تعبیر خواب تریاک
اگر کسی در خواب ببیند که برای معالجه تریاک می خورد، نجات یافتن از رنج است. دیدن تریاک و استعمال آن اگر غیر از درمان باشد، به هر صورت و به هر وجهی، غم و اندوه و ناراحتی است. اگر خواب ببینیم که تریاک می کشیم و اهل این کار نباشیم، در کارهایمان سستی می کنیم.
اگر ببینیم که تریاک داریم ولی نه می خوریم و نه می کشیم، ازخطری رهایی می یابیم. دادن تریاک به دیگری، اشتراک در قبول مخاطره است و گرفتن آن نیز همین تعبیر را دارد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند که تریاک از بهرِ بیماری خورد، دلیل که از رنج برهد و کارها بر وی گشاده شود. اگر به خلاف این باشد، دلیل بر غم و اندوه و اندیشه و نقصان است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Elahe : سلام مجدد ببخشيد كه امروز مجبور شدم دوتا خواب براي شما بفرستم ميدونم كه از تعبير اين همه خواب خسته ميشيد بازم عذر خواهي ميكنم.
در واقعيت من براي استخدامي تو يه شركت پيش دوتا از رئيس ها مصاحبه دادم و قبول شدم ولي به من گفتن كه وقتي جا خالي شد تماس ميگيريم كه بياي براي قرارداد. ديشب خواب ديدم كه نميدونم براي چه كاري داشتم ميرفتم پيش يكي از اون اقايون، تو راه بودم كه اون يكي رئيسه بهم زنگ زد و گفت نرو من ميبرمت من هم نرفتم و ايشون اومد دنبال من و سوار ماشين شدم و راه افتاديم. يه پلاستيك مواد مخدر و دوتا جعبه شيريني به من داد و گفت موادها و يكي از جعبه هاي شيريني رو بدم به اون يكي رييسه ( انگار ميخواست با دادن اينا كاري كنه اون رييسه از من راضي بشه و من رو استخدام كنه. مواد مخدر هم مثل گردو بودن و سياه فكر كنم ترياك بود، شايد البته) بعدش من رو به يه خونه اي برد كه دوتا مرد اونجا بودن و خودش رفت منم ترسيده بودم يه گوشه نشستم و همش مواظب كيفم بودم كه كسي اون موادها رو نبره( يه حالتي بود كه انگار هركس اينا رو ميديد حتما برش ميداشت) بعد زنگ زدم بهش و گفتم كي مياي پس گفت نگران نباش ميام و منم هي به خودم ميگفتم كاش خودم رفته بودم همون اول و به حرفش گوش نداده بودم.
فریبا هراتی
: سلام. خواهشم می کنم عزیزم. احتمال قوی خودشان دنبال شما خواهند فرستاد و خبر خوشی خواهید شنید که شیرین کام می شوید. تریاک در واقع وقت کشی و بی خیالی طی کردن و سستی در کارهاست تا شخصی که تریاک متعلق به اوست، خودش را به بی خیالی زده و غصه نخورد! و تعبیر خواب شما این است که رئیسی که برایش می خواهید تریاک ببرید آدمی تنبل و پشت گوش انداز و بی خیال است و به همین جهت است که تا حالا از او خبری نشده است. شما در فاز منتظر ماندن، قرار گرفته اید و خانه ای که شما را به آنجا برده همین فاز و مرحله از زندگی شماست.
محمد مهران فر : سلام من خواب دیدم که توی محل کارم هستم که خواهرم زنگ میزنه میگه اون نوحه که گوش میدادی رو میخوام منم یه تیکه براش نوحه میخونم که یه دفعه میبینم صاحب کارم اونجا واستاده گوشی رو قطع کردم یک دفعه یه نفر اومد مغازه که تریاک فروش بود منم میخواستم ازش بخرم که همکارم گفت جنسش خوب نیست ولی اون مرد یواشکی تریاک رو بهم فروخت منم ازش خریدم بعد با همکارام نشستیم تریاک رو خوردیم که صاحب کارم ناراحت بود ولی من مطمئن نبودم از تریاک کشیدن ناراحته یا از نوحه خوندن من
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما از موردی ناراحت هستند و شما با او صحبت خواهید کرد. اگر دیدید که برای معالجه تریاک می خورید، تعبیرش نجات یافتن از رنج است. دیدن تریاک و استعمال آن اگر غیر از درمان باشد، به هر صورت و به هر وجهی، غم و اندوه و ناراحتی است. اگر دیدید که تریاک می کشید و اهل این کار نباشید، در کارهایتان سستی می کنید. تشکر از همراهیتون.
