تعبیر خواب حرم
اگر کسی خود را در جوار حرم مشاهده کرد، از بلایا و خطرات به خدای متعال پناه خواهد برد و اگر خود را در داخل حرم مشاهده کرد، خداوند بزرگ و متعال به دلیل خیر اندیشی و کردار نیک وی، او را در محافظت خود قرار داده است. اگر ببیند به حریم حرم مرد نیکوکاری وارد شد، در انجام اعمال خیر سهیم می شود و بر عکس اگر ببیند به حریم مرد تبه کاری وارد شد، به کارهای زشت و غیر اخلاقی دست می زند.
محمد ابن سیرین می گوید: حرم در لفظ تازی و عرب به معنای جای امن و محل ایمن است. اگر کسی در خواب ببیند که در حرم کعبه بود، از آفات و بلایای دنیا ایمنی پیدا می کند و موفق به رفتن به حج می شود.
تعبیر خواب ضریح
در اصل ضریح واسطهای است بین شخص مقرب خداوند و مردم است. ضریح یا حریم یا اماکن مقدسی از این قبیل نماد باور جمعی مردم هستند. به طور مثال در خواب به زیارت امام حسین (ع) رفته و در ضریح ایشان به دعا و نیایش میپردازیم دیدن ضریح نشئت گرفته از عقاید و باورهای ماست که در رؤیا پدیدار میگردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Maryam : من باید هزینه اضافی خوابم را پرداخت کنم ولی نمی دانم چگونه لطفا راهنمایی بفرمائید
اولین بار موقع ثبت نام پرداخته بودم
فریبا هراتی
: هربار وقتی شارژ شما به صفر برسد، می توانید پرداخت کنید. وقتی خوابهایتان طولانیست به نفعتان است که از پک خواب 5 تایی یا 10 تایی استفاده کنید که هم خوابها ارزانتر باشند و هم وسط تعبیر خوابتان تمام نشود. الان می توانید شارژ کنید. تشکر.
Maryam : درود خانم هراتی عزیز
دیشب خواب دیدم خانه بزرگی است مادرم در طبقه پائین و من در طبقه بالا که کوچکتر از پایین بود یک حال بزرگ داشت که مشترک بود بین من و برادرم(در واقعیت من و ۳ برادرم در بخشی از سرمایه مان شریک هستیم)این حال دو درب داشت که یکی منزل من بود سالنی بزرگ و آشپزخانه نمی دانم اتاق داشت یا نه ، دخترم کمی از وسایلو موقع بازی گذاشته بود تو حال هی بهش می گفتم زندایی داره حال و جارو میزنه برو وسایلا رو بیار نگران بودم یه وقت ناراحت نشه اومدم بیرون دیدم حال و مرتب کرده چند تا کوسن هم که دخترم ریخته بود مرتب چیده رو یه مبل دوستانم زنگ زدن گفتن دارن میان خونمون ، من هر چی کار می کردم تموم نمی شد ،رفتم پایین ،برای پائین رفتن باید چادر و مقنعه مشکی سر می گردم خانمی پائین پله ها مثل ورودی دانشگاه چک می کردن ، سر کردم و رفتم پایین تعدادی دانشجو بودن احوالپرسی کردیم یکی از دانشجویان از چهره من تعریف کرد که چه خوب شدی روبرویم روی دیوار یک آینه بود یک لحظه خودم را در آینه دیدم ، چهره ام با آرایشی ملایم و زیبا بدون چادر و مقنعه یه لحظه یادم افتاد که چادرم و باز کردم و موقع بالا رفتن باید سر کنم اومدم کمک مامانم کنم کلی مهمون داشت خاله هام بودن و مهمان غریبه هم داشت دیدم مامانم هم کلی کار داره یه عالمه ظرف تو سینک بود با خودم فکر می کردم خودش این همه کار داره با کارای خیرات دیگه نمیرسه به کاراش انگار نظری هم می پخت (در واقعیت با یه گروهی برای خیرات همکاری میکنن)دیدم حیاط خیلی بزرگی دارن یه سفره پهن کردن همه دور سفره بودن من و مامان هم نشسته بودیم پشت سرمان در چوبی