تعبیر خواب جوجه
دیدن جوجه در خواب، نشانه شادی و نعمت و برکت است. اگر ببینید کسی جوجه به شما داد، از جانب او به شما خیر و محبت یا خدمتی می رسد. اگر ببینید جوجه شما را کلاغ یا گربه گرفت، خبری از ضرر و زیان به شما می رسد. جوجه بیمار، نشانه بیماری و جوجه ای که به خانه همسایه برود، نشانه فرزند نافرمان است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مهدخت : با عرض سلام و قبولی طاعات
دیشب خواب دیدم توی یه مکان آموزشی مثل مدرسه یا دانشگاه بودم که طبقهٔ سوم بود و همکلاسی هم تقریباً زیاد داشتم که یهو خبر دادند سیل اومده و رسیده به طبقه سوم. بعد دیدم کمی از آب هم اومد تو سالن. بعد دیدم همه منتظر بودند تا کمک بیاد. مسئولا ما رو یواش یواش بردند بیرون. من هم یه کوله پشتی انداخته بودم (در عالم واقع این کولهٔ دانشگاه منه) در حین بیرون رفتن، خانم مسئول یه چیزی گذاشت تو کیفم و گفت اینم ببر. گفتم چی بود؟ گفت بعد ببین. وقتی رفتم بیرون، دنبال یه مسیری میگشتم که بتونم برسم به خانوادم. در همین حین یه پسربچه دبستانی با کوله پشتی دیدم که ظاهراً گم شده بود. من هم دستشو گرفتم و ازین کوچه به اون کوچه بردمش تا خونشو پیدا کنم. بعد رفتیم تو یه کوچه و پسره گفت این خونمه. بعد من انگار میدونستم که تو کوله ام اون خانم یه جوجه گذاشته، از تو کیفم درآوردمش، بعد دیدم یه جوجه زرد خیلی قشنگ و تمیز و تپلو تو کیفمه.درش آوردم و دادم به پسره و اونم با کمال میل گرفت. بعد دیدم تو جیب بزرگه کیفم یه جوجه اردک سفید و سیاه ناز هم دارم. به پسربچه گفتم اینو خودم نگه میدارم. تو جوجه رو ببر.
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز لطفا توجه داشته باشید که سرعت اینترنت کم است و باعث می شود شما تصور کنید که خوابتان ثبت نشده و تند تند روی دکمه ی ثبت کلیک می کنید!! خوابتان 9 بار ثبت شده و من باید 8 بار آن را از سایت حذف کنم که اصلا کار راحتی نیست و زمان بر است. لطفا هرگز خوابتان را بیشتر از یکبار ثبت نکنید. در نوبت هستید. تشکر.
مهدخت : با عرض سلام و قبولی طاعات
دیشب خواب دیدم توی یه مکان آموزشی مثل مدرسه یا دانشگاه بودم که طبقهٔ سوم بود و همکلاسی هم تقریباً زیاد داشتم که یهو خبر دادند سیل اومده و رسیده به طبقه سوم. بعد دیدم کمی از آب هم اومد تو سالن. بعد دیدم همه منتظر بودند تا کمک بیاد. مسئولا ما رو یواش یواش بردند بیرون. من هم یه کوله پشتی انداخته بودم (در عالم واقع این کولهٔ دانشگاه منه) در حین بیرون رفتن، خانم مسئول یه چیزی گذاشت تو کیفم و گفت اینم ببر. گفتم چی بود؟ گفت بعد ببین. وقتی رفتم بیرون، دنبال یه مسیری میگشتم که بتونم برسم به خانوادم. در همین حین یه پسربچه دبستانی با کوله پشتی دیدم که ظاهراً گم شده بود. من هم دستشو گرفتم و ازین کوچه به اون کوچه بردمش تا خونشو پیدا کنم. بعد رفتیم تو یه کوچه و پسره گفت این خونمه. بعد من انگار میدونستم که تو کوله ام اون خانم یه جوجه گذاشته، از تو کیفم درآوردمش، بعد دیدم یه جوجه زرد خیلی قشنگ و تمیز و تپلو تو کیفمه.درش آوردم و دادم به پسره و اونم با کمال میل گرفت. بعد دیدم تو جیب بزرگه کیفم یه جوجه اردک سفید و سیاه ناز هم دارم. به پسربچه گفتم اینو خودم نگه میدارم. تو جوجه رو ببر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از مشکلات و نگرانی های اجتماعی مصون خواهید بود و متضرر نخواهید شد. خودتان هم به کسی کمک می کنید تا زندگی اش بهتر شود و در عوض خداوند سرمایه و ثروت شما را به خاطر انعطاف پذیری و مهربانی تان زیادتر خواهد کرد. کمک کردن به دیگران باعث می شود که خودتان هم هیچ وقت محتاج و لنگ نمانید. تشکر از همراهیتون.
