تعبیر خواب جنگل
دیدن جنگل انبوه و تاریک در خواب، نشانه غم و دیدن جنگل سرسبز و خنک نشانه زندگی طولانی همراه با آرامش است. اگر خواب ببینیم که جنگل آتش گرفته، یک اتفاق خوشایند روی خواهد داد و از بین بردن جنگل در خواب، تعبیرش رسیدن بلای آسمانی است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
امیر : سلام خسته نباشید.
خواب دیدم دوست صمیمی دختری که دوستش دارم ( ولی با من نیست) عکس پروفایل اینستاگرامش رو عوض کرده بود به یه جای جنگلی پر از درخت و بسیار سرسبز و انبوه و کنارش یه کلبه کوچیک چوبی بود و خودش به دوربین نگاه نمیکرد ( روسری هم سرش بود ) من به خودم گفتم حتما دوستش هم باهاش بوده و پروفایل اونم چک کردم دیدم اونم عکسش رو عوض کرده بود توی همون نقطه و کنار همون کلبه به یه درخت تکیه زده بود و به دوربین نگاه میکرد و یه لبخندی، روسری نداشت و موهاش فر بود. من حسرت خوردم که کاش منم یه رفیق صمیمی مثل این دو نفر داشتم که همه جا با هم میرن و همیشه با همند.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست کسی که به او علاقه دارید و خود او هر دو درگیر مشکلات خاص خودشان هستند. خصوصا کسی که دوستش دارید فکرش خیلی مشغول است و شما هم بی خبر از همه جا فکر می کنید همه خوشند و شما تنهایید! تشکر از همراهیتون.
طیبه : سلام خانم هراتی
من خواب دیدم که خودم تنهایی وارد یک رستوران شلوغ شدم اونجا دیدم تمام اساتید دانشگاهم(الان فارغ التحصیلم) جمع هستن سر یک میز و من به تمامشون دست دادم. بعد برای خودم رفتم جلو احساس کردم دبستانی هست که من بچگی میرفتم. این قسمت خواب رو دیگه یادم نمیاد. بعد دیدم با خانواده یه خونه گرفتیم توی یک جنگل. توی اون خونه یک گیاه بلند و سرسبز بود. من از درخته خوشم اومد دیدم تخم داره تخم هاش کندم همراهشم خار بود. مادرم هم اومد تخم هاش رو بگیره بعد که درخت رو نگاه کردم دیدم که یه عالمه از برگ هاش ریخته. از خونه اومدیم بیرونکه بریم. منظره ای که دیدم از باغ این بود که بعضی از گیاهان خشک شده بودن و داشتن درو میکردن. در عین حال تو خواب یه حس بدی داشتم که گیاهاش خشکن. و یک میوه ای هم اونجا میخوردیم که برخلاف رنگ همیشگیش اونجا سیاه بود. یک بچه ۱۰ ساله هم همراهمون بود دختر داییم که من باید مواظبش میبودم
ممنون
البته خوابهام رو نصفه نیمه یادمه.
فریبا هراتی
: سلام. شما زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرید قرار دارید و نیاز دارید که به شما راهنمایی شده و از کسی حمایتی دریافت کنید. دوست دارید که استادهای شما می توانستند به شما کمک کنند و شرایط شما را ازریابی کنند. فکر شما ناراحت است و احساس می کنید که اعتماد به نفستان کم شده. افکار درهم برهمی در ذهن شما هست و آرمانها و آرزوهای زیادی هم دارید ولی برای رسیدن به اهدافتان باید بر سختی های زندگی تان و موقعیت های خراش دهنده ای که با آن مواجه هستید غلبه کنید و باید مثبت نگر باشید. شما خیلی وقتها احساس ناامیدی می کنید. از لحاظ مالی اما احتمالا غنی هستید یا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Donya : سلام
من ۲ تا از دوستای خیلی صمیمیت امیر و کسری خواب منو دیدند
دوتاشونم دیدن که تو جنگلیم و تو یه کلبه کلا اکیپ خودمون نشستیم بعد متوجه میشن که من نیستم و هرچقدر دنبال من میگردن پیدام نمیکنن (خواب دوتاشونم عین همه)
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما وارد فاز تحول شده است. شما می خواهید به امیال و آرزوهایتان برسید و غرایز خودتان را دنبال کنید. شاید شما حس می کنید که بار تقاضاهای زندگی تان روی شانه هاتان سنگینی می کند و کمرتان را خم می کند. از اینکه تمام مدت جلوی خودتان را بگیرید خسته شده اید و می خواهید زندگی تان از هرج و مرج بیرون بیاید. شما می خواهید به صلح و آرامش برسید. اما خود شما نمی توانید مثل دوستانتان آرامش داشته باشید و به دنبال درک بهتر و شناخت بیشتر خودتان هستید. احساسات منفی شما جلوی پیشرفت شما را می گیرد و باید سعی کنید بر ترسها و نگرانی هایتان مسلط باشید. تشکر از همراهیتون.