بزرگی بود در زدن در باز کردیم روبرویمان حرم امام رضا بود کاملا مشرف بر حرم وحیاط حرم پرنده های حرم با باز شدن در پریدن و باز نشستن دو تا آقا رو به حرم ایستاده بودن یکی سرش روی شانه دیگری گذاشته بود و انگار بیمار بود انگار او در زده بود ولی عین این بود که آقا صدایمان کرده مادر یه چیز سفیدی پاش بود نفهمیدم جوراب بود یا کفش راحتی حال عجیبی بود مادر به سمت حرم دوید ولی من از همان جا به آقا سلام دادم در واقعیت برای خرید خانه دعا کرده بودیم
ببخشید طولانی شد
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. ایده ی تازه ای به ذهن شما رسیده یا زندگی تان تحول تازه ای پیدا کرده است. مادر شما اختیارات و امکانات بیشتری در دست دارد و بر مبنای اصول فکری خودش کارها را کنترل می کند. شما مدرنتر از او فکر می کنید و اختیارات کمتری هم در پیشبرد اهدافتان نسبت به مادرتان دارید. شما می توانید به راحتی از خودتان حمایت مالی کنید و ارتباطات شما با خانواده تان قویست. شما سعی می کنید که آرامش ذهنی تان را حفظ کنید و اجازه ندهید که مسائل کوچک باعث شود که رفتار تندی از خودتان بروز دهید. شما به ثروت بیشتری خواهید رسید و امکانات مالی قویتری خواهید داشت. شما سعی می کنید که وجهه ی خوبی داشته باشید و مدرن و خردمندانه رفتار کنید. مادر شما شخصیتی خیر و مهربان دارد و می خواهد عملکرد او مطابق با باورهایش و با رفتاری با کرامت و آرام بخش باشد. برنامه های زیادی در زندگی او وجود دارد و همینطور مشکلات زیادی نیز هستند که باید رفع شوند. شما می خواهید برای آینده تان برنامه ریزی کنید و باید ابتدا این مشکلات را از بین ببرید. مادر شما باید برای رسیدن به موفقیت، نذر امام رضا ع کند که در راه خداوند بزرگ به اندازه ی وسعش به کسانی که مستاصل و محروم هستند، کمک مالی کند. انشالله با کمک های خیر خواهانه ی او و همکاری و مساعدت شما، آرزوهایتان براورده خواهند شد و اهداف بلندی که برای خودتان تنظیم کرده اید، عملی خواهند شد. تشکر از همراهیتون.
Farajsam : خواب دیدم برای چشم روشنی نزد یکی از آشنایان که یکماهه نوزاد دختر به دنیا آورده رفته بودم با خانواده ،همه شادی میکردند نوزاد رو دیدم و گفتم یعنی من هم بچه دار میشوم آنجا رو به قصد رفتن پیش شوهرم ترک کردم و در یک آن انگار وارد حرمی شدم من از دور شوهرم رو دیدم که با دو تا آقای دیگه داره به جاهایی از حرم اشاره میکنه انگار دارند کارشناسی و نظر میدن بعد دیگه ندیدمش و شروع کردم تو حرم راه رفتن به دنبالش، گوشه ای داخل حرم چند ردیف نیمکت بود و یه سری خانم قرآن میخواندند و در ردیف آخر خانمی رو دیدم چادر خونگی داشت و قرآن میخواند کاملا صورتش نور بود من با خودم گفتم انگار حضرت معصومه س وکنارش یه دختر ۳ ۴ ساله بود که به من نگاه میکرد و لبخند میزد بعد رفتم یه خانم چادری اومد از روبرو با یه دختر نوجوان چادری کنارش، صورتشون کاملا واضح بود ولی من نمیشناختمش گفتم من دنبال شوهرم میگردم گفت من خواهر شوهرتم من تا حالا تو را ندیده بودم منم تعجب میکردم که منم ایشون رو ندیدم دختر بچه نوجوان گفت مامان ببین دایی چه دختر قشنگی گرفته خانم گفت من مسئول این حرم هستم اینجا کارها