تعبیر خواب حرم
اگر کسی خود را در جوار حرم مشاهده کرد، از بلایا و خطرات به خدای متعال پناه خواهد برد و اگر خود را در داخل حرم مشاهده کرد، خداوند بزرگ و متعال به دلیل خیر اندیشی و کردار نیک وی، او را در محافظت خود قرار داده است. اگر ببیند به حریم حرم مرد نیکوکاری وارد شد، در انجام اعمال خیر سهیم می شود و بر عکس اگر ببیند به حریم مرد تبه کاری وارد شد، به کارهای زشت و غیر اخلاقی دست می زند.
محمد ابن سیرین می گوید: حرم در لفظ تازی و عرب به معنای جای امن و محل ایمن است. اگر کسی در خواب ببیند که در حرم کعبه بود، از آفات و بلایای دنیا ایمنی پیدا می کند و موفق به رفتن به حج می شود.
تعبیر خواب ضریح
در اصل ضریح واسطهای است بین شخص مقرب خداوند و مردم است. ضریح یا حریم یا اماکن مقدسی از این قبیل نماد باور جمعی مردم هستند. به طور مثال در خواب به زیارت امام حسین (ع) رفته و در ضریح ایشان به دعا و نیایش میپردازیم دیدن ضریح نشئت گرفته از عقاید و باورهای ماست که در رؤیا پدیدار میگردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آسمان : سلام، شاید لطفا خوابم را در سایت حذف کنید وفقط تعبیر آن را بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شما افکارتان را رک و پوست کنده برای امام حسین ع مطرح کرده اید و او با شما موافقت کرده است. دعای خیر او پشت سر شماست و قطعا به جاجتتان خواهید رسید ولی با کسی که خدای بزرگ برای شما در نظر گرفته. صبور باشید! تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام خانم هراتي جان. لطفا سه تا كسر كنيد تا شارژ مجدد كنم.مررسي، خواب ديدم كه يك جاي زيارتي با مادربزرگم و خاله هام و مامانم بوديم( مامان و خاله هام سيد هستن) و اين جاي زيارتي بيشتر به كربلا ميخورد چون ساده و معمولي بود ولي گنبد سبز حضرت محمد اونجا بود، و من و مادربزرگم و يكي از خاله هام و مامانم از يكي از دَرهاي اونجا اومديم بيرون و توي خواب هم اون مكان بوديم هم اينكه اين صحنه رو اينگار من توي خواب ميديدم يعني خواب تو خواب و توي خواب ديدم كه خواب ديدم كه ما چهار نفر از يكي از درها اومديم بيرون كه اين در ، دَرِ اصلي حرم حضرت محمد ص هست و من از اين سه نفر ميخاستم عكس بگيرم جلوي اين در و پشت اين در هم گنبد سبز حضرت محمد بود كه خيلي قشنگ بود ولي بقيه ديوار ساده و گِلي بود و مثل مدينه با شكوه و مجلل نبود و توي خواب اومدم به خالم گفتم كه خاله جون من خواب ديدم كه داشتم از شماها جلوي اين در عكس ميگرفتم و خالمم گفت خيلي خوبه چون اين دَرِ اصلي حضرت محمد ص هست و اين در هر كي وارد يا خارج بشه اين در شفا و حاجت روايي هست و توي دلم ميگفتم خداروشكر مامانم شفا ميگيره و توي خواب من همش ميخاستم از خودم جلوي اون در از خودم عكس سلفي بگيرم و كلا از اون مكان ميخاستم عكس يادگاري بگيرم كه هميشه اين عكس رو داشته باشم و بعد ديگه داشتيم همگي از اون مكان زيارتي مي اومديم بيرون.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما و خانواده تان برای رسیدن به خواسته ها و حل مشکلات امروزتان باید یا به امام کاظم ع پدر امام رضا ع و یا به امام جواد ع پسر امام رضا ع متوسل شوید. خواب شما گویای این امسئله است که حضرت محمد ص می خواهند به شما بگویند برای رسیدن به خواسته هایتاو حل مشکلاتتان، لازم نیست خیلی سخت بگیرید و غصه بخورید که برای توسل به او، به مدینه و یا مکه بروید. بلکه از همینجایی که هستید، او را قسمش دهید به باب الحوائج که این لقب متعلق به حضرت عباس ع و حضرت امام موسی کاظم ع است. چون شما حرم حضرت عباس ع را جداگانه دیده اید و این گنبد سبز و ساده ای بوده، پس اشاره ی باب الحوائج در خوابتان توسل به امام موسی بن جعفر ع است. ( امام موسی کاظم - پدر امام رضا ع). همینطور توسل به امام جواد ع در رابطه با مسائل مالی و گشایش کار بسیار مجرب است. شما و خاله ها و مادر و مادر بزرگتان باید نذر کنید که نماز موسی بن جعفر ع را بخوانید و آن 2 رکعت است در هر رکعت یک حمد و 12 قل هوالله. 