تعبیر خواب حرم
اگر کسی خود را در جوار حرم مشاهده کرد، از بلایا و خطرات به خدای متعال پناه خواهد برد و اگر خود را در داخل حرم مشاهده کرد، خداوند بزرگ و متعال به دلیل خیر اندیشی و کردار نیک وی، او را در محافظت خود قرار داده است. اگر ببیند به حریم حرم مرد نیکوکاری وارد شد، در انجام اعمال خیر سهیم می شود و بر عکس اگر ببیند به حریم مرد تبه کاری وارد شد، به کارهای زشت و غیر اخلاقی دست می زند.
محمد ابن سیرین می گوید: حرم در لفظ تازی و عرب به معنای جای امن و محل ایمن است. اگر کسی در خواب ببیند که در حرم کعبه بود، از آفات و بلایای دنیا ایمنی پیدا می کند و موفق به رفتن به حج می شود.
تعبیر خواب ضریح
در اصل ضریح واسطهای است بین شخص مقرب خداوند و مردم است. ضریح یا حریم یا اماکن مقدسی از این قبیل نماد باور جمعی مردم هستند. به طور مثال در خواب به زیارت امام حسین (ع) رفته و در ضریح ایشان به دعا و نیایش میپردازیم دیدن ضریح نشئت گرفته از عقاید و باورهای ماست که در رؤیا پدیدار میگردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Sepide : سلام. من خواب دیدم در کنار یک امامزاده قدیمی که در شهرمون هست ایستادم و دسته های عزاداری امام حسین از اونجا میگذرند. فک کنم روز عاشورا بود. بعد میبینم از دیوار قدیمی امامزاده باریکه هایی از آب زلال جاریه که انگار آبخوری هست. میرم و ازونجا کمی آب میخورم. بعد دیدم یک استاده قدیمیم که این چند روز اخیر قصد داشتم برم دانشگاه و ببینمش جلو در امام زاده ایستاده. من رفتم جلو و سلام علیک کردم و ازش عذر خواهی کردم که هنوز نتونستم برم ببینمش. بعد اون گفت اشکال نداره بیا با هم یکم قدم بزنیم و حرف بزنیم. من خجالت کشیدمو احساس کردم میخاد پیشنهاد دوستی یا ازدواج مطرح کنه و همچنین از شلوغی و ازدحام روز عاشورا معذب بودم و میترسیدم کسی آشنا ما رو با هم ببینه. بعد دیدم هی سعی داره دست منو بگیره و در نهایت دستمو گرفت ولی بعد از چند دقیقه رها کرد. ولی بعدش دیدم در میدان اصلی شهر هستیم و مردم دارن مارو میبینن. چند دختر از اقواممون اومدن و به من به طعنه چیزی گفتن که من ناراحت شدم و دیگه نمیتونستم اون محیط رو تحمل کنم پس به استاد گفتم تاکسی بگیریم بریم یه جای خلوت. در تاکسی هم همش اتفاقاتی میفتاد که من خجالت زده میشدم. در نهایت از تاکسی هم پیاده شدیم و بعد دیدم با استادم در هواپیما هستم و گویا استاد اون پرواز رو رزرو کرده. ممنون ازشما
فریبا هراتی
