تعبیر خواب تمساح
در کتاب فرهنگ تفسیر رویا تمساح اشاره به ترس از مورد هجوم و یا تحت سلطه قرار گرفتن که ممکن است از درون خود شخص و یا مادری مقتدر (که همانا وابستگی درونی شخص به مادرش است) باشد دارد.
دیدن تمساح به گفته معبران غربی دزدی است با خصوصیات حیله‌گری و مکار بودن. در مواجه با چنین فردی هم دشمنان شما احساس خطر می‌کنند و هم دوستانتان و هیچ کدام از این گروه‌ها احساس امنیت نمی‌کنند.
آنلی بیتون می‌گوید: دیدن تمساح در خواب، علامت آن است که صمیمی‌ترین دوستان شما را فریب می‌دهند و دشمنان به شما حمله خواهند کرد.
تعبیر خواب پوست، گوشت و استخوان تمساح
پوست، گوشت و استخوان تمساح نشانه ثروت و اموال دشمن است و دیدن و یا گرفتن آنها در خواب بیانگر بدست آوردن مالی از طرف دشمن است.
تعبیر خواب تمساح آبی
تمساح به دلیل این که در آب زندگی می‌کند نشانه فردی است که نه دوست می‌تواند به آن اعتماد کند و نه دشمن. به گفته منوچهر مطیعی تهرانی باید توجه داشت که سوسمار و بزمچه، بیابانی هستند و با تمساح که آبی است متفاوت می‌باشند. تمساح در آب زندگی می‌کند و شکار خود را نیز در آب‌های کم عمق می‌یابد تعبیری دیگر دارد.
تعبیر خواب فرار از تمساح
آنلی بیتون می‌گوید: اگر خواب ببینید بر پشت تمساح پا می‌گذارید، علامت آن است که احتمالاً به دردسر می افتید و برای رهایی از آن باید تلاش زیادی کنید.
تعبیر خواب حمله تمساح
لیلا برایت می‌گوید: اگر در خواب تمساح شما را گاز بگیرد، یعنی احتمالاً خطری شما را تهدید می‌کند.
تعبیر خواب کشتن تمساح
لیلا برایت می‌گوید:کشتن تمساح در خواب، نشانه‌ی آن است که دشمنان را شکست می‌دهید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
الهه : سلام خانم هرتی عزیزم
خواب دیدم در یک جمعی هستیم که افراد مهمی از نظر شغلی اونجا جمعند و من دوست سابقم رو که دنباله کار بوده اونجا دعوت کردم(با این خانم من دیگه رابطه ای ندارم)بعد ایشون بلند شد وسط مجلس با یه اقایی شروع به رقصیدن کرد و من قبلش بهش یه گردنبند جواهر دادم تا شان و شخصیتشو بالا ببرم و این بتونه کار رو بگیره بعد این که پاشد رقصید دوتاخانمی که کنار من بودن و جز هیئت رئیسه بودن هی میگفتن این دیگع کیه اصلا مناسب نیست منم که میشنیدم از دور به دوستم اشاره میرفتم تموم کنه ولی اون بدتر اوج گرفته بود و منم ناراحت بودم بعد اومد نشست و این دوتا خانما بهش گفتن شمارو نمیخوایم از اینجا برین اینم با لج رفتو گردنبند رو پرت کرد سمته من که گردنبند جواهرم خورد شد منم گریه کردم و التماس اون دوتاخانمارو که تروخدا اینو بگیرین این شوهرش تازه بیکار شده نیاز داره اون دوتا خانما منو دلداری میدادن و میگفتن تو چرا گریه میکنی و دلسوزی هرکی اندازه لیاقتش میبره تو خودتو ناراحت نکن دخترم.بعده این خواب دیدم که اون کسی که دوسش دارم بهم ز زده بود که الهه من خونه گرفتم بیا نظر بده من رفتم دیدم داره پرده خونشو میزنه بعد مامانم ز زد گفت بابات خونه خریده مستاجر داشت اونو انداخته بیرون برو خونرو ببین.منم ادرس گرفتم دیدم خونه ی عشقمه و اون پرده های خونشو گرفته و وسط کوچه واستاده منو که دید گفت صاحبخونه جدید منو انداخت بیرون بعدرفتم تو خونه دیدم انگار خونش وسطه جنگله در حالی که وسط شهر بود خونه خونه ی خیلی بلندی بود که زیرش رودخونه رد میشد بعد وقتی کلا اسباب کشی کردیم از بالای تراسش که نگاه میکردی زیرش رودخونه بود که یه صدایه بلند اومد که هممون نگاه کردیم و یه سوسماره بزرگ دیدیم که به تخته سنگا میخورد بعد گفتیم این عمرا بتونه بالا بیاد که یهو دیدیم ستون خونرو گرفته که بالا بیاد من گفتم نمیتونه از نرده رد بشه که دیدم سرشو از بین نرده ها رد کرد و پایه مامانم که جلو دهنش بود فقط تونست دندونشو بذاره که من مامانه خدابیامرزمو یهو کشیدم این سوسماره هی دهنشو باز و بسته میکرد که بابا با نیزه زد تویه زیره گلوش و مُرد.بعد داداشم گفت باید یه سگ بگیریم بیاریم تا این جک و جونورا بالا نیان و رفتن با بابام که سگ بگیرن.ببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما در مقابل دوستتان تفکر معقولتان را قبلا کنار گذاشته بودید و احساسی فکر می کردید و او قدر شما را ندانسته و دوستی تان را پس زده است. نگرانی های او برای مسائلی که قبلا با آن مواجه بوده باعث شده که او از خودش رفتاری غیر معقول نشان دهد و شاید رفتار غیر معقول او هم هست که باعث نگرانی اش شده!! یعنی او در دوری باطل قرار دارد. کسی که دوستش دارید طرزفکر جدید و ارزش ها و نگرشهای جدیدی به ذهنش خطور کرده و نمی خواهد که همه چیز را با دیگران در میان بگذاردو ترجیح می دهد مخفی کاری کند. پدرتان هم نگرش و طرز فکرش را عوض کرده و به کسی اجازه نمی دهد که در کارش دخالت کند. اگر خانه پدرتان همان خانه عشقتان است، پدرتان با او مخالف است.فکر او خیلی مشغول است و نگران است. شما از نظر عقل و منطق فکرتان خوب و درست است ولی احساساتی هم از خودتان نشان می دهید که از محبت شما می خواهند سو استفاده کنند و این مادرتان را ( روحش شاد) نگران کرده که نکند به شما آسیبی برسد. احتمالا سوسمار خواب شما افکار منفی خودتان است که احساسی فکر می کنید و به خودتان نصایح بدی می دهید که باعث می شود دیگران از شما سو استفاده کنند. سعی کنید منطقی فکر کنید. اما شما دوست خوبی خواهید داشت که باعث می شود مثبت اندیش و موفق شوید. تشکر از همراهیتون.
Mohamad : سلام خسته نباشید خواب دیدم که تمساح ها اومدن خونمون میخاستن به ما چند نفر حمله کنن ما فرار کردیم سر پشت بام میخاستن گاز مون بگیرن نتونستن بعد به سر پشت بام که رفتیم اومدن بالا ما هم باوسیله های که دستمون بودن البته وسیله هایی ک دستمون بوذن از نوع چوب بودن مینداختیمشون پایین چندتایش هم کشتم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما حاضر نیستید با جنبه هایی از استرس؛ خیانت؛ فریب یا تجاوز به حقوق دیگران کنار بیایید چه این جنبه ها در خودتان نهفته باشد و چه در دیگران در رابطه هایی که دارید و شرایطی که به آن مشغول هستید. بنابر این شما روح خود را متعالی کرده و دیدتان وسیع شده به درجه بالاتری از درک و فهم خواهید رسید و به هر حربه و وسیله ای هم که شده حتی اگر با سیاست مطلق، تن به این جنبه های منفی فریب و بی رحمی و خیانت نخواهید داد و آنها را از زندگی خود دور می کنید.
N : سلام ، در حال ماهیگیری تو یه بند ابی بودیم با چند نفر دیگه ناگهان یه کوسه رو یه لحظه دیدیم و دیگه ندیدیم جلوی یه غار داشتیم ماهی گیری میکردیم که اب از داخلش بیرون میومد کوسه رفت داخل تونل بعدش تعداد زیادی ماهی از غار هجوم اوردن بیرون از دوستان من چند نفر رفتن داخل غار پشت بندش دو تا تمساح ابی با هم رفتن داخل غار من یه پسر بچه که کنارمون بود رو فرستادم از کنار در غار به دوستان اطلاع بده و فریاد بزنه مواظب تمساح ها باشن یهو دیدم از یه جای دیگه یه تمساح خیلی بزرگ به سمت من اومد من تو خشکی فرار کردم در حال فرار بودم که برگشتم دیدم تمساح تو خشکی با سرعت خیلی زیاد در حال نزدیک شدن به منه و یهو از خواب پریدم ساعت ٧:١۵صبح
فریبا هراتی
: سلام. شما با احساسات سرکوب شده تان مواجه می شوید و به دنبال پاسخ یک مسئله یا تصمیم هستید. شما همگی احساس طولانی مدت خشم و دشمنی شدید در وجودتان دارید که ممکن است نوعی تهدید عاطفی برای شما و دیگران محسوب شود. شما برای استقلالتان تلاش می کنید. کوسه بیانگر فردی حریص و بی عاطفه است که فقط فکر خودش است و به رفاه دیگران اهمیت نمی دهد و شما اجازه می دهید این خصلت به روحیه شما مسلط شود. شما به دنبال آزادی و قدرت هستید ولی ممکن است کسی به شما نصایح بدی بکند که تصمیمات ضعیف و غیر عاقلانه ای بگیرید و احساسات شما را تحریک کند تا تهاجمی عمل کنید. شما نمی خواهید جنبه ی دردناک و مخرب فکرتان به شما غلبه کند. احساسات شما در رابطه با یک موقعیت مثل خوره به جان شما افتاده و می خواهد از درون شما را بخورد. تشکر از همراهیتون.