2 بار این نماز را بخوانید و سوم آن را بعد از حاجت روایی تان بخوانید تا از مشکلاتی که با آن درگیر هستید رها شوید. همینطور امام موسی کاظم را قسمش دهید به جدش رسول خدا و نوه اش امام جواد ع که حاجت روا شوید و جود و بخشش زیاد از خودتان نشان دهید. بخشی از ثروتتان را باید نذر امام جواد ع کنید که در راه خدا به مستمندان ببخشید ( همانطور که او شیوه ی بخشش به فقرا را از پدرش آموخت و "می بخشید" - همانطور که در وصیت نامه ی امام رضا ع که به من در خوابم گفته شده بود و برایتان تعریف کردم- "ببخش"- تا مشکلت حل شود شما هم باید ببخشید از ثروتتان تا مشکلاتتان حل شود. به هر دوی این بزرگواران متوسل شوید و هم نماز نذر کنید و هم نیت کنید که بخشی از ثروتتان را در راه خدای بزرگ ببخشید و در این کار مطلقا کوتاهی نکنید و یا خست به خرج ندهید. تا خیلی سریع مشکلاتتان از بین برود. تشکر از همراهیتون.
leili : سلام خواب دیدم محوطه
فریبا هراتی
: سلام. شما باید برای حل مشکلاتتان به حضرت زینب س متوسل شوید. شما حرفهای زیادی دارید که می خواهید گفته شود و از خودتان دفاع کنید. می دانید که دارند به شما ظلم می کنند و فرصت زیادی برای دفاع از خودتان ندارید. دعای خیر حضرت زینب س شامل حال شماست و دیدن شهید سلیمانی در خوابتان به این اشاره می کند که او سمبل شجاعت و مبارزه و مظلومیت برای شماست و شما در شرایطی قرار گرفته اید که احساس مظلومیت و مبارزه و شجاعت دارید. تشکر از همراهیتون
Vahideh : خواب میدیدم /١/شبه و تو پارکی که نزدیک خونه قبلیمون بود هستم که توش دریاچه هم داشت. یجاش پله میخورد و میرفت طبقه دوم. که خونه پسری بود که از بیرون سفید بود! یه قسمتش حالت بایگانی بود. یه قسمتش خونه مجردی خودش. پشت میز کارش بود و داشت چیزی مینوشت. من و مامان(مشکی پوش) و بابام (سفید پوش) جلوش نشسته بودیم. که برگشت گفت اول یه چی رو ازش بگیرین(از همسرم) بعد ملک رو به اسمش بزنید! بابام گفت باشه. من گفتم چچچ! خب معلومه که همینکارو میکنیم! (یعنی واضحه) مامان و بابام از پسره خوششون میومد، حتی دوست داشتن مزدوج بشیم. /٢/ میدیدم شبه و من دارم میرم جایی داخل محوطهای که سنگفرش بود.انگار شهرک سینمایی باشه ولی خیلی پر ابهتتر بود. به فاصلههای مشخص، تو ارتفاع حدود دو متری بعضی بناها بودن. مثلا اونجایی که بودم پشتم تخت جمشید بود! (یه نمونهای ساخته بودن اما همهش طلایی و بزرگ بود) تو برنامهای مثل گوگلمپ داشتم نقشه رو نگاه میکردم و همینطور فاصلهء بین خونه و محل کارم رو که با آبی مشخص شده بود میدیدم. پیچیدم سمت چپم. یه جاش حرم امام رضا بود. البته قسمتیش رو درست کرده بودن. از پلهها رفتم بالا گریهم گرفت. یه مادر و دختر چادری هم بودن. رفتم داخل تا گریهم رو نبینن. قشنگ رفتم پشت اون بنا که دیدم رفتم داخل حرمش که حالت مسجد داشت و نمازخونه. گریهم گرفته بود. حرمش همونطور طلایی رنگ بود (مثل تخت جمشید) تو قسمت حیاطش عکس آیههای قرآنی حیاط حرم رو بزرک زده بودن.
