تعبیر خواب تخت خواب
اگر کسی ببیند تخت خوابش آشفته است، همسرش تعادل روحی یا جسمی نداشته و از چیزی آزرده است که در زندگی و روابط خانوادگی ایشان اثر می گذارد. تخت خواب کثیف و پاره درخواب، تعبیرش بیماری است که همسر شما را درگیر می کند. تخت خواب تمیز و مجلل با ملافه های پاک و اطو کرده نشانه این است که همسر شما خشنود است یا کاری درخشان در پیش دارد.
اگر شخص مجردی تخت خوابی مجلل ببینند، بختش گشوده شده و همسری مطلوب و دل خواه خواهد یافت. اگر ببینید که تخت خواب شما، نیمی کثیف است و نیمی تمیز، بیانگر اختلاف زن و شوهر است. اگر در خواب روی تخت جورابی دیدید، به سفر می روید و این سفر را با همسرتان انجام می دهید.
تعبیر خواب خوابیدن در خواب
اگر در خواب، ببینید که به خواب رفته اید، به رفاه خاطر و ایمنی و سلامتی می رسید.
ابراهیم کرمانی میگوید: تعبیر خوابیدن برای کسی که ترسیده است، ایمنی میباشد و برای بیمار بهبودی میباشد، و شخص زندانی آزاد شدن از زندان و برای کسی که مرده است، آمرزش و بخشش است.
ابن سیرین میگوید: اگر کسی که مرده است را در خواب ببینی که خوابیده است، آن مرده به رستگاری رسیده است، و یا اگر کسی که ترسیده است در خواب ببیند که خوابیده است، تعبیرش این است که به آرامش میرسد. اگر در خواب ببینی روی تخت یا رختخواب خوابیدهای، تعبیرش این است که بزرگی و عظمت به دست میآوری، ولی از راه دین و پرهیزکاری ناآگاه هستی.
تعبیر خواب خوابیدن روی زمین
اگر کسی که همیشه روی تخت خواب می خوابیده، خواب ببیند تشک خود را روی زمین انداخته و قبل از آن روی تخت می خوابید، کمی از ارزش اجتماعی او کم شده و مقداری تنزل مقام پیدا خواهد کرد.
اگر کسی خواب ببیند بدون تشک روی زمین خوابیده است، اگر متاهل است، امکان دارد که از همسر خود کدورتی به دل گرفته و او را ترک کند.
اگر کسی که مجرد است خواب ببیند روی زمین خوابیده، و هیچ تشکی ندارد، تا مدتی به همین صورت مجرد خواهد ماند.
تعبیر خواب تشک دوختن
تشک در خواب به همسر، ولایت و تن آسایی تعبیر می شود. اگر کسی خواب دید برای خود تشک می دوزد، به رفاه خواهد رسید و ازدواج خواهد کرد.
اگر کسی ببیند که تشک خود را که پاره شده بود می دوزد، اختلافات او با همسرش حل شده و آشتی می کنند یا اگر در کار او خللی به وجود آمده و باعث سلب آسایش او شده بود، مشکلات او از بین رفته و به رفاه می رسد.
تعبیرخواب لحاف دوختن
اگر کسی خواب ببیند که برای خود لحاف نو و زیبایی می دوزد، با زنی زیبا ازدواج می کند.
اگر کسی خواب ببیند که لحاف پاره خود را می دوزد، روابط زناشویی او با همسرش بهبود می یابد.