رو من انجام میدم و یه دسته کلید بزرگ دستش بود که کلیدای زیاد داشت گفت بیا اینجا بهت یه چیزی میدم و اینو ما به هرکسی نمیدیم بعد کلید رو چرخوند و اونجا تو ظاهر هیچی دیده نمیشد وقتی کلیدو چرخوند یه حوض آبی ظاهر شد با چندتا لوله آب که ازش آب میومد و از اون آب پرکرد و داد به من گفت بخور و من وقتی خواستم بخورم از خود بیخود شدم و یک آن گفتم یا امام رضا و خوردم و از حال رفتم و افتادم داخل حوض سرم تا نصف بدنم کاملا زیر آب بود و داشتم خفه میشدم دختر کوچکتر داد زد مامان افتاد تو آب الان خفه میشه و دایی مارو دعوا میکنه و خانم گفت کاری نداشته باش بعد در حالی که به خودم میلرزیدم خودمو بیرون کشیدم و در حال لرز شوهرمو صدا میزدم همش که از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما باید برای حاجت روایی تان متوسل به حضرت معصومه س شوید و او را قسمش دهید به جدش حضرت فاطمه و برادرش حضرت امام رضا ع که خواسته تان مستجاب شود. شما از صمیم قلب و با خلوص نیت از امام رضا ع و حضرت معصومه س و نیز از مادرشان حضرت فاطمه س تقاضای کمک و حاجت روایی می کنید و حاجتتان قطعا براورده خواهد شد. شما صاحب فرزندی می شوید و احتمالا فرزندتان دختر خواهد بود. همسر شما هم به ثروت زیاد خواهد رسید و عملکرد او هم به گونه ایست که سعی می کند که همه ی جوانب اخلاقی و موازین درستی که مطابق با شیوه ی فکری ائمه ی اطهار ع باشد را در زندگی اش پیاده کند. فقط باید کمی صبور باشید. تشکر از همراهیتون.
masume : سلام.دیشب دیدم مشهدم حرم امام رضام.انقدر خوشحال بودم ازینکه تو حرم امام رضام حد نداشت.زیارت کردم و خودمو بعدش تو خونمون دیدم.دیدم دارم به خودم میگم دیدی وقتی امام رضا بطلبه چجوری ادم و میبره مشهدش؟گفتم تو چقد دلت میخواست بری مشهد ولی کرونا بود نمیشد همش میگفتی یا امام رضا بطلب منو.حالا امام رضا چنان طلبیدت خودتم نفهمیدی چی شد رفتی مشهد یه هو تو این شرایط ک فکرشم نمیکردی.بعد گوشیمو برداشتم دیدم باز عکس یک صحن خیلی زیبا با سقف کار شده از حرم امام رضا رو گوشیم بود ودلم بازضعف رفت برا امام رضا.صحنه بعدی دیدم خاله ام اینام مشهد بودنو برگشته بودن.بهشون گفتم چقد زود اومدید.دختر خالم گفت حتی پاساژم رفتم.گفتم تو این زمان کم چجوری وقت کردی.گفت از شغلم تو مشهد ناراضی ام.پول بهم نمیدن(اصلا ایشون مشهد نیستن)گفتم پس صلاح نیس این همه راه بری مشهد برا کار
فریبا هراتی
: سلام. شما قلبتان پیش امام رضا ع است و ثواب زیارت او را برای شما نوشته اند. اگر حاجتی دارید که متوسل به ایشان شوید قطعا با دعای خیرشان حاجت روایتان خواهند کرد. شما مد نظر دارید که انشالله فرصت مناسب پیش بیاید و بی خطر به زیارت حضرت بروید. دختر خاله ی شما هم حاجتی دارد که می خواهد متوسل به امام رضا ع شود ولی بیشتر از اینکه متوسل به امام رضا شود تا برای او دعاکنند که هر چه که خیرو صلاح پروردگار است برایش پیش بیاید، او سعی می کند که خودش به دنبال خواسته هایش برود و باور ندارد که توسل خیلی هم بدردبخور باشد. شما هم فکر می کنید که در اینصورت توسل بی معنیست اگر ایمان نداشته باشی که باید خودت را دربست واگذار به رحمت خداوند کنی. تشکر از همراهیتون.
