تعبیر خواب حلقه ازدواج
به دست آوردن حلقه ازدواج در خواب، تعبیرش ازدواج و خوشبختی است. اگر متاهل هستید، دوستان جدیدی به دست خواهید آورد. اگر ببینید حلقه ازدواج خود را گم کرده اید یا حلقه ازدواجتان شکسته، با همسر خود اختلاف پیدا می کنید. اگر ببینید حلقه ازدواجی که همسرتان به دست دارد، نگینی مشکی رنگ دارد که در بیداری فاقد این نگین بوده باشد، تعبیرش جدایی و نیت همسر شما برای طلاق است.
گرفتن حلقه به عنوان هدیه در خواب، نشانه وفاداری و خوشبختی در زندگی زناشویی است. اگر ببینید که حلقه جدیدی به انگشت خود دارید، در بیداری کارهای جدیدی به شما محول می شود و در انجام آنها به موفقیت می رسید. اگر دختری ببیند که حلقه ازدواج او درخشان است، شوهر آینده او مردی وفادار و مهربان خواهد بود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
samira : سلام من خواب دیدم که یه اقا پسری به زور یه حلقه نقره میخواست دستم بکنه خودش هم دستش بود یک انگشت نقره من هم دستم نکردم و بهش گفتم من تو رو نمیشناسم اصلا شناختی روی تو ندارم باید بشناسمت بعدا انگار که حس میکردم سنش از من خیلی کمتره بعد دیدم که موهای جلوش سفید شد و خیلی ناراحت شد و من میگفتم به خودم این سنش پس زیاده به من میخوره و برادرم که اونجا دیدم نشسته بهش گفتم با برادرم صحبت کن تا ببینه چه جور پسری هستی بعد اونم خودش رو داشت به من ثابت میکرد ولی من تو خواب همش به نظرم میومد سن و سال این اقا از من کمتره و دوباره موهاش مشکی شد و همش پیش ما بود
فریبا هراتی
: سلام. خوابتان دو تعبیر می تواند داشته باشد. اول این که شاید کسی عاشق شما شود و بخواهد شما را مجاب کند که برای او بمانید، به او متعهد شده و عاشقش شوید. تعبیر دوم این است که کار و پروژه ای به شما پیشنهاد می شود که شما آن را در شان خودتان نمی دانید و فکر می کنید که انجامش خردمندانه نیست. در هر دو صورت، بعد از مدتی شما متوجه می شوید که نه این کار نابخردانه است و نه این شخص ابله و نادان است. تشکر از همراهیتون
Atefe : سلام وقت بخیر، من به یکی
فریبا هراتی
: سلام. متاسفانه شما ننوشته اید که آیا او هم به شما علاقمند است و یا خیر. اگر عشق شما به او یکطرفه است، آقایی که به او علاقمند هستید به احتمال قوی نمی خواهد که با شما یا کسی دیگر ارتباط داشته باشد و رابطه ی او با شما یا کسانی که با او کار دارند، منوط و محصور به محیط کار اوست. او نسبت به کسی احساس تعهد می کند و تمایل دارد که با آن شخص ازدواج کند. شما برایتان سخت است که بتوانید نسبت به این مسئله خونسرد باشید و خودتان را قوی نشان دهید. اما اگر او هم نسبت به شما ابراز علاقه کرده، شاید تعبیر این است که او حتی اگر با شما ارتباط قوی نداشته باشد نسبت به شما همچنان احساس تعهد می کند حتی اگر در ظاهر خشک و مثل یک غریبه با شما برخورد کند. تشکر از همراهیتون