(خوابها برای یکشبه، اما مطمئن نیستم بینش بیدار شدم یا نه)
فریبا هراتی
: سلام. نفرین شما در باره ی همسرتان موثر واقع شده و خداوند احترام او و موفقیت و اعتبار او را از او خواهد گرفت و بعد هم به آنچه که برای قهر او و عذابش مقرر کرده به او خواهد رسید. خانه به اسم او کردن یعنی حالا نوبت اوست که فکرش مشغول شود و تقاص کارش را ببیند. درک شما بالاتر رفته و گشایش کار یافته اید و پدر و مادرتان می خواهند که شما همیشه موفق باشید. شما منبعد در زندگی تان به تجاربتان دقت بیشتری خواهید کرد و برای این تجارب ارزش بیشتری قائل خواهید بود. امام رضا ع احساس شما را درک می کند و دوست شماست. شما به او متوسل می شوید تا برایتان دعای خیر کند و حاجتتان را خواهید گرفت. شما به موفقیت های زیاد خواهید رسید. دوست من عشق فقط مال خداست!!! بندگان خدا را باید بر حسب لیاقتشان دوست داشت. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام. خواب دیدم میخوام برم عروسی دوستم تهران. ولی انگار دیرم شده به ساعت حرکت نمیرسم ولی رفتم بلیط خریدم بعد خودم رو دیدم که رسیدم مشهد, اما همش مانعی سر راهم هست یک در بزرگ هست ک خودکار بسته میشه از اولین در عبور کردم دومین در بسته شد و من کلی ناراحت و نگران شدم که یکی از خادم های حرم که اقا بودن میاد در رو باز میکنه و من شروع به دویدن به سمت حرم میکنم, وارد حیاط حرم امام رضا میشم بعد میگن سمت چپ وضوخانه هست برید وضو بگیرید بعد برید حرم من به قصد وضو ب سمت وضوخانه میرم, دیگه بیدار شدم
البته هیچ شباهتی ب حرم امام رضا در واقعیت نداشت اما توی خواب حرم امام رضا بود. و من پارسال مشرف شدم مشهد و یک حاجتی رو از امام رضا خواستم هنوز براورده نشده البته ناگفته نماند نذزی ک کردم برای حاجتم هنوز بطور ادا نکردم.
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را پس فردا ارسال کنید. سایت روزهای دوشنبه و پنج شنبه تعطیل است . تشکر از همراهیتون.