همسفر : با سلام و تشکر بابت تعبیر زیبایتان
همسفر : سلام خانم هراتی عزیز، پیشاپیش عذر میخوام بابت طولانی شدن،خواب دیدم بچه کوچکم کنار زن بابام نشسته بود. زن بابا دستشو مچ کرد و کوبید پایین کمرم فرزندم، بچه گربه میکرد پیراهنشو زدم بالا دیدم سر جایش قرمزه و انگار روغن هم رو قسمت قرمزی و مقداری از کمر بچه بود، ناراحت شدم و شروع کردم به گفتن این حرف به زن بابام که جسد باباتو بیارن چرا این کارو کردی، بعد دیدم سر زن بابام پایینه و انگار تو روی بابام از کارش خجالت کشیده بود و حرفی نمیزند ولی صورتش هم انگار سرخ بود خصوصا قسمت پیشانیش،بعد بابا انگار با وافور و زغال های روشن کنارش، تریاک میکشید و آقای منم بود بابا بهش تعارف کرد و آقام در حال ایستاده بود.من ناراحت شدم و همون اول شروع به کشیدن تریاک توسط اقام، آمدم طرفش و منعش کردم و گفته زشته برا تو کشیدن و خوب نیست، و آستینشو گرفته بودم تکون میدادم میخواستم کامل همون اول وافور رو از دستش بگیرم اما گفتم زشته به شخصیتش بر میخوره . آقام سریع سه تا نفس تریاک کشید ،بعد تموم شدن نصیحتم دیگه نکشید ولی بعدش انگار وافور و زغالی آنجا نبود. و در واقعیت، آقام اهل کشیدن مواد و سیگار نیستند، بعد انگار آمدیم خونه یکی از دوستان ( در حد احوالپرسی همو میشناختیم) خونش طبقه بالا بود سه تا پسر داشت با یکی از دوستان پنج شش ساعت آنجا بودیم که اقاش از کار آمد بعد من چادر رنگی پوشیده بودم از بیرون آمدم داخل سلام کردم ولی با خجالتاز اینکه مزاحم شدین بعد انگار برگشتم بیرون پله هاشون تیز بود و حالت بدی داشت نمیشد بیایی بالا رو پله آخر که سفید و تمیز بودند گیر کرده بودم اقاش آمد پشت یقه گردنم رو با همون چادر رنگی گرفت و آوردم بالا و دیدم با اون دوست اصلیم نه صاحبخونه، تو اتاقیم بعد دوستم جعبه بزرگ شکلات با روکش کاکائویی داشت که یه کم حالت شل شده بودند به خاطر گرما؛ میخواست بذاره برا صاحب خونه من چندین دونه ازشون برا خودم برداشتم همراه با رطب سیاه و یکی دو دونه هم خوردم بعد خانم صاحب خونه کار داشت رفت بیرون آقاش هم رفت بعد انگار بخاطر لباس عروس و آرایشگاه خواهر شوهر کوچکم با دو تاسه از دختر عموهاش که یکیشون همون دختر عمویی بود که قبلاً اشاره کرده ام و یه کم زشتر از حالت قبل شده بود، آیفون رو زدند که آدرس دادند به ما اینجا آرایشگاه نوبت میخوابم برا یه عروس خانمی، من و دوستم قایم شدیم گفتیم الان میگن اینجا چکار میکنند، بعد آمدند بالا وما رو دیدند و دختر عموی بزرگش بهم گفت فلانی(من)سعیده شده عروس فلانی اسمش رو یادم نیست و داشت باهام صحبت میکرد بعد انگار رفتند از خونه، و واحد اون سمتی خونه یه آخوندی بود ، گفت شما اینجا چه کار میکنید گفتیم از آشناها صاحبخونه ایم، بعد گفت تو آشپزخانه (طبقه پایین) هم رفته آید اشاره از بالابه زیر پایش کرد، گفتیم نه، انگار اشاره به شخصیت مرد صاحبخانه میکرد که با خانم ها ارتباط داره نمیدونم به حلال و یا حرام.
