تعبیر خواب حامله
اگر خواب ببینید که زنی حامله است و او در بیداری حامله نباشد، نشانه وجود ناراحتی و غمی در دل او و مشکلی است که از دیگران پنهان می کند. همینطور اگر خواب ببینید که خودتان حامله شده اید، از موردی دلگیر و غمگین هستید و یا سختی و مشقتی در راه است که باید برای رفع آن صدقه بدهید.
اگر دیدید همسرتان حامله است، یا نشانه غم پنهانی او است و یا اینکه احتمال دارد وظیفه سنگینی به شما محول گردد که انجامش برایتان دشوار است. اگر خواب ببینید که کسی که حامله است فرزندی به دنیا آورده، از غم رهایی می یابد.
اگر ببینید که کسی دختری به دنیا آورده یا خودتان صاحب فرزند دختر شده اید، ثروت به شما روی می آورد و مالی به شما می رسد. اگر ببینید که کسی که به دنیا آمده پسر است، حامی و کمکی برای انجام اهدافتان می یابید که باعث می شود در کارهایتان موفق باشید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ارام : با سلام. همسرم دیشب دیده در بازار بزرگ صنایع دستی هستیم. همه مغازه ها بسته بودن و به جز ما گردشگران دیگه ای هم وجود داشتن. هوا تاریک بوده ولی نورهایی فضارو روشن میکردن. ناگهان من بهش میگم که باردار هستم! کاملن اشکار بوده که ایشون پدر بچه نیست و هر دو مون هم اینو می دونستیم. همسرم شوک میشه و به شدت به هم می ریزه. گویا هفته های اول یا ماه های اولم بوده و شکمم مانند الان بوده، یعنی بزرگ نشده بوده. مچکرم
فریبا هراتی
: سلام. شما از نظر احساسی یا فیزیکی، احتیاجاتی دارید که برآورده نشده اند و از این جهت احساس یاس و افسردگی و ناامیدی می کنید. حفره ی خالی در زندگی شما وجود دارد که به خاطر آن احساسات شما جریحه دار شده و غصه می خورید. اما همسرتان تقصیری در این رابطه ندارد و کاری هم نمی تواند فعلا برای رفع مشکلات شما انجام دهد. از این جهت او احساس استیصال می کند و دلش نمی خواهد که شما به خاطر عملکرد دیگران غصه بخورید و احساستان را هم به زبان نیاورید. هر چند که این احساسات منفی خیلی هم شدید نیستند. تشکر از همراهیتون.
بهان جان : سلام.روزتون بخیر.
خواب دیدم حامله هستم و بچه ی توی شکمم دختر هست و همراه مادرشوهر و خواهر شوهرم می‌خوام برم برای زایمان.خیلی ناراحت بودم که مادرم برای زایمان با من نمیاد ولی گفتم اشکال ندارم باید میموند اون دخترمو نگه میداشت.بچه توی شکمم یک مقدار خیلی کم تکون میخورد و من به خواهر شوهرم گفتم این دخترم از دختر اولم آرومتره اون خیلی توی شکم شیطونی میکرد(در واقعیت هم یه دختر دو ساله دارم که وقتی حامله بودمش خیلی تو شکم تکون میخورد)
توی کوچه ی مادر شوهرم بودیم متوجه دود شدیم فکر کردیم جایی آتیش گرفته.همراه دود ها چیز خاصی به سمتمون اومد که متوجه شدم یکی از اونا یه کبوتر سفیده که از بالا سرمون رد شد.بعد جلو تر رفتیم فهمیدم اون دود نبوده و چندتا مرده قرمز پوش داشتن برای یک امامی دسته می‌گرفتم مثل محرم با طبل و....
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مشکلات مالی و اقتصادی دارید و امیدوار هستید که گشایش کار پیدا کنید و زودتر شرایط مالی تان بهبود پیدا کند. ولی مادرتان نمی تواند به شما کمک کند که شرایط مالی خوبی پیدا کنید. شما و مادر شوهرتان سعی می کنید که این شرایط سخت و بغرنج را با آه و ناله تان بگذرانید ولی نه از روی مشکلات و یا اختلاف عقیده با هم بلکه آه و ناله ی شما باید به خاطر توسل به ائمه ی اطهار ع باشد. در واقع خواب به شما می گوید که شما و مادر شوهرتان نباید الکی غصه بخورید و گریه زاری کنید بلکه باید متوسل به حضرت امام حسین ع و حضرت عباس ع شوید تا مشکلات مالی تان از بین برود و همین هم خواهد شد! خبرهای خوشی خواهید شنید و از غم رها خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
baresh : سلام ببخشید من کسی را دوست دارم به مادرم گفتم به نیت من بخوابد البته مادرم به نیت من و دوست داشتنم نسبت به ان اقا در واقعیت اگاه نیست. و صبح همین امروز از ساعت 7 تا ساعت 10 مادرم خواب دید که خواهر من که 12 ساله است مردی به او تجاوز کرده و حامله شده است و حتی شکمش هم بزرگ شده است.
