کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب تاریکی

دیدن تاریکی در خواب، غفلت و کجروی در راه دین و دیانت است و اگر شخصی خود را در تاریکی مطلق دید، در جهالت و ظلمت و بی دینی گرفتار آمده، مگر اینکه با توبه، هدایت یابد. بنا به تعبیری دیگر، اگر در خواب دیدیم که از جابی روشن به محل تاریک رسیدیم، در کارهایمان با ابهام رو به رو شده و عملی ناشی از نادانی مرتکب می شویم؛ ولی اگر از تاریکی بیرون آمدیم، قبول شدن توبه و یا هدایت به سوی اعمال درست است و وضع شما بهبود کلی می یابد.

اگر بیننده خواب ببیند که ابری آسمان را فرا گرفت و همه جا را تاریک کرد، غم و غصه ای عمومی پیش می آید. اگر کسی در تاریکی قرار داشت و شما او را نمی دیدید ولی صدایش را می شنیدید، گمراهی که در بلا گرفتار شده از شما یاری و مدد می طلبد.
اگر از تاریکی صدای زن به گوش شما رسید، آوای شیطان است. اگر خودتان در تاریکی بودید اما روشنایی را از دور تشخیص می دادید، امید هست که خود را نجات دهید و به یقین دستی برای کمک به سوی شما دراز می شود که باید آن را بگیرید.

    امام صادق (ع) می فرماید: تاریکی در خواب بر پنج وجه است:
  1. کفر،
  2. تحیر،
  3. فروبستن کارها،
  4. بدعت،
  5. در ضلالت افتادن.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

45 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Röya

Röya : سلام
خواب دیدم در خانه ی بودم تاریک بود آقای ک تازگی با آن آشنا شدم با مادرم در اتاقی تاریک باهم حرف میزدن در ذهن من انگار برای خواستگاری آماده بود وهی مادرم بحرف میگرفت من به خواهرم گفتم کل زندگیمون بهش نگه ، پرید خابم بمحلی من و خواهرم و بردارم و دوستم سوار ماشین شدیم دوستم(دختر، شهردیگری زندگی میکنه) راننده شد گفت من میرانم برد مارو بمکانی که آقا داشت به دوستانش درس میداد دوستم برای یادگرفتن درس جبر بپیش رفت دید سطح تجربه خود. و نمرش بیشتر. از اوست در همان حین من برنج از دهانم هی بالا می آورم ، و آقا از اینکه صبر نکردیم براش ناراحت بود سوار ماشین خودش بود غر میزد با خودش !
------------------
متشکرم

پاسخ
لینک۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۷:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در شرایط گنگ و نامشخصی نسبت به آقایی که با او آشنا شده اید قرار دارید و او را خوب نمی شناسید. اختیار و کنترل خودتان را دست دوست دخترتان می دهید تا او برای شما تصمیم بگیرد و دوستتان از آن آقا تعریف منفی می کند و می گوید او به درد شما نمی خورد. اما این آقا از اینکه شما اجازه نداده اید او به اندازه کافی خودش را به شما معرفی کند خیلی ناراحت می شود. شما هم ضرر می کنید! به حرف دوستتان گوش ندهید و بگذارید این آقا خوب خودش را به شما نشان دهد و ثابت کند که شخصیتش به شما می خورد یا نه. شما می خواهید با او زندگی کنید نه دوستتان! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۸:۵۲
امیر حسین

امیر حسین : سلام ، من خواب دیدم که تو خونمون تنهام ، یک دفعه برق رفت ، خونه کاملاً تاریک نبود و تو نور کم یه جاهایی رو می دیدم ولی خیلی ترسیده بودم و کاری از دستم بر نمیومد ، تقریباً تو هوا معلق بودم

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۹:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که از نظر امنیت و آرامش ذهنی و روحی و ایدئولوژی و عقیدتی، تنها هستید و گاهی ناامید می شوید و خودتان را بلاتکلیف حس می کنید. اما همیشه روزنه امیدی هست. برای دفع سختی ها صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۵۷:۰۷
aram

aram : سلام.یکی از دوستانم ی تسبیح بهم داد گفت نذر حاج اقا نخودکی داشته حالا من بفرستم گفتم فقط ذکرها رو میفرستم ولی دیگ تسبیح پخش نمی کنم ......شبش خواب دیدم تو یک خیابون ک نسبتا شلوغ بود داشتم راه می رفتم همین جور ک جلوتر می رفتم آسمان تیره تر میشد و خیابون قابل دیدن نبود. وحشت کردم راه با ترس سریع برگشتم .همین جور ک برمی گشتم کم کم هوا روشن شد یکم خیالم راحت شد و ارام شدم. بعد یه حاج اقایی اومد جلوم و یه تسبیح بهم داد و دقیق یادم نیست چی گفت ولی فک کنم گفت ذکر بگو تا حاجتت براورده شه...همون موقع از خواب پریدم...فک می کنم این خواب ماه رمضان دیدم. باتشکر