Alone : سلام،من متاهل هستم،خواب دیدم خونه مادربزرگم هستم بعد یهو زنگ زدن مهمان بود رفتم بهشون دست دادم و سلام کردم البته چن نفرو نمیشناختم یه مرد ک انگار چهره اش شبیه عموم بود وقتی بهش دست دادم انگار تمایل داشت باهام روبوسی کنه ک روبوسی گردیم بعد امدم اشپزخونه پیش مامانم ک داشت غذا درست میکرد،یهو اهنگ شاد گذاشتن میخواستن برقصن ،ک یکی از فامیل ها کنارش چمدون زرشکی بود،مامان من گفت چمدون رو هم باز کنید بعد من تو دلم با ناراحتی گفتم کاش چمدون برون من بود حیف، تو همین حال پیش مامانم بودم میخواستم تو غذا درست کردن ب مامانم کمک کنم ولی همش نمیزاشت ولی یه کارایی میکردم بعد یهو داشت دوغ میریخت تو اش منم بهم میزدم یهو دیگ داشت می افتاد ک من با دست گرفتم یکم دستم سوخت،بعد حس کردم کسی تو اتاقه تو دلم گفتم من طلاهام تو کیفمه نکنه بگیرن،رفتم تو اتاق دوتا خانوم گوشه اتاق بودن بعد دستمال کاغذی ک توش طلاهام بود رو گرفتم،و حلقه هام ک طلا هست و تو واقعیتم همونارو دارم نشونمو گذاشتم دست راستم و حلقمو گذاشتم دست چپم زنجیر گردنبندمو گرفتم دستم همینطوری ک ناراحت بودم امدم اشپزخونه نشستم،مامانم گفت حلقه هاتو گذاشتی،با حالت ناراحتی گفتم چه فایده شوهرم ک نمیاد،بعد مامانم با یه لبخند ریز گفت میاد،بعد یهو بلند شدم رفتم حیاط گفتم یه زنگ ب شوهرم بزنم،همونطوری ک زنجیر دستم بود،هر کاری میکردم انگار نمیتونستم قسمت مخاطب رو بیارم ک شمارشو بگیرم ،همین حین دو تا خانم امدن تو حیاط رفتن یه سمت دیگ منم خودمو کشوندم گوشه کسی نبینه،بالاخره شمارشو گرفتم با حالت ناراحتی ،گوشیو گرفت اسمشو صدا زدم گفتم سلام خوبی،با لحن ناراحت و دلخور بهم گفت مرسی گفتم نمیای شام گفت نه میخواستم بهش بگم نمیای اشتی کنیم ک از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که بسیار خردمندانه رفتار کنید. از طرف شوهرتان یا خانواده ی او با شما تماس خواهند گرفت و می خواهند که راجع به حل مشکلاتتان صحبت کنید. شاید بخواهند که با شما آشتی کنند. اما حرفهایی مطرح می شود که شما و آنان عصبانی می شوید. راجع به استرسی که شما دارید و مسئولیت ها و وظائفتان و تجاربتان با هم صحبت خواهید کرد. شما مراقب هستید که منافع شما را نادیده نگیرند و تمایل دارید که نشان دهید که به همسرتان علاقمند هستید. می خواهید تاثیری مثبت روی آنان بگذارید و مادرتان دلشوره دارد یا خودتان شاید کنترل هیجانات و افکارتان را از دست بدهید و تمام مدت سعی می کنید که تعادلتان را حفظ کنید. شما نمی دانید که کار به کجا ختم خواهد شد. مادر شما از اینکه شما به همسرتان وابسته هستید و دوستش دارید؛ با خبر است. همسرتان هم وانمود می کند که این شما هستید که باید به تنهایی برای آینده تان تصمیم گیری کنید. او می خواهد نشان دهد که در حرفهایش جدیست و نظرات شما را قبول ندارد. اگر با واسطه هایی که او برای حل مشکلتان می فرستد، توافق کنید، آشتی خواهید کرد. برای شما سخت است که راحت بتوانید ارتباط تان را با او برقرار کنید و او با شما لجبازی می کند. تشکر از همراهیتون
Alone : سلام من متاهل هستم ولی با همسرم مشکل دارم چند ماهه از هم دوریم،خواب دیدم یه پسرکه چهرشو ندیدم امد ۲تا حلقه نشون گذاشت دست چپم رنگ حلقه ها سبز پررنگ بود،بعد همش ب حلقه ها نگاه میکردم و خیلی حس خوبی داشتم ،بعدجوری ک پشتم ایستاده بود بغلم کردهمونجوری باهم چند قدم راه رفتیم ،بعد یهو تو ماشین بودیم ،منو تقریبا سر خونه مادرشوهرم پیاده کرد ب من گف تو برو ارایشگاه من مسیرم جلوتره،بعد،من رفتم یه جایی ک چن تا عروس دیدم بقیش دیگ یادم نمیاد میشه تعبیرشو بهم بگین؟؟
فریبا هراتی
