کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب جاده

تعبیر دیدن جاده در خواب، همان مسیر زندگی در بیداری است. اگر خواب دیدید در جاده ای سر بالایی حرکت می کنید، در زندگی به پیشرفت نائل خواهید شد. اگر دیدید در جاده ای به تنهایی حرکت می کنید، در روزهای آتی احساس تنهایی خواهید کرد. اگر در جاده ای پا برهنه بودید، تعبیرش فقر است.

اگر دیدید جاده ناصاف بود، خبر از رسیدن روزهای سخت در زندگی می دهد. اگر جاده ای را که می پیمودید صاف و هموار بود، راه پیشرفتتان در زندگی صاف و هموار است. جاده بن بست، بسته شدن راه برای هدفی است که در ذهن دارید. اگر جاده پرتگاه داشت و شما از آن پایین رفتید، تنزل شان می یابید و اگر به پرتگاه سقوط کردید حادثه ای ناخوشایند اتفاق می افتد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

153 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

aaa

aaa : خواب ديدم دوستم و شوهرش منو بردن يه شهركي اطراف تهران كه خونه اجاره كنم من تو دلم تعجب ميكنم ميگم من كه تهران يه جاي خوب خونه دارم چرا بايد اطراف تهران يه كوچيكتر اجاره كنم اون خونه طبقه همكف بود و خيلي خوش نقشه كه اطاقش به يه حيات خيلي خونگي و قشنگ راه داشت من خونه به دلم ميشينه صاحب خونه يه پسر جوونه مياد و ما ميگيم فقط داخل خونه خرج داره در راه برگشت من انگار تو ماشين چرت ميردم يهو چشمم رو باز ميكنم ميبينم كنترل فرمون از دستم خارج شده ولي به خير ميگذره و منظره بي نظيري رو تو جاده اطرافم ميبينم جاده با دشت هاي خيلي سبز و بزرگ و اسمون خيلي زياد آبي به دوستم ميگم به خاطر مسيرش هم كه شده خونه رو ميگيرم و بعد ميرسيم به ترافيك تهران

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۰۶:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست شما می خواهد به شما بگوید که از این مدل زندگی و الگو و قالبی که برای خودتان درست کرده اید بیرون بیایید. زندگی را ساده تر بگیرید و بی خیالتر باشید. زندگی تان را متحول کنید و آرامش بیشتری داشته باشید. شما نیاز دارید که بی خیالتر باشید و از زندگی تان لذت بیشتری ببرید. شما باید روی جسم و ذهنتان کار کنید و زندگی راحت تری برای خودتان بسازید. بعدا دوباره به شلوغی ها و جریانات روزمره خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۰۸:۳۶
maryam

maryam : با عرض سلام وادب واحترم خدمت استاد مهربان

پاسخ
لینک۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۸:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما مسیر زندگی و یا نگرشتان را نسبت به اهدافتان گم کرده اید. نگران هستید که اعتبار مالی تان کم نشود. شما بارهای زیادی را به دوش می کشید و سعی می کنید که روش درستی را برای حل مشکلاتتان انتخاب کنید. خانم فامیل شما امیدوار است که شما نتوانید به اهدافتان برسید و نتوانید موفق باشید. شما دلتان می خواهد او را مجاب کنید که درست فکر کند. شما می خواهید ریشه ی مشکلاتتان را پیدا کنید. شاید گول خورده اید و می خواهید دلیل این مسئله را با دقت و موشکافی بررسی کنید. شوهر شما همراه و دوست شماست و هر کاری از دستش بربیاید برای شما انجام می دهد ولی خوابتان به شما می گوید که وقتی مستاصل هستید، به امام زمان ع رو بیاورید و از او طلب کمک کنید تا با دعاهای خیرشان راهنمای شما باشند. خواب شما معادل 1400 کاراکتر و 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۰:۱۰
فرانک نعمتیان

