تعبیر خواب حلوا
اگر کسی در خواب دید حلوای تازه می خورد، سود زیادی عاید او می شود یا صاحب فرزندی صالح می شود و اگر حلوای خشک و مانده می خورد، به او زیان می رسد. اگر ببیند که حلوا خیرات می کرد، امواتش از او رضایت دارند.
امام صادق (ع) می فرماید: حلوا در خواب، مال فراوان و دین خالص است و خوردن آن دلیل بر فرزند و خوردن حلوایی که مغز بادام در آن به کار رفته باشد، دلیل است که به قدر آن از شخصی بخیل به او چیزی می رسد.
جابر مغربی می گوید: حلوا خوردن در خواب، دلیل است که به قدر آن مال حاصل گردد چون زردی زعفران در آن نباشد. اگر سفید بود بهتر است و حلوا فروش در خواب مردی لطیف زبان و خوش طبع است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
roksana : سلام خانم هراتی عزیز تشکر از تعبیرخواب قبلیم.
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. خواهرتان و جاری او راجع به پولها و ثروتی که هنوز دستشان نرسیده، صحبت می کنند که چطور باید آن را خرج کنند. درک درست و دقیقی هم ندارند که چقدر قرار است گیرشان بیاید و چقدر قرار است خرج کنند. تشکر از همراهیتون.
arezou : سلام خانم هراتی عزیز دیشب خواب دیدم در خانه پدری هستم مراسم ختمی در اونجا دایر بود که نمیدونم مراسم چه کسی بود، آدمهای زیادی اومده بودند و خانه شلوغ بود دیدم مادربزرگ پدری ام که فوت کرده هم اومد به همراه یک زن دیگر که فکر کنم جوانی خود مادربزرگم بود، همینطور دیدم دخترخاله مامانم به همراه یکی دوخانم دیگه اومدند و دخترخاله مامانم بهم در دیس حلوا داد که بین مهمانها پخش کنم، مقداری از حلواها قهوه ای بود و فکر کنم به شکل لوزی برش خورده بود، تعدادی هم حلوای روشن و بزرگ بود که رویش گردو بود، خانم هراتی به نظرتون تعبیرش چی میتونه باشه یعنی خدای نکرده پدر یا مادرم از دنیا خواهند رفت با تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. هرگز خوابتان را بد تعبیر نکنید. تاثیر تعبیرهای بد روی زندگی انسان به حدی زیاد است که ممکن است واقعا همانی که خودتان به اشتباه تعبیر کرده اید رخ دهد. باید برای دفع شر از این تعبیر اشتباهتان خیلی زود صدقه بدهید. تعبیر خوابتان این است که شما باید گذشته ها را رها کنید، زندگی تازه ای برای خودتان بسازید و به عادات قدیمی و رفتارهای اشتباه قدیمی پایان دهید. حضور مرحوم مادر بزرگتان در خواب و خود او در سن جوانی گویای این است که مادر بزرگتان به شما می گوید که او هم تمایل داشت که می توانست یک سری رفتارهای قدیمی و گذشته اش را عوض کند و شروعی تازه داشته باشد. ( پایبندی اشتباه به سنت های قدیمی، بیهوده و غلط است). انشالله روزی شما زیاد خواهد شد و شرایط مالی بهتری خواهید داشت. اگر ضجه و زاری زیاد و لباسهای سیاه دیده اید، می تواند نشانه ای از غم و بدشانسی باشد. تشکر از همراهیتون
akram : چند وقت پیش خواب دیدم شب هست وستاره دنباله دار سفید به مقدار زیادی از اسمان رد می شدند سرعت شان هم یه کن بیشتر بود
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز خواب دیشبتان که تکمیلش کرده اید خودش معادل 2 حق خواب است و شما دیگر حق خوابی برای ارسال خواب مجدد باقی ندارید. مضافا به اینکه اینجا صفحه ی تعبیر خواب حلواست و اصلا ربطی به خواب ستاره ندارد. طبق قوانین سایت شما باید هر خوابتان را در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید. پس اگر می خواهید این خوابتان تعبیر شود، خوابتان را شارژ کنید و در صفحه ی ستاره آن را ثبت کنید. تشکر.