melika : سلام شبی از خدا خواستم چاره ی حل مشکلم رو به من بگه و دعایی هم خواندم دورکعت نماز وبعدش هزاربار یاکریم. بعدخواب دیدم پشت خونه قبلیمون خودمو دوتاخواهرم هستیم یدفه زمین عینهو فیلمای اسرارآمیز بازشد البته فقط قسمتیش ویچی اومدبالا مثل جعبه دقیق یادم نیست چی بود. دوتاخواهرم هم بالاسرش بودن درواقع کنار خواهرام بازشده بود وبنظرم خم شدن نگاکنن ببینن چیه مطمئن نیستم اینجاشو.اما من یکم فقط اونطرف تربودم بعد رومو برگردوندم اونسمتمو نگاکردم به فاصله یک کیلومتریم که هیچی وجودنداشت نه خونه ای نه چیزی میبینم حرم امام رضا ست کامل تمام حرم بود.درواقعیت پرخونه ست اون اطراف اما واقعا زمین خاکیه اطراف اون خونه.پیشاپیش متشکرم ازتعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. جنبه هایی از زندگی شما که برایتان مشخص نبوده اند، حالا برایتان مشخص خواهد شد و به امنیت خواهید رسید. شما باید برای رسیدن به خواسته هایتان متوسل به حضرت امام رضا ع شوید و فقط به او توسل و به خداوند توکل کنید و از مردم تقاضای کمک نکنید. کارتان را به خدای بزرگ واگذار کنید. انشالله حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
saleheh : سلام. خواب دیدم که در حال دویدن هستم. انگار از چیزی فرار میکردم. ناگهان خودم را در محوطهای دیدم که شبیه به بارگاه حضرت معصومه بود اما احساس میکردم که انجا محل دفن حضرت خدیجه است. همه جا آینهکاری و دارای ایههای قرانی بود .دو زن جوان با لباس عربی هم در حال گرد گیری بودند اما به جزمن کسی آنجا نبود. درون یکی از اتاقها اینه بسیار بزرگی به دیوار بود که انگار در پشت ان قبر حضرت خدیجه قابل دیدن بود که هیچ ضریحی نداشت. فقط از طریق اینه قبر قابل دیدن بود و در حقیقت پشت دیوار یک اتاق با ستونهای اینه کاری وجود داشت. با خود گفتم که اینجا جایی که باید حاجاتم را بگویم. در حال نماز خواندن و دعا بودم که ناگهان خودم را در کوچه ای به همراه خانواده ام و سه خانواده دیگر دیدم که در حال رفتن به مهمانی بودیم. ناگهان گم شدیم و ناخواسته خود را درون حرم حضرت عبدالعظیم دیدم. جمعیت زیادی انجا بودند. انگار کوچه ای که مهمانی دعوت بودیم پشت حرم بود. دختری که همراه من بود با نارحتی تمام گفت که مسیر رفتن به کوچه از داخل حرم بسته است و اگر از مسیر دیگری برویم به مهمانی نمیرسیم. زن میانسالی که به همراه یک پسر و دختر بچه در کنار ستونی نشسته بود، صدای ما را شنید و گفت من با خادم حرم صحبت میکنم تا را ه را برای شما باز کنند. دیدم که زن یک برگه با نشانی از بارگاه طلایی امام رضا و یک شماره در دست داشت. ناگهان احساس کردم که پشت زن و روبه روی من ضریح امام رضا قرار دارد. همه جا خلوت بود و برگه ان زن در دستان من بود. در حیاط خانه ای که مهمانی دعوت بودیم ، روی زمین نشسته بودم و دو دختر و دو پسر بچه در اطرافم در حال بازی بودند. دیدم یکی از علما به سمت من امد (در خواب ایشان را نشناختم اما در بیداری و در اینترنت عکس ایشان را سرچ کردم که ایشان ایت ا.. عبد الکریم حق شناس بودند) و یک انگشتر با نگین سبز به من دادند و گفتند که چیزی برای تشکر از کاری که کردی ندارم اما این تنها دارایی من است که مادرم از کربلا آورده و ان را به تو میدهم. (البته نمیدونم که منظورشون چه کاری بود)