و مادرم با داد و ناراحتی میگوید سقطش کن و سقتش کن .
البته در واقعیت مادرم اصلا از این اقا خوشش نمیاد.
ممنونم بابت زحماتتون
فریبا هراتی
: سلام. تمایل شما به این آقا به ضرر شماست. او به شما زور خواهد گفت شما را ناراحت خواهد کرد و شدیدا از او غصه خواهید خورد. این کار به ضرر شماست خانم. تشکر از همراهیتون.
firuze mehrabani : درود بانو جان فیروزه هستم حالتون خوبه؟ لطفا نمایش داده نشود. سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. دیروز اتفاقا به شما فکر می کردم و خیلی برایم جالب بود که شخصیت با احساس و گلی مثل شما چطور باید بازیچه ی کسی شود که به خاطرش این همه از احساستان مایه گذاشته اید. خوشحال هستم که دوباره برایم نوشتید و از حالتان با خبر شدم. شما به خواستگار سابقتان فکر می کنید و از اینکه او را پس زده اید ناراحت هستید. وقتی درست فکر می کنید متوجه می شوید که خواستگار سابقتان لیاقت داشته که به او متعهد باشید و نه حمید. خواستگارتان شخصیتی احساساتی و خردمند دارد و اگر عشق حمید از سرتان بیرون رفته باشد و او را از دلتان بیرون کرده باشید، او خوشحال می شود که باز با شما در ارتباط باشد و می خواهد که شما خردمندانه و آگاهانه فکر کنید. شما می دانید که نسبت به او هنوز هیچ احساس تعهدی ندارید. ذهن شما به خاطر رفتار حمید با شما، به تکاپو افتاده و همه ی شرایطی را که به خاطر او پس زدید و کارهایی که به خاطر حمید انجام دادید را تحلیل می کند و من فقط می توانم بگویم که حیف از شما و این همه صداقت. حمید لیاقتتان را نداشت. تشکر از همراهیتون.
firuze mehrabani : درود بانو جان سپاسگزارم لطف دارید بهم، باور کنید این چند ماه آنقدر خوابام آشفته بود که وقتی بیدار میشدم صحنه روشنی به خاطر نداشتم فقط تاریکی، خواستگار قبلیم وقتی من جوابش کردم ازدواج کردن، خبری ازش ندارم ولی امیدوارم خوشبخت باشه. سپاسگزارم از تعبیرهای زیباتون شاد باشید بدرود.
فریبا هراتی
: استدعا می کنم عزیزم.
Khanomeirani : سلام وقت بخیر متن مخفی باشه
ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر مسئله ای فکرتان مشغول یا ناراحت است ولی حرفی نمی زنید و صحبتتان را در دلتان نگه داشته اید. هدف و پروژه ای در فکرتان دارید که می خواهید عملی اش کنید. مرحله ای جدید در زندگی شما شروع شده که کم کم خودش را نمایان می کند. شما گشایش کار پیدا می کنید. شاید شما یک رابطه ی جدید را شروع می کنید، شغل عوض می کنید یا تغییر جا می دهید. شما باید سعی کنید که جنبه های فیزیکی، معنوی و احساسی یک موقعیت را در نظر بگیرید. اما بعد متوجه می شوید که یکی از این جنبه ها برایتان مهم نیست و صرفا به ایده هایی که متضاد هم هستند توجه بیشتری می کنید و فقط جنبه های فیزیکی و احساسی موضوع را در نظر می گیرید. شاید دمدمی مزاج می شوید و یا زیادی احساساتی و حساس می شوید. دستاوردهای مهمی در زندگی تان خواهید داشت که یکی از آنها از دیگری کم اهمیت تر است. خاله ی شما هم احساس تنهایی می کند و با شوهرش از همه ی حقایق حرف نمی زند. او مرموزانه رفتار می کند. تشکر از همراهیتون.