تعبیر های مرتبط: تعبیر خواب لحاف، تعبير خواب بالش، تعبیر خواب بستر
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
mahtab : سلام و وقت به خیر
من چهارشنبه خواب دیدم با جاریم و مادرشوهرم روی یک تخت با ملافه و پتوی سفید دراز کشیدیم بعد جاریم گفت پایه های این تخت بلند نیست بریم پایین یک تخت با پایه های بلند هست با هم اومدیم طبقه پایین دوباره کفت نه این تختم خوب نیست برگردیم بالا مادرشوهرم نیومد و ما از روی تخت بلند شدیم بعد من دیگه جاریم رو ندیدم اما دیدم خودم می خوام برم بالا اما جای پله کرکره مغازه بود من از کرکره های مغازه بالا میرم و حس می کنم اونجا خونه مامانمه ولی در لحظه آخر نمی تونستم برم طبقه بالا و گیر کرده بودم بعد یکی از دوستهام که تو مکه با هم بودیم رو دیدم و صدا کردم و اون اومد کمکم کرد و من رو کشید بالا بعد صحنه خوابم عوض شد ودیدم انگار تو دریام و از دور یک کشتی می بینم که دارن از توش دو تا شتر پیاده میکنن وسط دریا من میگم الان این شترها غرق میشن اما دیدم شترها شروع کردن تو آب دریا راه رفتن منم پشت سرشون می رفتم سعی کردم ببینم این شترها پاشون رو زمینه یا دارن شنا می کنن که دیدم مشغول شنا هستن منم پشتشون می رفتم تا اینکه اونا رسیدن به یک جزیره و منم برگشتم البته با این که تو آب بودم اصلا خیس نمی شدم و آب دریا هم کاملا آبی بود یه توضیح هم بدم ما و خانواده شوهرم قبلا شریک بودیم الان از هم جدا شدیم و هم ما و هم اونها مشکلات مالی زیادی داریم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و جاری و مادر شوهرتان می توانید روابط خیلی خوبی با هم داشته باشید و با هم تعامل داشته باشید ولی جاری شما مقام بالاتری در زندگی اش می خواهد و به چیزی که دارد راضی نیست. به همین دلیل او سعی می کند که شما را متقاعد کند که مثل او فکر کنید و به این دلیل از مقامی که دارید پایین خواهید آمد و احترامتان کم شده و درکتان پایین تر می آید ( اگر به حرف او گوش کنید). اما باز در شرایط جدید هم او از زندگی اش راضی نخواهد شود و شما که از او دنباله روی کرده اید حالا مشکل می توانید که جایگاه اولیه ی خودتان را در زندگی تان بدست بیاورید مگر اینکه از لحاظ مالی خودتان را بالاتر ببرید و کمک مالی خانواده تان را دریافت کنید و یا اینکه اشخاص خیری دست شما را بگیرند و از مشکلات رها شوید. شما زندگی آرامی دارید ولی نباید نسبت به مسائل و مسئولیت هایی که به دوشتان گذاشته شده، با کینه توزی قضاوت کنید و نباید دشمنی کنید که اگر اینطور رفتار کنید، به ضررتان تمام خواهد شد. شما باید سعی کنید که محافظه کار باشید و احساساتی رفتار نکنید و گرنه مجبور می شوید که با دیگران قطع رابطه کنید و زندگی تان را از دست می دهید. تشکر از همراهیتون.
Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز
دیروز خواب دیدم شوهرمو میدیم که حس میکردم نیاز جنسی داره رفتم سمتش که با هم رابطه داشته باشیم ولی اون گفت نه نمیخواد بعد دیدم انگار دمر روی شکم رو زمین دراز کشیده یه جوری که حس کردم بازم از نیاز اینجور خوابیده که کمتر اذیت بشه دوباره بهش گفتم ببین اذیتی بیا باهم نزدیکی داشته باشیم اینبار قبول کرد تو یه اتاقی که خونه ی خودمون نبود تشک پهن کردم یه تشک انگار صورتی یا کالباسی رنگ بود مال خودمون نبود اتاق خیلی بهم ریخته بود خوشم نمیومد بعد دوتا کتاب دیدم زیر پا هستن گفتم توش بسم الله داره درست نیست برشون داشتم گذاشتم بالای سرمون ولی دیدم