فریبا هراتی
: سلام. شما از مشکلاتتان به خدای بزرگ پناه می اورید و متوسل به حضرت معصومه س خواهید شد. باید او را قسمش دهید به جده اش مادر حضرت فاطمه س حضرت خدیجه س که برایتان دعا کند تا خدای بزرگ شما را از نگرانی هایتان رها کند. این خانواده ی حضرت خدیجه و نسل حضرت فاطمه س هستند که دوستان واقعی شما هستند و کلام خدا را در زندگی شان جاری کرده اند. آنها مشکلات شما را پاک می کنند. عشق ایشان به کسانی که به خدای بزرگ توکل می کنند خالص است و هیچ فاصله ای بین قلب متوسلین به ایشان و این بزرگواران نیست. همینطور توسل به حضرت عبدالعظیم ع مشکل گشای شماست. نگرانی هایتان را با او در میان بگذارید تا به درگاه خدای بزرگ برای شما دعا کند و انشالله دفع شر و ناراحتی خواهد شد. اگر به خدای بزرگ توکل کنید شرایط سخت و بغرنج از زندگی تان خواهد رفت و هرگز نباید از توسل به ایشان ناامید باشید. توسل به امام رضا ع هم مشکل گشای شماست و به هر کدام از این معصومین روی بیاورید خدای بزرگ حاجاتتان را مستجاب خواهد کرد. ایمان شما قویست و به دینتان متعهد هستید دعای خیر امام حسین ع هم پشت سر شماست. کار شما توسل به ائمه ی اطهار ع و حفظ ایمان و توکل به خدا و دوری از ناامیدیهاست. شما از ته قلبتان به خدای بزرگ ایمان دارید پس هرگز سختی و ناامیدی به زندگی تان نخواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
saleheh : سلام. دوحق خواب شارژکردم. لطفا خوابم را تعبیر نمایید.
فریبا هراتی
: تشکر
saleheh : سلام. با عرض پوزش. خواب من طولانی است. اما چندین بار تکرار شده است. مشکلاتی برای من به وجود امده که نیاز به تعبیر دقیق این خواب دارم. پس لطفا حق دو خواب را کسر نمایید اما خواب من را با جزییات تعبیر نمایید.
خواب دیدم که با سه تا از دوستانم که در واقعیت آنها را نمیشناسم در یک اتاق در شهری غریب که مکانش مشخص نبود، زندگی می کردیم. هردو می خواستند که یک آزمایش پزشکی انجام دهند. بنابراین به همراه انها به یک آزمایشگاه رفتیم. از دیدن تجهیزات و امکانات انجا تعجب کرده بودم و با خود فکر میکردم که انها ادرس آنجا را از کجا پیدا کرده اند. دوستانم با آسانسور به طبقه بالا رفتند اما من آنها را به طور ناگهانی جلوی در آسانسور گم کردم. چون کارت لازم برای سوار شدن به آسانسور را نداشتم. مسئول آنجا اجازه سوار شدن به آسانسور را با وجود التماسهای زیاد به من نداد. با ناراحتی و دلشکستگی خیلی زیاد ساختمان را ترک کردم و به سمت خانه به راه افتادم. اما ادرس خانه را فراموش کرده بودم و در شهر گم شده بودم. ناگهان خود را در کوچه بسیار قدیمی با خانه های کاه گلی دیدم. از دور نور طلایی بسیار شدید گنبدی را دیدم و گویی به من الهام شد که اینجا حرم حضرت معصومه است. از دور به ایشان سلام کردم. هوا تاریک شده بود و همچنان به دنبال آدرس خانه با یکی از دوستان در کوچه ای بسیار خلوت بودم (ایشان را در واقعیت می شناسم). ناگهان خانم جوان بسیار زیبایی را در کوچه دیدم. به سمت او دویدم و از او آدرس کوچه ارگ جهان نما را (کوچه ای که خانه ما در انجا بود) پرسیدم. خانم هیچ توجهی به