تعبیر خواب جوجه
دیدن جوجه در خواب، نشانه شادی و نعمت و برکت است. اگر ببینید کسی جوجه به شما داد، از جانب او به شما خیر و محبت یا خدمتی می رسد. اگر ببینید جوجه شما را کلاغ یا گربه گرفت، خبری از ضرر و زیان به شما می رسد. جوجه بیمار، نشانه بیماری و جوجه ای که به خانه همسایه برود، نشانه فرزند نافرمان است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Farkhondeh : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست گرامی. دیشب خواب دیدم به همراه خانوادم به خانه عمه مادرم میریم ,قبل از در ورودی یک باغچه داشت پر از جوجه اردک زرد رنگ. یکی از جوجه اردک ها که زرد طلایی بود قبل از اینکه وارد باغچه بشم به من سلام کرد و دست داد .تعجب کردم من هم سلام کردم و دست دادم دست کوچولو و نرمی داشت.وقتی وارد شدیم برق رفته بود عمه مادرم و بچه هایش مهمانوازی کردن. بعد از کمی که گذشت یک دختر که انگار نوه عمه مادرم میشد آمد و سلام کرد و پیش من نشست و گفت این جوجه اردکی که بهت سلام کرد رو ببر پیش خودت بزرگش کن چون خیلی تو رو دوست داره. پدرم شنید و گفت دخترم اصلا وقت نداره خودش گرفتار هست چطور این رو نگه داره الان هم برق رفته میریم خونه فردا باز سر میزنیم. فرداش که رفتیم همه جا روشن بود .اون جوجه اردک رو دیدم خودش امد پیشم و گفت از من نگه داری کن اینجا, جا کم هست مادرم هیچ ایرادی نیاورد من هم موافق بودم و البته خوشحال ,پیش خودم گفتم این اردک عاقل هست بزرگ که شد عاقل تر هم میشه بعد میبینم یک جوجه سفید رنگ که جوجه مرغ چند روزه هست هم بهم میدن ,باز هم قبول کردم و غذا بهشون دادم ,از ته دل خوشحال بودم چون پیش خودم گفتم با این کار هم خدا راضی هست هم مخلوق خدا ,وقتی بیدار شدم ساعت پنج و نیم صبح بود وقت نماز صبح. ممنون میشم تعبیر و حکمت این خواب رو بهم بگید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. عمه ی مادر شما ( یا خانواده ی مادرتان از بُعد فرهنگی) شخصیتی ساده و انعطاف پذیر و با استعداد دارند و با گذشت و مهربان هستند و حاضرند خودشان را به خاطر کمک به دیگران ، در معرض خطر قرار دهند. شما نیز مثل ایشان ( مثل خانواده ی مادری تان از طرف پدر مادرتان) شخصیتی مهربان و روحی بلند و آزاد دارید که درک روحی شما بالاست و می توانید با شرایط مختلف خودتان را انطباق بدهید و انعطاف پذیر هستید. اما مشکلی در خانواده ی مادرتان هست که آنها احساس استیصال می کنند و نیاز به کمک دارند و شما دوست دارید به آنها کمک کنید ( چون مثل خودتان هستند) ولی پدر شما مخالف احساس مسئولیت پذیری شماست. اما به هر جهت شما در حال رشد احساسی و عقلی هستید و سعی می کنید که خودتان برای زندگی تان تصمیم درستی بگیرید که چطور می خواهید زندگی کنید و زمانی که مشکلاتتان کمتر شود و شرایط بهتری برای زندگی تان پیدا کنید، پدرتان نمی تواند برای شما تصمیم بگیرد که با زندگی تان چه کار کنید. تشکر از همراهیتون.