شوهرم رفت و نموند که باهم رابطه داشته باشیم پاشدم دیدم انگار با یکی حرف میزنه اینبار انگار جایی بودیم که فکر کردم خونمونه ولی در واقعیت خونه ی خودمون نبود یه رختخواب با ملافه ی سفید پهن بود میدونستم رختخواب خودمه( تو واقعیت منو شوهرم رابطه ی جنسی نداریم اون تمایلی نداره برا همین رختخوابمون یکی نیست ولی تو خواب تو جای من خوابیده بود) دخترمم دیدم تو رختخواب منه عروسک سفیدی بغلش بود شوهرم انگار تو خواب و بیداری میرفت سمت دخترم دخترم معذب بود شوهرم بهش میگفت بیا بغلم بخواب ولی اون هی فاصله میگرفت ازش و بهش میگفت اینجا جای مامانه بعد من تو خواب گفتم من چند بار ازش خواستم نیومد الان رفته پیش دخترمون و ناراحت بودم .لطفا تعبیرش رو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شوهر شما عصبانیست ولی نمی خواهد که با شما دعوا کند. او از نظر احساسی تحت فشار است ولی نمی خواهد که احساسات خودش را بروز بدهد. شما اگر بخواهید با او صبحت کنید و او را مجاب کنید که با شما صحبت کند و بگوید که برای چه موضوعی ناراحت است، با شما صحبت نمی کند. ولی موضوع از این قرار است که همسر شما از اینکه شما و دخترتان رابطه ای عاطفی و مهربان با هم دارید و صاف و صادق و خالصانه همدیگر را دوست دارید، حسادت می کند. او می خواهد مهربان باشد و یا رومانتیک رفتار کند ولی فکرش به حدی درگیر و ناراحتی و قاطی پاتی است که اصلا نمی تواند تمرکز داشته باشد و به مهربانی و رفتار رومانتیک فکر کند. او حتی نمی تواند رابطه ی عاطفی نزدیکی با دخترتان داشته باشد. رفتار پاک و با ایمان شما، مانع از این می شود که همسرتان به دعوا و ابراز خصومت به شما ادامه دهد. روح همسر شما بیمار است. تشکر از همراهیتون.
مینا : با سلام.
خواب دیدم مردی که عده ای جوان را دور خود جمع کرده بود،چهره اصلی خود را پشت چهره ای نازیبا پنهان میکرد(موهای قرمز بلند و پریشان،سری سفیدک زده و کثیف....).
مرد تصمیم گرفت به حمام برد و برای اینکه چهره واقعی او دیده نشود، من داشتم کمک میکردم تا همه از اتاق بیرون بروند و همزمان پرده های دور تختی که میخواست روی آن حمام کند را میکشیدم تا دیده نشود.
با زحمت بسیار جوانها را از اتاق بیرون کرده و بالاخره در را بستم،آنقدر خسته شده بودم که دراز کشیدم روی آن تخت و گفتم خسته شدم.مرد که حمامش تمام شده بود به سمت من آمد و مرا ناز و نوازش کرد.من به او گفتم چهره ات معلوم است و او گفت تو که دیگر مرا دیدی(مشکلی نداشت من چهره واقعی اش را ببینم).چهره واقعی اش خیلی زیبا بود با چشمانی سبز.
فریبا هراتی
: سلام. شما کسی را می شناسید یا کسی به زندگی تان می آید که در باطن شخصیت و وجهه ی خوبی دارد اما در ظاهر جلوی جوانتر ها به نظر یک آدم عصبانی و لجباز است و وجهه ی خوبی هم ندارد. او خوبی هایش را در خفا و خصوصی و صرفا برای شما آشکار می کند و تا اندازه ای حسود است و مادیگراست. تعبیر دوم این است که شما شخصیتی مستبد و مستقل و عملگرا دارید و در ظاهر با مردم خیلی بدرفتاری می کنید و تندخو هستید اما خودتان می دانید که در باطن شما بسیار آرام و پاک هستید و فکرتان راحت است ولی مادیگرا هستید و حسادت هم در وجودتان هست. اینکه کدام تعبیر درست است منوط به تشخیص خودتان است. تشکر از همراهیتون.
سروناز : مرسي خانم هراتي عزيزم، بله خيلي درست بود راستش چون از من ايشون كوچيكتره خيلي شك دارم و نميتونم راحت باشم باهاش.. مرسي از تعبيرهاي عالي شما
فریبا هراتی
: استدعا می کنم.
