی که امروز دارد خسته شده و احساس افسردگی شدید می کند و می خواهد که به این شرایط پایان دهد. برای سلامتی پدرتان یک مرغ قربانی کنید احتمال دارد که او واقعا خدای نکرده فوت کند و قربانی می تواند قضا بلا را دور نگه دارد. تشکر از همراهیتون.
محمد : با سلام و خسته نباشید . چند ماه پیش خواب دیدم که 4 تا 6 نفر بودیم و داشتیم تابوت زیبایی رو جهت تدفین حمل می کردیم من نفر آخر در سمت راست تابوت بودم و تابوت بر دوش چپم بود ، داخل تابوت یکی از ائمه (ع) بودن تاجایی که یادمه امام هادی (ع) بود . اولش فقط ما چند نفر بودیم بعد وقتی مردم شنیده بودن امام رو دارن تشعیع میکنن به سمت تابوت راه افتاده بودن ولی وقتی ما فهمیدیم مردم دارم هجوم میارن تابوت رو در هجره ایی قرار دادیم و به نظاره مردم ایستادیم وقتی مردم متفرق شدن ما برگشتیم تا تابوت رو ببریم ولی تابوت اونجا نبود و کسی ازش خبر نداشت . یکی از کسانی که حضور داشتن و چهره شون خیلی خوب و شبیه به یکی از علمای شهرمون بود گفتن که حتما خدا میخواد تا قبر امام ناشناس بمونه . ممنون میشم اگه تعبیر بفرمایید - در ضمن یه روز رفتم تا تعبیر خوابم رو از عالمی که تو خواب دیده بودم پرسیدم ولی ایشون گفتن از علم تعبیر چیز زیادی نمیدونن و فقط گفتن از لحاظ معنوی بجای خوبی میرسی-
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما پیرو امام هادی ع هستید و گنج هایی را که ایشان در قالب تجارب و نصایحشان به مردم آموخته اند و در طی سالیان دراز این گنجها و نصایح فراموش شده و نادیده گرفته شده اند را در زندگی تان حفظ کرده و وظیفه ی خودتان می دانید که این مسئولیت بزرگ نگهداری و حفظ اخلاقیات و نصایح ایشان را، در زندگی تان به دوش بکشید. شما می خواهید مثل امام هادی ع فکر و رفتار کنید و متاسف هستید که این اخلاقیات در جامعه به کار برده نمی شود و به فراموشی سپرده می شود. شما اجازه نمی دهید که مردم به اخلاقیات و درسهای امام هادی ع به عنوان یک سری عادات بی فایده یا بدردنخور نگاه کنند و در زندگی منفی باف و ناامید باشند. بنابراین، سعی میکنید با این مسئله با قدرت مبارزه کنید و این روحیات پاک امام هادی ع را به عنوان سرمشق زندگی تان حفاظت کنید. اما اشتباه شما این است که با مردم صبحت و گفتگوی دوستانه ندارید و به مقابله با آنان می پردازید. فکر می کنید که همه مردم می دانند که خصلت امام هادی ع چیست و تعمدا از او پیروی نمی کنند! احساستان این است انگار که هرکسی که مخالف امام هادی ع است باید سرکوب شود. در حالی که جهل مردم با سرکوب خفه نمی شود. جهل را با محبت و آموزش و روشنگری از بین می برند. دوستی و عشق و خلوص در کلام و رفتار شماست که باعث می شود که کسی به صحبت شما گوش کند و پیرو امام هادی ع باشد نه اینکه خودتان را تافته ی جدا بافته از خلق خدا بدانید و هر کس مخالف عقیده ی شما بود با او جوری رفتار کنید که انگار از شما نیست و به جمع خودتان راهش ندهید. در اینصورت خود شما هم انگار تعالیم امام هادی ع را گم کرده و به گمراهی رفته اید!!!! اگر شما پیرو او هستید باید با مردم با ملایمت و مهربانی صحبت کنید و آنان را با دلسوزی راهنمایی کنید و در مقابل خشم گمراهان از کوره در نروید. حکایت یونس ع را که می دانید! زود از کوره دررفت و مردم را نفرین کرد و به شکم نهنگ افتاد!! خداوند عشق است و مهربانیست و سرتاسر بخشش و بزرگواریست و امام هادی ع این را تبلیغ میکرد و نه خشونت را. تشکر از همراهیتون.
محمد : با سلام و خسته نباشید . چند ماه پیش خواب دیدم که 4 تا 6 نفر بودیم و داشتیم تابوت زیبایی رو جهت تدفین حمل می کردیم من نفر آخر در سمت راست تابوت بودم و تابوت بر دوش چپم بود ، داخل تابوت یکی از ائمه (ع) بودن تاجایی که یادمه امام هادی (ع) بود . اولش فقط ما چند نفر بودیم بعد وقتی مردم شنیده بودن امام رو دارن تشعیع میکنن به سمت تابوت راه افتاده بودن ولی وقتی ما فهمیدیم مردم دارم هجوم میارن تابوت رو در هجره ایی قرار دادیم و به نظاره مردم ایستادیم وقتی مردم متفرق شدن ما برگشتیم تا تابوت رو ببریم ولی تابوت اونجا نبود و کسی ازش خبر نداشت . یکی از کسانی که حضور داشتن و چهره شون خیلی خوب و شبیه به یکی از علمای شهرمون بود گفتن که حتما خدا میخواد تا قبر امام ناشناس بمونه . ممنون میشم اگه تعبیر بفرمایید - در ضمن یه روز رفتم تا تعبیر خوابم رو از عالمی که تو خواب دیده بودم پرسیدم ولی ایشون گفتن از علم تعبیر چیز زیادی نمیدونن و فقط گفتن از لحاظ معنوی بجای خوبی میرسی-
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.