: سلام. شما آرزو دارید که با استادتان ازدواج کنید و به این منظور متوسل به امام حسین ع می شوید. مردم زیادی هستند که با توسل به ایشان حاجت روا می شوند و امام زاده شهر شما هم به نیابت از امام حسین ع برای مردم شهرتان دعای خیر می کند. استاد شما ارتباط زیادی با شما ندارد ولی به نحوی مختصر و کوتاه نشان می دهد که از شما خوشش می آید. در نهایت او می خواهد که با شما اوج بگیرد و بر موانع و مشکلات زندگی تان غلبه کنید. احتمال قوی او از شما خواستگاری خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام خانم هراتي جانم، خوب هستيد، من هميشه به ياد شما هستم و اگه قابل باشم براتون دعا ميكنم، خواستم ازتون حلاليت بخام كه هميشه مزاحمتون ميشم و شما سنگ تموم ميزاريد هم براي من و بقيه كاربرا، فردا صبح زود عازم نجف و كربلا هستم و گفتم ازتون حلاليت بخام و اونجا هم اگه امكانش بود حتما براتون پيام ميدم و حتما هم دعا بهتون ميكنم و اينكه ميخاستم بگم من زماني كه شما را پيدا كردم اولين تعبير خابي كه برايم كرديد اين بود كه شما با سختيها و چالشهاي بزرگ به تنهايي برخورد ميكنيد ولي در آخر شكست ميخوريد ولي بعد ميفهميد كه تنها چيزي كه شما را از شكست ،تنهايي ، و اين سختي نجات ميده خداي بزرگ هست و بعد هم متوسل به امام حسين ميشويد و هر بار كه به خدا توكل ميكنيد و امام حسين را صدا ميزنيد كارهايتان تند تند حل ميشه و بعد به أوج موفقيت ميرسيد و بع زيارت امام حسين ميرويد، خاستم بگم من اين خاب رو يك سال پيش ديدم و تعبيري كه گفتيد دقيقا همين شد و من واقعا در أوج نابودي و سختي به تنهايي دست و پا ميزدم ولي يكهو به خودم اومدم و با خودم گفتم پاشو به خدا پناه ببر، من خيلي عاشق خدا شدم و اينو فهميدم كه خدا ادم رو ازاد گذاشته كه اگه صداش كني مياد طرفت و معجزه هاشو يكي يكي نشونه ميده، من اصلا قصد كربلا نداشتم ولي يك مدتي هست كه بع امام حسين متوسل شدم و باهاش حرف ميزنم كه اگه صدامو ميشنوي دعوتم كن و وقتي يكي به من زنگ زد كه من أسمت رو نوشتم و مهمونم كرده واقعا شوكه شدم كه امام حسين دعوتم كرده و مهمونم كرده. من فقط ازامام حسين ميخام منو بيشتر ب خدا نزديك كنه و دعام كنه، ببخشيد باهاتون درد و دل كردم چون شما هم يكي از معجزه هاي خدا براي من بوديد، كه من رو از گمراهي نجات داديد با راهنماييهاتون، اونجا سلامتون رو به همه ائمه ميرسونم و براتون از ته دلم سلامتي و طول عمر و حاجت دل ميخام، خيلي ممنون عاشقتونم.
فریبا هراتی
: سلام عزیز دلم قربان این همه محبت و صفای وجود شما. خوشا به سعادتتان. سلام گرم بنده را به حضرت علی ع و امام حسین ع و حضرت عباس ع و همه ی شهدای کربلا برسانید و خیلی تشکر می کنم که اینقدر شما مهربان و قدر شناس و دلسوز هستید. امیدوارم خداوند شما را در پناه خودش به سلامت تا تمام طول سفرتان و تا ابد از همه ی سختیها و نگرانیها و خطرات مصون و محفوظ بدارد. انشالله به سلامتی بروید و برگردید. مگر می توان خدا را شناخت و عاشقش نبود. خدا اصلا معنی واقعی عشق است و هر چه جز اوست همه اگر خوب است از لطف اوست و اگر بد است از جهالت ما انسانهاست. خستگی بنده را با این پیام خوبتان رفع کردید. تشکر مهربان دوست داشتنی و پاک . به شما افتخار می کنم ندای دوست داشتنی من. التماس دعا.