: سلام. منوط به اینکه حلقه ها از طلا بودند یا بدل، تعبیر می تواند متفاوت باشد. اگر او حلقه های بدل به دست شما کرده، و البته با رنگ سبز پررنگ، ممکن است خوابتان گویای این باشد که همسر شما که به شما خیانت کرده یا شما را فریب داده، می خواهد با شما بماند ولی این به معنی تعهد واقعی او به شما نیست. اما اگر حلقه ها طلا بوده اند، همسرتان شاید در گذشته با شما صداقت نداشته ولی حالا می خواهد به شما برگردد و برای همیشه با شما بماند. شما گشایش کار خواهید یافت. خوابتان به شما گوشزد می کند که باید با سیاست رفتار کنید و صبور و آماده باشید تا کمی بعد، اتفاقات تازه ای که در شرف وقوع هستند، رخ داده و تحولات تازه ای در زندگی تان ایجاد شود. تشکر از همراهیتون
Farzane : سلام روز بخیر
خواب دیدم داخل یه خونه بزرگ دوبلکس که یه حیاط خیلی بزرگ پر درخت داشت بودم و ما اونجا مستاجر بودیم . خونه شلوغ بود پرمهمون بود که ( کسی که باهاش دوستم ) هم اونجا بود با خانواده انکار اومده بودن خواستگاری ( خانواده اش هم بودن). من و دوستم رفتیم جلوی یه درب بزرگ که دوتا صندلی بود نشستیم که دوستم یه لحظه رفت بیرون و داشت شوخی میکرد که عروس خانوم وکیلم و منم خندیدم و گفتم بیا بشین گفت خب درب رو باز کن منم دستم رو بردم بیرون و یه پرده نازکی بین درب بود
و درب رو باز کردم درحالی که قفل از سمت خودش بازمیشد . واینکه دوستم پیراهن مشکی تنش بود . یهو خواهرم اومد داخل و یه حلقه به من داد . حلقه رو نگاه کردم گفتم این چیه خریدی درسته مدلش جدیده ولی زود قدیمی میشه ( حلقه یه رینگ طلایی بود که روش چند تا پارچه مشکی روی هم اومده بود و برجسته و بزرگ بودحالت پاپیون مانند و اینکار جدید بود . ) خواهرم گوش نکرد حرفمو رفت . دیدم داخل یه اتاق که یه پرده جلوش هست بودم داشتم لباس میپوشیدم که بریم با دوستم که دیگه همسرم شده بود مهمونی .(انگار مهمونی رو واسه ما گرفته بودن ) گفت یه لباس بپوش که خیلی خوب باشه همش تاکیدش که آبروم حفظ بشه بهش گفتم جلف باشه یا شیک . ( چون یه لباس پولکی طلایی هم بود که جلف بود اونو نپوشیدم) منم یه لباس کار شده رنگی سبز یشمیبا قرمز براق بود بعد روش یه پیراهن آبی لی پوشیدم از این مدل سارافانی ها . دوستم اومد گفت ببینم این لباست چاک نداره پاهات دیده بشه گفتم نه اصلا نداره و دوتا پیراهن پوشیدم روی هم اصلا دیده نمیشه . و همچنان دوستم پیراهنش مشکی بود . و اینکه ( دوستم از لحاظ مالی خیلی بالا هستن)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که تعادل و آرامشتان را حفظ کنید و امیدها و آرمانهایتان را بدست بیاورید ولی رفتارتان زیاد درست نیست و راه و روش زندگی را خوب نمی دانید. دوست شما سعی می کند که شما را جوری جلوه دهد که انگار این شما هستید که باید دنبال او بدوید و خواهان او باشید. او به خاطر تمول و رفاهی که دارد رفتاری خشک و جدی و شاید گاهی کینه توزانه با شما و دیگران دارد و شما به او اجازه می دهید که با شما اینطوری رفتار کند. خواهر شما معتقد است که این ازدواج به جایی نخواهد رسید و آخر سر پشیمان می شوید ولی شما نظر او را نمی پسندید و فکر می کنید که بعدا اوضاع بهتر می شود. همسر شما رفتار شما را قبول ندارد و شما را مجاب می کند که خیلی به خودتان فشار بیاورید و سخت بکوشید و تلاش کنید که جوری رفتار کنید که او دوست دارد. او شخصیت شما را زیاد قبول ندارد و پرستیژ و موفقیت شما زیاد برایش مهم نیست. برای او خودش مهم است و آرمانها و افکار خودش با ارزش هستند. تشکر از همراهیتون