Raheleh : سلام. خسته نباشید. خواب دیدم به همراه همه خانواده ام به منطقه ای رفتیم، گاهی احساس میکردم برای سفر و گاهی احساس میکردم همون جاییه که مادر و پدرم الان مشغول ساخت خونه تو اون منطقه هستن. (البته برادرم هم اونجا خونه داره و در خواب گاهی هم انگار اون خونه خونه برادرم بود!) برای گردش در اطراف با یه قایق سرپوشیده که پنجره های هم پرده داشت رفتیم بیرون چون انگار اونجا کنار ساحل بود! از پنجره قایق به بیرون نگاه کردم و دیدم اطرافمون در از تمساح های ترسناکه و تو خواب واقعا ترسیده بودم و هی به بقیه نشونشون میدادم و اعتراض میکردم که این چه جاییه که واسه سفر انتخاب کردن . بعد دیدم تو خونه هستیم. انگار خونه برادرم بود اونجا. همش ترس داشتن تمساح ها به خونه حمله کنند و به بقیه میگفتم که چرا درها رو انقدر راحت باز گذاشتن! مادر و پدر و برادرم میگفتن که تو این منطقه تا حالا تمساحی حمله نکرده و آخرین حمله شون مربوط به سالها قبل می‌شده ولی من از پنجره بیرون رو نگاه کردم و چند تا تمساح با قیافه های ترسناک زشت دیدم که کمی هم شبیه دایناسور بودن! وقتی به بقیه نشون دادن تازه ترسیدن ولی میگفتن که این تمساحا مردن ولی من دیدم که یکیشون زنده بود و حرکت میکرد و حتی به سگی که همیشه دم خونه برادرم میشینه و به برادرم وفاداره حمله کرد و سعی داشت اونو خفه کنه یا زنده زنده بخوره. من داد میزدم و برادرم رو صدا میکردم که سگشو نجات بده ولی اون سرگرم کاری بود و زیاد اهمیت نمیداد انگار وجود تمساح ها و زنده بودنشونو جدی نمی‌گرفت. در آخر مادر و خواهرم هم با دیدن تمساح های بیرون خونه حرفمو باور کردن و با مادرم شروع کردیم درهای خونه رو بستن اما درهای خونه برادرم قفل و بست محکمی نداشتن و ما تلاش میکردیم اونها رو محکم ببندیم تا وقتی خوابیم مورد حمله تمساح ها قرار نگیریم. ممنون از شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما به فاز جدیدی از زندگی وارد می شوید و نسبت به مسائل اطرافتان بیشتر از قبل توجه خواهید داشت. احساس می کنید خانواده تان خصوصا برادرتان را ممکن است فریب دهند یا به آنها خیانت کنند و از این بابت می ترسید و نگران هستید. سعی می کنید که احساستان را زیاد بروز ندهید ولی نگرانی های شما مانع از این می شود که بتوانید ساکت باشید. برادرتان با هر کسی رفت و آمد می کند و حد و مرز زیادی برای دوستانش قائل نیست از این جهت مورد خطر واقع می شود. و شما همگی به نصیحت او خواهید پرداخت که از شکست دوستانش درس عبرت بگیرد و نگذارد که خودش هم به سختی و ناراحتی مبتلا شود. تشکر از همراهیتون.
