تعبیر خواب غذا
خوردن غذای مطبوع در خواب، نشانه صحت و تقویت بدنی است. اگر طعام از اجزاء بدن حیوانات باشد، نیکو است و اگر از گیاهان باشد مفید است. غذا به طور کلی نعمت و روزی است ولی اگر غذایی که پیش روی داشته باشید بد رنگ و متعفن و بد بو باشد و در شما کراهت پدید آورد، تعبیر غذای سالم را ندارد و به بیماری و رنجوری تعبیر می شود.
اگر از آن غذا بخورید و شور باشد، گرفتار ندامت یا خشم می شوید و اگر ترش باشد غم می آورد. چنانچه تلخ باشد، تلخ کامی و شکست است .اگر غذایی که می خورید دارچین و فلفل داشته باشد، همین تعبیر را دارد یعنی گرفتار تلخ کامی می شوید و چنانچه زردی زعفران و زردچوبه را تشخیص دهید، غمگین می شوید. به کار گرفتن زعفران و زردچوبه اگر ندانید و به شما نگویند و زردی آن را نبینید مهم نیست و تعبیر بد ندارد.
محل خوردن غذا هم اثر می گذارد. اگر در خواب دیدید که در بیابان سفره گسترده اید و غذا می خورید و از آن غذا خوشتان می آید، در سفر مالی به دست می آورید. اگر محل صرف غذا در شهر و یا آبادی و در خانه یک دوست باشد، به پولی می رسید که تامین می شوید و احساس آرامش می کنید. اگر دیدید که در آشپزخانه غذا صرف می کنید، به وسیله همسرتان پولی به دست می آورید.
حضرت دانیال می گوید: هر طعام، که خوردن آن دشوارتر و بیمزه تر است، تاویل به خلاف خوشی است و دلیل بر رنج و اندوه کند و هر طعام که ترش بود، دلیل بیماری است. طعام شیرین به خواب، دلیل بر عیش خوش است.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند هر طعام که در خانه داشت بخورد، دلیل که آخر عمر او نزدیک است. اگر ببیند طعام او را مرده خورد، دلیل که آن طعام گران شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آناهید : سلام
پریشب تو خواب دیدم که جایی هستم و دوستپسر سابقم داشت درمورد یچیزی برای جمع توضیح میداد و صحبت میکرد، ردیف اول نشسته بودم و کنارم دوستش و یه دختر بودن که دیدم اون دختر داره بهش توجه میکنه،فکر کردم باهمن و ناراحت بودم ولی برخلاف تصورم صحبتاش که تموم شد اومد پیش من و یه بشقاب غذا که برای خودش بود داد بهم که براش هم بزنم،منم گرفتم و تیکه های غذاشو(که مثل نرگسی بود) ریزکردم و با برنجش مخلوط کردم دلم میخواست خودم بهش غذا بدم ببرم سمت دهنش ولی جلوی جمع به نظرم زشت بود و اینکارو نکردم
بعدش تو یه خونه بودیم و 3.4تا دوربین تو اونجا نصب بود
شبش قرار بود منو اون کنار هم تو راهرو بخوابیم و من و خانم صاحب خونه به این فکر بودیم که ایا دوربین میگیره تصویرمونو یا نه چون مرد خونه نباید میفهمید
بعدش بهم اتاق کنار راهرو رو پیشنهاد کردن که اونجا بخوابیم.
فریبا هراتی
: سلام. دوست پسر سابقتان احساسات درونی شما را خوب می شناسد و می داند که نسبت به او چه فکر می کنید. شما از اینکه رابطه تان اینطور شده احساس شکنندگی می کنید و دوست دارید که دوباره رابطه تان احیا شود. او شما را مسبب خراب شدن رابطه تان می داند و در حالی که تمایل دارید از او حمایت کنید، اما اینکار را نمی کنید ولی مسئولیت کارهای خودتان را می پذیرید. شما می خواهید زندگی تان متحول شود ولی نمی خواهید که کسی از تصمیمات یا افکار شما در ارتباط با او با خبر باشد. البته یک احتمال هم هست که این خواب کاملا برعکس باشد و شما به شدت از او بدتان بیاید و اصلا فکر ارتباط مجدد با او را هم نکنید چون خوابهای شب 24 و 25 ماه، گاهی ممکن است برعکس باشند. تشکر از همراهیتون.
