تعبیر خواب تاب
تاب خوردن در خواب، نشانه بی اعتباری موقعیت کاری یا اجتماعی بیننده است. اگر ببینید شما را تاب می دادند، خطری شما را تهدید می کند و اگر خودتان تاب می خورید، نگران موقعیت خویش می شوید. اگر کسی را که تاب می خورد تماشا کنید، در روزهای آینده در اتخاذ تصمیم برای انجام کاری مردد و دودل می مانید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Emirhossien : سلام خسته نباشید...
خواب دیدم که ؛ توی پارک کنار خونه ی قبلیمون با دوستای قدیمیم هستم...دوتا تاب اونجا بود و یه سرسره و یه میله بارفیکس...
من رفتم سوار یکی از تاب ها شدم و داشتم با سرعت زیاد تاب میخوردم...سرعتم اونقدر زیاد بود که حس میکردم توی هوام...بعد به دوستم گفتم الان میخوام بپرم...با همون سرعت زیاد میخواستم از روی تاب بپرم که خیلی حرفه ای بنظر برسه...داشتم واسه پریدن آماده میشدم که یهو انگار یه مشکلی برای تاب پیش اومد که قسمت تکیه گاهش شل شد و انگار یه طرف تاب بلند تر از طرف دیگش شد انگار که بخواد در بیاد از جاش...همین باعث شد تعادل تابم بهم بخوره و بالای تاب، زنجیرا دور هم بپیچه...تموم سعی امو کردم تا تابو توی اون سرعت بالا به تعادل برسونم که کار خیلی سختی بود...اما تونستم تعادل رو برقرار کنم توی تاب و تصمیم گرفتم که با همین سرعت بالایی که داشتم سرعتو بیشتر کنم و سریع از روی تاب بپرم که یه مشکل دیگه پیش نیاد و خیلی زیبا و نمایشی از روی تاب پریدمو راحت فرود اوردم روی زمین...بعد اینکه پریدم یه پسر دیگه ای اومد و نشست روی تاب بغلی من که تاب سواری کنه(مشغول خوراکی خوردنم بود روی تاب)...یکی از دوستای قدیمیمم سعی داشت با کفش از قسمت لیز سرسره بالا بره و نمیتونست و من بهش گفتم که کفششو باید دراره و جورابشم اگه دربیاره راحتر میتونه بره بالا...که فقط کفششو دراورد و همچنان داشت با زور بالا میرفت...اما درست و حسابی حرف منو گوش نکرد و روی حرف خودش بود که الکی فقط داشت زور میزد...
اون یکی دوستمم داشت مارو نگاه میکرد مخصوصا موقعی که من میخواستم بپرم...انگار جذب کارام شده بود...
ممنون میشم راهنمایی کنید...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در مورد یک تصمیمی در زندگی تان مردد هستید و مدام عقب و جلو می روید و نمی دانید که باید چکار کنید و عجولانه تصمیم گیری شاید به ضرر شما تمام شود ولی با این وجود سعی می کنید که تمرکزتان را روی اهدافتان از دست ندهید و از هدفتان منحرف نشوید. ضمن اینکه شما می خواهید از مسئولیت های فعلی تان فرار کنید و از نگرانی آزاد شوید. شما تصمیم منطقی خواهید گرفت. دوست شما نوعی بی ثباتی را در زندگی اش تجربه می کند و تسلطش را روی یک موقعیت یا رابطه از دست داده است. او به نصایح شما گوش نمی دهد و حاضر نیست به خودش سخت بگذراند و بنابر این پیشرفتی در کارش حاصل نمی شود. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام خانم هراتي مهربانم و معجزه زندگيم از طرف خدا،، ديشب خواب ديدم كه سوار يك تاب بودم كه اون بند تاب خيلي بلند بود و نميدونم اين تاب به كجا وصل بود و من يهو تاب خوردم و از يه جايي يعني أز اون بالا يا اينكه از اين دنيا تاب خوردم و ميخاستم برم به دنياي اخرت كه تاب محكم خوردم و اومدم پايين و بهم يكي ميگفت اينجا جهنمه ولي من چون كلا از ارتفاع و اين چيزا ميترسم چشمام رو كاملا بسته بودم و اينكه بهم گفتن اينجا جهنمه واسه اينكه