سروناز : سلام خانم هراتي عزيزم،من ديشب خواب ديدم با خواهر و دوستم به انگليس سفر كردم و تو هتل قراره بمونيم، هتلمون ٣ تا تخت داشت كه تخت من خيلي خوشگل بود، يه تخت چوبي سفيد رنگ دونفره. اما جالب بود كه دور تخت ميله هاي چوبي بلند داشت شبيه تخت بچه ها كه ميخوان از توش نيفتن كه اوناام از جنس تخت و همون رنگ سفيد بودن..بعدش خواستم لندنو بگردم، اما بازارش بسته بود چون دم غروب بود و انگار تا اونموقع باز بود. مغازه ها همه بسته بودن. بعد تصميم گرفتم جاهاي ديگرو ببينم ولي حس سرگردوني و استرس داشتم. تو واقعيت من با پسري دارم آشنا ميشم. ممنون ميشم تعبير كنيد❤️
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول شده و شما سعی می کنید که چشم انداز تازه ای در زندگی تان پیدا کنید و تصمیمات جدیدی برای زندگی تان بگیرید. شما با دوست و خواهرتان در مورد این پسر صحبت می کنید و احساس می کنید که زندگی تان در هرج و مرج قرار گرفته است. شما نمی توانید رفتارهای او را خوب درک کنید و برای اینکه بتوانید با او هم فاز شوید، دارید هویت و شخصیت خودتان را عوض می کنید و مجبورید که سیاستمدارانه رفتار کنید، خودتان را محدود کنید، درست تر رفتار کنید، برای خودتان حدو مرز بیشتری قائل شوید و خلاصه جوری رفتار کنید که در واقعیت اینطور نیستید. انگار که کلا هویت خودتان را عوض می کنید. اما چیز زیادی از این رابطه عایدتان نمی شود و امید زیادی ندارید که این رابطه به جایی برسد. شما برای ازدواج نباید به جای "سرو ناز" بشوید "کاج بلند"!! خودتان باشید و بگذارید که همانطور که هستید شما را بشناسند. تا ابد نمی توانید خودتان را کسی دیگر جا بزنید و این شما را یک روز خسته خواهد کرد. اگر او شما را دوست داشته باشد باید خودتان را دوست داشته باشد و نه تصویر غلطی که از خودتان به او نمایش می دهید. تشکر از همراهیتون.
ساره : سلام خانم هراتی عزیز چند شب پیش خوابی دیدم که ممنون می شم تعبیر بفرمایید.
پناه خدا باشید. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما گویای این است که احساسات امروز همکارتان به شما و شما به همکارتان چگونه است. خانم او از این که مسائلی در جریان است با خبر شده و از این بابت غصه می خورد. ولی همسر شما کاملا بی خبر است از همه چیز. اینکه دیده اید که او در خواب حامله نبوده یعنی احساس بی هدفی می کند. شما در عمل با همسر خودتان ارتباط دارید ولی فکرتان مشغول مرد دیگری است. خواب شما اصلا از آینده خبر نمی دهد بلکه شرایط امروز را به شما می گوید. از لحاظ منطقی شما همکارتان را نزدیک تر بخودتان می دانید و سعی می کنید که ارتباطتان را با او حفظ کنید. متاسفانه تعابیر قبلی و هشدارهای بنده هیچ تاثیری در افکار شما نداشته است. شما بچه ی همکارتان را بزرگتر از سنش دیده اید و این موضوع اشاره به این دارد که فکر نکنید که این بچه عقلش نمی رسد بلکه بزرگتر از سنش رفتار می کند. شما به بچه دار شدن خودتان فکر می کنید و می خواهید تصمیم درست بگیرید ولی بچه ای که در شکم خانم همکارتان هست اصلا برایتان مهم نیست؟ صلاح خویشتن را خسروان دانند و بس. تشکر از همراهیتون.