ما نکرد و رفت. خیلی غمگین و ناراحت بودیم. ناگهان با درخشش نور سفیدی خود را جلوی در ورودی حرم دیدیم.. یک دروازه سفید رنگ با سنگفرشی از مرمر بود که گلهای سرخ از آن بالا رفته بودند و درونش ستونهای بسیاری از جنس مرمر و به رنگ سفید وجود داشت. (در حقیقت این در در واقعیت اصلا وجود ندارد.) سه مرد و دو زن محجبه جلوی در بودند. اما خانمی با لباس عربی که چهره اش را نمیدیدم، اجازه ورود به کسی نمیداد. همچنین یک کیسه چرمی پر از تسبیح و کیسه دیگری پر از مهر جلوی در بود. تسبیحها در رنگهای و جنسهای مختلف بودند و انگار به عالم مادی تعلق نداشتند. خانم اجازه نمیداد که کسی از تسبیحها و مهرها بردارد و میگفت که اینها متعلق به کسانی است که اجازه ورود به حرم را داشته باشند. ناگهان دختر سه ساله ای به سمت کیسه حاوی تسبیح رفت و یک تسبیح الماس از آن جدا کرد و به سمت کوچه دوید. با خود گفتم که این تسبیحها غصبی است پس چرا دختر بچه از آنها برداشت، به پشت سرم که نگام کردم دیدم که او لبخند ملیحی به من زد و غیب شد. با دیدن این صحنه دوستم نیز به سمت تسبیحها رفت و یک تسبیح سفید رنگ برداشت. به او گفتم که این تسبیحها غصبی است و صاحبش راضی نیست. او هم تسبیح را سرجایش گذاشت. از دوستم خواستم که با من به داخل ساختمان بیاید اما او می ترسید که چون چادر نداریم. ما را داخل حرم راه ندهند. اما من و دوستم وارد ساختمان شدیم. صد متر جلوتر یک حوض سفید رنگی از جنس مرمر با یک فواره نقره ای رنگ وجود داشت که آب زلال و بسیار شفافی درون آن بود. شبیه ان را در تمام عمرم هرگز ندیده ام. ناگهان صدایی به ما گفت که به درب اصلی برگردید. وقتی به ابتدای دوازه رسیدیدم. کسی جز من و دوستم نبود. با اینکه سال نو نبود امایک سفره هفت سین جلوی درب وررودی پهن شده بود که اصلا قابل وصف نیست، انگار به عالم مادی تعلق نداشت. انگار کسی به من وحی کرد که هرکدام از هفت سین را که میخواهی با خود ببر. من به ان خانم گفتم که تمام چیزهایی که در سفره هست را می خواهم. ناگهان دوست دیگرم را درون مسجدی دیدم که با اضطراب تمام من را نگاه میکرد. بعد از اینکه نماز خواندنم تمام شد. به سمت من آمد و از من خواست که به جایش سوره های ذاریات، نجم و محمد (ص) را بخوانم . مشغول خواندن سوره ذاریات بودم که ناگهان از خواب پریدم.
فریبا هراتی
: سلام. اگر شهری که دیده اید شهر بزرگی بوده،شما می خواهید که روابط و دوستی های صمیمی تری با دیگران داشته باشید و احساس تنهایی می کنید ولی اگر شهر خلوت بوده احساس شما این است که توسط اطرافیانتان طرد شده اید. شما می خواهید بدانید که دلیل این حالت های روحی و سختی های شما در کجاست و در جایی از زندگی تان کاملا احساس بی یاوری می کنید. شما حس می کنید که دیگران دلشان برایتان می سوزد و هیچ گونه کنترلی روی تصمیماتی که باید در زندگی تان بگیرید تا شرایط تان متحول و بهتر شود؛ ندارید. شما مسیر زندگی تان را گم کرده اید و یا نگرشتان را نسبت به اهدافتان گم کرده اید. شما مطمئن نیستید که کاری که می خواهید انجام دهید درست است یا خیر. به دنبال حمایت و به دنبال کسی هستید که بتوانید به او تکیه کنید تا از شرایط سخت و بغرنجی که در آن قرار گرفته اید