جهنم رو نبينم و ترسيده بودم چشمام رو باز نكردم كه جهنم رو نبينم ولي اونجا از تاب پياده نشده بودم كه دوباره تاب خوردم اومدم بالا و دوباره از اون بالا تاب خوردم اومدم پايين كه اينبار بهم گفتن اينجا بهشته و من خوشحال شدم ولي باز چشمام بسته بود و توي بهشت از تاب پياده شدم و با خودم مگيفتم يعني الان بهشت رو ببينم چجوريه و خوشحال بودم ولي چشمام بسته بود و همينكه ميخاستم چشمام رو باز كنم از خواب بيدار شدم و متاسفانه بهشت رو نديدم. خانم هراتي عزيزم مدتيه كه اين دنيا برام مهم نيست ديگه و بيشتر به آخرت فكر ميكنم و اينكه يك عمر در جهالت بودم و الان بيدار شدم و ميدونم وقتي ندارم و بايد جبران كنم به خاطر همين مدتيه ديگه حاجت دنيايي ندارم و به هر چي توي دنيا ميخاستم رسيدم و حالا كه رسيدم ديگه اين دنيا برام مهم نيست و پشيمونم چرا براي اين دنيا شب و روز گريه ميكردم در صورتي كه اين دنيا خيلي پووچه. و حتي به اين نتيجه رسيدم كه خدا اينقدر بخشنده هست كه هر كي به هر چي توي دنيا بخلد ميرسه صدرصد كافيه خدا رو صدا بزنه ولي كل دنيا هم مال من باشه به ديدم نميخوره چون فانيه و دارم شب و روز از خدا ميخام كه پاك از اين دنيا برم. شما هم براي من دعا كنيد. ميخام بقيه عمرم رو صرف خدمت به مردم كنم. خانم هراتي چه كار كنم خدا أزم راضي باشه؟
فریبا هراتی
: سلام عزیز دلم.شما در اتخاذ یک تصمیم در زندگی تان مردد هستید و مدام عقب و جلو می روید و باید ذهنتان را جمع کنید و تصمیم درستی برای زندگی تان بگیرید. شما به عشق الهی وصل هستید و کامل و دربست هدایت خودتان را به او سپرده اید. خدای بزرگ نمی خواهدکه شما به شر و سختی دچار شوید و به جهنم بروید و عاقبت شما بهشت پر نعمت خواهد بود. ولی اینکه فکر کنید که این دنیا پوچ است هم اشتباه است. خداوند ما را آفریده و به این دنیا فرستاده تا آزمایش شویم. تا خودمان را اثبات کنیم و روحمان را تکمیل کنیم. اما تارک دنیا هم نباید شد. در قرآن کریم آمده که ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه. هم خوبیهای دنیا را کسب کنید و هم خوبیهای آخرت را با نیکی کردن در دنیا به دست بیاورید. تولد و مرگ هر کسی دست خداست. اما کاری که این وسط در فاصله ی زمانی تولد و مرگ انجام می دهیم، با اراده و آزادی و اختیار ماست. می خواهید خداوند از شما راضی باشد، ناامید نباشید. افسرده نباشید. بخندید. شادی کنید. به دیگران کمک کنید. به خودتان برسید. به دیگران به اندازه ی وسع و توانتان برسید. اخمو نباشید. در کار کسی دخالت نکنید. تفحص و فضولی نکنید. خبرچینی و غیبت نکنید. با مردم بحث و جدل نکنید. از زندگی مردمی که با خبر نیستید قضاوت نکنید. قرآن بخوانید. به خداوند عشق بورزید. به طبیعت بروید و روحتان را جلا ببخشید. هر جور از دستتان برمی آید مردم را شاد کنید و خودتان هم شاد زندگی کنید. باور کنید ناله کردن و اخمو و عبوث بودن گناه است. ترساندن مردم گناه است. قصاوت قلب نداشته باشید. سعی کنید تا اخرین روز عمرتان از عشق خداوند ناامید نشوید. شما یک گل بهشتی هستید. تشکر از همراهیتون.
پریماه : سلام ممنون ...عذر خواهم پدر بزرگ من بیش از پانزده ساله مرحوم شدن البته مادر بزرگم دوساله و البته تردید پیش میاد اما نسبت به آینده خودم خیلی دچار ترس میشم
فریبا هراتی
: سلام مجدد. روحشان شاد. منظور به عقاید و نظرات ایشان است که در عقاید خانواده شما به صورت سنت به یادگار مانده.