گلپر : سلام خسته نباشید.من خواب دیدم با مادرم بیرون از صحن امام رضا نشسته بودیم و من میخواستم برم داخل اما پول ورودی نداشتم همزمان سگ سفید رنگی زیر چادر خانمی امد بیرون و من برای اینکه کسی نگه نجسه سریع کمک کردم بره بیرون اما خادم ها دیدنش و به جای دعوا تو بغلشون گرفتنو بوسیدنش خواهر و برادرم امدن و خواهرم بهم پول داد تا برم داخل .داخل حرم بود و ضریح هم بود ولی من متوجه شدم مال امام رضا نیست توی صف بلندی قرار گرفتیم که ورودی به حرم امام رضا بود و اصلا شبیه به حرم ایشان در مشهد نبود.من چادر به سر داشتم ورودی 4تومن بود و 22 تومن میتونستی کمک کنی من یه 10تومانی دادمو وارد شدم داخل اتاقی که به امام سلام میدادن من اونقدر بلد نبودم که پشت به قبله نشستم و بهم گفتن اشتباهه سریع سلام دادمو اونها موندن و من زدم بیرون.پر تر اتاق بود داخل اتاقی شدم یک تابوت شهید بود بیرون امدم از راه رو های سنگی تاریک وارد اتاقی دیگه شدم و تابوت عروسی با سر خونین بود بیرون امدم به خادم گفتم پس حرم کو گفت خط سفیدو بگیر برو.دم در پیانو قدیمی بود تا رسیدم به یه حیاط با کبوتر صحن خالی بود فقط سه تا زن چادر مشکی دم ضریح بودن سریع خودمو رسوندم به ضریح .ضریح از چوب بود و تابوت پر از کندکاری زیبا رو به رو من بود و حالت صندلی داشت انگار منتظر من بود امام رضا.تا رسیدم یه حسی گفت الان خوابم تموم میشه و من 4 تا دعا برای بدست اوردن سلامتی پدرم باز شدن بخت خواهرم مهاجرت داداشم و سلامتی مادرم کردمو از خواب بیدار شدم.تو خواب دیگه از مرگ ترسی نداشتم و اشتیاق داشتم انگار مرحله ای قشنگ تر منتظرم بود.ساعت 9 صبح 25 ماه ذی حجه خواب رو دیدم ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما حاجاتی از امام رضا ع دارید و هنوز به خوبی نمی دانید که شرایط اینکه دعایتان مستجاب شود و او شما را بپذیرد چیست. اولین شرط این است که ظاهر بین و سطحی نگر نباشید. دیگران را قضاوت نکنید بلکه شما باید خالص و وفادار باشید و حسن نیت داشته باشید. ظاهر و باطنتان یکی باشد و اصالتتان را حفظ کنید. دوم اینکه فکر نکنید که امام رضا ع در قبرشان هستند و صرفا به حرم بروید می توانید به ایشان برسید. شما باید اشتباه بسیاری از مردم را تکرار نکنید که به حرم می روند و خیال می کنند باید حتما بچسبند به ضریح و صف طولانی ببندند تا حاجت بگیرند. امام رضا ع جایی است که شما در خلوت خودتان او را صدا می کنید! هر جا که باشد چه در حرم ایشان چه در منزل خودتان. احساس قلبی شماست که شما را به او وصل می کند و نه ایستادن در صفی شلوغ و فشار آوردن به دیگران برای جلو زدن و چسبیدن به حرم. امام رضا ع می خواهند که شما با ثبات و پایداری در برابر سختی های دنیا، و علیرغم محدودیت های فیزیکی تان، کارهای سخت دنیوی را به خوبی انجام دهید و توکلتان را از دست ندهید. خودتان هم برای رسیدن به خواسته هایتان عاقلانه و توانمند تلاش کنید و صرفا همه چیز را از بعد معجزه نگاه نکنید. بیست و دو بیانگر ظرفیت ذهنی و دانش شماست. و به این معنی است که هر کسی به اندازه ی درکی که دارد در راه رضای خدا تلاش می کند و شما باید عملیاتی تر و هدف محور تر باشید و اگر می خواهید که مشکلاتتان حل شود هم خودتان تلاش کنید و هم به دیگران کمک کنید. شما باید تمام دستورات خداوند را اجرا کنید تا بهقدرت بزرگ و دستاورد بزرگی که می خواهید برسید. باید آماده باشید تا خدا را از خودتان بیشتر دوست داشته باشید. وقتی که فکرتان