masume : سلام.من دیروز پنجشنبه خواب دیدم مشهدیم و هیچکس نیومد برای نماز مغرب بریم حرم.منم گفتم صفاش ب نمازشه من باید برم حرم و رفتم.اول خودمو تو دستشویی دیدم و دسشوویی رفتم بعد اومدم وضو بگیرم.چادر مشکیم سرم بود(چادری نیستم)موقع وضو ب مسح پا رسیدم دیدیم آب دستم تموم شده و هرچی میکشم دستم خشکه.دیدم موهای سرم خیس آبه از موهای سرم آب گرفتم دستم تر شد،مسح پامو کشیدم.بعد شنیدم صدای اذان حرم بلند اومد.الله اکبر...گفتم بدو برسی ب حرمو نماز جماعت.تو راه صدای اذانو کامل میشنیدم.تا برسم پشت در حرم نماز مغربو خوندن.من رسیدم پشت در حرم امام رضا جانم.خوشحال بودم ک خداروشکر رسیدم گفتم سریع مغربو میخونم عشارو جماعت میشم باهاشون.کفشامو در آوردم.چند تا زن بیرون داشتن نماز میخوندن ولی من گفتم من میرم داخل نزدیک ضریحش میخونم.در واقعیت ب امام رضا برای حاجتم متوسل شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما حاجتی دارید که از صمیم قلب متوسل به امام رضا ع می شوید و می خواهید که گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. شاید زیاد امیدوار نباشید که حاجتتان برآورده شود ولی عشق شما به خدای بزرگ قویست. انرژی مثبت زیادی در فکرتان وجود دارد و شما از حاجت روایی تان ناامید نیستید. انشالله شاید علیرغم اینکه فکر می کنید که شاید دیر شده باشد یا موقعیت رسیدن به خواسته تان فراهم نباشد، اما حاجت روا خواهید شد و از غم رها می شوید. خبرهای خوشی به شما خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.
Asi : سلام وقت بخیر
"دیشب خواب دیدم من و زنعمو و پسرعموم با هلیکوپتر رفتیم حرم امام رضا، انگار حرم دانشگاه ماست قراره من و پسرعموم یه دوره تکمیلی اونجا بگذرونیم. دانشگاهِ مبدا ما رو فرستاده اونجا. ورودی حرم کارای ثبت نام و پذیرش انجام شد، باید اونجا خادمی میکردیم، به خادمِ پذیرش گفتم پسرعموم برمیگرده من جای اون خادمی میکنم، خدمات و وظایف من رو پای اون بنویسید. بعد یادم اومد دانشگاه مبدا من، اعزامی به حرم نداره اشتباهی اومدم و باید برگردم و پسرعموم بمونه".
ممنونم از وقتی که میزارید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و زنعمو و پسرش برای رسیدن به حوائجتان متوسل به امام رضا ع می شوید و می خواهید که ایمانتان را قویتر کنید و برای رضای خداوند زندگی کنید و خدمتگزار او و امام رضا ع که در راه خدای بزرگ زندگی کرده است باشید. شما باید زندگی خودتان را دربست به مصلح خداوند بسپارید ولی بعد متوجه می شوید که شما نمی توانید از یک سری خواسته های خودتان بگذرید و امکان تسلیم بی قید و شرط به رضایت خداوند را نمی توانید بپذیرید بلکه می خواهید کارهایتان مطابق با آرزوها و خواست های خودتان به پیش برود. تشکر از همراهیتون.