آروینا : با سلام واحترام خدمت شما
فردی که در واقعیت می شناسمش (این فرد در زمینه درس به خواهرم خیلی کمک کرده) در خواب دیدم با این فرد صحبت میکنم واز غذاش میخورم وبه من گفت کار تو را درست میکنم در واقعیت هم قرار بوده یک کاری را برام درست کنه بعد دیدم این فرد انگار آزمون استخدامی بود و آخر یکجا ایستاده بود من و خواهرم هم اول ایستاده بودیم جمعیت زیادی نیومده بود ولی منو و خواهرم اول ایستاده بودیم وبا فاصله اون فرد آخر ایستاده بود ومن تو این فاصله که نوبتمان شود غذا درست میکردم وبه دوتا بچه چون از اونجا رد شدند هم غذای کمی به آنها دادم انگار زیاد راضی نبودم به بچه ها غذا بدم بعد دیدم اون فرد اومد نزد خواهرم و از خواهرم سوالی پرسید به خواهرم گفت چه خوبه این اطلاعات راداری خواهرم هم چادر ی وخیلی محجبه وبا ظاهری خسته بود در حالی که در واقعیت خواهرم چادری نیست وبه خواهرم گفتم نگاه کن چه قشنگ از زیر زبون این فرد حرف کشیدم وبعد به اون فرد غذا دادم و بهش گفتم با اینکه همه غذاهای تو را خوردم این غذاهای که درست کردم هم خوردم وبعد بیدارشدم ممنون میشم تعبیر بفرمائید باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما انتظار دارید که کسی که به خواهرتان کمک می کند، از شما هم حمایت کند. شما می خواهید توانایی هایتان را به دیگران اثبات کنید و نشان دهید که قابلیت های خوبی برای استخدام شدن دارید و می توانید مفید واقع شوید. خواهر شما احساسات و افکارش را از دیگران می پوشاند و با هر کسی مشورت و صحبت نمی کند. به نظر می رسد که شما خوابتان را کمی خلاصه کرده اید و نامفهوم نوشته اید. در خوابتان می گویید آن مرد از خواهرتان سوال پرسید؛ بعد نوشته اید که به خواهرم گفتم چه قشنگ از زیر زبان این فرد حرف کشیدم!! بالاخره شما سوال پرسیده اید یا او؟ اما به هر جهت شما به این نتیجه می رسید که می توانید به خوبی اطلاعات لازم برای رسیدن به موفقیت را بدست بیاورید، و نه تنها توانایی های خودتان را برای رسیدن به موفقیت اثبات کنید، بلکه خودتان به نوبه ی خودتان هم به دیگران کمک کنید تا آنها هم در زندگی پیشرفت کنند. دوست خواهرتان به شما کمک می کند و خودتان هم سعی می کنید که از خودتان حمایت کنید تا به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون
گلی : سلام خانم هراتی عزیز لطفا مخفی بمونه پیشاپیش ممنونم از تعبیراتون
فریبا هراتی
: سلام. ترس ها و نگرانی های شما با این کار خردمندانه ای که انجام می دهید از بین خواهند رفت. شما به ثروت و رفاه خواهید رسید و با سخاوت و دست و دلبازی به مردم فقیر کمک خواهید کرد. زندگی خودتان هم سرشار از رفاه و آرامش خواهد شد. خیر همه ی خوابهای این جور شبها باطل نیستند. اما احتمال باطل بودن در بعضی از آنها زیاد است. التماس دعا و تشکر از همراهیتون
masume : سلام.امروز صبح دیدم همه جا دارن نذری برای امام حسین میدن.انقد جلوی هرجایی ک نذری میدادن شلوغ بود حد نداشت.خونوادم بم گفتن توام برو بگیر.گفتم با این صف طولانی والا اگه ته صفم برم غذا نمیرسه انقد آدمه.بجز اون خیلی باید معطل شی.در کل گفتم غذا نمیگیرم به این دلیل.تو همین گیرودار از خیابونا رد میشدم آخرش گفتم بزا شانسمو امتحام کنم خارج از صف رفتم سمت آقایی ک غذا امام حسین پخش میکردم بدون هیچ حرفی ک بگم ب منم بدید فقط دستمو دراز کردم.یه هو اون آقا روشو ازون همه آدم برگردوند سمت من.خیلی خیلی راحت یک ظرف غذا نذریو داد بم(ذوق کردم)جوری ک خودمم شوک شدم.گفتم اصلا فکر نمیکردم بدن.تازه میخواستم حرف بزنم بگم توروخدا ب منم بدید.چقد راحت خودش بم داد.بعد اون آقا بهم گفت دو تا غذاس.هم قیمه،زیرشم عدس پلو.من همونجا ایستادنی خوردم.گفتم بقیشم ببرم برا خونوادم