به جایی قد نمی دهد و به استیصال می رسید، تصمیم می گیرید که راه درست را بروید راه راست و سفید که به حقیقت وصل می شود. شما می خواهید در زندگی تان به هماهنگی و هارمونی برسید. در خلوت خودتان!! جایی که مردم کتک کاری نمی کنند که به ضریح برسند. در حیاط جایی که کبوتران با آرامش پرواز می کنند. ( خلوص قلبی مهم است نه چسبیدن به درو دیوار حرم). حضرت امام رضا ع در قبر نیستند. او حاضر و زنده و در جایگاه و مقام بالایی نزد خداوند به سر می برد. حالا شما با توجه به این شرایط حاجاتتان را می گویید و انشالله حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Sanay : سلام عزیزم، خواب دیدم رفتم مشهد و کلی برف باریده و من دارم رو برفها داخل کوچه های مختلف راه میرم و دور حرم میگردم که در ورودی رو پیدا کنم و به گنبد نگاه میکنم که بفهمم دارم ازش دور میشم یا نزدیک؟ یادم می افته قبلن یک راه میانیر اینجا بود و یک در بزرگ آبی هست که یک مرد داره بازش میکنه بهش میگم اجازه هست از زیرزمین اینجا بریم برسیم حرم؟ میگه اره، میرم چندتا زن هم میان از پله های باریک کوچیک میریم زیر زمین که تاریکه من وسط راه یادم می افته کفشهام موند بالا دنبالش میگردم و خسته میشم میشینم رو پله ها، یکی از اون زنها میگه کفشت دستته، میبینم توو نایلون از دست چپم اویزونه، به راهم ادامه میدم به حیاط حرم می رسیم میریم به سمت داخل کنار هر دری که ازش وارد یک سالن میشیم چندتا مرد نشستن که برای ما بلند میشن و سلام میگن همراهام بهشون توجهی نمیکنن ولی من جوابشونو میدم و تشکر میکنم می رسیم به یک اتاق میبینم سفره صبحانه انداختن و همکارای اداریم نشستن سرسفره، من جوراب پام نیست خجالت می کشم برم یکی میگه برو توو، میرم و بهشون سلام میگم و زود رد میشم کنار یک دیوار میشینم جوراب میپوشم و موهامو درست میکنم و روسری مو مرتب میکنم ، و یک همکار مرد (در واقعیت او مطلقه هست من مجردم) داره به من نگاه میکنه، یکی از همکاران میگه زودباش بیا دیگه، بلند شدم برم سر سفره باز میبینم جوراب پام نیست و با لباس خونه هستم و چادر رنگی خونه رو دور کمرم گرفتم، توو ذهنم میگم من که الان اون همه آماده شدم؟ یهو مچ پای راستم شل میشه و میافتم رو زانو، و همونطوری رو زانو راه میرم میشینم کنار سفره روبه روی همون مرد اون از سر سفره رفته عقبتر نشسته و لنگه در ورودی رو که بازه با دستش گرفته و با یکی از همکارای خانوم مودبانه میگن و می خندند و همش به من نگاه میکنه و وقتی میخنده چشماش جمع تر میشه من هم یکبار ادامه حرفشرو گفتم و خندیدیم بعدش سرمو انداختم پایین و مشغول صبحانه شدم، میبینم همه صبحونه خوردن فقط من موندم، نان و پنیر و سبزی میخورم میگن یکی نذر کرده بیاره حرم صبحونه بده، من دلم چای میخواد ولی سرسفره چای نیست سمت راست و چپم دوتا زن نشستن و برای خودشون چای آوردن ولی برای من نیاوردن، صبحونه خیلی خوشمزه بود، همش منتظرم کی میریم حرم، دلم برای حرم تنگ شده توو دلم میگم چرا بلند نمیشن بریم حرم، از دیروز اومدیم هنوز حرمرو ندیدیم خودم هم که بلد نیستم برم. ( تا حالا چند بار این خواب رو دیدم که رفتم مشهد توو خیابون ها و کوچه ها و حتی حیاط حرم گم شدم و نمیتونم برم برسم به قبر امام رضا علیه السلام و امشب توو خوابم اگاه بودم که بازم توو خواب توو حرم گم شدم و خوابهای قبلیم یادم می افتاد ) گم شدنم و نگاه ها و توجه همکار مطلقه توو خوابم خیلی برجسته بود. خیلی ممنون از بابت وقتی که میذارید.