رها : سلام ووقت بخیر .من متاهلم و یه دختر۷ساله دارم. دیشب خواب دیدم که دختر باردارم.ومیخواستم سونو انجام بدم ولی محیط اطراف مثل دکتر نبود فضایی مثل خونه بود زیاد محیطش رو یادم نیست.یه لبه نشسته بودم مثل جوی آب ولی آب نداشت ومن لبه نشسته بودم وپاهام توی جوی بود.شوهرم میخواست سونو رو برام انجام بده.بچه به اندازه بچه ۶ماهه بودوازشکمم بیرون بودوبند نافش رو میدیدم بهم وصل هست(توخواب مثل دختری که دارم بود،وتوخواب اینجوری بود که همین دختری که تو بیداری دارم تو شکمم هست)من میدیدمش بیرون ازشکمم هست سونو که انجام شد شوهرم گفت بند نافش ازت جدا شد(توحین سونو بند ناف ازم جدا شد)واینجوری بچه رشد نمیکنه من ناراحت بودم که ممکنه دیگه بچه واسم نمونه ورشد نکنه.ممنون ازشما بابت تعبیر خواب
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نگرانی های مالی دارید، یا نسبت به دخترتان بسیار نگران هستید.. همسرتان سعی می کند که نگرانی های واقعی شما را کشف و درک کند. شما به ناامیدی رو می آورید و حواستان به خودتان نیست. شاید احساس خستگی یا احساس ناامیدی نسبت به رسیدن به ثروت و زندگی مرفه داشته باشید. شما نگران این هستید که نتوانید خواسته های مالی دخترتان را برآورده کنید و می دانید که در مقابل او مسئول هستید و وظیفه دارید که حامی او باشید. برای سلامتی دخترتان باید بگویید که خیلی سریع برای او یک مرغ قربانی کنند ( یا اگر وسعتان می رسد یک گوسفند قربانی کنید) و گوشتش را به فقرا ببخشید. این کار قضا بلا را از دخترتان دور می کند. ممکن است خواب هشداری برای سلامت دخترتان باشد و احتمال دوم این است که همسرتان به شما بگوید که شما وظیفه ای ندارید که خرج او را بدهید و نباید خیلی زیاد غصه اش را بخورید؛ بلکه همسرتان است که وظیفه ی تامین احتیاجات دخترتان را به عهده می گیرد. تشکر از همراهیتون.
Maryam : نزدیک صبح خواب دیدم ناراحتم
دنبال کسی که دوستش دارم میگردم توخونه عموم پیداش کردم ازپشت پنجره حیاط توخونه رونگاه کردم خونه یکم تاریک بودباخودم گفتم قبولم نمیکنه عصبانی میشه خانوادمم پیشش بودن باشوهرخواهرم حرف میزدرفتم کنارش یه عالمه آدم اونجابودن جلوی اونابغلم کردهمش بوسم میکردمیگفت مرسی که برای من بچه آوردی تعجب کردم گفتم من چیزی یادم نمیادترسیده بودم همه کنارم بودن بهم تبریک میگفتن احترام میزاشتن میگفتن توحامله ای بایدیه جا بشینی تکون نخوری خواهرم گفت چراجلوی مابوسش میکنی اماتوجه نکردگفت دوستش دارم خوشحال شدم تواتاق کنارسحر دوستم یه گوشه نشسته بودحامله بودخیلی چاق شده بودنمیتونست راه بره یکی گفت خونش پایینه بلندش کردم ازپله های زیرزمین بردم پایین همه میگفتن اینکارو نکن بچه خودت چی گفتم خدانگهش میداره سحراحتیاج به کمک داره بایدکمکش کنم
فریبا هراتی
: سلام. شما فکرتان ناراحت است و می دانید که کسی که دوستش دارید از خیلی جهات فرهنگی شبیه شماست. اما او از شما ناراحت است. ارتباط او با خانواده ی شما اگر در واقعیت وجود دارد، بودن خانواده تان کنار او این تعبیر را دارد که خانواده تان او را درک می کنند و اگر در واقعیت ارتباطی با او ندارند، او می خواهد به شما بگوید که اگر خانواده ی شما هم در جریان دعوای شما بودند، از او حمایت می کردند. او از اینکه شما به خاطر او ناراحت هستید و غصه می خورید، خوشحال نیست ولی شما او را وادار به این کرده اید که اینگونه فکر کند و در واقع بهانه را به او داده اید که از شما ناراحت باشد. خانواده ی شما دلشان برای شما می سوزد و حاضرند به شما کمک کنند. اما او می خواهد از شما جدا شود. سحر دوستتان هم غصه می خورد و خودش را به دلائلی احتمالا مسبب ناراحتی شما می داند و یا اینکه بخاطر شما به هر جهت غصه می خورد. شما و او در خلوت خودتان با هم از نگرانی هایتان می گویید و از هم حمایت می کنید. تشکر از همراهیتون