فریبا هراتی
: سلام. شما حاجتی دارید که مثل خیلی از مردم متوسل به امام حسین ع می شوید و زیاد باور ندارید که حاجتتان برآورده شود. اما خلاف انتظارتان انشالله حاجت روا خواهید شد و به آرزویتان خواهید رسید. توسل به امام حسین ع را هرگز دست کم نگیرید. تشکر از همراهیتون.
Fereshte : سلام وقتتون بخير
چند روز پيش تولد دخترم بود خواب ديدم كه دوتا بچه دارم يكي ٥ ساله بود و اون يكي كوچيكتر (در صورتي كه در واقعيت يه دختر ٣ ساله دارم) و من شوهرم فوت شدن ولي تو خواب انگار ازدواج كرده بودم و زياد خوشحال نبودم از بابت اينكه با دخترم آوين شايد خيلي برخورد خوبي نداشته باشه و تو فروشگاه بوديم و ميخواستم آوين خريد كنه يهو از پارك سر در آورديم و اون مرد كنارم نبود و مامانم و خانواده ي مامانم رو ديدم كه تو آلاچيق نشسته بودن و من نرفتم تو آلاچيق و رو زمين رو علف نشسته بودم و ديدم زن داييهام هم اومدن پايين و همسر مرحومم اومد پيشم و بهم نون و كباب خيلي تازه داد و بهش گفتم واسه آوين هم مياوردي كه از پشت سرش يه نون كباب ديگه بهم داد و لبخند ميزد و خيلي خوب بود
ممنونم ميشم تعبيرش كنيد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی بسیار احساساتی دارید و تمام هوش و حواستان صرف این است که انسانی و درست رفتار کنید و مراقب دخترتان باشید. در حالی که خودتان هم نیاز به حمایت و مراقبت دارید و باید با کودک درونتان هماهنگ تر باشید. شما از خواسته ها و احتیاجات خودتان به خاطر دخترتان می گذرید و اولویت های او را به خودتان ارجح می دهید. شخصیتی ساده و خاکی و مهربان دارید و دنیا به شما رو می آورد. به ثروت خواهید رسید. دعای خیر همسرتان پشت سر شماست ( روحشان شاد) و شما به رفاه و آرامش زیاد خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
هنگامه : باعرض سلام من امروزحوالی ساعت۱۰صبح خواب میدیدم ولی متاسفانه کامل یادم نیست ،تاجایی که یادمه منوشوهرم ودخترکوچیکم داشتیم ازیه جایی ردمیشدیم که نذری میدادن ولی من نگاه میکردم ورد میشدم تااینکه رسیدم درخونه ی یه پیرزن و پیرمردی که نذری قورمه سبزی میدادن،پیرزن اصرار کردوما نشستیم سر سفره،قورمه سبزی خیلی خوشمزه بود و گوشتاش خوب پخته بود من خیلی زیاد قورمه سبزی خوردم اونقدر که داشت حالم بد میشد کمی هم از یه غذای آش مانندشون خوردم که توش گوجه بود اونا خیلی به ما محبت میکردن بعد فکر کردم ماروبا یکی از اقوامشون اشتباه گرفته بودن بعد از خداحافظی دنیال کفشم گشتم که بپوشم ولی پیداش نکردم به جاش یه کفش پاشنه بلند از جنس چینی که رنگش سفید بود پوشیدم،باخودم میگفتم کفش پاشنه بلند که پوشیدنش راحت نمیشه ولی پای من توش راحت بود و من راحت راه میرفتم
فریبا هراتی
: سلام. شما حاجت روا خواهید شد. دنیا به شما رو می آورد و به ثروت می رسید. گشایش کار پیدا می کنید ولی باید دقت کنید که در خوشی ها افراط نکنید و مرتکب گناه نشوید. اعتقاد شما به باورهایتان عوض خواهد شد و به ثروت و رفاه بیشتری خواهید رسید. از شما به خوبی حمایت و حفاظت خواهد شد و کارها برای همسرتان خیلی روان و راحت به پیش خواهد رفت. سفید بخت می شوید. تشکر از همراهیتون.