فرانک نعمتیان : سلام وقتتون بخیر دیشب خواب دیدم تو یه مهمونی هستیم دور میز نشستیم غذا میخوریم تو اون جمع فقط دخترخالم آشنا بود کسی که کنارم بود آقایی بودن که همش تعارف میگردن و برام غذا میذاشتن نمبشناختمشون ولی از این کارشون حس خوبی نداشتم بعد چند لحظه دیدم کنارمون یه کمد چوبی قدیمی هست از تو اون یه سری وسیله اوردن برای فروش من و دختر خالم هر دو خرید کردیم بعد یه دفعه دیدم روی کمد پر مورچه هست از مورچه های بزرگ که بعضی هاشونم پروازی بودن به دختر خالم اشاره کردم که یهو دیدم یه عقرب رنگی بین اوناست هر بند عقرب یه رنگ بود و تو خوابم خیلییی عقرب عجیبی بود.با خودم میگم نکنه چیزی که خریدم حشره ای توش باشه دقیق یادم نیست چی بود فک کنم روسری بود با عجله نگاش میکنم که مشکلی نداشته باشه واسه من مشکل نداشت به دختر خالم گفتم ببینه که از خواب بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۳:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز طبق قوانین سایت شما موظف هستید که هر خواب را در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید. خواب مورچه یا عقرب با کمد یا مهمانی دیده اید و باید خوابتان را در یکی از این صفحات ثبت می کردید و نه در تعبیر خواب جاده که هیچ ربطی به خوابتان ندارد! تخطی از این قوانین در صورت تکرار مانع از این خواهد شد که خوابهایتان تعبیر شوند چون خیلی از کاربران که در صفحات بی ربط به خوابشان، آن را می نویسند، بعدا خوابشان را گم می کنند و ادعا می کنند که من تعبیرش نکرده ام! اما اگر در صفحه ی مربوط به خوابتان آن را ثبت کنید هرج و مرج و بی نظمی در کار شما و بنده بوجود نخواهد آمد. تعبیر خوابتان این است که شما و عده ای می خواهید همدیگر را راهنمایی کنید و نیاز به نصایح هم دارید. شما شرایط خاصی را مورد قضاوت و بررسی قرار می دهید. از اینکه اشخاصی که نسبت به شما شناختی ندارند بخواهند در کارتان دخالت کنند، بدتان می آید. کسی از تجارب قدیمی و رازهای خودش با شما به اشتراک خوهد گذاشت و شما و دخترخاله تان نظرات او را تصدیق می کنید. این شخص، زحمت زیادی در زندگی کشیده و او را نادیده گرفته اند. به احتمال قوی آبانماهی است و یا زبان تندی دارد و افکار منفی و کلمات تلخی را به زبان می آورد. شما فکر می کنید که شاید نصایح او به دردتان نخورد یا برایتان بد آموزی داشته باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۰۵:۰۲
فرانک نعمتیان

فرانک نعمتیان : سلام وقتتون بخیر.دیشب خواب دیدم با مادرم تو جاده ایم داریم میریم یه شهری که فک میکنم تو مناطق جنوب کشور که انگار برای مصاحبه دکتری بود به خوابگاه می رسیم من به مامانم میگم تو اتاق استراحت کنن که من برم غذا بگیرم با دو سه نفر دیگه باید یه مسیر بریم که تو راه میبینم مسیرش جالبه کاش به مامانم می گفتم بیان با خودم میگم اشکال نداره دوباره فردا با مامان میام من جلوتر بودم به نیزار میرسم که نی های تقریبا خشک داره و یه مسیر بینش هست میخوام از اونجا برم که همراهام میگن مسیر از این طرف یه مسیر کنار یه جای سر سبز که پر از درخت و این درختا شکوفه دارن که همچین شکوفه های ندیده بودم که اکثرا غنچه مانند و بسته و سبز رنگ بودن بعضی ها که یکم باز شده بود توش رشته های سفید داشت بهم میگن اینا شکوفه گیلاسه تو خواب تعجب میکنم با خودم میگم مگه شکوفه گیلاس این شکلیه تو مسیر بودم و مسیر لذت میبردم چون خیلی زیبا بود که یهو از خواب بیدار میشم.ممنونم از لطفتون