Maryam : نزدیک صبح خواب دیدم شکمم بادکرده یادمه بهم میگن حامله ای اما خودم نمیدونم اصلا کی ازدواج کردم که بچه دار شدم فقط توذهنم بودکه پدراین بچه مسعوده اماخودش نبودهمش نگران بودم کجارفته وکی میادتو یه جای ناآشنابودم امافضاهاش شبیه خونه قدیمی خودمون بودهمه همکارام و حتی دوستای قدیمم روهم اطرافم میدیدم شکمم بزرگ بود امانمیدونستم چندماهه هستش بعدیهو خودمو تو محل کارم میبینم اماانگاراونجابیمارستان شده بهم میگن9 ماهته و آخراین ماه بچت به دنیامیاداحساس میکردم یه چیزی توشکمم داره میچرخه یه جوری بودم باخودم میگفتم من چراهیچی یادم نمیادچراانقدرشکمم کوچیکه این بچه که رشدی نکرده توذهنم میگم خداروشکرخیلی چاق نشدم همون58کیلوئم فقط یکم شکم دارم یهویه درد وحشتناک توشکمم میپیچه همه میگن میخای زایمان کنی میترسم دادمیزنم شب بوددیدم جلوی درمامانوبابام و خواهرزادم رو آوردن همش نگران خواهرزادمم هی اینور اونور میخوره خواهرم میادمیگه پس ببین من چقدردردکشیدم موقع زایمان بهش میگم اگه میخای مثل همیشه تیکه بندازی برونمیخام یهومیبینم یه بچه بزرگ میدن بغلم خواهرزادم روهم میزارم کنارش داشتم میخابوندمشو
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر هدفی که در دل دارید و راجع به آن صحبت نمی کنید، فکرتان ناراحت است ولی به زودی از غم رها خواهید شد و مسیر زندگی تان عوض می شود. مشکلاتتان تمام می شود و مثل این خواهد بود که تولدی دوباره پیدا می کنید. شما به خواسته و آرزویتان خواهید رسید . نگرشی جدید یا شروعی تازه و تحولی بسیار بزرگ و مثبت در زندگی تان در جریان است. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم ی خانمی داره بهم میگه باردار هستی و ازمایش بارداری تون مثبت شده. من داشتم میگفتم اشتباه شده. سوار ی ماشین شدم امتحان داشتم گویا امتحانم رو گذاشتم ترم بعد بدم.
در واقعیت مجرد هستم.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما هدفی در دلتان دارید که راجع به آن با کسی صحبت نمی کنید و نگران مسئله ای هستید. می خواهید به سمت اهدافتان پیش بروید ولی احساس می کنید که اعتماد به نفستان کم شده و نمی توانید توانایی های خودتان را در شرایط حاضر به دیگران اثبات کنید. تشکر از همراهیتون.
راضی : سلام تولد حضرت زینب مبارک . من دیشب به خاطر یه سری مسائل برای مادرم خیلی ناراحت بودم و خیلی گریه کردم و از دست بابام خیلی ناراحت بودم خوابیدم .خواب دیدم که مامانم فهمیده که حامله شده و ۹ ماهش بود. شکمش کوچیک بودو بهش میگفتم چرا شکمت کوچیکه ولی مامانم میگفت نه شکم دارم و بچه دختر بود و به من می گفت فکر کنم شکلش مثل خودت میشه و دکتر گفت قدش از دختر بزرگت کوتاه تر میشه. می خواست بچه را در مشهد به دنیا بیاورد. با ماشین راه افتادیم به سمت مشهد رفتیم. در طول مسیر همش شب بود و جاده تاریک بود.
زود به مشهد رسیدیم. به بیمارستان رفتیم ولی بچه مرده به دنیا اومد. زایمان کردن و بچه رو هم ندیدم . با تشکر .در ضمن مادرم خیلی دنبال یه راه حل مثل نماز یا ذکر میگرده که حاجت بگیره .ممنون خانم عزیز و مهربان.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همینطور برای شما. مادر شما خیلی آرزو دارد که شما زود پولدار شوید و مسیر زندگی تان عوض شود. او احساسات خودش را بروز نمی دهد ولی به شدت آرزوی ثروتمند شدن شما را دارد. هر چند که شاید فکر کند که خیلی پولدار نمی شوید ولی متوسل به امام رضا ع می شود و می خواهد شما جوری کنترل زندگی تان را به دست بگیرید که بتوانید مرفه و متمول باشید. اما شما می دانید که در شرایط حاضر این امکان وجود ندارد که بتوانید به سرعت به تمول و ثروت برسید و مادرتان خیالش راحت شود. توسل به حضرت عباس ع بسیار بسیار کارگشاست. نذر او کنید. تشکر از همراهیتون.