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۳:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خوابتان اشاره ای دقیق به این موضوع دارد که ذکر با تسبیحی که نذر آن حاج آقا بوده، بسیار مجرب است و بلایا را از زندگی شما دور می کند. هم به خاطر دعای خیری که از بابت این نذر، آقای نخودکی برای انجام این نذر می فرستد و هم به سبب خود ذکری که می گویید و نباید فکر کنید که نذر ایشان بی فایده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۸:۱۱
Behnaz

Behnaz : سلام خانم هراتی عزیز و مهربونم ،امیدوارم که حالتون خوب باشه و سلامت و تن درست باشید، من دعاگوی شما هستم ،اگر در شرایطی هستید که میتونید تعبیر بفرمایید این خواب من رو اگر که نه هر زمان که در سلامت کامل بودید ممنون میشم برام تعبیرش رو بزارید
خواب دیدم که با یکی از دوستانم در یک ماشین هستم که بعد تبدیل به موتور سیکلت شد و همراهمون یک دختر دیگه بود که دوست دوستم بود و اون عقب نشسته بود (۳نفر بودیم)و دوست من پشت فرمون بود و اونقدر تاریک بود که من اصلا جاده رو نمیدیدم ولی با هیچ چیز هم برخورد نمیکردیم و من همش به خودم میگفتم تا اینجا رو دوستم تونسته راهنندگی کنه و حتما بعد این هم میتونه(انگار ماشین ما چراق نداشت) و در ادامه خوابم انگار مثل ساعت ۴صبح بود که همه خونه خواب هستن و در حال استراحت و من و دوستم توی یک محله سطح پایین که امنیت نداشت هستیم و با موتور در تاریکی دنباد راه فرار از این محله میگشتیم و به یک دری رسیدیم که بسته بود و قفل و زنجیر زده بودن و این در اصلی خروجی و ورودی همون محله بود و پلیسهای اونطرف در رو باز کردند و ما از اون محله خارج شدیم و به محیطی روشن رسیدیم که میتونستیم همه رو ببینیم و روی یک تخت سنتی یکی از دخترهای همسایه قدیممونرو دیدم و دو دل بودم برای سلام کردن ادامه خوابم رو به درستی به یاد نمیارم

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۲:۱۴:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام بهناز عزیزم. تشکر از مهربونیتون. الان حدودا یک هفته از عملم گذشته و از 4 شنبه قبل اینجا حاضر بودم هر چند که بخیه ها و دردشون امان از آدم می برند!!! و خوابهای زیادی هم تعبیر کردم در این مدت. شما که گل سرسبد عزیزان من هستید در خدمت همیشه حاضرم. شما تمایل دارید که آزاد باشید و از مسئولیت های بیداری یا موقعیتی فرار کنید. از ماجراجویی خوشتان می آید ولی می دانید که اینگونه رفتارهای بی خیال مآبانه بسیار خطرناک هستند و معلوم نیست ته شان به کجا ختم می شود. شما و دوستتان از مشکلات و سختی ها در امان خواهید ماند و با سعی و تلاش به امنیت می رسید و حد و مرزی برای موفقیت شما وجود ندارد. خواب شما نوعی هشدار برای بی خیالی بود که بی خیالی زمانی خوش است که بدانید به کجا می رسید و نه در ابهام و سردرگمی... تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۷:۴۶
لیلا

لیلا : سلام.خسته نباشید.خواب دیدم تو یه مسیر تاریک میرفتم ودر طول مسیر هر دفعه یه حیوان ترسناک جلوم سبز میشد که بیشتر گربه میدیدم وسعی میکردم که با این حیوون ها برخورد نداشته باشم تا به آخر مسیر رسیدم .همزمان با این صحنه دیدم دارم از یه تپه بالا میرم که شیبش خیلی زیاد بود وهر بار احساس میکردم که میخوام بیفتم بعد پسرم که کوچیک هستش دستش رو گذاشت روی کمر من و به من کمک کرد تا رسیدم بالای تپه وبالای تپه هم چند تا چاله ی کوچیک آب بود که سعی کردم پاهام داخلش نره.توخواب میگفتم پسرم که کوچیکه دستاش چه قدرتی داره.فقط نمیدونم وقتی که داشت کمکم میکرد که برم بالا بهش میگفتم نکن میزنمت.با تشکر.