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۵:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شور و شوق زیادی دارید که به خواسته تان رسیده و مسیر زندگی تان را عوض کنید. می خواهید درکتان نسبت به مسئله ای بالاتر برود ولی نمی خواهید که خیال مادرتان معطوف به شما باشد و ترجیح می دهید که خودتان راه زندگی تان را آزادانه انتخاب کنید بدون اینکه مادرتان دلش شور بزند و یا نگران شما باشد. شما می خواهید به روش خودتان از مادرتان حمایت کنید. اما بعدا متوجه می شوید که لزومی نداشت که تلاشتان را از مادرتان مخفی کنید. شما دوستانی دارید که مراقب هستند که شما احساس تنهایی و ناراحتی نکنید. شما با استعداد هستید و سخت کوشی شما در آخر نتیجه ی مثبتی برایتان بهمراه خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۴۲:۵۶
mahsa9923

mahsa9923 : عرض سلام و احترام خدمت شما معبر محترم، وقتتون بخیر، خدا قوت،
امروز بعد از ظهر خواب دیدم تو یه اتوبوس سرحال و شیکی بودم که با سرعت نسبتا زیادی تو جاده آسفالت سمت یه مقصد مشخصی که خاطرم نیست، حرکت میکرد، پدرم راننده بودن، تو خواب اولهای پیمودن مسیر راحت و بی خیال بودم، اما بخودم گفتم از یاد خدا غافل نشو، رفته رفته دیدم چقدر خطرهای جدی سر راهمون تو جاده پشت سرهم اتفاق میفته، مثلا یه لاستیک بزرگ تو جاده بسمت ما میومد و من خیلی ترسیدم و مدام میگفتم یاالله و یاالله، ماشین رخ ب رخ ماشین ما میومد و بنحو عجیبی تمام خطرات خداروشکر بخیر میگذشت، پدرم عالی کنترل میکرد ماشینو، به جا سر پیچ سرعت ماشین کم شد و من بازم یاالله و یاالله گفتم و اون پیچ و هم شکرخدا رد کردیم، خواب عجیبی بود،
پیشاپیش از شما بابت تعبیر های عالی و دقیقتون سپاسگزارم عزیزم.

پاسخ
لینک۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۴۶:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. تشکر. شما در زندگی تان به پدرتان وابسته هستید و ایشان کنترل زندگی شما و خانواده تان را به عهده دارند. پدر شما سعی می کند که خردمندانه رهبری و هدایت شما را به عهده بگیرد و شما را به سمت اهدافتان هدایت کند ولی خودش در زندگی اش پیشرفت چندانی نمی کند. شما نباید تصور کنید که چون مسئولیت های بزرگ به دست پدرتان است و او حامی شماست، شما از خطرات مصون هستید. در واقع این لطف خداوند به شماست که شما زندگی خوب و آرامی دارید. پس باید اول از همه، او را در خاطر داشته باشید و به او عشق بورزید و وابسته ی به خدای بزرگ باشید. ذکر خدا را در زندگی تان کم اهمیت حساب نکنید و نماز و دعاهایتان را از روی خلوص و عشق به خداوند به جا بیاورید. در خطرات و مشکلاتی که در زندگی پیش می آیند، چه این مشکلات، از نوع عاطفی باشند و یا چه باورهای شما، شیوه ی زندگی و اهدافتان با کسی در تضاد و تعارض باشد و هر مشکلی که پیش بیاید، اگر پدرتان در زندگی اش موفق است و شما را حمایت می کند، به لطف خداست. انشالله خدای بزرگ همیشه حامی شما باشد و شما هم بتوانید با صبر و قضاوتی درست، مسیر زندگی تان را با موفقیت بپیمایید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۱۱:۱۲
زهرا