خ : سلام خانم هراتی عزیز. من خواب میدیدم که با مرد مورد علاقهم روی تخت دونفره که ملافه روشن و تمیزی داشت، خوابیدیم. ایشون اومده بود خونه ما. در حالیکه ما کنار هم خوابیده بودیم تو اتاق، مامانم در حالیکه یه فرش لول شده رو کولش گرفته بود، وارد اتاق شد. تعبیرش چی میتونه باشه؟! در حال حاضر من و مرد مورد علاقهم با هم قهریم و ارتباطی نداریم
فریبا هراتی
: سلام. مرد مورد علاقه ی شما به شما فکر می کند و نظر مثبتی روی شما دارد. شما هم او را دوست دارید در حالی که مادر شما فکر می کند که شما دیگر زمینه ی زندگی تان را عوض کرده اید و تصورات و افکار و برنامه های تازه ای برای زندگی تان دارید. او خیال می کند که شما دیگر با آن آقا کاری ندارید و این رابطه را بسته و کنار گذاشته اید. تشکر از همراهیتون
تینا : سلام وقت بخیر
خواب دیدم که روی تخت خوابم با مدیرم که یه آقاست کنارهم دراز کشیدیم مدیرم با همون لباس همیشگی محل کار روی تخت هست و یه پتوی مشکی هم روی پاهاشه . رودر روی هم دراز کشیده بودیم و داشتیم در مورد شرکت صحبت میکردیم و من گفتم که شرکت مشکلاتی داره گفت که بهش بگم و وقتی خواستم مشکلات رو بگم یکدفعه ۲ تا خانم که توی ذهنم از کارمندای شرکت هستن وارد اتاق شدن . خجالت کشیدم که مدیرم گفت چرا ما که کاری نکردیم و بعد گفت یک کم بخوابیم و بعد دستم که زیر پتو بود رو محکم توی دستش گرفت و بعد از چند دقیقه گفت بخوابیم و روش و برگردوند و پتو روکامل روی خودش کشید و خوابید من هم بعد از چند دقیقه که کنارش بودم با خودم گفتم بهتره جامو عوض کنم تا برام حرف درنیان و روی همو تخت برعکس مدیرم دراز کشیدم یعنی سرم روطرف پاهاش گذاشتم هنوز خوابم نبرده بود که یکی مدیرمو صدا کرد و اون بلند شد و از اتاق بیرون رفت اون دوتا خانم همچنان توی اتاق بودن . احساس کردم توی خونه پر از زن و بچه هاشونه .باز خواستم دراز بکشم که یکی از بچه ها اومد و گفت که گشنشه و تخم مرغ میخواد باهاش به آشپزخونه رفتم و درب یخچال رو باز کردم و بعد دستم رو توی یه ساک پارچه ای لیمویی رنگ کردم تا تخم مرغ بگیرم ولی چیزی که توی دستم احساس میکردم میوه سیب و گلابی بود و بعد از چندبار یه تخم مزغ رو از توش در اوردم همینطور که تخم مرغ توی دستم بود خواهرم اومد و گفت که نگران من هست گفتم چرا و اون دوباره تکرار کرد که نگرانم هست. و بعد بیدار شدم.
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. ارتباط مدیر شما با شما هر چند که به ظاهر بسیار صمیمی به نظر می رسد ولی او به هیچ وجه قصد ارتباط بیشتر از حوزه ی کاری با شما را ندارد و هر وقت به صلاح و مصلحتش باشد با شما ارتباط خواهد داشت و هر وقت بخواهد به شما پشت خواهد کرد. شما با صمیمی کردن رابطه تان با او، خودتان را انگشت نما خواهید کرد و مگر اینکه افکار تان را راجع به او عوض کنید و فقط در حد اداری با او در تعامل باشید و علاقه ای نسبت به او در دلتان نداشته باشید. شما به ازدواج و روابط صمیمی فکر می کنید در حالی که باید به پول فکر کنید و اینکه روزی تان قطع نشود. مثل همکار دیگرتان سعی کنید که از خودتان حمایت مالی کنید چون رئیس شما هیچ کمکی به شما خارج از حوزه ی اداریتان نخواهد کرد. خواهر شما هم نگران است که شما آبروی خودتان را در خطر قرار دهید و از دنیا مانده از آخرت رانده شوید و از شما سو استفاده شود. اگر احساس دیگری به جز همکار نسبت به مدیرتان دارید این احساس را باید دور بریزید. تشکر از همراهیتون.
zeinab : عزیزم این محبت و خیرخواهی شماست ک منو راهنمایی میکنین.خانم هراتی دیشب همزمان دوستم ک از رابطه ما دورادور خبر داره خواب دیده ک من و دوست پسرم عروسی کردیم و من لباس عروس تنمه.ممکنه یعنی عروسی کنیم؟
فریبا هراتی
: دوست خوبم ارسال بیشتر از یک خواب در 24 ساعت خلاف مقررات سایت است و مصرانه از شما تقاضا دارم که دیگر هرگز اینکار را تکرار نکنید. شما متعهد به دوست پسرتان هستید و او متعهد به شماست ولی الان با هم قهرید و عصبانی!! باید سعی کنید که دل او را بدست بیاورید و ادامه ی این روند قهر به شدت به ضرر شماست. تشکر از همراهیتون.