افسون : با سلام و روز بخير خدمت شما. خواب ديدم با برادرم در ي مغازه سوپر ماركتي بوديم. برادرم مي خواست تخم مرغ بخرد. يك گوني بود كه در آن تخم مرغ بومي بود و من برايش تخم مرغ جدا مي كردم كه بخرد. در خواب تخم مرغهااز نوعي بود كه جوجه مي شدند.در آن گوني تعدادي جوجه بود كه از بعضي تخم ها بيرون آمده بودند و بعضي جوجه ها كامل بيرون نيامده بودند و زمان لازم داشت تا كامل بيايند بيرون .من يكم ترسيدم كه ي موقع نميرند ( چون در گوني و روي همديگر بودند .)و تخم مرغ هايي را انتخاب مي كردم كه بدون ترك بودند و سالم بودند . تخم مرغها را براي خوردن مي خواستيم ولي مي دانستم از نوعي هستند كه جوجه مي شوند. ممنون ميشم خوابم را تعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و برادرتان به انتخابهای پیش رویتان نگاه می کنید و کلی ایده های تازه به ذهنتان می رسد. شما می خواهید به ثروت و سرمایه ای برسید که زندگی تان را تامین کند ولی به ثروت و سرمایه ای خواهید رسید که خیلی زود تر از اینکه فکرش را بکنید، سرمایه تان زیاد می شود. شما اهدافتان را می دانید و ایده هایتان به ثمر خواهند رسید. تشکر از همراهیتون.
عسل صادقی : با عرض سلام و قبولي طاعات
بعد از ظهر خواب ديدم تو يه خونه أي هستم مثل خونه الانم حياط جلويي و پشتي داره و دو تا در . تو حياط پشتي كلي جوجه داشتم و انگار يادم رفته بود بهشون غذا بدم يا بهشون توجه كنم . بعد يه جوجه خيلي از همشون بزرگتر بود جوجه كوچيكه رو گرفت دهنش و من وقتي دنبالش كردم ديگه خوردش ولي خودش افتاد مرد و له وابكي شد . تو حياط يه گربه داشتم كه با جوجه هاي زندم كاري نداشت ولي له شده اون جوجه رو اومد بخوره منم أزين كار راضي بودم . بعد دنبال غذا بودم واسه جوجه هام و اينكه شب شده تو لونشون نرفتن . فكر ميكردم ديگه از گرسنگي ضعيف و مردن ولي خيلي سرحال بودن . همينطور دنبال غذا بودم واسشون كه يه مطلبي و خوندم كه نوشته بود وقتي كسي و دوست داري ترس از دست دادنشو نداشته باش . بيدار شدم و ساعت ٠٣:٣٠ بود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به ذهن خودتان و داشته های خودتان اهمیت کمتری داده اید و خودخوری کرده اید. کسی از دوستان اجتماعی شما هست که به ثروت و عقل شما کاری ندارد و ایرادتان را مخفی می کند. شما نیاز به حمایت روحی دارید. ذهنتان خسته شده است. کارتان را باید به خداوند واگذار کنید و نگران خودتان هم نباشید. خودتان را کلا به خداوند واگذار کنید و از هیچ چیز نترسید. ترس به نوعی معادل عدم اعتماد به پروردگار و حمایت اوست. تشکر از همراهیتون.
Hamideh : با سلام و عرض ارادت. چند شب قبل خواب میدیدم یک جوجه پیدا کردم تو خونه از گرسنگی پرهاشو کنده بود و تو نوکش پر از پر بود . زود پرها رو دراوردم و دیدم یک تکه دستمال کاغذی هم تو دهانشه اونم کشیدم از گلوش دراوردم و نفس کشید و کمی بهش غذا دادم . لطفا تعبیر بفرمایید. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب. شما احساس می کنید که سرمایه ای که دارید کم شده و نگران مسائل مالیتان هستید. در موفقیت شما برای رسیدن به خواسته هایتان تاخیر به وجود می اید. دلخوریهای کوچکی برایتان پیش می آید که مجبور می شوید صرفه جویی کنید. شما سعی می کنید مشکلات گذشته را دور بریزید و اجازه ندهید که مسائل شما را بیشتر از این دلخور و ناراحت کند. تشکر از همراهیتون.