Luna : باسلام ... خواب دیدم دیوار ب دیوار خونمون یه ساختمون نصفه نیمه س که خیلی اسکلت محکمی داره و هنوز سیمانیه و درو پنجره نداره و مال خودمون بوده و بارون خیییییلی شدید میومد، زیر بارون خیسه خیس شده بودم خواستم برم زیر سقف همون ساختمونه که یهو دیدم چندتا پسر جوان با لباس کار یا شایدم لباس سربازی دور هم نشستن توی ساختمون تا منو دیدن احساس کردم ترسیدند به خاطر ورود بدون اجازه شون خیلی متاسف بنظر میومدن اما گفتم مشکلی نیست الان بارونه بمونید ، کلی غذای گرم تقسیم کردم بینشون خوشحال شدن بعدازینکه خوردن هنوز بارون تموم نشده رفتن و انگار راضی به نظر میومدن
فریبا هراتی
: سلام. شما باید سعی کنید که روی جنبه هایی از خودتان کار کنید و ذهن و جسمتان را بهتر کنید. شما به خاطر مسائلی به شدت ناراحت هستید و فکر می کنید که حریم خصوصی ندارید و احساساتتان جریحه دار شده است. باید سعی کنید روحیه تان را قویتر کنید، بینش تان و آگاهی تان را قویتر کنید و روی خودتان کار کنید تا نظم و دیسیپلین بیشتری داشته باشید و رفتاری داشته باشید که گویای اراده ی بالای شما برای رسیدن به موفقیت است. شما باید دلسوز خودتان باشید و از خودتان حمایت کنید. تشکر از همراهیتون.
طاهره : سلام خانم هراتی عزیز.خواب دیدم در خانه ای هستم مادر هوویم میگوید بیایید داخل هنوز زود هست برویم سرقبر حاج آقا،من وهوویم دم درب منتظر بودیم که من از اصرارمادر هوویم به طبقه پایین رفتم وسفره ای پهن بودکه مادر جاری ام هم نشسته بود که خانومی از مهمانان با پنیرو ژله قرمر وسفیدپذیرابی میکردوهوویم دم درب همچنان ناراحت منتظربود. بعد من داخل کوچه ای بودم ودختر خواهر شوهرم (اصلا او رانمیبینم وانشالله نخواهم دید،قطع رابطه کردم)از خانه ی هوویم بیرون امد ویک قابلمه روحی در دستش بود به سر کوچه رسید باهم روبرو شدیم واورامثل کشتی گرفتن بلند کردم وبه زمین زدم وخواستم به او لگد بزنم که ازحرکت پایم بیدارشدم.