فرزاد : سلام خانم هراتی عزیز
من در خوابدیدم که برادر خانمم یک کامیون جوجه های یک روزه به من داد که داخل کارتنهایی بودن و باید به جای انتقال می دادیم که موقع جابجا شدن در کارتنها باز میشد و هزاران جوجه مرغ واردک به بیرون می اومدن و ما با هیجان و عجله اونها رو جمع می کردیم و بعد هم میگفت که این جوجه ها رو فلان آدم خیر تهیه کرده و ظاهراً ما باید به جایی میرسوندیم . ممنون میشم که تعبیر بفرمائین
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
Mehri : دور میدون اصلی شهری که محل زندگیم نیست رفتم یک کفش و پارچه خریدم و وسایلی که خریدم رو به همراه گوشی دست همون مغازه دار سپردم که بعد از اتمام خریدم ازش تحویل بگیرم انگار برای برگشت به شهر خودم باید سوار مینی بوس میشدم و اون مینی بوس فقط ساعتهای خاصی داشته یا نهایتا دوبار در روز حرکت داشت که اون آخرین حرکتش بود فقط یک نفر رو اونجا میشناختم که یکدفعه یادم اومد که باید برم وسایلمو از اون مغازه تحویل بگیرم با عجله از مینی بوس پایین اومدم و خودم رو به خیابون رسوندم که برم سمت مغازه اما میدونستم حتی با رفت و برگشت دویدن هم به مینی بوس نمیرسم موتوری که نمیدونم برای کی بود ولی توی خواب برام آشنا بود صاحبش سوار موتور شدم و خودم رانندگی کردم تا اونجا از مغازه دار وسایل رو گرفتم و بیرون از مغازه شخصی رو که قبلا به من ابراز علاقه میکرد رو دیدم که همراه با خانواده ش بود . (اینو اضافه کنم که ایشون در حال حاضر ازدواج کردن و من در شرف طلاق) و توی خواب انگار مجرد بودن نمیدونم از کجا سه الی چهار تا جوجه توی بغلم بودن. مشغول خوردن نهار بودن و منو دعوت کردن من روی همان موتوری که همراهم بود نشستم از جعبه ی کفشی که خریده بودم میخواستم استفاده کنم که جوجه ها رو داخلش بذارم اما انگار جعبه کوچیک بود.آن آقا به خواهرزاده ش گفت از مغازه دار جعبه ی بزرگتری رو برام بگیره! و فروشنده گفت تمام این جعبه هایی که اینجاست(داخل خیابون) هر کدوم رو خواستی بردارین
جوجه ها به ترتیب یکی بزرگتر و تپل تر از بقیه بود و دوتاش متوسط و یکی کوچیکتر.موقع گذاشتن جوجه ها داخل جعبه چشمم به یک جوجه کلاغ خورد که روی زمین افتاده بود. جوجه کلاغ رو گرفتم انگار بی حال بود. بهش آب دادم و کنار جوجه هام گذاشتمش
بعد یادم اومد که من تنها چند دقیقه وقت دارم که به مینی بوس برسم . اون آقا و خانواده ش اصرار داشتن که اگر نرسیدم شب را پیش آنها بمونم که میگفتم نه خودم اینجا خانه دارم و مزاحم شما نمیشم و به اصرار خواهرزاده شان را زودتر فرستادن به سمت ماشین که ببینن هست یا نه! بعد یه چیزی جالب بود
اینکه یهو یکی اومد گفت فلانی تو پاشو برقص دوتا از بچه های اونا(زیر پونزده سال بودن و انگار دوقلو بودن چون برادرزاده ی دوقلو هم داره) بلند شد وسط خیابون رقصیدن و خانواده ش شروع کردن به شادی و بعد من که رقصشونو نگاه میکردم ماشین گرفتم و برگشتم وقتی سوار ماشین شدم یادم آمد جعبه ی جوجه ها دست خواهرزاده شان هست و به راننده گفتم جلوی اون شخص بایسته و سوارش کنیم.