Nasim : سلام.روزتون بخیر.خواب دیدم توحیاط حرمی هستم نمیدونستم کجاس بعد که اطراف و نگاه کردم فهمیدم حرم حضرت عباسِ بعدیکی از دوستانم و دیدم که خیلی وقته ازش بیخبرم اونجاخادم حرم بود وداشت جارو میزد اومد جلو زد رو شونم اسممو صداکردو گفت بختت زندگیت سرنوشتت،هر چی رفتم دنبالش بپرسم یعنی چی ازم فاصله میگرفت بعداذان گفتن همه رفتن برای خوندن نماز امامن نرفتم یکی از خانمای خادم در ضریح و برای من باز کرد گفت برو زیارت کن من رفتم زیارت کردم بعد از اون خانم پرسیدن چرا گذاشتی بره داخل موقع نماز کسی اجازه زیارت نداره دستش برد بالا گفت چون این فقط میتونه این۷مرحله رو ببینه من واقعا داشتم میدیدم۷مرحله رو.جزئیات یادم نیست ولی از تاریکی تا نور بود.فرداش دوباره خاب دید تو حرم امام رضام مستاصلم و گریان رفتم داخل خانمی مهرتربت امام حسین داد گفت برو کنار ضریح نماز بخون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما باید برای رسیدن به آرزوهایتان، در مورد زندگی همسر و آینده تان متوسل به حضرت عباس ع شوید چون او محب شماست. شما درست است که از او عصبانی هستید و یا باوری به توسل ندارید یا از خدا ناراحتید؛ اما خداوند شما را دوست دارد و می داند که ذات شما پاک است. عدد 7 بیانگر کمال ذهنی، معنویت بالا، تکامل، هارمونی و رهایی از غمها و مشکلات است. خداوند به شما نظر محبت دارد. شما این شانس را دارید که خدا را بشناسید و ازگناهان کبیره در امان باشید. روز بعد شما دیده اید که در حرم امام رضا ع هستید. او نیز محب شماست و می خواهد که برای رهایی از غمهایتان متوسل به امام رضا ع و امام حسین ع شوید. ذات شما خوب است و ائمه نمی خواهند که شما به سمت شیطان و بدیها تمایل پیدا کنید و مرتکب گناهان کبیره شوید. دعوتتان کرده اند که به خدای بزرگ توکل کنید! بنده بنا به وظیفه 2 حق خواب از شما بابت خواب قبل و فردای همانروز کسر کردم که خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن نباشید. تشکر از همراهیتون.
ساره : ممنون از تعبیرتون ولی رئیسم مدتیه با من خوب شده و تو خوابهام هم مدام محبت و تاییدشو نسبت به کارم نشون می داد بهم. ممکنه این خواب مربوط به اتفاقات گذشته باشه؟ چون تعبیری که کردین دقیقا یادآور اتفاقا گذشته بود.
فریبا هراتی
: بله عزیزم. ممکن است مربوط به گذشته باشد.
ساره : سلام دیشب خواب دیدم رئیسم با ماشینش داره منو می رسونه به مترو و من صندلی شاگرد نشسته بودم. رئیسم می گه برو شاه عبدالعظیم(حرم شاه عبدلعظیم) و بهم آدرس می ده که سوار مترو شدم بعد دو تا ایستگاه تغییر مسیر بدم به سمت شاه عبدالعظیم. بعد من برای کرایه یه اسکناس ۵۰۰ تومنی از کیف پولم در میارم و می دم بهش. اونم اول یه اسکناس ۱۰۰ تومنی برای باقی پولم پس می ده بعد یه ۱۰۰ تومنی دیگه هم می ده و من تشکر می کنم و می ذارم تو کیف پولم. در کل با هم خوب و خوشحال بودیم. بعد که رفتم تو مترو اصلا قطاری نبود و مردم تو صف های ها طولانی و پیچ در پیچ تو صف دارو بودن. و من با محض ورود بنر یه دارو که شربت بود و دیدم و انگار قرار بود اون دارو رو از دکتر بگیرم و انتهای صف پرسیدم که برم توی صف. در ادامه خوابم با همکارم که آقا هستن و صمیمی بودیم داشتیم تو یکی از راهروهای ایستگاه مترو راه می رفتیم ولی من جلوش بودم و رو بهش با شوق و ذوق عقب عقب راه می رفتم(مثل دو نفر که در حال پیاده روی رو به هم حرف می زنن) و بهش گفتم می دونی دیشب چی خواب دیدم؟(می دونه من خواب زیاد می بینم) گفت چی دیدی؟ با ذوق گفتم فلانی(رییسمون) گفت برو شاهعبدالعظیم. بعد انگار که حرصش دراومده باشه در حال راه رفتن با یکی دیگه که من ندیدمش درباره کار حرف زد. بعد تو همون راهرو من چهارزانو نشستم زمین و یه بسته دستمال مرطوب بزرگ شبیه زیراندازهای بیمارستانی دستم بود که باز شد و من تعجب کردم و همکارم گفت باز شد دیگه حالا. و یکی از دوستام که ایران نیست کنارم چهارزانو نشسته بود و باهم خوشحال می خندیدیم و گفت من کلی دستمال مرطوب داشتم برات میاوردم و همکارم به دیوار کنارم با یه پا تکیه داده بود ولی مثلا بازم داشت راجع به کار با یکی که حضور نداشن حرف می زد و دوستم که کنارم نشسته بود بلند می گفت این شوهرش عاشقشه انگار می خواست به در بگه دیوار بشنوه. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. رئیس شما توقعات و سوالات و انتظاراتی از شما دارد که به شما استرس می دهد و می خواهد به شما بگوید که شما مجبور می شوید برای رهایی از مشکلاتتان متوسل به حضرت شاه عبد العظیم شوید. شما برای حرف او ظاهر اعتبار قائل می شوید و او هم به شما می خواهد ثابت کند که دور دور اوست و اوضاع به نفع اوست و حرف اوست که نسبت به شما سر است و زور او به حرف شما می چربد. شما افکار ضد و نقیضی در این رابطه دارید و نوعی دوگانگی و تضاد در ذهنتان وجود دارد. شما به این نتیجه می رسید که بر خلاف حرف او، اصلا هیچ راهی برای رسیدن به موفقیت سریع وجود ندارد جز آنچه که خدا برای شما بخواهد و شما هم مثل خیلی از مردم برای حل مشکلاتتان توکل به خدای بزرگ می کنید. همکار آقای شما با شما راجع به رفتار استرس زای رئیستان صحبت می کند و شما احساستان را با او در همین رابطه در میان می گذارید. شما سعی می کنید که به صورت مداوم ولی آهسته در کارتان پیشرفت کنید. شما احساساتی می شوید و آرزو دارید که مشکلاتتان حل شود و به خدای بزرگ توکل می کنید ولی احساس استیصال دارید. شما گشایش کار خواهید یافت ولی نه به خاطر رئیستان یا به خاطر همکارتان بلکه به خاطر پایبندی خودتان به اینکه تمیز زندگی کنید و زمینه ی زندگی تان از آلودگی ها پاک باشد. همکار شما همچنان به شما گیر می دهد و شما به فکر رهایی از افکار شیطانی او هستید. تشکر از همراهیتون.
zohur : با سلام. لطفاخواب منو نمایش ندید.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما و مادرتان برای رسیدن به خواسته هایتان متوسل به امام رضا ع می شوید. سعی می کنید که زمینه ی زندگی تان را از اشتباهات و گناهان پاک کنید و رفتار درست و موفقیت آمیز و مثبتی داشته باشید که دعاهایتان انشالله مستجاب شوند. شما افکارتان را صریح و رک و پوست کنده با امام رضا ع مطرح خواهید کرد و فقط متوسل به او خواهید شد. شما دوست ندارید که کسی برای شما دلسوزی و ترحم کند. مادرتان شاید به این فکر می کند که شما چون خیلی بنده ی خوب خداوند نبوده اید و رفتارتان در قبال خداوند عالی نبوده است پس حاجت تان را تا کنون نگرفته اید. شما احساس می کنید که جاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار گرفته اید ندارید. اعتماد به نفستان کم می شود و باورهایتان را نسبت به اعتقادات قدیمی تان از دست می دهید. کسی سعی می کند که شما را گول بزند و مجاب کند که به خوشی های موقتی دل بسته شوید و به افکار سنتی قدیمی دلتان را خوش و سرتان را گرم کنید. اما شما نمی خواهید این طور با شما رفتار شود. شما دوست دارید خواسته های خودتان را که همیشه آرزویش را داشته اید را بدست بیاورید و داشتن یک زندگی معمولی برایتان خیلی ایده آل نیست. تشکر از همراهیتون.