فریبا هراتی
: سلام. مادر هووی شما هنوز امیدوار است که اوضاع به نفع دختر او به پیش برود و حاج آقا خانه ای بخرد و مشکلاتش حل و فصل شوند. مادر جاری تان هم از او حمایت می کند و آنها می خواهند زودتر پول بیشتری به هوویتان برسد و آنچه که منتظرش بوده اند، به واقعیت بپیوندد. آنها می خواهند که آرزوی شیرینشان محقق شود. هر چند که هووی شما امید چندانی ندارد که او به موفقیت برسد. دختر خواهر شوهرتان هم برای هوویتان خوش خدمتی می کند و تملق او را می گوید و شما امیدوار هستید که در این مبارزه با همسرتان ، به پیروزی برسید تا دماغ این دختر خواهر شوهرتان هم به خاک بخورد و البته همین هم خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
n : سلام. وقت بخیر .لطفا متن نمایش داده نشود
تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما باید خرد و عقلانیت تان را راجع به سردی روابط تان با شخص خاصی، به کار ببرید و مسائل را با دقت، بخش بندی، کوچک و پردازش کنید و به تمام نکته های موجود در رفتار خودتان و او دقت کنید. باید بتوانید مسائل را با نکته سنجی زیاد، مورد بازبینی قرار دهید تا بفهمید که کسی که با او اختلاف دارید برای چه از شما ناراحت است. تشکر از همراهیتون.
یاسر : خواب دیدم به طباخی نزدیک محل کارم رفتم و سفارش سینی بیرون بر کله پاچه و سیرابی و آش دادم (تو خواب آش خوبی بود) موقع گذاشتن درب غذا چون ظرف خیلی پر کرده بودم مقداریش ریخت روی زمین در همین حین دوتا پیر مرد کمکم کردن و یکیشون یک پلاستیک که داخلش بادام بود خالی کرد به من داد که غذام داخلش بزارم چندتا بادام هم خودشون خوردن و بقیه داخل سینی غذای من گذاشتن و بادامی که به من داد تلخ بود با خودم گفتم چقدر بد شانسم که یه بادام بخور اونم تلخ اما ناراحت نبودم
بعد ظرف غذا برداشتم و رفتم سمت شرکت در همین حین همکارم که خانم هست و بهش علاقمند هستم دیدم و با اسم کوچیک صداش کردم اومدم پیشم (من از دیدنش خوش حال شدم)
ایشون گفت چرا گذاشتی اونا بادام بخورن من گفتم اصلا مهم نیست حالا دوتا هم بخورن مهم و با هم رفتیم سمت شرکت به یک باره دوست قدیمیم دیدم اما همون لحظه یک باران شدید شروع به باریدن کرد و فقط روی سر اون شخص بود با خودم گفتم چرا فقط اونجا بارون میاد و چه شدید هست!
اومد نزدیک بهش گفتم پارسال دوست و امسال آشنا با یک دست سینی بزرگ غذا داشتم و با دست دیگه ایشون در آغوش گرفتم
(پ ن : این چند روز از نظر روحی خیلی تحت فشار هستم و اعصابم واقعاً خورد هست)
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که از نظر مالی قوی شوید و گشایش کار پیدا کنید، زندگی تان پر از نشاط و سلامتی باشد و از شما حمایت بشود چون در شرایط حاضر شما مجبور هستید صرفه جویی کنید. شما به ثروت خواهید رسید ولی باید وقتی ثروتمند شدید، به زیر دستان خودتان به شکرانه ی اینکه از فقر بیرون می آیید؛ صدقه بدهید و آنها را حمایت کنید. خرد و عقلانیت بیشتری خواهید یافت و گشایش کار می یابید. ثروت و رفاه پیدا می کنید ولی خوب باید بدانید که در زندگی خوب و بد با هم است و شاید 10 خوبی پیش بیاید و یک بدی را هم باید بخاطر خوبیها تحمل کنید ( کنایه از اینکه یک بار بد شانسی شما نشانه ی این نیست که همیشه قرار است بد بیاورید!). خانم همکارتان ارتباط صمیمی تری با شما پیدا می کند و دوست قدیمی تان با مشکلات زیادی مواجه می شود که از نظر احساسی به شدت ناراحت می شود... شما هوای او را هم می توانید داشته باشید تا از سختی ها بیرون بیاید. تشکر از همراهیتون.