Donya : سلام
من ۲ تا از دوستای خیلی صمیمیت امیر و کسری ۲روزه که خواب منو میبینند
روز اول دوتاشونم دیدن که تو جنگلیم و تو یه کلبه کلا اکیپ خودمون نشستیم بعد متوجه میشن که من نیستم و هرچقدر دنبال من میگردن پیدام نمیکنن (خواب دوتاشونم عین همه)
روز بعدیم که میشه امروز یکی از همون دو نفر که عاشق راننده گیه میگه که تو جنگل راننده گی میکردم
هممون بودیم ولی تو نبودی دنبال تو میگشتیم و گیر کرده بودیم تو جنگل میگه همش به یه دوراهی میرسیدم و بعدش باز یه دوراهی دیگه...
فریبا هراتی
: سلام. شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت هستید و خوابهایی که ارسال کرده اید در اصل عین هم نیستند. لطفا فقط یکی از آنها را ثبت کنید و مجددا ارسال کنید.
Maryam : سلام خانم هراتی عزیزم
صبح بخیر.من دیشب دیدم به خواب که در یکجای بسیار سرسبز روی یک تپه (شبیه مراتع و جنگلهای سوئیس بود) تو یه سوئیت جنگلی بودم از پنجره بزرگی که تو هالش بود همش درخت و سرسبزی میدیدم و انگار یه جایی بلند بود و من به بیرون اشراف داشتم.حس میکردم از طرف اداره اومدم .در زدن رفتم در رو باز کردم مسئول هماهنگی مهمانسراهای ادارمون بود .اومدتو .من حس کردم اون آقا نظر بد بهم داره .تو ذهنم هم بود که بقیه چی فکر میکنن این اومده تو اپارتمانم .میگفتم زود بیرونش میکنم .ولی اون خیلی نگام میکرد و دیدم دستشو روی ساق پام کشید که بیرون شلوار بود.خودم رو جمع و جور کردم. فکر کنم رفتش.نگاه به بدنم کردم دیدم همه جام پوشیده هست ولی شلوارم قسمتی که روی باسنم رو بپوشونه نداره و اون قسمت لخت هست. پیش خودم معذب شدم و گفتم واسه همین اون آقا نظرش بهم جلب شده بود.اومدم بیرون از اپارتمان از راهی اومدم کمی پایین منظره خیلی قشنگی بود.مادرم و خواهرم رو تو جنگل سر راه همون پیچ دیدم.بعدش دیدم تو یه مسیر جنگلی با درختان بلند بودم اینجا دیگه منظره پاییزی بود . برگها ی درختان سبز نبود و حالت زرد و ...برخی هم خشک تو مسیر افتاده بودند.خواهرشوهرم رو دیدم که چوب جمع میکرد.انگار آخر اون مسیر شوهرم ایستاده بود و خواهرش بمن گفت میخوای چوب بهت بدم شاید بخوای لازمت شه.منظورش رو اینجوری حس کردم که احتمالا شوهرم اخر مسیر جنگل اتش روشن کرده یا میخواد کنه و شاید من هم بخوام چوب ببرم. بهش گفتم نه ممنون اگه لازم باشه خودم تو مسیر برمی دارم. و رفتم جلو در دورنما شوهرم رو با حالت پشیمان و ناراحت حس میکردم ایستاده منتظرم...از اینکه خوابم رو همچون همیشه با متانت و صبوری تعبیرمیکنید سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. اینکه روی باسن شما لخت بوده یعنی از لحاظ پشتوانه ی مالی، وضعیت شما مشخص است و برای همین جلب توجه می کنید. احساس روحی شما مثبت و امیدوار است و در مسیری که پاییزی است، شرایط رو به افت و زوال احساسی است که اکنون با آن مواجه هستید. چوب در خواب شما سیاست است و شما خودتان بلد هستید چطور با مسائل با فکر و تدبیر مواجه شوید. اگر شوهرتان بخواهد از هر دری با شما وارد مذاکره شود، روش سیاستمدارانه مذاکره را بلدید. امیدوارم واقعا کار شما به خوبی پیش برود و از مشکلاتتان رها شوید. تشکر از همراهیتون.
Lia : با سلام خدمت خانم هراتی عزیزم ان شاالله ک خوب و سلامت هستید. ممنون از تعابیر خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مشکلاتتان را در باره تحویل خودررو، با دو نفر آدم که یکی از یکی دزدتر هستند مطرح می کنید و یکی از آن دو نفر برای تبرئه ی خودش وانمود می کند که دیگری مقصر است و همه ی گناهان را گردن او می اندازد و مجبور می شود واقعا او را له کند و کاری کند که شکست بخورد تا اینکه شما حرف دومی را باور کنید. شما حقتان را می گیرید و احتمالا نمایندگی محکوم می شود. هر دوی شما و همسرتان می خواهید با نهایت قدرت از هم حمایت کنید و به امنیت برسید. هر دو سختی ها را پشت سر می گذارید و به عنوان یک تیم خوب این مسائل را حل و فصل خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Mahsa : سلام وقتتون بخیر وشادی
من خواب دیدم توی جنگل فوق زیبا با منظره ای خارق العاده باشخصی که دوستش دارم هستم وباهم در حال دویدن از روی تپه ها ودرختا بودیم اون جلو تر مسرفت که راه رو بلد بود من پشت سرش میرفتم وبعضی جاها وایمیساد باهم عکس میگرفتیم ویا اگه مسیری سخت بود کمکم میداد که رد بشم و درحال لذت بردن از هوا ومنظره زیبا بودیم،(کسی ک دوستش دارم یک سالو نیمه باهمیم ولی فقط دوستیم واون قصد ازدواج نداره)
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز برای تعبیر ثبت شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
aftab : سلام ممنون از تعبیرهای واقعا عالی تون ولی من مطمعن هستم که اون پسری که میگم داشت برام دعا میکرد ولی وقتی تو خواب از خواب بیدار شدم یعنی خواب تو خواب شده بودم بازم تعبیرش همینه وقتی مطمعتم که اون پسره برام دعا میکرد
فریبا هراتی
: تعبیر همان است. تشکر.