hamid : سلام
در خواب در محیطی مثل یک روستا که کوچه های خاکی و خانه های کاهگلی داشت جوجه زرد رنگ درشت هیکلی به اندازه مرغ دیدم (دوطرف سرش هم مثل جغد های شاخ دار پر زرد رنگ داشت) که در حال این طرف و آن طرف دویدن بود و همه بهش نگاه میکردن و دنبالش بودن.من هم دنبالش میکردم که بگیرمش ، یک بار موفق شدم که بگیرمش که از دستم فرار کرد،به گوشه ای رفت وتخم گذاشت اما تخمهای اون بدون پوسته بودن و فقط زرده و سفیده از بدنش میومد بیرون، بعد از تخم گذاشتن هم جوجه به چند تکه استخوان تبدیل شد و سرش هم تغییر شکل داد و به شکل یک تکه غضروف شل و افتاده در اومد ، اما من در همون وضع بهش غذا دادم و دوباره به همون جوجه تپل و زرد رنگ تبدیل شد و شروع کرد به دویدن و باز هم ماجرا تکرار شد و من دوباره به دنبال اون ، بار دوم جوجه از داخل خانه ای رد شد که من در خانه افراد آشنایی دیدم از اقوام و همکاران ، در جایی از خانه هم خانمی که منشی شرکتی که من کار میکنم هست نشسته بود و خانم دیگری که شبیه خانم های بدکاره بود در کنار او و داشت اون رو میبوسید یکدفعه بلند شد دستم رو گرفت و من رو هم بوسید ، من هم که خوشم نیومد از این کارش از دستش خودم رو رها کردم و دنبال جوجه دویدم تا اینکه جوجه به سمت یک سگ سیاه رفت و من هم دنبالش رفتم و دیدم که پشت یک جدول بتنی گه بقل سگ بود باز هم داره تخم میگذاره و همونجوری تبدیل به استخاون شده اول فکر کردم سگ باهاش کاری کرده خواستم که دعواش کنم اما سگ با چهره ای مظلوم و با کشیدن زوزه میخواست بهم بفهمونه که کاری با جوجه نداشته .دوباره تکه های استخوان جوجه رو که هیچ شباهتی به جوجه نداشت رو برداشتم بردم داخل یک خانه تا غذا بدم در طبقه بالای خانه دیدم خاله ام نشسته و داره سبزی پاک میکنه ، وقتی استخوان ها رو تو دستم دید گفت جوجه رو کشتی ؟ من هم گفتم نه خاله جان من باهاش کاری نداشتم و با لبخندی که به خالم اطمینان بده گفتم بهش غذا میدم حالش خوب میشه و جوجه رو اونجا گذاشتم و اومدم بیرون
فریبا هراتی
: سلام. شما راجع به پیدایش یک موفقیت و گشایش کار در مورد وضعیت مردم فقیری که به سختی های زیادی دچار شده اند، نوعی پچ پچ بیش از حد و شایعات بی اساسی خواهید شنید. این اخبار سریعا همه جا پخش می شود و شما هم می خواهید این موفقیت مالی را بدست آورید. می گویند دستاورد بزرگی در حال وقوع است که خیلی بی پرده و واضح و بدون سختی، مردم به ثروت های کلانی می رسند. این موضوع خیلی اغراق آمیز تر از آن است که بتوانید باورش کنید!! نقاط قوت و ضعف اولین ثمره این شایعه دستاورد مالی بزرگ، سه سوته مشخص خواهد شد و متوجه می شوید که فقط شایعه است ولی با این وجود، خود شما هم احساس می کنید که دوست دارید این شایعه را دامن بزنید و بزرگش کنید و باورش کنید! بار دوم این شایعه در افکار همکارانتان قوت می گیرد. خانم منشی شما ثروتمند است و به شما هم پولی می رسد ولی شما پول دست به نقد را نمی خواهید و دنبال این شایعه می دوید تا پرس و جو کنید که چطور می توان به این ثروت مفت و راحت رسید. ولی باز می فهمید که شایعه ای بی اساس بود و شما این شایعه را برای خاله تان که الکی از همه چیز و از اوضاع جامعه تعریف می کند، مطرح می کنید تا او باز برود و کار شما را تکرار کند و الکی از اوضاع خوبی که در راه است برای دیگران تعریف کند. تشکر از همراهیتون.
Azita : خانوم هراتی عزیزم سلام
من خواب دیدم ۳تا جوجه دارم ولی از این جوجه رنگیا نبودن پر داشتن ولی بالغ ام نشده بودن, شب بود و هوا سرد من دوتا از اونارو توی لونه گذاشتم و بهشون دونه میدادم, انگار بابامم پیشم بود.