پاسخ
لینک۲۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۲۰:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که مسیر زندگی تان سرشار از آدمهای بد و شرایط نابهنجار است و آینده تان برایتان مشخص نیست. آدمهای خودخواه و دورویی دوروبرتان هستند که فکرتان را آزار می دهند. شما با چالشهای زندگی تان مبارزه می کنید و پسر شما با وجود سن کمش، پشتیبان شماست و در واقع او به شما انرژی و قدرت می دهد تا با سختی ها مقاومت کنید. شما سعی می کنید به خاطر مسائل بد ولی کوچک، کنترل اعصابتان را از دست ندهید و عاشق و حامی پسرتان هستید. انشالله بر مشکلاتتان غلبه خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۶:۴۶
Mandana

Mandana : باسلام
من خوابی دیده بودم ک درمانگاهی هستیم رفتیم انگاری آزمایش اینا بدیم با اینکه چیزی نبود اما نمیدونم چرا انقدر ما نگران بودیم تو صف انتظار بودیم ک یهو من از گوشی صدای موزیک اومد ی پسری اونطرف شروع کرد از عشق حرف زدن مادرم سریع گفت موزیک گوشیتو قطع کن این پررو شده،بعد نمیدونم چ اتفاقی افتاد دیدم من و مادرم در کوچه ای از ی روستاییم ک یهو همه جا تاریک شد دست من ی از این جا شمعی علاالدینی بود اما شمعش بسیار کم سو تاریکی بسیار ترسناکی بود مادرم خیلی خیلی وحشت کرده بود فقط دو جهت برای رفتن داشتیم تاریکی انگار داشت هجوم بهمون میاورد من فقط سعی میکردم با اون نور کم راه محیط رو شروع کنم بعضی وقتا مادرمو با اون نور اروم میکردم ک نترسه،نمیدونم کی بمن ی پارچه سبز داده بود میدرخشید این پارچه میدونستم این پارچه مال امام حسینه،اما آنقدر تاریکی هجوم اورده بود ناامید از پارچه بودم و توجهی بهش نداشتم همش برام تعجب بود چرا انقدر این شمع کم سو هست،ب یطرف رفتم مامان گفت نرو اون پسره اونجاس خطرناکه ممکن حمله کنه بهت،توجهی نکردم دست مادرمو گرفتم شمعم از دستم افتاد زمین اما جالب بود شعله شمع خاموش نمیشد همینجور رو زمین قلط میزد یهو حس کردم تو خونه قدیمی پدربزرگمم،پسرم ی جا انداخته خوابیده بود منو دید باز مزاحم شد ک من انقدر از تاریکی ترسیده بودم ی لگد زدم بهش از روش رد شدم همون افراد درمانگاه تشک انداختن بودم خوابیدن زمین خونه پدربزرگم،مام از اینکه نجات پیدا کردیم ارام گرفتیم

پاسخ
لینک۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۴:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما با احساسات، باورها و ترسهای درونی تان آزمایش خواهید شد و خودتان یا رابطه ای را تحت آزمایش قرار می دهید. زندگی شما وارد فاز تحول خواهد شد. با کوچکترین اشاره شما حتی به صورت غیر عمد، کسی رفتار شما را سو تعبیر خواهد کرد و برایتان دردسر بزرگی می تراشد که باعث می شود وارد شرایط بغرنجی شوید!! در مورد مسائل احساسی بسیار باید مراقب باشید و اگر نه به خاطر ایمانتان و عشق و محبت امام حسین ع به شما بود، چه بسا زندگی تان به فساد و تباهی کشیده می شد. شما نهایتا به آرامش می رسید و نیروهای منفی از وجودتان دفع می شود. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۲۵:۳۵
Mandana

Mandana : حس بدی از هجوم تاریکی گرفتم حتما صدقه میزارم کنار،با تشکر از شما خانم هراتی عزیز

پاسخ
لینک۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۵۶:۳۳
سیا

سیا : سلام، خواب دیدم با شخصی که فکر می کنم همسرم بود، یه جای خیلی تاریک راه می رفتیم هیچی پیدا نبود بعد صدای مردی را شنیدم که داشت آواز خیلی دلنشینی را می خوند و جلوتر از ما حرکت می کرد. تلاش کردم چراغ قوه موبایلم را روشن کنم ببینم کیه وقتی چراغ قوه روشن شد رسیدیم به اون شخص و دیدم یه آشناست که من اون را با نام سید می شناختم از دیدنش یه کمی خوشحال شدم.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۸:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از شرایط خود زیاد احساس آرامش نمی کنید و تا حدودی همه چیز برایتان نامشخص و گنگ است. ولی خبرهای خوشی خواهید شنید و زندگی شما با هماهنگی و هارمونی پیش خواهد رفت. گشایش کار می یابید و انشالله در پناه حق به امنیت خواهید رسید. هر چند از اینکه کمی خوشحال شدید اینطور به نظر می رسد که واقعا نمی دانید که با توکل به خدا و توسل به ائمه کارتان قطعا پیش خواهد رفت یا نه و در این مورد شک دارید.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۳:۱۰
مینو