Mahy : سلام عزیزم. طاعات تون قبول باشه. ((خانم هراتی در وضعیت ..))اما جای تعجبه ک با این اوصاف خواب دیدم که دست چپم پر از النگوهای زیبای طلاست. پنج تاش مدل آینه ای بود و بقیه مدل های دیگه. یه دستبند کدر و کهنه هم داشتم ک خواستم درش بیارم اما بچه ی همسرم ازم خواست دستم ببندمش بهش گفتم اینهمه النگوی خوشگل دارم برای چی ببندمش اما اصرار کرد و منم برا اینکه دلش نشکنه کردم دستم ولی حواسم به بقیه النگوها بود. صحنه عوض شد تو اتاق خوابم که ست زرد و سفید داشت(پرده و روتختی) تنها بودم که دست چپمو توی آینه دیدم. ی حلقه سفید پر از نگین سفید درخشان دستم بود. که خیلی به دستم میامدو خیلی زیبا بود وقتی دیدمش باخودم گفتم متاهلم و چ حلقه زیبایی دارم، انگار ک یادم رفته باشه، نمی دونم واقعا با این وضعیت این خوابا چ معنی میده! تشکر عزیزم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما را درک می کنم و دعاهای خیرم پشت سر شماست. خداوند می خواهد که شما نسبت به آینده تان نگران و ناامید نباشید. شما شور و شوق زیادی برای رسیدن به عشق و خوشبختی دارید و به خواسته هایتان خواهید رسید. فرزند همسرتان امیدوار است که شما با همسرتان آشتی کنید و گرچه روحیه ی شما به خاطر او خراب شده و دلچرکین شده اید. اما در نهایت شما خوشبخت خواهید شد. شروعی تازه خواهید داشت. با کسی ازدواج می کنید که شخصیتی موفق دارد و هر چند که از بیرون سخت و غیر قابل نفوذ به نظر برسد ولی مهربان است و در کنارش احساس خوشبختی خواهید داشت. این روزها تمام می شود و شما مجرب تر خواهید شد. نگران نباشید. تشکر از همراهیتون
Razzzz : سلام [در واقعیت ذهن آشفته و بدون تمرکزی دارم و یکی رو هم دوست دارم] دیشب خواب دیدم انگار یه جایی میخوام رد شم نمیدونم دقیق بعد دو تا زن ایستادن که نمیشناسم یکیشون پیرزن لخت بود که خیلی زشت و چروک بود حتی یه ذره اونجاشم دیدم بعد شروع کرد به لباس پوشیدن و من در ذهنم گفتم چرا اینجوریه با مادرم میخواستیم بریم سرویس بهداشتی نمیدونم بعد یه صحنه دیگه از خوابم انگار پسری که دوست دارم رو میبینم که انگار یه حلقه ای ساده و طلا دست راستش و من توی ذهنم میگم فک کنم پنهانی زن داره و در خواب صحنه های پراکنده زیادی میبینم خانم هراتیذهن آشفته دارم فشار درس و فشار اینکه به ایشون پیام بدم یا نه؟
نمیدونم از فشار و فک کردن زیاده یا اون واقعا یکی دیگرو دوست داره کلا میترسم و یه استرس دارم البته چن وقت هم یه خوابی دیدم تعبیر کردید اگه محبت کنید به سمتت میاد
فریبا هراتی
: سلام. شما بخشی از ذهنتان به دنبال کسب درامد و ثروت بیشتر است و در این راه هم موفقیت زیادی به دست می آورید هر چند که ثروت به تنهایی باب میل شما نیست و انتظارات بیشتری از زندگی تان دارید. شما می خواهید همه ی نگرانیهایتان رفع شود. کسی که دوستش دارید به کارهایش بشدت متعهد است و سعی می کند که وظائفش را بخوبی انجام دهد. خواب شما هیچ ربطی به مسائل عاطفی و عشقی این آقا با کسی ندارد. تشکر از همراهیتون
Sadaf : سلام. وقت بخیر
امروز صبح یه لحظه دست شخص احساسیم رو دیدم که رینگ زرد رنگ طلا دست چپش بود که زیر رینگ شکسته بود. با هم در ارتباطیم، ولی رابطمون مثل سابق گرم نیست و من فکرم خیلی درگیر این موضوعه.