aftab : سلام. من پریشب خواب دیدم که توی خوابم دارم خواب میبینم، میدیدم یجایی مثل یه جنگله و مثل این بود که من و خیلی های دیگه درخت بودیم، مثل اینکه وقت مردن آدم برسه انگار برای ماهم یه زمان مشخصی بود که باید قطع مون میکردن و میمردیم. داشتم فکر میکردم که بلاخره وقت مردن منم رسیده و قراره منم با درختای دیگه قطع کنند و من اصلا عین خیالم نبود انگار میگفتم بلاخره راحت میشم ولی ته دلم یه ترس کوچولو داشتم. بعد از اینشو واضح یادم نیست ولی میدونم یه نفر برام دعا کرد یا حتی شنیدم از خدا درخواست کرد که این کارو با من نکنند و درست وقتی که قرار بود بیان سراغ من از کنارم گذشتن و منو قطع نکردن و من فکر میکردم که از سرم گذشت. بعدش توی خواب از خوابم بیدار شدم و داشتم همینو برای مادرم تعریف میکردم. فکر میکردم توی خوابم داییم منو نجات داده ولی یادمه توی خوابِ اول کسی که درخواست کرد منو قطع نکنن کسی بود که الان دو هفته ست وارد زندگیم شده و من نسبت بهش مرددم و راحت نمیتونم بهش اعتماد کنم و همیشه هم فکر میکنم از خیلی جهات شبیه همون داییمه.
فریبا هراتی
: سلام. شما در مورد مسئله ای نگران هستید و در خواب آگاهی پیدا می کنید که چه حالتی خواهید داشت. شما احساس می کنید که زمان رسیدن به آرمانها و اهدافتان سر رسیده و ناامید هستید و حس می کنید که دنیا را بی نظمی گرفته و همه مشکلات دارند. دعای خیر کسی موجب می شود که زندگی شما سرو سامان بگیرد و به تولدی معنوی دوباره خواهید رسید که زندگی تان شکل جدید می گیرد و امیدهایتان از نو زنده می شود. شما چون مطمئن نیستید که او بوده که احساسش کرده اید یا دایی تان یا کسی دیگر، باید صبور باشید و او را خوب بشناسید. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام.خدا قوت.بخش های از خواب را فراموش کردم. فضایی است که نمی تونم به درستی تشخیص بدم آیا محل کارم یا خونه قدیمی پدریم، سرزمین ترکیه.ابتدا یکی از همکارانم را می بینم که قصد داره حمام کنه،وسط یک اتاقی می شینه خودش یا از بالا به جای آب،چیزی شبیه آبدوغ خیار و یا ماستی که شله و توش سبزی هستش به تنش می ریزه و تنش هم پر مو بود.بعد همین همکار ظاهرا می خواست یک جشن برگزار کنه که تعدادی نارنجک شادی گذاشته بود و من نگران منفجر شدن اونها بودم که به هرحال اونها منفجر شدن.صحنه ایی را به یاد دارم که به همراه دختر بزرگم منتظر امضاء یا قبولی کاری از سوی آقای اردوغان هستیم.بعد خودم را در فضای خونه قدیمی پدری ام دیدم که از اونجا بیرون اومدم و فضای که شبیه جنگل پر از شاخه های افتاده و وجود آب که من نمی خواستم خیس بشم و لحظه ایی به این فکر کردم که اگر تو اون آب کم عمق بیفتم تیغ خار دار وارد پاهام می شه.البته لحظه ایی که با دقت از اونجا خارج شدم،فهمیدم پشت خونه قدیمی فامیلم بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همکار شما می خواهد شروعی تازه داشته باشد و افکار منفی را از سرش دور کند. او نگرانی های مالی دارد و خیلی هم مقروض است. او بسیار ناراحت است و ممکن است از لحاظ احساسی طغیان کرده و از خشم و ناراحتی بترکد! شما نگران هستید که شرایط زندگی شما به خوبی پیش خواهد رفت یا خیر.فکرتان خیلی مشغول است و موضوعی هست که شما را هم ناراحت کرده و استرس زیادی دارید. شما فکر می کنید که نکند در زندگی تان شکست بخوریدو فامیل پشت سرتان حرف بزنند. اما مشکلات شما حل خواهد شد. تشکر از همراهیتون.