akram : سلام ببخشید. چند وقت پیش تو خواب دیدم خونه دایی م، مادرم و زن دایی م حلوا درست می کنند. دایی م بدن سیاه ترسناک داشت انرا پوشیده بود (بخاطرخوردنحق خواهرانش خورده اونجور بود) دایی م بلند شد برا گرفتن گوشت به مغازه بره به سختی میتونست بلند شه از عصا کمک میگرفت گفتم بذار کمکت کنم دایی م به دوتااز پسراش که نشسته بودند به اونا اشاره کردوگفت اونا بلند میشن. اما اونا بلند نشدند . به داییم کمک کردم ودیدم خیلی سبک هست بغلم گرفتم ورفتیم . بیرون دایی ام گفت پول داری برا گرفتن گوشت گفتم نه همینطور حرف میزدیم که تو کوچه ای گم شدم وبه اینطرف وانطرف میدویدم وترسیده بودم. حضرت ابوالفضل رو صدا میزدم. بعد اینکه حضرت ابوالفضل رو صدا زدم به طرف بالا بلند شدم به اندازه یکی دوطبقه بالاتر رفتم وپرواز کردم به طرف جلو وتونستم چهارراه محله مون ببینم و راهمو پیدا کنم رفتم چهارراه ،چهارراه که رسیدیم خیالم راحت شد می خواستم بیام پایین تو همین فکر بودم که با پرواز برم مغازه برا گرفتن گوشت یا بیام پایین پیاده برم .روی یک تخته چوب کوچک (که تاب بازی بچه ها میذارن) نشسته بودم ( همون بالا، رو هوا بودم از زمین فاصله داشتم.) وباز خودم رو زمین میدیدم که با انگشت اشاره ام به تخته چوب میزدم ( از پایین) . تخته یه کم بالا وپایین میشد و اینطور توخواب احساس میکردم اونیکه رو تخته چوبی نشسته خداست ومن بازدن دستم از طرف زمین به اون تخته باعث اذیت دادن خدا میشدم. هم رو اسمون بودم هم رو زمین.(دوتا بودم) ولی اون جسم اسمونی رو تخته چوب بودو خدا مپنداشتم.
فریبا هراتی
: سلام. دایی شما شخصیتی مادیگرا و گناهکار دارد و با احساساتی خام و رفتارهای غیر اخلاقی موجبات ناراحتی دیگران را فراهم کرده. او تقاص کارش را پس خواهد داد و ممکن است فوت کند. مادر و زندایی شما تلاش می کنند که برای آمرزش روح او اقدام کنند. شما دلتان می خواهد به دایی تان کمک کنید. اما پسران او به خاطر عدم تربیت صحیح پدرشان، حالا به او پشت می کنند و برای او کاری انجام نمی دهند. شما گناهی مرتکب نشده اید که به خاطرش بخواهید نگران باشید ولی دایی تان در شرایطی سخت و بغرنج قرار خواهد گرفت. شما به حال او آگاه هستید و متوسل به حضرت عباس ع می شوید که از سختی ها نجات پیدا کنید. شما باید در زندگی تان تصمیم بگیرید که درست رفتار کنید. درک شما نسبت به دیگران بالاتر رفته و بینشی تازه نسبت به شرایط زندگی و صواب و گناه پیدا کرده اید. سعی می کنید که کنترل و تعادلتان را در زندگی تان حفظ کنید و بین صداقت داشتن و یا دروغگو بودن و مرتکب گناه شدن، باید انتخاب کنید!! شما می دانید که اگر اشتباه کنید و قضاوت ناحقی داشته باشید و مرتکب گناه شوید، با خدای بزرگ طرف خواهید بود و باید از سرنوشت دایی تان عبرت بگیرید و درستکار و صالح باشید. تشکر از همراهیتون.
laleh : سلام. ديشب خواب ديدم دختر خاله ام ( از نظر ذهني رشد كمي داشته) يه ديگ حلوا پخته بود برنگ كرم، باز هم داشت مييپخت. منتهي ارد را با اب قاطي ميكرد و بعد گذاشت رو شعله. ازش گرفتم ريختم دور و به پسر خاله ام گفتم حلوا كه اين رنگي نميشه. بيا خودم حلواي خوشمزه قهوه اي رنگ بپزم. شروع به كار كردم و بعداز خواب پريدم.