مینو : با سلام.دیشب خواب دیدم با دخترم مسیر خانه پدری را قدم میزنم شب بود و از مغازه پدرم رد میشوم با تعجب متوجه تاریکی عجیبی در مغازه میشوم دوست پدرم پشت میز نشسته بود.هنگام رد شدن صدای دوخواهرم را میشنوم که مرا صدا میکنند سریع به داخل رفته و خواهرم که مریضه رو کمک میکنم و از روی زمین بلند کرده و بر مبل نو مینشونم.اما دیگه مغازه روشن شده بود.با دخترم که قدم زدن رو ادامه میدم اسمون مشرق قسمت طلوع رو میبینم که دو ستاره شبیه دو تا لوزی نور میدن..توی دلم میگم خوبه همیشه در این راستا و‌مسیر میخوابم و وقتی نور در اسمان میبینم میگم چه خوبه ادمها توی اسمان نور دارند یه ستاره بزرگ بقدری منور میشه و‌نورش زمینو روشن میکنه برقش چشمامو میزنه خوشحال میشم احساس میکنم نور من در اسمانه و زمین رو روشن کرد ..میرم به روسری فروشی میرسم یه روسری ابی نیلی سرم میذارم در اینه نگاه میکنم بسیار زیبا میشم دختر میگه بخر ..من میگم ازین بهترو زیباترو میخرم دیگه متوجه شدم ابی نیلی چقدر بمن میاد.ممنونم از تعبیر شما

پاسخ
لینک۱۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۳:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مشکلات پدر شما به زودی حل می شود. احتمالا دوست او زندگی پدرتان را ارزیابی می کند و به ا و کمک خواهد کرد. خواهر شما تکیه گاه و آرامش جدیدی خواهد داشت. پدرتان دلش روشن می شود و ایده ی جدیدی به ذهنش می رسد. امید و آرزوهای نوید بخشی در زندگی شما به وجود می آید و شما حاصل ایمانتان را در زندگی تان و در آرزوهایتان مشاهده خواهید کرد. ایمان شما باعث می شود حفاظت الهی در ذهنتان باشد و در پناه خدای مهربان مصون و محفوظ خواهید بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۴:۳۸
zahra

zahra : میبخشید یادم رفت بگم من و پسرم تو صحن رو یه فرش طرح دار بزرگ بودیم ...

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۳:۳۳:۱۸
zahra

zahra : سلام خواب دیدم انگار مرده بودم و بالای سرم و می دیدم که برادر و زن برادرم فاتحه میخوندن بعد خواستم ببینم قبرم کجاست دقت کردم دیدم پشت سرشون صحن امام رضاست و من اونجا دفن هستم بعددیدم انگار اومده بودم بیرون و توی صحن بچم و نگه میداشتم یدفعه همه جا تاریک شد ظلمات بود انگار حرم امام رضا رو در گذشته دور میدیدم که هیچ چراغی و بارگاه عظیمی نبود بعد دنبال بچم بودم نور گوشیم روشن شد برداشتمش بعدم بچم و دیدم ... من و بچم تنها شدیم انگار یدفعه همه رفتن یه تنهایی خوف انگیز بعد چند دقیقه ترس سایه کسی و از دور میدیدم که داره پول میشماره خیلی میترسیدم بعد انگار با همسرم بچم و بردیم پیش پدربزرگ همسرم ایشون یه عبا تنشون بود و خواستن بچه رو رو پاشون بزارم منم گذاشتم بعد یه وسیله ای دادن گفتن روشنش کن تا این بچه چندتا دعا رو بشنوره اسم دعاها یادم نیس اما وقتی روشن کردم اول سوره نمل شروع به خواندن شدو انگار بهم گفتن سرنوشت بچم به این قسمت از قرآن مربوط میشه ممنون از شما

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۳:۱۹:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی شما متحول خواهد شد و انشالله عمرتان طولانی است و رابطه شما با برادرتان و خانمش خیلی خوب خواهد بود و به شما محبت می کنند. کار خیری انجام داده اید که ثواب زیارت امام رضا ع برای شما نوشته شده است. تعبیر خواندن سوره نمل این است که قرار است فرزند شما به بزرگی و مقام و ثروت برسد. شما باید سعی کنید که روش زندگی تان را عوض کنید و از تاریکی ها بیرون بیایید و سعی کنید که بی گناه زندگی کنید تا فرزندتان از شما الگو بگیرد و راهنمای او باشید. خداوند برای شما و پسرتان نقشه های بزرگی دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۱:۳۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.