وقتی رسیدم ماشین رفته بود و یادم نیست سمت اون آقا و خانواده ش رفتم دوباره یا نه
فریبا هراتی
: سلام. قبل از تعبیر خوابتان لازم به یاد آوری می دانم که در تمام صفحات تعبیر خواب آمده است که در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۱۰ خط باشد، ۲ حق خواب از شما کسر خواهد شد! ( به ازای هر 10 خط). شما می خواهید نگرش تازه ای نسبت به زندگی تان پیدا کنید و جاپای قرص و محکمی داشته باشید. می خواهید عناصر مختلفی را که زندگی تان را تشکیل می دهند را به خوبی گرد هم آورده و با سیاست رفتار کنید تا به خواسته هایتان برسید. شما احساس می کنید که باید زندگی تان را عوض کنید و چشم انداز تازه ای برای آینده تان داشته باشید و با کسانی ارتباط برقرار کنید که دوستان واقعی تان هستند . شما یک عقب گرد موقت در دسترسی به اهدافتان دارید . دلتان می خواهد که سریع به اهدافتان برسید ولی احساس محروم بودن و خالی بودن می کنید. شما بدون اینکه نسبت به زندگی دیگران احساس مسئولیت کنید، می خواهید که فقط به اهدافتان برسید. می خواهید فکرتان متمرکز باشد و دوست ندارید که مردم پشت سر شما شایعه پراکنی کنند و پچ پچ راه بیاندازند. شما عادات بدی دارید که حاضر نیستید که این عادات را ترک کنید و شاید به خاطر همان عادت ها باشد که برایتان مشکلی به وجود می آید. شما حس گم شدن دارید، تلاش می کنید که مطابق با غرایزتان رفتار کنید و زندگی تان را شکل بدهید. می خواهید تجارب جدیدی کسب کنید. به کسی که قبلا با او ارتباط داشته اید فکر می کنید و او سعی می کند که زندگی اش را شکل داده و از خانواده اش حمایت کند. امیدوار است که شما هم همینطور باشید و به خواسته هایتان برسید و حالت خیرخواهانه نسبت به شما دارد ولی مشغولیات خودش را دارد و سرگرمی ها و دردسر های خودش را در زندگیش تحمل می کند. شما احساس می کنید که زندگی تان از کنترلتان خارج شده. باید سرعتتان را در تصمیم گیری های عجولانه کم کنید و نقشه های جدیدی برای زندگی تان بریزید. تشکر از همراهیتون.
ارمیتا : سلام روزتون بخیر ، سال نوتون مبارک
در ابتدای خواب ، در جمعی حضور داشتم که اصلا یادم نیست کیا بودند و چه کاری یا صحبتی با هم داشتیم . ولی درادامه خواب ، به نظرم رسید چند تا جوجه ( از مرغ خانگی نبودند کوچکتر شاید شبیه بلدرچین بودند ) دزدیدم و در زیر زمین خونه مادرم قایم دادم ! . در ادامه خواب ، برادرم با دخترشان ( کودک هستند ) در خانه پدرو مادرم دیدم . (پدر و مادرم سالهاست فوت کردند و خانه شان چندین سال است که فروخته شده ) به نظرم امد از خونه مادرم تماسی تلفنی برقرار شده و من در مورد موضوعی با برادرم صحبت می کردم که به برادرم گفتم در زیر زمین خونه ، چند تا جوجه قایم کردم . برادرم خوشحال و راغب شد تا جوجه ها رو پیدا کنه .(در خواب احساس می کردم بد نیست برادرزاده ام تا زمانیکه خونه مادرم هست با جوجه ها سرگرم باشه ولی نمی دونم برادرم همین نیت رو داشت یا نه ! )
نکته ای که در خواب برام عجیب بوداین بود که در زمانی که داشتم با برادرم در مورد جای جوجه ها صحبت می کردم زن برادرمو دیدم که بلند گفت جوجه نیستند بزرگترند مثل مرغ می مونند و من در تعجب بودم ایشان از کجا می دونه بزرگترند و شبیه مرغند در صورتیکه در ابتدای خواب احساس کردم جوجه بودند یعنی در این فاصله بزرگ شدند ؟ اصلا چطور متوجه حضور جوجهها یا مرغ ها شده ؟ ( احساس کردم پیش برادرم نیستند )
در انتهای خوابم صدای مادرمو که صداش جوانتر شده بود از گوشی شنیدم که با مهربانی می گفت : مادرجان کی خونه می آیی . منم با آرامش گفتم : مامان جان می یام