فریبا هراتی
: سلام. دختر خاله تان ( به عنوان سمبلی از کسی که نادان است)؛ فکر می کند که زندگی زمانی شیرین است که خواسته های او تماما براورده شوند. اما شما که خردمند هستید می دانید که زندگی وقتی شیرین است که سعادت کل خانواده تان را بتوانید تامین کنید. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام بانو جان عزیزم.امیدوارم کسالت برطرف شده باشه و سلامت باشید.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. شما شخصیتی اصیل و با فرهنگ و متمول دارید و در عین حال که به فرهنگ خودتان پایبند هستید، از اشتباهاتی که تحت عنوان فرهنگ و سنت انجام می شود، پیروی نمی کنید. سعی می کنید که سرتان به کار خودتان گرم باشد و خانواده ی شما اکثرشان از نظر آگاهی های اجتماعی در خواب غفلت به سر می برند و در چارچوبی که خودشان برای خودشان از وقایع، متصور هستند، همانجا زندگی می کنند و نمی خواهند با واقعیت ها مواجه شوند. روح امواتتان شاد. برادر شما می خواهد که مدرنتر از خانواده مادریتان رفتار کند و شما را هم فکر و یا هم سطح خودش مدرن و آگاه می داند ولی با این وجود، تمایل دارد که بعضی از سنت هایی که تحت تاثیر خانواده مادریتان در زندگی او اجرا شده، همیشه ادامه پیدا کند و شما در کارهای او ( مردانه) زیاد دخالت نکنید؛ یا حتی شاید دوست دارد که شما ظاهرا هم که شده؛ به این سنت ها پایبند بمانید. دوست برادرتان می خواهد وانمود کند که نگاهی ساده تر و سرخوشانه تر به زندگی دارد و از برادرتان خوش اخلاق تر است. برادرتان به فکر افزایش درامد و یا بهبود شرایط مالی خودش است. او می خواهد نگرانی ها و ترسهای شما در مورد مسائلی در زندگی تان از بین برود و شاید به نظر برسد که هنوز او به خواسته هایش نرسیده ولی در عمل او بسیار موفق و ماهرانه رفتار می کند. او می خواهد که همسرش در منافع مالی و رفاه او شریک و سهیم باشد. احتمالا دوست برادرتان از شما خوشش می آید و تلاش دارد که به شما بگوید که در دل او جا دارید. شما سعی می کنید که درست راجع به رفتارهای برادرتان و دوستش فکر کنید و نابخردانه رفتار اشتباهی نداشته باشید. خانواده ی شما حمایت مالی چندانی از شما نمی کنند و البته شما به حمایت آنان احتیاجی هم ندارید. تحولات تازه ای در زندگی دایی تان در شرف وقوع است ولی او نمی خواهد فعلا به کسی چیزی بگوید. او مستبدانه و خودسرانه فعالیتهایش را مطابق با میل خودش انجام می دهد و هر جور شده خواسته هایش را بدست می آورد و اوضاع مالی خوب و مرفهی دارد. دایی شما با اشخاصی تعامل دارد که به بهانه ی مقدسات، همه کاری را برای رسیدن به ثروت و رفاه بیشتر انجام می دهند و ظاهر و باطن شان یکی نیست. تمام تلاش آنان فقط کسب ثروت و لقمه ی چرب و چیلیست.