Sara : ببخشید یه بخشی از خوابم رو نمیدونم تو کامنت قبلی نوشتم یا نه عذر. یادم میاد تو یه خونه ای هستم خیلی نامرتبه با خانوادم دختر عمم هم پیشمون نشسته من یه سیب سبز بزرگ تو دستمه و با چاقو بخش بخشش میکنم و میخورم مزش خوب بود و دوست داشتم بعد به دختر عمم تعارف میکنم اونم از همون سیب من یه تیکه برداشت کمی تعجب کردم که چرا غرور نداره و اومده از سیب من برداشته. در واقعیت از هم کینه داریم
Sara : سلام خواب دیدم توی اب هستم با دو تا پسر یه تمساح بزرگ یکی از پسرها رو میخوره اون یکی پسر خیلی شانسی میتونه ازش فرار کنه من و پسره همش در حال فرار بودیم بعدش انگار تو خونه قبلیمون هستم تو تاریکی تمساحه درست نمیبینه من همش میرفتم زیر مبل خلاصه خیلی حرفه ای ازش فرار کردم یه نفر هم همراهم بود ولی تمساحه همش میخواست به من حمله کنه ولی اصلا نتونست بهم اسیبی برسونه فرار کردیم و در خونه رو روی تمساحه قفل کردم و ما به بیرون خونه فرار کردیم بعد دوباره انگار از یه سری ادم های خلافکار دارم فرار میکنم انگار مقداری پول دست منه که اونا میخوان ازم بدزدن تو بازار بودم با کفش های سفید و ابی کمرنگ آدیداسی میدویوم رسیدم سر کوچه سوار موتور ۳ تا پسر هیکلیه خلافکار میخوان پولارو ازم بدزدن منم فرار میکنم بعد یکی از پسر ها تعداد زیادی تیغ شبیه چاقو دستش بود که همش بهم پرتاب میکرد خیلی ترسیده بودم در کل کسی بهم اسیبی نرسوند ولی تا وقتی که بیدار شوم همش در حال فرار از اونا بودم
فریبا هراتی
: سلام. کسی از نزدیکان شما به شما نصیحت بدی می دهد و شما را به سمتی هل می دهد که تصمیمات ضعیفی بگیرید. از جهتی شما خودتان در وجودتان جنبه ای تهاجمی وجود دارد و تا اندازه ای ریا کاری می کنید. شما از مواجهه با جنبه های دردناک و مخرب ذهنی خودداری می کنید. یکی از دوکاری که می خواهید انجام دهید با شکست مواجه خواهد شد. شما باید تصمیمات مهمی در زندگی خودتان بگیرید و سعی می کنید به جای مواجهه با مشکلات، از مشکلات فرار کنید. گاهی احساس می کنید محدود و خفه تان کرده اند. دختر عمه شما چشم به موفقیت شما دوخته و او هم سعی می کند مثل شما موفق باشد حتی ممکن است به طور غیر مستقیم از شما راهنمایی هم بخواهد. تشکر از همراهیتون.
شهرام : سلام خانم هراتی خسته نباشی
خواب دیدم در خانه یی که تمام اقوام ودوستان در حال رقص و پایکوبی و خواندن آواز هستن من تمساحی بزرگی که با صناب وتوری گرفتار بود ودهنه انهم بسته بودن و بند طناب در دست من بود در داخل جمعیت من باید بصورت نگهبان که انگار حیوان خانگی هست باید ازش مواظبت میکردم که کسی را اذیت نکند .در داخل یکی از اناقها گوشت واستخوان بدن تمساحهایی قطعه قطعه شده بود تمساح دست من داشت کوچک تر میشد که ازخواب بلند شدم در ضمن ساعت 7تا 8صبح خواب دیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. اقوام و دوستان شما به خاطر مسئله ای بسیار ناراحت هستند و غصه می خورند ولی شما موفق خواهید شد که بر مشکلات زندگی غلبه کنید و اجازه نمی دهید که چیزی شما را آزار دهد و در مقابل سختی ها به شدت از خودتان مراقبت خواهید کرد. شما نگرانی ها را از بین می برید و از هیچ چیزی واهمه ای ندارید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خواب دیدم کنار برکه ای ایستادم تمساحی زیر اب بود فقط چشمانش پیدا بود از فاصله دوری خاله همسرم که زنی مومن بود وچند سالیه فوت کرده اشاره کردم برایم دعا کند اودستهایس رابالا برد برایم دعا کرددیدم پیرمردی قدبلند که موهای بلند ریش بلند سفید ولباس سفید بلند به تن داشت یک عصای بلند داشت زد به تمساح تمساح پرت شد به هوا وبیرون اب کنا من به زمین افتا د ومرد.
فریبا هراتی
: سلام. سختی هاو ناراحتی ها، خیانت و فریب، بیماری ها و دشمنی ها با دعای خاله همسرتان ( روحش شاد) از زندگی شما بیرون خواهد رفت. نذر او کنید و برایش فاتحه و خیرات بدهید که مشکلاتتان حل شود. تشکر از همراهیتون.