( در خواب گوشی ندیدم ولی مدام احساس می کردم با تلفن صحبت می کنم ) باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. سال نوی شما هم مبارک. شما به ثروت و سرمایه ای می رسید یا رسیده اید که باید آن را خیرات مادر و پدرتان خرج کنید و الان برادر شما و خانواده اش به این خیرات نیاز دارند و چه کسی بهتر از برادرتان که در راه پدر و مادرتان، به او پول بدهید تا زندگی اش بهتر شود. زن برادر شما مطمئن است که شما می توانید کمکشان کنید تا زندگی شان بهتر شود و قدرت مالی شما را دست کم نمی گیرد. مادرتان روحش آزاد است و در کنار شماست. او می خواهد که شما به او فکر کنید و به خانه می آیی اشاره به فکر کردن به او و در دل او حضور داشتن و او را در دلتان جای دادن، می کند. لطفا حتما اینکار را بکنید به خاطر پدر و مادرتان ( زیر زمین خانه ی آنها یعنی پس انداز برای آسایش آنها) به برادرتان و فرزندش کمک مالی کنید. تشکر از همراهیتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. سال نوی شما هم مبارک. شما به ثروت و سرمایه ای می رسید یا رسیده اید که باید آن را خیرات مادر و پدرتان خرج کنید و الان برادر شما و خانواده اش به این خیرات نیاز دارند و چه کسی بهتر از برادرتان که در راه پدر و مادرتان، به او پول بدهید تا زندگی اش بهتر شود. زن برادر شما مطمئن است که شما می توانید کمکشان کنید تا زندگی شان بهتر شود و قدرت مالی شما را دست کم نمی گیرد. مادرتان روحش آزاد است و در کنار شماست. او می خواهد که شما به او فکر کنید و به خانه می آیی اشاره به فکر کردن به او و در دل او حضور داشتن و او را در دلتان جای دادن، می کند. لطفا حتما اینکار را بکنید به خاطر پدر و مادرتان ( زیر زمین خانه ی آنها یعنی پس انداز برای آسایش آنها) به برادرتان و فرزندش کمک مالی کنید. تشکر از همراهیتون.
Sadaf : سلام. روزتون بخیر. امروز صبح بعد اذان، تو خوابم ۲ تا جوجه زرد رنگ را دیدم که یکیشون مرده بود و اون یکی داشت با نوکش اونو میکشید ببره به کنار و من از دیدن این صحنه خیلی غمگین شدم. به تازگی از یه رابطه عاطفی اومدم بیرون. خواستم بدونم به خوابم ربط داره؟
تشکر از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. جوجه در خواب شما به کسی اشاره دارد که در زندگی اش تجربه ی کافی ندارد و معصوم و پاک است و جوجه ی مرده به ناامیدی ها و مسائل منفی که در ذهن شما می گذرد اشاره می کند. شما دوست نداشتید که این رابطه ی نوپای شما با کسی که دوستش داشتید به این زودی به ناامیدی و شکست ختم شود. تشکر از همراهیتون.
سوگندم : سلام خدمت خانم هراتی عزیزم،سلامت باشید همیشه .خوابی را که تعریف می کنم نقل قول از مادرم هست وایشون دیدند. خواب دیدم که درخانه ایی هستم .وانجا چندین گل رونده بوده ورو به دختر کوچکم می گویم توکی گل داشتی؟ از این گل ها با تعجب،بعد دامادم(همسر من که فوت شده )هم اونجا بوده وحالش خوب بوده ومی خواسته حرف زندولی منظورش را نمی فهمیدم بعد می گویم که بزار به پسرم زنگ بزنم (برادرکوچکم ازمادورهست )شاید اون متوجه بشه .که داماد مرحومم گفته یک میلیون پول می خوام .مثل اینکه می خواسته پمپ اب. یا همچنین چیزی بخرد.و با خودم فکر می کنم که من خونه پول دارم واصرار می کنم به دامادم پول بدهم قبول نمی کند ومی گوید از تو چرا بگیرم ونمی گیرد بعد بیند در حیاط تعداد زیادی جوجه حنایی رنگ بوده که مال خواهرم بوده خواهرم متاهل هست.ممنون زحمت تعبیرش رابکشید.