sajede : سلام و خسته نباشید. ممنون از تعبیرهای قبلی خوبتون.خواب می دیدم با عده ی هستم یکی از انها مادرم بود که مرد جوانی امد برای انجام کاری و بمن گفت بیا در شرکت ما کار کن. کت شلوار روشن پوشیده بود. در صحنه دیگر خود را در حال مدیریت پروژه ی سنگین و خیلی دقیق می دیدم چیزی شبیه راهسازی. بعد در جایی مسقف روی زمین جاهای مختلف حلوای تل انبار شده می دیدم و یک گوشت درسته از بز یا گوسفند. بعد خانمی جوان سیاه پوش می دیدم که از این حلواها میخورد.در صحنه ی دیگر شوهرم روی صندلی مقابلش نشسته بود و انگار مصاحبه شغلی میداد. من هم به ستونی تکیه داده بودم و در حال مسواک زدن انها را میدیدم. بعد شوهرم گفت این خانم از شهری نزدیک شهر شماست.بعد بخودم گفتم احتمالا ان مرد هم همشهریم بوده. بعد که از انجا بیرون امدیم از شوهرم پرسیدم حال در این شغل جدید میخاهی در دادگاه باشی تدریس کنی یا کاری دیگر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. استدعا می کنم. شما نسبت به انجام کاری مثبت اندیش هستید و تمایل نشان می دهید که در آن کار شراکت یا همکاری داشته باشید. شما شخصیتی حمایتگرایانه و خردمند و آرام و از خود گذشته دارید. قدرت و توانایی اداره ی کارها در شما قویست. شما تلاش می کنید که مشکلات موجود را حل کرده و راه های رسیدن به موفقیت را فراهم و هموار کنید. شما به این فکر می کنید که می توانید به رفاه و ثروت زیاد برسید. اما موفقیت شما شاید باعث سردی روابط اشخاص نادان با شما و حسادت آنان شود. اگر خانم خوابتان را نمی شناسید، راجع به ثروت و رفاهی که در زندگی تان دارید با همسرتان صحبت خواهید کرد. همیشه باید اشخاص خوابتان را ذکرکنید که می شناسیدشان یا صرفا خیالی هستند تا در تعبیر اشتباه نشود. اما اگر او را می شناسید، قطعا کسی که نسبت به شما بدبین است و یا از شما بدش می آید و کینه بدل گرفته، از شما تعریف و تمجید خواهد کرد! شوهر شما می خواهد جایگاه امنی در رابطه با کارش داشته باشد و شرایط خودش را ارتقا ببخشد. اما او نگران است که دیگران در محیط کارش او را قضاوت کنند. شما جایگاه امن و محکمی در رابطه با کارتان خواهید داشت و اگر منظورتان این است که همسرتان مسواک می زده، ( اینجا را باز گنگ نوشته اید) شما شاهد سطح اعتماد به نفس همسرتان و یا پرخاشگری او و دفاع او از خودش برای حفظ موقعیتی که در آن قرار گرفته، خواهید بود. همسرتان احساس می کند که موقعیت او متزلزل است. اگر خودتان مسواک می زده اید، در باره ی انتقادی که از شما می شود حالت دفاعی می گیرید. شما و همسرتان احتمالا به رفاه و ثروت می رسید و گشایش کار می یابید. تشکر از همراهیتون.