بیرون بیایید و این همه مشکلات را از زندگی تان پاک کنید. حضرت معصومه س به شما توجه کرده اند و او محب شماست و هیچ کسی از آدمهای دنیا حتی با بهترین وجهه ی ممکن نمی تواند مثل حضرت معصومه س راهگشای شما باشد. او در کمک به شما، ثابت قدم و یک کلام است و زندگی عاشقانه و سرشار از محبت و عشقی که شما خواهان آن هستید، تجمل و توانگری و تمام تکیه گاهی که شما در زندگی لازم دارید، با دعای خیر او به درگاه حق برایتان فراهم خواهد شد. شما می دانید که دعای خیر حضرت معصومه س در حق کسانی که از ته قلبشان به توسل به او باور داشته باشند، مستجاب می شود. ولی تعداد کسانی که زیارت ایشان را به جا می آورند ولی از صمیم قلبشان باور دارند که دعای او چاره ساز مشکلاتشان است، زیاد نیست. در حقیقت حضرت معصومه س از خدای مهربان می خواهد که تقدیر هر کسی را بر طبق مصلحت خودش رقم بزند و نه بر طبق خواسته ی مردم. اینطور است که هیچ کسی نمی تواند حق کسی دیگر را بگیرد و آنچه که حق الهی شما باشد، به شما خواهد رسید. اما دعای خیر او باعث آرامش و قوت قلب شما و تسریع در رسیدن به حوائجتان می شود. حضرت معصومه س می خواهد که انرژی مثبت و آرامش و شروعی تازه به زندگی شما راه پیدا کند و همه ی مشکلاتتان از بین برود. دوست شما که به شما با اضطراب نگاه کرده خیال می کند که منابع خداوند محدود است و اگر شما زیاد خوشبخت باشید از خوشبختی او کم می شود. در صورتی که اگر او باور داشته باشد که خداوند می تواند همه را به نهایت نیاز و احتیاجشان، غنی و خوشبخت کند و خوشبختی کسی مانع خوشبختی دیگران نمی شود، از نگرانی بیرون خواهد آمد. تعبیر خواندن سوره ی محمد س در خوبتان این است که شما دارای صفات نیک و رفتار و روش پسندیده در کارهایتان خواهید شد و خدای متعال شما را از آفتها و بلاها حفظ می کند. تعبیر سوره ی ذاریات این است که خدای متعال به شما صلاحیت عطا می کند و روزی تان زیاد می شود و نیز کارهای دشوار برایتان سهل و آسان خواهد شد. تعبیر سوره ی نجم این است که درهای رحمت به رویتان باز خواهد شد و اگر باردار باشید صاحب فرزند پسر خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
shiimaa : سلام.من دیشب خواب دیدم که مشهد بودم و در حرم امام رضا بودم.حرم خلوت خلوت بود و 2-3 نفر بیشتر داخل حرم نبودن.و انگار اختصاصی بود.من بودم و ضریح امام رضا.از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم که من تنهام و خلوته اینجا و من چسبیدم به ضریح.دور تا دور ضریح و ذره ذره اشو بوس میکردم و میرفتم جلو.تموم ضریح امام رضا رو بوس کردم و عشق میکردم.آخری بعد از کلی زیارت به خودم گفتم چرا این همه اینجایی و تنهایی اینجا تو حرم حاجتتو نگفتی؟سریع سرمو چسبوندم به حرمش و تنها حاجت دلم و به امام رضا گفتم و ازش خواستم برام درست کنه.بعد رفتم باز ته حرم و دویدم تو اون خلوت و ضریح و بغل کردم و لذت میبردم.یه جا سرمو گذاشتم و از لای ضریح داخل و نگاه کردم و قبر امام رضا رو دیدم که نزدیک بود بهم خیلی و دیدم یک پسر بچه معلول کنار قبر امام رضا خوابیده بود ولی بیدار بود.و گفتم این و آوردن که حاجت بگیره.میدونستم انقد میخواد اینجا باشه تا خوب شه بعد بیاد از اون تو بیرون.