پریماه : سلام .من دیشب خاب دیدم توی باغ پدر بزرگ مرحوم تابی بسته شده البته بلند بود و دختر خالم هم بود من سوار تاب شدم وکلی با نشاط تاب خوردم انتهای طناب یک چنگگ آهنی بود که دیدم یکیش در افتاده البته اون موقع سوار نبودم ومن اون چنگک وبا اینکه خیلی بالا بود جا زدم و یه بار دیدم طناب دور لامپ پیچیده شده یه لامپ بزرگ واون وآروم انداختم بیرون تا لامپ نشکنه ونیفته والبته بعدا همون لامپ وروشن دیدم البته دقیق نمیدونم چه فاصله زمانی ،این وضعیت داخل باغ ودر ختان دیدم که اونجا در واقعیت لامپی نیست . ممنون
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما به اعتقادات و افکار پدر بزرگتان فکر می کنید و راجع به آن که این افکار صحت دارد و باید پذیرفته شوند یاخیر، مردد هستید و مدام راجع به این موقعیت یا تصمیم که افکار و اعتقادات او صحیح است یا خیر، عقب و جلو می روید و نیاز دارید که ذهنتان را جمع کنید و احساس می کنید که آزادی فکر دارید و مجبور نیستید که نظری را با زور بپذیرید. شما راجع به بعضی قید و بندها، و حفظ آنها موافق پدر بزرگتان هستید ولی راجع به اینکه به زنها خیلی گیر بدهند و مانع آزادی آنها بشوند مخالفید و راجع به این مسئله با احتیاط رفتار می کنید تا نظر خودتان را به کرسی بنشانید و بعدا می خواهید به دیگران اثبات کنید که خیلی هم روشنفکر هستید و اگر مانع رشد و آزادی شما نشوند می توانید نقش مثبتی در زندگی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
حسین ب : سلام من خواب دیدم دارم تاب میخورم یدفعه اون قسمتی از تاب ک میشنن جدا میشه و میفته
فریبا هراتی
: سلام. شما در یک موقعیت یا تصمیمی مردد هستید و مرتب عقب و جلو می روید و نیاز دارید که ذهنتان را جمع کنید. اما جایگاهتان را از دست می دهید یا به طور کلی شرایط موجود منتفی می شود و شرایط جدیدی در زندگی تان بوجود خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
.Bahaarr : سلام.خواب ديدم انگار زنگ ورزش دوران مدرسه بود.چند تا از بچه ها به ترتيب تاب خوردن و دبير ورزش بر اون اساس بهشون نمره ميداد.(هركسي خودش تاب ميخورد).يكي از دوستام هم تاب خورد ولي تو فاصله كمي رفت و برگشت داشت و نمره خوبي نگرفت.بعدش من روي تاب نشستم و فاصله ي زيادي رو با تاب ميرفتم تا انتهاي اون مكان و برميگشتم و كمي حس پرواز يا معلق بودن داشتم و همون دوستم يجورايي تشويقم ميكرد.ممنونم از تعبيرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما یاد می گیرید قوانین زندگی را یاد بگیرید، احساساتتان را بشناسید و به اهدافتان برسید. می خواهید حقوق و قدرت خود را در یک موقعیت تمرین دهید و اعتماد به نفستان را بالا ببرید. شما در زندگی بیداریتان رضایت و آزادی زیادی را تجربه می کنید. شما در یک موقعیت یا روی تصمیمی تاب می خورید و باید ذهنتان را جمع کنید و درست تصمیم بگیرید. تشکر از همراهیتون.