فریبا هراتی
: سلام. شما مشکلات زیادی دارید که می خواهید متوسل به امام رضا ع شوید ولی احساس می کنید که با شرایط بغرنج و محدودیت هایی مواجه هستید و باور ندارید که حاجتتان را بگیرید یا توسل شما به امام رضا ع برای شما فایده ای داشته باشد. ولی همینقدر که قلب شما پیش امام رضا ع است شما از ته قلبتان و در ضمیر ناخودآگاهتان به او باور دارید و ار زاههای غیر علنی با امام رضا ع درددل می کنید. شما گاهی اعتماد به نفستان را از دست می دهید و فکر می کنید که جاپایتان قرص نیست ولی این فقط احساس شماست. شما هرگز جایی امن تر از آغوش خداوند و با توسل به امام رضا ع پیدا نمی کنید. شما فکر می کنید که امنیت و رفاه دیگران را ندارید و نمی خواهید که همکار شما، که به شما توجه می کند، متوجه شرایط مالی و اقتصادی شما یا ناراحتی های دیگری که فکرتان را مشغول می کند بشود. شما خیلی راحت و ساده رفتار می کنید ولی اعتماد به نفستان کم است و شما احساس می کنید که نمی توانید انتظارات همکار مطلقه تان را برآورده کنید و از پسش بر نمی ایید. شاید احساس می کنید که او از بالا به شما نگاه می کند و یا اینکه خودتان را به خاطر همسو شدن بااستانداردهای او کوچک می کنید و پایین می آورید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و زندگی تان متحول شود اما دوستان زیادی ندارید. همین که شما در راه رسیدن به خواسته هایتان متوسل به امام رضا ع می شوید از جانب او شما محترم هستید و فرشتگان خدا یاران و دعاگویان شما هستند. اما شما خودتان را دست کم می گیرید. حرم آنجاست که دلتان آنجاست!! گر معتکف دینی و گر مسجد و خانه، مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه. هر کس به زبانی سخن از مدح تو گوید، قمری به غزلخوانی و حافظ به ترانه! به محض اینکه دلتان پیش امام رضا ع باشد او شما را درک می کند و صدایتان را می شنود. هرگز فکر نکنید که گم شده اید. شما بارها به حرم رفته اید و خودتان خبر ندارید. تشکر از همراهیتون.
mina : سلام عزیزم روز بخیر
شب گذشته خواب دیدم در حیاط حرم امام رضا در صف نماز جماعت هستم هنوز نماز نخونده بودم برادرم در صف جلوتر بود یدفعه دیدم پسری که در بیداری با هم دوست هستیم و چند وقتی هست همدیگر رو ندیدیم اومد سمت برادرم با هم دست دادن و صحبت میکردن انگار خودش رو معرفی میکرد و من فقط نگاهشون میکردن و خوشحال بودم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما انشالله حاجتتان را از امام رضا خواهید گرفت و روابط دوست پسرتان و برادرتان خوب خواهد شد. شما از برادرتان تبعیت می کنید و برایتان مهم است که او هم دوست پسرتان را دوست داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
بهار : با سلام و احترام
ممنون از زحماتتون
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. خواب شما می خواهد به شما بگوید که در کل، چیزی که می بینید واقعی و قابل اعتماد نیست و برایتان فیلم بازی می شود!! آنچه که بعضی جاها.. تبلیغ می شود و به نمایش در می آید همیشه واقعی نیست و نوعی ظاهر سازیست! اشخاص غیر مهمی، بزرگ نمایی می شوند و کارهای مهمی پنهانکاری می شود و گول ظاهر آدمها را نباید خورد چون متاسفانه آدمهای بدی هم گاهی کارهای مهمی را متقبل شده اند!! تشکر از همراهیتون.