فریبا هراتی
: سلام. احساس مثبت و شادی و عشق و سلامتی به زندگی دختر کوچک شما و خانواده تان خواهد آمد. همسر شما ( روحش شاد) بخشوده و آمرزیده است و امیدوار است که دعای او در حق شما بگیرد و بتواند انرژی مثبت به زندگی شما و مادرتان وارد کند. همسرتان امیدوار است که خدای مهربان دعای او را برآورده کند. مادرتان برای همسرتان اعتبار زیادی قائل است و سرمایه ی خواهر متاهل تان هم افزایش خواهد یافت. تشکر از همراهیتون.
سعیده : سلام عزیزم
دیشب همسرم خواب دیده چند تا جوجه رنگی تو حیاط خونه مادرش بوده بعد من آدامس تو دهنم رو باد میکنم جوجه میاد بگیرش تو دهنش گیر میکنه میخواد خفه بشه بعد همسرم میاد و از تو دهنش درمیاره نجاتش میده جوجه هم انگار به نشونه تشکر میاد به همسرم میچسبه
فریبا هراتی
: سلام. خواب همسرتان 2 تعبیر متفاوت می تواند داشته باشد. اول اینکه شما با بی خیالی و بی توجهی به عاقبت و نتیجه ی صحبتی که می کنید، حرفی را خواهید زد که یکی از بچه های فامیلتان که سعی می کند از شما تبعیت کند، اما خوب نمی تواند صحبت شما را درک و هضم کند، در موقعیتی دست و پا گیر و چسبناک قرار خواهد گرفت و همسر شما او را راهنمایی می کند و او را از این اشتباه بیرون می آورد. تعبیر دوم این است که شما راجع به سرمایه یا موفقیت های مادر شوهرتان با بی فکری نسبت به عواقب صحبتتان، پیشنهادی می دهید که سوء برداشت می شود و اگر او بخواهد پیشنهاد شما را انجام دهد، به سختی دچار خواهد شد و باز همسرتان به کمک شما می اید و اشتباه شما را تصحیح می کند. این خواب هشداری برای شماست که هر حرفی را هر جایی نزنید وگرنه اشتباهی رخ می دهد و همه ی کاسه کوزه ها سرتان خراب خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
نرگس : سلام خانم هراتی عزیز
ببخشید زیاد شد..
لطفا خواب ام نمایش داده نشه ممنون و سپاس .
فریبا هراتی
: سلام. نرگس عزیز قبل از تعبیر خوابتان لازم به یادآوری می دانم که خوابهای طولانی اصلا نباید تعبیر شوند مگر اینکه به ازای هر 10 خط خواب، یک حق خواب از ایشان کسر شود و شما 30 خط خواب نوشته اید!! من 2 حق خواب از شما کسر کردم و تقاضا می کنم منبعد خوابهایتان را کوتاه بنویسید. شما به خاطر مشغولیات فکری تان در مورد امتحان، خواب امتحان دیده اید و ضمن اینکه فکر می کنید که باید خودتان را و توانایی هایتان را ثابت کنید و همه ی چشمها روی شماست ولی باید دقت داشته باشید که تمرکزتان را از دست ندهید. شما گشایش کار خواهید یافت و درک بهتری نسبت به شرایط پیدا می کنید. پچ پچ ها و حرفهای زیادی راجع به شما گفته می شود که همه از انرژی و قدرت ذهنی شما و سخت کوشی تان تعریف می کنند و شما نباید ناراحت باشید که پشت سرتان چه می گویند. کسی که دوستش دارید اما نسبت به شما خونسرد تر است و اصلا برایش مهم نیست که بخواهد توانایی های خودش را به دیگران ثابت کند. دوست شما که الان در خانه است هم نگران است که مردم او را تحت نظر گرفته باشند و بخواهند راجع به او قضاوت کنند و می خواهد نشان دهد که قویست و از کسی چیزی کم ندارد. شما به شدت راجع به عملکردتان در این آزمون دکترا نگران هستید و خوابتان گویای این است که هم باید فکرتان را آرام نگه دارید و هم اینکه تلاشتان را قویتر انجام دهید؛ اما نه آنطور که خواب و خوراکتان قاطی شود و یا نادیده گرفته شود چون در این صورت ذهنتان به هم می ریزد. تشکر از همراهیتون.