zeinab : سلام خواب دیدم با دوست پسرم تو ی اتاق روی تختخوابی با روتختی قرمز رنگ بودیم و سکس کردیم بعد نمیدونم سر چی من قهر کردم و اومدم بیرون و بعدش انگار فرداش برگشتم در ااون اتاق باز بود و دوست پسرم داشت دست و صورتش میشست تو حیاط و من با دوستم نگاه کردیم ببینیم کسی رو تخت هست یا نه(یعنی بفهمم بعد اینکه من قهر کردم کسی پیش دوست پسرم خوابیده یا نه) ک دیدم کسی نیس ولی گوشه تخت ی دختر خیلی خیلی زشت که انگار تو خواب می شناختمش و دختره اونقد زشت بود ک من خیالم راحت شد ک عمرا دوست پسرم با این نمیره. بعد من و دوستم داشتیم همینطوری ک تو اتاق رو نگاه میکردیم شطرنج بازی می کردیم و دوست پسرم متوجه من شد و با نگاه خوشحالی بهم نگاه میکرد و و من دعواش کردم و اون هم گفت باشه تو هرچی بگی من قبول میکنم.( دو روزه با دوست پسرم قهرم اما اون بهم پیام میده)بعد دیدم ی عده با تفنگ ی حیوون سیاه خیلی خیلی زشت رو شکار کردن من میگفتم تیر بیهوشی میزدینش وچرا کشتینش ولی همه موافق کشتن اون حیوون بودن و صحنه عوض شد و ما ی خونه خیلی خیلی قشنگ خریده بودیم و من میگفتم همیشه آرزوی این خونه رو داشتم و مهمون هم خونمون بود و من همش در حال جارو کشیدن خونمون بودم ک دختر عموم اومد و بهم گفت چرا اینقد سبزه شده صورتت مگه نمازاتو نمیخونی( چن وقته میخام نمازام بخونم اما هی عقب میندازم) و من خیلی گریه کردم و همش تو خواب با مامانم دعوا میکردم میگفتم تو منو دوست نداری و جلو بقیه باهام خیلی بد رفتار میکنی( خانم هراتی خیلی شبا خواب میبینم با مامانم دعوا میکنم) ببخشید ک طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. شما با شور و هیجان زیاد با دوست پسرتان صحبت کرده و با او قهر کرده اید و از نظر او شما اخلاقتان خیلی بد است و وجهه ی خیلی بدی دارید وقتی که بدرفتاری می کنید. دوست پسر شما اما سعی می کند که اشتباهاتش را بشورد برود و شروعی تازه داشته باشد. شما باید قبل از اینکه تصمیمی در زندگی تان بگیرید به عواقب مثبت و منفی آن خوب فکر کنید و صرفا سر ناز کردن و به بهانه های الکی وجهه ی خودتان را با قهرهای بی مورد و بی فکر خراب نکنید. هیچ کسی شما را در این که می خواهید بر طبق غریزه تان رفتار کنید و هر کار دوست دارید بکنید، تصدیق نمی کند و همه معتقدند که باید خوی بد اخلاق و زشت عصبانیت و قهر کردن را در خودتان بکشید. شما باید سعی کنید که شخصیتی منطقی و آرام و خانمانه از خودتان بروز دهید تا دوست پسرتان بیشتر جذب شما شودو به حرفتان هم بیشتر گوش کند. دو بار اضافه قهر کنید برای او عادی می شود و دیگر کارهایتان مهم جلوه نخواهند کرد. حالا شما روحیه بهتری می توانید داشته باشید و ایده های خوبی به ذهنتان خواهد رسید. روش تان را با دوست پسرتان عوض می کنید و سعی می کنید که محافظه کارتر با او برخورد کنید و دختر عمویتان هم متوجه تغییر روش شما خواهد شد. شما باید سعی کنید که نمازتان را بخوانید و به خدای بزرگ توکل کنید تا زندگی تان خوب شود. اگر فکر می کنید که به خداوند نیاز ندارید اشتباهی بزرگ را مرتکب می شوید و اگر فکر می کنید که عشق هر کسی مهمتر است از بدست آوردن دل خداوند، در گمراهی محض هستید. مادر شما از افکار شما راضی نیست. برای صراحت لهجه بنده را ببخشید قصدم راهنمایی شماست. تشکر از همراهیتون.