بهار : با سلام و احترام و تبریک عید غدیر خم
خواب دیدم در صحن حرم امام رضا ع بودم.وقت نماز ظهر بود انگار.همسرم گفت بریم گفتم نه.بزار نماز بخونیم بعد بریم.خودم رو درصحن دیدم که نشستم و منتظر شروع نمازم.نزدیک یکی از درهای ورودی به داخل حرم اصلی بودم.سنگ های مرمر رو میدیم جلوی پام )من کنار یکی از خادمین زن نشسته بودم بعد یک خادم مرد اومد و گفتم بیا اینور تر که منظم شه(کمی سمت چپ گفت بیا )هنوز تا نماز مونده بود.بعد صحنه عوض شد و خودمو در حال نماز خوندن دیدم.حین نماز همه ش چادرم رو میکشیدم جلو.(چون انگار عقب میرفت و من روسری سرم نبود و در واقعیت هم پیش میاد.)چادر سفید با گلهای سبز که در واقعیت هم دارم.بعد حین نماز متوجه شدم بجای شلوار ،ساپورت مشکی دارم که بعضی جاهاش روی ساق پا وقتی بلند میشیم یا میشینم نازک تر میشه و درستش میکردم و میترسیدم که یک خانمومی که رو به روی من نشسته بود من رو ببینه.در نماز چند بار حواسم پرت شد انگار و اشتباه مثلا رکعت سوم جای تسبیحات ؛حمد و سوره خوندم که اصلاح کردم.(این هم اخیرا پیش اومده برام)البته من مشهد نیستم و قاعدتا باید ۲رکعت میبود ولی در خواب عادی بود.و بعد که از نزدیک دیدم،خود اون زن هم ساپورت مشکی داشت ولی کلفت تر از من.دو تا از دوستانم رو دیدم اونجا.بهم گفتن جورابتو میشه ببینیم خیلی قشنگ بود.من به جوراب پام نگاه کردم یه جوراب مشکی قشنگ بود که یک سمتش گل های درشت مشکی داشت.(زمینه ش یا شیشه ای مشکی بود یا سفید یادم نیست)گفتن نه اونی که اول پوشیدی.من نگاه کردم دیدم یک لنگ همون جورابی که منظورشون هست ،به صورت وارونه دست دوستمه.ازش گرفتم و درستش کردم گفتم این بود(اون هم مشکی و زیبا با پولک بود که در واقعیت دارمش)
یه سوال هم داشتم:اینکه قبله درست هست یا نه رو باید تو همون خواب متوجه بشیم؟مثلا اگر در خواب به نظر خودمون درست باشه بعد بیدار بشیم ببینیم قبله درست نبوده هم بده؟
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. عید شما هم مبارک. شما کار خیری انجام داده اید که ثواب زیارت امام رضا ع برایتان نوشته شده. شما شخصیتی انعطاف پذیر داریدو خودتان را در موقعیت های سخت می توانید منعطف کنید. خود بزرگ بین نیستید و قدر دان و باایمانید. اگر به نظرتان قبله درست بوده همان احساسی که در خواب داشته اید درست است و اینکه می فرمایید بد است یا خیر اصلا در تعبیر خلاف قبله ایستادن را نمی توان با بد یا خوب تعبیر کرد. خلاف قبله ایستادن یعنی شما از خداوند درخواستی دارید و به خاطر درخواست خودتان است که به خداوند رو آورده اید و نه اینکه به عشق خدا، به او رو بیاورید. یعنی حاجت شما خدا نیست و مال دنیاست. تشکر از همراهیتون.
رویا : سلام خانم هراتی..خواهشا برایم دعا کنید..ممنونم از لطف تان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما متوسل به امام رضا ع شده اید ولی خیلی باورتان نمی شود که حاجتتان را بگیرید در حالی که می دانید که خیلی وقت است که متوسل به ایشان شده و دعا می کنید. اما درک شما نسبت به مسائل بسیار بالا خواهد رفت. شما هدایت و گشایش کار خواهید یافت و در زندگی تان پیشرفت می کنید. دوست خوبم شما نباید تمام خوابهایتان را به خاطر مرتبط بودن با هم همه را یکجا بنویسید!! این کار خلاف مقررات سایت است و مضافا به اینکه شما اول خوابتان نوشته اید که دیشب خواب شیرینی دیدم ولی در تمام جزییات خوابی که نوشته اید خبری از شیرینی نیست!! هر خوابی منوط به شرایطی که شما در زمانی که خواب را دیده اید تعبیر مجزایی می تواند داشته باشد و نوشتن همه ی آنها در یکجا هیچ تاثیری در تعبیر خوابتان ندارد. انتهای خوابتان اما گویای این است که شما شروعی تازه خواهید داشت و به روزی و برکت می رسید. نان هم به حاجتی که مادرتان دارد اشاره می کند و پنیر مایه و سرمایه است. به هر جهت امیدوارم انشالله به حق این وقت اذان مغرب حاجتتان را بگیرید و خوشحال باشید. تشکر از همراهیتون.