اوایل آشناییمون ۴ ماه پیش هم همین خواب رو دیدم ولی رینگ طلا کامل بود.
ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. رابطه ی شما و کسی که دوستش دارید خراب و تق و لق شده و او از شما دلشکسته شده است. در ابتدای ارتباط شما او هنوز از شما دلچرکین نبوده است. تشکر از همراهیتون
چکاوک : سلام وقتبخیر من صبح خواب میدیدم که یه پسر جوونی که در اینستا پیج اشپزی داره با خانواده اومده خواستگاری من ( در واقعیت علاقه ای نیست و کوچکترن) و بلافاصله هم مادرش یه انگشتر طلا که البته رنگش مثل فلز برنج بود و سنگین رو به انگشت حلقه م میندازه پسر خیلی مشتاق و علاقمند بنظر میرسه من سوپرایز شدم اما انگشتر بسیار به دستم گشاده با اشاره ای میوفته پسر ناراحت شد با مادرش بحث کرد چرا حلقه ای خریدین که گشاده و به منم میگفت مگه انگشتی به این کوچکی داریم! انگار کوچکترین حلقه رو گرفته بودن ولی باز گشاد بود پسر خیلی ناراحت بود منن گفتم عیب نداره با چسب محکمش میکنم ولی باز فایده نداشت دایم از دستم میوفتاد اخر خسته شدم و پذیرفتم که ما مناسب هم نیستیم بزور که نمیشه حلقه رو نگه داشت در اوردم گذاشتم کنار که پسش بدم اما بمن خیلی علاقه داشت ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این آقا با رفتاری مهربانانه شما را جذب پیج و برنامه ی خودش کرده و شما فکر می کنید که اموزه های او درست هستند. در حالی که او حقایق را مطرح نمی کند و فوت اوستا را یادتان نمی دهد. شما می خواهید از او بیاموزید ولی می بینید که در عمل، کارتان خوب از آب در نمی آید و اعتماد به نفستان کم می شود که چرا نمی توانید مانند او خوب آشپزی کنید. چیزی که در واقعیت اتفاق می افتد با فیلمی که او از آشپزیش به شما نشان می دهد متفاوت است. این ترفند خیلی از مردم است که فیلمها را ادیت و کات می کنند و یک درمیان، نشان می دهند و نکاتی را از بیننده مخفی می کنند تا خودشان را آشپزی قهار نشان دهند و شما ساده لوحانه باورشان می کنید. در نتیجه اصلا در دراز مدت علاقه تان را به آشپزی از دست می دهید ولی خوب او دوست دارد که شما برنامه های او را دنبال کنید. تشکر از همراهیتون
suzan : سلام خانم هراتي عزيز دوستم امروز كه بيدار شده اين رو گفت:خواب دیدم انگشتر حلقم دستمه ومن با یه آقایی که شوهرمنیست تو ماشینش نشستم یه دفعه گفتم الآن ابن می گه چرا انگشتر دستته انگشترپ در آوردم و انداختم تو انگشت شستم
ولی تو خواب باز به نظرم انگشترم تو انگشت حلقم میومد
فریبا هراتی
: سلام. شما خوابتان را ناقص توصیف کرده اید و ننوشته اید که آقایی که شوهرتان نیست در بیداری وجود خارجی دارد یا خیر و چه نسبتی با شما دارد. رئیستان است؟ همسایه است، هنرپیشه است چیست؟ اگر به خاطر توضیحات ناقصتان در تعبیر اشتباه شود، برای اصلاح آن باید مجددا حق خواب پرداخت کنید. باین صورت که خودتان نوشته اید؛ شما به زندگی تان متعهد هستید ولی در عین حال می خواهید اهدافتان را دنبال کنید. ولی نگران هستید که به خاطر تاهل تان، نتوانید به کارها و اهداف دیگرتان هم بخوبی عمل کنید پس بنابراین، تعهدات خودتان را نسبت به همسرتان نادیده می گیرید صرفا به این خاطر که خواسته تان را به چنگ بیاورید. تشکر از همراهیتون.