متوجه شدم یکی دیگه ام بیرونه و اومد رفت توی لونه پیش اون دوتا, هر از چندگاهی ام یکی شون می پرید روی سرم می نشست, یادمه که یکی از جوجه ها رنگش قهوه ای بود
بعدش پسرخاله امو دیدم که باهم هم سن هستیم ولی اون ازدواج کرده و من فعلا مجردم, قبلش انگار مثل دوران دبیرستان رفته بودم ازش نمونه سوال بگیرم بعدشم دیدم با خونوادش دورهم جمع شدیم و تولدشه و من براش کیک درست کردم و توی کوچه دور هم جمع شده بودیم
من بهش تولدشو تبریک گفتم, و گفتم هنوز تا ۳۰ سالگی وقت داریم
ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. خوشی و ثروت به زندگی تان می آید ولی در عین حال شایعات و پچ پچ و غیبت های شیطنت آمیزی هم در خانه شما در جریان است. شما راجع به کسی که پولدار و جوان است غیبت می کنید. پسر خاله تان را درک می کنید و نگاه مثبتی به زندگی او دارید. زندگی او متحول خواهد شد و به او کمک می کنید که زندگی خوبی داشته باشد و راجع به شرایط بغرنج زندگی او به او مشورت می دهید. عدد 30 بیانگر سطحی بودن است. شما با احساساتتان صاف و صادق نیستید یا کسی هست که با احساساتش صاف و صادق نیست. و البته منظورتا از تا 30 سالگی وقت هست، یعنی امیدوارید که او پخته شود و عاقلانه رفتار کند. تشکر از همراهیتون
aftab : سلام ببخشید اینکه خارها رو در اوردم تعبیر نداره
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. شما به نصایح من گوش می دهید و سعی می کنید که مثبت اندیش باشید و خودخوری نکنید. ضمن اینکه دوست خوبم همانطور که در هنگام ثبت نام به شما اطلاع رسانی شد، هر سه کامنت شما برایتان حکم یک خواب را دارد. شما قبلا در تعبیر خوابهای جوراب و ساختمان کامنت داشته اید و الان هم در اینجا و بنابر این یک حق خواب از شما کسر شد. تشکر از همراهیتون.
aftab : سلام خسته نباشید. من دیشب یه خوابی دیدم که فقط یه قسمتشو یادمه. حس میکنم یه حیوونی بود که الان یادم نیست چی بود یا من فکر میکردم چیه ولی انگار وقتی بهش نزدیک شدم یدفعه متوجه شدم جوجه تیغیه اونم بخاطر خارهایی که سمتم پرت کرده بود. یادمه که داشتم تو آیینه خارهاشو از توی دهنم که لای دندون های سمت راست فک پایینم فرو رفته بود بیرون میکشیدم. یکیش هم از توی چشمم بیرون کشیدم و فکر میکنم روی صورتم هم بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما خیلی حساس هستید و هر چیزی را خیلی شخصی برداشت می کنید. باید مراقب خودتان باشید و خودتان را از آسیب های احساسی و عاطفی حفظ کنید. اعتماد و صداقت بیشتری داشته باشید و کمتر حالت تدافعی بگیرید. احساس شما این است که می خواهند وجهه ی شما را خراب کنند یا به شما می گویند که نظر اشتباه می دهید یا قضاوتتان غلط است و یا اینکه رابطه شما با عده ای از خانمهای فامیلتان به همین دلایل خراب شده یا می شود. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : با سلام و عرض ادب و احترام خدمت بانوی دانشمند و گرانقدر ....
امروز خوابی طولانی دیدم که ی قسمت آن را که به خوبی یادم مانده بیان میکنم دیدم که با همکارانم به مشهد و زیازت امام رضا رفته بودیم .در حیاط بودیم گنبد را هم دیدم یهو نگاهم به زمین افتاد دیدم تعدادی جوجه ی ریز و زرد رنگ مرغ دارند راه میروند و به این سو و آن سو میروند .برایم عجیب بود که چرا این جوجه ها اینقدر کوچک هستند .تقریبا به اندازه یک گردو بودند .
از زحمات شما سپاسگزارم ♡♡♡
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما کار خیری انجام داده اید که ثواب زیارت امام رضا ع را برایتان می نویسند. نعمات و شادیها و برکات زیادی به زندگی تان راه می یابند و مردم به امام رضا ع متوسل می شوند تا آرزوهای کوچک آنان برایشان برآورده شود! می گویند هر وقت می خواهید آرزو کنید ، آرزوهای بزرگ بکنید چون قدرت خداوند زیاد است و او سخاوتمند است. تشکر از همراهیتون.