سحرررری : سلام خواب دیدم با دختر عمه هایم به پارک میرویم همه تاب بازی میکنن ولی من تا میام سوار ااب بشم دختر عمم و برادرم میان گریه میکنن ومیگن که ما باید سوار شیم بعدا مادریزرگم هم با دمپایی میاد وهممون رو میزنه ومادر من ناراحت میشه ممنون
فریبا هراتی
: سلام. همه شما در مورد موقعیت های کاری خود بی اعتبار و دودل می شوید و رفتارتان به گونه ای است که به این بی اعتباری دامن می زنید. مادر بزرگ شما که شما را زده یعنی شر و بلا از سر شما می پرد و در کارهایتان شکست نخواهید خورد. مادر شما از نصایح و یا دعای خیر مادربرزگ شما که در حق شما انجام می شود، خوشحال خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Sana : سلام و عرض خسته نباشید
من چند وقت پیش خواب دیدم که با یکی از دوستام در یک کافه هستم ولی بعد محیط کافه شبیه قهوه خانه ای که انگار سمت خیابان آزادی بود می شه و پدرم میان داخل قهوه خانه و چند تا از این وسیله ها که متر ازش میاد بیرون رو از سقف به هم متصل می کنند و روی این متر ها میشینن و متر ها مثل یک تاب براشون شده بود و با دست چپ بند چپ تاب رو گرفته بودند و روی این تاب می خوابن با دهن باز. بعد میبینم که اون متری که گرفته بودنش از دستش در میره با این حال پدرم نمیوفتن و همینجوری نشسته بودن اون بالا. به دوستم اظهار ناراحتی و خجالت می کنم و آشفته شده بودم از دست بابام. بعد پیرمردای تو قهوه خونه هم با یک حالت اعتراضی به بابام نگاه می کردند. بعد میرم پیش بابام که باهاش دعوا کنم و میبینم خودش اومده بود پایین و به جای اینکه باهاش دعوا کنم، با دل رحمی بهش می گم بابا اینا(پیرمردا) شاید اذیت شن شما اینطوری رفتی اون بالا و خودشم با خجالتی گفت آره اعتراض کردن بهم منم اومدم پایین.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما باید قبل از گرفتن هر تصمیم یا به عهده گرفتن هرپروژه یا رابطه ای، بینش و دانش کافی را بدست آورید. عجله نکنید و آرام باشید. شاید نیاز دارید روتین تان را در رابطه با معاشرت با افراد تغییر دهید. پدر شما از ابعاد مختلف، خودش و شما را با دیگران مقایسه می کند. او فکر می کند که چگونه شما در حد و اندازه دیگران و انتظاراتشان می شوید. شاید او این حس را تجربه می کند که شما به اندازه کافی اعتماد به نفس ندارید یا اینکه به اندازه کافی خوب نیستید. او می خواهد از نگرانی بیرون بیاید و خیالش راحت شود. در یک موقعیت یا تصمیم خاص، پدرتان مدام جلو عقب می رود و مردد می شود و نیاز دارد که تمرکزش را زیاد کند. او خیال می کند که جوانهای امروز بچه هستند در حالیکه پیش پدرتان، خیلی از جوانهای امروز پیرمردهای مجربی محسوب می شوند که تمام افکار و حرکات پدرتان را تحت نظر دارند و به خوبی درک می کنند که مقصود و هدف او از کارها و طرز فکری که دارد چیست. پدر شما از کنترل بیش از حد روی شما دست بر می دارد. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام . من در واقعیت خواستگاری از فامیل داشتم که فقط در حده صحبت بود و نشد الان با دختر دیگه نامزد کرده ... دیشب خواب دیدم سوار تابی هستم دسته های تاب از طناب بود پاهامو باااز میکردمو تا ارتفاع زیادی بالا میرفتم حس خوبی داشتم بعد زیر این تاب همین پسر که گفتم خواستگارم بود نشسته و من مرتب با تاب بالا و پایین میرفتم و از زیر تاب بهش نگاه میکردم... در جای دیگه خواب دیگه با همین پسر دارم تو مکانی راه میروم و دستشو گرفتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما آزادی و رضایت زیادی را در زندگی تان تجربه می کنید احساس خواهید کرد که زندگی شما از زندگی این اقا خیلی بهتر است اما شما در یک موقعیت و تصمیم مرتب عقب و جلو می روید و مردد هستید که چه تصمیمی بگیرید. در قسمتی از زندگی تان او همراه شما بوده است. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام خسته نباشید ....
خواب دیدم داخل ی اتاق روی طناب تاب بازی میکردم
آیا میشه گفت همون طور که امام صادق گفته تعبیرش جابجایی و نقل مکانه ؟؟؟ ممنون میشم تعبیرشو بگید ...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تاب خوردن در خواب، نشانه بی اعتباری موقعیت کاری یا اجتماعی بیننده است. شما در یک موقعیت یا تصمیم مرتب عقب و جلو می روید و مردد هستید. نیاز دارید که ذهنتان را جمع کنید. اگر محل اتصال طناب برای شما ناپیدا شد، به ریسمان خداوندی چنگ می زنید و با او عهد و میثاق بندگی می بندید. طناب در خواب کاری است که می کنید و پیوندی است که شما را به دیگر افراد جامعه ارتباط می دهد. خیر معنی نقل مکان نمی دهد.