فریبا هراتی
: سلام. قلب شما پیش امام رضا ع است و ثواب زیارت ایشان را برای شما نوشته اند. شما به صورت واقعی مورد توجه و محبت امام رضا ع قرار دارید و باید به این نکته توجه کنید که امام رضا ع فقط برای شما به درگاه خدای بزرگ دعای خیر می کنند و خداست که حاجات شما را می دهد ( در صورتی که به مصلحت شما باشد). چیزی که شما از امام رضا ع می خواهید به ضرر شماست. بچه ی معلول بیانگر ضعف یا چالش بزرگی است که در نیاز و هدف شما وجود دارد و شما از او می خواهید که به چیزی برسید که در نهایت به ضرر شماست. اما باز شما اصرار دارید که به خواسته ی تان برسید. اما اگر در آینده به خواسته ی خودتان رسیدید به خدای بزرگ شکایت نکنید که من نمی دانستم ته ماجرا چیست... تو که می دانستی چرا به من خواسته ام را دادی ! تشکر از همراهیتون.
shiimaa : خانم هراتی عزیزم هرچقد صلاح میدونید بابت اینکه خیلی حرف زدم ازم حق شارژ کم کنید.میخوام راضی باشید ازم.ولی فقط کمکم کنید.الان ترس برم داشته.من ریپلای زدم و تعبیر چند خوابمو کهبخونین.الان با این اوصاف ترسیدم غمگینم که با این همه عشقم بهش و تموم خوابای قبلیم اگه برگرده و مستقیم بخواد بریم سر خونه زندگیمون چیکار کنم؟به صلاحمه؟.به صلاحم نیست.؟چجوری این و بفهمم.کلی خوابام امیدواری بود.دیشب اینجوری بود نا امیدی.اولین خوابی بود که اینجوری میدیدم.دیگه حتی اگه بیاد هم نمیدونم باید چیکار کنم.ترس شدیدی من و گرفته و ناامید شدم اصلا.چون واقعا تو ظاهر مشکلی نداشتیم.پسر خیلی خوبی بود.نمیدونم بخدا دیوونه دارم میشم.لطفا متنم مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم خواب دیروزتان مبنی بر بچه ی معلول مثل همان خواب اولتان بچه ی ناقصی است که باید در دستگاه باشد و برسد. شما اصرار و عجله به این دارید که این رابطه الان شکل بگیرد و اگر او امروز بخواهد بیاید خواستگاری شما، زندگی راحتی نخواهید داشت و باید با چالشهای زیادی روبرو شوید که برایتان بسیار خسته کننده و ناراحت کننده خواهد بود. درست مثل داشتن بچه ی سالم که همینطوری اش هم پر است از دردسر، در قبال بچه ی معلول که دردسرهای مضاعف دارد. اگر شما می خواهید که این رابطه درست و به زمانش باشد باید صبور باشید. اما اگر تحملتان کم شده، به نظر من با مادر و یا پدرتان یا برادرتان صحبت کنید و با دوست پسرتان تماس بگیرید و او را ملاقات کنید. تلفنی فایده ندارد. به او بگویید که او را همینطور که هست پذیرا هستید و خانواده تان هم این را تایید کنند و عروسی نگیرید بروید در یک اتاق با هم زندگی کنید. اگر این طرز زندگی برایتان مقدور نیست با دوستتان تماس بگیرید و بگویید که دلتنگ او هستید و می خواهید در این مدت هم با او دوست باشید. ولی نباید دیگر از خواستگارهای آینده تان به او حرف بزنید و یا او را تحت فشار بگذارید. اگر هیچکدام را نمی توانید بپذیرید... پس باید صبور باشید. شما باید برای خودتان مشخص کنید که حسابتان چند چند است. نخود لوبیای خام را گذاشته اید وسط سفره گریه و التماس که بپز!! خوب نمی پزد. بچه ی معلول هم همین تعبیر را دارد. یا صبور باشید تا زمانش برسد یا فراموشش کنید. اما شما بار قبل هم بهتون گفتم که با او تماس بگیرید و گوش ندادید. نمی شود که حرف خودتان را بزنید و همه را درگیر خودتان کنید ولی به حرف هیچ کسی هم گوش ندهید. من امام رضا یا خدای بزرگ چه کار می توانیم بکنیم وقتی که نه شما صبر دارید نه صبر ندارید نه حرف میزنید با او نه نمی خواهید حرف بزنید. نه موقعیت اردواج دارید نه خواستگارانتان را رد می کنید. مشکل خود شماهستید. تشکر از همراهیتون.