زهرا : با سلام واحترام
لطفا مخفی شود

پاسخ
لینک۲۲ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۳:۱۹:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما می خواهید مطابق با آموزه های دینی تان عمل کنید. ولی راهی جلوی شما نگذاشته اند که مثبت باشد و به قهر که راهی اشتباه است رو آورده اید. شما تمام مدت به این فکر می کنید که منطقا" حق با شماست. شما تلاش می کنید که در مسیر زندگی تان به آرامی پیشرفت کنید و با تمام موانع و مشکلات موجود کنار بیایید. نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد و وقتی یاد دوستتان می افتید از اینکه ارتباط تان را قطع کرده اید احساس رضایت می کنید. اما دوست شما که می داند جلوی شما وجهه ی بدی پیدا کرده است، از اینکه ارتباط تان قطع شده ناراحت است. هر چند که او هم معتقد است که شما خیلی چیزها از او یاد گرفتید و یا اینکه خیلی به او بابت الطافش به شما، بدهکار هستید. اما کینه گرفتن، و ادامه ی روند دشمنی در واقع راهی نیست که درست باشد و شما را به ظلمات می کشاند. شما باید سعی کنید که قلب مهربان خودتان را تحت تاثیر رفتارهای اشتباه دیگران، به تاریکی آلوده نکنید. شما باید ایمان خودتان را داشته باشید و از روشهای الهی برای زندگی تان سرمشق بگیرید. پس تصمیم می گیرید که از قهر مطلق بیرون بیایید و بزرگ منشانه مشکلاتتان را حل کنید. شما درکتان را بالاتر می برید و از درون احساس می کنید که از دیگران یک سر و گردن بالاترید. نه تنها خودتان را از هیچ مردی کمتر نمی دانید بلکه می دانید که ایمان و شخصیت شما، شما را در رتبه ی بالاتری از خیلی از مردم نگه داشته است. البته شما خود بزرگ بین نیستید و شخصیتی متین و خاکی دارید. خواب شما 2246 کاراکتر و 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۲:۴۵
Sahbaaa

Sahbaaa : سلام و عرض ادب خانم هراتی،روز‌ولادت حضرت معصومه و روز دختر(دیروز) و بیدارشدم ممنون از تعابیرزیباتون

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۰۷:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما کارهای خیری انجام داده اید که به خاطر آن کارها، دعاهای دیگران پشت سر شماست. شما قادر خواهید بود که با پرستیژ و قدرت زیاد، زندگی تان را کنترل کنید، در سختی ها و با چالشهای زندگی به خوبی مقاومت کرده و پیشرفت کنید و هرگز در کار و زندگی تان شکست نخواهید خورد. خدای بزرگ حامی شماست و فرشته های او نگهبانان و یاران شما هستند. شما هر کار خیری که در راه خدای بزرگ انجام می دهید و نه به قصد نمایش جلوی مردم، خداوند می بیند و از دل شما با خبر است. پس شما همچنان در زندگی تان برای همیشه موفق خواهید بود در صورتی که اهداف بالایی را که برای خودتان در نظر گرفته اید ( که کمک به مستمندان و فقراست) را هرگز فراموش نکنید و این برای شما بزرگترین هدف زندگی تان باشد. خواب شما 1302 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۴۵:۵۵
سامان

سامان : سلام و درود خدمت شما
من در خواب ديدم در كنار پارك رستوران زده بودم دوستام اومده بودم من كمي سرد باهاشون برخورد كردم بعد در راه برگشت به خانه تو يك جاده دو طرفه بودم كه تو لاين من پر از مرد و زنهايي بودن كه سطل دستشون بود و داشتن وسط جاده كار ميكردن ولي من با سرعت از بينشون رد ميشدم و باهاشون برخوردي نداشتم