فرشته : با سلام خواب دیدم درسطح بزرگی حلوا درست میکنم مثل میز ناهارخوری بزرگ که ازین سر میدوم و هم میزنم حلوا پخته شده بود، و از سر دیگر میز بحالت دو ، برمیگردم و هم میزنم.ممنونم از تعبیر خوب شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما در سطح وسیعی به ثروت می رسید و بسیار عملگرا هستید. شما محافظه کار هستید و به سعادت خانواده تان فکر می کنید. ایمان و ثروتتان افزایش خواهد یافت و شرایط زندگی تان را بخوبی قضاوت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام وقتتون بخیر مادرم خواب دیدن در خونمون رو میزنن در رو باز میکنه و مرد میانسالی یه دیس بزرگ حلوا به مادرم میده حلوا به رنگ صورتی کمرنگ بوده و حالت دون دون داشته .مادرم گفته این خیلی زیاده به همسایه ها هم میدم اما اون اقا گفتن نه اصلا لازم نیست همش مال شماست به همه ی همسایه ها هم میدم ...ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما گشایش کار پیدا می کنید و رفاه و ثروت زیاد خواهید یافت. عشق الهی و لطف او شامل حال شما خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
IRAN : سلام مادرم خواب دیده تو بازار بافرغون خرید کرده موز تو فرغون بود اونو رو میسپره به یه مغازه دار خانم مقنعه پوشیده بود میگه اینا نگه دار برم نون بخرم برگردم میگه برو زود بیا اینجا الان شلوغ میشه میبینه راستای بازار یه عالمه پسربچه ۷،۸ساله پرچم کوچولو دستشون بوده با بچه گوسفند های کوچولو و یه عالمه بچه شترقهوه ای که از لحاظ اندازه ،اندازه بره و بچه گوسفند بودند کوچه ها رو میگشتند با بچه ها ؛مادرم رفت سنگک گرفت دوباره دید بچه ها راهپیمایی میکردند بعد مادرم میگه الان شلوغ میشه فرغنمو میبرند مسجد جامع شلوغ میشه از کوچه مسجد پیغمبر معروف به راستای پیغمبر برم داخل مسجد جامع یه کوچه بود مسجد پیامبر از اونجا میره شبیه کوچه باغ و کوچه های جماران کوچه سنگ فرش آب زلال روان خنک باصفا از اونجا سریع میره که فرغنشو بگیره میبینه فرغون رو وصل کردند بالای مغازه وسط راستا بعد میبینه شلوغه پر جمعیت منتظر سینه زنی نذری تقسیم میکردند مادرم به خواهرم میگه بیا حلوا بخش میکنند میگه قاشق نداره من نمیخوام مادرم به خانمه میگه بزار کف دستم حلوا رو میزاره دهنش خیلی شیرین خوشمزه بوده بعد دوباره برمیگرده میگه برای دخترام میبینه توی نون قسمت میکنند بعد میگه چطوری بردارم یه خانمی از پشت بهش میزنه یه کارد میده میگه بیا با این کارد بردار کاردآشپزخانه بزرگ دستش هم کرم رنگ بوده حلوای نذری باکارد گذاشت لای نون ،نون هم دولا کرد داد به مادرم ؛مادرم برای من و خواهرم و بچه های خواهرم آورد داد منتظر سینه زنی بودیم منتظر بود فرغون خریدشو باز کنند ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما زحمت زیادی می کشد که نیازهای شما را فراهم کند ولی در ازای زحماتی که می کشد، مزد کمی دریافت می کند و سخت کوشی او دستاوردهای کمی برایش به همراه داشته است. او بسیار تلاش می کند که به موفقیت برسد. شاید در بیداری با بچه ها سرو کار داشته باشد و یا اشخاصی که از نظر ذهنی خیلی مجرب و خبره و آگاه نیستند و ساده دلانه هر چه به آنان بگویند، اطاعت می کنند. او با اشخاصی تعامل دارد که سخت می کوشند و احساس مسئولیت زیاد دارند تا به موفقیت برسند. مادرتان به رفاه و ثروت بیشتری دست خواهد یافت. مادرتان سعی می کند که در شرایط سخت و بغرنج و زمانی که با محدودیت ها مواجه می شود، ایمانش را از دست ندهد و روشنفکرانه مشکلاتش را حل کند. مادرتان در زندگی پیشرفت می کند و انرژی مثبت به زندگی او جاری می شود. کسی از مادرتان حمایت نمی کند ولی او به یاری خداوند به آرامش و ثروت خواهد رسید. مادرتان متوسل به ائمه ی اطهار ع شده و با تلاش و عزم و اراده ی زیاد، برای رفاه فرزندانش می کوشد و حاجت روا خواهد شد. تشکر از همراهیتون