فریبا هراتی
: سلام. زن پدر شما قضاوت غلطی راجع به فرزند شما می کند که پدرتان و شوهرتان ناراحت می شوند و پدرتان از همسرتان می خواهد که آرامش داشته باشد. شما هم نمی خواهید که همسرتان ناراحت شود. شما احساس آرامش خواهید کردو دوستتان از اینکه با شما رفت و آمدی داشته باشد مخالفتی ندارد. صبوری شما در گسترش روابطتان با او و متانت شما احترامتان را پیش آنها بالا برده. دختر عموی شوهرتان از قبل هم وجهه ی بدتری پیدا کرده و شما دوست ندارید که راجع به آنها فکر کنید یا درکارشان دخالت کنید. آنها معتقدند شما خوشبخت هستید و حرفتان را می زنند. این دوستتان که در حد احوالپرسی همدیگر را می شناسید ثروتمند می شود یا هست. تشکر از همراهیتون.
Ramin : سلام , دیشب خواب دیدم یکی از فامیلام تو ماشینش مقدار زیادی مواد مخدر داشت واسم خیلی عجیب بود چون اصلا اهل این کارا نیست ( البته در واقعیت به خون سر هم تشنه هستیم ) لطفا تعبیر کنید , ممنون
فریبا هراتی
: سلام. او در زندگی خصوصی خود به اشتباهات خطرناک زیادی دست زده و باعث ناراحتی و شر برای خود و دیگران خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
نازی : سلام خواب دیدم با اعضای خانواده داریم میریم سفر توی راه داداشم گفت بریم شیراز منم گفتم آره اونجا خیلی زیباس من رفتم فلان جاش خیلی دیدنی و قشنگه خلاصه وقتی رسیدیم خبری از اون زیبایی که گفته بودم نبود پیش خودم گفتم الان زن داداشم میگه دروغ،گفته اصلا اینجا نیومده توی همون مکان انگار فروشگاه بود ایستاده بودم بوی تریاک شدید میومد یه گربه کوچولو خونگی گذاشته بودن بو میکشید وتا تریاکو میشناخت طرف رو میگرفت یه مدت گذشت یهو نمیدونم چی شد دیدم تو دستم یه تیکه تریاک بزرگه اونو نصف کردم و نصف بیشترشو به دختر خالم دادم اون یکی نصف کوچیکش تو دستم بود که صاحب گربه دنبالم راه افتاد یهو گربش از پشت منو گرفت منم اونو جدا کردم وپریدم رو پشت بوم با تشکرات فراوان
فریبا هراتی
: سلام. شما و خانواده تان می خواهید که روحیه تان بهتر شود و اینکه می خواهید برای زندگیتان تصمیمات جدیدی بگیرید و شروعی تازه داشته باشید تا زندگی تان خوبتر شود. شما انرژی زیادی را صرف راضی کردن دیگران می کنید و احساس می کنید که از شما سو استفاده می شود. نظرات شما در مورد رسیدن به زندگی بهتر، صرفا از روی هوا و هوس شماست و نه از روی تجربه و نمی توان به نظراتتان اعتماد کرد. شما نیتتان این است که راه حل خوبی پیدا کنید و زندگیتان را از خطر و هرج و مرح بیرون بیاورید. اجازه نمی دهید که کسی پشتتان حرف بزند و مقام خودتان را حفظ می کنید. تشکر از همراهیتون.