Shaghayegh : سلام دوستم خوابی دیده و من از زبان خودش خدمتتون میگم
خواب دیدم رفتیم مشهد تو صحن داشتیم راه میرفتیم که من نگاه به روبه رو میکردم و یه قسمت هایی میدیدم که طلایی بود ولی گنبد ندیدم بعد انگار اون موقع که ما رفته بودیم شهادت حضرت زهرا س هم بود رفتیم تو حیاط یه گوشه ای نشستیم یه جعبه شیرینی جلومون بود که من و مامانم داشتیم میخوردیم انگار این شیرینی هارو خاله ام خریده بود یه دختر غریبه هم کنارمون نشسته بود که من بهش شیرینی تعارف کردم و اونم با لبخند شیرینی برداشت
فریبا هراتی
: سلام. شما حاجتی دارید که می خواهید به امام رضا ع متوسل شوید و فقط به موفقیت خودتان فکر می کنید و به خاطر موفقیت و حاجت روایی تان به زیارت می روید و نه به عشق زیارت و علاقه ی به خود امام رضا. بنابر این شما حاجت روا نخواهید شد ! اما خاله ی شما حاجت روا می شود و برای شما هم دعای خیر می کند و اگر شما هم می خواهید حاجت روا شوید باید به فقرا کمک کنید و صدقه بدهید و عشق به خدای بزرگ را در وجودتان قویتر کنید. در اینصورت انشالله شما هم بعدا حاجتتان را می گیرید. تشکر از همراهیتون.
تیرداد : سلام خانم هراتی خواب دیدم وارد حرم یک امام یا امامزاده شدم وقتی نزدیک ضریح رسیدم دیدم ضریح رو برداشتن از روی قبر واییستادم بالای قبر و مجسمه اون امام یا امام زاده. بالای قبر بودبا خودم گفتم خدایا من گناه کارم لیاقت ندارم واییسم بالای قبر دست به قبر بزنم دوتا دستم یک لحظه احساس کردم بالا نیومدن که دست بزارم رو قبر ولی بعد دستام شل شد اومدن بالا بعد وارد حیاط شدم دیدم قراعتی داره سخنرانی میکنه و هزاران نفر داحل حیاط اطرافش بودن بعد من رفتم خونه به خواهرهام گفتم که حاج اقا قراعتی راجب فلان چیز داشت صحبت میکرد خواهرم گفت الکی میگه یا دروغ میگه
فریبا هراتی
: سلام. شما ایمانتان نسبت به خداوند پابرجاست ولی ته دلتان نسبت به اینکه احتیاج به واسطه ای بین خودتان و خداوند دارید یا نه شک می کنید. شک می کنید که اصلا حاجت روابی شما ربطی به امام زاده دارد یا خیر اما باز ته دلتان می دانید که امام زاده یا امام به حکم معصومیتش دعای خیرش در حق شما مستجابتر می شود تا خود شما که احیانا" اشتباهات و گناهانی هم داشته اید. با این وجود که شما به نیاز به امام زاده به عنوان واسطه شک کرده اید، اما باز متوسل به امام زاده ( یا امام) می شوید تا برای حل مشکلاتتان دعا کنند. خواهر یا خانواده ی شما می دانند که خیلی از حرفهایی که مذهبیون و مبلغین دینی به زبان می آورند فقط حرف است و خودشان به حرفهایشان عمل نمی کنند. خواب شما به شما نهیب می زند که نه رومی روم باشید و نه زنگی زنگ. شما باید منطق و اعتدال را در کارتان داشته باشید و نسبت به کارهایی که انجام می دهید خوب فکر کنید. بی ایمانی همانقدر غلط است که چشم و گوش بسته پیروی از حرفی کنید که نمی دانید درست است یا خیر. تشکر از همراهیتون.