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۱۵:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید وانمود کنید که معنویت در وجودتان قویست و به مشکلات دیگران اهمیت می دهید و حاضرید که آنان را حمایت و پشتیبانی کنید. اما در عمل، شما به اشخاصی که در زندگی شان به دنبال یافتن عشق و رفاه هستند و می خواهند موقعیت شان را بهبود ببخشند، کاری ندارید و فقط تمرکزتان به این است که به سرعت به اهدافتان برسید ولی حداقل این است که سعی می کنید که برای کسی هم دردسر درست نکنید و در حق کسی مرتکب گناه و اشتباه نشوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۳۵:۵۳
Sayyeh

Sayyeh : سلام مجدد و عرض خدا قوت خدمت شما خانم هراتی عزیز.خواب دیدم: داشتم سمت جاده بیرون شهر، کنار جاده راه میرفتم، همه جا تاریک بود.چادر مشکی سرم بود و خودمو میپوشوندم و قایم میکردم ک کسی منو نبینه، بعد برگشتم ب مسیر مخالف(ب سمت داخل شهر) از اینجا دیگه روز بود و روشن.من همچنان خودمو با چادر میپوشوندم تا از کنار کسایی ک میگذرم،شناخته نشم.بقیه مسیر روی تپه ها بود،ی سمند سفید از روبرو می امد،فکر کردم پدرشوهرمه،ترسیدم منو ببینن، ک دیدم نه اونا نیستن و از ی مسیر دیگه رفتن.از کنار ی پیرمرد با ریش های بلند و سفید رد شدم.دنبالم میومد، ازش ترسیده بودم نمیدونستم میخاد کمکم کنه یا اذیت.با خودم سوره های حمد و توحید و ذکر "یا حفیظ" میخوندم و راهمو ادامه میدادم میگفتم یکم جلوتر میرسم ب اون جای اباد و سبز که پایین تپه هاست. حس کردم پیرمرده از ی مسیر میانبر اومده و افتاده جلوم ولی وقتی نزدیکش شدم اون پیرمرده نبود،زن برادرم بود ک جلوم بود و انگار خونش همون حوالی و خارج شهر بود(نمیدونم از خواب بیدار شدم و دوباره خواب دیدم یا نه ولی حس و فضای خوابم از اینجا ب بعد فرق داشت، قبلش همش ترس بود)به اون مسیر سبز و آباد نرسیدم، توی خونه زن بردارم بودم.ی زن مسن بعد نمازش داشت ی چیزی میگفت(نه نفرین بود نه دعای خیر،بیشتر شبیه غر زدن بود)،من شک کردم ک نکنه با منه اینجوری بد میگه،زن برادرم زیر لب و خطاب ب اون میگفت برا خودت دعا کن ب بقیه چیکار داری.بعد دیدم توی یکی از اتاقهای منزل پدریم بودیم با زن برادرم و خواهرش و مادرش و من و مادرم.اونا قبل اومدن من آش رشته خورده بودن و ظاهرا منم بعد اونا ازش خورده بودم.میگفتم حتما مادرِ زن برادرم این اش رو درست کرده(زن عموی خودم هستن و مریض احوالند.با عروسمون رابطه زیادی ندارم) اونا نفخ کرده بود و (با عرض شرمندگی) نفح معده درمیکردن و بعد میگفتن تو بودی،من گفتم نه من نبودم ولی بعدش زیر بار رفتن و قبول کردن ک خودشون بودن./توضیح اینکه من بیشتر از یک ساله درگیر مشکلات زندگی شخصیم هستم و مرتب برای حلش دعا و چله و ذکر میخونم.شبی ک این خوابو دیدم،ب نیت دفع هرگونه سحر و جادو توی زندگیم نماز حاجت و جوشن کبیر خونده بودم.ممکنه این خواب تاثیر اونا باشه و تعبیر خاصی نداشته باشه؟