ساره : ممنون از تعبیرتون. ولی من زیاد با اون دوستمون در ارتباط نزدیک نیستم چون ساکن تهران نیست و فقط در حد فضای مجازی بیشتر. من متوجه اون بخش نشدم که گفتید شما خصوصا همکارتان را هالو فرض کرده اید؟ یعنی منو همکارم اونارو هالو فرض کردیم یا من همشونو هالو فرض کردم؟:)
فریبا هراتی
: اگر با او در ارتباط نیستید او می تواند سمبلی از گشایش کار برای همسرتان باشد و این اشاره به این دارد که شما احساس می کنید که همسرتان ساده لوحی می کند. {اخری درست تر است :)))))))))))}
ساره : سلام خانم هراتی عزیز دیشب خوابی دیدم که ممنون می شم تعبیر بفرمایید.
اول توضیح بدم که من و همکارم که آقا هستن و صمیمی هستیم یه دوست مشترک آقا داریم که همگی تو سفر باهم آشنا شدیم. خواب دیدم این دوست مشترکمون با همسرم همخونه شدن و مثل دوران قبل از ازدواجمون و دوران دوستیمون خونه مجردی دارن. من تو خواب مثل همون دوران دوست دختر همسرم بودم و به خونشون سر زدم. خونشون بزرگ و قشنگ بود و همه چی تمیز و مرتب بود. فقط در یکی دوتا کابینت نیمه باز بود و ازشون کوکوسیب زمینی بیرون زده بود بعد دیدم کتلتم از کابینت بیرون زده. یعنی کوکوها و کتلت ها حالت ایستاده روی هم از در نیمه باز کابینت ها دیده می شد. من به همسرم گفتم نباید کوکوها بیرون باشن مگس و حشرات می شینن روشون. گفت خودت بهش یعنی همخونش بگم. اول می خواستم پیام بدم بهش بگم. ولی نامه نوشتم گذاشتم تو خونه. دوتاشونم خطاب قرار دادم نوشته بودم سلام بچه ها نباید کوکوها و کتلت ها از کابینت بیرون باشه و... در ادامه خوابم منو همکارم توی سالن سینما کنار هم نشسته بودیم. فقط ما دو نفر بودیم. می خواستم بهش بگم که همسرم و دوستمون همخونه شدن. روی پرده سینما تصویر دوتا دست بود که یه سینی بزرگ پر از جوجه طلایی دستش بود. من تو ذهنم این ضرب المثل که جوجه رو آخر پاییز می شمارن گذشت. انگار دوتامون منتظر بودیم این جوجه ها بزرگ بشن. ببخشید طولانی شد. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که دوست مشترکتان همانقدر ساده لوح و خام است که همسرتان و فکر می کنید که آنها نمی توانند مسائل مالی را خوب مدیریت کنند ( خصوصا دوست مشترکتان). شما فکر می کنید این همه ساده لوحی به خرج دادن و نشان دادن این مسئله به دیگران به ضرر همکارتان است. شما می دانید که شما و همکارتان می توانید به موفقیت های بسیار بزرگی در زمینه های مالی برسید و اگر دست ها متعلق به دیگران بود، بعید نیست که همسرتان و دوست مشترکتان هم به همان اندازه ی شما قادر به رسیدن به موفقیت های مالی باشند ولی شما آنان ( خصوصا همکارتان ) را هالو فرض کرده اید. تشکر از همراهیتون.