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۱۵:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما از مردم و خانواده یا دوستانتان ناراحتید و حس فاصله گرفتن و جدا شدن از آنان را دارید. اما نمی خواهید که افکارتان را با آنها مطرح کنید و وانمود می کنید که همه چیز خوب است. اما می دانید که به تنهایی نمی توانید مشکلاتتان را حل کنید و با موانع زیادی مواجه خواهید شد. پس سعی می کنید که ارتباط تان را با مردم قویتر کنید و به جای این که قهر کنید، از تعامل با مردم به نفع خودتان استفاده کنید. با این وجود سعی می کنید که حریم خصوصی تان را برای کسی نشکنید و از افکارتان با کسی مطرح نکنید. شما سعی می کنید که با توکل به خدای بزرگ از خرد و عقلانیت تان استفاده کنید و مثبت اندیش باشید. زن برادرتان تلاش می کند که عاقلانه رفتار کند و نقش مثبتی در ارتباط با شما ایفا کند و اگر نه، اقلا برایتان شر و دردسر درست نکند. خانواده ی زن برادرتان می خواهند به رفاه و ثروت برسند. زن عموی شما دعا می کند که رشته ی کار دستشان برسد و اوضاع به نفعشان به پیش برود. کاری به کار شما ندارند و آنقدر حواسشان پی زندگی خودشان است که شما احساس می کنید که کلا نسبت به شما بی تفاوت هستند. ولی شما را متهم به بی تفاوتی نسبت به خودشان می کنند. در نهایت می دانند که تقصیر از خودشان است. دعاهایی که شما در واقعیت می خوانید شما را از تاریکی ها و اشتباهات بیرون می آورد و به نور و راه درست هدایت می کند. سعی کنید که ارتباط بهتری با خانواده داشته باشید شاید عشق و احساس بهتری بین شما به وجود بیاید و بتوانند حامی شما باشند و نه اینکه نسبت به شما بی تفاوت رفتار کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۳۲:۴۰
Hoshang

Hoshang : سلام.خدا قوت هوشنگ هستم.گویا خواب بلندی بود ولی تنها قطعه پایانی اون خاطرم است.خیابان و سه راهی که به سمت خونه پدری ام و امروزه ویلای ما است،را می بینم.البته این سه راه در حالت عادی قدری باریک و اطرافش مغازه است.در خواب می بینم،به خونه ها و مغازه های اطراف عقب نشینی زیادی دادن به شکلی که چند تا از این خونه ها،با سیم خاردار محصور شده اند و حیاطشان خیلی کوچک و به خونه چسبیده است .(خونه ها زیبا نبودن و قدری به زشتی می زدن)فضای که بر اثر این عقب نشینی باز شده،قدری ناهموار و خاکی است.بعد انتظار داشتم ،حالا که سه راه پهن شده و میدان شده،خیابان سمت خونه ما پهن تر باشه.ولی متوجه می شم که خیابان سمت خونه پهن نیست،انگار یک باند است ولی ،آسفالت است و در اطراف جاده درخت کاشته شده و گل وجود داره و انگاری به جای پهن کردن خیابان ،یک سمت عقب نشینی داشته و اونجا خیابان جدیدی احداث شده.از باریکی خیابان خشنود نبودم.ولی از آسفالت و تمیزی و درخت و گل خشنود بودم.

پاسخ
لینک۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۲:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خانواده ی پدر شما مشکلات مالی دارند و زندگی به آنان سخت می گذرد. تحت فشار هستند و امکانات آنان ضعیف شده. شما اما شرایط بهتری دارید. هر چند که زندگی تان هنوز آنطور که دوست دارید به کامتان نشده ولی اقلا مسیر پیشرفتتان هموارتر است و عشق و محبت در زندگی تان وجود دارد. شما احساس می کنید که همه ی شما هنوز نتوانسته اید به خواسته ها و آرزوهای قلبی تان در خصوص رفاه و ثروت برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۵:۳۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.